آیه ۳۹ زخرف و غدیر
«وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»
اكنون كه ظلم كردهايد هرگز براى شما فايده ندارد. شما در عذاب شريك هستيد.
######موقعيت تاريخى
قبل از همپيمان شدن و نوشتن صحيفه ملعونه، خداوند خبر آن را به پيامبرش داد.
هنوز مراسم حج پايان نيافته بود كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله اين پيام را از جانب درگاه الهى دريافت كرد، و در حالى كه آنان سرگرم توطئهها و نقشههاى خود بودند حضرت از جزئيات كارشان خبر داشت.
امام باقر عليه السلام ماجراى پيمان نامه اصحاب صحيفه را بيان فرمود كه آن را در بين خود نوشتند و در كعبه بر سر آن همپيمان شدند و يكديگر را شاهد گرفتند و مُهر خود را به عنوان امضا بر آن زدند. سپس فرمود: خداوند عزوجل قبل از آنكه آنان پيمان نامه را بنويسند پيامبرش را از كار آنان باخبر كرد و درباره آن آياتى از قرآن نازل كرد.
غدير در قرآن، ج1، ص: 240
راوى با تعجب از حضرت پرسيد: واقعاً خداوند درباره اقدامات آنان آيه نازل كرد؟! حضرت فرمود: كلام خداوند تعالى را نمىشنوى كه مىفرمايد: «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ»: «به زودى شهادت و گواهى آنان نوشته مىشود و آنان مورد سؤال قرار خواهند گرفت»، «و كلام خداوند تعالى كه مىفرمايد: «وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»: «بيزارى شما از يكديگر امروز (قيامت) فايدهاى به حالتان ندارد چرا كه ظلم كردهايد، و در نتيجه در عذاب مشترك خواهيد بود». «1»
در روايت ديگرى امام باقر عليه السلام به جاى اين آيه، آيه ديگرى را فرمود: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»: «و آن (امامت) را مسئلهاى باقى در نسل او قرار داد كه شايد باز گردند». «2»
######تحليل اعتقادى اول
#######اشاره
در اين حديث تصريح حضرت به نزول اين آيات در مسئله صحيفه را مىبينيم، كه مقارن غدير توسط سردمداران منافقين انجام شد. هر يك از اين آيات جهتى از عمق جنايت صحيفه را آشكار كرده است، كه تفسير گونهاى بر آنها نيز هست. چهار جهت را ذيلًا بيان مىداريم:
#######1. پرونده خاص اصحاب صحيفه
خداوند پرونده خاصى درباره اصحاب صحيفه باز كرده كه از ثبت صحيفه ملعونه در آن بهطور خاص نام مىبرد، و طبيعى است كه پيامدهاى آن تا روز قيامت نيز در آن ثبت خواهد شد. اين نكته با عبارتِ «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ»: «به زودى شهادت و گواهى و
______________________________
(1) بحار الانوار: ج 24 ص 319، ج 31 ص 610، ج 36 ص 153 ح 133.
(2) تأويل الآيات: ج 2 ص 555.
غدير در قرآن، ج1، ص: 241
قرارداد آنان نوشته خواهد شد» ذكر شده، و اين مطلب قبل از انعقاد صحيفه به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله خبر داده شده است. در آيهاى ديگر كه بعد از نوشتن صحيفه نازل شده خبر از ثبت آن در پروندهاش داده شده است، آنجا كه مىفرمايد: «وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» «1»: «فرستادگان ما نزد آنان مىنوشتند»، كه بحث مفصل درباره اين آيه خواهد آمد. «2»
#######2. محاكمه مخصوص اصحاب صحيفه
شكى نيست كه پرونده براى هدفى تشكيل مىشود و آن هدف بازخواستِ صاحبان آن در روز محاكمه است. خداوند با عبارت «وَ يُسْئَلُونَ»: «مورد سؤال قرار مىگيرند» به اين مطلب تصريح فرموده است. لذت بخش روزى است كه مهدى زهرا عليه السلام اين پرونده را باز كند و آن دو نفر را از دل خاك بيرون كشد و پيش چشم همه پرده از گذشته سياه آنان بردارد. بار ديگر در دوران رجعت اين پرونده باز مىگردد و آنان به عنوان مُسبِّب روزگار سياه بشريت معرفى مىشوند.
محاكمه اصلى در روز قيامت است كه جهانيان شاهد محاكمه ابوبكر و عمر خواهند بود، با پروندهاى كه تا آخرين روز دنيا صفحات آن رقم خورده است.
پروندهاى كه آغاز آن سيلى بر چهره ملكوتى زهرا عليها السلام و طناب بر حلقوم الهى على عليه السلام و شهادت محسن قلب على و زهرا عليهما السلام است. دنباله آن خانه نشين كردن على عليه السلام و جنگهاى سقيفه با او در جمل و صفين و نهروان تا محراب مسجد كوفه است كه فرقِ غرقه به خون على عليه السلام مهمان آن شده است. جنازه مسموم و تيرباران شده امام مجتبى عليه السلام و بدن قطعه قطعه و سر بريده حسين عليه السلام و يارانش و اسيرى زينب كبرى و اهل بيت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله صفحات سياه اين پرونده است كه با هيچ آبى پاك نخواهد شد.
______________________________
(1) سوره زخرف: آيه 80.
(2) به ج 1 ص 257- 266 كتاب حاضر مراجعه شود.
غدير در قرآن، ج1، ص: 242
آيا پروندهاى كه چنين آغازى دارد، بر عهده داشتن همه خونهاى به ناحق ريخته و همه اموال غارت شده و هر ظلمى كه زير آسمان شده برايش سنگين خواهد بود؟ آيا روز فاطمه و حسين عليهما السلام با هيچ روز ديگرى قابل مقايسه است؟ آيا با پهلو و سينه شكسته زهرا و حسين عليهما السلام نوبت به حسابرسى ظلم ديگرى مىرسد. آيا با هجوم به خانه بتول عذرا و خيمه زينب عليا نوبت به محاكمه غارت ديگرى مىرسد؟
آرى، محاكمهاى طولانى با پروندهاى سياه در انتظار آنان است!
#######3. غدير براى قطع اميد اصحاب صحيفه
براى آنكه اصحاب صحيفه و هر كسى كه با چشم طمع به خلافت مىنگريست، از اين آرزو قطع اميد كند و از شنيدن هر پاسخ مثبتى درباره تغيير مسير امامت منصرف شود، خداوند غدير را به ميان آورد. اگر در غدير فقط على بن ابى طالب عليه السلام معرفى مىشد آرزوهايى براى روزگار بعد از او شكل مىگرفت، اما با معرفى دوازده امام از نسل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله كه سلاله ابراهيماند و تا آخرين روز دنيا ادامه امامت آنان است، خداوند اميد همه را قطع كرد. حضرت فاطمه زهرا عليها السلام در اين باره مىفرمايد:
وَاللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ الْوِلاءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذلِكَ الرَّجاءَ:
به خدا قسم، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در روز غدير ولايت را براى على محكم كرد تا اميد شما را بدين وسيله از آن قطع كند. «1»
در حديث امام باقر عليه السلام هم ديديم كه خداوند درباره اصحاب صحيفه اين مطلب را قبل از هم پيمانى آنان نازل كرد تا شايد از كار خود دست بردارند و از تصميم خود برگردند آنجا كه مىفرمايد: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»: «خدا امامت را امرى باقى در نسل او قرار داد تا شايد باز گردند».
______________________________
(1) عوالم العلوم: ج 11 ص 595 ح 58.
غدير در قرآن، ج1، ص: 243
#######4. روزگار ندامت اصحاب صحيفه
آيه ديگرى كه درباره اصحاب صحيفه نازل شده تا شايد از تصميم خود باز گردند، هشدار نسبت به روزى است كه پشيمانى فايده ندارد و هركس به آنان كمكى كرده باشد با آنان در عذابشان مشترك خواهد بود. امام باقر عليه السلام در بيان اين آيه ارتباط آن به آيات قبل را مطرح مىفرمايد و مجموع آيات را جمله به جمله تفسير مىفرمايد:
«وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ»: «امروز ديگر هيچ فايدهاى برايتان ندارد چرا كه ظلم كردهايد» به آل محمد عليهم السلام درباره حق آنان، «أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»: «شما در عذاب شريك خواهيد بود».
اين آيه جواب و دنباله مطلب درباره كسانى است كه قبل از اين ذكر شدهاند، و آن كلام خداوند عزوجل است كه مىفرمايد: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ. وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ. حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»: «هركس از ذكر خداوند رحمان غافل شود شيطانى را براى او بر مىانگيزيم كه قرين او خواهد بود. و چنين كسانى آنان را از راه راست مانع مىشوند و گمان مىكنند كه هدايت يافتهاند. تا هنگامى كه نزد ما مىآيد خواهد گفت: اى كاش بين من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، و چه بد قرينى بودى».
پشت سر اين كلام به آنان گفته خواهد شد: «وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ»: «امروز براى شما هيچ نفعى ندارد» يعنى اين روزى كه صحيفه را امضا كرديد، «إِذْ ظَلَمْتُمْ»: «چرا كه ظلم كرديد» به حق آل محمد عليهم السلام، «أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»: «شما در عذاب شريك هستيد»، يعنى كسانى كه تابع اصحاب صحيفه شدند، و خود اصحاب صحيفه كه متبوع ديگران قرار گرفتند، آنان كه اصل ظلم بودند و كسانى كه فرع ظلم شدند. «1»
______________________________
(1) بحار الانوار: ج 36 ص 153 ح 133. تأويل الآيات: ج 2 ص 555.
غدير در قرآن، ج1، ص: 244
######تحليل اعتقادى دوم
#######اشاره
در حديث مذكور در تفسير آيه چهار نكته مهم در چهار فراز آن جلب توجه مىكند، كه دانستن آن درباره اصحاب صحيفه تأمين كننده يك بُعد اعتقادى است:
#######الف. شيطانِ اصحاب صحيفه
«نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» كه در مورد اصحاب صحيفه نازل شده، به صراحت در سخن ابوبكر آمده است كه بارها اين گفته را بر فراز منبر تكرار مىكرد: «انَّ لى شَيْطاناً يَعْتَرينى، فَانِ اسْتَقَمْتُ فَاعينُونى وَ انْ زِغْتُ فَقَوِّمُونى»: «مرا شيطانى است كه بر من عارض مىشود! اگر راه درست پيمودم مرا يارى كنيد، و اگر انحراف پيدا كردم مرا به راه درست باز گردانيد»! «1»
عمر نيز شخصاً به اين مسئله اقرار كرده كه منظور ابوبكر از اين «شيطان» من بودم، آنجا كه به معاويه نامهاى سِرّى مىنويسد و اسرار غصب خلافت را با او در ميان مىگذارد و از جمله مىگويد: ابوبكر بر فراز منبر گفت: «بدانيد كه مرا شيطانى است كه بر من عارض مىشود»، و از اين شيطان غير مرا قصد نكرده بود! «2»
#######ب. راه اصحاب صحيفه مقابله با «صراط مستقيم»
«وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»، اصحاب صحيفه و اهل سقيفه را مىگويد كه در برابر صراط مستقيم خداوند راهى را اختراع كردند، و سعى كردند ديگران را به اين باور برسانند كه راهى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله از طرف خدا به عنوان ولايت امامان دوازده گانه عليهم السلام آورده صحيح نيست (!) و اگر واقعاً راه هدايت را مىخواهيد به آنچه ما ساخته و بافتهايم عمل كنيد! براى به ثمر رساندن اين باور رواياتى جعل كردند و بهانههايى از قبيل قتل بزرگان قريش به دست على عليه السلام و سنّ او
______________________________
(1) بحار الانوار: ج 30 ص 495.
(2) بحار الانوار: ج 30 ص 292.
غدير در قرآن، ج1، ص: 245
و تعصبات عربى در نپذيرفتن خلافت و نبوت در يك خاندان را پيش كشيدند. معناى اين اقدامات همان است كه خداوند مىفرمايد: «آنان بر سر راه مستقيم مانع ايجاد مىكنند و نزد خود گمان مىكنند كه فكر درست نزد آنان است».
#######ج. بيزارى اصحاب صحيفه از يكديگر
«يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»، به فرموده امام باقر عليه السلام منظور ابوبكر و عمر است «1» كه در دنيا آنچه خواستند كردند و در آخرت كه نتيجه طولانى اعمال خود را مىبينند از يكديگر بيزارى مىجويند. آن دو كه در دنيا نزديكترين افراد نسبت به يكديگر بودند و اساس صحيفه را به يارى هم بنيان گذاشتند، آن روز آرزوى فاصله مشرق تا مغرب نسبت به يكديگر خواهند داشت و با كلمه «بئس الْقَرِينُ» هر يك ديگرى را از خود مىراند.
#######د. عذاب مشاركين صحيفه و سقيفه
«أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»، در پايان حديث امام باقر عليه السلام خوانديم كه تابع و متبوع و اصول و فروعِ ظلم در عذاب مشترك خواهند بود، اگرچه هركس به درجهاى كه اعمالش اقتضا كند سزاى آن را خواهد ديد.
######تحليل اعتقادى سوم
#######اشاره
درباره مشاركت در ظلم سقيفه رواياتى وارد شده كه محدودههاى آن را نشان مىدهد، و بايد هر مسلمانى مواظب باشد كه مبادا حركتى از او سر زند كه معنايش امضا بر صحيفه ملعونه باشد. در دعاها و زيارات ائمه عليهم السلام نيز با دقت تمام اين مسئله مورد توجه قرار گرفته، كه نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم. «2»
______________________________
(1) بحار الانوار: ج 30 ص 156 ح 14.
(2) به زيارتهاى اميرالمؤمنين و امام حسين و امام زمان عليهم السلام و دعاى صنمى قريش مراجعه شود.
غدير در قرآن، ج1، ص: 246
#######1. بنيان گذاران ظلم سقيفه
درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند- با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان- به عباراتى از اين قبيل بر مىخوريم:
اللّهُمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ...
اللّهُمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ...
لَعَنَ اللَّهُ امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ...
اتَقَرَّبُ الَى اللَّهِ ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ...
#######2. انواع پيروان ظلم سقيفه
########اشاره
درباره فروع ظلم وانواع پيروان و ياران دور و نزديك ظالمين، با توجه به جهت مساعدت آنان به ظلم، و شدت و ضعف عملكردشان، به عبارتهاى متفاوتى بر مىخوريم، كه در شش عنوان قابل جمع است:
########الف. اصل يارى و پيروى
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مىخورد: «اعْوانهم»، «انْصارهم»، «اشْياعهم»، «اتْباعهم»، «مُساعديهم»، «اوْلِيائهم»، «تابِعيهم».
########ب. جهات كلى پيروى
در مواردى جهت گيرىهاى كلى از صحيفه ملعونه، مانند اظهار محبت به آنان و تسليم در برابر امرشان و تمايل به آنان و پذيرش دين و مذهبشان به ميان آمده است؛ و كلماتى حاكى از اين مفاهيم به كار گرفته شده است:
غدير در قرآن، ج1، ص: 247
«مُحِبّيهم»: دوستانشان، «مَواليهم»: ولايتمدارانشان، «الْمُسَلِّمين لِامْرِهم»: تسليم شوندگان در برابر اوامرشان، «الْمائِلين الَيْهم»: متمايلين به سوى آنان، «الْمُبايِعين لَهُم»:
بيعت كنندگان با آنان، «مَنْ والاهم»: كسانى كه ولايت آنان را پذيرفتهاند، «مَنْ مالَ الَيْهم»:
كسانى كه به آنان توجه دارند، «مَنْ حَذا حَذْوَهم»: كسانى كه پا جاى پاى آنان مىگذارند، «مَنْ سَلَكَ طَريقهم»: كسانى كه راه آنان را مىپيمايند، «مَنِ اتَّبَعَ امْرَهم»: كسانى كه اوامر آنان را پيروى مىكنند، «اهْل مَذْهَبِهم»: اهل مذهب آنان.
########ج. صف آرايىِ اتباع
در مواردى صف آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل بيت عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل بيت عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:
«مُخالِفيهِمْ»: مخالفين آنان، «خاذِليهِمْ»: خوار كنندگانشان، «ظالِميهِمْ»: ظلم كنندگان به ايشان، «قاتِليهِمْ»: قاتلينشان، «المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ»: پيروان دشمنانشان، «ناصِرى عَدُوِّهِمْ»: يارى كنندگان دشمنانشان، «غاصِبيهِمْ»: غصب كنندگان مقام آنان، «جاحِدى وِلايَتِهِمْ»: منكرين ولايت آنان، «المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ»: همدست شوندگان بر ضد آنان، «مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً»: كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، «الْحادينَ عَنْهُمْ»: اعراض كنندگان از اهل بيت عليهم السلام، «مُنازِليهِمْ»: درگير شوندگان با آنان، «دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ»: كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، «مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ»: كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند، «الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ»: كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، «الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ»: كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، «مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ»: كسانى كه خون
غدير در قرآن، ج1، ص: 248
آنان را حلال شمردند، «مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ»: كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.
########د. اصول اعتقادى منحرف
در موارد ديگرى سخن از پايههاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصبهاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مىآيد، و ايجاد شك و شبهه درباره كفر اصحاب صحيفه از جمله آنهاست. در اين باره كلمات زير جلب توجه مىكند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل بيت عليهم السلام باز مىگردد:
«مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ»: كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، «مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ»:
كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، «مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ»: كسانى كه طبق بدعتهاى آنان به رياست دست يابند، «مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ»: كسانى كه در كفر آنان شك كنند.
########ه. رضايت قلبى به ضلالت
در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است، و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده، كه از نمونههاى آن عمل به روشهاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل اهل بيت عليهم السلام و تصديق حكمهاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل بيت عليهم السلام باز مىگردد:
«كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ»: همه كسانى كه تا روز قيامت به سنتهايى كه دشمنان اهل بيت عليهم السلام پايه گذارى كردهاند عمل نمايند، «مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ»: هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود،
غدير در قرآن، ج1، ص: 249
«مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ»: هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، «مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ»: هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل بيت عليهم السلام به او برسد و بدانها رضايت دهد، «الرّاضينَ بِقَتْلِ الْاعْداءِ ايّاهُمْ»: كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند، «الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ»: كسانى كه حكمهاى دشمنان اهل بيت عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.
########و. عموميت پيروان در زمان و مكان
در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمانها و مكانها، و حتى موجودات از جن و انس، عبارات قابل توجهى ديده مىشود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مىگيرد: «اللّهُمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ»، «مِنَ الْجِنِّ وَ الْانْسِ مِنَ الْاوَّلينَ وَ الْاخِرينَ»، «مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ»، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مىشود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.
غدير در قرآن، ج1، ص: 250