پرش به محتوا

قدوس و سبوح و پروردگار فرشتگان و روح

از ویکی غدیر

قدوس و سبوح و پروردگار فرشتگان و روح ستایشی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر که خداوند را به نهایت پاکی، تقدس و پروردگاری برای فرشتگان و روح می‌ستاید.

سبّوح در لغت به معنی چیز و کسی دانسته شده که از هرگونه زشتی، مبری و پاک باشد. این اسم یکی از اسماء یا صفات خداوند تلقی شده است. «قدّوس» یکی از صفات خداوند متعال می‌باشد و به‌معنی پاک و مبری بودن خداوند متعال از عیب‌ها و نقص‌ها استعمال می‌شود.

درباره معنای این عبارت در خطبه غدیر گفته شده است: سُبّوحٌ قدّوس یعنی خدای متعال از هر عیب، نقص، نارسایی، ناتوانی و محدودیتی پاک است و اوست فرمانروای مطلق و دائمی و قدرت لایزال که نه از اجزاء مرکب است. خداوند از هر ناشایستی پاک است و همه کمالات در او جمع شده و اوست واجب الوجود که همه کائنات تحت سیطره و مدیریت او اداره می‌شود و فراموشی ندارد و تغییری در ساحت قدسی او روا نیست.

معنای مفردات عبارت

مفردات عبارت پیامبر صلی الله علیه و آله در این جمله از خطبه غدیر چنین معنا شده است: خلیل بن احمد فراهیدی (درگذشت: ۱۷۵ق)، ادیب و لغوی، درباره «سُبّوح» و «قُدُّوس» گفته است که این اسم‌ها در زمرهٔ اسامی حضرت خداوند هستند. سبوح از «سَبَّحَ» و قدوس از «قَدَّسَ» است که در کلام عرب -بر وزن «فُعّول» - غیر از این دو لفظ پیدا نشده است. سبّوح در لغت به معنی چیز و کسی دانسته شده که از هرگونه زشتی، مبری و پاک باشد. این اسم یکی از اسماء یا صفات خداوند تلقی شده است.[۱]

به‌گفته ابن منظور (درگذشت: ۷۱۷ق)، ادیب و لغوی، «قدّوس» در لغت به معنی طهارت و پاکی است و از ریشه قدس می‌باشد و یکی از صفات خداوند متعال می‌باشد و به‌معنی پاک و مبری بودن خداوند متعال از عیب‌ها و نقص‌ها استعمال می‌شود.[۲] از نظر او، چون خداوند متعال همواره از سوی فرشتگان و مؤمنان تسبیح و تقدیس می‌شود به همین دلیل از واژه‌های سبّوح و قدّوس برای وصف او استفاده شده است.[۳]

ملائکه در لغت از «ألک» به معنی رسالت است.[۴] به فرشتگان ملائکه گفته می‌شود، زیرا مأموریت دارند بعضی چیزها را به مردم برسانند؛ مانند جبرئیل که رسالتش رساندن وحی به پیامبران به دستور خداوند است و ملائکه همان فرشتگان الهی می‌باشند که مأمور انجام‌دادن دستورات الهی هستند.

روح در لغت به معنی نسیم و باد است. امیر مؤمنان علیه السلام از این واژه به استعاره برای یقین استعمال کرده است: روح، یقین و گاهی برای سرور و شادی نیز استفاده می‌شود. در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: باد، روح الهی است که رحمت می‌آورد؛ بر این اساس برخی گفته‌اند که روح یعنی رحمت.[۵] می‌گویند: «روح» از جنس ملک، ولی بزرگ‌تر از تمامی ملائکه است. خدای سبحان در سوره قدر می‌فرماید: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ…؛ در آن شب فرشتگان و روح…(قدر:۴).[۶]

معنای ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة و الروح»

درباره معنای این عبارت در خطبه غدیر گفته شده است: سُبّوحٌ قدّوس یعنی خدای متعال از هر عیب، نقص، نارسایی، ناتوانی و محدودیتی پاک است و اوست فرمانروای مطلق و دائمی و قدرت لایزال که نه از اجزاء مرکب است؛ اعم از اجزاء خارجی مانند اجسام و نه از اجزاء ذهنی مانند اجناس و انواع و نه از اجزاء وهمی مثل مجردات عالم معقول و نفوس و منزه است از لوازم آنها، مثل حال، محل، اعراض، کم و کیف. خداوند از هر ناشایستی پاک است و همه کمالات در او جمع شده و اوست واجب الوجود که همه کائنات تحت سیطره و مدیریت او اداره می‌شود و فراموشی ندارد و تغییری در ساحت قدسی او روا نیست.[۷]

چنین خداوندی شایسته عبادت و بندگی است. او پروردگار و پرورش‌دهندهٔ ماست، چه پرورش جسمی که رزاق است و روحی که پیامبران را برای هدایت و پرورش جان ما فرستاده و عقل و فهم را برای شناخت انبیاء، به ما عنایت نموده تا به کمال برسیم و رضایت او را به‌دست آوریم. و رب الملائکه و الروح و پرورش‌دهنده و اداره‌کننده فرشتگان است تا مأموریت‌شان را به نحو احسن انجام دهند. همه اینها برای هدایت، سعادت و رسیدن به اوج کمال بشریت می‌باشد.[۸]

«ملائکه» و «روح» در تفسیر سوره قدر

برخی محققان برای تفسیر عبارت «ملائکه» و «روح» در این جمله از خطبه غدیر به تفسیر آیه سوره قدر اتکا کرده‌اند: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أمْرٍ؛ فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم‏] هر کاری نازل می‌شوند(قدر:۴).

بعضی مفسران گفتند که روحْ جبرئیل امین است؛ به دلیل قول خداوند: قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هُدیً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ؛ بگو: آن [آیات‏] را روح القدس از سوی پروردگارت به درستی و راستی نازل کرده تا کسانی را که ایمان آورده‌اند، ثابت‌قدم بدارد و برای تسلیم‌شدگان [به فرمان‌های حق‏] هدایت و مژده باش(نحل:۱۰۲) و قول دیگر او: وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ۹۲عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ۹۴بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ۹۵وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأوَّلِینَ۹۶؛ و بی‌تردید این قرآن، نازل‌شده پروردگار جهانیان است، که روح‌الامین آن را نازل کرده است، بر قلب تو، تا از بیم‌دهندگان باشی، به زبان عربی روشن و گویا و بی‌تردید [خبر] این [قرآن‏] در کتاب‌های پیشینیان است(شعراء:۱۹۲–۱۹۶).

بعضی دیگر گفتند: «جبرئیل» داخل در الملائکه است و «الروح» بزرگتر از ملائکه. ملائکه، تمام روحانی هستند و مانعی ندارد که روح هم جزو ملائکه باشد؛ چنانچه گفته شده: فلان گروه با فلان رئیس حرکت کردند و حال آنکه رئیس هم جزو گروه است. پس روح رئیس ملائکه است؛ جبرئیل باشد یا ملک دیگری. نزول آنها در شب قدر برای دو برای دو امر دانسته شده است:

  • آنکه بر امام زمان علیه السلام نازل شوند و آنچه در این سال تقدیر شده به نظر برسانند به امر پروردگار که مفاد بِاِذن رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمر؛ به فرمان پروردگارشان برای انجام دادن کارها نازل می‌شوند(قدر:۴) است. اموری که تقدیر شده دو قسم است: یک قسم، اموری که قابل تغییر نیست و در «لوح محفوظ» ثبت شده و انبیاء، ائمه و بسیاری از ملائکه می‌دانند و احتیاج به تنزیل ملائکه ندارد؛ دوم، اموری که بر حسب حکم و مصالح و حالات بندگان قابل تغییر است و در «لوح محو و اثبات» ثبت شده که آنها را آنچه در این سال مقدر شده خداوند برای تشریفات ائمه ملائکه و روح را بر آنها نازل می‌فرماید. کلمه «من کل امر» شامل جمیع امور می‌شود و می‌توان گفت که یکی از دلایل تنزیل ملائکه بر امام این است که به امضاء امام برسد که اگر حضرتش در حق بعضی دعا و شفاعت کند و از خدا درخواست نماید، خداوند برای احترام او تغییر دهد چون حکمت و مصلحتش تغییر پیدا می‌کند؛ زیرا شفاعت این خاندان فقط برای روز قیامت در حق مؤمنان نیست، بلکه در دنیا از جهت دفع بلیات و عقوبات از کسانی که مستحق عذاب هستند و همچنین جلب منفعت برای مؤمنان شفاعت می‌کنند.
  • اینکه ملائکه و روح در مجالس مؤمنان حاضر شوند و بر آنها سلام کنند و در حق آنها دعا کنند و در عبادت آنها شرکت کنند و ثواب عبادت آنها را در نامه عمل مؤمنان ثبت کنند. نیز اینکه هدیه کنند ثواب عبادات خود را به مؤمنیان و این ملائکه در جامعه مؤمنان هستند تا طلوع فجر.[۹]

ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة و الروح» در روایات

منبع ذکر سبوح قدوس ربنا و ربّ الملائکة و الروح … در برخی روایات چنین آمده است:

  • امام باقر علیه السلام: در هنگام سحر که معمولاً خروس بانگ برمی‌دارد بگو: سبوح قدوس ربنا و ربّ الملائکة و الروح… تا آخر دعا.[۱۰]
  • امام صادق علیه السلام: وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به معراج رفت ملائکه الهی به سجده افتاده و عرضه داشتند: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ ما اشبه هذا النور بنور ربنا….[۱۱]

در روایتی طولانی در کتاب معراج السعاده آمده است: خداوند تبارک و تعالی مال بسیاری به حضرت ابراهیم علیه السلام داده بود؛ به طوری که ۴۰۰ سگ گله نگهبان گوسفندانش بود، فرشتگان گفتند دوستی ابراهیم با خداوند به‌خاطر مال و نعمت‌های فراوانی است که خداوند به او عطا کرده است. خداوند فرمودند این‌طور نیست و برای امتحان حضرت جبرئیل را فرستاد و گفت برو در جایی که حضرت ابراهیم علیه السلام صدایت را بشنود مرا یاد کن. جبرئیل امین رفت بالای تپه و وقتی که خلیل حق به نزد گوسفندانشان بود با آواز خوشی گفت: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ وقتی خلیل اللّه نام دوست خود و کلام حق را شنیدند جمیع اعضایشان به حرکت درآمد و فریاد زدند، خلیل حق به چپ و راست نگاه کرد تا گوینده را پیدا کند، دیدند شخصی بالای تپه ایستاده به نزد وی دوید و گفت شما بودید که نام دوست مرا آوردید؟ گفت: بلی. خلیل حق گفتند: ای بنده خدا! نام دوست من و نام حق را یک بار دیگر بگو ثلث گوسفندانم از آن تو. جبرئیل امین علیه السلام با آوازی خوش باز نام حق را گفت. حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: یک بار دیگر بگو نصف گوسفندانم از آن تو. باز جبرئیل علیه السلام با آواز خوش‌نام حق را گفت. خلیل حق در آن لحظه از کثرت ذوق و شوق بی‌قرار شد و گفت: همه گوسفندانم از آن تو یک بار دیگر نام دوست مرا ببر. جبرئیل باز فرمود: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ خلیل حق گفتند: دیگر چیزی ندارم به شما دهم. چوپان گوسفندانت می‌شوم. یک بار دیگر نام دوست مرا بگو. جبرئیل علیه السلام یک بار دیگر ذکر سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ را تکرار کرد. ابراهیم خلیل حق فرمود: مرا با گوسفندان خود ضبط کن. جبرئیل امین علیه السلام گفت: ای خلیلِ حق! مرا حاجت به گوسفندان تو نیست من جبرئیل امین هستم و حقا جای آن داری که خداوند متعال تو را دوست و خلیل خود گرداند چرا که در وفاداری کامل، در مرحله دوستی صادق و در شیوهٔ اطاعت مخلص و ثابت قدم هستید.[۱۲]

پانویس

  1. کتاب العین، ج۳، ص۱۵۲.
  2. لسان العرب، ج۶، ص ۱۶۸.
  3. لسان العرب، ج۲، ص۴۷۳.
  4. لسان العرب، ج۱۰، ص۳۹۳.
  5. لسان العرب، ج۲، ص۴۶۲.
  6. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۶۲–۱۶۳.
  7. اطیب البیان، ج۶، ص ۲۶۱؛ اطیب البیان، ج۹، ص۹۲؛ اطیب البیان، ج۹، ص۱۵۴.
  8. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۶۴.
  9. أطیب البیان، ج‏۱۴، ص۱۸۰–۱۸۱.
  10. التهذیب، ج۱، باب۸، حدیث۲۳۵، ص۱۳۱.
  11. بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۵۵.
  12. معراج السعاده، ص۶۷۰–۶۷۱.

منابع

  • أطیب البیان فی تفسیر القرآن؛ عبدالحسین طیب، تهران: انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
  • تهذیب الاحکام؛ محمد بن حسن طوسی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، ۱۴۱۷ق.
  • کتاب العین ؛ خلیل بن احمد فراهیدی، تحقیق: مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم: انتشارات هجرت، ۱۴۰۹ق.
  • لسان العرب؛ محمد بن مکرم ابن منظور‏، تحقیق: جمال الدین میردامادی، بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع و دار صادر، ۱۴۱۴ق.
  • معراج السعاده؛ احمد بن محمدمهدی نراقی، قم: انتشارات هجرت، ۱۳۷۸ش.