آیات ۷ و ۸ انشراح و غدیر

از ویکی غدیر
آیات ۷ و ۸ انشراح و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهانشراح
شماره آیه۷ و ۸
جزء۳۰
محتوای آیه
مکان نزولمکه
موضوعدستور به پیامبر صلی الله علیه و آله که چون از وظیفه پیامبری فارغ شده امیرالمؤمنین را به ولایت منصوب نما.

آیات ۷ و ۸ سوره انشراح آیاتی نازل شده در رخداد غدیر که به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمان می‌دهد که چون از وظیفه پیامبری فارغ شده امیرالمؤمنین را به ولایت منصوب نما.

موقعیت تاریخی نزول آیات ۷ و ۸ سوره انشراح از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: در حالى كه سفر حجةالوداع در پيش بود در دو آیه كوتاه دستورالعمل ادامه اين سفر داده شد. در این دو آیه آمده که پس از فراغت از حج -كه ابلاغ همه احكام الهى كامل مى‏‌شود-  نوبت اعلان آخرين دستور، يعنى ولايت و منصوب‌كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به خلافت است. رواياتى كه در تفسير و شأن نزول این آیات وارد شده در مواردى دقيقاً موقعيت زمانى آن را حجةالوداع و پس از اتمام حج معين مى‏‌كند.

به‌گفته برخی محققان، اثبات نزول آیات ۷ و ۸ سوره انشراح درباره غدير باز مى‏‌گردد به تفسير دو عبارت «فَرَغْتَ» و «فَانْصَبْ» در روايات اهل‏ بيت‏ عليهم السلام که در ادامه به آن پرداخته شده است: اولين مطلب قرائت كلمه «فَانْصَبْ» است كه آيا بايد با كسره صاد خوانده شود يا فتحه آن. در روايات شیعه تصريح به قرائت به كسره شده است. این عبارت اگر با فتحه خوانده شود، به‌معناى «تلاش‌كردن» است و فعل لازم بوده نيازى به مفعول ندارد؛ ولى اگر با كسره خوانده شود به‌معناى «منصوب‌كردن» است و فعل متعدى بوده بدون مفعول معنى نمى‏‌دهد و حتى گاهى به دو مفعول نياز دارد. بر اساس خوانش متعدی معنای آیه چنین خواهد شد: «چون فراغت یافتی علی را به امامت منصوب نما». این خوانش در روایات هم مورد تأیید قرار گرفته است.

همچنین، سوره انشراح حاكى از گشايش اساسى در رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله است. در اين سوره از مسئوليت عظيمى ياد شده كه با انجام آن سنگينى از دوش پيامبر صلى الله عليه و آله برداشته شده و دوران سختى پشت سر گذاشته مى‌شود و دوران آسايش فرا می‌رسد. كليد همه اين گشايش‌‏ها على بن ابى‌‏طالب‏ عليه السلام است كه آرامش نهايى و مطلق با منصوب‌كردن او به مقام امامت حاصل مى‏‌شود.

آياتی مربوط به اقدامات پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله در غدير

بستر نزول آیات ۷ و ۸ سوره انشراح چنین تبیین شده است: آیات زیادی از قرآن در طول سفر پیامبر از مدینه به مکه و بازگشت به آن نازل شده که 21 آیه مستقیماً به موضوع غدیر و پیام آن مربوط است. این آیات نشان‌دهنده پشتوانه الهی و دستور مستقیم خداوند در مراسم غدیر است. برخی آیات به ختم رسالت و آغاز ولایت اشاره دارند و برخی دیگر مردم را برای امتحان بزرگ الهی آماده می‌سازد. همچنین، غدیر به عنوان فتح بزرگ و یأس دشمنان معرفی شده و بر اهمیت ابلاغ ولایت تأکید می‌شود. در نهایت، این آیات کمال دین و اوج نعمت خدا را با ولایت اعلام می‌کنند. اين آيات ۴۹ آيه است و در ۲۱ مورد نازل شده است.[۱]

از جمله این آیات، آیات ۷ و ۸ سوره انشراح است که مقارن با شروع اعمال حج در حجةالوداع، با نزول این دو آیه اعلام شد كه با پايان اين آخرين واجب الهى، برنامه اعلان ولايت و منصوب‌نمودن علی عليه السلام آغاز مى‌‏شود: Ra bracket.png فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصِبْRa bracket.png۷La bracket.pngوَ اِلى رَبِّكَ فَارْغَبْRa bracket.png۸La bracket.png؛ آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به پروردگارت مشتاق شو La bracket.png.

موقعیت تاریخی نزول آیات

موقعیت تاریخی نزول آیات ۷ و ۸ سوره انشراح از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: در حالى كه سفر حجةالوداع در پيش بود و پيامبر صلى الله عليه و آله از پايان عمر خود خبر مى‌داد و نشانه‌هاى ختمِ نبوّتِ حضرت خاتم ظاهر شده بود، در دو آیه كوتاه دستورالعمل ادامه اين سفر داده شد. در این دو آیه آمده که پس از فراغت از حج -كه ابلاغ همه احكام الهى كامل مى‏‌شود-  نوبت اعلان آخرين دستور، يعنى ولايت و منصوب‌كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به خلافت است؛ این دو آیه آیات ۷ و ۸ سوره انشراح هستند.[۲]

تحلیل اعتقادی آیات

به‌گفته برخی محققان، اثبات نزول آیات ۷ و ۸ سوره انشراح درباره غدير باز مى‏‌گردد به تفسير دو عبارت «فَرَغْتَ» و «فَانْصَبْ» در روايات اهل‏ بيت‏ عليهم السلام که در ادامه به آن پرداخته شده است:

  قرائت كسره يا فتحه در عبارت «فَانْصَبْ»

اولين سخنى كه قبل از بحث شأن نزول اين آيه مطرح است قرائت كلمه «فَانْصَبْ» است كه آيا بايد با كسره صاد خوانده شود يا فتحه آن. در اينجا با يادآورى اينكه اختلاف قرائت در حد حركات و اعراب قرآن مسئله‌‏اى مورد قبول است، يادآور مى‏‌شود كه در روايات شیعه تصريح به قرائت به كسره شده است. این عبارت اگر با فتحه خوانده شود، به‌معناى «تلاش‌كردن» است و فعل لازم بوده نيازى به مفعول ندارد؛ ولى اگر با كسره خوانده شود به‌معناى «منصوب‌كردن» است و فعل متعدى بوده بدون مفعول معنى نمى‏‌دهد و حتى گاهى به دو مفعول نياز دارد؛ مثلاً «فَانْصِبْ عَلِيّاً؛ على را منصوب كن» و «فَانْصِبْ عَلِيّاً اماماً؛ على را به امامت منصوب كن». در همه مواردى كه در روايات ائمه‏ عليهم السلام اين آيات تفسير شده، این عبارت با کسره خوانده شده است.

اقتضاى حكم و موضوع و روند مطلب در سوره نيز با قرائت كسره بيشتر تناسب دارد، زيرا «فَانْصَبْ» با فتحه يعنى: «تلاش كن، و خود را به زحمت بينداز»، و معناى عبارت چنين مى‌شود: «وقتى از وظيفه پيامبرى فراغت يافتى تلاش كن و خود را به زحمت انداز» ، كه چندان معناى عميقى را نمى‏‌رساند. ولى با كسره يعنى «منصوب كن»، و معناى عبارت چنين مى‌‏شود: «وقتى از وظيفه پيامبرى فراغت يافتى منصوب كن»، كه دقيقاً متوجه مسئله خلافت مى‏‌شود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در مرحله پايانى نبوت بدان اقدام مى‌‏کند.

در برخی روایات هم به این موضوع پرداخته شده است؛ برای نمونه:

  • از امام صادق‏ عليه السلام از پدرشان امام باقر عليه السلام نقل شده كه درباره كلام خداوند تعالى Ra bracket.png فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصِبْ La bracket.png فرمود: كلمه «فَانْصِبْ» با كسره صاد است و معنايش چنين است كه هرگاه از اقامه اعمال واجب فراغت يافتى على را منصوب نما، و پيامبر صلى الله عليه و آله اين دستور را عملى ساخت.[۳] در اين روايت به كلمه «بِكَسْرِ الصّادِ» تصريح فرموده، و در عبارت بعدى هم كلمه «فَانْصِبْ عَلِيّاً» را به‌كار برده كه اگر با فتحه خوانده شود نياز به مفعول ندارد و معنى غلط مى‏‌شود.
  • در روايت ديگرى با كلمه «قَرَأَ» تصريح به قرائت امام صادق علیه السلام با كسره نموده و سپس با عبارت «فَانْصِبْ لَهُمْ عَلِياً اماماً» مطلب را واضح‌تر نموده و نشان داده كه منظور قرائت با كسره است كه نياز به مفعول دارد. متن روايت چنين است: همانا جعفر بن محمد علیه السلام خواند: «پس زمانی که فراغت یافتی نصب کن»؛ سپس گفت: پس وقتی که از اتمام شریعت فراغت یافتی، علی علیه السلام را به‌عنوان امام برای آنها نصب کن».[۴]

عکس‌العمل اهل سنت به این قرائت

با توجه به قرائت ائمه ‏عليهم السلام با كسره در كلمه «فَانْصِبْ» برخورد شديد برخى از اهل‏ سنت و تأكيد بر خارج ساختن آيه از موضوع «ولايت» جلب توجه مى‏‌كند و ريشه مسئله را بازگو مى‏‌نمايد؛ برای نمونه:

  • زمخشرى، مفسر اهل سنت در قرن پنجم و ششم قمری، مى‌گويد: از بدعت‏‌ها مطلبى است كه از بعضى رافضيان نقل شده كه كلمه «فَانْصَبْ» در آيه را با كسره صاد خوانده، يعنى على را به امامت منصوب كن.[۵]
  • قاضی ابوبکر محمد بن عبدالله مَعافِری اشبیلی مالکی (درگذشته 543ق) مشهور به ابن العربی[یادداشت ۱] می‌گوید: عده‌‏اى از بدعت‌گزاران اين آيه را به‌صورت «فَانْصِبْ» با كسره صاد و همزه اوّلش خوانده‌‏اند و گفته‌‏اند معنايش چنين مى‌شود: امامى را كه جانشين توست منصوب كن. و اين هم از نظر قرائت باطل است و هم از نظر معنى، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله هيچ‌كس را به‌عنوان خليفه و جانشين خود منصوب نكرده است.[۶]

بدعت‌شمردن قرائت آيه با كسره به‌ضميمه كلمه «روافض» گوياى همه چيز است؛ زیرا اختلاف قرائت آن هم در حدّ حركات هرگز بدعت شمرده نشده و در روايت اهل ‏سنت نيز نمونه‌های بسيارى دارد. چگونه است كه این موضوع درباره شيعيان بدعت‌آمیز خوانده شده است؟ پاسخ اين سؤال را خود ابن العربی در آخر كلام خود  داده است؛ آنجا كه مى‌گويد: اين هم از نظر قرائت باطل است و هم از نظر معنى، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله هيچ‌كس را خليفه خود منصوب نكرده است. پس بدعت‌بودنِ تغيير يک حركت در یک به خاطر آن است كه به نظر او خلافت انتصابى نيست، بلكه مردم بايد انتخاب كنند. ولی شیعه مى‏‌گوید: چون خلافت پيامبر صلى الله عليه و آله فقط بايد با منصوب‌كردن آن حضرت باشد، بنابراين، قرائت اصلى با كسر بوده و بدعت‌گزاران براى فرار از حقيقتِ خلافت و ايجاد بدعتِ خلافت انتخابى، آن را با فتحه خوانده‌‏اند.[۷]

 تصريح به نزول آيه درباره غدير

رواياتى كه در تفسير و شأن نزول آیات ۷ و ۸ سوره انشراح وارد شده در مواردى دقيقاً موقعيت زمانى آن را حجةالوداع و پس از اتمام حج معين مى‏‌كند، و گاهى با آوردن عبارت «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» به‌دنبال بيان آيه به تحقق آن در غدير اشاره مى‏‌كند. سه روايت زير گوياى اين جهت است:

  • امام صادق‏ علیه السلام فرمود: قول خداوند: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن»، پيامبر صلى الله عليه و آله در سفر حج بود كه چنين نازل شد: وقتى از حج خود «فراغت يافتى» على را به‌عنوان عَلَم و علامتى براى مردم «منصوب كن».[۸]
  • درباره معناى آيه «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن» فرمود: وقتى از حجةالوداع فراغت يافتى اميرالمؤمنين را منصوب كن و به‌سوى پروردگارت رغبت نما.[۹]
  • امام صادق علیه السلام: خداوند فرمود: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به‌سوى پروردگارت رغبت نما»، مى‌‏فرمايد: وقتى فراغت يافتى علامت خود را منصوب كن و جانشين خود را اعلان نما و فضيلت او را علناً بيان كن. اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله سه مرتبه فرمود: هركس من صاحب اختيار اويم، على صاحب اختيار اوست. خدايا، دوست بدار هركس او را دوست بدارد و دشمن بدار هركس او را دشمن بدارد.[۱۰]

ارتباط كل سوره با غدير

سوره انشراح حاكى از گشايش اساسى در رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله است و خداوند خبر از گشودگی سينه و آسودگى قلب آن حضرت را مى‏‌دهد. در اين سوره از مسئوليت عظيمى ياد شده كه با انجام آن سنگينى از دوش پيامبر صلى الله عليه و آله برداشته شده و دوران سختى پشت سر گذاشته مى‌شود و دوران آسايش فرا می‌رسد. كليد همه اين گشايش‌‏ها على بن ابى‌‏طالب‏ عليه السلام است كه آرامش نهايى و مطلق با منصوب‌كردن او به مقام امامت حاصل مى‏‌شود.

اين پی در پی بودن مراحل اسلام و ارتباط نهايى آن با غدير در كلام امام باقر و امام صادق‏ عليه السلام چنين ترسيم شده است: كلام خداوند «آيا سينه‌ات را برايت نگشوديم؟»، يعنى: آيا به تو نفهمانيديم جانشينت كيست؟ آيا او را يار تو و خوار‌كننده دشمن تو قرار نداديم؟ همان دشمنى كه كمر تو را مى‏‌شكست. آيا از نسل على فرزندان انبياء را قرار نداده كه هدايت يافته‌‏اند؟ «و بار گرانت را از پشتت برنداشتيم؟»، تا آنجا كه هر جا نام من (خدا) برده شود تو هم (اى پيامبر) همراه من نام برده مى‌شوى؟ هرگاه از دنياى خود فارغ شدى، على را براى ولايت منصوب كن تا به‌وسيله او از اختلاف هدايت يابند.[۱۱]

در حديث فوق آیات سوره انشراح، انسجام مقام نبوت و ولايت را در مسير ۲۳ ساله رسالت نشان داده است. در حديثى ديگر به جزئيات بيشترى از اين ارتباط پرداخته شده است: «آيا سينه تو را فراخ قرار نداديم»، فرمود: به‌وسيله على‏ عليه السلام كه او را جانشين تو قرار داديم. آنگاه كه مكه را فتح كرد و قريش به اسلام داخل شدند، خداوند سينه پيامبر صلى الله عليه و آله و باطن او را گشايش عنايت فرمود. «مشكل تو را از دوشت برداشتيم»، فرمود: به‌وسيله على، جنگى را كه كمرت را مى‏‌شكست يعنى بار آن بر كمرت سنگينى مى‏‌كرد را از دوشت برداشتيم. «و ياد تو را بلندآوازه قرار داديم»، فرمود: هرگاه نام من (خدا) برده شود نام تو هم ذكر مى‏‌شود، و اين همان كلام مردم است كه مى‏‌گويند: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الاَّ اللَّه، وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه». سپس مى‏‌فرمايد: «با هر سختى آسانى هست»، فرمود: مادامى كه در سختى بودى آسانى برايت آمد. «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن»، فرمود: آنگاه كه از حجةالوداع فراغت يافتى اميرالمؤمنين را منصوب كن. «و به‌سوى پروردگارت رغبت كن».[۱۲]

منظور از فراغت و منصوب‌كردن

نقطه‏ اى كه ارتباط دقيق آیات ۷ و ۸ سوره انشراح را با غدير روشن مى‏‌كند فهمیدن این است: فراغت از چه كارى و منصوب‌كردن چه كسى به چه منصبى. احاديث وارده در تفسير آيه به غدير، بر اين دو نكته تأكيد خاصى دارند. درباره متَعَلَق «فَرَغْتَ» سه جهت به‌چشم مى‌خورد كه منظور از همه آنها يک مطلب است، ولى هر يک از بُعد خاصى به مسئله مى‌‏نگرد:

  1. اذا فَرَغْتَ مِنْ حَجِّكَ...،[۱۳] اذا فَرَغْتَ مِنْ حَجَّةِ الْوِداعِ...:[۱۴]در اين روايت دو بُعد زمانى مورد تأكيد قرار گرفته و نشان‌دهنده آن است كه منصوب‌كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غدير پس از مراسم حج، آن هم در سال حجةالوداع انجام گرفته است.
  2. اذا فَرَغْتَ مِنْ دُنْياكَ...:[۱۵] در اين مورد اشاره به نصب مقام ولايت در آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله است.
  3. اذا فَرَغْتَ مِنْ نَبُّوَتِكَ...،[۱۶] اذا فَرَغْتَ مِنْ اقامَةِ الْفَرائِضَ...،[۱۷] اذا فَرَغْتَ مِنْ اكْمالِ الشَّريعَةِ...:[۱۸]

در اين سه مورد آخرين رسالت‌بودن ابلاغ حكم ولايت مورد توجه قرار گرفته است. اين نكته با سه تعبير متفاوت مطرح شده است: اول، نبوت، يعنى پس از انجام همه آنچه به‌عنوان نبوت بر عهده حضرت بود؛ دوم، اقامه فرائض، يعنى ولايت آخرين واجبى است كه پس از همه آنها اعلام شد؛ سوم، اكمال شريعت، يعنى چيزى از آنچه دين خداست باقى نماند و فقط ولايت باقى و پا بر جا بماند، كه بايد به‌عنوان روح حاكم بر آنها و قبول آنها پس از پايان اعلان آنها مطرح شود.

درباره متعلق «فَانْصَبْ» بايد توجه داشت كه فعل «نَصَبَ» به‌معناى منصوب‌كردن دو مفعول مى‏‌خواهد كه يكى منصوب‌شونده و ديگرى منصبى است كه بدان منصوب گردد: مفعول اول در شش حديث با ذكر نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به‌صورت «عَلِيّاً» آمده و در یک مورد «اميرالمؤمنين» آمده، و در مورد ديگرى هم «عَلَمَكَ» ذكر شده است. مفعول دوم هم در يک مورد «وَصِيّاً» آمده، و در يك مورد «اماماً» ذكر شده، و در دو مورد «عَلَماً» مطرح شده و در دو حديث ديگر با حرف جر با كلمه «لِلْوِلايَة» آمده است، كه مجموع عبارات از اين قرار است:

  • «فَانْصِبْ اميرَالْمُؤْمِنينَ؛ پس منصوب کن امیرالمؤمنین را».[۱۹]
  • «فَانْصِبْ عَلِيّاً؛ پس منصوب کن علی را».[۲۰]
  • «فَانْصِبْ عَلِيّاً اماماً؛ پس منصوب کن علی را به‌عنوان پیشوا».[۲۱]
  • «فَانْصِبْ عَلِيّاً لِلْوِلايَةِ؛ پس منصوب کن علی را برای صاحب اختیاری».[۲۲]
  • «فَانْصِبْ عَلِيّاً وَصِيّاً؛ پس منصوب کن علی را به‌عنوان وصی».[۲۳]
  • «فَانْصِبْ عَلِيّاً عَلَماً لِلنّاسِ؛ پس منصوب کن علی را نشانه‌ای برای مردمان».[۲۴]
  • «فَانْصِبْ عَلَمَكَ وَ اعْلِنْ وَصِيَّكَ؛ پس نصب کن نشانه خود را و معرفی کن وصی خود را».[۲۵]

هريک از اين عبارات نيز يادآور بُعدى مهم و عميق از ولايت مطلقه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. امامت به‌معناى پيشوايى و رهبرى مردم، وصايت از بُعد جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله، عَلَم‌بودن به‌معناى انحصار و تنها نشانِ هدايت بودن على بن ابى‏‌طالب‏ عليه السلام است.[۲۶]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۵.
  2. غدیر در قرآن، ج۱، ص۴۱.
  3. شرح الاخبار، ج۱، ص‌۲۴۵، ح۲۷۰.
  4. مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۲۲۶.
  5. الکشاف، ج۴، ص۷۲۲.
  6. أحكام القرآن، ج۴، ص۴۱۳.
  7. غدیر در قرآن، ج۱، ص۴۴.
  8. بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۵، ح۹۱؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۱، ح۲۲۷؛ تأويل الآيات الظاهره، ص۷۸۶.
  9. تفسير القمى، ج۲، ص۴۲۸؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۳-۱۳۴.
  10. الكافى، ج۱، ص۲۹۴؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۴۲، ح۱۰۵؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۰، ح۲۲۶.
  11. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳.
  12. تفسيرالقمى، ج۲، ص۴۲۸-۴۲۹؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۳-۱۳۴.
  13. بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۵، ح۹۱.
  14. بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۴.
  15. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳.
  16. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۷۳-۵۷۴.
  17. شرح الاخبار، ج۱، ص۲۴۵، ح۲۷۰.
  18. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳.
  19. بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۴.
  20. شرح الاخبار، ج۱، ص۲۴۵، ح۲۷۰.
  21. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳.
  22. شواهد التنزيل، ج۲، ص۴۵۱، ح۱۱۱۶؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳.
  23. تأويل الآيات الظاهره، ص۷۸۵؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۵، ح۹۱.
  24. بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۳۵، ح۹۱.
  25. بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۴۲، ح۱۰۵.
  26. غدیر در قرآن، ج۱، ص۴۹.
  1. این شخص کسی غیر از محیی‌الدین ابن‌عربی (۵۶۰-۶۳۸ق) صوفی مشهور و صاحب کتاب‌های فصوص الحکم و فتوحات مکیه است.


منابع

  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • تفسير فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
  • تفسير القمی‏؛ على بن ابراهيم‏ قمى، تحقیق: طيّب‏ موسوى جزائرى، قم: دار الكتاب‏، ‏۱۴۰۴ق‏.
  • شرح الاخبار؛ نعمان بن محمد ابن حيون، م ۳۶۳ ق، تحقیق : محمد حسين حسينى جلالى، ‏ قم‏:  جامعه مدرسين، اول، ۱۴۰۹ق‏.
  • شواهد التنزيل لقواعد التفضيل فی الآیات النازلة فی أهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم؛ عبیدالله بن عبدالله حسکانی، تحقیق: محمدباقر حسکانی، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۱ق.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ق.
  • الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فی وجوه التأويل؛ محمود بن عمر زمخشری، تحقیق: مصطفی حسین احمد، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • مناقب آل ابی‌طالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.