علم خداوند به باطنها
علم خداوند به باطنها از جمله مطالبی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر به آن اشاره کرده است. از نظر محققان اشاره به این مطلب در خطبه نوعی انذار است برای دشمنان ولایت که بدانند ولایت و پیروی از آن یا مخالفت با آن کاملاً توسط خداوند در سرائر و ضمائر رصد شده و ثبت و ضبط میگردد.
«سرائر» جمع سریره و «ضمائر» جمع ضمیر دانسته شده و «ضمیر» آنچه در قلب خطور میکند و قلب آن را حفظ میکند. با تکیه بر این عبارت از خطبه غدیر ادعا شده که خداوند بر سرائر و ضمائر بندگانش آگاه است. دلیل عقلی بر اثبات این مدعا از سوی برخی محققان چنین اقامه شده است: آنکه علم به جمیع مراتب و شئون معلول محیط است؛ اگر اینگونه نباشد لازم میآید علتْ علت تامه نباشد.
از این توضیح روشن میشود که مکنونات هم بر او پوشیده نیست؛ یعنی نمیشود چیزی را از او مخفی داشت، چه در قلب باشد و چه در خارج از قلب. همچنین، امور خفیّه (یعنی پنهانیها) بر او مشتبه نمیشود و دلیل بر تمام این امور احاطه علمی او به مخلوق است.
احاطه علمی خداوند به سرائر و ضمائر
«سرائر» جمع سریره و «ضمائر» جمع ضمیر دانسته شده است. فرق بین سریره و ضمیر آن است که سریره مشتق از «سرّ» در مقابل آشکار است؛ مثلاً اگر انسان کلامی بگوید میگویند چنین گفت؛ ولی اگر بر زبان جاری نکند میگویند میخواست بگوید، ولی نگفت. پس کلام گفته شده «علن» و ناگفته «سرّ» است:
- …یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُون؛ خدا آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند، میداند (بقره:۷۷)؛
- ... فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی؛ خداوند پنهان و پنهانتر را میداند (طه:۷)؛
- ... وَ أنَا أعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أعْلَنْتُمْ…؛ در حالی که من به آنچه پنهان میداشتید و آنچه آشکار کردید داناترم (ممتحنه:۱).
«ضمیر» عبارت دانسته شده از آنچه در قلب خطور میکند و قلب آن را حفظ میکند؛ بر همین اساس قوهٔ حافظه را نیز ضمیر میگویند.[۱]
دلیل عقلی در اثبات آگاهی خدا از سرائر و ضمائر بندگانش
با تکیه بر این عبارت از خطبه غدیر ادعا شده که خداوند بر سرائر و ضمائر بندگانش آگاه است. دلیل عقلی بر اثبات این مدعا از سوی برخی محققان چنین اقامه شده است: آنکه علم به جمیع مراتب و شئون معلول محیط است؛ اگر اینگونه نباشد لازم میآید علتْ علت تامه نباشد.
از این توضیح روشن میشود که مکنونات هم بر او پوشیده نیست؛ یعنی نمیشود چیزی را از او مخفی داشت، چه در قلب باشد و چه در خارج از قلب. همچنین، امور خفیّه (یعنی پنهانیها) بر او مشتبه نمیشود و دلیل بر تمام این امور احاطه علمی او به مخلوق است.[۲]
امیرمؤمنان علیه السلام در نهج البلاغه دربارهٔ تعلّقات علم خداوند فرمودند: یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَواتِ، وَ مَعاصِیَ الْعِبادِ فِی الْخَلَواتِ، وَاخْتِلافَ النِّینانِ فِی الْبِحارِ الْغامِراتِ، وَ تَلاطُمَ الْماءِ بِالرِّیاحِ الْعاصِفاتِ؛ خداوند آواز وحوش را در بیابانها و گناهان بندگان را در مراکز پنهان و آمد و شد ماهیان را در دریاهای ژرف و عمیق و تلاطم امواج آب را با وزش تندبادها میداند و به همهٔ آنها آگاه است.[۳]
از این مطالب نتیجه گرفته شده است که خدا از آسمانها و زمین و اخبار آنها آگاهی کامل دارد و کوچکترین ذرّات عالم و ناپیداترین آنها از او پوشیده نمیماند: وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لا تَأتینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلی وَ رَبِّی لَتَأتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأرْضِ وَ لا أصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أکْبَرُ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبین؛ و کسانی که کافر شدند، گفتند: رستاخیز برای ما نخواهد آمد». بگو: چرا، سوگند به پروردگارم که حتماً برای شما خواهد آمد. [همان] دانای نهان[ها] که بهاندازهٔ ذرّهای هم، نه در آسمانها و نه در زمین، از وی پوشیده نیست، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن است، مگر اینکه در کتابی روشن [درج شده] است (سبأ:۳).[۴]
هشدار و انذار برای مخالفین غدیر
از سوی برخی محققان، طرح موضوع فهم و علم خداوند در سرائر و ضمائر در خطبه غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از طرح موضوع عجلهنکردن خداوند در انتقام از مجرمان و عذاب آنها نشاندهندهٔ چنین مطلبی دانسته شده است: مردم بدانند گرچه خداوند در انتقام عجله نمیکند، هیچ چیزی از اعمال آنها در نهان و آشکارا از او پوشیده نیست و تمامی آنها در احاطهٔ علمی خداوند است.
این خود نوعی انذار است برای دشمنان ولایت که بدانند ولایت و پیروی از آن یا مخالفت با آن کاملاً توسط خداوند در سرائر و ضمائر رصد شده و ثبت و ضبط میگردد.[۵]
پانویس
منابع
- شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
- شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم؛ محمدتقی نقوی، تهران: انتشارات منیر، ۱۳۷۴ش.
- نهج البلاغه؛ محمد بن حسین شریف رضی، تحقیق: عزیزالله عطاردی، تهران: بنیاد نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق.