۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
در روايتى كه [[اهل سنت]] هم نقل كرده اند آمده است: | در روايتى كه [[اهل سنت]] هم نقل كرده اند آمده است: | ||
لَمّا تَعاقَدُوا عَلَيْها نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: آنگاه كه بر سر | لَمّا تَعاقَدُوا عَلَيْها نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: آنگاه كه بر سر [[صحیفه ملعونه]] هم پيمان شدند اين آيه نازل شد: | ||
«كسانى كه از دين خدا رو به عقب باز مى گردند بعد از آنكه هدايت براى آنان روشن شده، شيطان كار آنان را برايشان زيبا جلوه داده و آنان را بدان سو تشويق كرده است». | «كسانى كه از دين خدا رو به عقب باز مى گردند بعد از آنكه هدايت براى آنان روشن شده، شيطان كار آنان را برايشان زيبا جلوه داده و آنان را بدان سو تشويق كرده است». | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
==== روايت دوم ==== | ==== روايت دوم ==== | ||
در اولين مرحله پس از امضاى اصل آن كه مقابله با خلافت على عليه السلام بود، مسئله مالى آن از دو سو در نظر گرفته شد. | در اولين مرحله پس از امضاى اصل آن كه مقابله با [[جانشین|خلافت]] على عليه السلام بود، مسئله مالى آن از دو سو در نظر گرفته شد. | ||
به همين جهت از يک سو منع خمس از اهل بيت عليهم السلام و ديگرى صرف آن در كارهاى خود را هم به پيمان نامه اصلى اضافه كردند. اين پيشنهاد منع خمس را قبل از همه با بنى اميه مطرح كردند كه مورد قبول واقع شد. | به همين جهت از يک سو منع خمس از اهل بيت عليهم السلام و ديگرى صرف آن در كارهاى خود را هم به پيمان نامه اصلى اضافه كردند. اين پيشنهاد منع خمس را قبل از همه با بنى اميه مطرح كردند كه مورد قبول واقع شد. | ||
امام صادق | [[امام صادق علیه السلام]] در حديثى نزول همه آيات مذكور (از آيه ۲۲ تا ۲۶) را در مورد پيمان اهل صحيفه ذكر مى كند و مى فرمايد: خداوند در غدير خم آنان را بر خودشان شاهد قرار داد، در حالى كه مى گفتند: | ||
«اگر محمد از دنيا رفت خلافت را به آل محمد باز نمى گردانيم و خمس را به آنان نمى دهيم». | «اگر محمد از دنيا رفت خلافت را به آل محمد باز نمى گردانيم و خمس را به آنان نمى دهيم». | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
خدا هم اين آيات را نازل كرد: «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ ...» تا آيه «سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ»: | خدا هم اين آيات را نازل كرد: «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ ...» تا آيه «سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ»: | ||
«آيا اگر پشت كرديد چنين خواهيد بود كه در زمين فساد كنيد و از ارحام خود قطع كنيد؟ چنين كسانى اند كه خدا آنان را لعنت كرده و آنان را كَر نموده و چشمانشان را كور كرده است. | «آيا اگر پشت كرديد چنين خواهيد بود كه در زمين فساد كنيد و از ارحام خود قطع كنيد؟ چنين كسانى اند كه خدا آنان را [[لعن|لعنت]] كرده و آنان را كَر نموده و چشمانشان را كور كرده است. | ||
آيا قرآن را تدبر نمى كنند يا بر قلب هايشان قفل زده شده است؟ كسانى كه مرتد شدند و راه بازگشت پيش گرفتند بعد از آنكه | آيا [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] را تدبر نمى كنند يا بر قلب هايشان قفل زده شده است؟ كسانى كه مرتد شدند و راه بازگشت پيش گرفتند بعد از آنكه [[هدایت]] برايشان روشن شد، شيطان كار آنان را نيک جلوه داده و آنان را بدان سو سوق داده است».<ref>شرح الاخبار: ج ۲ ص ۳۵۱ ح ۷۰۷. </ref> | ||
==== روايت سوم ==== | ==== روايت سوم ==== | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
«إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»، ابوبكر و اصحابش هستند هنگامى كه هدايت را انكار كردند؛ و هدايت راه على بن ابى طالب عليه السلام بود. | «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»، ابوبكر و اصحابش هستند هنگامى كه هدايت را انكار كردند؛ و هدايت راه على بن ابى طالب عليه السلام بود. | ||
«الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ ...» منظور عمر است. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ الله سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ ...»، | «الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ ...» منظور عمر است. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ الله سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ ...»، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] هستند كه با يكديگر توافق كردند كه اگر پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت خلافت به آل محمد عليهم السلام باز نگردد. | ||
آنان گروهى از بنى اميه را به يارى خود در اين باره فرا خواندند، و آنان هم پاسخ مثبت دادند به شرط آنكه چيزى از خمس به آل محمد عليهم السلام ندهند. | آنان گروهى از بنى اميه را به يارى خود در اين باره فرا خواندند، و آنان هم پاسخ مثبت دادند به شرط آنكه چيزى از خمس به آل محمد عليهم السلام ندهند. | ||
سپس بنى اميه از آنان پرسيدند: خلافت را بعد از او براى چه كسى در نظر گرفته ايد؟ | سپس بنى اميه از آنان پرسيدند: خلافت را بعد از او براى چه كسى در نظر گرفته ايد؟ عمر گفت: براى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]. بنى اميه گفتند: ولى در اين باره از شما اطاعت نمى كنيم، اما درباره خمس با شما هستيم. | ||
در واقع آنان درباره آل محمد عليهم السلام از اين جهت كه خمس به آنان نرسد اطاعت آنان را كردند، ولى در اينكه خلافت به ابوبكر برسد با آنان موافق نبودند. | در واقع آنان درباره آل محمد عليهم السلام از اين جهت كه خمس به آنان نرسد اطاعت آنان را كردند، ولى در اينكه خلافت به ابوبكر برسد با آنان موافق نبودند. | ||
بنابراين كسانى كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ الله» ابوبكر و عمر بودند، و كسانى كه آنان را يارى دادند ابوعبيده و عبدالرحمن و سالم | بنابراين كسانى كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ الله» ابوبكر و عمر بودند، و كسانى كه آنان را يارى دادند ابوعبيده و عبدالرحمن و [[سالم مولی ابی حذیفه]] بودند. آنان در بين خود نوشته اى نوشتند و كسى كه آن را نوشت ابوعبيده بود. | ||
خداوند عز و جل پيامبرش را بر آنچه در بين خود نوشته بودند مطلع ساخت و اين آيه را نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ...». | خداوند عز و جل پيامبرش را بر آنچه در بين خود نوشته بودند مطلع ساخت و اين آيه را نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ...». | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
=== ارتداد اهل صحيفه از اسلام === | === ارتداد اهل صحيفه از اسلام === | ||
«إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند. | «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به [[جنگ]] آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند. | ||
در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده اند، يعنى جاهليت! | در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده اند، يعنى جاهليت! | ||
نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به | نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] را پيش گرفته اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى كفر است. | ||
از همه مهمتر اينكه ارتداد همه مرتدين بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله بود ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى آن و هم پيمان شدن آن گروه تحقق يافت. | از همه مهمتر اينكه ارتداد همه مرتدين بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله بود ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى آن و هم پيمان شدن آن گروه تحقق يافت. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
لذا در روايت اول خوانديم: لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه همپيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه مرتد شده به عقب بازگشتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲. </ref> | لذا در روايت اول خوانديم: لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه همپيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه مرتد شده به عقب بازگشتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲. </ref> | ||
به تعبير ديگر: به نص آيه «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» | به تعبير ديگر: به نص آيه «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند. | ||
در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده اند، يعنى جاهليت! | در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده اند، يعنى جاهليت! | ||
نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به جاهليت را پيش گرفته اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى | نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به جاهليت را پيش گرفته اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى [[کفّار|کفر]] است. | ||
از همه مهمتر اينكه ارتداد همه مرتدين بعد از رحلت | از همه مهمتر اينكه ارتداد همه مرتدين بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى آن و هم پيمان شدن آن گروه تحقق يافت. | ||
لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه | لذا در روايت اول خوانديم: | ||
لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه هم پيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه مرتد شده به عقب بازگشتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲. </ref> | |||
== آيه «وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»<ref>ابراهيم/۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۳۰-۲۳۳.</ref> == | == آيه «وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»<ref>ابراهيم/۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۳۰-۲۳۳.</ref> == | ||
غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از | غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از [[ایمان]] و اطاعت و [[پیمان غدیر بیعت با مهدی علیه السلام(کتاب)|پیمان]] در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد. | ||
بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله بدانها استشهاد شده است. | |||
آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۸ سوره ابراهيم و آيه ۱۴۴ سوره آل عمران است: | |||
«وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»: | «وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»: | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۸۳: | ||
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ»<ref>آل عمران/۱۴۴. </ref> | «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ»<ref>آل عمران/۱۴۴. </ref> | ||
«محمد صلى الله عليه | «محمد صلى الله عليه و آله نيست مگر رسولى كه قبل از او پيامبرانى بوده اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود به گذشته باز مى گرديد؟ ولى به خدا ضررى نمى رساند و خداوند سپاسگزاران را جزا مى دهد». | ||
اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است: | اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است: | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۹: | ||
'''متن خطبه غدير''' | '''متن خطبه غدير''' | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما يَرْضَى اللَّه بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَانْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ | مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما يَرْضَى اللَّه بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَانْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً. (خ ل: فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ): | ||
اى مردم، سخنى بگوييد كه به خاطر آن خدا را از شما راضى شود، و اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى رسانند (خ ل: خداوند مستغنى و سپاس شده است).<ref>اسرار غدير: ص ۱۶۰ بخش ۱۱، و پاورقى ۴ از نسخه «ه» و «و».</ref> | اى مردم، سخنى بگوييد كه به خاطر آن خدا را از شما راضى شود، و اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى رسانند (خ ل: خداوند مستغنى و سپاس شده است).<ref>اسرار غدير: ص ۱۶۰ بخش ۱۱، و پاورقى ۴ از نسخه «ه» و «و».</ref> | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۵: | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
در واپسين لحظات خطبه غدير و يك جمله قبل از آخرين فراز آن، دو آيه بسيار مهم از قرآن به عنوان آخرين اتمام حجت در كلام حضرت شاهد آورده شده است. | در واپسين لحظات خطبه غدير و يك جمله قبل از آخرين فراز آن، دو آيه بسيار مهم از قرآن به عنوان آخرين [[اتمام حجت]] در كلام حضرت شاهد آورده شده است. | ||
از آيه اول فقط قسمت وسط آن شاهد قرار گرفته و از آيه دوم قسمت آخر آن در كلام حضرت تضمين شده، و اين هر دو در كنار تعيين وظيفه مردم در گفتار و اقرارشان طبق رضاى الهى آورده شده است. | از آيه اول فقط قسمت وسط آن شاهد قرار گرفته و از آيه دوم قسمت آخر آن در كلام حضرت تضمين شده، و اين هر دو در كنار تعيين وظيفه مردم در گفتار و اقرارشان طبق رضاى الهى آورده شده است. |