ابوالعباس مبرّد

از ویکی غدیر
ابو العباس مبرد
اطلاعات فردی
نام کاملبوالعباس محمد بن یزید بن عبدالاکبر ثمالی ازدی بصری
تولد۲۱۰ قمری، بصره
وفات۲۸۶ قمری بغداد
اطلاعات علمی
استادانابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ابو حاتم سجستانی
تالیفات«الکامل»، «الاشتقاق»، «الأنواء و الأزمنة»،
مذهباهل سنت
اطلاعات فرهنگی
علت شهرتامام العربیة والادب و الاخبار

ابوالعباس محمد بن یزید بن عبدالاکبر ثمالی ازدی بصری،[۱] معروف به مبرد، در دهم ذی‌الحجه سال ۲۱۰ قمری (۲۸ مارس ۸۲۶ میلادی) در بصره به دنیا آمد[۲]، نحوی و لغوی برجستهٔ عربی و در بغداد به عنوان امام نحو و زبان شناخته شد[۳]. او تألیفات نافعی در ادبیات داشت که از جمله آنها «الکامل فی اللغة والأدب» است.

زندگی‌نامه

ابو العباس مبرد از قبیله ثمالة از طایفه ازد بود و خود را اصالتاً یمنی می‌دانست. او دختر حفصی مغنی، یکی از بزرگان یمن، را به عقد خود درآورد. مبرد به عنوان یک فرد زبان‌آور، اخباری، عالم، فصیح، ثقه و خوش‌چهره[۴] توصیف شده است.[۵]

مبرد در رشته‌های نحو، لغت، ادبیات، قرآن، تاریخ، اخلاق و سلوک تحصیل کرد. او نحو را از ابوعثمان مازنی و ابوعمر جرمی و ادب را از مازنی و ابی حاتم سجستانی فراگرفت. همچنین، او کتاب سیبویه را نزد جرمی و مازنی خواند.

مبرد تا سال ۲۴۶ قمری در بصره زندگی کرد و سپس به درخواست متوکل خلیفه عباسی به سامرا رفت. پس از قتل متوکل در سال ۲۴۷ قمری، او به بغداد بازگشت و به تدریس پرداخت. او در بغداد مورد احترام امیر محمد بن عبدالله بن طاهر قرار گرفت. مبرد به عنوان یک استاد برجسته در بغداد شناخته شد و تدریس را به صورت رایگان انجام نمی‌داد، بلکه به ازای دریافت مزد به تدریس می‌پرداخت.

ابوالعباس مبرد در سال ۲۸۵ یا ۲۸۶ قمری در بغداد درگذشت.

تألیفات[۶]

مبرد تألیفات نافعی در ادبیات وفنون دیگر داشته که می‌توان به موارد زیر به نقل از کتاب الوافی بالوفیات اشاره کرده:

  • «الکامل»،
  • «الاشتقاق»،
  • «الأنواء و الأزمنة»،
  • «القوافی»،
  • «الخط و الهجاء»،
  • «المدخل إلی کتاب سیبویه»،
  • «المقصور و الممدود»،
  • «المذکر و المؤنث»،
  • «معانی القرآن»،
  • «الرد علی سیبویه»،
  • «الرسالة کاملة»،
  • «إعراب القرآن»،
  • «الحث علی الأدب و الصدق»،
  • «نسب عدنان و قحطان»،
  • «الزیادة علی المنتزعة من کتاب سیبویه»،
  • «کتاب التعازی»،
  • «شرح شواهد سیبویه»،
  • «ضرورة الشعر»،
  • «أدب الجلیس»،
  • «الحروف فی معانی القرآن»،
  • «صفات الله عز وجل»،
  • «الممادح و المقابح»،
  • «الریاض المونقة»،
  • «الدواهی»،
  • «الجامع»،
  • «الوشی»،
  • «معنی کتاب سیبویه»،
  • «کتاب الناطق»،
  • «کتاب العروض»،
  • «البلاغة»،
  • «معنی کتاب الأوسط للأخفش»،
  • «شرح کلام العرب و تلخیص ألفاظها و مزاوجة کلامها و تقریب معانیها»،
  • «ما اتفقت ألفاظه و اختلفت معانیه»، «الفاضل و المفضول»،
  • «طبقات النحاة البصریین»،
  • «کتاب العبارة عن أسماء الله تعالی»،
  • «الحروف»،
  • «التصریف»،
  • «الکافی فی الأخبار»،


جایگاه علمی[۷]

مبرد و ابوالعباس احمد بن یحیی ملقب به ثعلب، که صاحب کتاب «الفصیح» است، دو عالم فاضل معاصر بودند که تاریخ ادباء با آنها پایان یافت. یکی از معاصرین آنها، ابوبکر بن ابی الازهر، می‌گوید: ای طالب علم، نادان مباش و از مبرد یا ثعلب استفاده کن. در نزد این دو، علم مردم گرد آمده است، پس مانند شتر بی‌آب و علف مباش. علوم خلق در شرق و غرب به این دو مرتبط است.[۸]

ذهبی[۹] در کتاب «العبر فی خبر من غبر» در سال ۲۸۵ هجری می‌گوید: در این سال ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری، امام نحویان… او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود. او در آخر سال وفات یافت.

ابومحمد عبدالله بن اسعد بن علی یافعی در کتاب «مرآة الجنان» در سال ۲۸۵ هجری می‌گوید: امام نحویان در زمان خود، ابوالعباس مبرد محمد بن یزید ازدی بصری… او زیبا، فصیح، مفوّه و عالم بود[۱۰].

جلال‌الدین عبدالرحمن بن ابی‌بکر سیوطی در کتاب «بغیه الوعاة» می‌گوید: محمد بن یزید بن عبدالله ازدی بصری، ملقب به مبرد، امام زبان عربی در بغداد بود. او فصیح، بلیغ، مفوّه و عالم بود و صاحب نوادر و ظرافت بود. او در جوانی بسیار زیبا بود[۱۱].

سیرافی می‌گوید: علم نحو پس از طبقه حرمی و مازنی به مبرد رسید. او از قبیله ثمالة از ازد بود و از حرمی، مازنی و دیگران استفاده کرد.[۱۲]

مردم بصره می‌گفتند: مبرد مانند خود را ندیده است. هنگامی که مازنی کتاب «الف و اللام» را نوشت، مبرد از او در مورد دقایق آن پرسید و پاسخ داد و گفت: برخیز، تو مبردی با کسر «راء» هستی، یعنی کسی که حق را ثابت می‌کند. کوفیان این را تغییر دادند و «راء» را فتح کردند. نفطویه می‌گوید: کسی را ندیدم که بدون سند، اخبار را به خوبی از او حفظ کند.[۱۳]

معنای اولی برای مولی در کلام مبرّد[۱۴]

ابوالعبَّاس مُبَرِّد مُتَولِّی أمر را از معانی مَوْلَی شمرده است[۱۵]، آنجا که خداوند فرماید: «بِأَنَّ اللّٰهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا[۱۶]» یعنی: خداوند مُتَولّی امور مردمی است که ایمان آورده‌اند. آنگاه گفته است که وَلی و مَوْلَی یک معنی دارند. و أبو الحسن واحدی در تفسیر «وسیط» خود؛ و قرطبی در تفسیر خود در آیهٔ شریفهٔ: «بَلِ اللّٰهُ مَوْلاٰکُمْ‌[۱۷]» آورده‌اند که مراد از مَوْلَی مُتَوَلِّی امور است. و ابن أثیر در «نهایه»، و زبیدی در «تاج العروس» و ابن منظور در «لسان العرب» همین معنی را برای مَوْلَی ذکر کرده‌اند، و گفته‌اند: از این قبیل است معنای حدیث وارد از رسول خدا صلی الله علیه و آله که: أیُّمَا امْرَأَةٍ نَکَحَتْ بِغَیْرِ إذْنِ مَوْلاَهَا فَنِکَاحُهَا بَاطِلٌ «هر زنی که بدون اذن متولّی در امور خود نکاح کند، آن نکاح باطل است». و در روایتی آمده است: بِغَیْرِ إذْنِ وَلِیِّهَا یعنی متولّی أمر خود.[۱۸]

در کتاب «عوالم العلوم» فهرستی از راویان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه که معنی «اولی» را معنای اصلی کلمه مولی دانسته‌اند آورده است،[۱۹] که یکی از آنها ابوالعباس مبرّد نحوی (م ۲۸۶ ق) است.

پانویس

  1. نزهة الألباء ١٦٤، أنساب السمعانی ١١٦/١، تاریخ بغداد ٣٨٠/٣، لسان المیزان ٤٣٠/٥، شذرات الذهب ١١٠/٢، معجم الأدباء، معجم المؤلفین ١١٤/١٢، فهرست ابن الندیم ٥٩/١.
  2. محمد بن یزید بن عبد الأکبر الثمالی، أبو العباس المبرد. إمام العربیة ببغداد فی زمنه، و أحد أعلام الأدب و الأخبار، مولده بالبصرة، و وفاته ببغداد، قیل: سنة ٢٨٥ ه‍. و قیل: سنة ٢٨٦ ه‍. معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفین. مؤسسة الإمام زید بن علی الثقافیة، 1421، ص
  3. کان فصیحا بلیغا مفوها ثقة اخباریا علامة صاحب نوادر و ظرافة، و کان جمیلا و سیما لا سیما فی صباه، و له تصانیف مشهورة، منها کتابه الکامل، الوافی بالوفیات مخطوط ج 5 ص 126 عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ ج‏3؛ ص247
  4. الوافی بالوفیات. ج 5، دار النشر فرانز شتاینر، 1381، ص 216
  5. لسان المیزان ٤٣٠/٥-٤٣٢
  6. الوافی بالوفیات. ج 5، دار النشر فرانز شتاینر، 1381، ص 217.
  7. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ ج‏3؛ ص247
  8. وفیات الأعیان ج 1 ص 626- 627
  9. و کان فصیحا بلیغا مفوّها، ثقة إخباریّا علاّمة، صاحب نوادر و ظرافة. و کان جمیلا و سیما، لا سیّما فی صباه، و له تصانیف مشهورة. تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام. ج 21، دار الکتاب العربی، 1409، ص 299.
  10. مرآت الجنان ج 2 ص 212، عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 250
  11. محمد بن یزید بن عبد اللَّه الازدی البصری أبو العباس المبرد، امام العربیة ببغداد فی زمانه، أخذ عن المازنی و أبی حاتم السجستانی، و روی عنه اسماعیل الصفار و نفطویه و الصولی، و کان فصیحا بلیغا مفوها ثقة أخباریا علامة، صاحب نوادر و ظرافة، و کان جمیلا لا سیما فی صباه. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 250
  12. تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام. ج 21، دار الکتاب العربی، 1409، ص 299.
  13. تذکرة الحفاظ ج 2/ 666
  14. اسرار غدیر: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۲۱.
  15. پس جناب سید مرتضی رضی اللَّه تعالی عنه و أرضاه در «شافی» فرموده: قال أبو العباس المبرد فی کتابه المترجم بالعبارة عن صفات اللَّه تعالی: تأویل (الولی): الذی هو أولی: أی أحق، و مثله (المولی). از این عبارت ظاهر است که ولی بمعنی اولی و احق است، و مولی مثل ولی است، پس آن هم بمعنی اولی و احق باشد. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏8، ص: 79
  16. آیهٔ ۱۱، از سورهٔ ۴۷: محمّد صلّی الله علیه و آله.
  17. آیهٔ ۱۵۰، از سورهٔ ۳: آل عمران.
  18. امام‌شناسی، جلد: ۷، صفحه: ۲۵۱
  19. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹.