ابوهریره و حدیث غدیر

بوهریره كه از بازوان قوى سقیفه است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى‏ كند:

۱. ابوهريره مى ‏گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى‏ طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول الله. فرمود:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» و خداوند اين آيه را نازل كرد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...».[۱]

۲. در جنگ صفین جناب اصبغ بن نباته نامه ‏اى از جانب حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى معاویة بن ابی‏ سفیان آورد. اصبغ بن نباته، ابوهریره را نزد معاويه ديد.

اصبغ به ابوهريره گفت: تو را قسم مى ‏دهم ... ، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى.

پرسيد: چه شنيدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على‏ عليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».[۲]

۳. پس از صلح امام حسن‏ عليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در مسجد کوفه مى ‏نشست. يک شب جوانى به او گفت: تو را به خدا قسم مى‏ دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه درباره على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام مى فرمود: «اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»؟

ابوهريره در حضور معاويه گفت: آرى. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد مى‏ گيرم كه تو ولايت دشمن او (معاويه) را پذيرفته ‏اى و با دوست او دشمنى كرده ‏اى![۳]

پانویس

  1. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸ ح ۱.
  2. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۳.
  3. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۸۵۸ .