عمر بن علی علیه السلام
عمر بن علی بن ابیطالب علیه السلام، مشهور به عمر اطرف، فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام و مادرش صهباء ثعلبیه بود که برخی منابع او را آخرین پسر حضرت علی علیه السلام میدانند. او فردی فصیح، سخاوتمند و پاکدامن بود و بنابر برخی گزارشها در واقعه عاشورا در کنار امام حسین علیه السلام حضور داشت و به شهادت رسید، هرچند درباره حضور و شهادتش در کربلا میان منابع اختلاف وجود دارد. عمر بن علی علیه السلام در تاریخ به عنوان شخصیتی از خاندان بنیهاشم و از اصحاب امام علی علیه السلام شناخته میشود.
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | عمر بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب علیهم السلام |
| سرشناسی | فرزند امام علی علیه السلام، از شخصیتهای بنیهاشم |
| تولد | حدود سال ۲۵ تا ۳۵ ق، مدینه |
| وفات | سال ۶۱ یا ۶۷ ق (بنابر اختلاف اقوال) |
| نحوه درگذشت | شهادت در واقعه کربلا یا وفات طبیعی (اختلاف اقوال) |
| محل دفن | کربلا یا مدینه |
| خویشان سرشناس | امام علی علیه السلام (پدر)، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام (برادران)، صهباء ثعلبیه (مادر) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | امام علی علیه السلام |
| مذهب | شیعه |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | راوی حدیث |
| علت شهرت | فرزند امام علی علیه السلام، احتمال شهادت در کربلا (بنابر قولی) |
روایت حدیث غدیر[۱]
ابن کثیر در «البدایة و النهایة» و متقی هندی در «کنزالعمال» و حاکم در «المستدرک» و طبرانی در «المعجم الکبیر» و ضیاء مقدسی و محاملی در «الامالی» حدیث غدیر را از عمر بن علی علیه السلام نقل کردهاند.[۲] ابن حجر[۳] او را توثیق کرده است.
حدیث طیر
حدثنا عیسی بن عبد اللَّه بن محمد بن عمر بن علی بن أبی طالب علیه السلام عن ابیه عن جدّه عمر عن علی بن أبی طالب علیه السلام قال اهدی لرسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله وسلم طیر یقال له الحباری و کان انس بن مالک یحجبه فلما وضع بین یدیه قال اللّهمّ ائتنی باحبّ خلقک یاکل معی من هذا الطائر قال انس کنت ارید ان یاکله رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وحده فجاء علی علیه السلام فقلت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله وسلم نائم ثم قال فرفع یده ثانیة و قال اللّهم ائتنی باحبّ خلقک إلیک یاکل معی من هذا الطیر فجاء علی علیه السلام فقلت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله وسلم نائم قال فرفع یده ثالثة فقال اللّهم ائتنی باحبّ خلقک إلیک یاکل معی من هذا الطیر قال انس کم اردّ علی رسول اللَّه عزّ و جل ادخل فدخل علی علیه السلام فلمّا راه قال اللّهم و الیّ قال فاکلا جمیعا قال انس فخرج فتبعته فقلت استغفر لی یا ابا الحسن فان لی إلیک ذنبا و لک عندی بشارة فاخبرته بما کان من رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله وسلم فحمد اللَّه و اثنی علیه و غفر لی ذنبی عنده ببشارتی ایاه.[۴]
عیسی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب از پدرش، از جدش عمر، از علی بن ابیطالب علیه السلام نقل کرده است که گفت: پرندهای به نام «حباری» به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله هدیه داده شد و انس بن مالک جلوی پیامبر صلی الله علیه وآله را میگرفت (که پیامبر تنها آن را بخورد). وقتی پرنده را پیش روی پیامبر صلی الله علیه وآله گذاشتند، پیامبر دعا کرد: «خدایا، محبوبترین خلق خود را نزد من بیا که با من از این پرنده بخورد.» انس گفت من میخواستم پیامبر صلی الله علیه وآله تنها آن را بخورد، اما علی علیه السلام آمد و من به علی علیه السلام گفتم: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله خواب است. سپس پیامبر دستش را دوباره بلند کرد و گفت: «خدایا، محبوبترین خلق خود را نزد من بیا که با من از این پرنده بخورد.» علی علیه السلام آمد و من دوباره گفتم: پیامبر صلی الله علیه وآله خواب است. پیامبر دستش را برای بار سوم بلند کرد و گفت: «خدایا، محبوبترین خلق خود را نزد من بیا که با من از این پرنده بخورد.» انس گفت من چندین بار این دعا را از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم و علی علیه السلام آمد. وقتی علی علیه السلام را دید، پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: «خدایا، به سوی من آمد.» سپس همه با هم خوردند.
انس گفت: علی علیه السلام بیرون رفت و من دنبالش رفتم و گفتم: ای اباالحسن، برای من استغفار کن که گناهی نسبت به تو دارم و برای تو خبری خوش دارم. آنچه از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیده بودم برایش گفتم. او خدا را حمد و سپاس گفت و گناهم را با بشارت من به او بخشید.
جایگاه راوی
در منابع نسبشناسی و کتابهای تاریخی آمده است که عمر بن علی علیه السلام، فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام، از مادری به نام صهباء ثعلبیه و همزمان با خواهرش رقیه به دنیا آمد. این دو، آخرین فرزندان حضرت علی علیه السلام بودند. برخی منابع مانند ابو مخنف و ابن شهرآشوب نقل کردهاند که عمر همراه برادرش امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی عراق رفت و در کربلا حضور داشت. او در جریان نبرد، پس از شهادت برادرش ابوبکر بن علی علیه السلام، به میدان رفت و با شجاعت جنگید تا سرانجام پس از زخمی شدن اسبش، در میدان شهید شد.
اما علمای نسبشناسی نقل دیگری دارند. به گفته آنان، عمر بن علی علیه السلام که به او «عمر اطرف» هم میگویند، دوقلوی رقیه و آخرین پسر حضرت علی علیه السلام بود. او مردی بزرگوار، سخاوتمند و فصیح بود. نقل شده که در سالی قحطیزده، به قبیلهای از بنی عدی کمک کرد و به خاطر رفتار نیکش، مردم آن منطقه او را بسیار نیکو میدانستند. سالم بن رقیه، که ابتدا نسبت به بنیهاشم نظر خوبی نداشت، با رفتار و سخنان عمر، نظرش تغییر کرد و پس از مرگ عمر، در رثای او شعری سرود و از بزرگواری و علم و برکت او یاد کرد.
بر اساس این روایت، عمر بن علی علیه السلام همراه امام حسین علیه السلام به کربلا نرفت و وقتی خبر شهادت برادرش را شنید، گفت: اگر با آنان میرفتم، من هم کشته میشدم. همچنین گفتهاند او نخست با عبدالله بن زبیر و سپس با حجاج بن یوسف بیعت کرد و سرانجام در ینبع درگذشت و فرزندان زیادی از او باقی ماندند.
این دو روایت متفاوت باعث سردرگمی شده است. اگرچه برخی منابع تاریخی حضور عمر بن علی علیه السلام در کربلا و شهادتش را نقل کردهاند، اما علمای نسبشناسی نظر دیگری دارند و معتقدند او در کربلا حضور نداشته است. حتی در زیارتنامههایی که اسامی شهدای بنیهاشم را ذکر میکند، نام عمر بن علی علیه السلام دیده نمیشود؛ البته نبود نام او در این زیارتها، دلیل قطعی بر نبودنش در کربلا نیست.
در پایان، نویسنده نتیجه میگیرد که حقیقت حال عمر بن علی علیه السلام فقط نزد خداوند روشن است. اگر روایت علمای نسبشناسی درست باشد و او در کربلا حاضر نبوده، جای افتخار ندارد؛ اما اگر روایت منابع مقاتل و حضورش در کربلا صحیح باشد، شایسته احترام و تحسین است.
در برخی روایات هم آمده که عمر بن علی علیه السلام پس از شهادت امام حسین علیه السلام، با امام سجاد علیه السلام درباره صدقات پیامبر صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام نزد عبدالملک بن مروان بحث و جدل کرد، اما مشخص نیست که منظور از عمر در این روایت، همان عمر بن علی علیه السلام مورد بحث است یا شخص دیگری با همین نام.[۵]
پانویس
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۷۴.
- ↑ مسند احمد: جلد ۱ صفحه ۱۵۲. البدایة و النهایة (ابن کثیر): جلد ۲ صفحه ۳۴۸. مجمع الزوائد (هیثمی): جلد ۹ صفحه ۱۰۷. تاریخ الخلفاء (سیوطی): صفحه ۱۱۴. تهذیب التهذیب (ابن حجر): جلد ۷ صفحه ۳۳۷. نزل الابرار (بدخشانی): صفحه ۲۰. مشکل الآثار (طحاوی): جلد ۲ صفحه ۳۰۷. البدایة و النهایة (ابن کثیر): جلد ۵ صفحه ۲۱۱. کنز العمال (متقی هندی): جلد ۶ صفحه ۴۰۶،۳۹۹،۳۹۷،۱۵۴. میزان الاعتدال (ذهبی): جلد ۲ صفحه ۳۰۳. حلیة الاولیاء: جلد ۹ صفحه ۶۴.
- ↑ التقریب: صفحه ۲۸۱.
- ↑ عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ جلد 13 صفحه398
- ↑ تنقیح المقال فی علم الرجال. جلد 2، مطبعة المرتضویة، صفحه 346.