آيه ۱ تا ۴ عنکبوت و غدیر

Ra bracket.png بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ La bracket.png

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی. الف، لام، میم. آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟ در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده ایم [پس اینان هم بی تردید آزمایش می شوند]، و بی تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته اند می شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می شناسد. آیا آنان که مرتکب زشتی ها می شوند، پنداشته اند که می توانند بر ما پیشی گیرند [تا از مجازات و عذاب زشت کاری هایشان بگریزند؟!] چه بد داوری می کنند.»


آيه ۱ تا ۴ عنکبوت از جمله آياتى است كه پس از انجام حجةالوداع و پيش از غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و محتوای آن نشان‌دهنده وجه آزمایش‌گری رخداد غدیر دانسته شده است.

آیه ۱ تا ۴ سوره عنکبوت
مشخصات آیه
سورهسوره عنکبوت (۲۹)
آیه۱ تا ۴
جزء۲۱
محتوای آیه
مکان نزولمکه
موضوعآزمون الهی برای شناخت مؤمن از منافق

آیات ۱ تا ۴ سوره عنکبوت در دو زمینه تاریخی و اعتقادی مورد بررسى قرار گرفته است: در زمینه تاریخی، با نزول این آیات اموری چون نزدیکی رحلت پیامبر و وجود فتنه گرانی علیه ولایت امام علی علیه السلام روشن شد. در زمینه اعتقادی با نزول این آیات امتحان در پذيرش ولايت على‏ عليه السلام تحقق يافت كه دروغگویان بى‏‌پروا آن را انكار كردند و بر گفته خود پافشارى كردند. این پافشاری موجب شد تا آنان از صف راستگویان جدا شوند.

کلیات

آیه ۱ تا ۴ سوره عنکبوت از جمله آياتى دانسته شده كه پس از انجام حجةالوداع و پيش از غدير در مکّه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:[۱]  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿٤﴾  . اين آيات از سوی محققان در دو زمینه تاریخی و اعتقادی مورد بررسى قرار گرفته است.

موقعيت تاريخى [۲]

از سوی برخی محققان، موقعیت تاریخی نزول آیات ۱ تا ۴ سوره عنکبوت چنین تشریح شده است: با پايان مراسم حج در اوايل روز سيزدهم ذى‌الحجه كاروان غدير به مكه بازگشتند و قرار شد روز چهاردهم قافله به‌سوى غدير حركت كند. اين سرعت عمل براى مردم غافلگيركننده بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در اين اولين سفر حج خود، پس از پايان مراسم هيچ فرصتى نداشته باشد كه لااقل چندروزى در مكه اقامت كند و مردمِ گردآمده از نقاط مختلف با حوصله نزد حضرتش آيند و سؤالات خود را مطرح كنند. گفته شده که چنين عجله‌اى حكايت از اهميت فوق‌العاده مراسمى داشت كه در نيمه راه مكه تا مدينه بايد برگزار می‌شد؛ مراسمی که روز آن از قبل تعيين شده بود و براى حضور به‌موقع در غدير بايد از قبل پيش‌بينى‌ها انجام می‌شد.

گفته شده که اين پيش‌بينى به‌محض بازگشت از مِنا به مكه با نزول چهار آيه قرآن آغاز شد: آياتى كه خبر از امتحان الهی مى‏‌داد و مَحَک اين امتحان ولايت على‏ عليه السلام بود؛ چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى؛ اى على، اگر تو نبودى، مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏‌شدند».[۳] به نقل از منابع، با نزول اين آيات در مكه و پرسش پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل درباره آن، شش مطلب اساسى روشن شد:

  1. نزديكى رحلت آن حضرت.
  2. دستور معرفى و نصب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام.
  3. ولايت على‏ عليه السلام محک شناخت راستگو و دروغگو در ايمان.
  4. خبر از فتنه‌گران درباره خلافت.
  5. دستور سپردن ودايع علم و حكمت به على‏ عليه السلام.
  6. انتخاب الهى در وصايت على‏ عليه السلام.

متن حديث كه گوياى همه اين جوانب دانسته شده چنین نقل شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و يک روز در آن اقامت گزيد. اينجا بود كه جبرئيل اول سوره عنكبوت را آورد و فرمود: اى محمد، بخوان:   بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿٤﴾؛ به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی. الف، لام، میم. آیا مردم گمان کرده‌اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می‌شوند و آنان [به‌وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟ در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده‌ایم [پس اینان هم بی‌تردید آزمایش می‌شوند]، و بی‌تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته‌اند می‌شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می‌شناسد. آیا آنان که مرتکب زشتی‌ها می‌شوند، پنداشته‌اند که می‌توانند بر ما پیشی گیرند [تا از مجازات و عذاب زشت‌کاری‌هایشان بگریزند؟!] چه بد داوری می‌کنند  .

پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: اى جبرئيل، اين فتنه كدام است؟ جبرئيل گفت: اى محمد، خداوند سلامت مى‏‌رساند و مى‌فرمايد: من قبل از تو پيامبرى نفرستاده‏‌ام مگر آنكه هنگام سر آمدن روزگارش به او امر كرده‏‌ام كسى را بر امتش خليفه قرار دهد كه قائم مقام او باشد و سنت و احكامش را براى آنان احيا كند. كسانى كه مطيع خدا باشند در آنچه پيامبر به آنان امر مى‏‌كند؛ اینان راستگويانند و كسانى كه مخالف امر او (و بر ضد او) باشند دروغگويانند. اى محمد، بازگشت تو به‌سوى پروردگارت و بهشتش نزديک شده و او به تو دستور مى‌‏دهد براى امتت بعد از خود على بن ابى‏‌طالب را منصوب نمايى و سفارشات خود را به او بنمايى، كه اوست خليفه‌‏اى كه امور رعيت و امت تو را بر عهده مى‏‌گيرد، چه او را اطاعت كنند و چه عصيان نمايند؛ كه به‌زودى عصيان خواهند كرد و اين همان فتنه‏‌اى است كه آيات را درباره آن برايت تلاوت كردم. خداوند عزوجل به تو دستور مى‌‏دهد كه به او بياموزى همه آنچه به تو تعليم داده و به او سفارش كنى كه حفظ كند همه آنچه خدا در حفظ تو قرار داده و به‌عنوان امانت به تو سپرده است كه اوست امين و مورد اعتماد. اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.[۴]

اين وحى الهى به‌معناى پايان واجب اول يعنى حج و آغاز واجب دوم يعنى ولايت دانسته شده كه از اين لحظه برنامه‏‌هاى آن آغاز مى‏‌شد. همچنين، زمينه‌‏سازى ديگرى براى امامت دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام نموده و گفتند: «اين دين همچنان بر مبارزه‌كنندگانش غالب خواهد بود و هيچ مخالفى و جدا‌شونده‌‏اى به آن ضرر نمى ‏زند مادامى كه دوازده خليفه بر امتم حكومت كند كه همه آنان از قريش هستند».[۵]

همچنين، به پیامبر صلى الله عليه و آله از طرف خداوند چنين دستور داده شد: نبوت تو به پايان رسيده و روزگارت كامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و ميراث انبياء را به على بن ابى‏‌طالب بسپار كه اولين مؤمن است. من زمين را بدون عالمى كه اطاعت من و ولايتم با او شناخته شود و حجت بعد از پيامبرم باشد رها نخواهم كرد. در حديث ديگرى به پيامبر صلى الله عليه و آله چنين دستور داده شد: آنچه نزد تو از علم و ميراث علوم انبياى قبل از تو و اسلحه و تابوت و آنچه از نشانه‏‌هاى پيامبران نزد توست، آنها را به وصى و خليفه بعد از خود تسليم نما.[۶]

يادگارهاى انبياء عليهم السلام: صحف آدم و نوح و ابراهيم‏ عليهم السلام و تورات و انجيل و عصاى موسى‏ عليه السلام و انگشتر سليمان‏ عليه السلام و ساير ميراث‏‌هاى ارجمندى است كه فقط بايد در اختيار حجج الهى باشد. تا آن روز خاتم انبياء صلى الله عليه و آله حافظ اين ميراث‏‌هاى الهى بود و اينک به دستور الهى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام منتقل مى‏‌شد. اين ودايع از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به امامان بعد منتقل شده تاكنون كه در دست حضرت بقية اللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه است.

نقل شده است که پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فرا خواند و جلسه خصوصى تشكيل دادند و بقيه روز سيزدهم ذى ‏الحجة و شب آن صرف برنامه سپردن ودايع الهى شد. پيامبر صلى الله عليه و آله اسم اعظم و علم و حكمت و كتب انبياء عليهم السلام و ساير يادگارهاى آنان را به اميرالمؤمنين ‏عليه‌السلام سپرد و گفته‌‏هاى جبرئيل را به آن حضرت ابلاغ کرد.[۷] همچنان كه اين پيام و آن آيات نازل مى‌‏شد، كاروان از منا وارد مكه شد و قبل از رسيدن به ابطح در«مُحَصَّب» -كه همان محل توطئه قريش قبل از هجرت بود-  توقف كرد.[۸] آنگاه نماز ظهر و عصر را خواندند و در همانجا ماندند تا غروب شد و نماز مغرب و عشا را نيز در همانجا خواندند و سپس مختصرى خوابيدند.[۹]

تحليل اعتقادى[۱۰]

از سوی برخی محققان، از نظر اعتقادی نزول آیات ۱ تا ۴ سوره عنکبوت چنین تشریح شده است: تركيب جامعه مسلمانان در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله اقتضا مى‌‏كرد نهيبى كه در اول سوره عنكبوت آمده بر آنان وارد شود. اين از آن جهت بود كه در كنار مسلمانان مخلصى همچون سلمان و ابوذر و مقداد، تازه‌مسلمانانى بودند كه تا ديروز عليه اسلام شمشير مى‌زدند و اكنون به نام مسلمان خوانده مى‌شدند. نيز افراد شهوت‌پرست و دنياطلبى بودند كه هدفى جز مقاصد دنيوى نداشتند. روح تعصب جاهلى كه بر افكار اكثريت حاكم بود و عقده‏‌هاى جنگ‏‌هاى بدر و احد و خيبر و حُنين و حسدهاى نهفته‌‏اى كه هر روز آشكارتر مى‏‌گشت، نيز مى‌‏تواند نمايانگر باطن جامعه مسلمان آن روز باشد، كه در سال آخر عمر حضرت علناً دست به اقدامات مخرِّب مى ‌زدند و در صدد خنثى‏‌سازى برنامه‌‏هاى حضرت بودند.

آیات ۱ تا ۴ سوره عنکبوت به مردم در دو جبهه ايمان و عمل وعده امتحان داد، تا به ظاهرِ آراسته با نام اسلام دل خوش نكنند. در این آیات براى هضم آسان‏‌تر مطلب خبر داده شد كه همه امت‏‌هاى قبل نيز مورد امتحان قرار گرفته‌‏اند. در این آیات، هدف نهایی امتحان در كوتاه‏‌ترين عبارت بيان شد كه شناخته‌شدن واقع‌گرايانه مردم است؛ يعنى، راستگویان در ادعاى ايمان بايد از دروغگویان به‌طور علنى تمییز داده شوند، به طورى كه ابهام نفاق و دورويى نتواند حقیقت را بپوشاند. گفته شده اين امتحان در پذيرش ولايت على‏ عليه السلام تحقق يافت كه دروغگویان بى‏‌پروا آن را انكار كردند و بر گفته خود پافشارى كردند.

در این باره از امام کاظم علیه السلام چنین نقل شده است: «عَنْ مُعَمَّرِبْنِ‌خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاالْحَسَنِ علیه السلام یَقُول»  أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ   «ثُمَّ قَالَ لِی مَا الْفِتْنَهًُْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الَّذِی عِنْدَنَا الْفِتْنَهًُْ فِی الدِّینِ فَقَالَ یُفْتَنُونَ کَمَا یُفْتَنُ الذَّهَبُ ثُمَّ قَالَ یُخْلَصُونَ کَمَا یُخْلَصُ الذَّهَبُ.؛ معمّربن‌خلّاد گوید: شنیدم امام کاظم علیه السلام تلاوت می‌فرمود: الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ ؛ سپس به من فرمود: «مقصود از فتنه چیست»؟ عرض کردم: «فدایتان شوم! تا جایی که ما می‌دانیم مقصود آزمون در دین است» فرمود: «آزموده می‌شوند چنانکه طلا آزموده و به محک زده می‌شود» سپس فرمود: «خالص می‌شوند چنانکه طلا خالص می‌شود» ».[۱۱]

پانویس

  1. بحار الأنوار ج‏۲۸، ص ۹۵.
  2. غدير در قرآن، ج ۱، ص۶۱.
  3. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۷۳.
  4. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶،۹۵ و ج ۴۰ ص ۲۱۶.
  5. مسند احمد: ج ۵، ص ۸۷.
  6. الاحتجاج، ج ۱، ص ۵۶؛ عوالم العلوم: ج ۱۵/۴، ص ۱۷۶.
  7. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶.
  8. اخبار مكة، ج ۲، ص ۱۶۲؛ الفقيه، ج ۲، ص ۵۵۵ .
  9. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱؛ تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۲۷۳.
  10. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۶۴.
  11. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۳۰۴؛الکافی، ج۱، ص۳۷۰؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۲۱۹؛ الغیبهًْ للنعمانی، ص۲۰۲.

فهرست منابع

  • أخبار مكة وما جاء فيها من الآثار؛ محمد بن عبد الله الأزرقي، تحقيق: رشدي الصّالح، بیروت: دار الأندلس، اول، ۱۴۱۶ ق.
  • بحارالانوار؛  محمدباقر مجلسی، م ۱۱۱۰ ق، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ق.
  • تهذيب الأحكام‏؛  محمد بن الحسن طوسى، ‏م ۴۶۰ ق‏،  تحقیق: حسن الموسوى خرسان، تهران: دار الكتب الإسلامية، چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • عوالم العلوم(حدیث الغدیر)؛ عبد الله بن نور الله‏ بحرانى اصفهانى‏، م قرن ۱۲، تحقیق: محمد باقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى عیه السلام، دوم، ۱۳۸۲ ش.
  • غدیر در قرآن؛ محمد باقر انصاری، قم: دلیل ما، اول ، ۱۳۸۷ ش.
  • الكافي‏؛ محمد بن يعقوب بن اسحاق‏ كلينى، م۳۲۹ ق، تحقیق: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران: دار الكتب الإسلامية، چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • مسند أحمد؛ أحمد بن محمد بن حنبل شيباني، م ۲۴۱ ق، تحقیق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، بیروت: مؤسسة الرسالة، اول، ۱۴۲۱ق.
  • من لا يحضره الفقيه‏؛ محمد بن على ‏ابن بابويه، م ۳۸۱ ق‏، تحقیق: على اكبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، دوم، ۱۴۱۳ ق.