۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] را پيش گرفته اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى كفر است. | نكته ديگر اينكه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] را پيش گرفته اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى كفر است. | ||
از همه مهمتر اينكه ارتداد همه مرتدين بعد از رحلت | از همه مهمتر اينكه ارتداد همه مرتدين بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى آن و هم پيمان شدن آن گروه تحقق يافت. | ||
لذا در روايت اول خوانديم: لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه همپيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه مرتد شده به عقب بازگشتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲. </ref> | لذا در روايت اول خوانديم: لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه همپيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه مرتد شده به عقب بازگشتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲. </ref> | ||
به تعبير ديگر: به نص آيه «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند. | به تعبير ديگر: به نص آيه «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ» اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت [[اسلام]] را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند. | ||
در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده اند، يعنى جاهليت! | در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده اند، يعنى جاهليت! | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
لذا در روايت اول خوانديم: | لذا در روايت اول خوانديم: | ||
لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه هم | لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...»: همين كه هم پیمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه مرتد شده به عقب بازگشتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲. </ref> | ||
== آيه «وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»<ref>ابراهيم/۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۳۰-۲۳۳.</ref> == | == آيه «وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»<ref>ابراهيم/۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۳۰-۲۳۳.</ref> == | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است: | اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است: | ||
=== متن خطبه غدير === | |||
مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما يَرْضَى اللَّه بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَانْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً. (خ ل: فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ): | مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما يَرْضَى اللَّه بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَانْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً. (خ ل: فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ): | ||
اى مردم، سخنى بگوييد كه به خاطر آن خدا را از شما راضى شود، و اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى رسانند (خ ل: خداوند مستغنى و سپاس شده است).<ref>اسرار غدير: ص ۱۶۰ بخش ۱۱، و پاورقى ۴ از نسخه «ه» و «و».</ref> | اى مردم، سخنى بگوييد كه به خاطر آن خدا را از شما راضى شود، و اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى رسانند (خ ل: خداوند مستغنى و سپاس شده است).<ref>اسرار غدير: ص ۱۶۰ بخش ۱۱، و پاورقى ۴ از نسخه «ه» و «و».</ref> | ||
=== موقعيت تاريخى === | |||
در واپسين لحظات خطبه غدير و يک جمله قبل از آخرين فراز آن، دو آيه بسيار مهم از قرآن به عنوان آخرين [[اتمام حجت]] در كلام حضرت شاهد آورده شده است. | |||
در واپسين لحظات خطبه غدير و | |||
از آيه اول فقط قسمت وسط آن شاهد قرار گرفته و از آيه دوم قسمت آخر آن در كلام حضرت تضمين شده، و اين هر دو در كنار تعيين وظيفه مردم در گفتار و اقرارشان طبق رضاى الهى آورده شده است. | از آيه اول فقط قسمت وسط آن شاهد قرار گرفته و از آيه دوم قسمت آخر آن در كلام حضرت تضمين شده، و اين هر دو در كنار تعيين وظيفه مردم در گفتار و اقرارشان طبق رضاى الهى آورده شده است. | ||
طبق نسخه هاى «ه» و «و» دنباله آيه سوره ابراهيم يعنى جمله «فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ» آمده كه طبق اين نسخه فقط به اين آيه استشهاد شده است. | طبق نسخه هاى «ه» و «و» دنباله آيه سوره ابراهيم يعنى جمله «فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ» آمده كه طبق اين نسخه فقط به اين آيه استشهاد شده است. | ||
يادآور مى شود استناد به آيه سوره آل عمران در بخش ۶ خطبه به طور مفصل صورت گرفته كه شرح آن خواهد آمد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص۷۹-۲۶۲.</ref> | |||
موقعيت قرآنى دو آيه مزبور متفاوت است: آيه سوره | === موقعيت قرآنى === | ||
موقعيت قرآنى دو آيه مزبور متفاوت است: آيه سوره [[ابراهیم علیه السلام]] به دنبال آيه معروف «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِى لَشَدِيدٌ» است، كه از حضرت موسى عليه السلام نقل مى كند: | |||
اگر همه مردم هم كافر شوند خداوند غنى است. آيه سوره آل عمران در ذيل آياتى مربوط به تشجيع اصحاب | اگر همه مردم هم كافر شوند خداوند غنى است. آيه سوره آل عمران در ذيل آياتى مربوط به تشجيع اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله براى جهاد است تا آنجا مى رسد كه اگر آن حضرت از دنيا رفت مؤمنين نبايد از راه خود باز گردند و اگر كسى باز گردد به خدا ضررى نزده است. | ||
=== تحليل اعتقادى === | |||
از مجموع موقعيت آيه ها در قرآن و در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله چند نكته به عنوان تفسير آيات استفاده مى شود: | |||
از | ==== '''نكته اول: غدير يعنى اعتقاد به خواسته خدا''' ==== | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله با جمله «قُولُوا ما يَرْضَى اللَّه بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ» قبل از ذكر اين آيه، مى فهماند كه بيعتِ الهىِ غدير به معناى ايمان و اعتقاد به خواست خداوند است، نه اينكه اگر مردم | |||
خواستند قبول كنند و اگر نخواستند قبول نكنند؛ و اگر اكثريت قبول كردند تثبيت شود و اگر نپذيرفتند كنار گذاشته شود. آيه مزبور كه پشت سر اين عبارت آمده در واقع با اين جمله تفسير شده است. | |||
اگر سؤال شود كه چگونه اگر همه مردم روى زمين كافر شوند خدا نيازى به آنان ندارد و ضررى به برنامه الهى نمى زند؟ | |||
پاسخ اين است كه مردم خلق نشده اند تا آزادانه نظر دهند، بلكه بايد آن گونه كه خدا مى خواهد بگويند و معتقد باشند و عمل كنند، و خدا مردم را براى همين امتحان بزرگ آفريده است، و گرنه راه فرارى از يد قدرت خدا ندارند و خداوند ترسى از بندگان ندارد و باكى ندارد از اينكه سزاى هر كس را مطابق آنچه فرموده بدهد. | |||
==== نكته دوم: كثرت اهل سقيفه راه خدا را عوض نمى كند ==== | |||
از آنجا كه آيه در خطبه غدير است و به عنوان پذيرش مسئله ولايت مورد استناد قرار گرفته، اخطارى به دشمنان اهلبيت و بشارتى به دوستان ايشان است. دشمنان اهل بيت عليهم السلام و آنان كه به على بن ابى طالب عليه السلام و امامان بعد از او معتقد نيستند بايد بدانند كه كثرت جمعيتشان از روز سقيفه تا امروز مصداق قطعى «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً ...» است. | از آنجا كه آيه در خطبه غدير است و به عنوان پذيرش مسئله ولايت مورد استناد قرار گرفته، اخطارى به دشمنان اهلبيت و بشارتى به دوستان ايشان است. دشمنان اهل بيت عليهم السلام و آنان كه به على بن ابى طالب عليه السلام و امامان بعد از او معتقد نيستند بايد بدانند كه كثرت جمعيتشان از روز سقيفه تا امروز مصداق قطعى «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً ...» است. | ||
اكنون كه مسلمانان همه اهل زمين نيستند و اديان ديگر هم وجود دارند و عدد مسيحيان از مسلمانان بيشتر است، حكم خداوند چنين است. اگر روزى همه مسيحيان و يهوديان و مجوسيان و بت پرستان هم به سقيفه معتقد شوند و چنين مجموعه عظيمى را تشكيل دهند، تازه مصداق كامل «همه اهل زمين» را به وجود | اكنون كه مسلمانان همه اهل زمين نيستند و اديان ديگر هم وجود دارند و عدد مسيحيان از مسلمانان بيشتر است، حكم خداوند چنين است. اگر روزى همه مسيحيان و يهوديان و مجوسيان و بت پرستان هم به سقيفه معتقد شوند و چنين مجموعه عظيمى را تشكيل دهند، تازه مصداق كامل «همه اهل زمين» را به وجود آورده اند كه در آيه «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً ...» بدان تصريح شده است؛ و با اين همه خداوند به خاطر كثرت آنان كوچكترين تغييرى در مسئله ولايت امامان عليهم السلام نخواهد داد و همه راه دوزخ را خواهند پيمود و فرمان خدا به خاطر نفى و اثبات مردم تغيير يافتنى نيست. | ||
==== نكته سوم: اتحاد بر باطل خللى به حق وارد نمى كند ==== | |||
جمله «فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً» در قرآن فقط يک بار به كار رفته، آن هم به دنبال آيه مربوط به بازگشت مردم پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله است: | |||
جمله «فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً» در قرآن فقط يک بار به كار رفته، آن هم به دنبال آيه مربوط به بازگشت مردم پس از رحلت | |||
«أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً». | «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً». | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۵: | ||
== آيه «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»<ref>سبأ/۲۰. غدير در قرآن: ج ۱ ص۴۱۴-۴۲۷.</ref> == | == آيه «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»<ref>سبأ/۲۰. غدير در قرآن: ج ۱ ص۴۱۴-۴۲۷.</ref> == | ||
از جمله آياتى كه در غدير و در مورد | از جمله آياتى كه در غدير و در مورد [[شیطان|ابلیس]] و دار و دسته اش بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و اشاره مستقيم به مسئله ارتداد امت داشت اين آيات است: | ||
«وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»: | «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»: «ابلیس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند». | ||
«إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»<ref>حجر/۴۲. </ref>: «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست، مگر گروهى از گمراهان كه پيرو تو باشند». | «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»<ref>حجر/۴۲. </ref>: «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست، مگر گروهى از گمراهان كه پيرو تو باشند». | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۵: | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
روز هيجدهم ذى الحجة اولين روز از مراسم غدير است. | روز هيجدهم ذى الحجة اولين روز از مراسم غدير است. پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر قرار گرفته تا مهمترين پيام الهى را به بشريت ابلاغ فرمايد. | ||
ابلیس كه دشمن ديرينه بشريت است از مراسم بى خبر نيست، بلكه پيش از همه در غدير حاضر شده تا ببيند كار به كجا مى انجامد، و براى بعد از آن چه انديشه اى كند. | |||
او از يک طرف به سخنان | او از يک طرف به سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله دقيق شده و نتايج آن را ارزيابى مى كند، و از سوى ديگر گروه هاى مردم را زير نظر دارد و در حال بررسى عكس العمل هاى آنان است. | ||
آرى، آينده اى بلند مدت در پيش است كه اگر همه از آن غافل باشند شيطان نمى تواند بى تفاوت باشد، چرا كه غدير براى زيباترين گونه هدايت انسان طرح ريزى شده، و شيطان هرگز چنين چيزى را بر نمى تابد. | آرى، آينده اى بلند مدت در پيش است كه اگر همه از آن غافل باشند شيطان نمى تواند بى تفاوت باشد، چرا كه غدير براى زيباترين گونه هدايت انسان طرح ريزى شده، و شيطان هرگز چنين چيزى را بر نمى تابد. | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۵: | ||
در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت پرده غدير - وقايعى به وقوع مى پيوندد كه داستان بلند آن را با جمع بندى چند روايت مى خوانيم<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۵. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۰۱. تأويل الآيات: ج ۲ ص۴۷۳، ۴۷۴ ح۵، ۶. تفسیر العیاشی: ج۲ ص۳۰۱ ح۱۱۱. الاقبال: ج۲ ص۲۴۹. شرح الاخبار: ج۲ ص۲۳۶. مدینة المعاجز: ج۲ ص۲۴۳. بحارالانوار: ج۲۸ ص۲۵۶ ح۴۰ و ج۳۱ ص۶۳۷ ح۱۴۷ و ج۳۷ ص۱۱۹، ۱۳۵، ۱۶۴، ۱۶۸ و ج۶۳ ص۲۵۶. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۲۵، ۱۴۱، ۳۰۳.</ref>: | در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت پرده غدير - وقايعى به وقوع مى پيوندد كه داستان بلند آن را با جمع بندى چند روايت مى خوانيم<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۵. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۰۱. تأويل الآيات: ج ۲ ص۴۷۳، ۴۷۴ ح۵، ۶. تفسیر العیاشی: ج۲ ص۳۰۱ ح۱۱۱. الاقبال: ج۲ ص۲۴۹. شرح الاخبار: ج۲ ص۲۳۶. مدینة المعاجز: ج۲ ص۲۴۳. بحارالانوار: ج۲۸ ص۲۵۶ ح۴۰ و ج۳۱ ص۶۳۷ ح۱۴۷ و ج۳۷ ص۱۱۹، ۱۳۵، ۱۶۴، ۱۶۸ و ج۶۳ ص۲۵۶. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۱۲۵، ۱۴۱، ۳۰۳.</ref>: | ||
روز غدير، همين كه | روز غدير، همين كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز [[سخنرانی|منبر]] اميرالمؤمنين عليه السلام را بر سر دست بلند كرد و فرمود: | ||
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...» ابليس - كه در آنجا حاضر بود - فريادى كشيد و همه لشكريانش را فرا خواند. با اين فرياد، همه شياطين در هر جا كه بودند نزد او جمع شدند و گفتند: | |||
اى آقاى ما واى مولاى ما ! اين چه فريادى بود؟ مگر چه چيزى تو را به وحشت انداخته؟! ما تا كنون فريادى وحشتناک تر از اين از تو نشنيده بوديم. | |||
ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد! | ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد! | ||
گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت | گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يک امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد. | ||
ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد! | ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد! | ||
آنگاه ابليس به صورت پيرمردى زيباروى نزد | آنگاه ابليس به صورت پيرمردى زيباروى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى محمد، چقدر كم هستند آنان كه با تو بر سر آنچه درباره پسر عمويت گفتى [[بیعت]] مى كنند. | ||
از سوى ديگر شياطين با ديدن غدير و آن اتمام حجت عظيم خاک بر سر ريختند و به جزع و فزع افتادند. ابليس به آنان گفت: مگر شما را چه شده است؟ | از سوى ديگر شياطين با ديدن غدير و آن اتمام حجت عظيم خاک بر سر ريختند و به جزع و فزع افتادند. ابليس به آنان گفت: مگر شما را چه شده است؟ | ||
گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! ما گمان مى كرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مى شوند، ولى مى بينيم كه امر وصايت را براى شخصى بعد از خود قرار داد. | گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! ما گمان مى كرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مى شوند، ولى مى بينيم كه امر وصايت را براى شخصى بعد از خود قرار داد. | ||
ابليس در پاسخ آنان گفت: هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به آنچه از آنان پيمان گرفت وفا نمى كنند. آنان كه همراه او هستند در اين باره به من وعده هايى داده اند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند، و مى دانم كه هرگز در وعده اى كه به من داده اند تخلّف نمى كنند. با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند. | به خدا قسم، تو به ما اين گونه نگفته بودى. تو خبر داده بودى كه وقتى اين پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مى شوند. | ||
ولى اين برنامه يک مسئله مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مى گيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمى تواند آن را بشكند! | |||
ابليس در پاسخ آنان گفت: هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به آنچه از آنان پيمان گرفت وفا نمى كنند. | |||
آنان كه همراه او هستند در اين باره به من وعده هايى داده اند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند، و مى دانم كه هرگز در وعده اى كه به من داده اند تخلّف نمى كنند. با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند. | |||
اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»: «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند». | اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»: «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند». | ||
با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟! او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيه اى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: | با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟! او گفت: | ||
واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيه اى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: | |||
«وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...». بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند. | «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...». بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند. | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۹۳: | ||
آيا چشمانش را نمى بينى كه در سرش مانند ديوانگان مىچرخد. | آيا چشمانش را نمى بينى كه در سرش مانند ديوانگان مىچرخد. | ||
ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و بار ديگردار و دسته اش را جمع كرد و به آنان گفت: مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام؟ گفتند: آرى. گفت: آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند! | ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و بار ديگردار و دسته اش را جمع كرد و به آنان گفت: مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام؟ | ||
گفتند: آرى. گفت: آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند! | |||
ابليس كه از نقل سخن خود در آيه اى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: | |||
قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد! | |||
در اينجا پيامبر صلى الله عليه و آله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: | |||
«إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ ...»: «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست...». | |||
پس از اين ماجراها دار و دسته ابليس متفرق شدند، اما او بار ديگر فريادى زد و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد سوم چه بود؟! | |||
او گفت: به خدا قسم، به خاطر اصحاب على! آنگاه ابليس در حضور شياطين خطاب به خداوند گفت: يا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصى و گناهان را براى آنان زيبا جلوه دهم كه مرتكب آن شوند، و اين گونه آنان را نزد تو مبغوض نمايم. | |||
'''تحليل اعتقادى''' | '''تحليل اعتقادى''' |