پرش به محتوا

شأن نزول آیه اکمال دین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:
۴. إنما النسى زيادة فى الكفر. يضلّ به الذين كفروا، يحلّونه عاماً و يحرّمونه عاماً ... . و إن عدة الشهور عند اللَّه إثناعشر شهراً فى كتاب اللَّه، يوم خلق السماوات و الارض. منها اربعة حُرُم: نسى‏ء (جا به جا كردن و تأخير ماه ‏هاى حرام) افزايشى در كفر است. دوران حكومت و سلطنت ايشان به پايان مى‏ رسد، اما نمى ‏دانستند كه بين نبوت و سلطنت تفاوت فراوانى است.
۴. إنما النسى زيادة فى الكفر. يضلّ به الذين كفروا، يحلّونه عاماً و يحرّمونه عاماً ... . و إن عدة الشهور عند اللَّه إثناعشر شهراً فى كتاب اللَّه، يوم خلق السماوات و الارض. منها اربعة حُرُم: نسى‏ء (جا به جا كردن و تأخير ماه ‏هاى حرام) افزايشى در كفر است. دوران حكومت و سلطنت ايشان به پايان مى‏ رسد، اما نمى ‏دانستند كه بين نبوت و سلطنت تفاوت فراوانى است.


اين احتمال كه نااميدى و يأسى كه در صدر آيه اكمال ذكر شده به دليل ممانعت از ورود مشركان به مكه در حجةالوداع است مردود مى باشد، زيرا در سال قبل از حجةالوداع آمدن آنان به مسجدالحرام ممنوع شد.
اين احتمال كه نااميدى و يأسى كه در صدر آيه اكمال ذكر شده به دليل ممانعت از ورود مشركان به مكه در حجةالوداع است مردود مى باشد، زيرا در سال قبل از حجةالوداع آمدن آنان به مسجدالحرام ممنوع شد.<ref>توبه/۲۸.
 
التبیان ج۵، ص۲۰۰.
 
الدرالمنثور ج۳، ص۴۰۸.</ref>


با توجه به تمام مطالبى كه بيان نموديم، روشن مى‏ شود كه اكمال و [[نعمت|اتمام نعمت]] دين و نااميدى مشركان از تعرض و دست‏ اندازى به اسلام و خشنودى ذات اقدس ربوبى از جاودانگى اسلام، هنگامى محقق مى ‏شود كه قائم مقامى صالح و مورد تأييد خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله براى نبوّت منصوب شود، تا بتواند از همه دستاوردهاى دين حفاظت كند و امور مسلمانان را تدبير نمايد و [[هدایت]] امت را به عهده بگيرد، و در عين حال بر سبک و سياق آورنده دين و گيرنده پيام وحى دانا و پايبند باشد.
با توجه به تمام مطالبى كه بيان نموديم، روشن مى‏ شود كه اكمال و [[نعمت|اتمام نعمت]] دين و نااميدى مشركان از تعرض و دست‏ اندازى به اسلام و خشنودى ذات اقدس ربوبى از جاودانگى اسلام، هنگامى محقق مى ‏شود كه قائم مقامى صالح و مورد تأييد خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله براى نبوّت منصوب شود، تا بتواند از همه دستاوردهاى دين حفاظت كند و امور مسلمانان را تدبير نمايد و [[هدایت]] امت را به عهده بگيرد، و در عين حال بر سبک و سياق آورنده دين و گيرنده پيام وحى دانا و پايبند باشد.
خط ۱۸۶: خط ۱۹۰:
چنين انتخاب و انتصابى موجب نااميدى كافران مى‏ گردد، نه بيان احكام حج تمتع يا بعضى از احكام ديگر.
چنين انتخاب و انتصابى موجب نااميدى كافران مى‏ گردد، نه بيان احكام حج تمتع يا بعضى از احكام ديگر.


در آخر بد نست به نكته ‏اى ديگر در مورد آيه اكمال اشاره شود، و آن اشاره به ترس از خدا در اين آيه است؛ آنجا كه خداوند در آيه اكمال مى فرمايد: «فلا تخشوهم و اخشون»: از آنها نترسيد و از مخالفت من بترسيد!
در آخر بد نست به نكته ‏اى ديگر در مورد آيه اكمال اشاره شود، و آن اشاره به ترس از خدا در اين آيه است؛ آنجا كه خداوند در آيه اكمال مى فرمايد: «فلا تخشوهم و اخشون»<ref>انفال/ ۵۳.</ref>: از آنها نترسيد و از مخالفت من بترسيد!


خداوند در اينجا به صراحت بيان مى ‏كند كه ديگر جايى براى ترس از مشركان وجود ندارد و بايد از من (خدا) بترسيد! امر به خشيت در برابر خدا، امرى ارشادى است؛ يعنى عقل به تنهايى به اين مسئله پى مى ‏برد.
خداوند در اينجا به صراحت بيان مى ‏كند كه ديگر جايى براى ترس از مشركان وجود ندارد و بايد از من (خدا) بترسيد! امر به خشيت در برابر خدا، امرى ارشادى است؛ يعنى عقل به تنهايى به اين مسئله پى مى ‏برد.


از طرف ديگر، ترس از خدا يعنى ترس از خودمان و هراس از اعمال زشت و نادرست، زيرا ناموس آفرينش اقتضائات خاصى دارد. هنگامى كه خداوند به بندگان خود نعمتى را ارزانى بدارد، آن را از آنان باز نمى ‏ستاند، مگر آنكه خودشان نعمت را با كفران از خود سلب كنند. خداوند در اين باره مى فرمايد: «ذلك بأن اللَّه لم يك مغيّراً نعمة انعمها على قوم حتى يغيّروا ما بانفسهم و ان اللَّه سميع عليم»: اين به دليل آن است كه خداوند نعمتى را كه به گروهى داده تغيير نمى‏ دهد، جز آنكه آنها خودشان را تغيير دهند و خداوند شنوا و داناست.
از طرف ديگر، ترس از خدا يعنى ترس از خودمان و هراس از اعمال زشت و نادرست، زيرا ناموس آفرينش اقتضائات خاصى دارد. هنگامى كه خداوند به بندگان خود نعمتى را ارزانى بدارد، آن را از آنان باز نمى ‏ستاند، مگر آنكه خودشان نعمت را با كفران از خود سلب كنند. خداوند در اين باره مى فرمايد: «ذلك بأن اللَّه لم يك مغيّراً نعمة انعمها على قوم حتى يغيّروا ما بانفسهم و ان اللَّه سميع عليم»<ref>انفال/ ۵۳.</ref>: اين به دليل آن است كه خداوند نعمتى را كه به گروهى داده تغيير نمى‏ دهد، جز آنكه آنها خودشان را تغيير دهند و خداوند شنوا و داناست.


خداوند مى ‏فرمايد: ما نعمت دين را به اكمال و انجام رسانديم و ديگر هيچ كمبود و نقصانى در آن وجود ندارد. مشركان نااميد گشته‏ اند و هيچ دليلى وجود ندارد كه از آنان بترسيد، چون ما بقا و جاودانگى دين را تضمين نموده‏ ايم. بايد فقط از خدا ترسيد، همانند مجرم كه از شخص قاضى هراسى ندارد. بلكه از جايگاه قاضى مى‏ ترسد، و ترس او از آن جايگاه به خود او و جرمش باز مى‏ گردد. ترس از خدا به كفران نعمت ولايت باز مى‏ گردد.
خداوند مى ‏فرمايد: ما نعمت دين را به اكمال و انجام رسانديم و ديگر هيچ كمبود و نقصانى در آن وجود ندارد. مشركان نااميد گشته‏ اند و هيچ دليلى وجود ندارد كه از آنان بترسيد، چون ما بقا و جاودانگى دين را تضمين نموده‏ ايم. بايد فقط از خدا ترسيد، همانند مجرم كه از شخص قاضى هراسى ندارد. بلكه از جايگاه قاضى مى‏ ترسد، و ترس او از آن جايگاه به خود او و جرمش باز مى‏ گردد. ترس از خدا به كفران نعمت ولايت باز مى‏ گردد.
خط ۲۰۶: خط ۲۱۰:
از همين رو، نظريه آنان كه مى‏ كوشند نعمت مورد اشاره قرآن را تنها به «شريعت» و نعمت ‏هاى معنوى تفسير كنند قابل تأمل و نظر است، چه اينكه آيه مورد نظر به اصل نعمت نپرداخته، بلكه صريح آيه اتمام نعمت را بيان مى ‏كند كه شامل تمام گونه‏ هاى نعمت است.
از همين رو، نظريه آنان كه مى‏ كوشند نعمت مورد اشاره قرآن را تنها به «شريعت» و نعمت ‏هاى معنوى تفسير كنند قابل تأمل و نظر است، چه اينكه آيه مورد نظر به اصل نعمت نپرداخته، بلكه صريح آيه اتمام نعمت را بيان مى ‏كند كه شامل تمام گونه‏ هاى نعمت است.


نه تنها در اين آيه، كه هر جايى از قرآن كريم سخن از اتمام نعمت به ميان آمده، مراد تمام نعمت‏ هايى است كه انسان در اين جهان از آن برخوردار مى‏ شود.
نه تنها در اين آيه، كه هر جايى از قرآن كريم سخن از اتمام نعمت به ميان آمده، مراد تمام نعمت‏ هايى است كه انسان در اين جهان از آن برخوردار مى‏ شود.<ref>به عنوان مثال: آنجا که مبفرماید: ولإتم نعمتی علیکم... تا نعمت خویش را برشما تمام کنم(بقره/ ۱۵۰). ((... ولیتمّ نعمته علیکم...)) تا (خدا) نعمت خود را برشما تمام کند(مائده/ ۶). ((... ویتمّ نعمته علیک...)) و نعمت خود را بر تو تمام کند( یوسف/۶). ((... و کذلک یتمّ نعمته علیکم ...)) این گونه وی نعمتش را برشما تمام می گرداند (نحل/۸۱). (( ...ویتمّ نعمته علیک...)) و نعمت خود را برتو تمام گرداند (فتح/۲). </ref>


اين تفصيل، رابطه مستقيم و تنگاتنگ ولايت اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام و برخوردارى از نعمت‏ هاى مشروع مادى را روشن مى‏ كند، چرا كه ولايت محورى علوى از اركان اساسى و مهم رسيدن به جامعه مبتنى بر آزادى، عدالت و ارزش ‏ها و فضائل اخلاقى و انسانى مى‏ باشد. از همين رو مى ‏بايست به آخرين رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم تن دهيم و در عمل ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را بپذيريم.
اين تفصيل، رابطه مستقيم و تنگاتنگ ولايت اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام و برخوردارى از نعمت‏ هاى مشروع مادى را روشن مى‏ كند، چرا كه ولايت محورى علوى از اركان اساسى و مهم رسيدن به جامعه مبتنى بر آزادى، عدالت و ارزش ‏ها و فضائل اخلاقى و انسانى مى‏ باشد. از همين رو مى ‏بايست به آخرين رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم تن دهيم و در عمل ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را بپذيريم.
خط ۲۱۲: خط ۲۱۶:
به ديگر سخن، پذيرفتن ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با تمام لوازم آن كه خداوند در غدير خم آن را بر مسلمانان واجب گرداند، اثر تكوينى داشته و مردم را از خيرات و بركات بى‏شمار آسمان و زمين بهره‏مند مى‏ كند.
به ديگر سخن، پذيرفتن ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با تمام لوازم آن كه خداوند در غدير خم آن را بر مسلمانان واجب گرداند، اثر تكوينى داشته و مردم را از خيرات و بركات بى‏شمار آسمان و زمين بهره‏مند مى‏ كند.


خداى متعال درباره تأثيرپذيرى از فرمان حضرتش مى‏ فرمايد: «و لو انهم اقاموا التوراة و الانجيل و ما انزل إليهم من ربهم لأكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم...»: و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مى‏ كردند قطعاً از بالاى سرشان (بركات آسمانى) و از زير پاهايشان (بركات زمينى) برخوردار مى ‏شدند.
خداى متعال درباره تأثيرپذيرى از فرمان حضرتش مى‏ فرمايد: «و لو انهم اقاموا التوراة و الانجيل و ما انزل إليهم من ربهم لأكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم...»<ref>مائده/۶۶.</ref>: و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مى‏ كردند قطعاً از بالاى سرشان (بركات آسمانى) و از زير پاهايشان (بركات زمينى) برخوردار مى ‏شدند.


يكى از نكته ‏هاى قابل توجه و مهم آيه اكمال اين است كه خداوند اتمام نعمت خويش بر خلق را مرهون و معلول ولايت معرفى كرده، و آن دو را به هم ربط داده است. يعنى همان گونه كه كمال دين با ولايت تحقق يافت، اتمام نعمت او نيز به اعلان ولايت از سوى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله و قبول آن توسط مردم منوط گرديد. مراد از نعمت هم، تمام نعمت‏ هاست؛ اعم از ظاهرى و باطنى. مانند عدالت و مساوات و اتحاد و برادرى و علم و اخلاق و امنيت روحى و روانى و رفاه و آزادى و امنيت، و خلاصه انواع برخوردارى‏ هاى اخلاقى و اجتماعى.
يكى از نكته ‏هاى قابل توجه و مهم آيه اكمال اين است كه خداوند اتمام نعمت خويش بر خلق را مرهون و معلول ولايت معرفى كرده، و آن دو را به هم ربط داده است. يعنى همان گونه كه كمال دين با ولايت تحقق يافت، اتمام نعمت او نيز به اعلان ولايت از سوى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله و قبول آن توسط مردم منوط گرديد. مراد از نعمت هم، تمام نعمت‏ هاست؛ اعم از ظاهرى و باطنى. مانند عدالت و مساوات و اتحاد و برادرى و علم و اخلاق و امنيت روحى و روانى و رفاه و آزادى و امنيت، و خلاصه انواع برخوردارى‏ هاى اخلاقى و اجتماعى.