آيه ۱۰۲ آل عمران و غدیر

از دانشنامه غدیر

در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه احكام الهى در كنار ولایت اهل‏ بیت‏ علیهم السلام نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود.

اين اهل ‏بيت ‏عليهم السلام هستند كه جزئيات احكام الهى را براى مردم بيان خواهند كرد، و اين احكام الهى‏ اند كه با عمل بدان‏ها تسليم در برابر فرامين خدا را تجربه خواهيم كرد، و اين تسليم با اطاعت از فرستادگان پروردگار جلوه ‏گر مى‏ شود.

در اين راستا، اواخر خطبه غدير شاهد تأكيدات پيامبر صلى الله عليه و آله بر نماز و زكات و حج و امر به معروف و نهى از منكر و اجتناب از محرمات و تقوى است، و در پى آن سخن از مرگ و معاد و حساب روز قیامت و ثواب و عقاب به ميان آمده است، كما اينكه در اوائل خطبه امر به تدبر در قرآن به چشم مى‏ خورد.

اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احکام الهی بايد با اهل ‏بيت‏ عليهم السلام داشته باشند.

در بين اين تأكيدات، پيامبر صلى الله عليه و آله حلال و حرام را به طور كلى مطرح مى‏ كند، و اينكه درباره جزئيات آنها بايد به امامان‏ عليهم السلام مراجعه شود.

اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۷ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۰۲ سوره آل‏ عمران است:

Ra bracket.png يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ La bracket.png:

«اى كسانى كه ايمان آورديد حق تقوى را پيشه كنيد و نميريد مگر آنكه مسلمان باشيد».

اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

«مَعاشِرَ النّاسِ، اتَّقُوا اللَّه حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»:

«اى مردم، از خدا بترسيد آن گونه كه حق تقوى است، و از دنيا نرويد مگر آنكه مسلمان باشيد.[۱]

موقعيت تاريخى

در اواسط خطبه و پس از معرفى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و اتمام حجت‏ هاى لازم در جهات نفى و اثبات موضوع ولايت، به عنوان آخرين سخن دو مطلب به ميان آمده است:

اول اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ فرمايد:

من خدا را شاهد گرفتم و رسالت خويش را ابلاغ نمودم و تا آنجا كه به من مربوط مى‏ شد كار خود را به انجام رساندم.

«اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِكَ شَهِيداً أَنِّي قَدْ بَلَّغْت‏»؛[۲]

«خدایا! تو را شاهد می‏گیرم و برای شهادت تنها تو کافی هستی که من ابلاغ کردم.»

دوم اينكه با كاشته شدن نهال اسلام در دل ‏ها، اينک نوبت مردم است كه با در نظر گرفتن خدا و ترس از عقوبت او اسلام خود را حفظ كنند.

مطلب دوم با تضمين آيه قرآن در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله و فقط تغيير عبارت «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»» به«مَعاشِرَ النّاسِ»صورت گرفته و بقيه آيه عيناً در كلام حضرت آمده است.

موقعيت قرآنى

اين آيه در قرآن به دنبال آياتى درباره حفظ ايمان و مخدوش نكردن آن قرار گرفته است.

در آيه قبل پيروى مسلمانان از اهل كتاب را باعث بازگشت به كفر بعد از ايمان مى ‏داند و سپس با تعجب مطرح مى‏ كند كه چگونه با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و تلاوت آيات خدا مسلمانى تمايل به كفر پيدا مى‏ كند.

اينجاست كه راه حل اين مشكل را تقواى واقعى ذكر مى ‏كند و اينكه ترس حقيقى از خدا مسلمان را بر اعتقادش ثابت قدم مى ‏دارد؛ لذا در آيات بعدى نيز تمسک به حبل الهى را ضامن بقاى مسلمانى مى‏ داند.

تحليل اعتقادى

آنچه به عنوان تفسيرى بنيادين بر اين آيه در اين فراز غدير است، ارتباط ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام با تقواى واقعى و ترس از خداوند است.

يادآورى اين نكته ضرورى به نظر مى‏ رسد كه تقوى به معناى ترس از خداوند در اينجا مطرح است، و لذا نبايد به معناى پرهيز از گناه كه نتيجه تقوى است در نظر گرفته شود.

قرينه روشن آن دنباله آيه است كه نتيجه اين تقوى را حفظ اعتقاد ذكر مى‏ كند، و از اين جهت ارتباط آن با ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام روشن مى‏ شود.

آنان كه اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را رها كردند، در واقع با آن همه اتمام حجت‏ هاى الهى -  از غدير گرفته تا قبل و بعد از آن -  باز هم از خدا نترسيدند.

يعنى آنان كه با دشمنان و مخالفين ائمه‏ عليهم السلام هم صدا شدند در مقابل انذارها و هشدارهاى خداوند هيچ پروايى نداشتند و از جهنم نمى ‏ترسيدند.

يعنى آنان كه ولایت على‏ عليه السلام را نپذيرفتند تقواى واقعى نداشتند اگر چه تظاهر به آن مى‏ كردند.

يعنى آنان كه غدير را كأن لم يكن تلقى كردند و پيرو سقيفه شدند با نترسيدن از خدا ديگر Ra bracket.png لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ La bracket.png نيستند، بلكه «ماتُوا وَ هُمْ غَيْرَ مُسْلِمينَ» بوده و از اسلام خارج شده وارد كفر گرديده‏ اند.

اين مقتضاى استناد به اين آيه و تضمين آن در اين موقعيت از خطابه بلند غدير است.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در خطابه ‏اى كه پس از جنگ جمل ايراد كرد ارتباط مستقيم بى ‏تقوايى را با دشمنىِ ولايت چنين بيان فرمود:

«فَاتَّقُوا اللَّه -  ايُّهَا النّاسُ -  حَقَّ تُقاتِهِ وَ اسْتَشْعِرُوا خَوْفَ اللَّه عَزَّ ذِكْرُهُ وَ اخْلِصُوا النَّفْسَ وَ تُوبُوا الَيْهِ مِنْ قَبيحِ مَا اسْتَنْفَرَكُمُ الشَّيْطانُ مِنْ قِتالِ وَلِىِّ الامْرِ وَ اهْلِ الْعِلْمِ بَعْدَ رَسُولِ ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله»:

اى مردم، از خدا بترسيد آن گونه كه حق تقوى است، و ترس از خداوند عزَّ ذكره را درک كنيد و نفس خود را خالص كنيد، و از كار قبيحى كه شيطان شما را به آن تشويق كرد كه به جنگ ولى امر و اهل علم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله برويد، توبه نماييد.[۳]

پانویس

  1. الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۱.
  2. الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۱.
  3. بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۲۳۳ ح ۱۸۶.