پرش به محتوا

دشمنی منافقین با ائمه علیهم السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
از جمله اقدامات هميشگى منافقين در برابر پيامبر صلى الله عليه وآله، ايجاد اغتشاش و جنجال و هياهو در مقابل حضرت، و حتى بين سخن گفتن و خطبه‏ هاى رسول‏  
از جمله اقدامات هميشگى [[منافقین]] در برابر پيامبر صلى الله عليه وآله، ايجاد اغتشاش و جنجال و هياهو در مقابل حضرت، و حتى بين سخن گفتن و خطبه‏ هاى رسول‏  


اللَّه ‏صلى الله عليه وآله بود!! از جمله اين اغتشاشاتِ منافقين، جنجال‏ هايى بود كه در حجةالوداع و قبل از غدير به پا مى‏ كردند.
اللَّه ‏صلى الله عليه وآله بود!! از جمله اين اغتشاشاتِ منافقين، جنجال‏ هايى بود كه در حجةالوداع و قبل از غدير به پا مى‏ كردند.
خط ۵: خط ۵:
به عنوان مثال، يكى از موارد جنجالی است كه در عرفات به آن دامن زدند:
به عنوان مثال، يكى از موارد جنجالی است كه در عرفات به آن دامن زدند:
===۱. جوسازی و خشونت===
===۱. جوسازی و خشونت===
در روايات صحيح آمده كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در حجةالوداع و در صحراى عرفات و به عنوان مقدمه‏ چينى براى غدير براى مردم خطبه‏ اى خواند. هنگامى كه مى‏ خواست از مسئله امامت سخنى به ميان آورد و حديث ثقلين را يادآورى كند و تعداد امامان دوازده‏گانه را بيان كند، با جنجال و اخلال جمعى از حاضران روبرو گرديد، به حدى كه ممكن نشد سخنش را به مردم برساند.
در روايات صحيح آمده كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در حجةالوداع و در صحراى [[عرفات]] و به عنوان مقدمه‏ چينى براى غدير براى مردم خطبه‏ اى خواند. هنگامى كه مى‏ خواست از مسئله [[امامت]] سخنى به ميان آورد و [[ثقلین(حدیث)|حدیث ثقلین]] را يادآورى كند و تعداد امامان دوازده‏گانه را بيان كند، با جنجال و اخلال جمعى از حاضران روبرو گرديد، به حدى كه ممكن نشد سخنش را به مردم برساند.


در اين قضيه عده‏ اى تصريح كرده كه نتوانسته‏ اند سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را بشنوند؛ انس بن مالک، عبدالملک بن عمير، عمر بن خطاب، ابى ‏جحيفه و جابر بن سمره<ref>كفاية الاثر: (خزّاز) . احقاق الحق: ج ۱۳.</ref> همگى از اين عده‏ اند.
در اين قضيه عده‏ اى تصريح كرده كه نتوانسته‏ اند سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را بشنوند؛ انس بن مالک، عبدالملک بن عمير، عمر بن خطاب، ابى ‏جحيفه و جابر بن سمره<ref>كفاية الاثر: (خزّاز) . احقاق الحق: ج ۱۳.</ref> همگى از اين عده‏ اند.
خط ۱۱: خط ۱۱:
از اين ميان، روايت جابر بن سمره از همه روشن‏ تر است، و به نظر مى‏ رسد وى اين موضوع را چندين بار بيان كرده است، زيرا به چند طريق از او روايت شده است. در اينجا برخى از آنها را، به ويژه مواردى كه در كتب صحاح و كتب معتبر ديگر آمده برگزيديم و تقديم مى‏ داريم:
از اين ميان، روايت جابر بن سمره از همه روشن‏ تر است، و به نظر مى‏ رسد وى اين موضوع را چندين بار بيان كرده است، زيرا به چند طريق از او روايت شده است. در اينجا برخى از آنها را، به ويژه مواردى كه در كتب صحاح و كتب معتبر ديگر آمده برگزيديم و تقديم مى‏ داريم:


'''الف)''' در مسند احمد بن حنبل در دو روايت از جابر بن سمره نقل كرده كه پيامبر صلى الله عليه وآله در عرفات برايمان خطبه مى‏ خواند ... .
'''الف)''' در مسند [[احمد بن حنبل]] در دو روايت از جابر بن سمره نقل كرده كه پيامبر صلى الله عليه وآله در عرفات برايمان خطبه مى‏ خواند ... .


ابوربيع نيز چنين نقل كرده است: و شنيدم كه ايشان مى‏ فرمود: اين امر پيوسته با عزت و پيروز خواهد بود تا دوازده نفر آن را به دست گيرند كه همگى ... . در اين موقع گروهى جنجال به راه انداخته و با هم صحبت آغاز كردند و من سخن حضرت را بعد از كلمه «همگى» نفهميدم. پس به پدرم گفتم: بعد از كلمه «همگى» پيامبر صلى الله عليه وآله چه فرمود؟ پدرم پاسخ داد: همگى از قريش‏ اند.
ابوربيع نيز چنين نقل كرده است: و شنيدم كه ايشان مى‏ فرمود: اين امر پيوسته با عزت و پيروز خواهد بود تا دوازده نفر آن را به دست گيرند كه همگى ... . در اين موقع گروهى جنجال به راه انداخته و با هم صحبت آغاز كردند و من سخن حضرت را بعد از كلمه «همگى» نفهميدم. پس به پدرم گفتم: بعد از كلمه «همگى» پيامبر صلى الله عليه وآله چه فرمود؟ پدرم پاسخ داد: همگى از قريش‏ اند.
خط ۱۷: خط ۱۷:
در روايت نعمانى اين گونه آمده: مردم شروع نمودند به صحبت كردن و من ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... ، تا آخر روايت.
در روايت نعمانى اين گونه آمده: مردم شروع نمودند به صحبت كردن و من ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... ، تا آخر روايت.


'''ب)''' همچنين از شعبى از جابر بن سمره نقل شده كه گفت: پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اين دين با عزت و پايدار خواهد ماند و بر دشمنانش پيروز خواهد شد تا دوازده خليفه كه ... . جابر در ادامه گفته است: در اين موقع مردم شروع نمودند به برخاستن و نشستن... .
'''ب)''' همچنين از شعبى از جابر بن سمره نقل شده كه گفت: [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|پیامبرصلی الله علیه وآله]] فرمود: اين دين با عزت و پايدار خواهد ماند و بر دشمنانش پيروز خواهد شد تا دوازده خليفه كه ... . جابر در ادامه گفته است: در اين موقع مردم شروع نمودند به برخاستن و نشستن... .


شيخ طوسى در ادامه اين روايت نقل نموده است: و آن حضرت سخنى گفت كه من نفهميدم. پس به پدرم يا برادرم گفتم: ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۹. الغيبة (طوسى) : ص ۸۸ . اعلام الورى: ص ۳۸۴. بحار الانوار: ج ۶۳ ص ۲۳۶.</ref>
شيخ طوسى در ادامه اين روايت نقل نموده است: و آن حضرت سخنى گفت كه من نفهميدم. پس به پدرم يا برادرم گفتم: ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۹. الغيبة (طوسى) : ص ۸۸ . اعلام الورى: ص ۳۸۴. بحار الانوار: ج ۶۳ ص ۲۳۶.</ref>
خط ۳۳: خط ۳۳:
در پاره ‏اى از روايات نيز عبارت اين گونه آمده است: در اين موقع صداى حضرت نامفهوم شد. من از پدرم پرسيدم: جمله ‏اى كه نامفهوم شد چه بود؟ پاسخ داد: همگى از بنى هاشم اند.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۴۵.</ref>
در پاره ‏اى از روايات نيز عبارت اين گونه آمده است: در اين موقع صداى حضرت نامفهوم شد. من از پدرم پرسيدم: جمله ‏اى كه نامفهوم شد چه بود؟ پاسخ داد: همگى از بنى هاشم اند.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۴۵.</ref>


'''د)''' در روايتى ديگر اشاره نمود كه اين ماجرا در حجةالوداع رخ داده و گفته است: سپس كلام رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله براى من نامفهوم شد. پس از پدرم كه به رسول‏ خداصلى الله عليه وآله نزديكک تر بود پرسيدم كه آن عبارت چه بود؟ پاسخ داد: آن حضرت فرمود: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۰.</ref>
'''د)''' در روايتى ديگر اشاره نمود كه اين ماجرا در حجةالوداع رخ داده و گفته است: سپس كلام رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله براى من نامفهوم شد. پس از پدرم كه به رسول‏ خداصلى الله عليه وآله نزديک تر بود پرسيدم كه آن عبارت چه بود؟ پاسخ داد: آن حضرت فرمود: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۰.</ref>


'''هـ)''' در روايتى ديگر از جابر، وى بعد از اين سخن كه امامان دوازده نفر اند گفته است: پس از اين پيامبر صلى الله عليه وآله كلامى فرمود كه چون مردم جنجال به راه انداخته بودند نفهميدم. از اين جهت از پدرم پرسيدم كه او چه فرمود؟ او گفت ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۳.</ref>
'''هـ)''' در روايتى ديگر از جابر، وى بعد از اين سخن كه امامان دوازده نفر اند گفته است: پس از اين پيامبر صلى الله عليه وآله كلامى فرمود كه چون مردم جنجال به راه انداخته بودند نفهميدم. از اين جهت از پدرم پرسيدم كه او چه فرمود؟ او گفت ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۳.</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:


==== '''اول: مكان حادثه''' ====
==== '''اول: مكان حادثه''' ====
چنانكه ملاحظه كرديد اين روايات در مورد مكانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا خطابه ايراد فرمود با هم اختلاف دارند. در برخى از آنها آمده كه اين ماجرا در حجةالوداع به وقوع پيوسته، و پاره‏اى ديگر نقل كرده‏اند كه در عرفات بوده است. در يك روايت نيز راوى بين عرفات و منى مردد مانده، و در بعضى نيز عبارت در مسجد آمده، و برخى هم سكوت نموده و محلى را نام نبرده اند. با اين وجود همه آنها از وقوع هرج و مرج و جنجالى سخن گفته‏ اند كه باعث شده راوى نتواند ادامه كلام رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله را بشنود. البته بعضى روايات نيز اشاره نموده‏ اند كه راوى سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميده است و از جنجال سخنى به ميان نياورده ‏اند.
چنانكه ملاحظه كرديد اين روايات در مورد مكانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا خطابه ايراد فرمود با هم اختلاف دارند. در برخى از آنها آمده كه اين ماجرا در حجةالوداع به وقوع پيوسته، و پاره‏اى ديگر نقل كرده ‏اند كه در عرفات بوده است. در يک روايت نيز راوى بين عرفات و منى مردد مانده، و در بعضى نيز عبارت در مسجد آمده، و برخى هم سكوت نموده و محلى را نام نبرده اند. با اين وجود همه آنها از وقوع هرج و مرج و جنجالى سخن گفته‏ اند كه باعث شده راوى نتواند ادامه كلام رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله را بشنود. البته بعضى روايات نيز اشاره نموده‏ اند كه راوى سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميده است و از جنجال سخنى به ميان نياورده ‏اند.


بدين ترتيب آيا پيامبرصلى الله عليه وآله در چند جا اين موضوع را بيان فرموده و هر بار نيز با اغتشاش و جنجال روبرو شده است؟ و آيا منظور از مسجد، مسجد منى است يا عرفه؟ اگر فرض كنيم كه گفتن منى اشتباهى از جانب راوى نبوده است.
بدين ترتيب آيا پيامبرصلى الله عليه وآله در چند جا اين موضوع را بيان فرموده و هر بار نيز با اغتشاش و جنجال روبرو شده است؟ و آيا منظور از مسجد، مسجد منى است يا عرفه؟ اگر فرض كنيم كه گفتن منى اشتباهى از جانب راوى نبوده است.


و يا اين ماجرا در يك جا به وقوع پيوسته و امر بر راويان و مورخان مشتبه شده، يا دستى در ميان است كه سعى دارد اين گونه مسائل را به بازى گرفته و با ايجاد اختلاف در نقل آن ها بر حقيقتى سرپوش نهاده و موضوعى مهم و حساس را - كه همان جانشينى و امامت بعد از رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله است - در معرض طوفان شبهات قرار دهد.
و يا اين ماجرا در يک جا به وقوع پيوسته و امر بر راويان و مورخان مشتبه شده، يا دستى در ميان است كه سعى دارد اين گونه مسائل را به بازى گرفته و با ايجاد اختلاف در نقل آن ها بر حقيقتى سرپوش نهاده و موضوعى مهم و حساس را - كه همان جانشينى و امامت بعد از رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله است - در معرض طوفان شبهات قرار دهد.


البته اين احتمال كه ماجرا در چند جا رخ داده و هر بار نيز گروهى مخالفت و دشمنى خويش را با پيامبر صلى الله عليه وآله اظهار نموده‏ اند، بر ديگر موارد ترجيح دارد، زيرا راويان و خصوصيات و حالات نقل شده متعدد و متفاوت است.
البته اين احتمال كه ماجرا در چند جا رخ داده و هر بار نيز گروهى مخالفت و دشمنى خويش را با پيامبر صلى الله عليه وآله اظهار نموده‏ اند، بر ديگر موارد ترجيح دارد، زيرا راويان و خصوصيات و حالات نقل شده متعدد و متفاوت است.
خط ۶۷: خط ۶۷:
چنانكه در بعضى منابع نيز اين گونه آمده است، و البته قندوزى حنفى نيز در كتابش بر اين اساس كه «آنها جانشينى و خلافت بنى‏هاشم را خوش نداشتند» در نهايت به همين عبارت رسيده است.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۴۶. منتخب الاثر: ص ۱۴، ۱۵.</ref>
چنانكه در بعضى منابع نيز اين گونه آمده است، و البته قندوزى حنفى نيز در كتابش بر اين اساس كه «آنها جانشينى و خلافت بنى‏هاشم را خوش نداشتند» در نهايت به همين عبارت رسيده است.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۴۶. منتخب الاثر: ص ۱۴، ۱۵.</ref>


احتمال ديگر آن است كه حضرت هر دو جمله را فرموده باشند، به اين صورت كه: «همگى از قريش اند و همگى از بنى‏ هاشم»، كه در نتيجه جمله اول مقدمه ‏اى براى عبارت دوم بوده است، و همين موجب شده تا قريش و هوادارانشان بر آشوبند و سر و صدا و هياهو به راه اندازند و برخيزند و بنشينند و ... !! چرا كه آنان از اين كلام - كه «همگى از قريش اند» -  بغض و نفرتى نداشتند، بلكه موجب شادمانى و خوشحالى آنها نيز شده است، زيرا اين امر همان بود كه براى رسيدن به آن همواره با تمام توان خود از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نبوده، و براى دست يابى به آن نقشه ‏ها و دسيسه مى‏ چيدند و به خاطرش دشمنى ‏ها كرده و عهد و پيمان‏ها مى ‏بستند. بدين ترتيب اگر مسئله فقط همين بود، شورش و جنجال براى چه؟ و هياهو و سر و صدا براى چه؟
احتمال ديگر آن است كه حضرت هر دو جمله را فرموده باشند، به اين صورت كه: «همگى از قريش اند و همگى از بنى‏ هاشم»، كه در نتيجه جمله اول مقدمه ‏اى براى عبارت دوم بوده است، و همين موجب شده تا قريش و هوادارانشان بر آشوبند و سر و صدا و هياهو به راه اندازند و برخيزند و بنشينند و ... !! چرا كه آنان از اين كلام - كه «همگى از قريش اند» -  بغض و نفرتى نداشتند، بلكه موجب شادمانى و خوشحالى آنها نيز شده است، زيرا اين امر همان بود كه براى رسيدن به آن همواره با تمام توان خود از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نبوده، و براى دست يابى به آن نقشه ‏ها و دسيسه مى‏ چيدند و به خاطرش دشمنى ‏ها كرده و عهد و پيمان‏ ها مى ‏بستند. بدين ترتيب اگر مسئله فقط همين بود، شورش و جنجال براى چه؟ و هياهو و سر و صدا براى چه؟
===۲. موضع گیری و رسوایی===
===۲. موضع گیری و رسوایی===
ترديدى نيست كه رجال با تقوى و نيكان صحابه پيامبر صلى الله عليه وآله مطيع او بوده و بر هر چه او حكم مى‏ نمود سر تسليم فرود مى ‏آوردند، اما ديگران كه نسبت به اين عده اكثريت را تشكيل مى‏ دادند، هواپرستان و جاه طلبانى بودند كه اسلام نياورده، بلكه چون پيامبرصلى الله عليه وآله بر آنان چيره گشته بود فقط تسليم وى شده بودند و تظاهر به ورع و دين واطاعت از خدا و پيامبر صلى الله عليه وآله را وسيله ‏اى براى دستيابى به آرزوها و تحقق اهدافشان قرار داده بودند. اينان كه ظاهرشان خلاف باطنشان بود، بايد روزى اين تزويرها و نيرنگ ‏هاشان به شكلى بر ملا مى‏ شد.
ترديدى نيست كه رجال با تقوى و نيكان صحابه پيامبر صلى الله عليه وآله مطيع او بوده و بر هر چه او حكم مى‏ نمود سر تسليم فرود مى ‏آوردند، اما ديگران كه نسبت به اين عده اكثريت را تشكيل مى‏ دادند، هواپرستان و جاه طلبانى بودند كه اسلام نياورده، بلكه چون پيامبرصلى الله عليه وآله بر آنان چيره گشته بود فقط تسليم وى شده بودند و تظاهر به ورع و دين واطاعت از خدا و پيامبر صلى الله عليه وآله را وسيله ‏اى براى دستيابى به آرزوها و تحقق اهدافشان قرار داده بودند. اينان كه ظاهرشان خلاف باطنشان بود، بايد روزى اين تزويرها و نيرنگ ‏هاشان به شكلى بر ملا مى‏ شد.