حَبطِ اعمال
آيه «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا . قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ . بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ...» [۱]
بزرگترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد.
پيامبر صلى الله عليه وآله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۱۷ سوره حجرات و آيه ۲۸ سوره محمد صلى الله عليه وآله و آيه ۳۵ سوره الرحمن و آيه ۱۴ ، ۱۳ سوره فجر است:
«يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا، قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ، بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» : «بر تو منت مى گذارند كه مسلمان شده اند. بگو اسلامتان را بر من منت مگذاريد، بلكه خداوند بر شما منت دارد كه شما را به ايمان هدايت كرده، اگر راستگو باشيد» .
«ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ» [۲]: «اين بدان جهت است كه آنان پيروى كردند از آنچه خدا را ناراضى مى كند و رضايت او را نخواستند، خدا هم اعمال آنان را ساقط كرد».
«يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ» [۳] : «بر شما فرستاده مى شود شعله اى از آتش و مسّ گداخته و كمك نمى شويد» .
«فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» [۴]: «پروردگارت تازيانه عذاب را بر سر آنان ريخت. پروردگارت در كمين است» .
اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است:
متن خطبه غدير
مَعاشِرَ النّاسِ، لا تَمُنُّوا عَلَىَّ بِاسْلامِكُمْ، بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ، انَّ رَبَّكُمْ لَبِالْمِرْصادِ:
اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا هم منت نگذاريد، كه عملتان را نابود مى نمايد و بر شما غضب مى كند و شما را به شعله اى از آتش و مسّ گداخته مبتلا مى نمايد. پروردگار شما در كمين است. [۵]
(خ ل: ) لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه اسْلامَكُمْ فَيَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يُصيبَكُمْ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ ( «ج» : وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ) ، انَّهُ لَبِالْمِرْصادِ:
اسلامتان را بر خدا منت مگذاريد كه بر شما غضب مى كند و از سوى او عذابى به شما مى رسد ) »ج« : شما را به تازيانه عذاب مبتلا مى كند( ، و خدا در كمين است. [۶]
(خ ل: ) لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمْ ( «و» : وَ لا يُطيعُكُمُ) اللَّه وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ:
درباره ما بر خدا منت مگذاريد به آنچه خود سخن شما را اطاعت نمى كند، ) »و« : كه خدا از شما اطاعت نمى كند( و بر شما غضب نموده به تازيانه عذاب مبتلايتان مى نمايد.[۷]
موقعيت تاريخى
در اواسط خطبه غدير قبل از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله توطئه گران بر ضد خلافت را مطرح كنند، براى آنكه مسلمانان به سوابق خود در اسلام مغرور نشوند و خود را در معرض امتحانى سخت بدانند، اين چهار آيه در يك فراز تركيب شده اند.
آيه اول (لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ) در كلام حضرت - طبق نسخه هاى مختلف - به سه گونه تضمين شده است: در نسخه «ب» با افزودن «ب» در كلمه «بِاسْلامِكُمْ» و افزودن جمله «بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه» بعد از آن آمده است. در نسخه هاى «الف» و «ج» به جاى «عَلَىَّ» كلمه «عَلَى اللَّه» آورده شده است. در نسخه هاى «ه» و «و» به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» آمده و بعد از آن در نسخه «ه» «ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه» ، و در نسخه «و» «وَ لا يُطيعُكُمُ اللَّه» افزوده شده، و كلمه «عَلَىَّ» نيز به صورت «عَلَى اللَّه» ذكر گرديده است.
آيه دوم (اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ) به صورت اقتباس كامل و تبديل غايب به مخاطب در كلام حضرت با عبارت «فَيُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ» آمده كه در برخى نسخه ها فقط «يَسْخَطَ عَمَلَكُمْ» ذكر شده است.»
آيه سوم (يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ ...) فقط در نسخه «ب» در كلام حضرت با عبارت «وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ» ديده مى شود. لازم به يادآورى است كه اين آيه يك بار ديگر در اواخر همين بخش ششم خطبه ذكر شده است كه در جاى خود مورد بررسى قرار خواهد گرفت. [۸]
آيه چهارم (فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ، إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) - طبق نسخه هاى مختلف - به ۵ صورت در كلام حضرت تضمين شده است: در نسخه «ب» فقط آيه ۱۴ با خطاب جمع آورده شده: «انَّ رَبَّكُمْ لَبِالْمِرْصادِ» . در نسخه «الف» آيه ۱۳ به صورت «يُصيبَكُمْ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ» و در نسخه هاى «ج» و «ه» و «و» به صورت «وَ يَبْتَلِيَكُمْ بِسَوْطِ عَذابٍ» آمده، و آيه ۱۴ در نسخه هاى «الف» و «ج» با عبارت «انَّهُ لَبِالْمِرْصادِ» ذكر شده و در نسخه هاى «ه» و «و» نيامده است.
موقعيت قرآنى
آيه سوره حجرات در قرآن از آيه ۱۷ شروع مى شود كه فرموده: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا، قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا ...» و منظور افرادى است كه فقط لفظ اسلام را بر زبان آورده اند و ايمان واقعى ندارند. سپس مؤمنين واقعى را معرفى مى كند و از آنان مى خواهد در برابر دستورات الهى ادعايى نداشته فروتن باشند. تا آيه مزبور كه صريحاً خاطر نشان مى كند خدا بر شما منت دارد و مبادا در پذيرفتن اسلام بر خدا منت بگذاريد، و يك آيه بعد از اين پايان سوره حجرات است.
آيه سوره محمد صلى الله عليه وآله درباره كسانى است كه در آيه ۲۵ ذكر شده كه از دين باز مى گردند و منافقانه با كفار ارتباط برقرار مى كنند كه تا حد امكانشان از اسلام حذف كنند. سپس خداوند عذابى كه توسط ملائكه بر اينان نازل می شود يادآور شده تا به اين آيه می رسد كه علت آن عذاب را سَخَط خداوند و حبط و نابودى اعمالشان ذكر می كند.
آيه سوره «الرحمن» ادامه می يابد كه سلطان پروردگار و عجز جن و انس را مطرح می فرمايد، و اينكه جن و انس نمی توانند بدون اجازه و قدرت الهى از آفاق آسمان و زمين نفوذ كنند، تا به اين آيه می رسد كه اگر آتش و مسّ گداخته بر سر شما بريزد نمی توانيد آن را از خود دور كنيد.
در آيات مباركه سوره فجر، خداوند اقوام طغيان كننده كه فساد در زمين بپا كردند را مطرح می فرمايد، و آنگاه دو نكته را خاطر نشان می سازد: يكى اينكه خداوند تازيانه عذاب بر آنان فرود آورده و ديگر اينكه خداوند همچنان در كمين گنهكاران است.
تحليل اعتقادى
تفسيرى كه از مطرح شدن اين آيه در اين موقعيت خطبه غدير قابل استفاده است به معناى منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و رسول در مسئله خلافت و جانشينى پيامبر صلى الله عليه وآله باز مى گردد. جالب اينكه در برخى نسخه ها با صراحت كامل و با عبارتى ظريف اين مهم را به ميان آورده و مى فرمايد: «لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه» ، و مى بينيم كه به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» را آورده است. يعنى درباره ما اهل بيت، يا درباره امر خلافت ما اهل بيت بر خدا منت مگذاريد، و سپس افزوده كه «خدا در اين باره سخن شما را نخواهد پذيرفت» .
اين منت گذاشتن را مى توان به غرور مسلمانى تعبير كرد، و طبعاً با حضور پيامبر صلى الله عليه وآله بر سر مسائل كوچكى چون تقسيم غنايم جنگى جلوه مى كرد، اما با شهادت حضرت افكار شيطانى خلافت را به صورت بالاترين غنيمت به دست آمده از اسلام جلوه مى دهد كه بر سر تقسيم آن نَفْسها طمع بلند بروز مى دهند.
در غدير اين مطلب علناً بر زبان عده اى آمد كه اگر بناست على خليفه باشد لااقل ديگران را هم با او شريك كن يا بعد از او كسانى را براى خلافت نامزد نما !! كه پيامبر صلى الله عليه وآله به شدت با اين طمع كارى در برابر دستور الهى مقابله فرمود و آن را رد كرد. [۹]
يكى از وجهه هاى امتحان الهى آن است كه منت گذاشتن هيچ گاه به صراحت بر زبان كسى جارى نمى شود، بلكه هر كس با به ميان آوردن سوابق خويش سعى مى كند سهمى از مزاياى جامعه اسلامى را به خود اختصاص دهد!
تقدم در اسلام، فداكارىها و جانفشانىها در راه آن، نسبت داشتن با پيامبرصلى الله عليه وآله و امثال اينها، زبان عدهاى را باز مىكند كه بگويند: پس سهم ما چه مىشود؟ پس نتيجه زحمات ما كجا رفت؟ پس ما براى چه مسلمان شديم؟ آيا از مسلمانى فقط نماز و روزه به ما مىرسد و خلافت نصيب ديگران است؟! و امثال اين اعتراضات منتآميز كه در مسئله خلافت - چه رو در روى پيامبرصلى الله عليه وآله و چه بعد از آن حضرت - بارها و بارها مطرح گرديد.
اميرالمؤمنينعليه السلام در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبرصلى الله عليه وآله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آنچه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اينكه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمىانداختم و در پى آن نبودم.
مجموع آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه »لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ« قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مىشود كه امر خلافت مانند اصل اسلام جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است. اينكه امامت و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئلهاى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.
همان گونه كه بايد سپاسگزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم - كه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده - براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.
هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آنكه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه منصوب نموده است؟! بنابراين اگر كسى اين دلسوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى - كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مىآورد - مطرح كند، از طرف خداوند متعال مستحق چهار سزاى بزرگ است:
الف. حبط عمل، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام دادهاش را نيز نابود مىكند و براى روز جزا دست خالى مىماند.
ب. سخط و نارضايتى و غضب خداوند، يعنى خدا از اين برخورد بندهاش با چنان پروردگار مهربانى كه دلسوزانه تمام شرايط هدايت او را آماده فرموده، غضب مىكند و به چنين بندهاى نگاه رضايت و مرحمت نمىنمايد.
ج. ابتلاء به آتش جهنم و مس گداخته، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مىكشاند و به عذاب سخت الهى دچار مىگردد.
د. تازيانه عذاب، از آنجا كه مورد تازيانه عذاب در آيه قرآن عذابهايى است كه در دنيا بر سر طاغيان و سركشان در پيشگاه پروردگار نازل شده، لذا معناى اين فراز از خطبه كه بعد از »شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ« ذكر شده باز مىگردد به اينكه منت گذاران بر خداوند در دنيا هم بايد منتظر عذاب الهى باشند كه همچون شلاقى بر سرشان فرود مىآيد.
آخرين جمله اين فراز از خطبه غدير بيدار باشى است كه خدا را هميشه مواظب خود بدانيم، و هر گاه از اين منتها بر قلبمان خطور كرد پروردگار خود را به ياد آوريم و او را در كمين بدانيم و از اين چهار نتيجه منت گذاشتن خود هراسان باشيم.
5. شِرك در ولايت و حبط اعمال××× 1 غدير در قرآن: ج 1 ص 373. ×××
يكى از نقشههاى منافقين ضد غدير پيشنهاد شركت در خلافت و ولايت پس از اتمام خطبه غدير بود، كه خداوند هم اين آيه را نازل كرد:
»وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ. بَلِ اللَّه فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ«××× 2 زمر / 66 65 . ×××:
»به تو وحى شده و به آنان كه قبل از تو بودند كه اگر شريك نمايى عمل تو ساقط مىشود و از زيانكاران خواهى بود. بلكه خدا را عبادت كن و از شكر گزاران باش« .
آنچه در ارتباط با نزول اين آيه به هنگام پيشنهاد شركت ديگران در خلافت مىتوان استفاده كرد حبط عمل و خسارت با شريك قائل شدن در ولايت است.
خداوند درباره غدير شديدترين تهديدها را مطرح فرموده كه حاكى از اهميت آن است، همان گونه كه در اصل ابلاغ آن مىفرمايد: »وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ« ، درباره شريك قرار دادن در خلافت هم مىفرمايد: »لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ« . يعنى سزاى بر هم زدن امر خدا درباره خلافت و لو به اندازه شريك قرار دادن، حبط عمل و خسارت است.
حبط به معناى فساد و ابطال و بىارزش شدن و از بين رفتن است. اگر كسى به هر گونهاى از تصور در خلافت اميرالمؤمنين و يازده امامعليهم السلام كه خلافتشان در غدير اعلام شده، ديگرى را شريك بداند و به عبارت ديگر خلافت كسى را در كنار خلافت آنان مشروع و بر حق بداند، اين اعتقاد مانند شرك به خداوند موجب نابودى اعمال او و فاسد شدن آنهاست، و چنين كسى زندگى و حيات و عمر خود را باخته و بايد عنوان زيانكار به او داده شود.
6. غدير روز سقوط اعمال دشمنان××× 1 غدير در قرآن: ج 3 ص 312. ×××
دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شدهاند، و پيامبرصلى الله عليه وآله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مىتوان 21 عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها »روز سقوط اعمال دشمن« است:
غدير روزى بود كه دشمنان غدير به آن زن بنىاسرائيلى تشبيه شدند كه رشتههاى خود را پنبه مىكرد، و اينان با انكار ولايت همه پايههاى ساخته عمر خود را ويران كردند تا آنجا كه مصداق اين آيه شدند: »كَالَّتِى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً« .××× 2 نحل / 92. ×××
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / معرفى قرآنىِ غدير.
- ↑ حجرات / ۱۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۸۶ - ۲۸۰.
- ↑ حضرت محمدصلى الله عليه وآله / ۲۸.
- ↑ الرحمن / ۳۵.
- ↑ فجر / ۱۴ ، ۱۳.
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه «الف» و «ج» .
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۴۹ پاورقى ۲ از نسخه «ه» و «و» .
- ↑ مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: به ج ۲ ص ۳۹۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱ ، ۱۶۰.