۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
=== سندِ حديث غدير<ref>عبقات الانوار(مير حامدحسين) : مجلدات حديث غدير (۱۰ جلد): ج ۷ - ۱. نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار (سيد على ميلانى) : ج ۶ و ۷. خلاصه عبقات الانوار، حديث غدير (مرتضى نادرى) : ص ۴۹ - ۷۱۹. چكيده عبقات الانوار، حديث غدير (محمدرضا شريفى) : ص ۳۱ - ۳۰۰.</ref><ref> در چند مورد نيز از اين كتاب ها استفاده شده است: الغدير فى مصادر الفريقين (قطيفى) : ص ۵۱ -۵۳۰. حديث ولايت در روايت صحابه (طلوعى گوگانى): كل كتاب. غدير خم (دشتى) : ص۴۹ - ۷۱. بر ساحل غدير: ص۱۴۳ - ۱۹۲. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳،۱۴۳،۱۴۰،۱۳۶،۱۳۵،۱۲۵،۱۲۱،۱۲۰،۷۶. اسرار غدير: ص ۲۸۰،۱۲۱،۱۱۱،۱۰۷،۱۰۵،۱۰۴. هزار و يك نكته درباره غدير و فضائل اميرالمؤمنين على عليه السلام: ص ۵۳۱ - ۵۳۶ . غدير در آئينه كتاب.</ref>=== | === سندِ حديث غدير<ref>عبقات الانوار(مير حامدحسين) : مجلدات حديث غدير (۱۰ جلد): ج ۷ - ۱. نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار (سيد على ميلانى) : ج ۶ و ۷. خلاصه عبقات الانوار، حديث غدير (مرتضى نادرى) : ص ۴۹ - ۷۱۹. چكيده عبقات الانوار، حديث غدير (محمدرضا شريفى) : ص ۳۱ - ۳۰۰.</ref><ref> در چند مورد نيز از اين كتاب ها استفاده شده است: الغدير فى مصادر الفريقين (قطيفى) : ص ۵۱ -۵۳۰. حديث ولايت در روايت صحابه (طلوعى گوگانى): كل كتاب. غدير خم (دشتى) : ص۴۹ - ۷۱. بر ساحل غدير: ص۱۴۳ - ۱۹۲. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳،۱۴۳،۱۴۰،۱۳۶،۱۳۵،۱۲۵،۱۲۱،۱۲۰،۷۶. اسرار غدير: ص ۲۸۰،۱۲۱،۱۱۱،۱۰۷،۱۰۵،۱۰۴. هزار و يك نكته درباره غدير و فضائل اميرالمؤمنين على عليه السلام: ص ۵۳۱ - ۵۳۶ . غدير در آئينه كتاب.</ref>=== | ||
از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد و با وجود تحقيقات ارزشمند باز هم جاى كنكاش دارد، تحقيق در مورد سند | از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد و با وجود تحقيقات ارزشمند باز هم جاى كنكاش دارد، تحقيق در مورد سند [[حدیث غدیر]] و بحث هاى رجالى است. | ||
تذكر: در اين جا در مورد سند حديث غدير، تحقيق مفصل و جامعى آورده مى شود. ولى چون مطالب اين موضوع سلسله وار و به هم متصل است، عناوين اين واژه - (يعنى سند حديث غدير ) استثنائاً به شكل الفبايى نيامده، بلكه روند بحث سندى در آن حفظ شده است. | تذكر: در اين جا در مورد سند حديث غدير، تحقيق مفصل و جامعى آورده مى شود. ولى چون مطالب اين موضوع سلسله وار و به هم متصل است، عناوين اين واژه - (يعنى سند حديث غدير ) استثنائاً به شكل الفبايى نيامده، بلكه روند بحث سندى در آن حفظ شده است. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
ابوالمعالى جوينى از قرن پنجم مى گويد: در بغداد در دست صحافى كتابى ديدم كه بر جلد آن نوشته بود: «جلد بيست و هشتم از اسناد حديث من كنت مولاه فعلى مولاه، و بعد از اين جلد بيست و نهم خواهد بود» !! همچنين ابن كثير دمشقى مى گويد: «كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع آورى كرده بود!»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۸۶.</ref> | ابوالمعالى جوينى از قرن پنجم مى گويد: در بغداد در دست صحافى كتابى ديدم كه بر جلد آن نوشته بود: «جلد بيست و هشتم از اسناد حديث من كنت مولاه فعلى مولاه، و بعد از اين جلد بيست و نهم خواهد بود» !! همچنين ابن كثير دمشقى مى گويد: «كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع آورى كرده بود!»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۸۶.</ref> | ||
آن چه در اين مرحله مشهود است اينكه اكثر كتب، مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفين استحكام اصل مطلب بوده است. آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مى كردند در مرحله اول دست به كار محكم كارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسل هاى آينده | آن چه در اين مرحله مشهود است اينكه اكثر كتب، مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفين استحكام اصل مطلب بوده است. آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مى كردند در مرحله اول دست به كار محكم كارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسل هاى آينده مدارک لازم براى تحقيق و مو شكافى و بحث و بررسى داشته باشند. | ||
اين دوران در طول قرن دوم تا پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.اين تحقيقات در قرن هاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا زمان حاضر هم چنان پيش رفته، و آثار برجسته اى از اين قرون در دست است. | اين دوران در طول قرن دوم تا پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.اين تحقيقات در قرن هاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا زمان حاضر هم چنان پيش رفته، و آثار برجسته اى از اين قرون در دست است. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==== 2. بيشترين سند براى حديث غدير ==== | ==== 2. بيشترين سند براى حديث غدير ==== | ||
با وجود منع از نقل حديث در حكومت سقيفه، معصومين عليهم السلام و بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از | با وجود منع از نقل حديث در حكومت سقيفه، معصومين عليهم السلام و بيش از دويست نفر از [[صحابه]] و عده زيادى از [[تابعین]]، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى شده، آن را نقل كرده اند.<ref> عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۷۲ - ۴۷۶. </ref> | ||
در كتاب فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۹۳ - ۵۰۸.</ref> در صفحات ۵۰۹ تا ۵۱۷ راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه ۵۲۲ مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كرده اند ذكر كرده، و در صفحات ۵۲۹ تا ۵۳۴ به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است. | در كتاب فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۹۳ - ۵۰۸.</ref> در صفحات ۵۰۹ تا ۵۱۷ راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه ۵۲۲ مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كرده اند ذكر كرده، و در صفحات ۵۲۹ تا ۵۳۴ به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== 3. تواتر حديث غدير === | === 3. تواتر حديث غدير === | ||
همان طور كه داستان غدير و خطبه آن با | همان طور كه داستان غدير و خطبه آن با يک سند واحد به دست ما نرسيده، متن آن نيز به صورت قطعه هاى قابل جمع نقل شده است و به علل مختلفى از قبيل شرائط تقيه و امثال آن، و نيز طولانى بودن خطبه و عدم امكان حفظ كامل آن براى همگان، اكثر راويان «غدير»گوشه هايى از آن را نقل كرده اند، ولى جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»و چند جمله ديگرِ آن را همه راويان به اشاره يا به طور صريح نقل كرده اند. | ||
با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب | با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب [[ولایت امیر المؤمنین ولایة الله|ولایت]] است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است. | ||
طرق حديث غدير به حدّ تواتر قطعى رسيده است، امرى كه براى كمتر حديثى از احاديث منقول از رسول خدا | طرق حديث غدير به حدّ تواتر قطعى رسيده است، امرى كه براى كمتر حديثى از احاديث منقول از [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|رسول خدا صلی الله علیه و آله]] رخ داده است. از اين رو محققان بزرگ اهل سنت ناچار به تواتر آن اقرار كرده، و به قطعيت صدورش از پيامبر صلى الله عليه و آله تصريح كرده اند. در اين جا چند نمونه از كسانى را كه به تواتر حديث غدير تصريح كرده اند مى آوريم: | ||
اول. حافظ ذهبى | اول. حافظ ذهبى | ||
حافظ ابن كثير در تاريخ خود كلام ذهبى را آورده كه اقرار به تواتر حديث غدير نمود است. <ref>تاريخ ابن كثير: ج ۵ ص ۲۱۳ ،۲۱۴. شرح حال و توثيق ذهبى: حافظ ابن كثير، اِسْنَوى، ابن وزير صنعانى در الروض الباسم، تاج الدين عبدالوهّاب، سبط بن عجمى در مقدّمه الكشف الحثيث، دهلوى. تاريخ ابن كثير: ج ۵ ص ۲۱۳، ۲۱۴. طبقات اِسنَوى: ج ۱ ص ۵۵۸ . فوات الوفيات: ج ۲ ص ۳۷۰. الوافى بالوَفَيات: ج ۲ ص ۱۶۳. طبقات القرّاء: ج ۲ ص ۷۱. طبقات الشافعية( سُبكى ) : ج ۵ ص ۲۱۶. النجوم الزاهرة: ج ۱۰ ص ۱۸۲.</ref> | حافظ ابن كثير در تاريخ خود كلام ذهبى را آورده كه [[اقرار]] به تواتر حديث غدير نمود است. <ref>تاريخ ابن كثير: ج ۵ ص ۲۱۳ ،۲۱۴. شرح حال و توثيق ذهبى: حافظ ابن كثير، اِسْنَوى، ابن وزير صنعانى در الروض الباسم، تاج الدين عبدالوهّاب، سبط بن عجمى در مقدّمه الكشف الحثيث، دهلوى. تاريخ ابن كثير: ج ۵ ص ۲۱۳، ۲۱۴. طبقات اِسنَوى: ج ۱ ص ۵۵۸ . فوات الوفيات: ج ۲ ص ۳۷۰. الوافى بالوَفَيات: ج ۲ ص ۱۶۳. طبقات القرّاء: ج ۲ ص ۷۱. طبقات الشافعية( سُبكى ) : ج ۵ ص ۲۱۶. النجوم الزاهرة: ج ۱۰ ص ۱۸۲.</ref> | ||
دوم.حافظ ابن جَزَرى (ت ۷۵۱ - م ۸۳۳ ق) | دوم.حافظ ابن جَزَرى (ت ۷۵۱ - م ۸۳۳ ق) | ||
ابن جزرى به سند خود حديث غدير نقل نموده و سپس مى گويد: اين حديث از اين طريق حسن است و از طرق بسيار ديگر صحيح بوده، و به تواتر از | ابن جزرى به سند خود حديث غدير نقل نموده و سپس مى گويد: اين حديث از اين طريق حسن است و از طرق بسيار ديگر صحيح بوده، و به تواتر از [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام]] و رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است. عده بسيارى آن را از گروه بسيار ديگر نقل كرده اند، و سخن ناآگاهان از دانش حديث كه تلاش كرده اند اين روايت را تضعيف كنند اعتبارى ندارد. | ||
اين حديث از اين صحابه نقل شده است: ابوبكر، عمر بن خطّاب، طلحة بن عبيداللَّه، | اين حديث از اين صحابه نقل شده است: ابوبكر، عمر بن خطّاب، طلحة بن عبيداللَّه، [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر بن عَوّام]]، سعد بن ابى وقّاص، عبدالرحمن بن عَوف، [[عباس بن عبدالمطلب|عباس بن عبدالمطّلب]]، [[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]]، بَراء بن عازب، بُرَيدَة بن حُصَيب، ابوهريره، ابوسعيد خُدرى، جابر بن عبداللَّه، عبداللَّه بن عباس، حُبشى بن جُنادَه، عبداللَّه بن مسعود، عمران بن حصين، عبداللَّه بن عمر، [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمّار بن یاسر]]، [[ابوذر غفاری|ابوذر غِفاری]]، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]]، اسعد بن زراره، خُزَيمَة بن ثابت، [[ابوایوب انصاری|ابوايّوب انصاری]]، سهل بن حُنَيف، حُذَيفَة بن يمان، سَمُرَة بن جُندَب، [[زید بن ثابت (ابوسعید)|زید بن ثابت]]، [[انس بن مالک انصاری|اَنَس بن مالک]] و صحابه ديگر. | ||
بارى، اين حديث به گونه صحيح از جماعتى از صحابيان - كه از خبرشان قطع و يقين به دست مى آيد - نقل و ثابت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير چنين سخنى گفته است. <ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليه السلام: ص ۳۴.</ref> | بارى، اين حديث به گونه صحيح از جماعتى از صحابيان - كه از خبرشان قطع و يقين به دست مى آيد - نقل و ثابت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير چنين سخنى گفته است. <ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليه السلام: ص ۳۴.</ref> | ||
شرح حال و توثيق ابن جَزَرى و اعتماد به او: حافظ | شرح حال و توثيق ابن جَزَرى و اعتماد به او: حافظ سیوطی در«حسن المقصد بعمل المولد » و «ميزان المعدلة فى شأن البسملة » و «الإتقان فى علوم القرآن»در تقسيم قرائات، مفتاح كنز دراية المجموع، دهلوى در بستان المحدثين، [[ابن حجر عسقلانی|ابن حَجَر]]، بَرزَنجى، سهارنپورى، كاتب چَلَبى. <ref>الاتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۷۷. طبقات الحفّاظ: ص ۵۴۳ ،۵۴۴ . اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليه السلام: ص۴،۳. الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: ج ۲ ص ۱۰۹. البدر الطالع: ج ۲ ص ۲۵۷. الضوء اللاّمع: ج ۹ ص ۲۵۵. طبقات داوودى: ج ۲ص ۵۹ . شَذَرات الذهب: ج ۷ ص ۴۰۲. طبقات القرّاء: ج ۲ ص ۲۴۷. كشف الظنون: ج ۱ ص ۶۶۹ . اصول الحديث. كفاية المتطلّع. حصر الشارد. </ref> | ||
سوم. حافظ سُيوطى | سوم. حافظ سُيوطى | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
سيوطى در كتاب « الأزهار المتناثرة فى الأخبار المتواترة»درباره حديث غدير اسناد فراوان آورده است. حافظ سيوطى در اين كتاب به نقل احاديث متواتر بسنده كرده و به عدم نقل احاديث غير متواتر پايبند بوده است. نام كتاب شاهد اين دعوى است.<ref>الازهار المتناثرة فى الاخبار المتواترة: ص ۱.</ref>بعد از آن هم كتابى نوشت به نام «الفوائد المتكاثرة فى الأخبار المتواترة»، و در آن كتاب احاديثى را آورد كه ده صحابى يا بيشتر آن را روايت كرده اند. در آن كتاب هم حديث غدير را آورده است. | سيوطى در كتاب « الأزهار المتناثرة فى الأخبار المتواترة»درباره حديث غدير اسناد فراوان آورده است. حافظ سيوطى در اين كتاب به نقل احاديث متواتر بسنده كرده و به عدم نقل احاديث غير متواتر پايبند بوده است. نام كتاب شاهد اين دعوى است.<ref>الازهار المتناثرة فى الاخبار المتواترة: ص ۱.</ref>بعد از آن هم كتابى نوشت به نام «الفوائد المتكاثرة فى الأخبار المتواترة»، و در آن كتاب احاديثى را آورد كه ده صحابى يا بيشتر آن را روايت كرده اند. در آن كتاب هم حديث غدير را آورده است. | ||
شرح حال و توثيق سيوطى و اشاره به دو كتاب او و حكم او به تواتر حديث غدير نموده اند: مُناوى، عزيزى، شامى (صاحب سيره)، شاه | شرح حال و توثيق سيوطى و اشاره به دو كتاب او و حكم او به تواتر حديث غدير نموده اند: مُناوى، عزيزى، شامى (صاحب سيره)، شاه ولی اللَّه دهلوی، دهلوى، كاتب چَلَبى، علامه مُناوى، علامه عزيزى.<ref>لواقح الأنوار. سيره شامى. رساله أصول الحديث. كتاب الموالاة(ابن عقده). كشف الظنون: ج ۱ ص ۷۳ و ج ۲ص۱۳۰۱. التيسير فى شرح الجامع الصغير: ج ۲ص۴۴۲. السراج المنير فى شرح الجامع الصغير: ج۳ص ۳۶۰.</ref> | ||
چهارم. شيخ على متّقى هندى | چهارم. شيخ على متّقى هندى | ||
متّقى حديث غدير و | متّقى حديث غدير و [[منزلت(حدیث)|حدیث منزلت]] را در كتاب «مختصر قطف الأزهار»آورده است. وى در خطبه كتابش مى نويسد: اين ها احاديث متواتر هستند و شمارشان به هشتاد و دو مى رسد. | ||
سيوطى اين احاديث را در كتابى گردآورده و نامش را «قطف الأزهار المتناثرة» نهاده، و راويان آن ها را - كه تعدادشان در هر حديث به ده صحابى يا بيشتر مى رسد - آورده است. ولى من نام راويان را حذف كردم و تنها متن احاديث را آوردم تا نگهدارى و حفظ آن ها آسان شود. علماى اهل سنت شرح حال | سيوطى اين احاديث را در كتابى گردآورده و نامش را «قطف الأزهار المتناثرة» نهاده، و راويان آن ها را - كه تعدادشان در هر حديث به ده صحابى يا بيشتر مى رسد - آورده است. ولى من نام راويان را حذف كردم و تنها متن احاديث را آوردم تا نگهدارى و حفظ آن ها آسان شود. علماى [[اهل سنت]] شرح حال [[متّقی هندی]] را نوشته و توثيقش كرده اند.<ref>أخبار الأخيار. سبحة المرجان فى تراجم علماء هندوستان. همچنين ر.ك: النور السافر فى أخبار القرن العاشر: ص ۳۱۵. لواقح الأنوار فى طبقات الأخيار(شعرانى). شَذَرات الذهب: ج ۸ص۳۷۹.</ref> | ||
پنجم. ميرزا مخدوم | پنجم. ميرزا مخدوم | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
آيا به اين جماعت نمى نگريد كه چنين نصوص معتبرى را به چيزى بر مى گردانند كه عقل هيچ خردمندى نمى پذيرد و حتى طبعِ هيچ نادانى آن را نمى پسندد؟! | آيا به اين جماعت نمى نگريد كه چنين نصوص معتبرى را به چيزى بر مى گردانند كه عقل هيچ خردمندى نمى پذيرد و حتى طبعِ هيچ نادانى آن را نمى پسندد؟! | ||
با اين همه، ما را به آن سبب كه عدم دلالت حديث غدير به نفى خلافت | با اين همه، ما را به آن سبب كه عدم دلالت حديث غدير به نفى خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و اثبات [[خلافت]] بلافصل على عليه السلام را روا مى داريم سرزنش و نكوهش مى كنند، و افزون بر اين مى گويند كه حديث غدير نصّ جلىّ است و منكرش كافر است. | ||
اگر از من درباره حديث متواتر غدير بپرسى، چكيده آن چه را شيخِ مفيد اينان ياد كرده است برايت مى گويم... . <ref>النواقض على الروافض(مخطوط ).</ref> | اگر از من درباره حديث متواتر غدير بپرسى، چكيده آن چه را شيخِ مفيد اينان ياد كرده است برايت مى گويم... . <ref>النواقض على الروافض(مخطوط ).</ref> | ||
البته نويسنده «مصائب النواصب فى الردّ على النواقض على الروافض»پاسخ زيبايى به ميرزا داده است.<ref>مصائب النواصب (سيد شوشترى).</ref> شرح حال و توثيق نام كتاب او: بَرزَنجى، رشيدالدين دهلوى، حيدرعلى | البته نويسنده «مصائب النواصب فى الردّ على النواقض على الروافض»پاسخ زيبايى به ميرزا داده است.<ref>مصائب النواصب (سيد شوشترى).</ref> شرح حال و توثيق نام كتاب او: بَرزَنجى، رشيدالدين دهلوى، حيدرعلى فيض آبادى، سهارنپورى.<ref>نواقض الروافض. كشف الظنون.</ref> | ||
ششم. جمال الدين محدّث | ششم. جمال الدين محدّث | ||
جمال الدين محدث شيرازى از مشايخ اجازه دهلوى و پدرش است. او حديث غدير را همراه با جريان حارث | جمال الدين محدث شيرازى از مشايخ اجازه دهلوى و پدرش است. او حديث غدير را همراه با جريان [[حارث بن نعمان فهری|حارث فهری]] و سنگ آسمانى نقل كرده، و مى گويد كه اين حديث به شكل متواتر از اميرالمؤمنين عليه السلام و رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده، و جماعت بسيار از صحابه اين حديث را روايت كرده اند.<ref>الاربعين ( مخطوط).</ref> ملا على قارى او را به شدت توثيق كرده است.<ref>المرقاة فى شرح المشكاة.</ref> | ||
هفتم. ملا على قارى | هفتم. ملا على قارى | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
دهم. محمد صدر عالم | دهم. محمد صدر عالم | ||
محمد صدر عالم با اشاره به كلام سيوطى، اقرار به تواتر | محمد صدر عالم با اشاره به كلام سيوطى، اقرار به تواتر [[حدیث غدیر]] نموده و پانزده طريق از علماى اهل سنت براى آن شمرده است.<ref> معارج العُلى فى مناقب المرتضى عليه السلام (مخطوط).</ref> وى از دانشمندان بزرگ هند بوده و لكنهوى او را ستوده است.<ref> نُزهة الخواطر: ج ۶ ص ۱۱۳.</ref> | ||
يازدهم. پانى پتى (م ۱۲۱۶ ق) | يازدهم. پانى پتى (م ۱۲۱۶ ق) | ||
پانى پتى در مورد حديث غدير اقرار نموده كه حديثى صحيح بلكه متواتر است كه سى تن از صحابه آن را روايت كرده اند. وى نام بعضى را هم شمرده است.<ref> السيف المسلول: ص ۱۰۸.</ref>قاضى ثناءاللَّه پانى پتى از علماى بزرگ هند است. بغدادى و ديگران شرح حالش را نوشته اند.<ref> ايضاح المكنون: ج ۱ ص ۳۱۰.</ref> | پانى پتى در مورد حديث غدير [[اقرار]] نموده كه حديثى صحيح بلكه متواتر است كه سى تن از صحابه آن را روايت كرده اند. وى نام بعضى را هم شمرده است.<ref> السيف المسلول: ص ۱۰۸.</ref>قاضى ثناءاللَّه پانى پتى از علماى بزرگ هند است. بغدادى و ديگران شرح حالش را نوشته اند.<ref> ايضاح المكنون: ج ۱ ص ۳۱۰.</ref> | ||
دوازدهم. محمد مبين لكنهوى (م ۱۲۲۵ ق) | دوازدهم. محمد مبين لكنهوى (م ۱۲۲۵ ق) | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
مرحوم سيد شرف الدين عاملى در كتاب خود «المراجعات» و در گفتگويى هايى كه با رئيس الازهر مصر داشته، از جمله شبه اى كه در مورد حديث غدير مطرح كرده بود را پاسخ داده است. از جمله در مورد سند حديث غدير مى گويد: | مرحوم سيد شرف الدين عاملى در كتاب خود «المراجعات» و در گفتگويى هايى كه با رئيس الازهر مصر داشته، از جمله شبه اى كه در مورد حديث غدير مطرح كرده بود را پاسخ داده است. از جمله در مورد سند حديث غدير مى گويد: | ||
اهل سنت در اثبات امامت به هر حديث صحيحى استدلال و احتجاج مى كنند؛ خواه متواتر باشد يا غير متواتر. ما نيز در برابر آن ها به آن استدلال مى كنيم، زيرا از طريق آن ها اين حديث صحيح است، تا آن ها را به آن چه خود به آن ملتزم هستند ملزَم كنيم. اما اگر در بين خودمان بر اثبات امامت به حديث غدير استدلال كنيم، به خاطر آن است كه اين حديث از طرق ما متواتر است، چنان كه بر كسى مخفى نيست. | اهل سنت در اثبات [[امامت]] به هر حديث صحيحى استدلال و احتجاج مى كنند؛ خواه متواتر باشد يا غير متواتر. ما نيز در برابر آن ها به آن استدلال مى كنيم، زيرا از طريق آن ها اين حديث صحيح است، تا آن ها را به آن چه خود به آن ملتزم هستند ملزَم كنيم. اما اگر در بين خودمان بر اثبات امامت به حديث غدير استدلال كنيم، به خاطر آن است كه اين حديث از طرق ما متواتر است، چنان كه بر كسى مخفى نيست. | ||
4. سند و متن حديث غدير | 4. سند و متن حديث غدير | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
از آن جا كه بحث هاى علمى درباره سند و متنِ حديث غدير بسيار مفصل است و علماى بزرگ بحث هاى كافى و وافى در اين دو زمينه نموده اند، طالبين مى توانند به كتبى كه در همين عنوان (حديث غدير)به آن ها اشاره مى شود مراجعه نمايند. | از آن جا كه بحث هاى علمى درباره سند و متنِ حديث غدير بسيار مفصل است و علماى بزرگ بحث هاى كافى و وافى در اين دو زمينه نموده اند، طالبين مى توانند به كتبى كه در همين عنوان (حديث غدير)به آن ها اشاره مى شود مراجعه نمايند. | ||
5 . سند حديث غدير و امام رضا | 5 . سند حديث غدير و [[امام رضا علیه السلام]] | ||
يكى از خصوصيات زمان امام رضا عليه السلام شرايط سخت تقيه بود، و لذا امام عليه السلام بسيارى از روايات را با ذكر سند از پدرانشان نقل مى كردند. | يكى از خصوصيات زمان امام رضا عليه السلام شرايط سخت تقيه بود، و لذا امام عليه السلام بسيارى از روايات را با ذكر سند از پدرانشان نقل مى كردند. |