مسخره کردن خدا و پیامبر توسط منافقین
مسخره كردن خدا و رسولصلى الله عليه وآله توسط منافقين××× 2 غدير در قرآن: ج 1 ص 70. ×××
از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع پس از اتمام اعمال حج و در مسير مكه تا غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيات بود:
»فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ. فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ. إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ«××× 1 حجر / 95 - 92. ×××:
»قسم به پروردگارت از همه آنان سؤال خواهيم كرد درباره آنچه انجام مىدهند. پس با صداى بلند آنچه بدان مأمورى ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما، و ما تو را از شرّ مسخره كنندگان حفظ مىكنيم« .
در مورد اين آيات دو نكته قابل توجه است:
1- خطر و مسخره كردن منافقين
نكته مهمى كه درباره غدير در اين مقطع بيان شده است اينكه در آيه مىفرمايد: »فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ« . در اين آيه چهار نكته ظريف درباره ولايت به چشم مىخورد:
نكته اول: كلمه »اصدع« درباره ولايت به كار رفته در حالى كه در اكثر موارد از كلمه »بلِّغ« و نظاير آن استفاده شده است. »اصدع« به معناى اعلان با صداى بلند و ابلاغى است كه اطمينان از رسيدن خبر به مخاطبين در آن لحاظ شده باشد؛ و حقاً مراسم غدير اين گونه ابلاغ شد به طورى كه خبر آن تا دورترين نقاط جهان آن روز و امروز منتشر شد، و تا دوردستهاى زمان و در همه اعصار تاكنون پخش شده است.
نكته دوم: كلمه »تُؤْمَرُ« حاكى از مأموريت الهى ولايت است و صراحتى در نزول امر ولايت از جانب خدا بر پيامبرصلى الله عليه وآله است.
نكته سوم: »مُشْرِكين« در چنين موقعيتى چه كسانى مىتوانند باشند؟ با توجه به اينكه پس از فتح مكه پيامبرصلى الله عليه وآله معارضى از مشركين نداشت، منظور از مشركين يا منافقينى هستند كه با ظاهر اسلام باطن شرك را حفظ كردهاند و يا كسانى هستند كه مايلند در خلافت پيامبرصلى الله عليه وآله شركتى داشته باشند.
نكته چهارم: كلمه »أَعْرِضْ« حاكى از بىتوجهى و اعتنا نكردن است. يعنى اين امر پروردگار به قدرى مهم است كه در انجام آن به هيچ عكس العملى نبايد اعتنا كرد.
2- وعده حفظ پيامبرصلى الله عليه وآله
»إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ« . چنانكه در اوايل خطابه غدير آمده، يكى از عمدهترين موانع بر سر راه ابلاغ ولايت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود كه همان منافقين بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود: »از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا ... از حيلههاى مسخره كنندگان اسلام )المستهزئين بالاسلام( اطلاع دارم« .××× 1 در اين باره مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص 139 بخش 2. ×××
در اين آيه خداوند صريحاً به پيامبرش وعده خنثى سازى توطئههاى آنان و دفع خطر آنان را مىدهد؛ و عملاً هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل و حفظ حضرت از خطر قتل در كوه هرشى××× 2 در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج 1 ص 476 235 230 217 131 108 و ج 2 ص 406 101 و ج 3 ص 77. ×××، نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عمل باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.
نكته ديگرى كه در متن حديث جلب توجه مىكند عبارت: »اتاهُ جِبْرَئيلُ بِآخَرِ سُورَةِ الْحِجْرِ« است. از اين جمله مىتوان استفاده كرد كه آيات نازل شده در اين مورد همه آيات آخر سوره حجر است و اختصاص به چند آيه ذكر شده ندارد. دنباله آيات از آيه 96 تا 99 در توصيف استهزاكنندگان و آزار آنان نسبت به ساحت مقدس پيامبرصلى الله عليه وآله چنين است:
»الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّه إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ . وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ . فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ . وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ« :
»كسانى كه خداى ديگرى در كنار خدا قرار مىدهند، كه به زودى خواهند دانست. ما خوب مىدانيم كه از آنچه مىگويند سينهات به تنگ مىآيد. پس با حمد پروردگارت تسبيح بگو و از سجده كنندگان باش. و پروردگارت را عبادت كن تا برايت يقين حاصل شود.