غدير در علمِ رياضى و نجومى[۱]

پيامبر اسلام‏ صلی الله علیه و آله بعد از سپرى شدن ۳۵۲۴ روز از مبدأ هجرت، در عيد قربان سال دهم برابر با ۱۹  / ۱۲  / ۱۰ شمسى مشغول مناسک حج بود.

ايشان به هنگام بازگشت از حجةالوداع در روز ۱۸ ذى‏ حجه، در حالى كه ۳۵۳۲ روز از مبدأ هجرت گذشته بود، برابر با ۲۷  / ۱۲  / ۱۰ شمسى و مطابق با ۱۸ مارس ۶۳۲ ميلادى، وقتى به نزديک محل جحفه -  كه غدير خم در آن قرار دارد -  رسيد، فرشته وحى از جانب پروردگار آيه ابلاغ را نازل فرمود.

علامه شعرانى در اين رابطه مى‏ نويسد: من از زيج هندى استخراج كردم كه تحول آفتاب به برج حمل در سال دهم هجرى، چهارشنبه ۲۱ ذى‏ حجه، سه روز پس از غدیر خم بود، و جشن گرفتن پس از سه روز هم مناسب است.

بنابراين، عيد سعيد غدير با ايام نوروز كاملاً انطباق دارد. به ويژه كه با حركت تقديمى نقطه اعتدال بهارى به پيشواز از اين عيد سعيد، وارد برج حوت شده است.[۲]

در علم رياضى و نجوم

الف) نحوه محاسبه

طرز محاسبه آنچه گفته شد به شرح ذيل مى ‏باشد:

يک) مى ‏دانيم كه عيد غدير خم، روز هجدهم ذى ‏الحجة الحرام سال دهم هجرى قمرى است.

دو) روزهاى دقيق يک سال قمرى با احتساب كبيسه به صورت اعشار: ۳۶۷۰.۳۵۴

سه) روزهاى دقيق يک سال شمسى با احتساب كبيسه به صورت اعشار: ۲۴۲۲.۳۶۵

چهار) عدد تقويمى آغاز ماه ذى‏ الحجه: ۳۲۵ روز از آغاز سال قمرى (اول محرم) گذشته است.

پنج) «بين التاريخين» هجرى قمرى و هجرى شمسى ۱۱۹ مى ‏باشد؛ يعنى مبدأ شمارش هجرى شمسى ۱۱۹ روز جلوتر از مبدأ قمرى آن بوده است.

شش) «عدد جامع» يعنى تعداد روزهاى سپرى شده از ۱ فروردين سال اول هجرى شمسى تا واقعه غدير خم، كه معادل عدد ۳۰۳.۳۶۵۱ مى ‏باشد.

ب) شرح و توضيح محاسبات

براى محاسبه تعداد روزهاى سپرى شده حين واقعه غدير، چون سال دهم هجرى هنوز تمام نشده بوده بايد عدد ۹ براى سال‏ هاى گذشته منظور شود: ۱ = ۱۰ سال ناتمام + ۹ سال تمام. اين عدد را ضرب در عدد دقيق روزهاى سال قمرى مى‏ كنيم، چنين به دست مى‏ آيد: ۳۱۸۹. ۳۰۳=۳۵۴. ۳۶۷×۹

حاصل اين اعداد، تعداد روزهاى سپرى شده ۹ سال قمرى گذشته را نشان مى‏دهد. تا شروع ماه ذى‏الحجة الحرام، ۳۲۵ روز از تعداد روزهاى يک سال تقويمى قمرى گذشته است. اين عدد تقويمى را با تعداد روزهاى سپرى شده از خود ماه ذى ‏الحجة الحرام تا روز عيد غدير خم جمع مى كنيم: ۳۴۳=۱۸+۳۲۵.

سپس به جمع مذكور، همين عدد و نيز عدد بين التاريخين (۱۱۹) را مى ‏افزاييم و به حاصل اين سه عدد «عدد جامع» مى ‏گوييم: ۳۶۵۱. ۳۰۳=۳۱۸۹+۳۴۳+۱۱۹. ۳۰۳

آنگاه اين «عدد جامع» را تقسيم بر ميانگين دقيق تعداد روزهاى يک سال شمسى كرديم، خارج قسمت چنين حاصل شد: ۹. ۹۹۶۹=۳۶۵. ۲۴۲۲ تقسيم بر ۳۰۳ .۳۶۵۱.

عدد ۹ در حاصل اين تقسيم بيانگر تعداد سال‏هاى كامل شمسى سپرى شده از هجرت رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله تا واقعه غدير خم است.

همچنين عدد اعشارى (۹۹۶۹ .۰) بيانگر نسبت روزهاى سپرى شده از آغاز سال دهم هجرى شمسى تا واقعه غدير خم است. حال براى اينكه اين اعداد اعشار را به روز تبديل كنيم، بايستى عدد ۹ را گرفته و ضرب در ميانگين روزهاى سال شمسى نماييم. نتيجه اين می‏شود:

۳۲۸۷/ ۱۷۹۸=۳۶۵. ۲۴۲۲×۹.

سپس عدد حاصل شده را گرد كرده و اعشار آن را حذف مى ‏كنيم، زيرا در شمارش روزهاى يك سال، اعشار مدخليتى نداشته و بيانگر اجزاء يک روز نيستند، چون روزهاى قمرى و شمسى و... همگى از بعد طولى خود (و لو با مبدأ متفاوت) ۲۴ ساعته حساب مى‏ شوند. ۳۶۴=۳۶۴. ۱۲۳۲

اكنون عدد ۳۳۶ (كه بيانگر تعداد روزهاى سپرى شده سال تا شروع اسفند ماه است) را از عدد ۳۶۴ كسر مى ‏كنيم. تفاضل دو عدد، مى‏ شود: ۲۸؛ يعنى ۲۸ اسفند ماه. ۲۸=۳۶۴- ۳۳۶.

اكنون مى‏ دانيم كه در برخى گاهنامه‏ ها، زيج‏ ها و تقويم‏ هاى گزارش دهنده از وقايع صدر اسلام[۳] چنين آمده است كه در سال دهم هجرى، چون مسلمانان جهت انجام فريضه حج و روزه ماه مبارک رمضان و عيد فطر در جستجوى هلال ماه برآمدند آن را نديدند (شايد به جهت كثرت غبار و طوفان در آن مدت از سال).

بنابراين، چهار ماه شعبان، رمضان، شوال و ذى ‏القعده همان سال را به سبب عدم رؤيت هلال، سى روز تمام گرفتند (يعنى دو ماه شعبان و شوال را -  كه در تقويم ۲۹ روزه هستند -  ناچار ۳۰ روز شرعى گرفتند، و كمتر بودن دو ماه رمضان و ذى‏ قعده شرعى از ۳۰ روز تقويمى نيز شرعاً ثابت نشد).

اين شد كه دو روز به حساب تقويمى افزوده شد (از ناحيه دو ماه شعبان و شوال، كه مى‏ بايست ۲۹ روز تقويمى باشند).

اين دو روز اضافى تا آخر سال (يعنى ماه ذى‏ حجه) همچنان آمد. اما مشكل چندانى را سبب نشد، زيرا سال دهم هجرى، از سال‏ هاى كبيسه قمرى بوده[۴] كه خود ظرفيت يک روز اضافه را داشته، و فقط يک روز اضافه ديگر را از تقويم آن سال انداختند، تا اين زيادتى به محرم سال بعد سرايت نكند.

جهت مطالعه بيشتر در اين رابطه، رجوع شود به دو رساله «كبيسه» و «نوروزيه» از ملا محمدتقى بن محمدرضا رازى، كه «رساله كبيسه» را در شعبان ۱۰۴۴ ق در عهد صفويه نوشته و نسخه ‏اش در كتابخانه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نجف اشرف موجود است.[۵]

بنابراين، عيد سعيد غدير خم در ۱۸ ذى‏ الحجة الحرام شرعى، يا همان ۲۰ ذى ‏الحجة تقويمى (مطابق با تقويم‏ هاى نجومى)، و دقيقاً برابر با روز نوروز سال ۱۱ شمسى (چهارشنبه) واقع شده است.

به اين توضيح كه: چون مبناى محاسبه ما بر اساس تقويم ‏هاى نجومى است، لذا بايد با توجه به رخداد فوق (دو تأخير رؤيت هلال) دو روز بر ۲۸ اسفند سال دهم هجرى شمسى بيافزاييم، و آن را همان اول فروردين سال يازدهم ثبت كنيم، كه مصادف با روز عيد نوروز مى ‏باشد:

۱ فروردين (نوروز) = ۲ روز تأخير رؤيت هلال + ۲۸ اسفند.

حال، اگر بنا بر گزارش تقويمى ديگرى -  كه آن را نيز كاشانى در رساله غديريه نقل كرده و آن را ضعيف‏تر مى ‏شمارد -  تنها يک روز تأخير در رؤيت هلال (آخر شوّال ‏يعنى هلال اول ذى‏ القعده) را بپذيريم، و در نتيجه فقط يک روز به حساب تقويمى بيافزاييم، حاصل چنين مى‏ شود: ۲۹ اسفند = ۲۸+۱.

در اين صورت باز هم مشكلى رخ نمى ‏دهد، چون طبق اين محاسبه نيز غدير در روز ۱۹ ذى‏ حجه رخ داده، و به جاى روز نوروز با شب نوروز (شب چهارشنبه آخر سال شمسى) دوباره انطباق پيدا مى ‏كند.

زيرا عرب را عادت اين بوده و هست كه حتى ظهر و غروب و شب قبل را در حكم روز بعد از آن مى ‏داند. مثل بعد از ظهر و غروب پنجشنبه كه در حكم شب جمعه و روز جمعه به حساب مى ‏آيد.

اما گذشت كه كاشانى روايت جدول تقويمى اول را (كه تطابق غدير روز نوروز را موجب مى ‏شود) قوى‏ تر و صحيح ‏تر دانسته است.

در اينجا اگر كسى اشكال كند كه: چگونه توالى چهار ماه تمام (۳۰ روزه شعبان، رمضان، شوال و ذی قعده) در يک سال قمرى (سال دهم هجرت) ممكن است؟ می گوييم:

اولاً: غياث ‏الدين كاشانى، خود متخصص فنّ نجوم و رياضى و تقويم بوده است.

ثانياً: مرحوم استاد على‏ اكبر غفارى در حاشيه «تهذیب الأحکام» شیخ طوسی[۶] به نقل از استاد خود ابوالحسن شعرانى (منجّم و رياضيدان معاصر) مى‏ گويد:

منجمان با محسبات رياضى اثبات كرده ‏اند كه توالى چهار ماه تمام سى روزه (حتى واقعى و با رؤيت حقيقى هلال) امكان دارد. ولى بيش از چهار ماه ممكن نيست.

اما از منظر شرعى و فقهى نيز، مرحوم استاد غفارى در حاشيه صفحه ۲۳۲، فتوى به وجوب در ميان (۲۹ و ۳۰ روزه) حساب كردن ماه‏ هاى متوالى (يعنى: شعبان ۲۹ روزه، رمضان ۳۰ روزه، شوال ۲۹ روزه، ذى ‏قعده ۳۰ روزه) را فقط از شیخ صدوق در كتاب «الخصال» نقل كرده است، و اين را فتواى عمده فقهاء مى ‏داند كه فرموده ‏اند:

ماه ‏هاى سال قمرى (چه متوالى و چه جدا از هم) مى ‏توانند دستخوش زيادت (۳۰ روزه) يا نقصان (۲۹ روزه) شوند، چه رمضان باشد و چه غير رمضان... .

غياث‏ الدين كاشانى و «رساله غديريه» او:

مطابقت دقيق عيد غدير سال دهم هجرى قمرى با عيد نوروز سال يازدهم هجرى شمسى را غياث‏ الدين جمشيد كاشانى (م ۸۳۳ ق) در «رساله غديريه» خود -  كه بالاتر مذكور شد -  مشروحاً اثبات كرده است. وى از بزرگ‏ترين علما و رياضيدانان و مهندسين شيعه در عهد مغول بوده، و اختراعات و ابداعات و ابتكارات فراوانى در حساب و هندسه و رياضيات از خود بر جاى نهاده، و حتى كتابى نيز در تفسير قرآن نوشته است.[۷]

كاشانى «رساله غديريه» را به دو زبان فارسى و عربى نوشته، چنانكه در مقدمه همين رساله موجود عربى، به اين مسئله تصريح كرده است. افسوس كه متن فارسى رساله در دست نيست و تنها متن عربى آن توسط انتشارات مذكور در نجب اشرف به چاپ رسيده است.

ج) استخراج سال شمسى

اما در مورد سال شمسى، چون ما اعشار خارج قسمت (۹۹۶۹ .۹) را حذف كرديم، و جهت استخراج باقيمانده تنها عدد صحيح (۹) را ضرب در ميانگين روزهاى سال شمسى نموديم. از طرفى مى‏دانيم كه در مورد سال و طول آن، اعشار بيانگر ميزان گذشت روزهاى سال بعدى است؛ يعنى در اين مثال مى‏دانيم كه به اندازه (۹۹۶۹ .۰) ؛ يعنى حدود ۹۹ درصد، از سال ۱۰ كه بعد از سال ۹ است گذشته است.

پس بايد عدد نه را در اين مرحله دوباره به اضافه عدد يک كنيم؛ يعنى همين يك سال ناقص ناتمام؛ كه مى ‏شود سال دهم هجرى شمسى. ولى وقتى دو روز تأخير در رؤيت هلال دو ماه بعدى شعبان و شوال سال دهم را بر آن بيافزاييم، ناچار وارد سال يازدهم هجرى شمسى (روز نوروز اين سال) مى‏ شويم.

نتيجه آنكه: عيد سعيد غدير خم در ۱۸ ذى‏ الحجة الحرام شرعى (۲۰ ذى ‏الحجة تقويمى) سال ۱۰ هجرى قمرى، برابر با روز عيد نوروز سال يازدهم شمسى (و در روز چهارشنبه) واقع شده است.[۸]

همچنين از نرم افزارهاى تبديل تاريخ نيز مى‏ توان استفاده و مطلب را اثبات كرد. مثل نرم افزار: islamic_calender .

در مركز تقويم كشور راجع به اين نرم افزار آمده است: نرم‏افزار Calh  را دكتر «بنو ون دالن» پژوهشگر به نام تاريخ نجوم اسلامى در سال ۱۹۹۷ م طراحى كرده است. با استفاده از اين نرم ‏افزار، مى‏توان گاه‏شمارى ‏هاى تاريخى مانند عبرى، قبطى، قمرى قرار دادى، فارسى (يزدگردى)، ملكه (جلالى) و... ، را به يكديگر تبديل كرد.

كلام بزرگان

علامه محمد تقى مجلسى در «روضة المتقین» و علامه محمد باقر مجلسی در جلد سوم از بخش السماء و العالم از كتاب «بحار الانوار»، مفصل اين مطلب را بررسى نموده ‏اند.

همچنين مرحوم صاحب جواهر الكلام و فاضل هندى و علامه شعرانى در قرن معاصر، با استفاده از قواعد نجومى و تاريخ اين مطلب را ثابت نموده ‏اند:

الف) علامه محمدتقى مجلسى با استفاده از روايت معلّى بن خنيس در «روضة المتقين» مى ‏فرمايد: و كفى به شرفاً و فضلاً انه كان جلوسه ‏عليه السلام للخلافة.

ب) صاحب جواهر الكلام و همچنين فاضل هندى در «كشف اللثام» مى ‏فرمايد: اول فروردين به حساب تقويم در سال دهم هجرى مطابق با نوزدهم ذى ‏الحجه مى‏ شود، و چون ماه در شب سى‏ام ديده نشد، اول فرودين مطابق با هجدهم ذى الحجه سال دهم يعنى روز غدير خم گرديد.

ج) علامه محمد باقر مجلسى در «بحار الانوار» مفصل اين موضوع را تحقيق و بررسى نموده و حالات مختلف آن را بررسى كرده، كه نتيجه اينكه ۱۸ ذى ‏الحجه سال دهم هجرى قمرى مطابق با اول فروردين سال ۱۱ هجرى شمسى مى ‏باشد.

تقارن غدير و نوروز در شعر فارسى

الف) هاتف اصفهانى مى‏ گويد:

همايون روز نوروز است امروز به فيروزى

بر او رنگ خلافت كرده شاه لافتى مأوا

ب) ميرزا حبيب قاآنى شيرازى مى‏ گويد:

رسد به گوش دل اين مژده ز هاتف غيبى

كه گشت شير خداوند شهريار امروز

به جاى خاتم پيغمبران به استحقاق

گرفت خواجه كروبيان قرار امروز

ج) صغير اصفهانى چه زيبا سروده است:

دانى ز چه عيد باستان مى‏خندد؟

بر روى جهانيان جهان مى‏خندد

بنشست على جاى نبى در نوروز

زين مژده زمين و آسمان مى‏خندد

د) و يا:

نوروز از آن شد پر شعف

هم صاحب عز و شرف

كان روز سالار نجف

آمد به تخت سرورى

هـ) همچنين در ترانه ‏هاى محلى افغانستان -  كه همزمانى عيد الله الاكبر غدير با نوروز براى آنان جا افتاده است -  نيز به اين همزمانى بسيار پرداخته ‏اند:

بهار آمد بهار آمد خوش آمد

على با ذوالفقار آمد خوش آمد

طبق باور (به حق) عامه مردم افغانستان، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز اول نوروز به جانشينى رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله برگزيده شد. مردم اين كشور در كنار تجليل از نوروز، به توصيف دلاورى‏ هاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نيز مى‏ پردازند، و در ايام جشن نوروز در شهر مزار شريف دوبيتى‏ هاى مخصوص اين ايام را با صداى خوش مى‏ خوانند:

نوروز رسيد و عيد اكبر گرديد

برگرد سر ساقى كوثر گرديد

امروز على‏ عليه السلام نشست بر تخت نبى‏ صلى الله عليه وآله

زان است كه روز و شب برابر گرديد

از دو بيتى ‏هاى معروف ديگرى كه در مورد مورد خلافت امام على‏ عليه السلام در روز اول نوروز در ميان مردم آن سرزمين خوانده مى ‏شود، مى ‏توان اين دو بيتى ‏ها را نام برد:

نوروز شد و جمله جهان گشت معطر

از بوى خوش لاله و ريحان و صنوبر

بر تخت خلافت بنشست آن شاه صفدر

داماد نبى‏ صلى الله عليه و آله، شير خدا، ساقى كوثر

و يا:

نوروز شد و على‏ عليه السلام ز روى تعظيم

بر تخت خلافت نبى‏ صلى الله عليه وآله گشت مقيم

از مقدم شاه اوليا بر كرسى

امروز نشسته معنى عرش عظيم

نوروز و غدير در هند و پاكستان و افغانستان

در آن مناطق هم نوروز جشن گرفته مى‏ شود، ولى بيشتر به شيعيان اختصاص دارد و صبغه الهى دارد. چرا كه جشن نوروزشان ساگرد غدير است. در برخى شهرهاى مهم افغانستان، مردم هر سال هنگام نوروز منتظر عَلَمى با نام مبارک اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند، با نام «جهنده سخى»؛ كه «سخى» به معناى شاه‏مردان است و لقب حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خوانده مى‏ شود.

در ايالت کشمیر هند نيز، علما و احزاب شيعه خواستار تعطيلى نوروز به عنوان غدير شده ‏اند. مردم نوروز را به عنوان عيد الله الاكبر غدير مى‏ شناسند. لذا خانه تكانى كرده و لباس نو مى ‏پوشند و سفره نذر حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى‏ اندازد. در پاكستان هر سال ساعت نصب حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را استخراج مى ‏كنند، چرا كه آن را پاک‏ ترين ساعت سال مى‏دانند، و هر ساله در نوروز «جشن تاجپوشى على ‏عليه السلام» برگزار مى ‏شود.

الف) نوروز در افغانستان

نوروز در افغانستان از قديم در فرهنگ مردم جاى خاص داشته و تا امروز نيز دارد. در آغاز تمدن آريانا، به عنوان بهار طبيعت و آغاز فصل گرما و زنده شدن زمين و كشاورزى بوده است.

بعد از آنكه دوره تاريخى هجرى شمسى شروع شد، به عنوان آغاز سال نو دينى مطرح شد و مردم عيد نوروز را با ميله‏هاى نوروزى؛ ميله سخى، ميله دهقانان، ميله پهلوانان، ميله سمنك، ميله گل سرخ و... ، بهار را در دامان طبيعت جشن مى‏گيرند. امروزه تمام رشته‏هاى ورزشى در ميله پهلوانان به نمايش رشادت‏هايشان مى‏پردازد.

شكل ظاهرى جهنده سخى: پرچمى با رنگ سبز در دور پرچم كلمه لا اله الا الله، محمد رسول ‏الله، على ولى ‏الله، و نام مقدس الله، محمد، على، فاطمه، حسن و حسين‏ عليهم السلام، و در وسط آن آيه شريفه «نصر من الله و فتح قريب» نوشته شده است، كه با سليقه خاصى زينت داده شده است.

جشن گل سرخ

جشن گل سرخ (ميله گل سرخ) يک جشن خاص است كه در مزار شريف در ۴۰ روز اول سال و به مناسبت روييدن گل ‏هاى سرخ اجرا مى‏ شود، و در طول اين ۴۰ روز مردم از همه جا براى حضور در اين جشن به مزار شريف مى‏ آيند. اين مراسم به طور همزمان با مراسم جهنده على (يا ژنده على) انجام مى ‏شود.

مراسم جهنده على، مراسمى خاص دينى است كه به مناسبت خلافت حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام در مسجد مقدس اين شهر -  كه گفته مى ‏شود آرامگاه اين امام است -  اجرا مى‏ شود. اين مراسم با برافراشتن يک علم -  كه تركيب رنگ آن به درفش كاويانى شباهت دارد و به آن ژنده سخى مى‏ گويند -  در حرم منسوب به امام على‏ عليه السلام و در اولين روز سال اجرا مى‏ شود. جشن گل سرخ براى چهل روز در دشت‏ هاى لاله و حرم ادامه مى ‏يابد.

ب) نوروز در پاكستان

شيعيان پاکستان هميشه اين روز شكوهمند را به عنوان «عيد سعيد غدير» و جشن ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام برگزار مى‏ كنند.

شيعيان پاكستان و بالاخص مردم گيلگيت، بلتستان، هنگو و پاراچنار، شهرها و مناطق خود را چراغانى مى‏ كنند و با صداى بلند شعار مى‏ دهند كه «الحمد الله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين ‏عليه السلام».

برنامه ‏هاى جشن نوروز در نواحى شمال غربى، پاكستان باخترى -  كه از چندين حيث به ايران نزديک تر است -  بسيار جالب و توأم با جريانات خاصى مى‏ باشد.

در آنجا علاوه بر پوشيدن لباس نو و تبریک گفتن به يكديگر، پس از تحويل سال و ترتيب يافتن مجالس، قصيده و شعر ضيافت‏ هايى نيز به مناسبت جشن مزبور در منازل صورت مى‏ گيرد، و در آن سفره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه شامل هفت نوع ميوه خشک و سبزيجات و يک نوع بیسکویت به نام «كلوچه نوروزى» و پلو با گوشت مرغ سفيد و تخم مرغ‏ هاى رنگ زده مى ‏باشد، گسترده مى‏ شود.

مرغ سفيد هر قدر هم كه ناپيدا باشد فراهم مى‏ كنند، زيرا تهيه پلو با گوشت مرغ سفيد را شگون نيک مى‏ دانند. كلوچه نوروزى در بين مردم پيشاور محبوبيت خاصى دارد، و حتى افراد غير شيعه نيز به آن علاقه زيادى دارند.

پس از قرائت فاتحه و صرف (نذر) اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، مردان و زنان شيعه در آن نواحى از خانه بيرون مى‏ روند و مدتى در باغ ‏ها و چمن‏زارها به گردش مى‏ پردازند، و كوشش مى‏ كنند پا برهنه بر سبزه و چمن قدم بزنند و اين عمل را «سبزه لگد كردن» مى ‏نامند. بدين ترتيب تمام روز را با خوشحالى و شادكامى به سر مى‏ برند.

عيد نوروز يكى از اعياد جالب مرزنشينان پاكستان غربى به شمار مى‏ رود، و اين بخش را منتسب به مولاى متقيان حضرت على‏ عليه السلام مى‏ دانند، كه در حقيقت همان جشن غدير خم است، و معمولاً آن را در ۲۱ مارس برگزار مى ‏كنند. آنها معتقدند روزى كه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در يک اجتماع ۱۲۴ هزار نفرى از اصحاب خودشان به حكم پروردگار حديث معروف غدير را خواند و حضرت امير عليه السلام را به جانشينى خود معرفى كرد، ۲۱ مارس و همزمان با ۱۸ ذى‏ حجه و مصادف با اول بهار بوده است.

لذا در اين ايام خانه تكانى مى‏ كنند و لباس نو مى‏ پوشند. خود و خانواده و خانه ‏هايشان را با انواع صندل و بوهاى خوشبو مى‏ كنند، و سفره ‏اى در منازل خود پهن كرده و انواع شيرينى و ميوه را در آن چيده و نذر حضرت امیرالمؤمنین علی‏ علیه السلام مى‏ كنند.

در اين سفره يک كاسه پر آب را تدارک مى ‏بييند و يک گل سرخ تازه را در آن قرار مى‏ دهند، و در وقت سال تحويل -  كه در حقيقت آفتاب وارد برج حمل (فروردين) مى ‏شود -  به آن گل و آب نگاه مى‏ كنند. مى ‏گويند اين گل در آب به حركت در مى‏ آيد، و آن زمانى است كه دعا مستجاب مى‏ شود و مى‏ خوانند.

در پاكستان، اول فروردين به روز «تاجپوشى على‏ عليه السلام» موسوم است، و گفته مى‏ شود كه در دهه‏ هاى پيش حتى اهل ‏سنت نيز نقش بسزايى در گراميداشت اين آئين داشته ‏اند.

متأسفانه تشديد فعاليت‏ هاى افراطى برخى گروه‏ هاى مذهبى اهل‏ سنت در اين سرزمين، اكنون گستره بزرگداشت اين آئين را محدود به شيعيان كرده است.

شيعيان اين منطقه معتقدند كه لحظه تحويل سال با زمان بلند كردن دست حضرت على ‏عليه السلام توسط حضرت رسول اكرم ‏صلى الله عليه و آله در روز عيد غدير خم همزمان بوده، و معتقدند كه اين لحظه با بركت‏ ترين زمان سال بوده و هر دعايى به درجه استجابت خواهد رسيد.

زنان در اين زمان يک ظرف بزرگ را از آب پر كرده و در درون يک اتاق پاكيزه مى ‏گذارند.

دو غنچه گل محمدى در داخل آب گذاشته و شروع به خواندن قرآن و دعاى «يا مقلّب القلوب و الابصار...» مى‏ كنند.

باورمندان اين رسم معتقدند كه دو غنچه گل محمدى پس از حركت در يک لحظه به هم مى‏ رسند، و آن لحظه زمان تحويل سال و آغاز فروردين و يا به امامت رسيدن حضرت على‏ عليه السلام است.

در برخى شهرهاى شيعه ‏نشين پاكستان همچون پاراچنار، بلتستان، و گلگيت و بعضى از محله ‏هاى شهر كراچى و كويته و برخى روستاهاى ايالت ‏هاى سند و پنجاب، مراسم خصوصى جشن «تاج‏گذارى» بر پا مى‏ شود، و ذاكرين و شاعرين و روحانيان فضائل و مناقب حضرت على‏ عليه السلام را بيان مى‏ كنند.

از جمله شعرهايى كه در اين گونه مراسم بيان مى‏ شود ابيات زير است كه سروده خواجه نظام‏الدين اولياء در مدح حضرت اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام مى‏ باشد:

امامت را كسى باشد كه شاه اولياء باشد

به زهد و عصمت و دانش مثال انبياء عليهم السلام باشد

امام حق كسى باشد كه باشد همسر زهرا عليها السلام

چنان رفعت كه مى ‏بينى بجز حيدر عليه السلام كه را باشد؟

امام حق كسى باشد كه باشد جامع قرآن

نبى ‏صلى الله عليه وآله را حجت برهان به هنگام وغا باشد

وصيت كرد با امت، محمد صلى الله عليه وآله در غدير خم

على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام خلافت را سزا باشد

امام آنچنان فاضل كه می ‏جوئى زمين بشنو

حسن ‏عليه السلام ابن على‏ عليه السلام ما را به جاى مرتضى ‏عليه السلام باشد

حسين بن على ‏عليه السلام ما را به مذهب زينت و زيب‏است

كه از روز اول ما را جنابش ملتجى باشد

شفيع جنت و دوزخ، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام باشد

اگر خواهى كه در محشر شفيعت مصطفى‏ صلى الله عليه و آله باشد

معمولاً در پايان اين گونه مراسم، به طول مفصل از ميهمانان با انواع شیرینی ‏ها و شام پذيرايى مى‏ شود.

پانویس

  1. قنوت خورشيد: ص ۴۹-۵۳.
  2. دمع السجوم (ترجمه مرحوم شعرانى از كتاب نفس الهموم): ص ۲۰۲.
  3. جداول رؤيت هلال از صدر اسلام تا كنون (احمد حسينى). الرسالة الغديرية، يا همان غديريه، تأليف رياضيدان نامى جهان اسلام و تشيع، غياث‏ الدين جمشيد كاشانى، چاپ مكتبة الدوحة الغروية، نجف اشرف: ۱۳۸۱ ق.
  4. دايرة المعارف تشيع: ج ۱۳ ص ۵۲۰ ، مقاله كبيسه.
  5. الذريعة: ج ۱۷ ص ۲۶۰.
  6. تهذيب الاحكام: ج ۴ ص ۲۴۱، دو خط مانده به آخر صفحه.
  7. دائرة المعارف تشيع: ج ۱۳ ص ۱۳۷، ۱۳۸. زندگینامه رياضيدانان دوره اسلامى (قربانى): ص ۳۶۵-۳۸۸.
  8. برگرفته از مقاله «گاه شمارى هجرى قمرى» از: سيد احمد سجادى، اصفهان، ۱۳۸۸  / ۸۸.