غدیر در الجزایر
مقاله درباره غدير[۱]
غديرِ سال ۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدير را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدیر نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها الجزاير است.
غدير با آغوش باز به استقبال ما آمده است[۲]
ما در برابر غدير بايد شكر عظيمى به درگاه الهى به جاى آوريم و بدانيم كه اگر خداوند هيچ نعمتى جز همين نعمت عظماى ولايت را به ما نداده بود باز هم كامل ترين نعمت ها را به ما داده بود و بايد شكر آن را تا ابد به جاى مى آورديم.در واقع به جاى آنكه ما سراغ غدير برويم اين غدير است كه با آغوش باز به استقبال ما آمده تا خانه هاى دل خود و ديگران را با آن روشن سازيم.انتخاب زمان ظهر و گرماى غيرقابل تحمل براى فهماندن اين مسئله بود كه به خاطر غدير جا دارد چنين مشقتى تحمل شود.نعمت غدير مانند آفتاب نشان مى دهد كه پيامبر صلى الله عليه وآله حكيم تر از آن است كه دين خدا را بدون امام رها كند همان گونه كه ما را نيز رها نخواهد كرد. با اين تدابير حكيمانه و اسلوب حساب شده،پيامبر صلى الله عليه وآله عذر هر عذر آورنده اى را از ميان برداشته است.خدا را شكر كه نعمت غدير را بر ما ارزانى داشت و همين نعمت ما را بس است،چرا كه واقعه غدير مشهورترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام است.اكنون بار ديگر اين مكتب عظيم دروازه هاى خود را بر روى ما گشوده تا بتوانيم از آن نورى به دست آوريم كه خانه هاى دل خود و ديگران را با آن روشن سازيم، همانگونه كه روش صاحبان اين واقعه يعنى پيامبر و اميرالمؤمنين عليهماالسلام چنين بوده كه به عنوان عالى ترين نمونه و اسوه هاى نيكو در ايثار و صبر و فداكارى با جان و عزيزترين دارايى ها در راه اين دين و ارزش هاى آن و براى سعادت ابدى امت فداكارى كردند.واقعه غدير براى دليل بر حقانيت شيعه كافى است، چرا كه هر كس در تمام وقايع عالم از آغاز خلقت تا امروز جستجو كند واقعه و حادثه اى با ابعاد گسترده واقعه غديرنخواهد يافت؛ كه جهاتى از آن ذكر مى شود:
هيچكس در عظمت پيامبر و اميرالمؤمنين عليهماالسلام شكى ندارد. اكنون خداوند به پيامبرش دستور تعيين و نصب جانشين را به عنوان امام و هدايتگر مسلمين داده است، كه اين كار را بايد در برابر ديدگان بيش از صد هزار حاجى انجام دهد. آنچه جلب توجه مى كند اسلوب حكيمانه و طريقه شيوا و سياست حساب شده تدابيرى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله براى اعلان چنين مسئله مهمى بعد از خود در نظر گرفته است.ازآنجا كه مسئله بسيار حياتى و آينده ساز بوده پيامبر صلى الله عليه وآله هم اين برنامه را در نظر گرفته و يقينا بدون آن به نتيجه مطلوب نمى رسيد، و چه بسا به جاهليت باز مى گشت.اين اسلوب حكيمانه شامل چند جهت بود: يكى شرايط حاكم بر واقعه كه مربوط مى شود به محل جدا شدن حجاج و انتخاب زمان ظهر كه گرما غيرقابل تحمل مى شود. اين براى فهماندن اين مسئله بود كه به خاطر اهميت مسئله جا دارد چنين مشقتى تحمل شود.
جهت ديگر چگونگى ايراد خطبه است و الفاظ و جمله بندى كه در آن بكار رفته و مقدمه چينى هايى كه در آن ذكر شده و تركيب سخن و عملى كه دست اميرالمؤمنين عليه السلام را بالا برد به گونه اى كه همه مردم ديدند.بنابراين خطبه مانند آفتاب نشان می دهد كه مسئله غدير منصوب كردن جانشين بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله بوده، و مى خواسته به مردم بفهماند كه پيامبر صلى الله عليه وآله حكيم تر از آنست كه دين خدا را بدون امام رها كند، چنانكه برخى از سبک مغزان چنين فكر مى كنند.پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه الفاظى به كار برده كه قابل تأويل و تحريف نيست، و سپس بر سر همان از مردم عهد و پيمان گرفته است كه به امامان متمسک شوند و از آنان پيشتر و عقب تر نباشند. بعد از آن هم مسلمانان گروه گروه براى بيعت و تبريک آمدند تا اين تاج افتخار و اين مقام بلند را به آنان تبريک بگويند، كه ابوبكر و عمر هم از اين برنامه مستثنى نبوده اند.با اين تدابير حكيمانه و اسلوب حساب شده، پيامبر صلى الله عليه وآله عذر هر عذر آورنده اى را از ميان برداشت، همانگونه كه حضرت سيدة النساء فاطمه زهرا عليهاالسلام در پاسخ به عذرخواهى انصار از بيعتى كه با اميرالمؤمنين عليه السلام كرده بودند، فرمود: «و هل ترك ابى يوم غدير خم لأحد عذرا»: «آيا پدرم در روز غدير خم براى احدى عذرى باقى گذاشت»؟با كمال تأسف امام على عليه السلام از مقام خود كنار گذاشته شد، ولى اين گونه نبود كه ساكت باشد، بلكه همه روش ها و راه ها را براى مطالبه حق خود بكار گرفت. البته راه هايى كه آثار منفى بر بقاى اصل دين نگذارد. اين برنامه ها را با احتجاجات در موقعيت هاى گوناگون با اقامه براهين و ادله ثابت درباره حق خود به انجام رسانيد و براى حفظ دين صبرى عظيم نمود كه درباره آن فرمود: «صبرت فى العين قذى و فى الحلق شجى»: «صبر كردم در حالى که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم».
منبع
غدیر در احساس ملت ها،
دانشنامه غدیر،جلد۴،صفحه ۶۴.