بیعت منافقین با امیر المومنین علیه السلام

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۱ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «.  بيعت منافقين با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير××× 2 واقعه قرآنى غدير: ص...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

.  بيعت منافقين با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير××× 2 واقعه قرآنى غدير: ص 120. چهارده قرن با غدير: ص 44. اسرار غدير: 272  - 263. ×××

  پس اتمام خطبه غدير و دستور پيامبرصلى الله عليه وآله براى بيعت همگانى با اميرالمؤمنين‏عليه السلام، و بعد از بيعت مقداد و سلمان و ابوذر و حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى، از اولين افرادى كه بايد براى بيعت حضور مى‏يافتند ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و معاويه و مغيره و ابوموسى اشعرى بودند كه پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى بر بيعت آنان داشت.


از بين آنان پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به ابوبكر و عمر فرمود: »اى پسر ابى‏قحافه و اى عمر، با على بر صاحب اختيارى و اميرالمؤمنين بودن بعد از من بيعت كنيد« .


آنها سؤال كردند: آيا اين امر از طرف خدا و رسولش است يا از طرف رسولش؟!!


حضرت فرمود: »آيا چنين امرى از طرف غير خدا امكان دارد؟ بلى، امرى از طرف خدا و رسولش است كه او اميرالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغُرِّ المُحَجَّلين است. در روز قيامت خدا او را بر پل صراط مى‏نشاند تا دوستانش را وارد بهشت و دشمنانش را وارد جهنم نمايد« .


آنگاه همه آنان با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند. آن حضرت بار ديگر از آنان اقرار گرفت و آنان گفتند: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. حضرت پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتند: آرى شاهد باشند!!

حضرت فرمود: بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده‏اند برسانند. آنان گفتند: قبول كرديم، يا رسول اللَّه.


سپس به خيمه اميرالمؤمنين‏عليه السلام آمدند و با آن حضرت دست بيعت دادند و با جمله »السلام عليك يا اميرالمؤمنين« به آن حضرت سلام دادند و تبريك گفتند. از بين آنان عمر جلو آمد و دست بر كتف على‏عليه السلام گذاشت و گفت: »بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ اَبى‏طالِبٍ، اَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ« : »گوارايت باد اى پسر ابى‏طالب، خوشا به حالت اى پسر ابى‏طالب، اكنون مولاى من و هر مرد و زن مؤمنى شدى«!


اين گونه بود كه سردمداران نفاق و اصحاب صحيفه با اين تأكيدات و پيمان‏هايى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از آنان گرفت از خيمه بيعت بيرون آمدند.


  ابوبكر و عمر از هر فرصتى براى تثبيت موقعيت غصبى خود استفاده مى‏كردند و حتى در فكر اين بودند كه گاهى غافلگيرانه از اميرالمؤمنين‏عليه السلام اظهار رضايتى بگيرند تا از آن به عنوان تبليغ به نفع خود استفاده كنند.


روزى ابوبكر با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در كوچه بنى‏النجار برخورد كرد و فرصت را غنيمت شمرده گفت: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى‏سپارم!!


حضرت فرمود: اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن‏تر از پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عده‏اى از همراهيانت بيعت گرفت كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از حجةالوداع بود. آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم.


پيامبرصلى الله عليه وآله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتند: آرى، شاهد باشند. حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غائبين برسانند و آنانكه شنيدند به كسانى كه نشنيده‏اند برسانند. و شما گفتيد: قبول كرديم يا رسول اللَّه!

سپس همگى برخاستيد و به پيامبرصلى الله عليه وآله و به من بخاطر اين كرامت خداوند تبريك گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!××× 1 بحار الانوار: ج 29 ص 37  - 35. ×××