ابوالسعود مفسر
ابو السعود محمد بن محمد بن مصطفی عمادی (متوفای 982) از علمای ترک نژاد و از ملازمان سلطان سلیمان قانونی- خلیفه عثمانی- است. او منصب قضاوت را به دست گرفت و در سال 952 مفتی دیار خود گشت. ابو السعود فردی تیزهوش، پر حافظه، سریع الانتقال و مسلط بر نوشتن به زبانهای عربی، فارسی و ترکی بود و همین تسلط وی به زبانهای مختلف به وی امکان داد تا نسبت به بسیاری از آثار و کتب اطلاع حاصل نماید.[۱]
جایگاه علمی[۲]
بزرگوار، فاضل علامه، دانشمند کامل فهامه، و پیشوای اهل زبان است. نوآوریهای او در بیان فراتر از توصیف است، گزارشهایش گسترده، و ویرایشهایش کامل است. او سحبان نثر و حسان شعر بود و مشکلات تنزیل جلیل را با تفسیر و تأویل حل میکرد. ابوالسعود حافظ قوانین فروع و اصول بود و بر مسائل همه فنون از معقول و منقول مسلط بود. او زبده ارباب تقوا و تکیهگاه اصحاب فتوا بود، پیشوای مفسران، خاتم مجتهدان، شیخالاسلام، و عمادالدین بود. ابوالسعود پسر شیخ محییالدین منسوب به عماد است. خداوند در روز معاد با لطف خود با او رفتار کند. او استاد مطلق و مورد اشاره همگان است، و گوش ساکنان آفاق با او آشناست. گوش اهل فارس و عراق با او به صدا درآمده است. او شیخی بزرگ، پیشوایی خبره، و عالمی ادیب بود که نه در عجم همتایی داشت و نه در عرب نظیری. نامش مشهور، مرتبهاش والا، جایش عظیم، و منزلتش افزون بود. به او مثل زده میشد، و به سوی او بار سفر بسته میشد. فتواها از گوشه و کنار زمین به او میرسید، و برخی از آنها بر برخی دیگر به او عرضه میشد. او به بهترین روشی که اشراف پیمودهاند، و اشراف آیندگان از آن پیروی کردهاند، عمل میکرد. ابوالسعود از دین استوار، عقلی وزین بود، و از محاسن زمان به شمار میرفت. چشمها مانند او را در علم و عرفان ندیدهاند. او در برخی مسائل اجتهاد میکرد و برخی دلایل را استخراج و ترجیح میداد. هرگاه واقعه فتوا و جواب آن را در کتابهای متداول موجود، از متون و شروح و اصول، و نوادر، و وقایع، و فتواها نمییافت، در وجوهی که برای او آشکار میشد، تأمل میکرد و یکی از آن وجوه را ترجیح میداد، و جواب را بر اساس رأی مختصر خود مینوشت. او در فروع و اصول قدرت کامل، توانایی شامل، فضیلت تام، و احاطه عام داشت. این چگونه ممکن نیست در حالی که مدت مدیدی بیش از سی سال بر منصب فتوا دوام داشته است.
معناى اولى براى مولى در كلام ابوالسعود[۳][۴]
در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى[۵] دانسته اند[۶] آورده است[۷]، كه يكى از آنها ابوالسعود مفسّر (م ۹۸۲ ق) است.
پانویس
- ↑ تفسیر و مفسران، ج2، ص300
- ↑ عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار ؛ ج8 ؛ ص179
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.
- ↑ [قوله تعالى: مَأْوٰاكُمُ النّٰارُ لا تبرحونها ابدا هِيَ مَوْلاٰكُمْ [۱] أي أولى بكم، و حقيقته مكانكم الذي يقال فيه: هو أولى بكم، كما يقال: هو مئنة الكرم، أي مكان لقول القائل: انه لكريم او مكانكم عن قريب، من الولي و هو القرب، او ناصركم عن قريب، من الولي و هو القرب، أو ناصركم على طريقة، قوله: «تحية بينهم ضرب و جميع» او متوليكم تتولاكم كما توليتم موجباتها] میر حامد حسین، عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار، جلد: ۸، صفحه: ۱۷۹
- ↑ : ابو السعود بن محمد عمادى در «ارشاد العقل السليم الى مزايا - الكتاب الكريم» گفته:«هِيَ مَوْلاٰكُمْ اى اولى بكم... الخ.» و عمادى عماد علماى نقّاد و محل اعتبار و اعتماد است. فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر (خلاصه عبقات الانوار درباره حدیث غدیر)، صفحه: ۲۴۷
- ↑ و أبو السعود بن محمد العمادى الرومى، در تفسير «هِيَ مَوْلاكُمْ» بعد ذكر تفاسير عديده (مولى) كما سمعت سابقا، گفته: [أو متوليكم تتولاكم كما توليتم موجباتها] تفسير أبى السعود ج 8/ 208 في تفسير آية (15) من سورة الحديد. عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار ؛ ج8 ؛ ص245
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹ .