جار الله زمخشری

از ویکی غدیر

تعصّب بى‏ جا[۱]

در حالى كه سفر حج در پيش بود و پیامبر صلی الله علیه و آله از پايان عمر خود خبر مى ‏داد و نشانه‏ هاى ختمِ نبوّتِ حضرت خاتم ظاهر شده بود، در يک آيه كوتاه دستورالعمل ادامه اين سفر داده شد كه پس از فراغت از حج -  كه ابلاغ همه احکام الهى كامل مى ‏شود -  نوبت اعلان آخرين دستور يعنى ولايت و منصوب كردن امیرالمؤمنین ‏علیه السلام به خلافت است:

«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن».

البته اثبات نزول اين آيه درباره غدير باز مى‏ گردد به تفسیر «فَرَغْتَ» و «فَانْصَبْ» در روايات اهل‏ بیت ‏علیهم السلام آمده است.

آنچه در اينجا قابل ذكر است تعصب زمخشرى در مورد معناى اين آيه است:

قالَ الزَّمَخْشَرى: وَ مِنَ الْبِدَعِ ما رُوِىَ عَنْ بَعْضِ الرّافِضَةِ انَّهُ قَرَأَ «فَانْصِبْ» بِكَسْرِ الصّادِ، اىْ انْصِبْ عَلِيّاً لِلاِمامَةِ.

زمخشرى مى ‏گويد: از بدعت‏ ها مطلبى است كه از بعضى رافضيان نقل شده كه كلمه «فَانْصَبْ» در آيه را با كسره صاد خوانده، يعنى على را به امامت منصوب كن.[۲]

روايت حديث غدير[۳]

يكى از علما و بزرگان اهل‏ سنت كه حدیث غدیر را نقل كرده محمد بن عمر بن محمد بن عمر زَمخشرى، جارالله (ت ۴۶۷ -  م ۵۳۷ ق) است.

زمخشرى در «ربيع الابرار و نصوص الاخبار» از حديث غدير به عنوان حديثى يقينى ياد كرده و در كتابش آورده است.[۴]

عبدالقادر قرشى حنفى[۵]: او را توثيق كرده و به خصوص در علم تفسير و غريب الحديث و... بسيار ستوده و نيز از كتاب ‏هايش تعريف كرده است. حافظ سلفى از او روايت كرده است.

شبهات زمخشرى در دلالت حديث غدير

زمخشرى در مورد دلالت حدیث غدیر شبهاتى مطرح كرده است. هر چند اشكالات و شبهات وى همه بى ‏اساس و انكار مسلّمات و واضحات است، ولى مرحوم میرحامد حسین هندی در كتاب «عبقات الانوار» از هر لحاظ شبهات زمخشرى را مفصل پاسخ داده است.

شبهات زمخشرى همراه با پاسخ ‏هاى متعدد و مفصل از ميرحامد حسين در عنوان «دلالت حديث غدير» در همين دانشنامه آمده است.

معناى مولى[۶]

در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است[۷]، كه يكى از آنها جارالله زمخشرى (م ۵۳۸ ق) است.

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱.
  2. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱، پاورقى به نقل از كشّاف.
  3. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۶۶.
  4. ربيع الابرار و نصوص الاخبار: ج ۱ ص ۸۵ .
  5. الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج ۲ ص ۱۶۰.
  6. اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.
  7. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹ .