بیعت در غدیر بیعت با خدا
بيعت در غدير بيعت با خدا[۱]
همانطور كه تمام احكام و مسايلى كه مربوط به دين است آنگاه ارزش پيدا مى كند كه اتصال به خداوند داشته باشد و فرمانش از جانب الهى صادر شده باشد، بيعت غدير هم كه در واقع التزام به همه فرامين الهى است احتياج به پشتوانه الهى دارد.
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مورد تأكيد خاصى داشتند كه اين بيعت نه تنها از جانب خداوند دستور داده شده، بلكه در حكمِ بيعت با خود خداوند است، و هم اشاره داشتند كه با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان بيعت كنيد. در اين باره جملات زير را فرمودند:
اين بيعت از جانب خداوند و به امر اوست.
آنان كه اين بيعت را انجام مىدهند در واقع با خدا بيعت مى كنند.
من با خدا بيعت كرده ام و على هم با من بيعت كرده است.
با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان بيعت كنيد.
آنان كه در بيعت نمودن با او از يكديگر سبقت بگيرند رستگارانند و در باغهاى نعمت خواهند بود.
هركس اين بيعت را بشكند بر ضرر خود كار كرده، و هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند خداوند به او اجر عظيم عنايت مىفرمايد.
غدير همان اندازه كه يك اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعهاى از ايمان و اطاعت و پيمان در يك سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمهاى براى آينده ها تعيين كرد.
جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود ۱۰ آيه است. يكى آيه ۱۰ سوره فتح است:
«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»:
«كسانى كه با تو بيعت مى كنند در واقع با خدا بيعت مى كنند دست خداوند بر روى دست آنان است پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد» .
اين آيه از سه بُعد قابل بررسى است:
متن خطبه غدير
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش نهم خطبه غدير نقطه تمايز اين بيعت را خاطر نشان كرد و فرمود: من با خدا بيعت كرده ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خدا براى او از شما بيعت مى گيرم. آنگاه حضرت به آيه ۱۰ سوره فتح استناد كرد:
الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلاِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّه وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى، وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ: «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» :
بدانيد كه من پس از پايان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مى خوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مى گيرم. (خداوند مى فرمايد:) «كسانى كه با تو بيعت مى كنند در واقع با خدا بيعت مى كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد» .
... مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّه يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ ... ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، »يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ« .
مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّه مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى »فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً« :
اى مردم چه مى گوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانىهاى هر كسى را مى داند ... ، و هر كس بيعت كند در حقيقت با خدا بيعت مى نمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است.
اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاک مى نمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مىدهد.
هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى فرمايد.
موقعيت قرآنى
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير بيعت در غدير را بيعت با خداوند معرفى نمود و به عنوان كسى كه گفتنى ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مىپرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى دانيد؟
اين برخورد را پيامبر صلى الله عليه و آله با يک سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ...» : «اى مردم چه مى گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى هاى هر نفسى اطلاع دار» . آنگاه با لسان نصيحت گونهاى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» : »هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است» .
و از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى آمدند، لذا پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» ، و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يك سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد. سپس ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام فرمود.
اين آيه در سوره فتح آمده و منظور از فتح مبين صلح حديبيه است كه مردم در آنجا با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردند و پيمان وفادارى بستند. در سوره فتح مسئله بيعت دو بار مطرح شده است: يكى آيه ۱۸: »لَقَدْ رَضِىَ اللَّه عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ ...» ، و ديگرى آيه ۱۰: «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه ...» . اين بيعت هنگامى صورت گرفت كه پيامبر صلى الله عليه وآله به قصد عمره از مدينه به سوى مكه حركت كرد.
اهل مكه به گمان اينكه حضرت براى جنگ آمده چند گروه را به مقابله با آن حضرت فرستادند. عدهاى حدود ۱۴۰۰ نفر با حضرت بودند و با حضرت بيعت كردند و وعده پايدارى دادند. چنين بيعتى با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت با خدا خوانده شد و مورد مدح خداوند قرار گرفت. اكنون در غدير با استشهاد به همين آيه، بار ديگر بيعت با خداوند به ميان آمده است.
تحليل اعتقادى
تحليل اعقادى اول
براى تبيين كيفيت ارتباط آيه بيعت با غدير بايد بگوييم: تفسيرى كه به صورت ضمنى در خطبه غدير درباره اين آيه ديده مى شود دو مورد است:
يكى اينكه مصداق اتمّ چنان بيعتى را بيعت غدير معرفى مىكند، و براى تطبيق كامل بر آيه ابتدا مى فرمايد: «من با خدا بيعت كرده ام» ، و سپس مى فرمايد: «على با من بيعت كرده است» ، و سپس نتيجه مى گيرد: «من از شما از طرف خدا براى او بيعت مى گيرم» ، و سپس آيه را مى خواند كه «كسانى كه با تو بيعت مىكنند با خدا بيعت مى نمايند» .
براى بار دوم در اواخر خطبه درباره اين آيه مطرح شده و بيشتر مربوط به پايدارى بر اين بيعت است كه پس از قرائت متن مربوط به بيعت مى فرمايد: «اى مردم، چه مى گوييد؟ كه خداوند اصوات را مى شنود و از دلها خبر دارد» . سپس آغاز آيه را با عبارتى ديگر بازگو مى نمايد كه: «وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» . سپس مى فرمايد: «هر كس پيمان شكنى كند خدا او را هلاک مى كند» و بعد از آن فقره آخر آيه را مى خواند كه: «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ ...» .
تحليل اعقادى دوم
الف. عمق معناى بيعت با خدا در غدير
اكنون نوبت آن است كه معناى بيعت با خداوند در غدير را بدانيم. در آخرين فرازهاى مربوط به بيعت، پيامبر صلى الله عليه و آله تمام جوانب آن را در يك جمله جمع كرد كه تفسير ملخص ولى كامل عيار آن به حساب آمد و فرمود: پس با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با اميرالمؤمنين على و حسن و حسين و امامان از نسل آنان بيعت كنيد.
اين بدان معنى بود كه آنچه در آيه به عنوان «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه» آمده به عنوان تمثيل اين بيعت به بيعت با خداوند نيست، بلكه با ضميمه بيعت لسانى كه مطرح شد مردم در درجه اول حقيقتاً با خدا بيعت مى كنند و پيمان مى بندند و لذا حضرت مى فرمايد: «بايِعُوا اللَّه ...» .
در درجه دوم مردم با پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر اين خواسته اى كه خلاصه ۲۳ سال زحمت آن حضرت است بيعت مى كنند، و در درجه سوم با اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان امام بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله، و در درجه چهارم با همه يازده امام بعد از آن حضرت در همان غدير بيعت مى كنند.
پيام بيعت الهى غدير
اين تركيب خاص كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مى تواند باشد:
از يك سو اينكه در غدير مردم بايد به همه امامان معتقد شوند و اين به معناى اتحاد سلسله امامت در هدف و فرمايشات ايشان است، و كلام و روش همه امامان براى ما به عنوان يک مجموعه واحد به حساب مى آيد و هيچ فرقى بين راه و گفتار و اهداف امامان عليهم السلام وجود ندارد.
از سوى ديگر راه خدا و پيامبر و امامان عليهم السلام يكى بيشتر نيست و صراط مستقيم نزد خدا اسلام است و اسلام واقعى راهى است كه خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام راهنما و معرّف آن هستند.
بنابراين آنچه خدا مى گويد محمد و علی عليهما السلام هم مى گويند، و آنچه على عليه السلام مىگويد يازده امام عليهم السلام از نسل او هم همان را مى گويند. همان گونه كه هر كس با خدا بيعت مى كند با محمد و على عليهما السلام بيعت كرده و هر كه با ايشان بيعت كرده با يازده امام عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هر گونه تفكيكى در اين ميان انحراف از صراط مستقيم است، و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام در اعتقاد بوده است.
ج. دست بالاى خدا در بيعت غدير
نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با خداوند نهفته جمله «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ« »در آيه است. بيعت كننده غدير در واقع مى پذيرد كه تحت اختيار بيعت شونده باشد، و اين فقط درباره خداوند و پيامبر و معصومين عليهم السلام ممكن است كه ولايت مطلقه و صاحب اختيارى تمام عيار مردم با ايشان است.
وقتى دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است اين به معناى قرار گرفتن همه آنان تحت اختيار و فرمان الهى است، و اين بيعت به معناى پذيرفتن چنان ولايتى بود.
لذا در كيفيت بيعت نيز اين مسئله مراعات شد كه دست بيعت كنندگان زير دست پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام قرار بگيرد. حديثى از امام رضا عليه السلام به جزئيات اين مطلب اشاره مىكند:
هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايت عهدى وادار كردند و حضرت در مقامى نشست كه مردم با ايشان بيعت كنند، طبق ساير بيعت ها دست خود را دراز نكردند تا از سمت راست با بيعت كننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مى گرفتند به طورى كه پشت دستشان به طرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود.
آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مى آمد حضرت از بالا دست خود را پايين مىآوردند و كف دست بيعت كننده از پايين در دست حضرت قرار مى گرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى مأمون به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضاعليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله اين گونه بيعت می فرمود.
عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و خطبه غدير و كلمات معصومين عليهم السلام، ۲۲عنوان است كه به ترتيب از كليات آغاز مى شود و با در نظر گرفتن مراحل وقوع ماجراى غدير به دنبال يكديگر اتفاق افتاده است. يكى از آنها «روز بيعت با خدا» است:
غدير روزى بود كه مردم با خدا دست بيعت دادند و عهد و پيمان بستند كه بر سر قول خود وفادار بمانند، و از خدا شرم كنند كه رو در روى او پيمان شكنى كنند. اين حقيقت بزرگ در آيهاى صريح در آغوش قرآن قرار گرفت كه «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»، و اين گونه بيعت غدير گِره ابدى دست مردم با دست خداوند عز و جل و دست محمد و على عليهما السلام شد.
پانویس
- ↑ اسرار غدير: ص ۲۲۶ ۵۰. ژرفاى غدير: ص ۱۱۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۱۰ - ۲۱۷و ج ۳ ص ۳۰۵. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۹، ۲۲۲ ،۲۳۳ -۲۴۲