عبدالله بن مسعود هذلی (ابوعبدالرحمن)


عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب الهُذَلی (درگذشته ۳۲ق) معروف به ابن مسعود از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و از محدثان و مفسران قرآن کریم در صدر اسلام. او ششمین کسی است که اسلام آورد. از نخستین گروه مهاجران به حبشه بوده است. اهل مکه، اولین قاری قرآن با صدای بلند در میان مسلمانان و از کاتبان وحی بود. اختلاف در برخی قرائت‌ها و رابطه خاصش با اهل‌بیت علیهم السلام، او را به شخصیتی بحث‌برانگیز و اثرگذار در تاریخ صدر اسلام بدل ساخته است.

عبدالله بن مسعود هذلی
اطلاعات فردی
نام کاملعبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب بن ابی عبدالرحمن الهذلی
سرشناسیصحابه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، کاتب وحی، قاری قرآن
تولدمکه
وفات۳۲ ق، مدینه
محل دفنمدینه
اطلاعات علمی
استادانپیامبر اسلام صلی الله علیه وآله
شاگردانعلقمه بن قیس، مسروق بن اجدع، اسود بن یزید و دیگران
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتقرائت و آموزش قرآن، نقل حدیث، تفسیر
علت شهرتقاری و حافظ قرآن

زندگی‌نامه

عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب بن ابی عبدالرحمن الهذلی، از تبار قبیله هُذیل و از ساکنان مکه بود. پدرش مسعود بن غافل و مادرش ام‌عبد بنت عبدود از قبیله بنی‌هُذیل بودند. نسبت مادری او باعث شد در میان مردم با لقب «ابن اُمّ‌عبد» نیز شناخته شود. او از خدمتگزاران پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بود و مسئولیت همراهی و نگهداری کفش آن حضرت را بر عهده داشت.[۱]

از نظر زمانی، عبدالله بن مسعود ششمین فردی بود که اسلام آورد.[۲] همچنین نخستین مسلمان مکی بود که قرآن را با صدای بلند تلاوت کرد.[۳] او در دو هجرت بزرگ مسلمانان، نخست به حبشه و سپس به مدینه، حضور یافت و در هر دو قبله نماز گزارده است.[۴] پیامبر صلی الله علیه وآله میان او و زبیر بن عوام پیمان برادری برقرار کرد.[۵] ابن‌مسعود در تمامی غزوات و جنگ‌های پیامبر صلی الله علیه وآله شرکت داشت[۶] و پس از شهادت رسول خدا نیز در حوادث مهمی چون نماز و دفن حضرت فاطمه سلام الله علیها[۷] و حضور در تشییع ابوذر غفّاری دیده می‌شود.[۸]عمر بن خطاب او را به عنوان آموزگار قرآن و احکام دینی به کوفه فرستاد و در آنجا سمت مشاور و «وزیر» عمار بن یاسر، والی کوفه، را بر عهده داشت.[۹] افزون بر آن، عبدالله بن مسعود از کاتبان وحی بود و در زمینه علوم قرآنی جایگاه ویژه‌ای داشت. او می‌گفت: «هیچ سوره‌ای در قرآن نازل نشد مگر اینکه علت نزولش را می‌دانم، و اگر کسی را داناتر از خود به کتاب خدا بیابم، برای دیدارش رهسپار می‌شوم.»[۱۰]

با این حال، قرائت و مصحف منسوب به او تفاوت‌هایی با قرآن موجود داشته است. او در نقل خود، دو سوره فلق و ناس را در شمار سُوَر قرآن نمی‌دانسته و ظاهراً در برخی منابع آمده که سوره حمد را نیز در مصحف خود نیاورده است. از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: "اگر ابن مسعود قرآن را مثل ما نخوانده، گمراه است". ربیعه، راوی حدیث می‌گوید به امام علیه السلام گفتم: گمراه است؟! امام علیه السلام فرمود: "آری گمراه است؟" سپس فرمود: "ما قرآن را مطابق خواندن ابی بن کعب می‌خوانیم.[۱۱]

این موضوع در منابع اهل سنت نیز مطرح شده و موجب اختلافاتی در مباحث قرائات و تاریخ تدوین قرآن گردیده است. به هر روی، ابن‌مسعود معتقد بود قرائت او مستقیماً از پیامبر اخذ شده و مطابق سنت نبوی است. این دیدگاه، پرسش‌های پیچیده‌ای در حوزه عدالت صحابه و صحت نقل قرآنی در منابع اولیه پدیدآورده است. اگر دیدگاه عبدالله بن مسعود درباره عدم شمارش سوره‌های معوذتین (فلق و ناس) در قرآن پذیرفته شود، اعتبار متن قرآن مورد تشکیک قرار گرفته و جایگاه ابن مسعود زیر سؤال خواهد رفت. در مقابل، اگر این نسبت را رد کنیم، منابع معتبر اهل سنت دچار خدشه می‌شوند. قبول سخن ابن مسعود به این معناست که قرائت معوذتین در نماز جایز نبوده و فتوا به صحت چنین نمازی نیز باطل خواهد بود؛ بنابراین اثبات معوذتین به عنوان بخشی از قرآن، عملاً اعتبار ابن مسعود و پیروانش را مخدوش و پذیرش عدالت همه صحابه را غیرممکن می‌کند.[۱۲] شیعیان احدی را به جز پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت ایشان علیهم السلام معصوم نمی‌دادند در این زمینه مشکل ندارند و بر اساس روایات امامان اهل بیت علیهم السلام معتقدند ابن مسعود در این مورد خطا کرده است. در روایات شیعه به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است: «أخطأ ابن مسعود».[۱۳]

از منظر ارتباط با اهل‌بیت، در منابع شیعه و سنی دیدگاه‌های متفاوتی درباره موضع او نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام وجود دارد. برخی مورخان و متکلمان شیعی چون سید مرتضی[۱۴] و مامقانی،[۱۵] او را مؤمن، پاک و مورد اعتماد دانسته و حتی از جمله طرفداران ولایت امام علی علیه السلام قلمداد کرده‌اند. در مقابل، برخی دیگر مانند کشّی[۱۶] و آیت‌الله خویی،[۱۷] گرچه وثاقت او را انکار نکرده‌اند، اما تصریح کرده‌اند که تبعیت او از امام علیه السلام مطلق و بی‌قید نبوده است.[۱۸] روایت‌هایی از مخالفت او با حکومت عثمان و ماجرای ضرب و اخراجش از مسجد به خاطر نماز بر پیکر ابوذر نیز در منابع تاریخی دیده می‌شود.[۱۹]ابن‌مسعود از راویان حدیث غدیر و محدثانی است که روایت معروف «الخلفاء اثنا عشر» را نقل کرده‌اند.[۲۰] او همچنین از امام علی علیه السلام آموخته‌های فراوان تفسیری نقل کرده و در روایات علمی از حضرت چنین یاد کرده است: «علی پس از رسول خدا داناترین مردم است و او را همچون دریایی جاری یافتم.»[۲۱]

بیعت در غدیر[۲۲]

پس از پایان خطابه غدیر مراسم بیعت آغاز شد. دو خیمه در کنار هم بر پا شده و مردم برای بیعت صف بسته‌اند. صفی که یکصد و بیست هزار نفر طی سه روز به نوبت وارد آن خواهند شد و با حضور در خیمه پیامبر صلی الله علیه و آله ابتدا با آن حضرت پیمان خواهند بست و سپس به خیمه امیرالمؤمنین علیه السلام می‌آیند و با اقرار به صاحب اختیاری ایشان بر خود، با ایشان دست بیعت داده «السَّلامُ عَلَیْکَ یا امیرالمؤمنین» خواهند گفت. در چنین شرایطی پیامبر صلی الله علیه و آله مقداد را برای بیعت به حضور پذیرفتند و بعد از بیعت به او فرمود: برخیز و بر علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کن. مقداد به خیمه امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و همان گونه بر حضرتش سلام داد و با او بیعت کرد.

سپس سلمان آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله به او هم فرمودند: برخیز و بر حضرت امیر صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان امیرالمؤمنین سلام کن. او هم این کار را انجام داد. سپس به ابوذر فرمود: برخیز و بر علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کن. او هم بدون هیچ گفتگویی این کار را انجام داد. سپس به حذیفه و ابن مسعود و عمار و بُرَیده اسلمی همین دستور را داد و آنان برخاستند و بدون هیچ گفتگویی امر آن حضرت را امتثال نمودند.[۲۳]

روایت حدیث غدیر[۲۴]

یکی از صحابه که حدیث غدیر را نقل کرده عبداللَّه بن مسعود هذلی، ابوعبدالرحمن (م ۳۲ یا ۳۳ ق) است.[۲۵] حافظ ابن مردویه به اسنادش نزول آیه تبلیغ را در روز غدیر از عبداللَّه بن مسعود روایت کرده، که در مدارک زیر آمده است: سیوطی در جلد «الدر المنثور»، قاضی شوکانی در تفسیرش، آلوسی بغدادی در «روح المعانی»، خوارزمی. همچنین شمس‌الدین جزری در «اسنی المطالب» او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه شمرده است.[۲۶]

نقل آیه تبلیغ برای غدیر[۲۷]

از جمله مشهورترین آیات غدیر آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ…»[۲۸] است. اختصاص آن به غدیر هم نزد شیعه و غیر شیعه از مسلمات است، و بین مفسرین و محدثین اهل سنت مشهور است، اگر چه بعضی از آنان در صدد انحراف شأن نزول آیه بوده‌اند، و از جمله عده ای از بزرگان علمای اهل سنت هستند.[۲۹] همچنین یکی از کسانی که اسناد کتاب‌ها و روایات مربوط به آیه «بَلِّغْ» به آنها منتهی می‌شود عبداللَّه بن مسعود است.[۳۰]

پانویس

  1. الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۷
  2. الطبقات الکبری، (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۳، ص۱۳۲–۱۳۷
  3. السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱۴
  4. السیرة النبویة، ج۱، ص۳۲۵
  5. الاصابه، ج۴، ص۱۹۹
  6. الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸
  7. قاموس الرجال، ج۶، ص۶۰۵
  8. السیرة النبویة، (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۳۶
  9. اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۴.
  10. الطبقات الکبری، (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۳۲۷–۳۲۸
  11. دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۶۶
  12. جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۱۸۷
  13. وسائل الشیعة، ج۶، ص۱۱۵ حدیث ۷۴۹۱
  14. الشافی فی الامامة، ج۴، ص۲۸۳
  15. تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ص۲۱۵
  16. اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷۸، رقم ۷۸
  17. معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۳۲۲–۳۲۴
  18. تفسیر القمی، ج۲، ص۴۵۰
  19. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۹۹
  20. بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۳۰، ح۱۰
  21. مجلسی، ج۹۲، ص۱۰۵
  22. غدیر در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۴–۳۷۷. واقعه قرآنی غدیر: ص ۱۲۰.
  23. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۲۶،۱۴۸ و ج ۳۷ ص ۳۱۱ ح ۴۳. الیقین: ص ۲۸۵. التحصین (ابن طاووس): ص ۵۳۷.
  24. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۵۵.
  25. دانشنامه غدیر، ج ۱۴، ص ۵۴۲.
  26. الدرّ المنثور (سیوطی): ص ۲۹۸. تفسیر شوکانی: ج ۲ ص ۵۷. روح المعانی (آلوسی): ج ۲ ص ۳۴۸. اسنی المطالب (جزری): ص ۴.
  27. غدیر در قرآن: ج ۱ ص ۸۷.
  28. مائده / ۶۷.
  29. نفحات الازهار: ج ۸ ص ۱۹۵–۲۵۷.
  30. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۰۴.