۲۶٬۳۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
دكتر تيجانى درباره سخنان [[اهل سنت]] پيرامون آيات مربوط به [[غدیر]] نقدى دارد كه در اينجا مى آوريم: | دكتر تيجانى درباره سخنان [[اهل سنت]] پيرامون آيات مربوط به [[غدیر]] نقدى دارد كه در اينجا مى آوريم: | ||
برخى از اهل سنت درباره شأن نزول آيه بلاغ چه گفته اند و پاسخ آنها چيست: خداوند در سوره مائده آيه ۶۷ مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» : | برخى از اهل سنت درباره شأن نزول آيه بلاغ چه گفته اند و پاسخ آنها چيست: | ||
خداوند در سوره مائده آيه ۶۷ مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»: | |||
اى پيامبر آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ كن كه اگر اين كار را نكنى رسالتش را تبليغ نكرده اى و خدا تو را از شر مردم محفوظ خواهد داشت. | اى پيامبر آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ كن كه اگر اين كار را نكنى رسالتش را تبليغ نكرده اى و خدا تو را از شر مردم محفوظ خواهد داشت. | ||
خط ۸: | خط ۱۰: | ||
برخى مفسرين از اهل سنت و جماعت مى گويند: | برخى مفسرين از اهل سنت و جماعت مى گويند: | ||
اين آيه در آغاز دعوت نازل شده است، و درست آن هنگام كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلى الله عليه و آله]] نگهبانانى را براى حفظ جان خويش انتخاب كرده بود، زمانى كه اين آيه نازل شده به نگهبانان فرمود: | اين آيه در آغاز دعوت نازل شده است، و درست آن هنگام كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلى الله عليه و آله]] نگهبانانى را براى حفظ جان خويش انتخاب كرده بود، زمانى كه اين آيه نازل شده به نگهبانان فرمود: | ||
ابن جريد و ابن | برويد كه به شما حاجتى نيست، زيرا خداوند خود حافظ جان من خواهد بود. | ||
ابن جريد و [[ابن مردویه]] از عبدالله بن سقيق نقل كرده اند كه گفت: برخى از اصحاب همواره با حضرت رسول صلى الله عليه و آله - براى نگهبانى - راه مى رفتند. | |||
وقتى اين آيه نازل شده به آنان فرمود: مردم! به كارهايتان برسيد كه خداوند مرا از شر مردم در امان خواهد داشت. | وقتى اين آيه نازل شده به آنان فرمود: مردم! به كارهايتان برسيد كه خداوند مرا از شر مردم در امان خواهد داشت. | ||
خط ۱۶: | خط ۲۰: | ||
ابن حبّان و ابن مردويه از [[ابوهریره]] نقل كرده اند كه گفت: هر گاه با پيامبر صلى الله عليه و آله به مسافرتى مى رفتيم، بهترين و بزرگ ترين درخت را براى استراحت آن حضرت قرار مى داديم. | ابن حبّان و ابن مردويه از [[ابوهریره]] نقل كرده اند كه گفت: هر گاه با پيامبر صلى الله عليه و آله به مسافرتى مى رفتيم، بهترين و بزرگ ترين درخت را براى استراحت آن حضرت قرار مى داديم. | ||
روزى در يكى از سفرها، حضرت زير درختى نشسته بود و شمشير خود را بر آن آويزان كرده بود، كه يک نفر آمد و آن شمشير را گرفت و رو كرد به | روزى در يكى از سفرها، حضرت زير درختى نشسته بود و شمشير خود را بر آن آويزان كرده بود، كه يک نفر آمد و آن شمشير را گرفت و رو كرد به پيامبر و گفت: | ||
اى محمد! چه كسى مى تواند تو را از من نجات دهد؟ | |||
حضرت فرمود: خداوند مرا نجات مى دهد، شمشير را سرجايش بگذار. پس او شمشير را گذاشت. | حضرت فرمود: خداوند مرا نجات مى دهد، شمشير را سرجايش بگذار. پس او شمشير را گذاشت. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۸: | ||
آن گاه نازل شد: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». | آن گاه نازل شد: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». | ||
همچنين ترمذى و حاكم و ابونعيم از عايشه نقل كرده اند كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله را محافظانى بود، ولى پس از نزول اين آيه «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» به آنها گفت: اى مردم! برويد كه خداوند مرا حفظ مى كند. | همچنين ترمذى و حاكم و ابونعيم از عايشه نقل كرده اند كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله را محافظانى بود، ولى پس از نزول اين آيه «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» به آنها گفت: | ||
اى مردم! برويد كه خداوند مرا حفظ مى كند. | |||
طبرانى و ابونعيم در «دلائل» و ابن مردويه و [[علی بن حسن دمشقی (ابوالقاسم، ابن عساکر)|ابن عساکر]] از ابن عباس نقل كرده اند كه گفت: | طبرانى و ابونعيم در «دلائل» و ابن مردويه و [[علی بن حسن دمشقی (ابوالقاسم، ابن عساکر)|ابن عساکر]] از ابن عباس نقل كرده اند كه گفت: | ||
خط ۳۶: | خط ۴۲: | ||
زيرا همه اين روايات نشان مى دهند كه آيه قبل از دعوت نازل شده، و حتى برخى تصريح كرده اند كه در سال هاى زندگى ابوطالب و قبل از هجرت به سال هاى زيادى بوده است. | زيرا همه اين روايات نشان مى دهند كه آيه قبل از دعوت نازل شده، و حتى برخى تصريح كرده اند كه در سال هاى زندگى ابوطالب و قبل از هجرت به سال هاى زيادى بوده است. | ||
خصوصاً | خصوصاً [[فرهنگ غدیر در تاریخ|روایت]] [[ابوهریره]]، همان گونه كه ملاحظه كرديد. | ||
پس تحريف و دروغ در اين روايت كاملاً مشهود است، زيرا ابوهريره نه اسلام را مى شناخت و نه پيامبر صلى الله عليه و آله را، مگر در سال هفتم از هجرت كه خودش هم به آن گواهى مى دهد. | پس تحريف و دروغ در اين روايت كاملاً مشهود است، زيرا ابوهريره نه [[اسلام]] را مى شناخت و نه پيامبر صلى الله عليه و آله را، مگر در سال هفتم از هجرت كه خودش هم به آن گواهى مى دهد. | ||
همچنين عايشه در آن وقت اصلاً دنيا نيامده بود، و يا عمرش از يک يا دو سال تجاوز نمى كرد، زيرا همه مى دانند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از هجرت با [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] ازدواج كرده و در آن حال عمرش يازده سال بيشتر نبوده است. | همچنين عايشه در آن وقت اصلاً دنيا نيامده بود، و يا عمرش از يک يا دو سال تجاوز نمى كرد، زيرا همه مى دانند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از هجرت با [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] ازدواج كرده و در آن حال عمرش يازده سال بيشتر نبوده است. | ||
خط ۴۴: | خط ۵۰: | ||
پس چگونه اين مطلب صحت دارد، با اينكه تمام مفسرين سنى و شيعه اجماع دارند كه سوره مائده در [[مدینه]] نازل شده و مدنى است، و آخرين سوره اى است كه نازل شده است؟! | پس چگونه اين مطلب صحت دارد، با اينكه تمام مفسرين سنى و شيعه اجماع دارند كه سوره مائده در [[مدینه]] نازل شده و مدنى است، و آخرين سوره اى است كه نازل شده است؟! | ||
[[احمد بن حنبل|احمد]] در مسندش و ابوعبيده در فضائلش و نحاس ناسخش و نسائى و ابن منذر و حاكم و ابن مردويه و بيهقى در كتاب هاى سننشان از جبير بن نفير نقل كرده اند كه | [[احمد بن حنبل|احمد]] در مسندش و ابوعبيده در فضائلش و نحاس ناسخش و نسائى و ابن منذر و حاكم و ابن مردويه و بيهقى در كتاب هاى سننشان از جبير بن نفير نقل كرده اند كه گفت: به حج مشرف شده بود، و بر عايشه وارد شدم. عايشه به من گفت: اى جبير! سوره مائده را مى خوانى؟ | ||
گفت: به حج مشرف شده بود، و بر عايشه وارد شدم. عايشه به من گفت: اى جبير! سوره مائده را مى خوانى؟ | |||
گفتم: آرى، گفت: اين آخرين سوره اى است كه نازل شده است. پس هر چه از حلال در آن يافتيد آن را حلال بدانيد، و هر چه از حرام يافتيد تحريم كنيد. | گفتم: آرى، گفت: اين آخرين سوره اى است كه نازل شده است. پس هر چه از حلال در آن يافتيد آن را حلال بدانيد، و هر چه از حرام يافتيد تحريم كنيد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۸: | ||
ابن مردويه و بيهقى نيز در سننش از عبداللَّه بن عمرو نقل كرده اند كه گفت: آخرين سوره اى كه نازل شده سوره مائده است. | ابن مردويه و بيهقى نيز در سننش از عبداللَّه بن عمرو نقل كرده اند كه گفت: آخرين سوره اى كه نازل شده سوره مائده است. | ||
همچنين ابوعبيد از محمد بن كعب قرطبى نقل مى كند كه گفت: سوره مائده در [[حجةالوداع]] بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، در حالى كه حضرت در ميان راه | همچنين ابوعبيد از محمد بن كعب قرطبى نقل مى كند كه گفت: سوره مائده در [[حجةالوداع]] بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، در حالى كه حضرت در ميان راه [[مکّه]] و [[مدینه]] بر شتر خود سوار بود. | ||
پس دوش آن ترک برداشت و حضرت از شتر پائين آمد. | پس دوش آن ترک برداشت و حضرت از شتر پائين آمد. | ||
خط ۶۶: | خط ۷۰: | ||
بنابراين انسان عاقل و با انصاف پس از اين چگونه مى تواند ادعاى آنان را بپذيرد كه معتقدند اين آيه در آغاز [[مبعث|بعثت]] پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است؟! | بنابراين انسان عاقل و با انصاف پس از اين چگونه مى تواند ادعاى آنان را بپذيرد كه معتقدند اين آيه در آغاز [[مبعث|بعثت]] پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است؟! | ||
به علاوه، شيعيان نيز بر همين باورند كه سوره مائده آخرين سوره نازل شده از قرآن است. خصوصاً اين آيه كه آن را آيه | به علاوه، شيعيان نيز بر همين باورند كه سوره مائده آخرين سوره نازل شده از قرآن است. خصوصاً اين آيه كه آن را آيه ابلاغ مى نامند: | ||
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ...»، و معتقدند كه اين آيه در روز ۱۸ ذى حجه و پس از تمام شدن اعمال [[حجةالوداع]] در غدير خم و قبل از اينكه پيامبر [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امام علی علیه السلام]] را به عنوان خليفه خود معرفى كند نازل شده است. | |||
درست پس از گذشتن پنج ساعت از روز پنجشنبه بود كه جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل و گفت: يا محمد! خداوند سلامت مى رساند و مى فرمايد: | |||
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...». | |||
از آن گذشته، سخن خداوند متعال كه مى فرمايد: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»: | |||
«و اگر اين كار را نكنى رسالتش را ابلاغ نكرده اى»، دلالت روشنى دارد بر اينكه رسالت در حال پايان پذيرفتن است، و تنها يک مطلب باقى مانده، كه دين تكميل نمى شود جز با آن. | |||
همچنين از آيه چنين بر مى آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله نگران اين بود كه نكند مردم دعوتش را براى آن امر مهم و حياتى نپذيرند. | همچنين از آيه چنين بر مى آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله نگران اين بود كه نكند مردم دعوتش را براى آن امر مهم و حياتى نپذيرند. | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۴: | ||
با اين حال، خداوند بدون اينكه حجت را بر آنها تكميل كند آنها را رها نكرد، تا اينكه راه بهانه را بر آنها ببندد، و همانا خداوند عزوجل عزيز و حكيم است. | با اين حال، خداوند بدون اينكه حجت را بر آنها تكميل كند آنها را رها نكرد، تا اينكه راه بهانه را بر آنها ببندد، و همانا خداوند عزوجل عزيز و حكيم است. | ||
به هر حال | به هر حال پيامبر صلى الله عليه و آله الگوئى است از ديگر برادران پيامبرش كه قبل از او آمدند و امتهايشان تكذيبشان كردند. خداوند مى فرمايد: | ||
«وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ ۖ وَكُذِّبَ مُوسَىٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ»<ref>حج / ۴۲ - ۴۴.</ref>: | «وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ ۖ وَكُذِّبَ مُوسَىٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ»<ref>حج / ۴۲ - ۴۴.</ref>: | ||
«(اى پيامبر) اگر تو را تكذيب مى كنند همانا قبل از اين نيز امت هاى [[نوح علیه السلام|نوح]] و [[عاد]] و [[ثمود]] و قوم [[ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] و [[لوط علیه السلام|لوط]] و قوم شعب (اصحاب | «(اى پيامبر) اگر تو را تكذيب مى كنند همانا قبل از اين نيز امت هاى [[نوح علیه السلام|نوح]] و [[عاد]] و [[ثمود]] و قوم [[ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] و [[لوط علیه السلام|لوط]] و قوم شعب (اصحاب مدین) نيز پيامبران را تكذيب كردند و [[موسی علیه السلام|موسی]] نيز تكذيب شد و من (خداوند) كافران را مهلت دادم سپس آنها را به عقوبتشان گرفتم و چقدر اين مؤاخذه سخت است». | ||
ما اگر تعصب جاهلانه را كنار بگذاريم، در مى يابيم كه همين توضيح براى ما كافى است، و با سياق آيه و حوادثى كه قبل و بعد از آن رخ داده است مطابقت دارد. | ما اگر تعصب جاهلانه را كنار بگذاريم، در مى يابيم كه همين توضيح براى ما كافى است، و با سياق آيه و حوادثى كه قبل و بعد از آن رخ داده است مطابقت دارد. | ||
بسيارى از علماى [[اهل سنت]]، شأن نزول اين آيه را جانشينى حضرت على عليه السلام و نصب آن حضرت از سوى رسول خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم دانسته اند، و در اين زمينه با علماى شيعه همفكر شده اند، كه علامه | بسيارى از علماى [[اهل سنت]]، شأن نزول اين آيه را جانشينى حضرت على عليه السلام و نصب آن حضرت از سوى رسول خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم دانسته اند، و در اين زمينه با علماى شيعه همفكر شده اند، كه [[علامه امینی]] در كتاب «الغدیر» مفصل نقل كرده است. چنانچه واقعه و خطبه و [[حدیث غدیر]] را نيز نقل كرده اند. | ||
== پانویس == | == پانویس == |