بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام توسط پيامبرصلى الله عليه وآله: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


==بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام توسط پيامبرصلى الله عليه وآله <ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۸  - ۱۷۱ . ۵۴.</ref>==
==بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام توسط پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۴، ۱۷۱ - ۱۷۸.</ref>==
عجيب‏ ترين و جذاب ‏ترين عمل فوق ‏العاده در [[خطبه غدیر]] -  كه مشابه آن را در هيچ يک از سخنرانى‏ هاى جهان نمى ‏توان يافت -  در لحظات اوج سخنرانى انجام گرفت؛ كه تا امروز هر شنونده ‏اى را به حيرت واداشته است.
عجيب‏ ترين و جذاب ‏ترين عمل فوق ‏العاده در [[خطبه غدیر]] -  كه مشابه آن را در هيچ يک از سخنرانى‏ هاى جهان نمى ‏توان يافت -  در لحظات اوج سخنرانى انجام گرفت؛ كه تا امروز هر شنونده ‏اى را به حيرت واداشته است.


جالب است كه همه راويان متن خطبه غدير به اين قسمت حساس كه مى‏ رسند با جزئيات كامل كيفيت بلند كردن [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] در برابر ديدگان مردم را بيان مى‏ كنند و راه هر گونه توجيه و شک و ترديد را درباره كيفيت اين معرفى مسدود مى‏ نمايند.
جالب است كه همه راويان متن خطبه غدير به اين قسمت حساس كه مى‏ رسند با جزئيات كامل كيفيت بلند كردن [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] در برابر ديدگان مردم را بيان مى‏ كنند و راه هر گونه توجيه و شک و ترديد را درباره كيفيت اين معرفى مسدود مى‏ نمايند.


با توجه به اينكه از آغاز سخنرانى يک دست پيامبرصلى الله عليه وآله بر شانه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام قرار داشت و آن حضرت جلوى پيامبر صلى الله عليه وآله و احتراماً متمايل به راست ايستاده بود، به آن لحظه حساس كه رسيد حضرت دست از شانه امیرالمؤمنین عليه السلام برداشتند و بازوان امیرالمؤمنین‏ عليه السلام را با دستان مبارک گرفت.
با توجه به اينكه از آغاز سخنرانى يک دست [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] بر شانه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام قرار داشت و آن حضرت جلوى پيامبر صلى الله عليه و آله و احتراماً متمايل به راست ايستاده بود، به آن لحظه حساس كه رسيد حضرت دست از شانه امیرالمؤمنین عليه السلام برداشتند و بازوان امیرالمؤمنین‏ عليه السلام را با دستان مبارک گرفت.


در آن حال على‏ عليه السلام -  كه متمايل ايستاده بود -  در مقابل پيامبرصلى الله عليه وآله رو به مردم قرار گرفت و دستان مبارک را باز كرد. در يک لحظه پيامبرصلى الله عليه وآله با هر دو دست على‏ عليه السلام را از جا بلند كرد و بالا برد، به گونه ‏اى كه دستانش به صورت باز به طرف آسمان قرار گرفت.
در آن حال على‏ عليه السلام -  كه متمايل ايستاده بود -  در مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله رو به مردم قرار گرفت و دستان مبارک را باز كرد.


با در نظر گرفتن آنكه على‏ عليه السلام يک پله پايين ‏تر از پيامبرصلى الله عليه وآله قرار داشت، اين طرز بلند كردن او به معناى خم شدن پيامبر صلى الله عليه وآله و بلند كردن على ‏عليه السلام از پله پايين بود كه اين خود نياز به قدرتى فوق العاده داشت.
در يک لحظه پيامبر صلى الله عليه و آله با هر دو دست على‏ عليه السلام را از جا بلند كرد و بالا برد، به گونه ‏اى كه دستانش به صورت باز به طرف [[آسمان]] قرار گرفت.


اكنون چشمان مبهوت مردم منظره ‏اى شگرف را مى‏ نگريست كه پيامبرصلى الله عليه وآله على‏ عليه السلام را بالا مى‏ بُرد، تا آنجا كه كفِ پاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام موازى با زانوان پيامبرصلى الله عليه وآله قرار گرفت. يعنى دقيقاً تا بالاترين حدى كه حضرت مى ‏توانست دست‏ ها را به طرف آسمان بالا ببرد و على‏ عليه السلام را به مردم نشان دهد.
با در نظر گرفتن آنكه على‏ عليه السلام يک پله پايين ‏تر از پيامبر صلى الله عليه و آله قرار داشت، اين طرز بلند كردن او به معناى خم شدن پيامبر صلى الله عليه و آله و بلند كردن على ‏عليه السلام از پله پايين بود كه اين خود نياز به قدرتى فوق العاده داشت.


نفس‏ ها در سينه حبس شده بود و همه اين منظره بديع را مى ‏نگريستند، اما احتمال نمى‏ دادند در چنان حالتى پيامبر صلى الله عليه وآله بتواند سخنى بگويد. با اين همه صداى پر قدرت پيامبرصلى الله عليه وآله گوش جان‏ ها را پر كرد، و تابلوى جهانى غدير را همان لحظه بر زبان جارى فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» .
اكنون چشمان مبهوت مردم منظره ‏اى شگرف را مى‏ نگريست كه پيامبر صلى الله عليه و آله على‏ عليه السلام را بالا مى‏ بُرد، تا آنجا كه كفِ پاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام موازى با زانوان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت.


پيامبر صلى الله عليه وآله با پايان اين جمله، على‏ عليه السلام را بر پله منبر فرود آورد، و دوباره على ‏عليه السلام متمايل به صورت مبارک پيامبر صلى الله عليه وآله يك پله پايين‏ تر از حضرت در برابر مردم قرار گرفت.
يعنى دقيقاً تا بالاترين حدى كه حضرت مى ‏توانست دست‏ ها را به طرف آسمان بالا ببرد و على‏ عليه السلام را به مردم نشان دهد.


با اين عمل فوق ‏العاده و استثنائى و پيامى كه در چنين موقعيتى ابلاغ شد، غدير با ابديت گره خورد، و چنان در خاطره‏ ها حک شد كه حتى كسانى كه خبر آن را مى‏ شنوند هرگز نتوانند آن را فراموش كنند! اكنون «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در زيباترين گونه خود براى مخاطبين در همه جهان -  در طول زمان‏ ها و عرض مكان‏ هابه انجام رسيده بود، كه چنين هدفى جز با اين شيوه غير عادى تحقق نمى ‏يافت.
نفس‏ ها در سينه حبس شده بود و همه اين منظره بديع را مى ‏نگريستند، اما احتمال نمى‏ دادند در چنان حالتى پيامبر صلى الله عليه و آله بتواند سخنى بگويد.


به تعبير ديگر: پيامبر صلى الله عليه وآله در ابتداى بخش چهارم خطبه غدير، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را بلند كرده و حديث غدير را بيان فرمود و ظاهراً تا آخر بخش چهارم اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر روى دستان پيامبر صلى الله عليه وآله بود.
با اين همه صداى پر قدرت پيامبر صلى الله عليه و آله گوش جان‏ ها را پر كرد، و تابلوى جهانى غدير را همان لحظه بر زبان جارى فرمود:
 
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».
 
پيامبر صلى الله عليه و آله با پايان اين جمله، على‏ عليه السلام را بر پله [[سخنرانی|منبر]] فرود آورد، و دوباره على ‏عليه السلام متمايل به صورت مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله يک پله پايين‏ تر از حضرت در برابر مردم قرار گرفت.
 
با اين عمل فوق ‏العاده و استثنائى و پيامى كه در چنين موقعيتى ابلاغ شد، غدير با ابديت گره خورد، و چنان در خاطره‏ ها حک شد كه حتى كسانى كه خبر آن را مى‏ شنوند هرگز نتوانند آن را فراموش كنند!
 
اكنون «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» در زيباترين گونه خود براى مخاطبين در همه جهان -  در طول زمان‏ ها و عرض مكان‏ هابه انجام رسيده بود، كه چنين هدفى جز با اين شيوه غير عادى تحقق نمى ‏يافت.
 
به تعبير ديگر:
 
پيامبر صلى الله عليه وآله در ابتداى بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را بلند كرده و [[حدیث غدیر]] را بيان فرمود و ظاهراً تا آخر بخش چهارم اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر روى دستان پيامبر صلى الله عليه وآله بود.


عبارت مصادر در اين باره چنين است:
عبارت مصادر در اين باره چنين است:


ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ إلى عَضُدِ عَلِيّ‏ عليه السلام فَرَفَعَهُ، وَ كانَ أميرُالْمُؤْمِنينَ‏ عليه السلام مُنْذُ أوَّلِ ما صَعَدَ رَسوُلُ‏ اللَّهِ‏ صلى الله عليه وآله مِنْبَرَهُ عَلى دَرَجَةٍ دوُنَ مَقامِهِ مُتَيامِناً عَنْ وَجْهِ رَسوُلِ ‏اللَّهِ ‏صلى الله عليه وآله كَأنَّهُما في مَقامٍ واحِدٍ.  
ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ إلى عَضُدِ عَلِيّ‏ عليه السلام فَرَفَعَهُ، وَ كانَ أميرُالْمُؤْمِنينَ‏ عليه السلام مُنْذُ أوَّلِ ما صَعَدَ رَسوُلُ‏ اللهِ‏ صلى الله عليه و آله مِنْبَرَهُ عَلى دَرَجَةٍ دوُنَ مَقامِهِ مُتَيامِناً عَنْ وَجْهِ رَسوُلِ ‏اللهِ ‏صلى الله عليه وآله كَأنَّهُما في مَقامٍ واحِدٍ.  


فَرَفَعَهُ رَسوُلُ ‏اللَّهِ ‏صلى الله عليه وآله بِيَدِهِ وَ بَسَطَهُما إلَى السَّماءِ وَ شالَ عَلِيّاًعليه السلام حَتّى صارَتْ رِجْلُهُ مَعَ رُكْبَةِ رَسوُلِ ‏اللَّهِ ‏صلى الله عليه وآله، ثُمَّ قالَ: أيُّهَا النّاسُ، مَنْ أوْلى بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ؟ قالوُا: أللَّهُ وَ رَسوُلُهُ. فَقالَ: ألا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ:
فَرَفَعَهُ رَسوُلُ ‏اللَّهِ ‏صلى الله عليه وآله بِيَدِهِ وَ بَسَطَهُما إلَى السَّماءِ وَ شالَ عَلِيّاً عليه السلام حَتّى صارَتْ رِجْلُهُ مَعَ رُكْبَةِ رَسوُلِ ‏اللهِ ‏صلى الله عليه و آله، ثُمَّ قالَ: أيُّهَا النّاسُ، مَنْ أوْلى بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ؟ قالوُا: أللَّهُ وَ رَسوُلُهُ. فَقالَ: ألا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ:


سپس پيامبر صلى الله عليه وآله دستش را بر بازوى على‏ عليه السلام زد و او را بلند كرد. اين در حالى بود كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر آمده بود يک پله پايين ‏تر از مكان حضرت ايستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مايل بود كه گويى هر دو در يک مكان ايستاده ‏اند.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دستش را بر بازوى على‏ عليه السلام زد و او را بلند كرد. اين در حالى بود كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز [[سخنرانی|منبر]] آمده بود يک پله پايين ‏تر از مكان حضرت ايستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مايل بود كه گويى هر دو در يک مكان ايستاده ‏اند.


سپس پيامبر صلى الله عليه وآله با دستش او را بلند كرد و هر دو دست را به سوى آسمان باز نمود و على‏ عليه السلام را از جا بلند كرد تا حدى كه پاى او موازى زانوى پيامبر صلى الله عليه وآله رسيد.<ref>«ب» : اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دست خود را به طرف صورت پيامبرصلى الله عليه وآله باز كرد تا آنكه هر دو دست او به طور كامل به سوى آسمان باز شد. پس على‏ عليه السلام را بلند كرد به طورى كه دو پاى او مطابق زانوهاى پيامبرصلى الله عليه وآله قرار گرفت. اين فقره در كتاب اقبال سيد بن طاووس چنين آمده است: ... پيامبرصلى الله عليه وآله على‏ عليه السلام را بلند كرد و فرمود: اى مردم، چه كسى صاحب اختيار شماست؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار او بوده‏ام اين على صاحب اختيار اوست. خداوندا، دوست بدار هر كس او را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.  سپس فرمود: اى مردم، چه كسى بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: «ألا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» : بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند.</ref>
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله با دستش او را بلند كرد و هر دو دست را به سوى آسمان باز نمود و على‏ عليه السلام را از جا بلند كرد تا حدى كه پاى او موازى زانوى پيامبر صلى الله عليه وآله رسيد.<ref>«ب» : اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دست خود را به طرف صورت پيامبرصلى الله عليه وآله باز كرد تا آنكه هر دو دست او به طور كامل به سوى آسمان باز شد. پس على‏ عليه السلام را بلند كرد به طورى كه دو پاى او مطابق زانوهاى پيامبرصلى الله عليه وآله قرار گرفت. اين فقره در كتاب اقبال سيد بن طاووس چنين آمده است: ... پيامبرصلى الله عليه وآله على‏ عليه السلام را بلند كرد و فرمود: اى مردم، چه كسى صاحب اختيار شماست؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار او بوده‏ام اين على صاحب اختيار اوست. خداوندا، دوست بدار هر كس او را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند.  سپس فرمود: اى مردم، چه كسى بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: «ألا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» : بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==