۲۲٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱٬۲۸۶: | خط ۱٬۲۸۶: | ||
اين محتواى غدير بود كه كار را يكسره كرد، و پس از [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در عرض چند ساعت يا چند روز تمام باطن ها را آشكار ساخت، و هر دو دسته به خوبى شناخته شدند و درجات مختلف ايمانِ افراد، هم براى خودشان روشن شد و هم براى ساير مردم معلوم گرديد. | اين محتواى غدير بود كه كار را يكسره كرد، و پس از [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در عرض چند ساعت يا چند روز تمام باطن ها را آشكار ساخت، و هر دو دسته به خوبى شناخته شدند و درجات مختلف ايمانِ افراد، هم براى خودشان روشن شد و هم براى ساير مردم معلوم گرديد. | ||
آنان كه در مقابل على عليه السلام قرار گرفتند در واقع مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله و خداوند قرار داشتند، و با اين همه كار خود را كردند و هيچ كوتاه نيامدند | آنان كه در مقابل على عليه السلام قرار گرفتند در واقع مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله و خداوند قرار داشتند، و با اين همه كار خود را كردند و هيچ كوتاه نيامدند. | ||
كفرهاى واقعى آنان از پس اسلام ظاهرى بيرون آمد، و در يک لحظه به صورت تمام عيار بروز كرد. | |||
در مقابل افرادى همچون سلمان و ابوذر و مقداد نيز - كه در ظاهر با مسلمانان مخلوط بودند و اعتقاد راسخ آنان چندان به چشم نمى آمد - در يک لحظه شناخته شدند و همه از صميم قلب اقرار كردند كه [[اسلام]] حقيقى در اينان بوده كه تا كنون به چشم نمى آمده است. كسانى هم كه لنگان لنگان دين خود را نجات دادند، ارزش خود را فهميدند و از ادعاى بيش از حد سكوت كردند. | |||
در | === ۳. تعيين اشخاصى براى ابديت اسلام لازم بود === | ||
در آخرين مرحله اسلام، از واضح ترين نيازها وجود كسى بود كه بتواند اين نهال تازه را تا هدف نهايى كه كامل ترين و جهانى ترين و ابدى ترين دين است به انجام رساند. | |||
يعنى اگر [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] هم تعيين نكرده بودند لازم بود چنين شخصى و نيز اشخاصى تا آخر روزگار تعيين شوند. | |||
تا زمان هجرت به [[مدینه]] از نظر فضاى اجتماعى زمينه اى براى بيان مطالب نبود، و همهاش گريز و اختفا از دشمنان بود. به عبارت ديگر مقصد اصلى فقط كاشتن نهال اسلام بود كه به خوبى انجام پذيرفت. | |||
پس از ورود به مدينه مرحله دوم اسلام كه آبيارى و پرورش نهال آن و جا افتاده كردن ريشه آن براى آيندههايى كه بايد بر روى شاخ و برگ آن كار كرد، آغاز شد. | |||
در اين مرحله دشمنان كه تازه متوجه كاشته شدن اصل نهال اسلام شده بودند، در صدد ريشه كن كردن آن برآمدند. | |||
با جنگ هايى كه درگرفت و به صور مختلف جلوه كرد، به خوبى معلوم شد كه انواع دشمنان اسلام با همين هدف به مقابله آمدند و در صدد قطع كردن ريشه آن هستند. | |||
اين مرحله به كمك الهى و مقاومت هاى مسلمين كه در رأس همه آنها بلكه به عنوان هسته مقاومت، اميرالمؤمنين عليه السلام بود به خوبى پشت سر گذاشته شد. | |||
اين روزگار ۲۳ ساله هدف اصلى را به خوبى و فوق آنچه در نظاير آن در دنيا ديده شده، مراحل خود را طى كرد و در محكم كردن ريشه و تنه اصلى اسلام به خوبى نتيجه گرفت، به طورى كه اسلام با تمام خطراتى كه از لحظات شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] تا امروز با آن مواجه بود، هويت و ماهيت اصليش را حفظ كرد، و در سايه اين تنه محكم تشيع - كه راه اصلى اسلام است - با همه مشكلاتى كه بر سر راه آن بوده توانسته تا امروز راه خود را طى كند. | |||
با | با همه اينها دين كامل و جهانى و ابدى [[اسلام]]، هنوز پرونده معارفش را باز نكرده بود؛ چرا كه نه زمينه بود و نه فرصت و نه مردم آن زمان - به خصوص اكثر آنان كه اطراف پيامبرصلى الله عليه وآله بودند - كشش چنان مطالبى را داشتند، و گفتن بسيارى از مطالب در صدر اسلام به علت برداشتهاى ناقص اهل آن زمان صلاح نبود. | ||
اسلام به عنوان كامل ترين دينِ ابدى جهان، طبعاً مسير بسيار طولانى در پيش داشت تا به هدف برسد. لذا اين باور عقلايى است كه پياده كردن چنين دينى در مراحل تئوريک و عملى، زمانى طولانى مى خواهد. | |||
براى نيل به اهداف اصلى بايد افرادى پيش بينى مى شدند تا در سايه آن نتيجه هاى حقيقى كه از اسلام و اجتماع مسلمين در نظر بود به دست آيد و اين راهى بود كه امامان عليهم السلام در دوران زندگى خويش دنبال مىكردند. | |||
=== ۴. معارف صحيح اسلام با شخص ضمانت شده الهى تضمين شد === | |||
آنچه يک ملت و دين را معرفى میكند دامنه فتوحات و مقاومت هايش در برابر دشمن نيست، بلكه معارف آن است كه خط فكرى آن را تعيين مى كند و در آن خط با معارف خويش، انسان سازى مى كند. | |||
آنچه شهداى [[کربلا]] را ابدى ساخت و از ساير شهدا جدا ساخت همين است. اينان نتيجه زحمات ۵۰ ساله سه امام بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله بودند. | |||
اينان حتى از شهداى جمل و صفين و نهروان متمايز بودند. البته آنان هم در سطح بالايى بودند، ولى همه اين چنين نبودند. در كربلا اما هفتاد و دو تن حسينى بودند. | |||
اسلام به | به هر حال براى تحويل معارف [[اسلام]] به نسل هاى آينده اسلام و ساختن انسانهايى والا - كه هدف اصلى اسلام است - چنين افرادى لازم است. | ||
بدون آن خطى كه غديرِ شيعه براى تعيين خليفه مطرح مى كند، هيچ راهى نمى تواند اين هدف را تأمين نمايد، چرا كه ضامن بيان معارف صحيح اسلام فقط كسى مى تواند باشد كه رسماً از طرف خداوند مورد تضمين باشد و عملاً از عهده اين مهم برآيد. | |||
اين همان مقام عصمت مطلق است كه از طرف خداوند تعيين شده است. خداوند اين مهم را عملاً انجام داده و ادامه دهندگان و حافظان اين خط را تا روز قيامت تعيين فرموده است. | |||
اين كارى بود كه در غدير انجام شد و در خطابه غدير بر فراگيرى معارف از ايشان به طور خاصى تأكيد شد. | |||
در [[خطبه غدیر]] اين مسئله به خوبى روشن است كه هنوز درياى معارفِ دين چه تفسير قرآن و چه بيان احكام و چه اعتقادات و معارف دين بيان نشده، و اين همه توسط جانشينان تعيين شده اى كه از هر جهت - بخصوص از جهت [[علم]] و [[عصمت]] و [[اعتماد]] - ضمانت شده بودند براى مردم راهگشايى خواهد شد. | |||
=== ۵. غدير كه عملى نشد چه فايده اى داشت؟ === | |||
اگر گفته شود: اهل دسيسه بالاخره كار خود را كردند، چه پيامبر صلى الله عليه و آله مراسم [[غدیر]] را به انجام مى رساند و چه نمى رساند. پس چه فايده اى در اين برنامه بود؟ | |||
سه پاسخ پرمحتوا براى اين سؤال گوشه اى از اسرار آن را روشن مى كند: | |||
'''اولاً:''' مكتب زير سؤال مى رفت كه چرا اينچنين ناقص رها شده است. | |||
'''ثانياً:''' غاصبين تا امروز محكوم اند، ولى در آن صورت حجتى مى يافتند كه بدان استناد كنند. | |||
'''ثالثاً:''' نسل هاى آينده اى كه در عددهاى ميليونى پيرو على عليه السلام هستند و خط غدير را دنبال كرده اند مرهون همان اتمام حجتند. | |||
=== ۶. اگر غدير نبود اشكال معكوس آغاز مى شد! === | |||
اگر پيامبر صلى الله عليه و آله وصى خود را تعيين نمى فرمود قطعاً مردم از اين طرف اشكال تراشى مىكردند كه چرا بايد پيامبرِ يک دين، جانشين خود را تعيين نكرده از دنيا برود! | |||
چه پيامبر صلى الله عليه و آله اصل مسئله نصب خليفه را در طول عمرش مهمل مى گذاشت و چه فقط مسئله غدير پيش نمى آمد، در هر دو صورت مردم اشكال فوق را مى نمودند؛ چرا كه مسئله خلافت آنقدر مهم است كه گذشته از اعلانات مكرر مى بايست در يک شرايط خاص و به صورت رسمى نيز انجام گيرد. | |||
ممكن بود اين نصب و تعيين در روزهاى آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله و در حالى كه حضرت در بستر بيمارى بود انجام بگيرد، ولى در آن صورت هزاران بهانه به دست دشمن مى افتاد. | |||
يكى مى گفت: ما حاضر نبوديم! يكى مى گفت: ما نشنيديم! يكى مى گفت: إن الرجل ليهجر! يكى مى گفت: ما حاضر بوديم و كلام حضرت را هم شنيديم ولى بعضى عبارات را نشنيديم! يكى مى گفت: ما شنيديم ولى منظور حضرت چنين بود. | |||
پس بهترين صورتِ ممكن، همان بود كه در اجتماعى عظيم كه حاضرينِ آن، مسلمانانى از همه مللِ اسلامِ آن روز بودند و در اجتماعى كه همه يک جا حاضر بودند و در آن زمان بى نظير و در حد غير ممكن بود، و در مجلسى رسمى و با صورتى عمومى و با لواحقى مثل بيعت در حال صحت كامل پيامبر صلى الله عليه و آله اعلام شود، تا راه هر گونه دسيسه بسته باشد. | |||
=== ۷. تعيين امام هرگز از دست بشر ساخته نيست! === | |||
مقام نيابت و جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله مسئله بسيار خطيرى است؛ و تعيين چنان مقام مهمى هرگز از دست بشر ساخته نيست. | |||
اين مسئله در اولين جانشين حضرت [[اهمیت]] ويژه اى دارد، چرا كه نشانگر مبناى امت است. | |||
اگر مسئله تعيين خليفه درباره خليفه پنجم يا دهم پيامبر صلى الله عليه و آله مورد اختلاف مى شد و يا مورد هجوم قرار مى گرفت پاسخ روشنى داشت، و دشمن نيز همين را فهميده بود. | |||
مسئله آغاز راه خلافت مهم بود كه اگر مسير تغيير مى كرد كار در مراحل بعدى بسيار آسان پيش مى رفت. | |||
آنان كه با اصل نبوت و فرامين پيامبر صلى الله عليه و آله مخالف بودند خوب مى فهميدند كه در صورت امكان بايد خود پيامبر صلى الله عليه و آله و فرامين آن حضرت را مورد حمله قرار دهند، و در صورت عدم امكان مرحله اول نوبت آن است كه در اولين فرصت بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و قبل از انعقاد اولين مورد از خلافت حقيقى آن حضرت اقدام خود را عملى كنند تا ريشه مطلب در اذهان عمومى محكم نشود و راه پيامبر صلى الله عليه و آله با مبانى و اصولش ادامه داده نشود. | |||
=== ۸. اگر ولايت اعلام نمى شد نبوت زير سؤال مى رفت! === | |||
اگر پيامبر صلى الله عليه و آله جانشين خود را تعيين نمىكرد، گذشته از اينكه نسل هاى آينده از اين هدايتگرى حضرت تا امروز محروم مى شدند، نبوت حضرت را زير سؤال مى بردند. | |||
اين اعتراض ممكن بود در شكل هاى گوناگون رخ نمايد، ولى ساده ترين شكلى كه از آن متصور است اين بود كه بگويند: «معلوم مى شود اين پيامبر در فكر حكومت خود بوده، و كارى به بقاى دينى كه آورده نداشته است»!! بنا بر اين تعيين امام به يک معنى قوام نبوت است. | |||
=== ۹. منصوب كردن خليفه چه فرق هايى با سپردن آن به شورا داشت؟ === | |||
نصب خليفه توسط [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] با يک كلمه تمام مى شود، ولى وقتى بنابر شورا باشد قوانين مفصلى مى خواهد تا آنگونه نشود كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله، قائلين به شورا آن را چند نوع اجرا كردند!؟ | |||
بر فرض اينكه خلافت شورايى باشد، چطور مىشود كه براى اين قانونِ زير بنايى، هيچ حديث و نشانه اى در احاديث و قرآن وارد نشده باشد كه كيفيت اين شورا و تركيب آن و چگونگى جمع بندى بين آراء و امثال آن را گفته باشد. | |||
اگر | اگر ترس از انتخاب نامناسب و شرايط خاص حاكم بر جامعه مسلمين در آن روز هم نبود، باز مسلمانان در شرايط و كيفيت انتخاب خليفه دچار همان مشكلى مى شدند كه در اصل خلافت به آن دچار مى آمدند. | ||
با در نظر گرفتن آنچه به عنوان ديدگاه تاريخى و اعتقادى ذكر شد و مرورى كه مراحل عملى خلافت از خود نشان داد، ابعاد گسترده اى از ارزش فكرى و روحى غدير را دريافتيم. | |||
== مشاركت در ظلم سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۴۵ - ۲۴۹.</ref> == | |||
درباره مشاركت در ظلم سقيفه رواياتى وارد شده كه محدودههاى آن را نشان مىدهد، و بايد هر مسلمانى مواظب باشد كه مبادا حركتى از او سر زند كه معنايش امضا بر صحيفه ملعونه باشد. در دعاها و زيارات ائمهعليهم السلام نيز با دقت تمام اين مسئله مورد توجه قرار گرفته، كه نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم××× ۲ به زيارتهاى اميرالمؤمنين و امام حسين و امام زمانعليهم السلام و دعاى صنمى قريش مراجعه شود. ×××: | درباره مشاركت در ظلم سقيفه رواياتى وارد شده كه محدودههاى آن را نشان مىدهد، و بايد هر مسلمانى مواظب باشد كه مبادا حركتى از او سر زند كه معنايش امضا بر صحيفه ملعونه باشد. در دعاها و زيارات ائمهعليهم السلام نيز با دقت تمام اين مسئله مورد توجه قرار گرفته، كه نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم××× ۲ به زيارتهاى اميرالمؤمنين و امام حسين و امام زمانعليهم السلام و دعاى صنمى قريش مراجعه شود. ×××: | ||