يكى از تابعین كه حدیث غدیر را از صحابه نقل كرده منصور بن ربعى است. منصور بن ربعى ماجراى نزول آيه«سأل سائل» را نقل كرده است.

روايت حديث غدير[۱]

سيّد ابن طاوس در كتاب «اقبال» گويد:[۲] در اين مقام ولايت و إنعام إمامت، أمر حسد به مولانا على عليه السلام به حدّى رسيد كه موجب هلاك و استيصال بعضى شد. الحاكم عبيد الله ابن عبد الله الحسكانيّ‌ في كتاب «ادّعاء الهداة إلى أداء حقّ‌ الموالاة» و هو من أعيان رجال الجمهور فقال: قرأت على أبي بكر محمّد بن محمّد الصيدلانيّ‌ فأقرّ به. إلى أن يبلغ بالحديث إلى منصور بن ربعي الذي روى عن حذيفة بن اليمان أنّه قال: لما قال رسول الله: مَنْ‌ كُنْتُ‌ مَوْلاَهُ‌ فَهَذَا مَوْلاَهُ‌، قام النعمان بن المنذر الفهريّ‌ فقال: هذا شيء قلته من عندك أو شيء أمرك به ربّك‌؟ فقال النبيّ‌: بل أمرني به ربّي. قال: اللهُمَّ‌ أنْزِل علينا حِجَارَةً‌ مِنَ‌ السَّمَاءِ. فما بلغ رحله حتّى جاءه حجر فأدماه فخرّ ميّتاً، فأنزل الله، تعالى: سأل سائل بعذابٍ‌ وَاقِع.

حاكم عبيد الله بن عبد الله حسكانى در كتاب «ادّعآء الهُدَاة إلى أدَاءِ حقّ‌ الموالاة» - در حالى كه او از اعيان رجال عامّه است - گويد: من بر أبو بكر محمّد بن محمّد الصّيدلانى قرائت كردم و او تصديق كرد. تا روايت را مى‌رساند به منصور بن ربعى از حذيقه بن يمان كه او گفت: چون رسول خدا گفت: من كنت مولاه فهذا مولاه، نعمان بن منذر فهرىّ‌ برخاست و گفت: اين چيزى را كه گفتى از جانب خودت بود، يا چيزى بود كه پروردگارت به تو أمر كرده بود؟ پيغمبر گفت: بلكه پروردگارم به من امر كرده است. او گفت: اللَّهمّ‌ أنزل علينا حجارةً‌ من السّمآء. و هنوز به مركب خود نرسيده بود كه سنگى آمد و او را خونين كرد و مرده به روى زمين افتاد و خداوند اين آيه را فرستاد: سَأَلَ‌ سٰائِلٌ‌ بِعَذٰابٍ‌ وٰاقِعٍ‌.[۳]

پانویس

  1. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : صفحه ۱۷۹.
  2. سيّد ابن طاوس، اقبال صفحه ۴۵۹
  3. امام شناسی، جلد ۹، صفحه ۱۲۷