پرش به محتوا

متولّی امر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Modir صفحهٔ متولیّ امر را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به متولّی امر منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
و اما تفصيل اين موارد:
و اما تفصيل اين موارد:


'''۱. محمد بن يزيد مُبَرَّد'''
=== '''محمد بن يزيد مُبَرَّد''' ===
 
سيد مرتضى از مُبَرَّد نقل كرده كه او پس از تأويل آيه «ذلِكَ بِأنَّ اللَّهَ مَولَى الَذينَ آمَنُوا»<ref>محمد صلى الله عليه وآله /  ۱۱.</ref>: اين بدان سبب است كه خدا مولاى مؤمنان است، گفته است: ولىّ و مَولى هم معنى هستند، و خدا سزاوار به آفريدگانش و متولّى امور آن هاست.<ref>الشافى فى الامامة: ص ۱۲۳ به نقل از كتاب: العبارة عن صفات الله (مُبَرَّد).</ref>
سيد مرتضى از مُبَرَّد نقل كرده كه او پس از تأويل آيه «ذلِكَ بِأنَّ اللَّهَ مَولَى الَذينَ آمَنُوا»<ref>محمد صلى الله عليه وآله /  ۱۱.</ref>: اين بدان سبب است كه خدا مولاى مؤمنان است، گفته است: ولىّ و مَولى هم معنى هستند، و خدا سزاوار به آفريدگانش و متولّى امور آن هاست.<ref>الشافى فى الامامة: ص ۱۲۳ به نقل از كتاب: العبارة عن صفات الله (مُبَرَّد).</ref>


'''۲. راغب اصفهانى'''
=== '''راغب اصفهانى''' ===
 
سيوطى در معرفى كتب غريب القرآن مى ‏نويسد: از بهترين آنها «المفردات» راغب است. راغب اصفهانى در همين كتاب مى ‏گويد: وِلاء و توالى آن است كه دو يا چند شى‏ء چنان پديد آيند كه بين آنها چيزى كه از آنها نيست، نباشد. اين معنى به طور استعاره، براى نزديكى از حيث مكان يا نسبت يا دين يا دوستى و يارى و اعتقاد به كار مى‏ رود. ولايت به عهده گرفتن امر است و «ولىّ» و «مَولى» در همه اينها استعمال مى ‏شوند؛ هم در معناى فاعلى يعنى مُوالى، و هم در معناى مفعولى يعنى مُوالى. به مؤمن مى‏ گويند: او ولىّ خداست، اما مراد اين نيست كه او مولاى خداست.<ref>المفردات: ص ۵۳۳ .</ref>
سيوطى در معرفى كتب غريب القرآن مى ‏نويسد: از بهترين آنها «المفردات» راغب است. راغب اصفهانى در همين كتاب مى ‏گويد: وِلاء و توالى آن است كه دو يا چند شى‏ء چنان پديد آيند كه بين آنها چيزى كه از آنها نيست، نباشد. اين معنى به طور استعاره، براى نزديكى از حيث مكان يا نسبت يا دين يا دوستى و يارى و اعتقاد به كار مى‏ رود. ولايت به عهده گرفتن امر است و «ولىّ» و «مَولى» در همه اينها استعمال مى ‏شوند؛ هم در معناى فاعلى يعنى مُوالى، و هم در معناى مفعولى يعنى مُوالى. به مؤمن مى‏ گويند: او ولىّ خداست، اما مراد اين نيست كه او مولاى خداست.<ref>المفردات: ص ۵۳۳ .</ref>


'''۳. على بن احمد واحدى، ابوالحسن'''
=== '''على بن احمد واحدى، ابوالحسن''' ===
 
ابوالحسن واحدى مى‏ نويسد: «ثُمَّ رُدُّوا» يعنى بندگان به سبب مرگ باز مى‏ گردند.  
ابوالحسن واحدى مى‏ نويسد: «ثُمَّ رُدُّوا» يعنى بندگان به سبب مرگ باز مى‏ گردند.  


«إلَى اللَّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ« يعنى به سوى خدا مولاى راستين‏شان كه عهده‏دار امور آنان است.<ref>التفسير الوسيط (مخطوط).</ref>
«إلَى اللَّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ« يعنى به سوى خدا مولاى راستين‏شان كه عهده ‏دار امور آنان است.<ref>التفسير الوسيط (مخطوط).</ref>
 
'''۴. احمد بن حسن زاهد درواجكى'''


=== '''احمد بن حسن زاهد درواجكى''' ===
زاهد درواجكى در [[تفسیر]] آيه «مَأواكُمُ النارُ هىَ مَولاكُم وَ بِئسَ المَصيرُ»<ref>حديد (۵۷) / ۱۵.</ref> مى ‏نويسد: مَولى در لغت: هر كس كه عهده‏ دار مصالح تو شود مولاى تو است. او به امور تو مى ‏پردازد و تو را در برابر دشمنانت يارى مى‏ كند. از همين رو است كه پسرعمو و آزادكننده بنده را مَولى ناميده‏ اند. سپس اين واژه اسم گشته براى كسى كه ملازم چيزى شود، چنانكه مى‏ گويند: اخ الفقراء، اخ المال.<ref>تفسير زاهدى (مخطوط).</ref>
زاهد درواجكى در [[تفسیر]] آيه «مَأواكُمُ النارُ هىَ مَولاكُم وَ بِئسَ المَصيرُ»<ref>حديد (۵۷) / ۱۵.</ref> مى ‏نويسد: مَولى در لغت: هر كس كه عهده‏ دار مصالح تو شود مولاى تو است. او به امور تو مى ‏پردازد و تو را در برابر دشمنانت يارى مى‏ كند. از همين رو است كه پسرعمو و آزادكننده بنده را مَولى ناميده‏ اند. سپس اين واژه اسم گشته براى كسى كه ملازم چيزى شود، چنانكه مى‏ گويند: اخ الفقراء، اخ المال.<ref>تفسير زاهدى (مخطوط).</ref>


'''۵. جارالله زَمخشرى'''
=== '''جارالله زَمخشرى''' ===
 
زَمخشرى در تفسير آيه «أنتَ مَولانا فَانصُرنا»<ref>بقره /  ۲۸۶.</ref>: تو مولاى مايى پس ما را يارى كن، مى‏ نويسد: «مَولانا» تو آقا و سرور مايى و ما بندگان توييم، يا يعنى ياور ما، يا متولّى امور ما. «فَانصُرنا» از حقوق مَولى اين است كه بندگانش را يارى كند، چرا كه عادت تو اين است. يا اينكه يارى ما از جمله امور ماست كه عهده ‏دارى‏ اش بر تو است.<ref>الكشّاف: ج ۱ ص ۳۳۳.</ref>
زَمخشرى در تفسير آيه «أنتَ مَولانا فَانصُرنا»<ref>بقره /  ۲۸۶.</ref>: تو مولاى مايى پس ما را يارى كن، مى‏ نويسد: «مَولانا» تو آقا و سرور مايى و ما بندگان توييم، يا يعنى ياور ما، يا متولّى امور ما. «فَانصُرنا» از حقوق مَولى اين است كه بندگانش را يارى كند، چرا كه عادت تو اين است. يا اينكه يارى ما از جمله امور ماست كه عهده ‏دارى‏ اش بر تو است.<ref>الكشّاف: ج ۱ ص ۳۳۳.</ref>


'''۶. ابوالسعادات ابن ‏اثير'''
=== '''ابوالسعادات ابن ‏اثير''' ===
 
مبارک بن محمد بن اثير جَزَرى گويد: «مَولى» در [[حدیث]] بسيار به كار رفته است، و آن اسمى است كه بر جماعت كثيرى واقع مى‏ شود... . هر كس كه عهده ‏دار امرى شود يا به آن بپردازد مولا و ولىّ آن امر است... . اين حديث در همين معنى است: هر زنى كه بى‏ اذن مولايش ازدواج كند ازدواجش باطل است. در روايت ديگرى به جاى «مولايش»، «وليّش» آمده است، يعنى متولّى امر آن زن.<ref>النهاية: «ولى».</ref>
مبارک بن محمد بن اثير جَزَرى گويد: «مَولى» در [[حدیث]] بسيار به كار رفته است، و آن اسمى است كه بر جماعت كثيرى واقع مى‏ شود... . هر كس كه عهده ‏دار امرى شود يا به آن بپردازد مولا و ولىّ آن امر است... . اين حديث در همين معنى است: هر زنى كه بى‏اذن مولايش ازدواج كند ازدواجش باطل است. در روايت ديگرى به جاى «مولايش»، «وليّش» آمده است، يعنى متولّى امر آن زن.<ref>النهاية: «ولى».</ref>
 
'''۷. احمد بن يوسف كواشى'''


=== '''احمد بن يوسف كواشى''' ===
احمد بن يوسف كواشى ذيل آيه «أنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ»<ref>بقره (۲) / ۲۸۶.</ref> مى‏ نويسد: به سبب وجود «فاء» در «فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ» نبايد بر سر «أنتَ مَولانا» وقف كرد. مَولانا يعنى سرور ما و متولّى امور ما، زيرا جمله فَانصُرنا نتيجه «أنتَ مَولانا» است؛ يعنى بى ‏گمان تو سرور ما هستى و سرور بندگانش را يارى مى‏ كند.<ref>التلخيص فى التفسير (مخطوط). در كتابخانه ناصريّه نسخه‏ اى از اين كتاب هست كه در سال ۶۷۷ هجرى -  يعنى در زمان حيات مؤلف -  كتابت شده است.</ref>
احمد بن يوسف كواشى ذيل آيه «أنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ»<ref>بقره (۲) / ۲۸۶.</ref> مى‏ نويسد: به سبب وجود «فاء» در «فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ» نبايد بر سر «أنتَ مَولانا» وقف كرد. مَولانا يعنى سرور ما و متولّى امور ما، زيرا جمله فَانصُرنا نتيجه «أنتَ مَولانا» است؛ يعنى بى ‏گمان تو سرور ما هستى و سرور بندگانش را يارى مى‏ كند.<ref>التلخيص فى التفسير (مخطوط). در كتابخانه ناصريّه نسخه‏ اى از اين كتاب هست كه در سال ۶۷۷ هجرى -  يعنى در زمان حيات مؤلف -  كتابت شده است.</ref>


'''۸. ناصرالدين بَيضاوى'''
=== '''ناصرالدين بَيضاوى''' ===
 
ناصرالدين بَيضاوى در تفسير آيه «مَأواكُمُ النارُ هىَ مَولاكُم»<ref>حديد /  ۱۵.</ref> مى‏ نويسد: يعنى آن به شما سزاوارتر است. مانند شعر لبيد:
ناصرالدين بَيضاوى در تفسير آيه «مَأواكُمُ النارُ هىَ مَولاكُم»<ref>حديد /  ۱۵.</ref> مى‏ نويسد: يعنى آن به شما سزاوارتر است. مانند شعر لبيد:


خط ۶۸: خط ۶۰:
یا اينكه مَولاكُم يعنى متولّى شما؛ يعنى آتش متولّى شماست و كار شما را به عهده خواهد گرفت. چنانكه شما در دنيا عهده‏دار انجام موجبات آن بوديد. و آتش بد بازگشتگاهى است.<ref>تفسير بَيضاوى: ص ۷۱۶.</ref>
یا اينكه مَولاكُم يعنى متولّى شما؛ يعنى آتش متولّى شماست و كار شما را به عهده خواهد گرفت. چنانكه شما در دنيا عهده‏دار انجام موجبات آن بوديد. و آتش بد بازگشتگاهى است.<ref>تفسير بَيضاوى: ص ۷۱۶.</ref>


'''۹. عبدالله بن احمد نَسَفى'''
=== '''عبدالله بن احمد نَسَفى''' ===
 
نَسَفى گويد: «أنتَ مَولانا» يعنى تو سرور ما هستى و ما بندگان تو هستيم. يا يعنى ياور ما و متولّى امور ما.<ref>تفسير نَسَفى: ج ۱ ص ۱۴۴.</ref>
نَسَفى گويد: «أنتَ مَولانا» يعنى تو سرور ما هستى و ما بندگان تو هستيم. يا يعنى ياور ما و متولّى امور ما.<ref>تفسير نَسَفى: ج ۱ ص ۱۴۴.</ref>


'''۱۰. ابوحيّان اندلسى'''
=== '''ابوحيّان اندلسى''' ===
 
ابوحيّان در [[تفسیر]] آيه «هُوَ مَولانا»<ref>توبه /  ۵۱.</ref> مى‏ نويسد: «هُوَ مَولانا» يعنى ناصر و حافظ ما. اين قول جمهور است. كلبى گويد: يعنى: در مرگ و زندگى نسبت به ما از خود ما سزاوارتر است.
ابوحيّان در [[تفسیر]] آيه «هُوَ مَولانا»<ref>توبه /  ۵۱.</ref> مى‏ نويسد: «هُوَ مَولانا» يعنى ناصر و حافظ ما. اين قول جمهور است. كلبى گويد: يعنى: در مرگ و زندگى نسبت به ما از خود ما سزاوارتر است.


خط ۸۰: خط ۷۰:
بنابراين واجب است كه نسبت به آنچه از سوى او صادر مى‏ شود خشنود باشيم. و خود فرموده است: «ذلِكَ بِأنَّ اللَّهَ مَولَى الَذينَ آمَنُوا وَ أنَّ الكافِرينَ لا مَولى لَهُم»<ref>محمد صلى الله عليه و آله /  ۱۱.</ref>: اين بدان سبب است كه خدا مولاى مؤمنان است و كافران مولايى ندارند. پس او مولاى ماست كه متولّى امور ماست و ما نيز او را ولىّ خود قرار داده ‏ايم.<ref>البحر المحيط: ج ۵ ص ۵۲ .</ref>
بنابراين واجب است كه نسبت به آنچه از سوى او صادر مى‏ شود خشنود باشيم. و خود فرموده است: «ذلِكَ بِأنَّ اللَّهَ مَولَى الَذينَ آمَنُوا وَ أنَّ الكافِرينَ لا مَولى لَهُم»<ref>محمد صلى الله عليه و آله /  ۱۱.</ref>: اين بدان سبب است كه خدا مولاى مؤمنان است و كافران مولايى ندارند. پس او مولاى ماست كه متولّى امور ماست و ما نيز او را ولىّ خود قرار داده ‏ايم.<ref>البحر المحيط: ج ۵ ص ۵۲ .</ref>


همچنين ابوحيّان در تفسير آيه «ثُمَّ رُدُّوا إلَى اللَّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ»<ref>انعام /  ۶۲ .</ref>: سپس به سوى خدا مولاى حقيقى‏شان بازگردانده شوند، مى ‏گويد: «إلَى اللَّهِ» يعنى به سوى عذاب خدا، و گفته ‏اند: به سوى جايگاه كيفر و پاداش خدا. «مَولاهُمُ الحَقِّ»: مولاى راستين ايشان، بر خلاف پندار آنان كه بت‏ هايشان را مولاى خود مى ‏دانستند، زيرا اين خداست كه عهده ‏دار حساب آنهاست. پس او در پادشاهى و احاطه مولاى آنان است، نه در يارى و رحمت.<ref>البحر المحيط: ج ۴ ص ۱۴۹.</ref>
همچنين ابوحيّان در تفسير آيه «ثُمَّ رُدُّوا إلَى اللَّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ»<ref>انعام /  ۶۲ .</ref>: سپس به سوى خدا مولاى حقيقى ‏شان بازگردانده شوند، مى ‏گويد: «إلَى اللَّهِ» يعنى به سوى عذاب خدا، و گفته ‏اند: به سوى جايگاه كيفر و پاداش خدا. «مَولاهُمُ الحَقِّ»: مولاى راستين ايشان، بر خلاف پندار آنان كه بت‏ هايشان را مولاى خود مى ‏دانستند، زيرا اين خداست كه عهده ‏دار حساب آنهاست. پس او در پادشاهى و احاطه مولاى آنان است، نه در يارى و رحمت.<ref>البحر المحيط: ج ۴ ص ۱۴۹.</ref>
 
'''۱۱. نظام ‏الدين نيشابورى'''


=== '''نظام ‏الدين نيشابورى''' ===
نظام ‏الدين نيشابورى ذيل آيه «أنتَ مَولانا» مى ‏نويسد:
نظام ‏الدين نيشابورى ذيل آيه «أنتَ مَولانا» مى ‏نويسد:


خط ۹۸: خط ۸۷:
و در تفسير آيه «وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ»<ref>آل‏ عمران /  ۱۰۳.</ref>: و به ريسمان خدا چنگ زنيد، مى ‏نويسد: تا اينكه به او ملحق شويد. او متولّى فانى كردن شما از خودتان است، و در از ميان بردن هستى شما مولاى خوبى است، و ياورى نيكو است در اينكه شما را به وجود خداوندتان باقى بدارد.<ref>تفسير نيشابورى: ج ۱۷ ص ۱۲۶.</ref>
و در تفسير آيه «وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ»<ref>آل‏ عمران /  ۱۰۳.</ref>: و به ريسمان خدا چنگ زنيد، مى ‏نويسد: تا اينكه به او ملحق شويد. او متولّى فانى كردن شما از خودتان است، و در از ميان بردن هستى شما مولاى خوبى است، و ياورى نيكو است در اينكه شما را به وجود خداوندتان باقى بدارد.<ref>تفسير نيشابورى: ج ۱۷ ص ۱۲۶.</ref>


'''۱۲. جلال ‏الدين سُيوطى'''
=== '''جلال ‏الدين سُيوطى''' ===
 
جلال ‏الدين سيوطى در معناى آيه «أنتَ مَولانا» مى ‏نويسد: سرور ما و متولّى امور ما. و ذيل «فَاعلَمُوا أنَّ اللَّهَ مَولاكُم» مى ‏گويد: ياور شما و متولّى امور شما.
جلال ‏الدين سيوطى در معناى آيه «أنتَ مَولانا» مى ‏نويسد: سرور ما و متولّى امور ما. و ذيل «فَاعلَمُوا أنَّ اللَّهَ مَولاكُم» مى ‏گويد: ياور شما و متولّى امور شما.


همچنين در تفسير آيه «لَن يُصيبَنا إلاّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا»: جز آنچه خدا براى ما مقدّر كرده كه به ما برسد به ما نخواهد رسيد، و آيه «هُوَ مَولانَا»<ref>توبه /  ۵۱ .</ref>: او مولاى ماست، مى‏ گويد: يعنى يار ما و متولّى امور ما.<ref>تفسير جلالين: ص ۶۶، ۲۴۰، ۲۵۶.</ref>
همچنين در تفسير آيه «لَن يُصيبَنا إلاّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا»: جز آنچه خدا براى ما مقدّر كرده كه به ما برسد به ما نخواهد رسيد، و آيه «هُوَ مَولانَا»<ref>توبه /  ۵۱ .</ref>: او مولاى ماست، مى‏ گويد: يعنى يار ما و متولّى امور ما.<ref>تفسير جلالين: ص ۶۶، ۲۴۰، ۲۵۶.</ref>


'''۱۳. محمد بن طاهر فَتَّنى گُجَراتى'''
=== '''محمد بن طاهر فَتَّنى گُجَراتى''' ===
 
گُجَراتى در اين باره كلام [[ابن ‏اثیر]] در «نهايه» -  كه در بالا گذشت -  را نقل كرده است.<ref>مجمع البحار: «ولى».</ref>
گُجَراتى در اين باره كلام [[ابن ‏اثیر]] در «نهايه» -  كه در بالا گذشت -  را نقل كرده است.<ref>مجمع البحار: «ولى».</ref>


'''۱۴. ابوالسُعود عمادى'''
=== '''ابوالسُعود عمادى''' ===
 
ابوالسعود ذيل آيه «هِىَ مَولاكُم»<ref>حديد /  ۱۵.</ref> مى‏ نويسد: متولّى شماست و كار شما را به عهده خواهد گرفت، چنانكه شما عهده‏ دار انجام موجبات آن بوديد.
ابوالسعود ذيل آيه «هِىَ مَولاكُم»<ref>حديد /  ۱۵.</ref> مى‏ نويسد: متولّى شماست و كار شما را به عهده خواهد گرفت، چنانكه شما عهده‏دار انجام موجبات آن بوديد.
 
'''۱۵. سعيد چَلَبى'''


=== '''سعيد چَلَبى''' ===
سعيد چلبى در تفسير آيه «هِىَ مَولاكُم» گويد: متولّى شما، يعنى متصرّف در كار شما.<ref>حاشيه چَلَبى بر تفسير بَيضاوى.</ref>
سعيد چلبى در تفسير آيه «هِىَ مَولاكُم» گويد: متولّى شما، يعنى متصرّف در كار شما.<ref>حاشيه چَلَبى بر تفسير بَيضاوى.</ref>


'''۱۶. شِهاب ‏الدين خَفاجى'''
=== '''شِهاب ‏الدين خَفاجى''' ===
 
خفاجى در شرح سخن بَيضاوى مى ‏نويسد: متولّى شماست يعنى خدا در شما تصرّف مى‏ كند. چنانكه شما در امورى از دنيا كه او واجب ساخته و مقتضى‏ اش را فراهم كرده تصرّف مى‏ كنيد.<ref>حاشيه خَفاجى بر تفسير بَيضاوى.</ref>
خفاجى در شرح سخن بَيضاوى مى ‏نويسد: متولّى شماست يعنى خدا در شما تصرّف مى‏ كند. چنانكه شما در امورى از دنيا كه او واجب ساخته و مقتضى‏اش را فراهم كرده تصرّف مى‏ كنيد.<ref>حاشيه خَفاجى بر تفسير بَيضاوى.</ref>
 
'''۱۷. فخر رازى'''


=== '''فخر رازى''' ===
آمدن «مَولى» به معناى «متولّى امر» به قدرى واضح است كه فخر رازى -  كه مى ‏كوشد تا آمدن اين واژه به معناى «أولى» را انكار كند -  در تفسير آيه «أنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ»<ref>بقره /  ۲۸۶.</ref>: تو مولاى مايى پس ما را در برابر كافران يارى كن، مى‏ نويسد:
آمدن «مَولى» به معناى «متولّى امر» به قدرى واضح است كه فخر رازى -  كه مى ‏كوشد تا آمدن اين واژه به معناى «أولى» را انكار كند -  در تفسير آيه «أنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ»<ref>بقره /  ۲۸۶.</ref>: تو مولاى مايى پس ما را در برابر كافران يارى كن، مى‏ نويسد: