۲۶٬۳۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳۳: | خط ۶۳۳: | ||
== نصر<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۵۹ - ۵۷ . واقعه قرآنى غدير: ص ۹۲.</ref> == | == نصر<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۵۹ - ۵۷ . واقعه قرآنى غدير: ص ۹۲.</ref> == | ||
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در دنباله سخن خود در بخش پنجم [[خطبه غدیر]] نتيجه گرفت كه خداوند بهترين ها را براى شما انتخاب كرده است: | |||
«پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه دادند كه ذريه من از نسل على عليه السلام است. سپس [[تقوی]] و [[ایمان]] و [[اخلاص]] را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على عليه السلام دانستند. | |||
در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كردند كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى طالب عليه السلام است. | در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كردند كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى طالب عليه السلام است. | ||
خط ۶۳۹: | خط ۶۴۱: | ||
توضيح اينكه: | توضيح اينكه: | ||
در سفر | در سفر [[حجةالوداع]]، كاروان غدير وارد آخرين روز مناسك حج شده و روز سيزدهم ذى الحجه است. ايام تشريق كه سه روز در مِنا توقف كرده اند پايان يافته و وارد روز چهارم شده اند. | ||
مسجد خيف در مِنا يادگار [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام]] است و اكنون آغازى بر خلافت سلاله او خواهد شد. با پايان مراسم حج، برنامه دوم اين سفر يعنى مراسم غدير آغاز مى شود. | |||
در چنين حال و هواى پر از انتظارى، آخرين سوره كاملى كه در يک نزول جبرئيل فرود آمد<ref>عدة الداعى: ص ۲۷۹.</ref>، زنگ حركت كاروان غدير را به صدا درآورد و آن سوره نصر بود. به محض نزول اين سوره، پيامبر صلى الله عليه و آله به طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: نُعِيَتْ الَىَّ نَفْسى بِأَنَّها مَقْبُوضَةٌ فى هذِهِ السَّنَةِ: نفسم به من خبر مى دهد كه در اين سال قبض روح خواهد شد<ref>تفسير نورالثقلين: ج ۵ ص ۶۸۹ ح ۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۸ ۱۷۱. الاقبال: ص ۴۵۳ - ۴۵۹. تفسيرالقمى: ص ۱۵۹.</ref>، يعنى اين سالى كه در پيش است. | |||
و اين گونه بود كه سوره نصر بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد: | |||
«بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّه وَ الْفَتْحُ، وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ اللَّه أَفْواجاً، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً»<ref>نصر / ۱-۳.</ref>: | |||
«به نام خداوند بخشنده مهربان، آنگاه كه يارى خدا و پيروزى آمد و مردم را ديدى كه گروه گروه وارد دين الهى مى شوند، با حمد پروردگارت تسبيح بگو و از او طلب مغفرت كن كه او توبه پذير است» . | |||
با نزول اين سوره سه ماجراى مرتبط به هم به وقوع پيوست كه هموار كننده راه براى مراسم عظيم غدير بود: | با نزول اين سوره سه ماجراى مرتبط به هم به وقوع پيوست كه هموار كننده راه براى مراسم عظيم غدير بود: | ||
=== | === سؤال مردم درباره جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله === | ||
اولين مسئله اى كه پس از نزول سوره نصر و شنيدن خبر رحلت | اولين مسئله اى كه پس از نزول سوره نصر و شنيدن خبر رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله به ذهن همه خطور كرد، جانشينى آن حضرت به معناى پر كردن جاى خالى حضرت بود؛ و اين بهترين مقدمه براى آغاز مراسمى بود كه مى توانست پاسخ چنين سؤالى باشد. | ||
اصحاب | اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله كه از يک سو از مطرح كردن مسئله رحلت آن حضرت در حضورش خجالت مى كشيدند، سراغ سلمان فارسى رفتند كه با حضرتش خصوصى تر بود. | ||
آنها با توجه به تصريح پيامبر صلى الله عليه و آله درباره رحلتش از سلمان خواستند تا از حضرت بپرسد: امور ما را به كه مى سپارى، و پناه ما چه كسى خواهد بود و محبوبترين افراد نزد او كيست؟ | |||
=== | در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس تر و نسبت به پاسخ آن تشنه تر مى نمود. | ||
سپس فرمود: برادر و وزيرم و جانشينم در اهل بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى گذارم كه دِين مرا ادا مى كند و به وعده هاى من وفا مى نمايد، على بن ابى طالب است».<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰.</ref> | |||
=== سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله با على عليه السلام درباره خلافت === | |||
دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواند و به او چنين فرمود: | دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواند و به او چنين فرمود: | ||
يا على، آنچه بدان وعده داده شده بودم آمد. فتح آمد و مردم گروه گروه در دين خدا داخل شدند. هيچ كس از تو سزاوارتر به قرار گرفتن در مقام من نيست، به خاطر پيشتر بودن تو در اسلام و نزديكى تو با من و دامادى تو نسبت به من و اينكه سيده زنان جهان نزد توست، و قبل از آن حمايت هايى كه پدرت ابوطالب درباره من داشت و گرفتارى هايى كه هنگام نزول قرآن به خاطر من متحمل شد ... .<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۸۵ . شرح نهج البلاغة (ابن ابى الحديد) : ج ۹ ص ۱۷۴. ينابيع المودة: ج ۲ ص ۴۹۵ ح ۳۸۹.</ref> | يا على، آنچه بدان وعده داده شده بودم آمد. فتح آمد و مردم گروه گروه در دين خدا داخل شدند. هيچ كس از تو سزاوارتر به قرار گرفتن در مقام من نيست، به خاطر پيشتر بودن تو در اسلام و نزديكى تو با من و دامادى تو نسبت به من و اينكه سيده زنان جهان نزد توست، و قبل از آن حمايت هايى كه پدرت ابوطالب درباره من داشت و گرفتارى هايى كه هنگام نزول قرآن به خاطر من متحمل شد ... .<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۸۵ . شرح نهج البلاغة (ابن ابى الحديد) : ج ۹ ص ۱۷۴. ينابيع المودة: ج ۲ ص ۴۹۵ ح ۳۸۹.</ref> | ||
اين احتمال وجود دارد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه | اين احتمال وجود دارد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اين سخنان را علناً در حضور مردم به اميرالمؤمنين على عليه السلام فرموده باشد، تا افكار مردم را نسبت به مسئله خلافت آماده تر سازد. | ||
=== | === سخنرانى عمومى درباره ولايت === | ||
سومين عكس العمل پيامبرصلى الله عليه وآله به نزول سوره نصر آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را در مسجد خيف در مِنا جمع كند و براى آينده خلافت پيش بينى هاى اساسى بنمايد. | سومين عكس العمل پيامبرصلى الله عليه وآله به نزول سوره نصر آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را در مسجد خيف در مِنا جمع كند و براى آينده خلافت پيش بينى هاى اساسى بنمايد. | ||
با توجه به امامت ابدى دوازده امام عليهم السلام كه برنامه خلافت اسلام بود و مردم بايد دلسوزانه و از عمق جان از آنان حمايت مى نمودند و با حضور آنان از هر اختلافى پرهيز مى كردند، | با توجه به امامت ابدى دوازده امام عليهم السلام كه برنامه خلافت اسلام بود و مردم بايد دلسوزانه و از عمق جان از آنان حمايت مى نمودند و با حضور آنان از هر اختلافى پرهيز مى كردند، پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر جمعيت عظيم حاجيان بر فراز منبر مسجد خيف چنين خطابه خواند: | ||
خدا آباد كند زندگى كسى را كه سخن مرا بشنود و آن را به خاطر بسپارد و به كسانى كه نشنيده اند برساند، كه چه بسا حمل كننده علمى كه خود اهل تفكر نيست، و چه بسا حمل كننده علمى به كسى كه از او فقيه تر و فكر كننده تر است. | خدا آباد كند زندگى كسى را كه سخن مرا بشنود و آن را به خاطر بسپارد و به كسانى كه نشنيده اند برساند، كه چه بسا حمل كننده علمى كه خود اهل تفكر نيست، و چه بسا حمل كننده علمى به كسى كه از او فقيه تر و فكر كننده تر است. | ||
اى مردم، من در ميان شما دو چيز گران بها باقى گذاشتم كه اگر به آن دو | اى مردم، من در ميان شما دو چيز گران بها باقى گذاشتم كه اگر به آن دو تمسّک كنيد هرگز گمراه نمى شويد و لغزش پيدا نمى كنيد: كتاب خدا و عترت من اهل بيتم. | ||
== هَل اَتى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص | خداوند لطيف خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتِ من - و حضرت دو انگشت سبابه را كنار يكديگر قرار دادند - و نمى گويم: مانند اين دو - و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار هم قرار دادند - كه يكى بر ديگرى فضيلت داشته باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۶۸ ح ۵ . تفسير القمى: ج ۱ ص ۳.</ref> | ||
== هَل اَتى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۹ - ۱۸۶. اسرار غدير: ص ۲۰۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۱ - ۴۴. واقعه قرآنى غدير: ص ۹۱. غدير در آئينه كتاب: ص ۳۲. غدير در گذر زمان (مهدى پور): ص ۶۲ - ۶۵، ۷۵، ۱۱۹. زيارت غديريه: ص۴-۹.</ref>== | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير سوره «هَلْ اَتی» را مطرح كرد و نزول اين سوره را درباره على عليه السلام دانست، و با اشاره به مهمترين فراز اين سوره كه مى فرمايد: | |||
«وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً» فرمود: «خداوند در اين سوره شهادت به [[بهشت]] نداده مگر براى او»؛ و آيات اين سوره را مدحى بلند براى على عليه السلام دانسته فرمود: «خدا با اين سوره جز على را مدح نكرده است» . | |||
آن حضرت در دنباله سخن نتيجه گرفت كه خداوند بهترين ها را براى شما انتخاب كرده است: «پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه داد كه ذريه من از نسل على عليه السلام است. | آن حضرت در دنباله سخن نتيجه گرفت كه خداوند بهترين ها را براى شما انتخاب كرده است: «پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه داد كه ذريه من از نسل على عليه السلام است. | ||
خط ۶۸۱: | خط ۶۹۵: | ||
و خداوند در سوره «هَلْ اَتى عَلَى الْإِنْسانِ ...»شهادت به بهشت نداده مگر براى او، و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره جز او را مدح نكرده است. | و خداوند در سوره «هَلْ اَتى عَلَى الْإِنْسانِ ...»شهادت به بهشت نداده مگر براى او، و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره جز او را مدح نكرده است. | ||
به بيانى ديگر: | به بيانى ديگر: پيامبر صلى الله عليه و آله در [[خطبه غدیر]] مدح قرآنى بسيار بلندى درباره مولاى منصوب در غدير بر زبان آورد، كه كتاب آسمانى را يک پارچه به اميرالمؤمنين عليه السلام مرتبط ساخت و اين مهم را در چهار مرحله بيان فرمود. | ||
در آن زمانِ محدود در خطبه بلندِ غدير، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسير قرار گرفته است | در آن زمانِ محدود در خطبه بلندِ غدير، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسير قرار گرفته است. | ||
حضرت با اشاره به مهمترين فراز اين سوره كه مى فرمايد: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً» فرمود: «خداوند در اين سوره شهادت به بهشت نداده مگر براى | اين نشانه [[اهمیت]] سوره هاى مزبور در ارتباط با ولايت است، و از سوى ديگر گوياى حضور گسترده قرآن در غدير است. | ||
از جمله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، سوره «هَلْ اَتى»را مطرح كرد و نزول اين سوره را درباره على عليه السلام دانست. | |||
حضرت با اشاره به مهمترين فراز اين سوره كه مى فرمايد: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً» فرمود: «خداوند در اين سوره شهادت به بهشت نداده مگر براى او»؛ و آيات اين سوره را مدحى بلند براى على عليه السلام دانسته فرمود: «خدا با اين سوره جز على را مدح نكرده است». | |||
آن حضرت در دنباله سخن نتيجه گرفت كه خداوند بهترين ها را براى شما انتخاب كرده است: | |||
«پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه داد كه ذريه من از نسل على عليه السلام است: | |||
وَ لا شَهِدَ اللَّهُ بِالْجَنَّةِ فى «هَلْ اَتى عَلَى الاِنْسانِ» اِلاّ لَهُ، وَ لا اَنْزَلَها فى سِواهُ وَ لا مَدَحَ بِها غَيْرَهُ: | وَ لا شَهِدَ اللَّهُ بِالْجَنَّةِ فى «هَلْ اَتى عَلَى الاِنْسانِ» اِلاّ لَهُ، وَ لا اَنْزَلَها فى سِواهُ وَ لا مَدَحَ بِها غَيْرَهُ: | ||
خط ۶۹۱: | خط ۷۱۳: | ||
و خداوند در سوره «هَلْ اَتى عَلَى الْإِنْسانِ ...» شهادت به بهشت نداده مگر براى او، و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره جز او را مدح نكرده است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .</ref> | و خداوند در سوره «هَلْ اَتى عَلَى الْإِنْسانِ ...» شهادت به بهشت نداده مگر براى او، و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره جز او را مدح نكرده است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .</ref> | ||
اين سوره از دو بُعد قابل بررسى است: | |||
=== موقعيت تاريخى === | |||
در اواسط خطبه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فضايل عظيم على عليه السلام را بر مى شمرد بر نقطه اى بلند از آن توقف كرد تا به شرح بيشتر آن بپردازد. | |||
آن قُله فضيلت رضاى خدا و رسول از على عليه السلام بود، كه يكى از شواهد آن را سوره هل اتى مطرح نمود و در جملاتى كوتاه سوره اى با ۳۱ آيه را در دو جهت تفسير فرمود: اول شأن نزول آن است، و دوم شهادت پروردگار به بهشت. | |||
=== | === موقعيت قرآنى === | ||
از آيه ۵ تا ۲۲ سوره دهر مربوط به اصل داستان است كه على بن ابى طالب عليه السلام و خانواده اش براى شفاى دو فرزند خود امام حسن و امام حسين عليهما السلام، سه روز [[روزه]] نذر كردند. | |||
پس از شفاى فرزندان همه اهل خانه سه روز روزه گرفتند، و هر روز هنگام افطار مستمندى بر در خانه از آنان كمكى خواست. روز اول مسكين و روز دوم يتيم و روز سوم اسيرى بود. | |||
از | |||
همه اهل خانه تنها افطارشان را كه قرص هاى نان بود به فقير دادند و با آب [[افطار]] كردند. روز سوم كه ايثار اهل اين خانه به اوج خود رسيد و جز آب خوراک ديگرى نداشتند، ذات الهى سوره اى را با ثنايى بلند براى آنان نازل كرد: | |||
«... إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً . عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّه يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً . يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً . إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً . إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً . فَوَقاهُمُ اللَّه شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً . وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً . مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً . وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً . وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا . قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً . وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً . عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً . وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ . إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً . وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً . عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ . وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً . إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً...» : | «... إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً . عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّه يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً . يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً . إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً . إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً . فَوَقاهُمُ اللَّه شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً . وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً . مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً . وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً . وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا . قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً . وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً . عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً . وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ . إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً . وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً . عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ . وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً . إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً...» : | ||
«نيكان از كاسه اى خواهند نوشيد كه با عطر كافور ممزوج است. چشمه اى كه بندگان خدا از آن مى آشامند و آن را به اختيار خود باز مى كنند. آنان به نذر خويش وفا مى نمايند و از روزى كه سختيش همه را فرا مى گيرد مى ترسند. آنان به خاطر حب الهى به فقير و اسير و يتيم غذا مى دهند، و مى گويند: ما به خاطر خدا به شما طعام مى دهيم و از شما انتظار پاداش و سپاسى نداريم. ما از قهر پروردگار در روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق درهم و غمگين است مى ترسيم. | «نيكان از كاسه اى خواهند نوشيد كه با عطر كافور ممزوج است. چشمه اى كه بندگان خدا از آن مى آشامند و آن را به اختيار خود باز مى كنند. | ||
آنان به نذر خويش وفا مى نمايند و از روزى كه سختيش همه را فرا مى گيرد مى ترسند. آنان به خاطر حب الهى به فقير و اسير و يتيم غذا مى دهند، و مى گويند: | |||
ما به خاطر خدا به شما طعام مى دهيم و از شما انتظار پاداش و سپاسى نداريم. ما از قهر پروردگار در روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق درهم و غمگين است مى ترسيم. | |||
خدا هم آنان را از شر و فتنه آن روز محفوظ داشته و به آنان روى خندان و دل شادان عطا نمود. جزاى آنان در برابر آنچه صبر كردند باغ بهشت و حرير بهشتى است، كه در آن بهشت بر | خدا هم آنان را از شر و فتنه آن روز محفوظ داشته و به آنان روى خندان و دل شادان عطا نمود. جزاى آنان در برابر آنچه صبر كردند باغ بهشت و حرير بهشتى است، كه در آن [[بهشت]] بر تخت ها تكيه زنند، و در آنجا نه آفتاب سوزان و نه سرماى سخت بينند، بلكه در هوايى خوش و باغى دلكش تفريح كنند. | ||
سايه درختان بهشتى بر سر آنان و ميوه هايش در دسترس و اختيار آنان است. با جامه اى سيمين و كوزه هاى بلورين بر آنان دور زنند؛ بلورهايى كه به رنگ نقره و به اندازه اهلش مقدر كرده اند | سايه درختان بهشتى بر سر آنان و ميوه هايش در دسترس و اختيار آنان است. با جامه اى سيمين و كوزه هاى بلورين بر آنان دور زنند؛ بلورهايى كه به رنگ نقره و به اندازه اهلش مقدر كرده اند. | ||
در آنجا از كاسه هايى به آنان مى نوشانند كه طبعش از زنجبيل است. در آنجا چشمه اى است كه نامش «سلسبیل» است. | |||
=== | اطراف آن بهشتيان پسرانى كه هميشه نوجوانند در طوافند، كه هر گاه آنان را بنگرى گمان مى كنى مرواريدهاى منتشر شده اند. | ||
يك گروه نيكوكار در اول اين سوره با عنوان | |||
و چون آن جايگاه نيكو را تماشا كنى عالمى پر نعمت و كشورى بى نهايت بزرگ خواهى يافت. | |||
بر قامت بهشتيان لباسى از سندس سبز و استبرق و بر دست هايشان دستبندى از نقره است، و پروردگارشان شرابى پاكيزه به آنان مى نوشاند. | |||
اين بهشت پاداش شماست، و سعيتان مشكور و مقبول است. | |||
=== تحليل اعتقادى === | |||
يك گروه نيكوكار در اول اين سوره با عنوان «ابرار» مطرح شده كه خداوند داستان اخلاص در عمل و ايثار كامل عيار آنان را با عظمت تمام بيان فرموده و بهشت و نعمت هاى آن را به عنوان سپاس به آنان ارزانى داشته است. | |||
از سوى ديگر در ضمن اين داستان به دو جهت مهم اشاره فرموده است: يكى قبولى اين ايثار و اخلاص به درگاه خداوند، و ديگرى شهادت به بهشت براى اهل اين آيه. | از سوى ديگر در ضمن اين داستان به دو جهت مهم اشاره فرموده است: يكى قبولى اين ايثار و اخلاص به درگاه خداوند، و ديگرى شهادت به بهشت براى اهل اين آيه. | ||
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پيامبر صلی الله علیه و آله]] در غدير هر سه نكته را زير ذره بين اعتقاد مردم مى برد. از يك سو مى فرمايد: | |||
از جهت ديگرى تصريح مى كند كه شأن نزول اين سوره على و خاندان اوست، و اين همه فضيلت و اين همه مديحه الهى در شأن او نازل شده است. مبادا به صاحبان چنين فضيلتى | خداوند در اين سوره [[بهشت]] را براى على بن ابى طالب ضمانت كرده و فرموده است: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً». | ||
يعنى اى مردمى كه با گروه ضد على عليه السلام روبرو خواهيد شد و اهل سقيفه او را به طناب خواهند كشيد، بدانيد كه حق با اهل بهشت است كه بهشت به بركت آنان خلق شده است. | |||
اگر دشمنانش گفتند: «[[جانشین|خلافت]] و [[رسالت|نبوت]] در يک خانواده جمع نمى شود»، بدانيد كه آنان دروغ مى گويند، چرا كه على اهل بهشت است و جز راست نمى گويد. | |||
اگر كسى با على مخالفت كرد بدانيد راه على راه بهشت است، و اگر با على بوديد شما را به بهشت رهنمون مى گردد. | |||
از جهت ديگرى تصريح مى كند كه شأن نزول اين سوره على و خاندان اوست، و اين همه فضيلت و اين همه مديحه الهى در شأن او نازل شده است. | |||
مبادا به صاحبان چنين فضيلتى بى حرمتى شود و آتش بر در خانه آنان به پا شود، و نعره هاى مهاجمين بانوى «هَلْ أَتى» را دچار سقط جنين نمايد و با ضرباتى مهلک مجروح شود و كار به شهادتش بيانجامد! | |||
دريغا كه چه زود مردم حرمت خاندانِ «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» را شكستند، و از اين فراز غدير هشتاد روز نگذشته بر خانه «جَنَّةً وَ حَرِيراً» حمله آوردند و بسته هاى هيزم را اطراف ديوار آن چيدند و آتشگيره آوردند و آن را آتش زدند و درِ خانه را شكستند و سينه و پهلوى بانوى خانه را بين در و ديوار خُرد كردند!! | دريغا كه چه زود مردم حرمت خاندانِ «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» را شكستند، و از اين فراز غدير هشتاد روز نگذشته بر خانه «جَنَّةً وَ حَرِيراً» حمله آوردند و بسته هاى هيزم را اطراف ديوار آن چيدند و آتشگيره آوردند و آن را آتش زدند و درِ خانه را شكستند و سينه و پهلوى بانوى خانه را بين در و ديوار خُرد كردند!! | ||
خط ۷۲۹: | خط ۷۷۶: | ||
۱. يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد هفته غدير است، و نيز يكى از رخدادهاى هفته غدير - به غير از خود غدير - است، ماجراى ماجراى روزه و صدقه دادن پيامبرصلى الله عليه وآله و اهلبيت عليهم السلام و نزول سوره «هل أتى» است. | ۱. يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد هفته غدير است، و نيز يكى از رخدادهاى هفته غدير - به غير از خود غدير - است، ماجراى ماجراى روزه و صدقه دادن پيامبرصلى الله عليه وآله و اهلبيت عليهم السلام و نزول سوره «هل أتى» است. | ||
۲. در ايام دهه غديريه رخدادهاى متعددى اتفاق افتاده است. يكى از اين رخدادها نزول سوره | ۲. در ايام دهه غديريه رخدادهاى متعددى اتفاق افتاده است. يكى از اين رخدادها نزول سوره هل اتى در روز ۲۵ ذيحجة الحرام است. سوره اى كه اين گونه شروع مى شود: «هل اتى على الانسان حين من الدهر» و سوره «انسان» و «دهر» و «ابرار» نيز ناميده مى شود. اين سوره در حق [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین]]، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]]، [[امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|امام حسین علیهم السلام]] و فضّه خادمه نازل شده است. | ||
۳. [[زیارت غدیریه و صراط مستقیم|زیارت غدیریه]] زيارتى زيبا و جامع است. يكى از مطالبى كه در اين زيارت به آن اشاره شده نزول سوره هل اتى درباره [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] است: انت مُطعم الطعام على حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً لوجه اللَّه، لا تريد منهم جزاءاً و لا شكوراً. | |||
== پانویس == | == پانویس == |