امامت و ولایت در خطبه غدیر

از ویکی غدیر

ارتباط ولايت و امامت با خطبه غدير××× 2 وقايع هفته غدير )يونسيان( : ص 32  - 22. ×××

  خطبه غدير ابعاد گسترده و متعددى دارد كه هر كدام در جاى خود مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است. مهم‏ترين بُعد آن موضوع سرپرستى امور دينى و دنيوى امت اسلامى تا روز قيامت توسط مولا على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است، كه رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله از طرف قادر متعال مأمور به ابلاغ و تبليغ آن بوده است.


موضوع آنقدر مهم بوده كه اگر آن بزرگوار كمتر تعللى در آن مى‏فرمود، نه تنها هيچ بهره و مزدى از زحمات چندين ساله دوره رسالت خود نداشت، بلكه خداوند تعالى از او راضى و خشنود نبود.

همانطور كه خود حضرت در اين خطبه فرمود: و كلّ ذلك لا يرضى اللَّه منى الا ان ابلغ ما انزل اللَّه الىّ: كليه اعمال من موجب رضايت خدا از من نمى‏شود، مگر اينكه آنچه را از طرف او بر من )در خصوص امامت و خلافت و ولايت على‏عليه السلام( نازل شده به مردم ابلاغ كنم.


به لحاظ اهميت فوق‏العاده اين مطلب و با رعايت اختصار، مسائلى را كه حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله در ارتباط با اعتقاد به امامت و ولايت مولا على‏عليه السلام در اين خطبه شريف بيان فرمودند متذكر مى شويم:


1. رسول‏خداصلى الله عليه وآله از طرف خداوند مأمور به ابلاغ و اجراست: »يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك« : اى رسول آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شد به مردم برسان.


2. بدون انجام اين مأموريت بهره‏اى از تلاش‏هاى خود در امر هدايت و ارشاد خلق ندارد: »و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته« : اگر چنين نكنى رسالتش را ابلاغ نكرده اى.


3. خداوند تعالى با تمام قدرت خود پشتيبان پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏باشد، تا اين فرمان را اجرا كند: »و اللَّه يعصمك من الناس« : و خداوند تو را از شر مردم حفظ خواهد كرد.


4. على‏عليه السلام بعد خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله ولى است: و هو وليّكم بعد اللَّه و رسوله: و او بعد از خدا و پيامبرش ولىّ و سرپرست شماست. آيه ولايت××× 1 انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون« . مائده /  55 . ××× نيز دلالت بر همين واقعيت مى‏كند.


5 . وجوب اطاعت از على‏عليه السلام كه از طرف خدا به سمت سرپرستى امت اسلام منصوب است: ان اللَّه قد نصبه لكم ولياً و اماماً مفترضة طاعته: همانا خداوند على‏عليه السلام را به عنوان سرپرست و امامى كه اطاعت از او واجب است بر شما منصوب نموده است.

6 . مخالف مولا على‏عليه السلام ملعون و متابع او مورد رحمت خداست: ملعون من خالفه، مرحوم من تبعه: هر كس با او مخالفت كند ملعون، و هر كس از او پيروى كند مورد رحمت خداست.


7. آمرزش الهى شامل حال مؤمنى مى‏شود كه از او حرف شنوى داشته و تصديقش كند: و مؤمن من صدّقه. فقد غفر اللَّه له و لمن سمع منه و اطاع له: و آن كس كه تصديقش نمايد مؤمن است، و كسى كه سخنانش را با گوش جان بشنود و اطاعتش نمايد مورد مغفرت و آمرزش خداوند است.


8 . تمام علوم در وجود مولا على‏عليه السلام جمع است و به دانسته‏هاى پيامبرخداصلى الله عليه وآله تماماً آگاه است: ما من علم الا و قد احصاه اللَّه فىّ، و كل علم علمت فقد احصيته فى امام المبين. و ما من علم الا و قد علّمته علياًعليه السلام، و هو الامام المبين: هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند تعالى در وجود من فراهم آورده، و هر دانشى را كه من تعليم داده شدم در پيشواى مبين بر شمردم. علمى نيست كه به على‏عليه السلام نياموخته باشم، و او امام مبين )يعنى آشكار كننده همه آن علوم( مى‏باشد.


9. تنها على‏عليه السلام است كه هدايت و عمل به حق مى‏كند و باطل را درهم مى‏كوبد: فهو الذى يهدى الى الحق و يعمل به و يزهق الباطل و ينهى عنه: او امامى است كه به سوى حق )مردم را( راهبرى نموده و خود به آن عمل مى‏نمايد، و باطل را درهم كوبيده و از آن نهى مى‏كند.


10. محال است توبه كسى كه ولايت او را ندارد پذيرفته شود: لن يتوب اللَّه على احد انكر ولايته و لن يغفر اللَّه له: خداوند تعالى هرگز توبه كسى را كه منكر ولايت او است را نمى‏پذيرد و او را نمى‏آمرزد.


11. مخالف على‏عليه السلام كه حكم كفر بر او جارى است به آتشى دچار خواهد شد كه آتش گيره آن مردم )يعنى خود او( و سنگ‏هاى آتش افزاست: فاحذروا ان تخالفوا، فتصلوا ناراً وقودها الناس و الحجارة، اُعدّت للكافرين: بترسيد از مخالفت پروردگار كه )اگر با خواسته و فرمان او مخالفت نماييد( به آتشى دچار خواهيد شد كه مايه سوختش مردم و سنگ آتش افروز است، كه براى كفر پيشگان مهيا شده است.


12. على‏عليه السلام را بايد بر جميع خلايق بعد از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله برترى داد: فضّلوا علياًعليه السلام، فانه افضل الناس بعدى من ذكر و انثى: على‏عليه السلام را )از خود و ديگران( برتر بدانيد. همانا او بعد از من از هر مرد و زنى شايسته‏تر است.


13. تنها على‏عليه السلام است كه بيانگر محرمات و مفسر حقايق قرآن است: فواللَّه لن يبيّن لكم زواجره و لا يوضح لكم تفسيره الا الذى انا آخذ بيده: به خدا سوگند، هرگز كسى براى شما نواهى قرآن را روشن نسازد و تفسير آياتش را آشكار نكند مگر اين آقايى كه من دستش را گرفته‏ام.


14. هر كس مولايش پيامبرصلى الله عليه وآله است بايد على‏عليه السلام را به مولايى خود با جان و دل بپذيرد: من كنت مولاه فهذا على‏عليه السلام مولاه: هر كس من مولا و صاحب اختيار او هستم اين على‏عليه السلام صاحب اختيار و مولاى او است.


15. على و ائمه بعد اوعليهم السلام ثقل اصغر، و قرآن ثقل اكبر است: ان علياً و الطيبين من ولدى‏عليهم السلام هم الثقل الاصغر، و القرآن الثقل الاكبر: على و پاكان از فرزندانم‏عليهم السلام ثقل اصغر، و قرآن ثقل اكبر است.


البته ثقل اكبر بودن قرآن نسبت به اهل‏بيت عصمت و طهارت‏عليهم السلام از حيث استمساك است، چرا كه خود آن حضرات هم براى اثبات حقانيتشان به آيات قرآن متمسك مى‏شدند.


16. خدا على‏عليه السلام را »اميرالمؤمنين« خوانده، و حرام است كسى جز او اين نام را بر خود بگذارد: و انا قلت عن اللَّه عزوجل: الا انه ليس اميرالمؤمنين غير اخى هذا، و لا يحلّ امرة المؤمنين بعدى لاحد غيره: و من از جانب خداى عزوجل مى‏گويم: آگاه باشيد غير از اين برادرم )على‏عليه السلام( هيچ كس امير مؤمنان نيست، و زمامدارى و امارت بر مؤمنين بعد از من بر احدى جز او روا نيست.

17. خداوند دين را به امامت على‏عليه السلام كامل كرد: انما اكمل اللَّه عزوجل دينكم بامامته: همانا خداى عزوجل دين شما را به امامت او )على بن ابى‏طالب‏عليه السلام( كامل كرد.


18. هيچ آيه مدحى در قرآن نيست مگر آنكه على‏عليه السلام مصداق آن است: و لا نزلت آية مدح فى القرآن الا فيه: و هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر اينكه درباره او است.


19. على‏عليه السلام ناصر دين خدا و مدافع حريم رسول‏خداصلى الله عليه وآله است: هو ناصر دين اللَّه و المجادل عن رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله: او )على‏عليه السلام( ياور دين خدا و مدافع حريم رسول‏خداصلى الله عليه وآله است.


20. ذريه تمام انبياعليهم السلام از صلب خودشان است، اما ذريه رسول‏خداصلى الله عليه وآله از صلب على‏عليه السلام است: ذرية كل نبى من صلبه، و ذريتى من صلب على‏عليه السلام: فرزندان هر پيامبرى از صلب خود او است به جز ذريه من كه از صلب على‏عليه السلام است.


21. ولايت مولا على‏عليه السلام معيار ايمان و تقوى، و بغض او علامت شقاوت است: الا انه لا يبغض علياًعليه السلام الا شقىّ، و لا يتوالى علياً الا تقىّ، و لا يؤمن به الا مؤمن مخلص: آگاه باشيد! دشمن على‏عليه السلام نيست مگر شخص شقى و بدبخت، و به على‏عليه السلام مهر نورزد مگر انسان با تقوا، و ايمان به او نمى‏آورد مگر مؤمن مخلص.


22. نور هدايت در رسول‏خداصلى الله عليه وآله و سپس در مولا على‏عليه السلام و همچنين در نسل او مى‏ماند، تا به حضرت مهدى‏عليه السلام برسد: النور من اللَّه عزوجل مسلوك فىّ، ثم فى على‏عليه السلام، ثم فى النسل منه الى القائم المهدى‏عليهم السلام: آن نور )هدايتى را( كه خداوند تعالى فرو فرستاده در من، و سپس در على‏عليه السلام، و سپس در نسل او تا قائم ما حضرت مهدى‏عليهم السلام قرار دارد.


23. لعنت خدا بر غاصبين حقوق او، و بر كسانى است كه به حكومت غاصب تن در دهند: الا لعن اللَّه الغاصبين و المغتصبين: آگاه باشيد! خداوند تعالى غاصبين )حقوق او( و همه كسانى را كه تن به حكومت غاصب دهند لعنت نموده است.

24. حقيقت صراط مستقيم خدا بعد از رسول مكرم اوصلى الله عليه وآله، على بن ابى‏طالب‏عليه السلام و فرزندان گرامى او -  كه كارشان هدايت به حق است -  مى‏باشند: انا صراط اللَّه المستقيم الذى امركم باتباعه، ثم على‏عليه السلام من بعدى، ثم ولدى من صلبه؛ ائمة يهدون الى الحق و به يعدلون: من صراط مستقيم خدايم كه مأموريد آن را بپيماييد، و بعد از من على‏عليه السلام، و سپس فرزندان من از صلب او؛ همان پيشوايانى كه به حق هدايت مى‏كنند و )گمراهان را( به سوى حق باز مى‏گردانند.


25. دشمنان مولا على‏عليه السلام اهل شقاق، نفاق و ستيزه هستند. آنان دشمنان حق و برادران شياطين هستند: الا ان اعداء على‏عليه السلام هم اهل الشقاق و النفاق و الحادّون و هم العادّون و اخوان الشياطين: آگاه باشيد! همانا دشمنان على‏عليه السلام همان تفرقه افكنان و منافقان و ستيزه‏جويان هستند، و هم ايشان دشمنان حق و برادران شيطان هستند.


26. على‏عليه السلام هدايتگر اين امت و رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله بيم رساننده به مخالفان او است: قال اللَّه تعالى: »انما انت منذر و لكل قوم هاد« .××× 1 رعد /  7. ××× الا و انى منذر و على‏عليه السلام هاد: خداوند تعالى مى‏فرمايد: »همانا تو بيم دهنده هستى و براى هر امتى هادى و راهنماست« . بدانيد من بيم دهنده‏ام و على‏عليه السلام هادى و راهنما )ى اين امت( است.


27. امر به معروف و نهى از منكر جز به اعتقاد به امامت امام معصوم معنى و مفهوم ندراد: و لا امر بمعروف و لا نهى عن منكر الا مع امام معصوم: )وظيفه خطير( امر به معروف و نهى از منكر جز با )اطاعت( امام معصوم تحقق نمى‏يابد.


28. اعتراف به بيعت با على‏عليه السلام بايد با دل و جان و زبان و دست )يعنى عمل( باشد: فقولوا: ... نبايعك على ذلك بقلوبنا و انفسنا والسنتنا و ايدينا: پس )همگى يك صدا شده( بگوئيد: ... با دل‏ها و جان‏ها و زبان‏هايمان با تو بر اين امر مهم بيعت مى‏كنيم.


29. رستگارى بزرگ فقط در اطاعت نمودن از خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله و على و پيشوايان راستين‏عليهم السلام مى‏باشد: من يطع اللَّه و رسوله و علياً و الائمة الذين ذكرتهم‏عليهم السلام فقد فاز فوزاً عظيماً: كسى كه خدا و رسولش و على و امامانى را كه ذكر نمودم‏عليهم السلام اطاعت نمايد يقيناً به رستگارى بزرگى نائل شده است.