پرش به محتوا

دشمنان اهل بیت و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۸۳: خط ۸۸۳:
درباره مشاركت در ظلم [[سقیفه]] رواياتى وارد شده كه محدوده ‏هاى آن را نشان مى‏ دهد، و بايد هر مسلمانى مواظب باشد كه مبادا حركتى از او سر زند كه معنايش امضا بر [[صحیفه ملعونه]] باشد. در دعاها و زيارات ائمه ‏عليهم السلام نيز با دقت تمام اين مسئله مورد توجه قرار گرفته، كه نمونه‏ هايى از آن را ذكر مى ‏كنيم<ref>به زيارت ‏هاى اميرالمؤمنين و امام حسين و امام زمان‏ عليهم السلام و دعاى صنمى قريش مراجعه شود.</ref>:
درباره مشاركت در ظلم [[سقیفه]] رواياتى وارد شده كه محدوده ‏هاى آن را نشان مى‏ دهد، و بايد هر مسلمانى مواظب باشد كه مبادا حركتى از او سر زند كه معنايش امضا بر [[صحیفه ملعونه]] باشد. در دعاها و زيارات ائمه ‏عليهم السلام نيز با دقت تمام اين مسئله مورد توجه قرار گرفته، كه نمونه‏ هايى از آن را ذكر مى ‏كنيم<ref>به زيارت ‏هاى اميرالمؤمنين و امام حسين و امام زمان‏ عليهم السلام و دعاى صنمى قريش مراجعه شود.</ref>:


الف) بنيان گذاران ظلم سقيفه
=== الف) بنيان گذاران ظلم سقيفه ===
 
درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند -  با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان -  به عباراتى از اين قبيل بر مى ‏خوريم:
درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند -  با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان -  به عباراتى از اين قبيل بر مى ‏خوريم:


اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... .
اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... .


اللهمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ... .
اللهمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ... .


لَعَنَ اللَّه امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ... .
لَعَنَ اللَّه امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ... .


اتَقَرَّبُ الَى اللَّه ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ... .
اتَقَرَّبُ الَى اللَّه ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ... .


 
=== ب) انواع پيروان ظلم سقیفه ===
 
ب. انواع پيروان ظلم [[سقیفه]]
 
درباره فروع ظلم وانواع پيروان و ياران دور و نزديک ظالمين، با توجه به جهت مساعدت آنان به ظلم، و شدت و ضعف عملكردشان، به عبارت‏ هاى متفاوتى بر مى‏ خوريم، كه در شش عنوان قابل جمع است:
درباره فروع ظلم وانواع پيروان و ياران دور و نزديک ظالمين، با توجه به جهت مساعدت آنان به ظلم، و شدت و ضعف عملكردشان، به عبارت‏ هاى متفاوتى بر مى‏ خوريم، كه در شش عنوان قابل جمع است:


يک. اصل يارى و پيروى
==== يک. اصل يارى و پيروى ====
 
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى‏ خورد: «اعْوانهم» ، «انْصارهم» ،«اشْياعهم» ، «اتْباعهم» ، «مُساعديهم» ، «اوْلِيائهم» ، «تابِعيهم» .
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى‏ خورد: «اعْوانهم» ، «انْصارهم» ،«اشْياعهم» ، «اتْباعهم» ، «مُساعديهم» ، «اوْلِيائهم» ، «تابِعيهم» .


'''دو. جهات كلى پيروى'''
==== دو. جهات كلى پيروى ====
 
در مواردى جهت گيرى‏ هاى كلى از [[صحیفه ملعونه]]، مانند اظهار محبت به آنان و تسليم در برابر امرشان و تمايل به آنان و پذيرش دين و مذهبشان به ميان آمده است؛ و كلماتى حاكى از اين مفاهيم به كار گرفته شده است: «مُحِبّيهم» : دوستانشان، «مَواليهم» : ولايتمدارانشان، «الْمُسَلِّمين لاَمْرِهم» : تسليم شوندگان در برابر اوامرشان، «الْمائِلين الَيْهم» : متمايلين به سوى آنان، «الْمُبايِعين لَهُم»: بيعت كنندگان با آنان، «مَنْ والاهم» : كسانى كه ولايت آنان را پذيرفته ‏اند، «مَنْ مالَ الَيْهم» : كسانى كه به آنان توجه دارند، «مَنْ حَذا حَذْوَهم» : كسانى كه پا جاى پاى آنان مى‏ گذارند، «مَنْ سَلَكَ طَريقهم» : كسانى كه راه آنان را مى‏ پيمايند، «مَنِ اتَّبَعَ امْرَهم» : كسانى كه اوامر آنان را پيروى مى‏ كنند، «اهْل مَذْهَبِهم» : اهل مذهب آنان.
در مواردى جهت گيرى‏ هاى كلى از [[صحیفه ملعونه]]، مانند اظهار محبت به آنان و تسليم در برابر امرشان و تمايل به آنان و پذيرش دين و مذهبشان به ميان آمده است؛ و كلماتى حاكى از اين مفاهيم به كار گرفته شده است: «مُحِبّيهم» : دوستانشان، «مَواليهم» : ولايتمدارانشان، «الْمُسَلِّمين لاَمْرِهم» : تسليم شوندگان در برابر اوامرشان، «الْمائِلين الَيْهم» : متمايلين به سوى آنان، «الْمُبايِعين لَهُم»: بيعت كنندگان با آنان، «مَنْ والاهم» : كسانى كه ولايت آنان را پذيرفته ‏اند، «مَنْ مالَ الَيْهم» : كسانى كه به آنان توجه دارند، «مَنْ حَذا حَذْوَهم» : كسانى كه پا جاى پاى آنان مى‏ گذارند، «مَنْ سَلَكَ طَريقهم» : كسانى كه راه آنان را مى‏ پيمايند، «مَنِ اتَّبَعَ امْرَهم» : كسانى كه اوامر آنان را پيروى مى‏ كنند، «اهْل مَذْهَبِهم» : اهل مذهب آنان.


'''سه. صف‏ آرايىِ اتباع'''
==== سه. صف‏ آرايىِ اتباع ====
 
در مواردى صف‏ آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه ‏سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:«مُخالِفيهِمْ» : مخالفين آنان، «خاذِليهِمْ» : خوار كنندگانشان، «ظالِميهِمْ» : ظلم كنندگان به ايشان، «قاتِليهِمْ» : قاتلينشان، «المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ» : پيروان دشمنانشان، «ناصِرى عَدُوِّهِمْ» : يارى كنندگان دشمنانشان،«غاصِبيهِمْ»:غصب كنندگان مقام آنان،«جاحِدى وِلايَتِهِمْ» : منكرين ولايت آنان، «المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ» : همدست شوندگان بر ضد آنان، «مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً» : كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، «الْحادينَ عَنْهُمْ» : اعراض كنندگان از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام، «مُنازِليهِمْ» : درگير شوندگان با آنان، «دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ» : كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، «مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ» : كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند،«الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ» : كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، «الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ» : كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، «مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ» : كسانى كه خون آنان را حلال شمردند،«مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ» : كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.
در مواردى صف‏ آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه ‏سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:«مُخالِفيهِمْ» : مخالفين آنان، «خاذِليهِمْ» : خوار كنندگانشان، «ظالِميهِمْ» : ظلم كنندگان به ايشان، «قاتِليهِمْ» : قاتلينشان، «المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ» : پيروان دشمنانشان، «ناصِرى عَدُوِّهِمْ» : يارى كنندگان دشمنانشان،«غاصِبيهِمْ»:غصب كنندگان مقام آنان،«جاحِدى وِلايَتِهِمْ» : منكرين ولايت آنان، «المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ» : همدست شوندگان بر ضد آنان، «مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً» : كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، «الْحادينَ عَنْهُمْ» : اعراض كنندگان از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام، «مُنازِليهِمْ» : درگير شوندگان با آنان، «دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ» : كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، «مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ» : كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند،«الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ» : كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، «الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ» : كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، «مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ» : كسانى كه خون آنان را حلال شمردند،«مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ» : كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.


'''چهار. اصول اعتقادى منحرف'''
=== چهار. اصول اعتقادى منحرف ===
 
در موارد ديگرى سخن از پايه‏ هاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصب ‏هاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مى ‏آيد، و ايجاد شک و شبهه درباره كفر [[صحیفه ملعونه|اصحاب صحیفه]] از جمله آنهاست.
در موارد ديگرى سخن از پايه‏ هاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصب ‏هاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مى ‏آيد، و ايجاد شک و شبهه درباره كفر [[صحیفه ملعونه|اصحاب صحیفه]] از جمله آنهاست.


در اين باره كلمات زير جلب توجه مى‏ كند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد: «مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ» : كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، «مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ» : كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، «مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ» : كسانى كه طبق بدعت‏ هاى آنان به رياست دست يابند، «مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ» : كسانى كه در كفر آنان شک كنند.
در اين باره كلمات زير جلب توجه مى‏ كند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد: «مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ» : كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، «مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ» : كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، «مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ» : كسانى كه طبق بدعت‏ هاى آنان به رياست دست يابند، «مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ» : كسانى كه در كفر آنان شک كنند.


 
=== پنج. رضايت قلبى به ضلالت ===
 
'''پنج. رضايت قلبى به ضلالت'''
 
در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است،و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده،كه از نمونه ‏هاى آن عمل به روش‏ هاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] و تصديق حكم ‏هاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد:
در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است،و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده،كه از نمونه ‏هاى آن عمل به روش‏ هاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] و تصديق حكم ‏هاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد:


«كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ» : همه كسانى كه تا روز قيامت به سنت‏ هايى كه دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام پايه گذارى كرده ‏اند عمل نمايند، «مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود،«مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ» : هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، «مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به او برسد و بدان‏ها رضايت دهد، «الرّاضينَ بِقَتْلِ الاعْداءِ ايّاهُمْ» : كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند، «الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ» : كسانى كه حكم‏ هاى دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.
«كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ» : همه كسانى كه تا روز قيامت به سنت‏ هايى كه دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام پايه گذارى كرده ‏اند عمل نمايند، «مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود،«مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ» : هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، «مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به او برسد و بدان‏ها رضايت دهد، «الرّاضينَ بِقَتْلِ الاعْداءِ ايّاهُمْ» : كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند، «الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ» : كسانى كه حكم‏ هاى دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.


 
=== شش. عموميت پيروان در زمان و مكان ===
 
'''شش. عموميت پيروان در زمان و مكان'''
 
در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمان‏ ها و مكان‏ ها و حتى موجودات از جن و انس، عبارات مهمى ديده مى ‏شود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مى‏ گيرد:
در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمان‏ ها و مكان‏ ها و حتى موجودات از جن و انس، عبارات مهمى ديده مى ‏شود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مى‏ گيرد:


«اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ» ،«مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ» ،«مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ» ، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى‏ شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.
«اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ» ،«مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ» ،«مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ» ، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى‏ شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.


شجره ملعونه =   دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير


===  شقاوت دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ===
   پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على‏ عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على‏ عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام است.


شجره ملعونه =   دشمنان اهل‏بيت ‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير
اَلا وَ اِنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً اِلاّ شَقِىٌّ، وَ لا يُوالى عَلِيّاً اِلاّ تَقِىٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ اِلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىٍّ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ» اِلاّ عَلِىٌّ الَّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ:
 
 
۴۶.  شقاوت دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام××× ۱ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶  - ۱۷۹. ×××
 
   پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على‏عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على‏عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق »وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ« در آخر اين سوره على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است.
 
 
اَلا وَ اِنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً اِلاّ شَقِىٌّ، وَ لا يُوالى عَلِيّاً اِلاّ تَقِىٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ اِلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىٍّ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ: »بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ« اِلاّ عَلِىٌّ الَّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ:
 
بدانيد كه با على دشمنى نمى‏كند مگر شقى و با على دوستى نمى‏كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى‏آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره على نازل شده است سوره »و العصر« : »بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ« ، »قسم به عصر، انسان در زيان است« مگر على كه ايمان آورد و به حق و صبر راضى شد.
 
 
۴۷.  صحيفه ملعونه اول =   صحيفه ملعونه اول
 
 
۴۸.  صحيفه ملعونه دوم =   صحيفه ملعونه دوم
 


۴۹.  صفات ناپسند در دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام××× ۱ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۲  - ۲۰۱ ۱۸۶  - ۱۷۹. ×××
بدانيد كه با على دشمنى نمى‏ كند مگر شقى و با على دوستى نمى ‏كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى ‏آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره على نازل شده است سوره «و العصر» : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ» ، »قسم به عصر، انسان در زيان است« مگر على كه ايمان آورد و به حق و صبر راضى شد.
 
   پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، بار ديگر به نور خداوندى اشاره كرد كه در پيامبر و اميرالمؤمنين و امامان تا امام‏زمان‏عليهم السلام قرار داده شده است. همچنين در مورد ضايع كنندگان حق آل‏محمدعليهم السلام سخن گفت كه عبارت بودند از: كوتاهى كنندگان، معاندين و كينه توزان، مخالفت كنندگان، خيانت كاران، آنان كه رفتار ناروا دارند، ظلم كنندگان، غاصبين، و جالب بود كه عبارت »من جميع العالمين« را پيوست اين گروه‏ها قرار داد تا گستره آن همه زمان‏ها و مكان‏ها را فرا گيرد.


=== صفات ناپسند در دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۲  - ۲۰۱ ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ===
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، بار ديگر به نور خداوندى اشاره كرد كه در پيامبر و اميرالمؤمنين و امامان تا امام‏ زمان‏ عليهم السلام قرار داده شده است. همچنين در مورد ضايع كنندگان حق آل ‏محمدعليهم السلام سخن گفت كه عبارت بودند از: كوتاهى كنندگان، معاندين و كينه توزان، مخالفت كنندگان، خيانت كاران، آنان كه رفتار ناروا دارند، ظلم كنندگان، غاصبين، و جالب بود كه عبارت«من جميع العالمين»را پيوست اين گروه ‏ها قرار داد تا گستره آن همه زمان ‏ها و مكان‏ ها را فرا گيرد.


مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ اِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الَّذى يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرينَ وَ الْمُعانِدينَ وَ الْمُخالِفينَ وَ الْخائِنينَ وَ الْآثِمينَ وَ الظّالِمينَ وَ الْغاصِبينَ مِنْ جَميعِ الْعالَمينَ:
مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ اِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الَّذى يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرينَ وَ الْمُعانِدينَ وَ الْمُخالِفينَ وَ الْخائِنينَ وَ الْآثِمينَ وَ الظّالِمينَ وَ الْغاصِبينَ مِنْ جَميعِ الْعالَمينَ:


اى مردم، نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در على بن ابى ‏طالب و بعد در نسل او تا مهدى قائم، كه حق خداوند و هر حقى كه براى ما باشد مى ‏گيرد، چرا كه خداوند عز و جل ما را بر كوتاهى كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان(و همه مخلوقات) حجت قرار داده است.


اى مردم، نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در على بن ابى‏طالب و بعد در نسل او تا مهدى قائم، كه حق خداوند و هر حقى كه براى ما باشد مى‏گيرد، چرا كه خداوند عز و جل ما را بر كوتاهى كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان )و همه مخلوقات( حجت قرار داده است.
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش هفتم خطبه غدير آيه ۱۱۲ سوره انعام: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» را در كلام خود آورد و فرمود: «دشمنان امامان، سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطين‏ اند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى‏ رسانند» .اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اِخْوانُ الشَّياطينِ، يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً:
 
 
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش هفتم خطبه غدير آيه ۱۱۲ سوره انعام: »وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً« را در كلام خود آورد و فرمود: »دشمنان امامان، سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطين‏اند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى‏رسانند« .
 
 
اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اِخْوانُ الشَّياطينِ، يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً:
 
 
بدانيد كه دشمنان ايشان سفهاء گمراه و برادران شياطين‏اند كه اباطيل را از روى غرور به يكديگر مى‏رسانند.
 
 
۵۰.  طرفداران جبت و طاغوت =   دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير
 
 
۵۱.  ظلمتِ دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام××× ۱ واقعه قرآنى غدير: ص ۹۳. ×××


   بخش ششم سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير منافقين را نشانه مى‏رفت، و اشاره‏هاى رمزى به توطئه و نقشه‏هاى آنان بود كه مى‏بايست از فراز منبر غدير هشدار آن داده مى‏شد و مردم را نگران روزهاى آينده اسلام مى‏نمود.
بدانيد كه دشمنان ايشان سفهاء گمراه و برادران شياطين ‏اند كه اباطيل را از روى غرور به يكديگر مى‏ رسانند.


=== ظلمتِ دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۹۳.</ref> ===
بخش ششم سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير منافقين را نشانه مى‏ رفت، و اشاره ‏هاى رمزى به توطئه و نقشه‏ هاى آنان بود كه مى‏ بايست از فراز منبر غدير هشدار آن داده مى ‏شد و مردم را نگران روزهاى آينده اسلام مى ‏نمود.


اما صاحب فصيح‏ترين بيان در همه عالم، چنان مقدمه سازى بر اين بخش سخن نمود كه ذلت و سقوط دشمنان را به همه نشان دهد. آن پيشينه، بيان مقام نورانيت خود و اهل‏بيتش بود كه فراتر از مقام نبوت و امامت است.
اما صاحب فصيح ‏ترين بيان در همه عالم، چنان مقدمه سازى بر اين بخش سخن نمود كه ذلت و سقوط دشمنان را به همه نشان دهد. آن پيشينه، بيان مقام نورانيت خود و اهل‏ بيتش بود كه فراتر از مقام نبوت و امامت است.


با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند.
با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند.


در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه ‏اى كه نتيجه گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود، آنجا كه فرمود: «مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ» : «ايمان آوريد قبل از آنكه صورت ‏هايى را هلاک نماييم و آن‏ها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم» .اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى‏ كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى‏ گذارند.


در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه‏اى كه نتيجه گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود، آنجا كه فرمود: »مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ« : »ايمان آوريد قبل از آنكه صورت‏هايى را هلاك نماييم و آن‏ها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم« .
اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: «به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى‏ شناسم، ولى مأمور شده ‏ام كه از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم» .
 
 
اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى‏كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى‏گذارند.
 
 
اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: »به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى‏شناسم، ولى مأمور شده‏ام كه از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم« .
 
 
با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه‏هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه‏هاى سرّى آنان آگاه مى‏گردند. از نظر فن خطابه همين كافى بود كه آنان را در سكوتى بهت انگيز فرو بَرَد و از هر حركت ناهنجارى باز دارد.
 
 
۵۲.  عدم سازش با دشمن غدير××× ۱ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۵ ۱۲۰ ۱۱۹ ۱۰۷. ×××
 
   عظمت غدير اقتضا مى‏كند به بلنداى آن برنامه‏ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه‏هاى كم ابهت تبليغ مى‏توان جلوه‏گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى‏دهد كه آن را در جذاب‏ترين و ارزشمندترين گونه‏هاى رسانه‏اى جلوه‏گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.
 
 
اگر در سخنرانى غدير تأكيد خاصى بر يكى بودن صراط مستقيم و نشان دادن دقيق آن بوده، اين به ما مى‏گويد كه به مخاطبين غدير قبل از همه بياموزيم كه راه راست يكى بيشتر نيست و بايد در جستجوى آن بود و آن را پيدا كرد. بايد غديريان را آگاه كنيم كه نمى‏توان ولايت على‏عليه السلام را در كنار ولايت اهل سقيفه پذيرفت، و با دشمنان غدير نمى‏توان دست محبت داد.
 


بايد به اهل غدير فهماند كه بر سر بهشت و جهنم نمى‏توان مصالحه كرد و در جايى كه قاضى خدا و رسول است نمى‏توان با مسامحه عمل كرد و بين غدير و سقيفه جمع كرد! اگر جنت و نار يكى شدند غدير و سقيفه هم ادغام مى‏شود و دو گانگى از بين مى‏رود.
با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه ‏هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه‏ هاى سرّى آنان آگاه مى ‏گردند. از نظر فن خطابه همين كافى بود كه آنان را در سكوتى بهت انگيز فرو بَرَد و از هر حركت ناهنجارى باز دارد.


===  عدم سازش با دشمن غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۵ ۱۲۰ ۱۱۹ ۱۰۷.</ref> ===
عظمت غدير اقتضا مى‏ كند به بلنداى آن برنامه ‏ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه‏ هاى كم ابهت تبليغ مى ‏توان جلوه ‏گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى‏ دهد كه آن را در جذاب ‏ترين و ارزشمندترين گونه ‏هاى رسانه ‏اى جلوه ‏گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.


همچنين اگر در غدير جبرئيل ظاهر شد و اعلام كرد كه غدير را جز منافق يا كافر بر هم نمى‏زند، ما هم امروز بايد پيام جبرئيل را هم عرض تبليغ غدير ابلاغ نماييم، چرا كه سخن پيك وحى دلنشينىِ ديگرى در قلوب خواهد داشت.
اگر در سخنرانى غدير تأكيد خاصى بر يكى بودن صراط مستقيم و نشان دادن دقيق آن بوده، اين به ما مى‏ گويد كه به مخاطبين غدير قبل از همه بياموزيم كه راه راست يكى بيشتر نيست و بايد در جستجوى آن بود و آن را پيدا كرد. بايد غديريان را آگاه كنيم كه نمى ‏توان ولايت على‏ عليه السلام را در كنار ولايت اهل سقيفه پذيرفت، و با دشمنان غدير نمى ‏توان دست محبت داد.


بايد به اهل غدير فهماند كه بر سر بهشت و جهنم نمى ‏توان مصالحه كرد و در جايى كه قاضى خدا و رسول است نمى ‏توان با مسامحه عمل كرد و بين غدير و سقيفه جمع كرد! اگر جنت و نار يكى شدند غدير و سقيفه هم ادغام مى‏ شود و دو گانگى از بين مى ‏رود.


۵۳.  غدير در زمان دشمنان××× ۱ چهارده قرن با غدير: ص ۱۳۸. ×××
همچنين اگر در غدير جبرئيل ظاهر شد و اعلام كرد كه غدير را جز منافق يا كافر بر هم نمى‏زند، ما هم امروز بايد پيام جبرئيل را هم عرض تبليغ غدير ابلاغ نماييم، چرا كه سخن پيک وحى دلنشينىِ ديگرى در قلوب خواهد داشت.


   از روز رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله تا پايان قرن اول هجرى ثبت و تدوين احاديث و تاريخ اسلام از طرف غاصبين خلافت ممنوع اعلام شده و مجازات‏هاى سختى براى اقدام كنندگان به چنين مهمى در نظر گرفته شده بود. علت اصلى اين نقشه جلوگيرى از ثبت مطالبى چون واقعه غدير بود كه با اساس حكومت غاصبين منافات داشت.
=== غدير در زمان دشمنان<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۳۸.</ref> ===
از روز رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله تا پايان قرن اول هجرى ثبت و تدوين احاديث و تاريخ اسلام از طرف غاصبين خلافت ممنوع اعلام شده و مجازات‏ هاى سختى براى اقدام كنندگان به چنين مهمى در نظر گرفته شده بود. علت اصلى اين نقشه جلوگيرى از ثبت مطالبى چون واقعه غدير بود كه با اساس حكومت غاصبين منافات داشت.