نقش بانوان راوی حدیث غدیر در گسترش معارف اسلامی
«حدیث غدیر» به مثابه نماد شاخص مکتب تشیع و جلوه مبرز دکترین امامت منصوص، از علوم و معارف محوری است و اهتمام به نقل و تبیین معارف این حادثه بزرگ اسلامی، رسالت جامعه شیعی بهشمارمیرود که شیعیان راستین مکتب علوی، باوجود شرایط و جوّ اختناق و ارعاب دستگاه حاکم، آن را بهخوبی ایفا کردند. نقش بانوان در پاسداشت این آموزه گرانسنگ، محور پژوهش حاضر است. حضرت زهرا، فاطمه دختر امام رضا، دختران امام موسیبن جعفر (فاطمه، زینب و امکلثوم)، فاطمه دختر امام صادق، فاطمه دختر امام باقر، فاطمه دختر امام سجاد، دختران امام حسین (فاطمه و سکینه) و امکلثوم دختر حضرت فاطمه از راویان حدیث غدیر هستند که در این مقاله بهمعرفی آنها میپردازیم.[۱]
مقدمه
اسلام در مقایسه با ادیان دیگر، به زن توجه ویژهای دارد. بهگونهای که همه حقوق انسانی را برای زنان قائل شده است تا زنان فرصت بروز تواناییها و استعدادهای خود را در جهت اهداف متعالی اسلام داشته باشند. از جمله این حقوق، حق علمآموزی است.
باتوجه به آیات قرآن درمییابیم که آیاتی که در ستایش علم نازل شدهاند خطابی عام دارند و مختص مردان نیستند. بانوان پیرو مکتب اهلبیت علیهم السلام با تأسی به الگوهایی چون سرور و سیده بانوان عالم و حضرت زینب کبری سلام الله علیها، که با نقش بیبدیل خود علوم و تمدن اسلامی را بسط و نشر دادند و دیگر بانوان خاندان عصمت و طهارت که نقش عظیمی در حفظ و توسعه میراث علوم و معارف اسلام ناب محمدی داشتند، رسالت علمگستری خویش را ایفا کردند.
حدیث غدیر به مثابه نماد شاخص مکتب تشیع و جلوه مبرز دکترین امامت منصوص، از علوم و معارف محوری است و اهتمام به نقل و تبیین معارف این حادثه بزرگ اسلامی، رسالت جامعه شیعی بهشمارمیرود، که شیعیان راستین مکتب علوی، باوجود شرایط و جوّ اختناق و ارعاب دستگاه حاکم، آن را بهخوبی ایفا کردند. نقش بانوان در پاسداشت این آموزه گرانسنگ، محور پژوهش حاضر است. حضرت زهرا، فاطمه دختر امام رضا، دختران امام موسیبن جعفر (فاطمه، زینب و امکلثوم)، فاطمه دختر امام صادق، فاطمه دختر امام باقر، فاطمه دختر امام سجاد، دختران امام حسین (فاطمه و سکینه) و امکلثوم دختر حضرت فاطمه علیهم السلام از راویان حدیث غدیر هستند که در این مقاله بهمعرفی آنها میپردازیم.
بانوان و علمگستری
قرآن کریم، علمآموزی و علمگستری را ارج مینهد.[۲] و آن را ویژگیهای افراد ممتاز برشمرده است.[۳] نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز، علممحوری را مایه جلب محبت الهی میداند و مردان و زنان جامعه اسلامی را به کسب علم، ترغیب میکند.[۴] همچنانکه بنابه دستور صریح الهی، رسول خاتم خود به تعلیم کتاب و حکمت[۵] و تبیین آیات شریفه قرآن[۶] اهتمام ویژه داشتند؛ بهنحوی که کارسازترین عامل گرایش مسلمانان به آموختن علم و دانش، سیره پیشوای بزرگ اسلام و تأکیدات حضرت بود؛[۷] تاجایی که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، ناقلان حدیث احیاگران فکر و فرهنگ را به عنوان خلیفه و جانشینان خود معرفی میفرماید: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائي، ثَلَاثاً، قِيلَ: يا رسولالله! و مَنْ خُلَفَاؤُكَ؟ قَالَ: الَّذِينَ يتَّبِعُونَ حَدِيثِي و سُنَّتِي ثُمَّ يعَلِّمُونَهَا أُمَّتِي»[۸] در چنین فضایی بود که آموختن علم و دانش در جامعه نوبنیاد اسلامی جاذبه پیدا کرد و همه طبقات اجتماعی به آن روی آوردند. در این میان، زنان نیز که با طلوع شریعت اسلامی ارج و قربی یافته، حیات انسانی و مقام والای خود را بازیافته بودند، همچون مردان وارد این دریای عظیم علم و دانش شدند.
رشد و بالندگی زنان، پس از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و در پرتو آیین اسلام، جای تردید ندارد. جهتگیری کلی آیات قرآنی و سخنان و سیره پیامبر، عامل اصلی این حرکت تکاملی بهشمار میرود. ورود زنان را به عرصههایی مانند تعلیم و تعلّم که پیش از آن سابقه نداشت، باید یکی از شواهد عینی این بالندگی قلمداد کرد. پیداست که مصدر تعلیم و تعلّم و رویآوردن به دانش و معرفت، در آن عصر، قرآن و حدیث بود و بررسی تعامل زنان با این دو مصدر و دانشهای مرتبط با آنها در طول تاریخ اسلام، میتواند این حقیقت را بیشتر روشن سازد.
حدیث غدیر و طرق آن در منابع شیعه و اهلسنت
واقعه غدیر مانند نقطه عطف تاریخ اسلام، اساس و شالوده تفکر شیعی را تثیت کرد و موجب افتراق مکتب داعیهدار امامت منصوص، از جریان انتخابی رهبری امت اسلام شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث غدیر که نشاندهنده ابلاغ کلام وحی و اکمال رسالت نبوی است،[۹] با براهین قاطع، جانشینی پس از خود را به امت اسلامی یادآوری کردند، ایشان از عناصر مؤثر در تثبیت کلام، نظیر عنصر زمان، مکان و تکرار بهره گرفتند؛ چنانچه پیوند غدیر با آیه اکمال در بیان صحابه مشهود است:«كنّا نقرأ علي عهد رسولالله،» يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ «إنّ عليّا مولي المؤمنين» وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ [۱۰]
اراده خداوند بر این قرار گرفته است که واقعه تاریخی غدیر، در تمام قرون و اعصار بهصورت یک تاریخ زنده که قلوب و دلها بهسوی آن جذب میشوند، باقی بماند. نویسندگان اسلامی و گویندگان مذهبی، در هر عصر و زمانی در کتابهای تفسیر و تاریخ و حدیث و کلام و در مجالس وعظ و خطابه پیرامون آن سخن بگویند. نهتنها خطبا و گویندگان، بلکه «شعرا»، از این واقعه الهام گرفته و عالیترین اشعار را بهصورتهای گوناگون و به زبانهای مختلف از خود به یادگار بگذارند.[۱۱] کمتر واقعه تاریخی در جهان، همچون رویداد «غدیر»، مورد توجه طبقات مختلف، از محدّث و مفسّر و متکلّم و فیلسوف و خطیب و شاعر، و مورّخ و سیرهنویس شیعه و اهلتسنن واقع شده است.
طرق روایت غدیر در قرون آغازین اسلام بسیار فراوان بوده است. گاهی علما کتابهای قطور و چندجلدی فقط خاص آن تألیف میکردهاند.
ابنحجر میگوید: «روایت غدیر را ابنجریر طبری با طرق مختلف در کتاب ذکر و ابنعقده طرق آن را تصحیح کرده است. همچنین از بیش از هفتاد صحابی یا بیشتر نقل شده است».[۱۲]
ابنکثیر دمشقی سلفی هم در مورد این کتاب طبری میگوید: «کتابی را از ابنجریر طبری دیدم که احادیث غدیر را در ۲ جلد قطور و ضخیم آورده است و کتابی که در آن طرق حدیث طیر را آورده بود».[۱۳]
ابنحجر هیثمی میگوید: «این حدیث را سی نفر از صحابه نقل کردهاند، بیشتر طرق آن صحیح یا حسن است».[۱۴] ذهبی میگوید: «من طریق حدیث غدیر را که در کتاب ابنجریر طبری آمده دیدم، پس وحشتزده و شگفتزده شدم که این همه طریق برای حدیث غدیر است».[۱۵] در کتاب دیگرش میگوید: «ابنجریر طبری طرق حدیث غدیر خم را در ۴ جلد جمع کرده است، بعضی از اینها را دیدم و مبهوت ماندم. این همه روایات متعدد دیدم و قطع پیدا کردم که این حدیث غدیر اتفاق افتاده است».[۱۶]
ابنعقده کوفی، در کتاب «الولاية في طرق حديثالغدير» این حدیث را از صدوپنج تن نقل کرده است. ابنحجر درباره حدیث غدیر میگوید:
«این حدیث را ابنعقده تصحیح کرده و بهجمع طرق آن اعتنا کرده است، و آن را از طریق هفتاد صحابی یا بیشتر نقل کرده است».[۱۷]
دانشمندان شیعه نیز درباره این واقعه تاریخی، کتابهای ارزنده فراوانی نگاشتهاند و بهمنابع مهم اهلسنت نیز اشاره کردهاند که جامعترین آنها کتاب تاریخی الغدیر است که به قلم توانای علامه امینی نگارش یافته است.
زنان راوی واقعه غدیر
اندیشمندان اسلامی ازیکسو بهحفظ حدیث غدیر و مصون داشتن معرفتِ ولایت از هرگونه تحریف، همت گماشتهاند و ازسویدیگر دفاع از حریم ولایت را رسالت خویش دانستهاند، همچنین آثار و برکات گسترده این حدیث گرانبها در تثبیت عقاید ناب اسلامی و جریانسازی مؤثر سیاسی فرهنگی امت اسلامی انکارناشدنی است. نقش بانوان و سهم آنان در بسط معرفت غدیر را افزون برحوزه سیاسی و احتجاج و استدلال به حدیث غدیر در رویارویی با غاصیان و حاکمان وقت، در عرصه نقل حدیث و بینشافزایی سنت قرآنی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قابل بررسی است؛ در این محور، به تبیین گزارشهای تاریخی درباره بانوان راوی غدیر پرداخته میشود:
۱. حضرت زهرا سلام الله علیها
حضرت زهرا سلام الله علیها را باید از شاخصترین راویان حدیث غدیر، دانست که حدیث غدیر را بیان و به آن احتجاج داشتهاند. حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در دفاع از امیرالمؤمنین علیه السلام موضوع خطبه غدیر وحدیث غدیر را برای مهاجرین و انصار مطرح میکند و شجاعانه اعتراض خود را نسبت به بیتفاوتی صحابهای که در منطقه غدیر و جحفه شاهد نصب امیرالمؤمنین علیه السلام برای ولایت و امامت بودند، اعلام میدارد:
در تمام عمر خود هیچقومی را نمیشناسم که بیوفاتر و بیعاطفهتر از شماها باشند، جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را نزد ما گذاشته و سرگرم کار خود و بهدستآوردن خلافت شدید، نهمشورتی با ما نمودید و نهکمترین حقّی برای ما قائل شدید، گویا شما هیچاطّلاعی از فرمایش پیامبر در روز غدیر خم نداشتید، به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولایت را محکم ساخت که جای هرطمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت، ولی شما آن را رعایت نکرده و هر رابطهای را با پیامبرتان قطع نمودید، البتّه خداوند متعال میان ما و شما حکم خواهد فرمود.[۱۸] همچنین حضرت با تذکر ایننکته که پیامبر پس از غدیرخم، هیچعذر و حجتی برای کسی باقی نگذاشت، پیمانشکنان غدیر را توبیخ میکند.[۱۹]
شمسالدین ابنجزری در کتاب مناقبالأسد نیز بیان توبیخی حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و محاجه حضرت با انصار و مهاجرین را بیان کرده است:
آیا قول رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در غدیرخم را فراموش کردید که فرمود:
«من كنت مولاه فعليّ مولاه؟!»هرکسی من بر او ولایت دارم، علی هم بر او ولایت دارد.[۲۰]
افزون بر احتجاجات بزرگ بانوی اسلام، نقل حدیث غدیر از طریق ایشان حائز اهمیت است.
ابنعقده در کتاب الولایة خود طریق حضرت را بیان[۲۱] و سیدبنطاووس نیز به آن اشاره میکند: «بدانکه نص نبی صلی الله علیه و آله و سلم بر ولایت حضرت امیر علیه السلام در غدیر، نیازی بهکشف و بیان ندارد و ما بعضی از طریق آن را برای تذکر بیان میکنیم. از جمله کتاب الولایة ابوالعباس احمدبن سعیدبن عقده حافظ است و من نسخهای از این کتاب را که مربوط به سال ۳۳۰ق است و خط شیخطوسی و جماعتی از شیوخ اسلام را دارد، دیدهام. در آن کتاب ۱۰۵ طریق برای حدیث غدیر ذکر شده است».[۲۲]
براساس نقل جزری، سلسله یکی از اسناد حدیث غدیر از فواطم نقل شده است. حدیثی که سلسله سند آن از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها آغاز میشود و به حضرت زهرا سلام الله علیها منتهی میگردد.
در روایت آمده است:
فاطمه، دختر امام علیّبن موسی الرّضا علیه السلام از عمّههایش فاطمه، زینب و امّکلثوم علیهم السلام، دختران امام موسیبن جعفر علیه السلام نقل میکند که آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق علیه السلام از عمّهاش فاطمه، دختر امام محمدباقر علیه السلام و او از عمّهاش فاطمه دختر امام زینالعابدین علیه السلام نقل میکند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیه السلام از عمّهشان امّکلثوم دختر حضرت علی علیه السلام نقل میکند که مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر مکرّم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطاب بهمردم فرمود:
«أنسيتم قول رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم يوم غدير خمّ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه و قوله صلي الله عليه واله وسلم: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» آیا کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را فراموش کردید که در روز غدیرخم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست»؟ و کلام دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی است![۲۳]
دقت در سند این حدیث که از جمله روایات «فاطمیات» است، بیانگر اهتمام بانوان خاندان رسالت بهنقل حدیث و گسترش معارف اسلامی است. در منابع شیعی حدیث فواطم، بهبیان ولایت حضرت امیر علیه السلام بهنحو کلی و بدون تصریح به حدیث غدیر و نیز منزلت شیعیان حضرت امیر علیه السلام و فوز و رستگاری آنان پرداخته شده است.[۲۴]
۲. اسماء بنت عمیس
اسماء دختر عمیسبن معدبن حارث، از جماعت خثعم، مادرش هند دختر عوفبن زهیربن کنانه است.[۲۵] اسماء خواهر میمونه (امالمؤمنین)، امالفضل، لبابه همسر عباس عموی پیامبر و سلمی همسر حمزه سیدالشهدا علیه السلام بوده است.
از امام محمدباقر علیه السلام نقل است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «رحمت خداوند شامل حال هفت خواهر بهشتی گردد. آنگاه آنان را چنین نام برد، اسماء همسر جعفربن ابیطالب (جعفرطیار) علیه السلام بود».[۲۶]
اسماء دختر عمیس ابتدا با جعفربن ابیطالب ازدواج کرد. اسماء در مکه و پیش از آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به خانه ارقم درآید، مسلمان شد و همراه همسرش جعفربن ابیطالب به حبشه هجرت کرد. همه فرزندان آنها در حبشه بهدنیا آمدند. در ماه جمادیالاول به سال ۸ق، جعفربن ابیطالب در جنگ موته به شهادت رسید. اسماء پس از جعفربن ابیطالب با ابوبکر ازدواج کرد و محمدبن ابیبکر حاصل این ازدواج است. ابنسعد در طبقات، درباره ازدواج اسماء دختر عمیس با ابوبکر و رفتنشان به حجةالوداع و وصیت ابوبکر به اینکه پس از مرگ اسماء او را بشوید، هجده حدیث بهطرق مختلف نقل کرده است.[۲۷] پس از مرگ ابوبکر، حضرت علی علیه السلام اسماء را به همسری گرفت.[۲۸] اسماء حدود سال ۴۰ دنیا را وداع کرد.[۲۹]
یکم. وصایای فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء
از نکات مهم و برجسته در زندگی اسماء، پیوند او با خاندان رسالت است. از هنگامی که بهمدینه آمد، با اینکه اسماء در هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها، همسر ابوبکر بود، اما برای حضرت فاطمه نقش مادری مهربان را داشت؛ بهگونهای که آن حضرت وصیتهایش را به او فرمودند. اسماء بنابر خواسته آن حضرت و برای نخستینبار تابوتی سرپوشیده برای حضرت ساخت تا هجم بدن ایشان مشخص نباشد.
طبق وصیت حضرت فاطمه سلام الله علیها در شستن بدن مطهر ایشان، حضرت علی علیه السلام را یاری کرد: «وَعَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُميسٍ، قَالَتْ: أَوْصَتْنِي فَاطِمَةُ سلام الله عليها أَنْ لَا يغَسِّلَهَا إِذَا مَاتَتْ إِلَّا أَنَا و عَلِي، فَغَسَّلْتُهَا أَنَا و عَلِي».[۳۰]
وی همراه حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظات زندگی و آموخته مکتب ایشان[۳۱] و از کسانی بود که در مراسم کفن و دفن شبانه حضرت زهرا حضور داشت.[۳۲] أسماء بنت عمیس نیز با وفاداری و جسارت خاص خود، خواستههای فاطمه زهرا سلام الله علیها را برآورده ساخت و حتی از ورود عایشه، دختر خلیفه، به خانهاش جلوگیری کرد.[۳۳] بهدلیل همین پیوند نزدیک و صادقانه او با خاندان امام علی علیه السلام بوده است که از او به نیکی یاد شده است و براساس روایاتی، امام صادق علیه السلام او را ستودهاند.[۳۴]
همچنین وی، پس از رحلت پیامبراسلام صلی الله علیه واله وسلم، از توطئه خطرناک سقیفه و تلاش آنان برای کشتن حضرت امیر مطلع شد؛ بنابراین، بیدرنگ از کنیز خود خواست بهخانه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برود و پس از ادای سلام این آیه را بخواند: ... إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ؛ همانا جمعیتی میخواهند تو را بکشند، از شهر خارج شو و من از خیرخواهان توأم [۳۵] در نهایت با اقدام بهموقع این بانوی بصیر و شجاع، توطئه خنثی و توطئهگران رسوا گشتند.[۳۶]
دوم. مقام روایی اسماء بنت عمیس
اسماء از رسول خدا، فاطمه و علیبن ابیطالب علیهم السلام روایت کرده است.[۳۷] علیبن الحسین، عبداللهبن جعفر (پسرش)، قاسمبن محمدبن ابیبکر، امعون بنت محمدبن جعفر، سعیدبن مسیب، عبیدبن رفاعه، ابوبردهبن ابیموسی، فاطمه بنت علیبن ابیطالب، عبداللهبن مسعود، عبداللهبن شراد، ابوزید مدنی، عمربن خطاب، عروةبن زبیر، ابوموسی اشعری، عونبن جعفر (پسرش) و… از اسماء روایت کردهاند. طبرانی ۴۱ حدیث از راویان مختلف از اسماء بنت عمیس روایت کرده است.[۳۸] بخاری در صحیح از اسماء روایت نقل کرده است.[۳۹]
تعداد احادیث اسماء ۲۳ حدیث در منابع شیعه ذکر شده است که برخی مباحث آن چنیناند:
حضرت علی علیه السلام وزیر رسولالله صلی الله علیه واله وسلم،[۴۰] حدیث منزلت،[۴۱] ردالشّمس،[۴۲] وصیت حضرت فاطمه سلام الله علیها در غسل،[۴۳] ساختن تابوت،[۴۴] اذن خواستنِ ابوبکر برای طلب رضایت از حضرت فاطمه سلام الله علیها،[۴۵] سخنگفتن زمین با حضرت علی علیه السلام،[۴۶] ولادت حسنین علیهم السلام،[۴۷] غسل حضرت فاطمه سلام الله علیها[۴۸] و طهارت حضرت فاطمه سلام الله علیها از نفاس.[۴۹]
ابنعقده در کتاب ولایت، اسماء بنت عمیس را از راویان حدیث غدیر برمیشمارد و بیان میکند که با وجود تلاش و دقت بسیار موفق به یافتن احادیث تعدادی از راویان حدیث غدیر نشده است و در میان این راویان از اسماء بنت عمیس نیز نام میبرد.[۵۰]
از دیگر روایات اسماء حدیث منزلت است: ابنعقدة، أنبأنا يعقوببن يوسفبن زياد، أنبأنا الحسنبن علي الرزّاز، أنبأنا أسباط بن نصر، و منصوربن ابي الأسود، عن موسي الجهني، عن فاطمة بنت علي عن أسماء بنت عميس، أنّ رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم قال لعلي عليه السلام:
«أنت منّي بمنزلة هارون من موسي إلّا أنّه لا نبيَ بعدي»[۵۱]
شیخطوسی در کتاب رجال خود، اسماء بنت عمیس را از اصحاب و راویان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نامیده است.
آیتالله خویی در شرح حال فرزند اسماء، محمدبن ابیبکر، بهنقل از کشی از ابنقولویه از طریق عبداللهبن سنان از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: نجابت محمدبن ابیبکر از قبل مادرش اسماء بنت عمیس است. زرکلی درباره اسماء مینویسد: «از اصحاب رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم که شأن و مقام بالایی داشته است».[۵۲]
۳. امسلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
امسلمه زوجه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، نام او هند دختر ابو امیه، سهیل بن المغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم قرشی مخزومی و پدرش به زادالراکب[۵۳] معروف بوده است. مادر امسلمه عاتکه دختر عامر بن ربیعه بن مالک بن جذیمه بن علقمه، مشهور بهجذل الطعانبن فراس بن غنم بن مالک بن کنانه است. ابوسلمه که نامش عبدالله و پسر عبدالاسد بن هلال بن عبدالله بن عمربن مخزوم بوده است، با امسلمه ازدواج کرد و در هر دو هجرت مسلمانان به حبشه او را همراه خود برد. ابوسلمه در سال چهارم هجری درگذشت و امسلمه به همسری پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درآمد.[۵۴]
امسلمه از اولین گروندگان به اسلام و اولین زنان مهاجر[۵۵] و پس از حضرت خدیجه سلام الله علیها از کاملترین زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از لحاظ فهم و عقل و خلق و خوی و بهترینشان از لحاظ مشورت بود.[۵۶] بهواسطه حکمت و بصیرتش به او مثال میزدند.[۵۷] بیان حضرت در حدیبیه، نشاندهنده عاقلبودن و درایت اوست.[۵۸] عذرش برای رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در امر ازدواج نیز دلیلی دیگر است بر کمال عقل و حسن ادب و اینکه سنجیده عمل میکرد.[۵۹] علمای اسلام اتفاقنظر دارند که امسلمه در علم، تقوا، فصاحت، بلاغت، محبت نسبت به خاندان رسالت «كالنور علي شاهقالطور»است.[۶۰]
امسلمه در هر حالی از جاننثاری برای فاطمه کوتاهی نکرده و برای شهادتی که درپی غصب ولایت و فدک به نفع حضرت زهرا سلام الله علیها داد، ابوبکر و عمر یک سال خرجی او را قطع کردند.[۶۱] در این رویداد تلخ، امسلمه نزد خلیفه آمد و گفت: به خدا قسم فاطمه حوریهای در بین آدمیان است. در آغوش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تربیتیافته، فرشتگان او را دستبهدست بردهاند. آیا گمان میکنید رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میراث را بر او حرام کرد و به او خبر نداد؟ حالآنکه خداوند فرمود: وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ [۶۲]پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه سلام الله علیها را نیز انذار داد. حال او میراثش را میخواهد و او بهترین زنان و مادر سرور جوانان بهشت است که با پدرش رسالتهای پروردگار تمامی یافت.[۶۳]
یکم. مقام روایی امسلمه
امسلمه از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم ، حضرت علی علیه السلام، حضرت فاطمه علیه السلام، ابیسلمه بن عبدالاسد(همسر نخستش) روایت کرده است، اما روایتکنندگان از او بسیارند؛ از جمله: فرزندانش عمر و زینب، عامر برادرش، پسرخواهرش مصعب بن عبدالله، عبداللهبن رافع و نافع (آزاد کردهاش) و سفینه و خیرة مادر حسن بصری و صفیة بنت شیبه و هند بنت الحارث فراسیه، ابوکثیر، ابوعثمان الهندی، ابووائل و سعیدبن مسیب و بسیاری دیگر.
مؤلف أعلامالنساء شمار احادیث امسلمه را نزدیک به ۳۸۷ حدیث نقل کرده است که ۲۹ حدیث آن در صحیحین نقل شده است.[۶۴] ابنسعد در طبقات ۱۰ حدیث از راویان مختلف از امسلمه نقل میکند.[۶۵] طبرانی حدود ۵۱۸ حدیث از راویان مختلف از امسلمه درباره احکام فقهی، احوال رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و طهارت اهلبیت علیهم السلام روایت کرده است.[۶۶] این احادیث، بیانگر مقام والای روایی اوست.
دوم. روایات امسلمه
دامنه موضوعی روایات امسلمه بسیار وسیع است. از آن جمله است: آیه تطهیر و کساء،[۶۷] علی علیه السلام وصی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ،[۶۸] نص بر تعداد ائمه،[۶۹] نجوای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با علی علیه السلام در حجةالوداع، حدیث «الحقّ مع عليّ»،[۷۰] علیبن ابیطالب علیه السلام و ائمه سادات اهل زمین،[۷۱] وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا بهعلی علیه السلام و تفسیر «صدّیقین» علی علیه السلام و اولاد او،[۷۲] قربانی در روز عید قربان،[۷۳] مبغضین علی،[۷۴] قرائت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ،[۷۵]روزه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در شعبان،[۷۶] وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اخراج یهود و نصاری از جزیرةالعرب،[۷۷] کیفیت نماز میت،[۷۸]حسن خلق زنان،[۷۹] کار خوب و صدقه،[۸۰] حجاب زنان در برابر افراد نابینا،[۸۱] خوشحالی دوستان علی علیه السلام به هنگام مرگ و پس از آن،[۸۲] پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بیماری وفات خلیلش را خواست و علی علیه السلام آمد،[۸۳] در بیماری مرگ حدیث ثقلین خواند و حدیث علیّ معالقرآن،[۸۴] دستزدن بر سینه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام رحلت،[۸۵] اعطای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کتابی به وی و بازگرداندن امسلمه به علی علیه السلام در دوران خلافت،[۸۶] امامت به ائمه پس از علی علیه السلام،[۸۷] تفسیر دوستان علی علیه السلام در چهار مکان خوشحالند،[۸۸] انتظار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برحوض و رفتار اصحاب پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ،[۸۹] داستان عبدالرحمانبن عوف.[۹۰] اخبار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام از حوادث آینده، حب و بغض علی علیه السلام[۹۱] پیشگویی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از شهادت عمار،[۹۲] نزول آیه تطهیر،[۹۳] تفسیر اهلبیت (علیهم السلام)،[۹۴] علاقه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حسنین (علیهما السلام)، الحقّ مع علیّ،[۹۵] علی علیه السلام وصیّ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم ،[۹۶] علیّ معالقرآن،[۹۷] علیّ اقربالناس به رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم ،[۹۸] اخبار آینده به علی علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با اعلام جبرئیل،[۹۹] ذکر فضایل علی علیه السلام بهسبب هبوط ملائکه،[۱۰۰] علیّ اوّل الناس ایمانًا، سدّ الأبواب إلّا بابه، شیعه علیّ هم الفائزون،[۱۰۱] حدیث کساء و آیه تطهیر،[۱۰۲] اخبار جبرییل به شهادت حسین علیه السلام،[۱۰۳] علیّ امیرالمؤمنین،[۱۰۴] علیّ کفو فاطمه، فاطمه أشبهالناس برسولالله صلی الله علیه و آله و سلم ،[۱۰۵] تطبیق آیه «فجعله نسباً و صهراً» بر پنج تن و حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)،[۱۰۶] پوشانیدن لباس غیردنیایی بر حسین علیه السلام از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ،[۱۰۷] اعطای میوه بهشتی به حسنین (علیهما السلام) توسط جبرئیل و بقای میوهها تا زمان امام حسین علیه السلام،[۱۰۸] المهدی من عترتی،[۱۰۹] ضمانت آهو،[۱۱۰] بشارت علی علیه السلام و اصحاب او به بهشت،[۱۱۱] وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در احتضار،[۱۱۲] فضیلت معوّذتین،[۱۱۳] کار خوب و صدقه،[۱۱۴] روزه شعبان،[۱۱۵] حدیث ردالشمس برای امیرالمؤمنین علیه السلام[۱۱۶]و… است. ماجرای غدیر بهنقل امسلمه چنین روایت شده است:
ابنعقده از طریق عمروبن جعدةبن هبیرة از جدش از امسلمه این روایت را آورده که امسلمه گفت: «أخذ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بید علیّ بغدیر خُمّ، فرفعها حتی رأینا بیاض إبْطیه، فقال: من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه. ثمّ: قال: أیّها الناس! إنّی مخلّف فیکمُ الثقَلین: کتابَ اللَّه وعترتی، و لن یتفرّقا حتی یردا علیّ الحوض»؛ (در غدیرخم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست علی علیه السلام را بالا برد، تا آنجاکه سفیدی زیر بغلش را دیدیم، آنگاه فرمود: هرکس من مولای اویم پس علی مولای اوست. سپس فرمود: ای مردم! من دو چیز گرانبها در میان شما برجای میگذارم کتاب خدا و عترتم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا زمانی که کنار حوض کوثر بر من وارد شوند).[۱۱۷]
همچنین این بانوی عالمه، نص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر تعداد ائمه (علیهم السلام) را بیان کرده است: «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِی اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: کَانَ رسولالله یقُولُ: الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَاعَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ، تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَینِ، أَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمی و فَهْمی فَالْوَیلُ لِمُبْغِضِیهِم»؛ (حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: امامان بعد از من دوازده نفرند، به تعداد نقابای بنیاسرائیل. نه تن از ایشان از نسل حسین علیه السلام هستند، خداوند علم و فهم مرا به امامان داده است، پس وای بر دشمنان آنها).[۱۱۸]
سوم. وفات امسلمه
امسلمه در سال ۶۲ق در هشتاد و چهار سالگی در زمان حکومت یزید، در شهر مدینه وفات کرد و در بقیع مدفون شد. وی آخرین نفر از امهات مؤمنین بود که از دنیا رفت.[۱۱۹]
۴. امهانی بنت ابیطالب
فاخته دختر ابوطالببن عبدالمطلب هاشمی، خواهر علیبن ابیطالب علیه السلام، فرزند فاطمه بنت اسد و دختر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که به امهانی معروف است. امهانی از شوهر خود هبیرةبن عمرو، چهار فرزند به نامهای، هانی، عمرو، یوسف و جعده داشت. وقتی اسلام میان او و شوهرش جدایی انداخت، او به تربیت و نگهداری فرزندان پرداخت. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم که در برنامه اقتصادی و دارایی خویش از غنایم جنگی، بهکارگزاران و اشخاص مختلف حقوق پرداخت میکرد، برای امهانی از درآمد خیبر، چهل شتر مقرر فرمود.[۱۲۰]
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، ام هانی را بهعنوان بانوی ممتاز و برتر مورد ستایش و تمجید قرار داده است و او را از اهل بهشت خوانده است. روایت وارد شده در تنقیحالمقال گواه این مطلب است؛ «ای مردم! به شما خبر دهم که کدامیک از مردم از لحاظ عمو و عمه بهترین مردمند؟ گفتند: آری. فرمود: حسن و حسین که عمویشان جعفر طیار با فرشتگان در بهشت پرواز میکند و عمهشان امهانی دختر ابوطالب است».[۱۲۱] همچنین حضرت، وی را بهسبب اهتمام بر رعایت حق تربیت فرزندانش ستودند.[۱۲۲]
مهمترین رخدادی که نام امهانی را با رویدادهای آغاز اسلام پیوند داده و پیشینه اسلام وی پیش از فتح مکه و حتی پیش از هجرت را تأیید میکند، آغاز اسراء از خانه اوست.[۱۲۳] پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درپی اقامه نماز عشا در خانه او،[۱۲۴] سفر اسراء را آغاز کرد. خانه امهانی در نزدیکی مسجدالحرام قرار داشت.[۱۲۵]
از میان چهار فرزند امهانی، جعده جایگاهی مهمتر داشت. وی از شرکتکنندگان در جنگ صفین بود[۱۲۶] و از سوی حضرت علی علیه السلام به حکومت خراسان منصوب شد.[۱۲۷] این امر نشاندهنده دقت امهانی در تربیت فرزندان است.
یکم. مقام روایی امهانی
امهانی تنها از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است. پسرش جعده، ابوصالح باذام، پسر یحییبن جعفر، عبداللهبن عیاش، عبداللهبن حارثبن نوفل، شعبی، عبدالرحمنبن ابیلیلی از امهانی روایت کردهاند. طبرانی قریب به ۱۰۹ حدیث از امهانی نقل کرده است که بیشتر درباره نماز و روزه است.[۱۲۸]
در عرصه فکری و علمی، امهانی با گزارش روایات متعدد[۱۲۹] در حوزههای گوناگون فقهی، اعتقادی و تاریخی نقشی ویژه داشته است. گزارشی از بردگان آزاد شده او در منابع حدیثی، بیانگر اثرگذاری او در تاریخ فکری و سیاسی آغاز اسلام است.
در کتب شیعه حدود ۶ حدیث از امهانی با موضوعات «میهمانشدن حضرت علی علیه السلام در خانه امّهانی،[۱۳۰] داستان لیلةالمبیت،[۱۳۱] علیّ امیر فیالأرض والسماء،[۱۳۲]خرابی و تباهی مردم در آخرالزمان[۱۳۳] و حدیث غدیر[۱۳۴]» دیده شد.
امهانی بنت ابیطالب سلام الله علیها واقعه غدیر را اینچنین نقل میکند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از حج خود بازگشت تا در غدیرخم فرود آمد. سپس در آن هوای گرم ایستاد و خطبه خواند و پس از بیان خطبه فرمود: ای مردم…».[۱۳۵]
در بیان واقعه غدیر، بزار با ذکر سند در مسند خود از امهانی نقل کرده است: «عن أمّهانی بنت أبیطالب قالت: رجع رسولالله من حجته حتی نزل بغدیر خم، ثم قام خطیباً بالهاجرة فقال: (أمّا بعد) أیها الناس إنّی أوشک أن أدعی فأجیب و قد ترکت فیکم ما إن تمسّکتم به لن تضلوا (بعده) أبداً: کتاب اللّه حبل طرفه بید اللّه و طرفه بأیدیکم. و عترتی اهلبیتی، أذکّرکم اللّه فی اهلبیتی، ألا إنّهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض».[۱۳۶]
دوم. وفات امهانی
این پاکبانوی صاحبنام تا سال ۶۰ هجری در قید حیات بود، ولی از محل دفن و تاریخ وفات وی اطلاعی در دست نیست.[۱۳۷]
۵. فاطمه بنت حمزه
امامه (فاطمه) دختر حمزةبن عبدالمطلببن هاشمبن عبدمنافبن قصی است و مادرش سلمی دختر عمیسبن سعدبن تیمبن مالکبن مخافةبن خثعم (خواهر اسماء بنت عمیس) است. فاطمه دخترعموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. طبرانی در معجم کبیر خود مینویسد:[۱۳۸]
فاطمه دخترحمزةبن عبدالمطلب، کنیهاش امفضل است. و گویند، نامش امامه یا عماره است. امامه اسلامآورد و از همسر مشرک خود جدا شد و همراه علی و فاطمه زهرا و فاطمه بنت اسد بهمدینه مهاجرت کرد.[۱۳۹] امامه همان دختری است که پس از کشتهشدن جناب حمزه، علی و جعفر دو پسر ابوطالب و زیدبن حارثه برای سرپرستی او، داوری به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بردند.[۱۴۰]
فاطمه بنت حمزه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است. عبداللهبن شداد (برادر مادریاش) از وی روایت کرده است.[۱۴۱]نام فاطمه بنت حمزه در میان راویان حدیث منزلت نیز دیده میشود.[۱۴۲] او از راویان حدیث غدیر است.[۱۴۳]ابنعقده در کتاب ولایت، فاطمه بنت حمزه را از راویان حدیث غدیر برمیشمارد و بیان میکند که با وجود گذاشتن وقت بسیار موفق به یافتن احادیث تعدادی از راویان حدیث غدیر نشده است و در میان این راویان از فاطمه بنت حمزه نیز نام میبرد.[۱۴۴]
۶. امکلثوم بنت علیبن ابیطالب علیه السلام
امکلثوم دختر امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهما السلام) است که در حیات رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در سال ششم هجری به دنیا آمد.[۱۴۵] هنگام شهادت مادر، پنجساله بود. او شاهد فقدان جد بلندمرتبهاش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ظلمهای وارد شده بر پدر و مادرش پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و از دستدادن مادر و شهادت پدرش بود و همه مصائب را با صبر و بردباری تحمل کرد. در دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، امکلثوم در خانه پدر زندگی میکرد. او در زمان حیات برادرانش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از دنیا رفت و در بقیع مدفون گردید.[۱۴۶]
امکلثوم از پدر و مادرش امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهما السلام) روایت کرده است و احمدبن علی مقری، حسن بصری و امموسی از او روایت کردهاند.[۱۴۷]آن حضرت درباره وصیت پدرش به حسنین (علیهما السلام)[۱۴۸]و غذای پدر[۱۴۹] و شب ضربتخوردن امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده است و حدیث غدیر را از مادرش فاطمه برای برادر زادگانش (فاطمه و سکینه) نقل کرده است.[۱۵۰]
۷. فاطمه بنت حسینبن علی (علیهما السلام)
فاطمه دختر امام حسین علیه السلام مادرش اماسحاق دختر طلحةبن عبیدالله تیمی بود. کنیهاش امعبدالله و لقبش «فاطمه صغری» بود. با حسنبن حسن پسر عمویش ازدواج کرد و با او بههمراه پدر بزرگوارش امام حسین علیه السلام راهی کربلا شد. در کربلا شاهد شهادت پدر و برادران و بستگانش بود و همه ظلمها و ستمها را که بر آل رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم رفت، تحمل کرد و به عمهاش زینب پناه برد. همراه بانوان و دیگر بازماندگان واقعه کربلا به اسارت به کوفه برده شد. استقبال مردان و زنان کوفه از کاروان اسرا بر حزن و اندوه او و خانوادهاش افزود. در دربار کوفه پس از خطبه عمهاش زینب بهسخنرانی پرداخت و پرده از اعمال زشت امویان برداشت و اهل مجلس را به گریه انداخت.
امام باقر علیه السلام فرمود: «هنگامی که زمان شهادت حسین علیه السلام فرارسید، وصیتی مکتوب را آشکارا به دخترش فاطمه داد. پس از شهادت امام، فاطمه آن وصیت را به علیبن الحسین علیه السلام داد».[۱۵۱]
فاطمه از حضرت زهرا سلام الله علیها از طریق عمهاش امکلثوم و پدرش امام حسین و برادرش امام سجاد (علیهما السلام) و عمهاش حضرت زینب سلام الله علیها، بلال بهصورت مرسل، ابنعباس، عایشه و اسماء بنت عمیس حدیث نقل کرده است.[۱۵۲] فرزندانش عبدالله، ابراهیم، حسین و امجعفر و محمدبن عبداللهبن عمربن عثمان، عایشه بنت طلحه، هشامبن زیاد، عمارةبن غزیه انصاری، یحییبن ابییعلی، شیبةبن نعامة، زیاد (ابوهشام) سلیمان انصاری، مصعببن محمد و زهیربن معاویه از او نقل حدیث کردهاند.[۱۵۳] احادیث نقل شده از او از پدرش از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در موضوعات: خصلت ایمان؛[۱۵۴]فاطمه در کلام رسولالله؛[۱۵۵] ملاک صلاح امت،[۱۵۶] دعای رسولالله هنگام ورود بهمسجد؛[۱۵۷]چهار خصلتی که سبب خیر دنیا و آخرت میشود،[۱۵۸] حدیث منزلت درباره امیرالمؤمنین؛[۱۵۹] حدیث غدیر از عمهاش امکلثوم نقل کرده است[۱۶۰]و احادیث دیگر که ابوداود، ترمذی و ابنماجه در کتابشان آوردهاند.[۱۶۱] همچنین حال حضرت زهرا سلام الله علیها و اجتماع زنان مهاجر و انصار در عیادت آن حضرت را گزارش کرده است.[۱۶۲]
۸. سکینه بنت حسینبن علی (علیهما السلام)
سکینه دختر امام حسین و رباب بنت امریءالقیس بود. نام ایشان را أمینه، امیمه وآمنه ذکر کردهاند و بهسکینه مشهور است.[۱۶۳]سکینه با پسر عمویش عبداللهبن حسن ازدواج کرد و با او همراه پدرش امام حسین علیه السلام راهی کربلا شد. عبدالله در کربلا به شهادت رسید. پس از واقعه الطف، سکینه همراه عمهاش حضرت زینب و دیگر بازماندگان آل رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بهصورت اسیر بهدمشق برده شد و پس از آن راهی مدینةالرسول گردید. در تمام مصائب و رنجها شریک بود و شاهد شهادت برادران، عموها، عموزادهها، شوهرش و پدرش بود. او بانویی شجاع بود و دربرابر لعن بنیامیه سکوت نمیکرد. بانویی با هیبت و عظمت بود و کسی جرئت توهین به او را نداشت. زمانی که آبروی هشام را برد، هشامبن عبدالملک قادر نبود به او چیزی بگوید.[۱۶۴] پس از ازدواجهای بعدی در سال ۱۱۷ درمدینه در دوران حکومت خالدبن عبدالملک، رحلت نمود و در بقیع مدفون گردید.[۱۶۵]برخی گفتهاند سیده سکینه در سال ۱۲۶ق در مکه در راه عمره از دنیا رفت.[۱۶۶]
سکینه از پدرش امام حسین و عمهاش ام کلثوم روایت کرده است. فاطمه بنت علیبن الحسین (علیهما السلام) و فائد مولی عبیدالله از او روایت کردهاند. احادیثی از پدرش از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم درباره فضیلت حاملان قرآن و ستایش شیعیان حضرت علی علیه السلام در شب معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقلشده است.[۱۶۷]
۹. فاطمه بنت علیبن الحسین (علیهما السلام)
فاطمه دختر امام سجاد علیه السلام نامش در کتابهایی که فرزندان امام را معرفی کردهاند آمده است که مادرش امولد بوده[۱۶۸]و چنانکه در سند نقل حدیث غدیر مشاهده میشود، این بانو از راویان این حدیث است.[۱۶۹]
۱۰. فاطمه بنت محمدبن علی (علیهما السلام)
در سند حدیث غدیر از حضرت زهرا سلام الله علیها نام فاطمه دختر امام باقر علیه السلام ذکر شده است،[۱۷۰] اما نام ایشان در کتابهای ارشاد و أعلامالوری و بحارالانوار نیامده و برای امام باقر علیه السلام دختری با نام امسلمه یا زینب معرفی کردهاند.[۱۷۱]
۱۱. فاطمه بنت جعفر الصادق علیه السلام
فاطمه دختر امام صادق علیه السلام و همسر محمدبن ابراهیم بود[۱۷۲]که در خاندان عصمت و طهارت رشد کرده بود. امام صادق علیه السلام برای حفظ جان جانشین خود از دست حکومت منصور عباسی به چهار نفر وصیت کرده بود. یکی از این چهار تن فاطمه دختر آن حضرت بود.[۱۷۳] این وصیت حکایت از جایگاه معنوی او دارد.[۱۷۴]
فاطمه حدیث غدیر را از عمهاش فاطمه بنت محمدبن علی نقل کرده است و برادرزادهاش فاطمه بنت موسیبن جعفر (حضرت معصومه سلام الله علیها) این حدیث را از این بانو نقل کرده است. او از راویان امام صادق علیه السلام شمرده شده است.[۱۷۵]
۱۲. فاطمه، بنت موسیبن جعفر (علیهما السلام)
فاطمه دختر امام کاظم علیه السلام و خواهر امام رضا علیه السلام از یک مادر (نجمه)، در مدینه بهدنیا آمد وبه نام معصومه مشهور شد. این بانو در خاندان عصمت و طهارت رشد و نمو کرد و از پدر و مادر صفات عالی به ارث برد و تحت مراقبت برادرش (امام رضا علیه السلام) بزرگ شد.[۱۷۶] ایشان دوشیزهای عاقل، عابد، کریم، محدث و با تقوی و دارای کرامات زیادی بوده[۱۷۷] و زائران مرقد مطهر ایشان در بیان اهلبیت (علیهم السلام) ستوده شدهاند.[۱۷۸]
فاطمه معصومه سلام الله علیها از راویان حدیث است و از عمهاش فاطمه بنت جعفرالصادق علیه السلام حدیث غدیر و حدیث منزلت درباره امیرالمؤمنین علیه السلام را روایت کرده و از او هم برادرزادهاش فاطمه بنت علیبن موسی علیه السلام روایت نموده است.[۱۷۹]حدیث معراج رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را نیز ازطریق عمهاش از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل کرده است.[۱۸۰]
۱۳. امکلثوم بنت موسیبن جعفر (علیهما السلام)
امکلثوم دختر امام موسیبن جعفر علیه السلام نامش در زمره فرزندان امام کاظم علیه السلام در کتب آمده است، اما اطلاعاتی درباره زمان ولادت و وفات و حالات او یافت نشد[۱۸۱]جز اینکه در سلسله سند نقل حدیث غدیر از حضرت زهرا سلام الله علیها نامش آمده است.[۱۸۲]
۱۴. زینب بنت موسیبن جعفر (علیهما السلام)
زینب دختر امام کاظم علیه السلام خواهر فاطمه و امکلثوم نامش در زمره فرزندان امام موسیبن جعفر علیه السلام ذکر شده، اما درباره زندگانی او مطلبی یافت نشد. در کتاب أخبارالزینبات نام او آمده که به همراه شوهر خواهرش قاسمبن محمدبن جعفرالصادق علیه السلام بهمصر مهاجرت کرد.[۱۸۳] نام او در سلسله سند نقل حدیث غدیر از جدهاش حضرت زهرا سلام الله علیها به چشم میخورد.
۱۵. فاطمه بنت علیبن موسی (علیهما السلام)
فاطمه دختر امام رضا علیه السلام و همسر محمدبن جعفربن قاسمبن اسحاقبن عبداللهبن جعفربن ابیطالب بود.[۱۸۴] از تاریخ ولادت و وفات او اطلاعی در دست نیست.[۱۸۵]
فاطمه از پدرش امام رضا علیه السلام و عمههایش دختران امام کاظم علیه السلام حدیث نقل کرده است. بکربن احمدبن مالک اشج عصری و بکربن احنف از ایشان روایت کردهاند.[۱۸۶] این بانو احادیث اخلاقی از اجدادش نقل کرده و حدیث غدیر و حدیث منزلت و معراج رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را از عمهاش حضرت معصومه سلام الله علیها نقل فرموده است.[۱۸۷] شیخصدوق به سند خود از فاطمه بنت علیبن موسی روایت کرده است که گفت: «از پدرم شنیدم که از پدرش از جعفربن محمد و او از پدرش و عمویش زید که آن دو از پدرشان علیبن الحسین و آن حضرت از پدرش از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کردند که فرمود بر مسلمان حلال نیست که مسلمانی را بترساند».[۱۸۸] همچنین از پیامبر نقل فرمود: «هر که خشمش را فرو برد، خداوند عذاب را از او فروگذارد و هرکه اخلاقش را نیکو گرداند، خداوند مقام کسی را که پیوسته روزه دار است را به او میدهد».[۱۸۹]
نتیجهگیری
با دقت در سیره پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) مشخص میشود، فراهمآوردن شرایط مناسب برای حضور زنان در اجتماع، موردتوجه ایشان بوده است. زنان صدر اسلام در شرایطی که در پرتو تعالیم ارزشمند اسلام نصیبشان شد، در پیشبرد فرهنگ اسلامی کمتر از مردان نبودهاند. پس از نزول قرآن، از صدر اسلام تاکنون، زنان با الهام از این کتاب آسمانی، همپای مردان در نشر و گسترش دین تلاشهای گستردهای داشتهاند که یکی از این عرصهها، عرصه روایتگری حدیث است. ائمه اطهار (علیهم السلام)، تفاوتی در تربیت فرزندان دختر و پسر خود نمیگذاشتند و آنان را از دریای معارف اسلامی سیراب مینمودند. این مقاله ۱۵ زن راوی برای حدیث غدیر ارائه کرده است.
از جمله احادیثی که نقل و گسترش آن، افزونبر اهمیت حدیثی، نقش بسزایی در گسترش علوم و معارف شیعی دارد، حدیث گرانقدر «غدیر» است و همانگونه که اشاره شد، زنان سهم بهسزایی در گسترش و نشر این کلام داشتهاند.
منبع
نقش بانوان شیعه در گسترش علوم اسلامی، انتشارات امام علیبنابیطالب علیه السلام، قم، ۱۳۹۹ ش، ص ۲۲۳.
پانویس
- ↑ دکتر نفیسه فقیهی مقدس؛ استادیار دانشگاه اصفهان؛ گروه معارف اهلالبیت (علیهم السلام) (n.faghihi@ahl.ui.ac.ir). دکتر نهله غروی نایینی؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس (naeeni_n@modares.ac.ir). دکتر سعیده سخاوت؛ کارشناسی ارشد تفسیر اثری دانشگاه اصفهان (s.sekhavat@ahl.ui.ac.ir).
- ↑ مجادله/۱۱.
- ↑ زمر/ ۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۰.
- ↑ آلعمران/ ۱۶۴؛ جمعه/ ۲.
- ↑ نحل/۴۴.
- ↑ الأصول الستةعشر، ص۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۴۴.
- ↑ مائده/ ۶۷.
- ↑ روحالمعانی، ج۶، ص۱۹۳؛ درالمنثور، ج۳، ص۱۱۷.
- ↑ علاّمه امینی بخش مهمّی از اشعار غدیریّه را قرن به قرن در تاریخ اسلام با شرح حالات این سرایندگان در مجلّدات یازدگانه الغدیر از منابع معروف اسلامی آورده است.
- ↑ «جمعه ابنجریر الطبری فی مؤلف فیه أضعاف من ذکر وصححه واعتنی بجمع طرقه ابوالعباسبن عقدة فأخرجه من حدیث سبعین صحابیاً أو أکثر». (تهذیبالتهذیب، ج۷، ص۲۹۷).
- ↑ «وقد رأیت له کتاباً جمع فیه أحادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین و کتاباً جمع فیه طریق حدیث الطیر.» (البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۱۴۷).
- ↑ الصواعقالمحرقة علی أهلالرفض والضلال والزندقة،ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ ذهبی، تذکرةالحفاظ،ج۲، ص۷۱۳.
- ↑ سیر أعلامالنبلاء، ج۱۴، ص۲۷۷.
- ↑ عسقلانی، تهذیبالتهذیب، ج۷، ص۳۳۷.
- ↑ الاحتجاج علی اهلاللجاج، ج۱، ص۸۰.
- ↑ خصال، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ مناقب الأسد الغالب، ج۱، ص۵.
- ↑ الولایة، ص۲۴۲-۲۴۳.
- ↑ الاقبال بالاعمالالحسنة، ج۲، ص۲۴۰.
- ↑ اسنیالمطالب، ص۴؛ ر.ک. امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ «حَدَّثَنَا مُحَمَّدبن عَلِیبن الْحُسَینِ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدبن زِیادبن جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنِی ابوالْقَاسِمِ جَعْفَربن مُحَمَّدٍ الْعَلَوِی الْعُرَیضِی قَالَ: قَالَ ابوعَبْدِالله أَحْمَدبن مُحَمَّدبن خَلِیلٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی عَلِیبن مُحَمَّدبن جَعْفَرٍ الْأَهْوَازِی قَالَ: حَدَّثَنِی بَکْربن أَحْنَفَ، قَالَ: حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِیبن مُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ وَزَینَبُ وَأُمُّ کُلْثُومٍ بَنَاتُ مُوسَیبن جَعْفَر (علیه السلام) قُلْنَ: حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ جَعْفَربن مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدبن عَلِی (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِیبن الْحُسَینِ (علیه السلام) قَالَتْ: حَدَّثَتْنِی فَاطِمَةُ و سُکَینَةُ ابْنَتَا الْحُسَینِبن عَلِی(علیه السلام) عَنْ أُمِّ کُلْثُومٍ بِنْتِ عَلِی (علیه السلام) عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رسولالله (صلی الله علیه واله وسلم) قَالَتْ: سَمِعْتُ رسولالله (صلی الله علیه واله وسلم) یقُولُ: لَمَّا أُسْرِی بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَإِذَا أَنَا بِقَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ بَیضَاءَ مُجَوَّفَةٍ و عَلَیهَا بَابٌ مُکَلَّلٌ بِالدُّرِّ و الْیاقُوتِ وَعَلَی الْبَابِ سِتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَی الْبَابِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رسولالله عَلِی وَلِیّ الْقَوْمِ وَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَی السِّتْرِ بَخْ بَخْ مِنْ مِثْلِ شِیعَة…،» بحارالأنوار، ج۶۵، ص۷۷.
- ↑ الطبقاتالکبری، ج۸، ص۲۹۲.
- ↑ الخصال، ج۲، ۳۶۳، ح۵۵. ؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۱۹۵، باب2.
- ↑ الطبقاتالکبری، ج۸، ص۲۹۳.
- ↑ نسب معدو الیمنالکبیر، ج۴، ص۳۰۰.
- ↑ الاعلام، ج۱، ص۲۸۰.
- ↑ وسائلالشیعة، ج۲، ص۵۳۴، ح۲۸۳۷؛الاستیعاب فی اسماءالاصحاب، ج۴، ص۳۶۷؛ مستدرکالوسائل، ج۲، ص۱۸۴و210.
- ↑ وسائلالشیعة، ج۲، ص۵۳۴؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۸۵.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۷–۱۷۸،
- ↑ اسدالغابة، ج۷، ص۲۲۱.
- ↑ اختیار معرفةالرجال، ص۶۳–۶۴؛ الخصال، ج۲، ص۳۶۳.
- ↑ قصص/ ۲۰-۲۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۳۰۸.
- ↑ محدثات شیعه، ص۳۵.
- ↑ المعجمالکبیر، ج۲۴، ص۱۳۲–۱۵۷.
- ↑ تهذیبالتهذیب، ج۱۲، ص۳۹۸.
- ↑ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۵۶؛ بحارالأنوار ج۳۸، ص۱۴۰، ح۱۰۳ و ص۱۴۸، ح۱۱۶ و ص۳۲۸،ح۴۰ .
- ↑ بحارالأنوار ج۳۷، ص۲۶۳، ح۲۹؛ و نیز طبرانی به سند خود از فاطمه بنت حسین از اسماء بنت عمیس این روایت را آورده است. المعجمالکبیر، ج۲۴، ص۱۴۹.
- ↑ من لایحضرهالفقیه، ج۱، ص۲۰۳؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۵۹، ح۱۴؛ ج۲۱، ص۴۲؛ ج۴۱، ص۱۶۷ و ص۱۷۹.
- ↑ وسائلالشیعة، ج۲، ص۵۳۴؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۸۴.
- ↑ وسائلالشیعة، ج۳، ص۲۲۱، ح۳۴۵۹.
- ↑ بحارالأنوار ج۲۹، ص۱۵۸، ح۳۳.
- ↑ همان، ص۲۷۱، ح۲۶.
- ↑ مستدرکالوسائل، ج۱۵، ص۱۴۴؛ بحارالأنوار ج۴۳، ص۲۳۸، ح۴.
- ↑ وسائلالشیعة، ج۲، ص۵۳۴؛ مجلسی، بحارالأنوار ج۷۸، ص۳۰۰.
- ↑ دلائلالإمامة، ص۱۴۸؛ بحارالأنوار، ج۷۸، ص۱۱۲، ح۳۷.
- ↑ کتابالولایة، ص۲۵۵.
- ↑ ترجمة الإمام علی (علیه السلام) من تاریخ دمشق: ج۱، ص۳۸۵و۴۴۶، قال: أخبرنا ابوالقاسم عبدالصمدبن محمّد، أنبأنا ابوالحسن علیبن محمّدبن أحمد، أنبأنا أحمدبن محمّدبن موسیبن الصلت، أنبأنا ابوالعبّاسبن عقدة….
- ↑ الاعلام، ج۱، ص۲۸۰.
- ↑ زادالرکب لقب سهیلبن المغیرة مکنی به ابیامیه پدر امسلمه همسر پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم. (تاریخ طبری، ج۱۳، ص۲۲۴۲). در ص۲۳۵۶ آن کتاب آمده است: ابیامیه را بدانسبب زادالرکب مینامیدند که مخارج سفر همراهیان را بهتنهایی میپرداخت و همواره همسفران میهمان او بودند، انتهی. و مثل اقری من زاد الرکب درباره ابیامیه از اینجا گفته شده است. (تاجالعروس)؛ ر.ک. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۱۳۸.
- ↑ الطبقاتالکبری، ج۸، ص۸۸.
- ↑ محدثات شیعه، ص۷۷.
- ↑ انسابالاشراف، ج۱، ص۴۳۲؛ الخصال، ج۲، ص۴۱۹، ح۱۳.
- ↑ نساءالنبی، ص۸۴.
- ↑ تاریخ خمیس فی احوال انفسالنفیس، ج۲، ص۲۳؛ دلائلالنبوة، ج۴، ص۱۵۰؛ الاصابة فی تمییزالصحابة، ج۸، ص۴۰۶.
- ↑ الصحیح من سیرةالنبیالاعظم، ج۶، ص۱۸۹.
- ↑ ریاحینالشریعة، ج۲، ص۲۸۸.
- ↑ همان، ص۲۹۴.
- ↑ شعراء/۲۱۴.
- ↑ فواللّه لقد کان یشفق علیها من الحر والقر فیوسدها بیمینه و یدثرها شماله رویداً فرسولالله (صلی الله علیه واله وسلم) بمرای لاعینکم وعلی اللّه تردون فواهالکم و سوف تعلمون و خشی ابوبکر ان یجیبها فیفتح بابا هو فی غنی عن فتحه لکنه حرمها عطاءها ذلک العام عقوبة علی المعارضة (اعلامالنساء، ج۵، ص۲۲۲).
- ↑ اعلامالنساء ج۵، ص۲۲۱.
- ↑ طبقاتالکبری، ج۸، ص۸۷-۹۶.
- ↑ المعجمالکبیر، ج۲۳، ص۲۴۸–۴۲۱.
- ↑ الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۸؛بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۵۹.
- ↑ الطرائف فی معرفة مذاهبالطوائف، ج۱، ص۲۴؛ بحارالأنوار، ج۳۸، ص۱۸.
- ↑ کفایةالاثر فی النص علی الائمةالاثنی عشر، ص۱۸۲.
- ↑ النص، ص۴۷۵؛ بحارالأنوار،ج۲۲ ، ص۲۴۳.
- ↑ النص، ص۵۸؛بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۲۷.
- ↑ مناقب آلابیطالب، ج۱، ص۲۸۳؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۶.
- ↑ من لایحضرهالفقیه، ج۲، ص۴۸۹، ح۳۰۴۵.
- ↑ وسائلالشیعة، ج۲، ص۳۱۸، ح۲۲۴۲.
- ↑ همان، ج۶، ص۲۰۸، ح۷.
- ↑ همان، ج۱۰، ص۵۰۳، ح۱۳۹۶۰.
- ↑ همان، ج۱۵، ص۱۳۲، ح۲۰۱۴۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۴۴.
- ↑ حر عاملی، وسائلالشیعة، ج۳، ص۶۰، ح۳۰۲۱.
- ↑ همان، ج12، ص۱۵۴، ح۱۵۹۳۳.
- ↑ همان، ج۱۶، ص۳۰۵، ح21611.
- ↑ همان، ج۰۲، ص۲۳۲، ح۲۵۵۱۱.
- ↑ الفصولالمهمة فی أصولالأئمة (تکملةالوسائل)، ج1، ص323؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۶، ص۲۰۰.
- ↑ ج۲، ص۶۴۲؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۲، ص461.
- ↑ کشفالغمة فی معرفةالأئمة، ج۱، ص۴۰۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۷۶.
- ↑ إعلامالوری بأعلامالهدی، النص، ص137.
- ↑ بصائرالدرجات، ج1، ص163.
- ↑ کفایةالأثر فی النص علی الأئمة الإثنیعشر، ص۱۸۵.
- ↑ همان.
- ↑ بحارالأنوار، ج28، ص29.
- ↑ الأمالی، النص، ص38.
- ↑ بناءالمقالة الفاطمیة فی نقض الرسالةالعثمانیة، ص64.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج1، ص68.
- ↑ بحارالأنوار، ج35، ص209.
- ↑ شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، ج2، ص124.
- ↑ کشفالغمة فی معرفةالأئمة، ج1، ص143.
- ↑ بحارالأنوار، ج29، ص421.
- ↑ الأمالی، النص، ص479؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج22، ص223.
- ↑ مناقب آلابیطالب، ج2، ص224.
- ↑ کشفالغمة فی معرفةالأئمة، ج1، ص296.
- ↑ الروضة فی فضائل أمیرالمؤمنین علیبن ابیطالب، ص189.
- ↑ مشکاةالانوار فی غررالاخبار، ص91.
- ↑ الطرائف فی معرفة مذاهبالطوائف، ج1، ص113.
- ↑ إعلامالوری بأعلامالهدی، النص، ص33.
- ↑ الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام)، ص219.
- ↑ کشفالغمة فی معرفةالأئمة، ج1، ص471.
- ↑ مناقب آلابیطالب (علیهم السلام)، ج2، ص181.
- ↑ بحارالأنوار، ج43، ص271.
- ↑ همان، ج45، ص91.
- ↑ الغیبة، ص185؛ اربلی، کشفالغمة، ج2، ص477.
- ↑ قصصالأنبیاء (علیهم السلام)، ص310.
- ↑ بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی، النص، ص153؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج65، ص135.
- ↑ الأمالی، النص، ص478.
- ↑ بحارالأنوار، ج89، ص368.
- ↑ الأمالی، النص، ص603.
- ↑ ثوابالأعمال و عقابالأعمال، ص61؛ حر عاملی، وسائلالشیعة، ج10، ص503.
- ↑ کشفالغمة، ج2، ص282.
- ↑ کتابالولایة، ص۲۴۴و۲۴۵.
- ↑ کفایةالأثر فی النص علی الأئمة الإثنیعشر، ص182؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۴۷.
- ↑ محدثات شیعه، ص77.
- ↑ الطبقاتالکبری، ج۸، ص۴۷.
- ↑ تنقیحالمقال، ج۳، ص۷۴ فصلالنساء؛ ابنشاذان قمی، روضةالواعظین و بصیرةالمتعظین، ج1، ص122.
- ↑ عَنْ ابیبَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا5 قَالَ: خَطَبَ النَّبِی (صلی الله علیه واله وسلم)، أُمَّ هَانِئٍ بِنْتَ ابیطَالِبٍ فَقَالَتْ: یا رسولالله إِنِّی مُصَابَةٌ فِی حَجْرِی أَیتَامٌ و لَا یصْلُحُ لَکَ إِلَّا امْرَأَةٌ فَارِغَةٌ فَقَالَ رسولالله (صلی الله علیه واله وسلم): مَا رَکِبَ الْإِبِلَ مِثْلُ نِسَاءِ قُرَیشٍ أَحْنَاهُ عَلَی وَلَدٍ و لَا أَرْعَی عَلَی زَوْجٍ فِی ذَاتِ یدَیهِ. (کلینی، الکافی، ج5، ص327)؛ ابنسعد در طبقات از سه طریق متفاوت، نظیر این مضمون را نقل کرده است: ابنسعد، طبقاتالکبری، ج۸، ص۱۵۷.
- ↑ طبقات کبری، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ السیرةالنبویه، ج۱، ص۴۰۲؛ مقاله: «نقش صحابیات امام علی (علیه السلام) در توسعه علوم»، از مجموعه مقالات همین جلد.
- ↑ شرفالنبی، ص۴۰۶.
- ↑ وقعة صفّین، ج۱، ص۴۶۵.
- ↑ انسابالاشراف، ج۱۰، ص۲۴۲؛ الدِّینَوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ المعجمالکبیر، ج24، ص۴۰۶–۴۴۶.
- ↑ أسدالغابة، ج۵، ص۶۲۴.
- ↑ وسائلالشیعة، ج۱۱، ص۵۱۳، ح۱۵۴۰۴؛ بحارالأنوار، ج۶۱، ص۱۳۱، ح۱۹.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۹، ص۵۷، ح۱۷.
- ↑ مناقب آلابیطالب، ج۳، ص۴۷؛ بحارالأنوار، ج۳۸، ص۲.
- ↑ أعلامالدین فی صفاتالمؤمنین، ص۲۹۱؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۶۶، ح۳۱.
- ↑ ینابیعالمودة، ص۴۰.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۴۸.
- ↑ ینابیعالمودة، ج۱، ص۱۲۳. و نیز ابنعقده، حدیثالولایة و من روی غدیر خم منالصحابة، ص۱۴۴.
- ↑ زنان نمونه، ص77.
- ↑ المعجمالکبیر، ج۲۴، ص۳۵۳.
- ↑ طبقاتالکبری، ج1، ص110.
- ↑ همان، ج۳، ص۴۸.
- ↑ محدثات شیعه، ص۲۷۷.
- ↑ مائة منقبة من مناقب أمیرالمؤمنین و الأئمة، ص۱۹۲.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۵۸.
- ↑ کتابالولایة، ص۲۵۵.
- ↑ الکامل فیالتاریخ، ج۳، ص۲۶۳؛ شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۴۷۵؛ اعیانالشیعة، ج۳، ص۴۸۶؛ جمهرةالانساب، ص۳۷؛ الارشاد، ص۱۸۶؛ مروجالذهب، ج۲، ص۹۲.
- ↑ محدثات شیعه، ص۱۰۴.
- ↑ همان، ص۱۰۶.
- ↑ بحارالأنوار، ج42، ص216.
- ↑ همان، ص۲۷۶-۲۷۸.
- ↑ اسنیالمطالب، ص۴۱؛الغدیر، ج۱، ص۱97.
- ↑ الکافی، ج1، ص303، کتاب الحجة.
- ↑ محدثات شیعه، ص282.
- ↑ تهذیبالکمال، کتابالنساء، ص۲۵۵.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۲۳۹؛ حر عاملی، وسائلالشیعة، ج۱۵، ص۳۶۳.
- ↑ دلائلالإمامة، ص۸۷؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۳۰.
- ↑ همان، ج۱۶، ص۱5 باب استحباب الزهد.
- ↑ همان.
- ↑ مستدرکالوسائل، ج14، ص170 استحباب اختیار الزوجة.
- ↑ المعجمالکبیر، ج۲۴، ص۱۴۷.
- ↑ اسنیالمطالب، ص۴۱.
- ↑ تهذیبالتهذیب، ج۱۲، ص۴۴۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۵۸.
- ↑ اعلامالنساء، ج2، ص221؛ بنتالشاطیء، تراجم سیدات بیتالنبوة، ص827.
- ↑ اعلامالنساء، ص۲۲۳.
- ↑ طبقات، ج۸، ص۴۷۵؛ سفینةالبحار، ج۱، ص۶۳۸؛ تراجم سیدات بیتالنبوة، ص۱۰۳۵.
- ↑ اعلامالنساء، ج۲، ص۲۲۴؛ اعیانالشیعة، ج۳، ص۴۹۲؛ ر.ک. مقاله: «زنان شیعه عصر حضور معصومین (علیهم السلام) در گسترش علوم اسلامی»، از مجموعه مقالات همین جلد.
- ↑ بحارالأنوار، ج۶۵، ص۷۶ باب فضلالشیعة.
- ↑ همان، ج۴۶، ص۱۵۵و۱۵۶؛ الارشاد، ج۲،ص۱۵۵.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ همان.
- ↑ ر. ک. مقاله: «نقش زنان شیعه عصر حضور معصومین (علیهم السلام) در گسترش علوم اسلامی»، از مجموعه همین جلد.
- ↑ مفید، الارشاد، ص284؛ علوی عمری، المجدی، ص95؛ حر عاملی، وسائلالشیعة، ج20، ص230.
- ↑ اثباتالوصیة، ص۱۶۳.
- ↑ ر. ک. مقاله: «نقش بانوان عصر حضور ائمه در گسترش علوم اسلامی»، از مجموعه مقالات همین جلد.
- ↑ رجال، ص۶۲؛ معجم رجالالحدیث، ج۲۳، ص۱۹۶.
- ↑ تاریخ قم، ص۲۱۳؛ بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۲99.
- ↑ فوائدالرضویة، ص379.
- ↑ کاملالزیارات، ص۳۲۴؛بحارالأنوار، ج۹۹، ص۲۶۵.
- ↑ اسنیالمطالب، ص۴۱؛ ر.ک. الغدیر، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ فوائدالرضویه، ص۶۰؛ سفینةالبحار، ج۱، ص۷۲۹.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۲۴۴؛ اعلام النساءالمؤمنات، ص۲۱۰.
- ↑ اسنیالمطالب، ص۴۱.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۲۴۴؛ حسون، اعلام النساءالمؤمنات، ص۴۱۶.
- ↑ کشفالغمة، ج۲، ص۷۹۱؛ حسون، اعلام النساءالمؤمنات، ص۵۲۸.
- ↑ در اینکه آیا حضرت رضا علیه السلام، فرزندی غیر از امام محمد تقی (علیه السلام) داشتهاند یا خیر، اختلاف است. ر.ک. مقاله: «نقش مادران، همسران و دختران ائمه علیهم السلام در گسترش علوم اسلامی».
- ↑ محدثات شیعه، ص۲۸۹.
- ↑ بحارالأنوار، ج۶۵، ص۶.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۷۶.
- ↑ همان.