خطر منافقین در غدیر
خطر منافقين××× 1 سخنرانى استثنائى غدير: ص 51 . ژرفاى غدير: ص 71. غدير در قرآن: ج 1 ص 347 346. ×××
در مورد خطر منافقين از دو بُعد مىتوان سخن گفت:
1- ترس از منافقين
فرق بين غدير و دعوتهاى قبلى پيامبرصلى الله عليه وآله اين بود كه در غدير، اجتماعى منسجم و يكپارچه و عظيم از مسلمين بود، ولى در دعوتهاى قبلى مجموعهاى از كفار و مسلمين و يا اكثريتى از كفار در برابر حضرت بودند. ولى اين مسلمانان چه كسانى بودند كه نيمى از خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله به اعلام خطر و حذر از منافقينِ آنان طى شد.
اگر چه دعوتهاى قبلى پيامبرصلى الله عليه وآله هر يك در مرحلهاى از ضعف اسلام قرار داشتند و اين مرحله در اعلى درجه قوت اسلام بود، ولى در همين حال پيامبرصلى الله عليه وآله از مشركين خوفى نداشت و همه ترسش از مسلمين منافق بود!
اين بود كه در همان آغاز خطبه غدير - در حالى كه پس از اعلان نزول آيه - مردم منتظر ورود به اصل مطلب بودند، با كمال تعجب متوجه شدند كه پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله تعطيل اين سخنرانى را مطرح مىكند!! حضرت به صراحت فرمود: »از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد كه مرا از ابلاغ اين پيام معاف بدارد«!
اين مطلب در ذهن مخاطبان دو سؤال به ميان آورد: يكى آنكه بدانند چرا حضرت چنين درخواستى را نموده است، و ديگر اينكه اگر چنين خواستهاى در ميان بوده پس چگونه اكنون سخنرانى در حال انجام است؟
در دنباله سخن، پيامبرصلى الله عليه وآله پاسخ هر دو سؤال را داد. علت درخواست معاف شدن از ابلاغ پيام را حضور منافقين و فتنهگران ذكر كرد، و علت تعطيل نشدن سخنرانى را حكم قاطع الهى در ابلاغ پيام اعلام كرد، و اينكه خداوند بدون اين ابلاغ از من راضى نمىشود.
حضرت در لا به لاى اين قسمت از سخن كار فوقالعادهاى انجام داد، كه منافقين از ترس افشاى اسرارشان در جاى خود ميخكوب شدند. آن سخن پر تأثير اين بود:
اگر بخواهم منافقين را نام ببرم مىتوانم و اگر بخواهم به تك تك آنان اشاره كنم آنان را نشان مىدهم، ولى به خدا قسم درباره آنان با بزرگوارى رفتار كردهام.
2- منافقين خطرناكتر از كافران
از جمله آياتى كه در غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده اين آيه است:
»الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً«××× 1 مائده / 3. ×××:
»امروز كسانى كه كافر شدند از تخريب دين شما نااميد شدند، پس از آنان نترسيد و از خدا بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم« .
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه با اعلان چنين ولايتى بود كه ساير ملل جهان، دين اسلام را در پيشرفتهترين نوع آينده نگرى يافتند، و در مقايسه با آنچه در مخيله خود پرورده بودند خود را بسيار ناچيز ديدند.
يهود و نصارى نيز گذشته از انطباق اوصاف پيامبرصلى الله عليه وآله بر آنچه در كتابهايشان آمده بود، با تعيين جانشينان آن حضرت اين تطبيق را بيشتر دريافتند چرا كه حتى نام ايشان در تورات و انجيل آمده بود؛ و با وجود آنان شخص پيامبرصلى الله عليه وآله را در برابر خود حاضر مىديدند.
از همه كافرين خطرناكتر منافقين بودند كه تمام توطئهها و نقشهها را براى بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله آماده كرده بودند، كه وقتى آن حضرت حضور نداشته باشد با بىپروايى و فرصت طلبى خود جامعه مسلين را بر هم بريزند و به انحراف بكشانند.
اما با منصوب شدن فردى قدرتمند چون على بن ابىطالبعليه السلام و سپردن تمام شئون پيامبرصلى الله عليه وآله به او، آنان نيز نقشههاى خود را بر آب ديدند و فهميدند كه به آسانى نمىتوانند به اهداف خود دست يابند و لذا جمله »بَطَلَ كَيْدُنا« را بر زبان آوردند كه ذكر خواهد شد.××× 1 براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: غدير در قرآن: ج 3 ص 62 . ×××
و لذا منافقين را مىبينيم كه با نسبتهاى جسارتآميزى مانند جنون و هذيان و تعصب به پيامبرصلى الله عليه وآله، در صدد سقوط غدير و ولايت بودند، و با محكم كردن پيمان بين خود و توطئه قتل پيامبر و علىعليهما السلام در صدد بر هم ريختن برنامه دقيق اسلام بودند.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: منافقين / آيه »الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ...« .