پرش به محتوا

اتمام حجت های قرآنیِ غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
آياتى كه در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏گر مى‏ سازد.
آياتى كه در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏گر مى‏ سازد.


با توجه به همين استناد ريشه ‏اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده قرن صورت گرفته است.
با توجه به همين استناد ريشه ‏اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده قرن صورت گرفته است.


در بخش حاضر مواردى از اتمام حجت‏ هاى پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام و اصحابشان كه در تبيين و دفاع از غدير با استناد به آيات قرآن صورت گرفته، و نيز اقرارهاى دشمنان در اين باره تقديم مى‏ شود.
در بخش حاضر مواردى از اتمام حجت‏ هاى پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام و اصحابشان كه در تبيين و دفاع از غدير با استناد به آيات [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] صورت گرفته، و نيز اقرارهاى دشمنان در اين باره تقديم مى‏ شود.


البته هر كدام از اين آيات در محل خود در عنوان «قرآن»، و نيز همه مواردى كه ذيلاً مطرح شده در عنوان خود مفصلاً آمده و با ذكر منابع شرح داده شده است:
البته هر كدام از اين آيات در محل خود در عنوان «قرآن»، و نيز همه مواردى كه ذيلاً مطرح شده در عنوان خود مفصلاً آمده و با ذكر منابع شرح داده شده است:
خط ۱۹۶: خط ۱۹۶:


=== اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» با ولايت من بود<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۳۳۶ ح ۵ .</ref>===
=== اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» با ولايت من بود<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۳۳۶ ح ۵ .</ref>===
لااقل همه مسلمانان بايد بدانند كه خداوند به [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] فضايلى عنايت فرموده كه به احدى جز پيامبر صلى الله عليه و آله عطا نكرده است.
لااقل همه مسلمانان بايد بدانند كه خداوند به [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] فضايلى عنايت فرموده كه به احدى جز [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] عطا نكرده است.


آن حضرت در بيانى آيه اكمال را به عنوان فضيلتى بر شمردند كه محور آن ولايت است، و آن را منّتى از سوى خدا بر مردم دانستند.
آن حضرت در بيانى آيه اكمال را به عنوان فضيلتى بر شمردند كه محور آن ولايت است، و آن را منّتى از سوى خدا بر مردم دانستند.


اين اتمام حجت در مجلسى كه حضرت امتيازات خاص خود را بيان مى‏ نمود به ميان آمد. حضرت فرمود: به خدا قسم خداوند تبارک و تعالى نُه چيز به من عطا فرموده كه به احدى قبل از من جز پيامبر صلى الله عليه و آله نداده است؛ و سپس آن موارد را بر شمرد و از جمله فرمود: خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت‏ ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در يوم الولاية (روز غدير) به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ ‏الْإِسْلامَ دِيناً» در سوره مائده: آيه ۳.</ref>
اين اتمام حجت در مجلسى كه حضرت امتيازات خاص خود را بيان مى‏ نمود به ميان آمد.


=== '''اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: منم نبأ عظيمى كه دين را كامل كرد<ref>الفضائل (شاذان): ص ۸۴ .</ref>''' ===
حضرت فرمود: به خدا قسم خداوند تبارک و تعالى نُه چيز به من عطا فرموده كه به احدى قبل از من جز پيامبر صلى الله عليه و آله نداده است؛ و سپس آن موارد را بر شمرد و از جمله فرمود:
مفاخره بين معصومين‏ عليهم السلام براى بيان فضائل ايشان به صورت زيبايى در تاريخ ثبت شده، و اتمام حجتى است بر آنان كه از حقايق بسيارى درباره ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بى اطلاعند. روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نشسته بودند كه امام حسين‏ عليه السلام وارد شد، در حالى كه شش سال از عمر آن حضرت مى‏ گذشت. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پرسيد: يا رسول ‏اللَّه، كداميک از ما دو نفر نزد شما محبوبتر هستيم؟!


امام حسين‏ عليه السلام عرض كرد: پدرجان، هر كدام از ما شرافت و فضيلتش بالاتر باشد نزد پيامبر صلى الله عليه و آله محبوب‏تر و مقرب‏تر است. اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: اى حسين، حاضرى افتخارات خود را در برابر يكديگر بگوييم؟ عرض كرد: پدرجان، اگر شما مايل باشيد، من حاضرم! اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با ذكر دو آيه «نبأ عظيم» و «اكمال دين» و بيان ارتباط اين دو آيه در غدير فرمود:
خداوند با ولايت من دين اين امت را كامل نمود و نعمت‏ ها را بر آنان تمام كرد، و اسلامشان را مورد رضايت قرار داد، هنگامى كه در [[یوم الولایة]] (روز غدير) به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


يا حسين، من اميرالمؤمنينم، من لسان صادقينم، من وزير مصطفايم... ، من آن نعمت خداى تعالى هستم كه بر خلقش عنايت فرموده است. منم آن كسى كه خداوند تعالى در حق من فرموده: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده /  ۳.</ref>، پس هر كس مرا دوست بدارد مسلمان مؤمن است و دينش كامل است ... ، من نبأ عظيمى<ref>اشاره به آيه «عَمَّ يَتَساءَلُونَ، عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» در سوره نبأ: آيه ۲،۱.</ref> هستم كه خداوند در روز غدير خم دين را با او كامل نمود. منم آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره‏ ام فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»... .
يا محمد، به مردم خبر ده كه امروز دينشان را كامل كردم و نعمتم را بر آنان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دينشان راضى شدم.<ref>اشاره به آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ ‏الْإِسْلامَ دِيناً» در سوره مائده: آيه ۳.</ref>


امام حسين ‏عليه السلام هم مطالبى فرمود و در پايان عرضه داشت: شما نزد خداوند از من افضل هستى، ولى من از نظر پدران و مادران و اجداد بر شما فخر مى ‏نمايم! سپس امام حسين‏ عليه السلام با پدر هم آغوش شدند و يكديگر را بوسيدند.
=== اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: منم نبأ عظيمى كه دين را كامل كرد<ref>الفضائل (شاذان): ص ۸۴ .</ref>===
مفاخره بين معصومين‏ عليهم السلام براى بيان فضائل ايشان به صورت زيبايى در [[تاریخ]] ثبت شده، و اتمام حجتى است بر آنان كه از حقايق بسيارى درباره ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بى اطلاعند.


=== '''اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» دليل من است<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۴.</ref>''' ===
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نشسته بودند كه [[امام حسین‏ علیه السلام]] وارد شد، در حالى كه شش سال از عمر آن حضرت مى‏ گذشت.
در ماه ‏هاى آخر عمر اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بعد از جنگ نهروان، مردم از آن حضرت درباره ابوبكر و عمر و عثمان سؤال كردند. حضرت فرمود: در اين باره برايتان نوشته ‏اى مى‏ نويسم كه درباره آنچه پرسيده ‏ايد به صراحت سخن گفته باشم.


اين موقعيت خاصى بود كه تا آن روز پيش نيامده بود، و اتمام حجتى صريح در انتظار مردم بود. در اين احتجاج ارتباط ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله با مستند قرآنى بيان شد، و «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» در غدير به عنوان پشتوانه اين ارتباط مطرح گرديد و قرآن به عنوان قاضى در اين باره معرفى شد.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پرسيد: يا رسول ‏الله، كداميک از ما دو نفر نزد شما محبوب تر هستيم؟!


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نوشته بلندى كه حدود سى صفحه و در حد يک جزوه بود املا كرد و نويسنده حضرت نوشت. آنگاه ده نفر از خواص اصحاب خود را فراخواند و دستور داد هر روز جمعه نويسنده حضرت آن را بر مردم بخواند و اين ده نفر شاهد باشند تا كسى آن را انكار نكند؛ و فرمود: اگر كسى انكار كرد قرآن را حَكَم بين خود قرار دهيد. از جمله مطالب آن نوشته چنين بود:
امام حسين‏ عليه السلام عرض كرد: پدرجان، هر كدام از ما شرافت و فضيلتش بالاتر باشد نزد پيامبر صلى الله عليه و آله محبوب‏تر و مقرب ‏تر است.


اين امر خلافت عجيب است، كه حكومت و ولايت احدى را مثل ولايت من مبغوض نداشتند! دليل من بر ولايت اين است كه صاحب اختيار مردم فقط من هستم نه قريش ... ، چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت اين امت را داشت<ref>اشاره به آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» در سوره احزاب: آيه ۶ .</ref> و من بعد از او اختيارات او را دارم ... ، به دليل گفته پيامبر صلى الله عليه و آله كه در روز غدير خم فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: اى حسين، حاضرى افتخارات خود را در برابر يكديگر بگوييم؟


=== ''' امام باقر عليه السلام: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» براى چه نازل شد؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.</ref>''' ===
عرض كرد: پدرجان، اگر شما مايل باشيد، من حاضرم! اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با ذكر دو آيه «نبأ عظيم» و «اكمال دين» و بيان ارتباط اين دو آيه در غدير فرمود:
يک قرن از غدير گذشته بود، اما هنوز ايادى سقيفه سعى در كتمان آن داشتند، و درباره آيه‏اى كه در غدير نازل شده خود را به نادانى مى ‏زدند؛ و اين تغافل آن قدر مضحک بود كه عموم مردم را به تعجب وا مى‏ داشت.


امام باقر عليه السلام در چنين موقعيتى دستورالعمل كامل آيه تبليغ را شرح داد و نزول آن را براى تعيين «صاحب اختيار مردم» اعلام فرمود. اين مسئله هنگامى مطرح شد كه امام باقر عليه السلام براى مردم صحبت مى‏ كرد و مردى از اهل بصره به نام عثمان اعشى بپاخاست و عرض كرد: يابن رسول‏ اللَّه، حسن بصرى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ...»<ref>مائده /  ۶۷ .</ref> را مى ‏خواند و مى ‏گويد: درباره مردى نازل شده است و نام او را نمى ‏گويد!
يا حسين، من اميرالمؤمنينم، من لسان صادقينم، من وزير مصطفايم... ، من آن نعمت خداى تعالى هستم كه بر خلقش عنايت فرموده است.


حضرت فرمود: او را چه شده است خدا نمازش را قبول نكند. اگر مى ‏خواست خبر مى‏داد درباره چه كسى نازل شده است. جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: خداوند به شما امر مى ‏كند امتت را راهنمايى كنى كه وليّشان كيست و اين آيه را نازل كرد.
منم آن كسى كه [[خداوند|خداوند تعالى]] در حق من فرموده: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده /  ۳.</ref>، پس هر كس مرا دوست بدارد مسلمان مؤمن است و دينش كامل است...، من نبأ عظيمى<ref>اشاره به آيه «عَمَّ يَتَساءَلُونَ، عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» در سوره نبأ: آيه ۲،۱.</ref> هستم كه خداوند در روز غدير خم دين را با او كامل نمود. منم آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره‏ ام فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»... .


پيامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
امام حسين ‏عليه السلام هم مطالبى فرمود و در پايان عرضه داشت: شما نزد خداوند از من افضل هستى، ولى من از نظر پدران و مادران و اجداد بر شما فخر مى ‏نمايم!


=== '''امام باقر عليه السلام: «اولُو الامْر» را بايد پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى كند<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.</ref>''' ===
سپس امام حسين‏ عليه السلام با پدر هم آغوش شدند و يكديگر را بوسيدند.
خداوند بيان اوامر خود در قرآن را به پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار كرده است. همان گونه كه نماز و روزه و حج در جزئياتش نياز به تبيين رسول دارد، آيه «اولُو الْامْرِ» و منظور از آن هم بايد با بيان رسول باشد.


در پاسخ به فتنه ‏گرانى كه با مطرح كردن «كَفانا كِتاب اللَّهِ» و افزودن اينكه چرا در كتاب خدا نام اهل‏ بيت ‏عليهم السلام نيامده، امام باقر عليه السلام طى اتمام حجت زيبايى برنامه مفصل غدير را تفسير آيه «أُولِى الْأَمْرِ» دانست.
=== اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» دليل من است<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۴.</ref>===
در ماه ‏هاى آخر عمر اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بعد از جنگ نهروان، مردم از آن حضرت درباره ابوبكر و عمر و عثمان سؤال كردند.


روزى امام باقر عليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»<ref>احزاب /  ۶ .</ref> درباره على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام نازل شده است. ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى ‏گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟ حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه يا چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را).
حضرت فرمود: در اين باره برايتان نوشته ‏اى مى‏ نويسم كه درباره آنچه پرسيده ‏ايد به صراحت سخن گفته باشم.


و نيز نازل كرده «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»<ref>احزاب / ۶ .</ref> كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است. (در بيان كلمه «اولى الامر» ) پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على ‏عليه السلام فرموده: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل ‏بيتم سفارش مى ‏كنم.
اين موقعيت خاصى بود كه تا آن روز پيش نيامده بود، و اتمام حجتى صريح در انتظار مردم بود.


اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى‏ كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى ‏كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى‏ كردند!! ... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على ‏عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.
در اين احتجاج ارتباط ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله با مستند قرآنى بيان شد، و «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» در غدير به عنوان پشتوانه اين ارتباط مطرح گرديد و قرآن به عنوان قاضى در اين باره معرفى شد.


=== '''امام صادق ‏عليه السلام: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» ولايت است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref>''' ===
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نوشته بلندى كه حدود سى صفحه و در حد يک جزوه بود املا كرد و نويسنده حضرت نوشت.
 
آنگاه ده نفر از خواص اصحاب خود را فراخواند و دستور داد هر روز جمعه نويسنده حضرت آن را بر مردم بخواند و اين ده نفر شاهد باشند تا كسى آن را انكار نكند؛ و فرمود: اگر كسى انكار كرد قرآن را حَكَم بين خود قرار دهيد. از جمله مطالب آن نوشته چنين بود:
 
اين امر [[جانشین|خلافت]] عجيب است، كه [[حکومت]] و ولايت احدى را مثل ولايت من مبغوض نداشتند! دليل من بر ولايت اين است كه صاحب اختيار مردم فقط من هستم نه قريش ... ، چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت اين امت را داشت<ref>اشاره به آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» در سوره احزاب: آيه ۶ .</ref> و من بعد از او اختيارات او را دارم ... ، به دليل گفته پيامبر صلى الله عليه و آله كه در [[روز غدیر در قرآن|روز غدیر خم]] فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ.
 
===  امام باقر عليه السلام: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» براى چه نازل شد؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.</ref>===
يک قرن از غدير گذشته بود، اما هنوز ايادى [[سقیفه]] سعى در [[کتمان]] آن داشتند، و درباره آيه‏ اى كه در غدير نازل شده خود را به نادانى مى ‏زدند؛ و اين تغافل آن قدر مضحک بود كه عموم مردم را به تعجب وا مى‏ داشت.
 
[[امام باقر علیه السلام]] در چنين موقعيتى دستورالعمل كامل آيه تبليغ را شرح داد و نزول آن را براى تعيين «صاحب اختيار مردم» اعلام فرمود.
 
اين مسئله هنگامى مطرح شد كه امام باقر عليه السلام براى مردم صحبت مى‏ كرد و مردى از اهل [[بصره]] به نام عثمان اعشى بپاخاست و عرض كرد: يابن رسول‏ الله، حسن بصرى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ...»<ref>مائده /  ۶۷ .</ref> را مى ‏خواند و مى ‏گويد: درباره مردى نازل شده است و نام او را نمى ‏گويد!
 
حضرت فرمود: او را چه شده است خدا نمازش را قبول نكند. اگر مى ‏خواست خبر مى‏ داد درباره چه كسى نازل شده است.
 
[[جبرئیل]] بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: خداوند به شما امر مى ‏كند امتت را راهنمايى كنى كه وليّشان كيست و اين آيه را نازل كرد.
 
پيامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود:
 
مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
 
=== امام باقر عليه السلام: «اولُو الامْر» را بايد پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى كند<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.</ref>===
خداوند بيان اوامر خود در قرآن را به پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار كرده است. همان گونه كه [[نماز جماعت در صحرای غدیر|نماز]] و [[روزه]] و حج در جزئياتش نياز به تبيين رسول دارد، آيه «اولُو الْامْرِ» و منظور از آن هم بايد با بيان رسول باشد.
 
در پاسخ به فتنه ‏گرانى كه با مطرح كردن «كَفانا كِتاب اللَّهِ» و افزودن اينكه چرا در كتاب خدا نام [[معصومین علیهم السلام|اهل‏ بیت ‏علیهم السلام]] نيامده، امام باقر عليه السلام طى اتمام حجت زيبايى برنامه مفصل غدير را تفسير آيه «أُولِى الْأَمْرِ» دانست.
 
روزى امام باقر عليه السلام به [[ابوبصیر]] فرمود: آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»<ref>احزاب /  ۶ .</ref> درباره على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام نازل شده است.
 
ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى ‏گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟
 
حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه يا چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را).
 
و نيز نازل كرده «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»<ref>احزاب / ۶ .</ref> كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است.
 
(در بيان كلمه «اولى الامر» ) پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على ‏عليه السلام فرموده: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل ‏بيتم سفارش مى ‏كنم.
 
اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى‏ كرد و اهل آيه «اولی الامر» را معرفى نمى ‏كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى‏ كردند!! ... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على ‏عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.
 
=== امام صادق ‏عليه السلام: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» ولايت است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref>===
زمان امام صادق ‏عليه السلام موقعيتى استثنايى بود كه شيعه توانست غدير را با استناد به قرآن معرفى كند و از آن دفاع نمايد. تفسير «نعمت» در آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» به ولايت بيانگرِ ارتباط آنها با «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» در آيه اكمال است كه آن حضرت به بيانش پرداخته است.
زمان امام صادق ‏عليه السلام موقعيتى استثنايى بود كه شيعه توانست غدير را با استناد به قرآن معرفى كند و از آن دفاع نمايد. تفسير «نعمت» در آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» به ولايت بيانگرِ ارتباط آنها با «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» در آيه اكمال است كه آن حضرت به بيانش پرداخته است.


امام صادق ‏عليه السلام داستان غدير خم را بيان كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...»؛ و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريک گفتند ... . سپس امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَ يُنْكِرُونَها»<ref>نحل /  ۸۳ .</ref>: «نعمت خدا را مى ‏شناسند و سپس آن را انكار مى‏ كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى‏ شناسند و در روز سقيفه انكار مى‏ كنند.
[[امام صادق ‏علیه السلام]] داستان غدير خم را بيان كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير فرمود:


=== '''امام صادق ‏عليه السلام: آيه تبليغ يعنى «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...»<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref>''' ===
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ...»؛ و اصحاب آن حضرت ولايت را به او تبريک گفتند ... .
 
سپس امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَ يُنْكِرُونَها»<ref>نحل /  ۸۳ .</ref>:
 
«نعمت خدا را مى ‏شناسند و سپس آن را انكار مى‏ كنند»، فرمود: در روز غدير آن را مى‏ شناسند و در روز سقيفه انكار مى‏ كنند.
 
=== امام صادق ‏عليه السلام: آيه تبليغ يعنى «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...»<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref>===
شيعه مفتخر است كه آنچه مى ‏گويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقه ‏هاى مسلمان اعلام مى‏ كند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مى‏ كنيم، حتى دستور ابلاغ آن را از قرآن مى‏ دانيم و تابلوى «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مى ‏دهيم.
شيعه مفتخر است كه آنچه مى ‏گويد پشتوانه قرآنى دارد، و اين را از امامانش آموخته و در برابر همه فرقه ‏هاى مسلمان اعلام مى‏ كند. ما اگر ولايت غديرى را مطرح مى‏ كنيم، حتى دستور ابلاغ آن را از قرآن مى‏ دانيم و تابلوى «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» را به همه مسلمانان از متن قرآن نشان مى ‏دهيم.


امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ‏ها از جا كنده مى‏ شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد. آنگاه حضرت نمونه‏ هايى را ذكر كرد تا آنكه درباره مسئله غدير چنين فرمود:
امام صادق‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ‏ها از جا كنده مى‏ شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد. آنگاه حضرت نمونه‏ هايى را ذكر كرد تا آنكه درباره مسئله غدير چنين فرمود:


از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى‏ فرمايد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».<ref>مائده /  ۶۷ .</ref> و از همين جاست قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على ‏عليه السلام فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ... .
از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى‏ فرمايد:
 
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».<ref>مائده /  ۶۷ .</ref> و از همين جاست قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على ‏عليه السلام فرمود:
 
اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ... .
 
===  امام صادق‏ عليه السلام: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» اشاره به آيه تبليغ است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>===
رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله مراحل متعددى را طى ۲۳ سال طى كرد و سختى‏ هاى بى ‏شمارى را پشت سر گذاشت تا به نتيجه نهايى نزديک شد.
 
آنگاه بود كه آخرين دستور با ضميمه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» نازل شد. آيا اين بزرگ‏ترين اتمام حجت شيعه بر ديگران نيست كه دستور منصوب كردن على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام در دو آيه از قرآن انعكاس يافته و جزئياتى از آن در متن آيه توجه همه را جلب مى‏ كند؟!
 
امام صادق ‏عليه السلام در بيان مراحل رسالتِ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»<ref>انشراح / ۷،۶.</ref>:


=== ''' امام صادق‏ عليه السلام: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» اشاره به آيه تبليغ است<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>''' ===
«آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و جانشينت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن». تا آنگاه كه از [[حجةالوداع]] باز مى‏ گشت آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> نازل شد.
رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله مراحل متعددى را طى ۲۳ سال طى كرد و سختى‏ هاى بى ‏شمارى را پشت سر گذاشت تا به نتيجه نهايى نزديک شد. آنگاه بود كه آخرين دستور با ضميمه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» نازل شد. آيا اين بزرگ‏ترين اتمام حجت شيعه بر ديگران نيست كه دستور منصوب كردن على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام در دو آيه از قرآن انعكاس يافته و جزئياتى از آن در متن آيه توجه همه را جلب مى‏ كند؟!


امام صادق ‏عليه السلام در بيان مراحل رسالتِ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»<ref>انشراح / ۷،۶.</ref>: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و جانشينت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن». تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى‏ گشت آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ».
حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ».


=== '''امام صادق ‏عليه السلام: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا» كافرين به ولايت‏ اند<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>''' ===
=== امام صادق ‏عليه السلام: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا» كافرين به ولايت‏ اند<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>===
شناسايى آنان كه سه بار كافر شدند و در واقع «اشربوا فى قلوبهم الكفر» بودند، با استناد به آيه قرآن و نشان دادن مراحل كفر آنان احتجاجى از امام صادق ‏عليه السلام درباره غدير است كه نشان مى‏ دهد در چنين كسانى اثرى از ايمان باقى نمانده است.
شناسايى آنان كه سه بار [[کفّار|کافر]] شدند و در واقع «اشربوا فى قلوبهم الكفر» بودند، با استناد به آيه قرآن و نشان دادن مراحل كفر آنان احتجاجى از امام صادق ‏عليه السلام درباره غدير است كه نشان مى‏ دهد در چنين كسانى اثرى از ايمان باقى نمانده است.


آن حضرت درباره آيه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لن تقبل توبتهم»<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref> فرمود: اين آيه درباره اولى و دومى و سومى است. اينان ابتدا به دين پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ كافر شدند.
آن حضرت درباره آيه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لن تقبل توبتهم»<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref> فرمود: اين آيه درباره اولى و دومى و سومى است. اينان ابتدا به دين پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ كافر شدند.