۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در ديوان نشسته بوديم كه شخصى مسيحى به ما گفت: اى مسلمانان! آيه اى بر شما نازل شد كه اگر بر ما نازل مى شد، آن روز و آن ساعت را تا زمانى كه دو مسيحى روى زمين باشند عيد مى گرفتيم، و سپس آيه «اليوم اكملت لكم دينكم» را قرائت كرد. | در ديوان نشسته بوديم كه شخصى مسيحى به ما گفت: اى مسلمانان! آيه اى بر شما نازل شد كه اگر بر ما نازل مى شد، آن روز و آن ساعت را تا زمانى كه دو مسيحى روى زمين باشند عيد مى گرفتيم، و سپس آيه «اليوم اكملت لكم دينكم» را قرائت كرد. | ||
كسى پاسخى به او نداد، تا اينكه محمد بن | كسى پاسخى به او نداد، تا اينكه محمد بن کعب را ديدم و از او پرسيدم: پاسخ چيست؟ او گفت: عمر مى گويد: آن آيه بر [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] نازل شد، در حالى كه در روز عرفه بر روى كوهى ايستاده بود، و آن روز همچنان براى مسلمانان عيد مى باشد. | ||
== بررسى شأن نزول ها == | == بررسى شأن نزول ها == | ||
=== '''الف) لوازم پذيرش روايات گروه اول''' === | === '''الف) لوازم پذيرش روايات گروه اول''' === | ||
در رابطه با آيه اكمال دو شأن نزول بيان نموديم، اما به راستى كدام يک از اين دو دسته روايات صحيح و مورد پذيرش مى باشد؟ آيا شأن نزول اول صحيح است كه اكثر علماى اهل سنت در كتب خود نقل نموده اند و نزول اين آيه را در روز هجده ذى الحجه و به مناسبت | در رابطه با آيه اكمال دو شأن نزول بيان نموديم، اما به راستى كدام يک از اين دو دسته روايات صحيح و مورد پذيرش مى باشد؟ آيا شأن نزول اول صحيح است كه اكثر علماى اهل سنت در كتب خود نقل نموده اند و نزول اين آيه را در روز هجده ذى الحجه و به مناسبت ولایت [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] مى دانند، يا دومين گروه از روايات كه عده اندكى از اهل سنت آن را پذيرفته اند و زمان نزول آيه را نهم ذى الحجه و به مناسبت روز عرفه مى دانند؟ | ||
اگر اهل سنت قول نخست را بپذيرند، تمام مبانى مكتب خلافت منهدم مى شود. قائل شدن به اين كه رسول الله صلى الله عليه و آله در روز غدير خم امير المومنين عليه السلام را به | اگر [[اهل سنت]] قول نخست را بپذيرند، تمام مبانى مكتب خلافت منهدم مى شود. قائل شدن به اين كه رسول الله صلى الله عليه و آله در روز غدير خم امير المومنين عليه السلام را به [[ولایت]] و خلافت بلافصل خود منصوب نموده اند، اساس مدرسه خلافت اهل سنت و تمام مبانى فكرى، كلامى، فقهى، و اعتقادى آنان را متزلزل نموده و از بين مى برد. | ||
يكى ديگر از لوازم پذيرش روايات دسته اول، مواجه شدن نظريه عدالت صحابه با يک تناقض بزرگ و لا ينحل است؛ زيرا عدم پذيرش روايات گروه دوم به معناى صحه ننهادن بر نقل گروهى از راويان و تكذيب ايشان، و بالطبع سلسله رجال آن روايات | يكى ديگر از لوازم پذيرش روايات دسته اول، مواجه شدن نظريه عدالت صحابه با يک تناقض بزرگ و لا ينحل است؛ زيرا عدم پذيرش روايات گروه دوم به معناى صحه ننهادن بر نقل گروهى از راويان و تكذيب ايشان، و بالطبع سلسله رجال آن روايات مى باشد. بديهى است كه برخى از راويان روايات گروه دوم از صحابه بودند. آيا افترا بر رسول الله صلى الله عليه و آله با نظريه عدالت تمام صحابه قابل جمع مى باشد؟ | ||
=== '''ب) نقد اهل سنت بر روايات گروه اول''' === | === '''ب) نقد اهل سنت بر روايات گروه اول''' === | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
راه اول آنها اين است كه مهر بى اعتبارى و غير قابل اعتماد بودن بر پيشانى روايات دسته اول بزنند و به اين وسيله آنان را از درجه اعتبار ساقط كنند. | راه اول آنها اين است كه مهر بى اعتبارى و غير قابل اعتماد بودن بر پيشانى روايات دسته اول بزنند و به اين وسيله آنان را از درجه اعتبار ساقط كنند. | ||
علامه | علامه امینی در كتاب شريف الغدیر به اين توهم اهل سنت پاسخ داده است. ايشان تمام افرادى را كه در سلسله سند حديث قرار گرفته اند بررسى و مداقّه مى نمايد. ابوهريره و افراد ديگرى كه در سلسله سند حديث قرار دارند، بر اساس مبانى علم رجال اهل سنت مورد اعتماد و وثوق مى باشند، چرا كه اهل سنت در ساير موضوعات بدون هيچ دغدغه و ترديدى رواياتى را كه از اين سلسله نقل شده پذيرفته اند. اهل سنت اگر بخواهند در اين مورد سلسله مذكور را تضعيف كنند، لاجرم بايد از تمام مبانى رجالى خود دست بردارند. | ||
راه دوم اهل سنت در تضعيف روايات دسته اول اين است كه آن روايات را از مجعولات شيعه به شمار آورده و ادعا مى كنند آن روايات به وسيله گروهى از شيعيان جعل شده و در كتب آنان راه يافته است. | راه دوم اهل سنت در تضعيف روايات دسته اول اين است كه آن روايات را از مجعولات شيعه به شمار آورده و ادعا مى كنند آن روايات به وسيله گروهى از شيعيان جعل شده و در كتب آنان راه يافته است. |