۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(ناقص) |
(تقیه راویان) |
||
خط ۵۴۵: | خط ۵۴۵: | ||
<big>در واقع آخرين اقدام استثنائى و غير عادى از فراز منبر غدير آن بود كه پس از تكرار بيعت لسانى توسط مردم و بازگشت سكوت مطلق بر جمعيت نشسته در برابر منبر غدير، خطيب معظم مردم را مورد سؤال قرار داد و فرمود: ما تقولون؟! چه مى گوييد؟</big> | <big>در واقع آخرين اقدام استثنائى و غير عادى از فراز منبر غدير آن بود كه پس از تكرار بيعت لسانى توسط مردم و بازگشت سكوت مطلق بر جمعيت نشسته در برابر منبر غدير، خطيب معظم مردم را مورد سؤال قرار داد و فرمود: ما تقولون؟! چه مى گوييد؟</big> | ||
<big>اين سؤال پس از آن همه جملاتى كه مردم پس از پيامبرصلى الله عليه وآله تكرار كردند و بر زبان آوردند، يک پرسش حقيقى نبود؛ چرا كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم مى ديد و هم مى شنيد كه مردم چه مى گويند. بنابراين يک استفهام تقريرى بود كه معنايش اين گونه مى شد: پس از شنيدن اين همه سخن و اين همه اقرارها چه مى گوييد؟ آيا باز هم سخنى براى گفتن مانده است؟ آيا مى توانيد نزد خداوند عذر نرسيدن پيام الهى را بياوريد؟</big> | |||
<big>معناى اين اقدام - چنانكه خود حضرت تصريح فرمود - آن بود كه شما در ظاهر اقرار و بيعت نموديد، اما بدانيد كه خدا از باطن دلها و اسرار قلبها آگاه است. من حجت را آن چنان بر شما تمام كردم كه هيچ كجاى دنيا نمونه اش را پيدا نمى كنيد. اكنون اين شما هستيد كه در برابر امتحانى عظيم در وفادارى به اين ابلاغ قرار داريد.</big> | |||
<big>اين | <big>تفصيل آنچه گفته شد را مى توان اين گونه بيان كرد: پيامبرصلى الله عليه وآله در يازدهمين بخش از خطبه غدير - در حالى كه سكوت همچنان بر مجلس حكم فرما بود - وارد آخرين بخش سخنرانى خود شد. آنچه مخاطبين در اين بخش شنيدند اقدام بى سابقه اى بود كه هرگز فكرش را نكرده بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت را به صورت جدى ترى مطرح كرده در يک اقدام بديع از فراز منبر غدير با صد و بيست هزار نفر بيعت كرد و از همه اقرار گرفت:</big> | ||
<big> | === <big>سه اقدام براى بيعت زبانى</big> === | ||
<big>آن حضرت براى اين كار سه جهت را با هم به اجرا درآورد: از يک سو با مطرح كردن كثرت جمعيت حاضر، اعلام كرد كه خدا دستور داده قبل از بيعت با دست از زبان هاى شما اقرار بگيرم. از سوى ديگر موضوع بيعت را امامت دوازده امام عليهم السلام قرار داد، و در مرحله سوم جملاتى را به عنوان بيعت مطرح كرد و از مردم خواست آنها را تكرار كنند.</big> | |||
<big> | === <big>متن بيعت نامه</big> === | ||
<big>آنگاه براى آنكه مردم در گونه هاى متفاوت بيعت نكرده باشند، از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند.</big> | |||
<big> | <big>آن عبارات از يک سو شامل شنيدن و اطاعت و رضايت و تسليم درباره امر ولايت بود. از سوى ديگر بيعت زبانى حاكى از بيعت با قلب و جان و دست قرار داده شد. در نگاهى ديگر شامل پايدارى بر سر اين بيعت بود كه به دور از هرگونه تبديل و شک و انكار و پيمان شكنى استمرار مى يافت. در جهتى ديگر براى كسانى كه احتمالاً بيعت با دست برايشان ميسر نمى شد اين اقرار بيعت با دست حساب مى شد. در آخرين نگاه تعهد بر ابلاغ پيام غدير به نسل هاى حاضر و آينده بود، و در نهايت آن حضرت خدا را شاهد بر اين وعده خود قرار داد.</big> | ||
<big> | <big>در جمله آخرِ اين تعهّد آيه ۹۶ سوره اسراء: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ» را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى شاهد گرفت.</big> | ||
<big> | === <big>اى مردم، چه مى گوييد؟</big> === | ||
<big>در فراز بعدى به عنوان كسى كه گفتنى ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مى پرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى دانيد؟ اين برخورد را پيامبرصلى الله عليه وآله با يک سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ...» : «اى مردم چه مى گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى هاى هر نفسى اطلاع دارد» . آنگاه با لسان نصيحت گونه اى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» : «هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است» .</big> | |||
<big> | === <big>آمادگى براى بيعت بعد از خطابه</big> === | ||
<big>از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى آمدند، لذا پيامبرصلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» ، و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يک سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد. سپس ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام فرمود.</big> | |||
<big> | === <big>سلام به عنوان «اميرالمؤمنين»</big> === | ||
<big>سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه ۲۸۵ سوره بقره: «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى خواهيم و بازگشت به سوى توست» .</big> | |||
<big> | === <big>سپاس بر نعمت ولايت</big> === | ||
<big>آنگاه قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى كرد ما هدايت نمى شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» .</big> | |||
<big> | === <big>فضائل بى انتهاى على عليه السلام</big> === | ||
<big>خطبه به پايان خود نزديک مى شد و مردم همچنان تشنه زلال غدير گوش جان به كلام جاودانه محمدى سپرده بودند.</big> | |||
<big> | <big>مسک الختام اين خطابه بلند، جامع الجوامع فضايل على بن ابى طالب عليه السلام بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در يک جمله پر معنى بالاترين فضيلت را براى شخص دوم عالم وجود با ارتباط آن به قرآن بيان كرد. از يک سو نزول فضايل على عليه السلام در قرآن را به ميان آورد، و از سوى ديگر درياى مناقب آن حضرت را فراتر از آن دانست كه در يک مجلس قابل ذكر باشد. سپس با توجه به گستردگى فضايل على عليه السلام، دستور پذيرفتن آنها را از اصحاب معرفت به ما داد.</big> | ||
<big> | === <big>نشان بهشت براى اهل ولايت</big> === | ||
<big>بعد از آن بار ديگر با اشاره به آيه ۷۱ سوره احزاب: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً» بر اطاعت و ولايت پذيرى و تسليم در برابر خدا و رسول و على و امامان بعد از او تأكيد كرد. سپس با اشاره به آيه ۲۰ و ۲۱ سوره توبه: «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سَبيلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ اُولئِكَ هُمُ الْفائِزونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ» ، به سبقت گيرندگان در امر مهم ولايت نشان بهشت عنايت كرد.</big> | |||
<big> | <big>در مقابل به مردم گوشزد كرد كه رضاى الهى را در نظر بگيرند، چرا كه اگر همه اهل زمين كافر شوند ضررى به خداوند نمى رسد، و در اين باره به آيه ۸ سوره ابراهيم: «اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ جَميعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَميدٌ» ، و آيه ۱۴۴ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً» اشاره كرد.</big> | ||
<big> | === <big>دعا و حمد در پايان خطابه</big> === | ||
<big>آخرين جمله سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله دعا براى ايمان آورندگان به محتواى غدير و نفرين بر منكران و كافران به اين امر الهى بود، كه فرمود: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ» .</big> | |||
<big>آخرين جمله سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله دعا براى ايمان آورندگان به محتواى غدير و نفرين بر منكران و كافران به اين امر الهى بود، كه فرمود: | |||
<big>متن سخنان حضرت در اين آخرين بخش سخن چنين بود:</big> | <big>متن سخنان حضرت در اين آخرين بخش سخن چنين بود:</big> | ||
خط ۶۰۱: | خط ۵۹۰: | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّكُمْ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُصافِقُونى بِكَفٍّ واحِدٍ فى وَقْتٍ واحِدٍ، وَ قَدْ اَمَرَنِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ آخُذَ مِنْ اَلْسِنَتِكُمُ الاِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْهُ، عَلى ما اَعْلَمْتُكُمْ اَنَّ ذُرِّيَّتى مِنْ صُلْبِهِ.</big> | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّكُمْ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُصافِقُونى بِكَفٍّ واحِدٍ فى وَقْتٍ واحِدٍ، وَ قَدْ اَمَرَنِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ آخُذَ مِنْ اَلْسِنَتِكُمُ الاِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْهُ، عَلى ما اَعْلَمْتُكُمْ اَنَّ ذُرِّيَّتى مِنْ صُلْبِهِ.</big> | ||
<big>فَقُولُوا بِاَجْمَعِكُمْ: | <big>فَقُولُوا بِاَجْمَعِكُمْ: «اِنّا سامِعُونَ مُطيعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّكَ فى اَمْرِ اِمامِنا عَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الاَئِمَّةِ. نُبايِعُكَ عَلى ذلِكَ بِقُلُوبِنا وَ اَنْفُسِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَيْدينا. عَلى ذلِكَ نَحْيى وَ عَلَيْهِ نَمُوتُ وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ. وَ لا نُغَيِّرُ وَ لا نُبَدِّلُ، وَ لا نَشُكُّ وَ لا نَجْحَدُ وَ لا نَرْتابُ، وَ لا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَ لا نَنْقُضُ الْميثاقَ.</big> | ||
<big>وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ فى عَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الاَئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما.</big> | <big>وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ فى عَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الاَئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما.</big> | ||
<big>فَالْعَهْدُ وَ الْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا، مِنْ قُلُوبِنا وَ اَنْفُسِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ اَيْدينا. مَنْ اَدْرَكَها بِيَدِهِ وَ اِلاّ فَقَدْ اَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَ لا نَبْتَغى بِذلِكَ بَدَلاً وَ لا يَرَى اللَّهُ مِنْ اَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّى ذلِكَ عَنْكَ الدّانى وَ الْقاصى مِنْ اَوْلادِنا وَ اَهالينا، وَ نُشْهِدُ اللَّهَ بِذلِكَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً وَ اَنْتَ عَلَيْنا بِهِ | <big>فَالْعَهْدُ وَ الْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا، مِنْ قُلُوبِنا وَ اَنْفُسِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ اَيْدينا. مَنْ اَدْرَكَها بِيَدِهِ وَ اِلاّ فَقَدْ اَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَ لا نَبْتَغى بِذلِكَ بَدَلاً وَ لا يَرَى اللَّهُ مِنْ اَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّى ذلِكَ عَنْكَ الدّانى وَ الْقاصى مِنْ اَوْلادِنا وَ اَهالينا، وَ نُشْهِدُ اللَّهَ بِذلِكَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً وَ اَنْتَ عَلَيْنا بِهِ شَهيدٌ» .</big> | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ، | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ، «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّهَ ، «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَيْديهِمْ» .</big> | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّهَ وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الاَْئِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى. | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّهَ وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الاَْئِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى. «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ اَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ اَجْراً عَظيماً» .</big> | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذى قُلْتُ لَكُمْ وَ سَلِّمُوا عَلى عَلِىٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ، وَ قُولُوا: | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذى قُلْتُ لَكُمْ وَ سَلِّمُوا عَلى عَلِىٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ، وَ قُولُوا: «سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» ، وَ قُولُوا: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» .</big> | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ فَضائِلَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ - وَ قَدْ اَنْزَلَها فِى الْقُرْآنِاَكْثَرُ مِنْ اَنْ اُحْصِيَها فى مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ اَنْبَأَكُمْ بِها وَ عَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.</big> | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ فَضائِلَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ - وَ قَدْ اَنْزَلَها فِى الْقُرْآنِاَكْثَرُ مِنْ اَنْ اُحْصِيَها فى مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ اَنْبَأَكُمْ بِها وَ عَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.</big> | ||
خط ۶۲۳: | خط ۶۱۲: | ||
<big>اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ:</big> | <big>اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ:</big> | ||
<big>اى مردم، شما بيش از آن هستيد كه با | <big>اى مردم، شما بيش از آن هستيد كه با يک دست و در يک زمان با من دست دهيد، و پروردگارم مرا مأمور كرده است كه از زبان شما اقرار بگيرم درباره آنچه منعقد نمودم براى على اميرالمؤمنين و امامانى كه بعد از او مى آيند و از نسل من و اويند، چنانكه به شما فهماندم كه فرزندان من از صلب اويند.</big> | ||
<big>پس همگى چنين بگوييد: | <big>پس همگى چنين بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت مى كنيم و راضى هستيم و سر تسليم فرود مى آوريم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندى درباره امر امامتِ اماممان على اميرالمؤمنين و امامانى كه از صلب او به دنيا مى آيند. بر اين مطلب با قلب هايمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بيعت مى كنيم. بر اين عقيده زنده ايم و با آن مى ميريم و روز قيامت با آن محشور مى شويم. تغيير نخواهيم داد و تبديل نمى كنيم و شک و انكار نمى نماييم و ترديد به دل راه نمى دهيم و از اين قول بر نمى گرديم و پيمان را نمى شكنيم.</big> | ||
<big>تو ما را به موعظه الهى نصيحت نمودى درباره على اميرالمؤمنين و امامانى كه گفتى بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند، يعنى حسن و حسين و آنان كه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.</big> | <big>تو ما را به موعظه الهى نصيحت نمودى درباره على اميرالمؤمنين و امامانى كه گفتى بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند، يعنى حسن و حسين و آنان كه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.</big> | ||
<big>پس براى آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از | <big>پس براى آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلب هايمان و جان هايمان و زبان هايمان و ضمائرمان و دست هايمان. هر كس توانست با دست بيعت مى نمايد و گرنه با زبانش اقرار مى كند. هرگز در پى تغيير اين عهد نيستيم و خداوند (در اين باره) از نفس هايمان دگرگونى نبيند.</big> | ||
<big>ما اين مطالب را از قول تو به | <big>ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان مى رسانيم، و خدا را بر آن شاهد مى گيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت مى كند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستى» .</big> | ||
<big>اى مردم، چه | <big>اى مردم، چه مى گوييد؟ خداوند هر صدايى را و پنهانى هاى هر كسى را مى داند. پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت مى كند. دست خداوند بر روى دست بيعت كنندگان است.</big> | ||
<big>اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت، به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را | <big>اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت، به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار مى دهد. و هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است، و هر كس به آنچه با خدا پيمان بسته وفا كند خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى فرمايد.</big> | ||
<big>اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد، و به على به عنوان | <big>اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد، و به على به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد و بگوييد: «شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا مغفرت تو را مى خواهيم و بازگشت به سوى توست» . و بگوييد:</big> | ||
<big> | <big>«اَلْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ ...» : «حمد و سپاس خداى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نمى كرد ما هدايت نمى شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» .</big> | ||
<big>اى مردم، فضايل على بن | <big>اى مردم، فضايل على بن ابى طالب نزد خداوند كه در قرآن آن را نازل كرده بيش از آن است كه همه را در يک مجلس بشمارم. پس هر كس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصديق كنيد.</big> | ||
<big>اى مردم، هر كس خدا و رسولش و على و امامانى را كه ذكر كردم اطاعت كند به رستگارى بزرگ دست يافته است.</big> | <big>اى مردم، هر كس خدا و رسولش و على و امامانى را كه ذكر كردم اطاعت كند به رستگارى بزرگ دست يافته است.</big> | ||
<big>اى مردم، كسانى كه براى بيعت با او و قبول ولايت او و سلام كردن به عنوان | <big>اى مردم، كسانى كه براى بيعت با او و قبول ولايت او و سلام كردن به عنوان «اميرالمؤمنين» با او، سبقت بگيرند آنان رستگارانند و در باغ هاى نعمت خواهند بود.</big> | ||
<big>اى مردم، سخنى بگوييد كه به خاطر آن خداوند از شما راضى شود، و اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى | <big>اى مردم، سخنى بگوييد كه به خاطر آن خداوند از شما راضى شود، و اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى رسانند.</big> | ||
<big>خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.</big> | <big>خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.</big> | ||
<big> | == <big>بيعت در زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير<ref><big>اسرار غدير: ص 252، 253، 353-363 . چهارده قرن با غدير: ص 201-209 .</big></ref></big> == | ||
<big> زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير كه امام هادى عليه السلام فرمودند<ref><big>بحار الانوار: ج 97 ص 360.</big> </ref>، دوره كامل عقايد شيعه درباره ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و فضايل و سوابق و محنت هاى آن حضرت است. يكى از مضامينى كه در زيارت غديريه آمده بيعت است:</big> | |||
<big> زيارت | |||
<big>السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنينَ... . أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِاللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيكَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَجَعَلَكَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْميثاقِ:</big> | <big>السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنينَ... . أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِاللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيكَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَجَعَلَكَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْميثاقِ:</big> | ||
<big>سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين... . شهادت | <big>سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين... . شهادت مى دهم كه تو برادر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هستى ... ، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد همانطور كه خداوند به آن حضرت را چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.</big> | ||
<big> | == <big>بيعت در غدير بيعت با خدا = بيعت / ارزش و پشتوانه بيعت غدير - بيعت در خطبه غدير - زمينه سازى براى بيعت غدير</big> == | ||
<big> | == <big>بيعت زبانىِ همگانى پس از خطبه غدير<ref><big>اسرار غدير: ص 53 .</big></ref></big> == | ||
<big>يكى از اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله در انتهاى خطبه غدير اين بود كه چون بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه، از طرفى غير ممكن بود و از سوى ديگر امكان داشت افراد به بهانه هاى مختلف از بيعت شانه خالى كرده و حضور نيابند و در نتيجه نتوان التزام عملى و گواهى قانونى از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: اى مردم، چون با يک كف دست و با اين وقت كم و با اين سيل جمعيت، امكان بيعت براى همه وجود ندارد، پس همگى اين سخنى را كه من مى گويم تكرار كنيد و بگوييد:</big> | |||
<big> | <big>«ما فرمان تو را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندى اطاعت مى كنيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مى كنيم ... . عهد و پيمان در اين باره براى ايشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضماير و دستانمان گرفته شد. هر كس با دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار كرده است» .</big> | ||
<big> | <big>پيداست كه حضرت، عين كلامى را كه مى بايست مردم تكرار كنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص كردند تا هر كس به شكل خاصى براى خود اقرار نكند، بلكه همه به مطلب واحدى كه حضرت از آنان مى خواهد التزام دهند و بر سر آن بيعت نمايند.</big> | ||
<big> | <big>وقتى كلام پيامبرصلى الله عليه وآله پايان يافت همه مردم سخن او را تكرار كردند و بدين وسيله بيعت عمومى گرفته شد.<ref><big>بحار الانوار: ج 37 ص 219،215.</big> </ref></big> | ||
<big> | <big>همچنين مراجعه شود ب عنوان: بيعت / [[كيفيت و شكل بيعت غدير]].</big> | ||
<big> | == <big>بيعت زبانىِ همگانى در خطبه غدير = بيعت / بيعت در خطبه غدير</big> == | ||
<big> | == <big>بيعت صد و بيست هزار نفر = بيعت / بيعت در خطبه غدير</big> == | ||
<big> | == <big>بيعت عملى در غدير<ref><big>واقعه قرآنى غدير: ص 121،120،118. اسرار غدير: ص 57،56 .</big></ref></big> == | ||
<big>برنامه دوم پس از اتمام خطبه غدير بيعت همگانى بود كه بايد آن را اصلى ترين قسمت مراسم بعد از خطابه دانست. در اين مراسم صد و بيست هزار نفر يكى يكى شركت مى كردند و سه روز به طول مى انجاميد.</big> | |||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله كه از قبل | <big>پيامبرصلى الله عليه وآله كه از قبل تدارک بيعت را ديده بود، دستور داد كنار منبر زير درختان دو خيمه جداگانه در مقابل يكديگر برپا شود. برنامه چنين بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در يك خيمه و اميرالمؤمنين عليه السلام در خيمه ديگر جلوس فرمايند. آنگاه حاضرين در صفى مرتب، گروه گروه وارد دو خيمه شوند.</big> | ||
<big>ابتدا وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله شده به عنوان قبول و اقرار به آنچه در خطابه غدير درباره ولايت و امامت بيان فرمود، با آن حضرت دست بيعت دهند. سپس به خيمه | <big>ابتدا وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله شده به عنوان قبول و اقرار به آنچه در خطابه غدير درباره ولايت و امامت بيان فرمود، با آن حضرت دست بيعت دهند. سپس به خيمه اميرالمؤمنين عليه السلام بروند و به عنوان تسليم و اطاعت در برابر مقام ولايت او سه كار انجام دهند: يكى اينكه بيعت كنند، و ديگر اينكه «السلام عليک يا اميرالمؤمنين» بگويند، و سوم اينكه به آن حضرت اين مقام با عظمت را تبريک بگويند.</big> | ||
<big>برنامه بيعت تا سه روز ادامه داشت، و اين مدت را حضرت در غدير اقامت داشتند. اين برنامه چنان حساب شده بود كه همه مردم در آن شركت كردند.</big> | <big>برنامه بيعت تا سه روز ادامه داشت، و اين مدت را حضرت در غدير اقامت داشتند. اين برنامه چنان حساب شده بود كه همه مردم در آن شركت كردند.</big> | ||
<big>بسيار بجاست به قطعه جالبى از تاريخ اين بيعت اشاره كنيم: اولين كسانى كه پس مقداد و سلمان و ابوذر و حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى در غدير با | <big>بسيار بجاست به قطعه جالبى از تاريخ اين بيعت اشاره كنيم: اولين كسانى كه پس مقداد و سلمان و ابوذر و حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى در غدير با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند همان هايى بودند كه زودتر از همه آن بيعت را شكستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه و زبير، كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله يكى پس از ديگرى رو در روى اميرالمؤمنين عليه السلام ايستادند.</big> | ||
<big> | <big>جالب تر اينكه عمر بعد از بيعت اين كلمات را بر زبان مى راند: «افتخار برايت باد، گوارايت باد اى پسر ابى طالب، خوشا به حالت اى اباالحسن، اكنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده اى»!</big> | ||
<big>آيا چنين مسئله بزرگى بدون امر خداوند | <big>نكته ديگرى كه بار ديگر چهره دورويان را روشن ساخت اين بود كه پس از امر پيامبرصلى الله عليه وآله همه مردم بدون چون و چرا با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت كردند، ولى ابوبكر و عمر - با آنكه پيش از همه خود را براى بيعت به ميان انداخته بودند - قبل از بيعت به صورت اعتراض پرسيدند: آيا اين امر از طرف خداوند است يا از طرف رسولش (يعنى: از جانب خود مى گويى) ؟ حضرت فرمود: «از طرف خدا و رسولش است.</big> <big>آيا چنين مسئله بزرگى بدون امر خداوند مى شود»؟ و نيز فرمود:</big> <big>«</big><big>آرى حق است از طرف خدا و رسولش كه على</big> <big>اميرالمؤمنين است</big><big>»</big><big> .</big> | ||
<big>فرصت مناسبى را هم براى بانوان تعيين كردند كه آنان نيز در خيمه بيعت حضور يابند. براى اين كار دستور دادند تشت بزرگى از آب آوردند و | <big>فرصت مناسبى را هم براى بانوان تعيين كردند كه آنان نيز در خيمه بيعت حضور يابند. براى اين كار دستور دادند تشت بزرگى از آب آوردند و پرده اى در وسط آن از يک سو تا سوى ديگر زدند به طورى كه آن را به دو قسمت تقسيم مى كرد و آن سوى پرده از اين سو ديده نمى شد.</big> | ||
<big>آنگاه | <big>آنگاه اميرالمؤمنين عليه السلام در يک سوى پرده مى نشست و دست مبارک را داخل آب مى گذاشت. زنان نيز در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در آب بيعت مى كردند و همزمان «السلام عليک يا اميرالمؤمنين» مى گفتند و به حضرتش تبريک و تهنيت مى گفتند.</big> | ||
<big> | <big>پيامبر صلى الله عليه وآله دستور بيعت را درباره همسران خود مؤكد داشتند به خصوص آنكه همه همسران حضرت - از جمله عايشه و حفصه - در اين سفر حضور داشتند.</big> | ||
<big>بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهراعليها السلام، | <big>بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهراعليها السلام، ام هانى خواهر اميرالمؤمنين عليه السلام، فاطمه دختر حمزه و اسماء بنت عميس، همه از بانوانى بودند كه در اين بيعت غدير حاضر شدند.</big> | ||
<big>بانوان ديگرى نيز بيعت كردند كه به نامشان تصريح نشده ولى دستور پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان | <big>بانوان ديگرى نيز بيعت كردند كه به نامشان تصريح نشده ولى دستور پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان «نساء المؤمنين» نشانگر حضور تعداد قابل توجهى از بانوان در بيعت غدير است.</big> | ||
<big>با بر پا شدن | <big>با بر پا شدن خيمه ها منادى پيامبرصلى الله عليه وآله نداى عمومى براى بيعت داد و اعلام كرد كه همه بايد در اين بيعت حضور داشته باشند و حتى يک نفر حق تخلف از آن را ندارد.</big> | ||
<big>از آنجا كه بيعت سرشناسان مردم چه از مؤمنين و چه از منافقين | <big>از آنجا كه بيعت سرشناسان مردم چه از مؤمنين و چه از منافقين لازم تر بود، پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى بر بيعت آنان نموده، قبل از ديگران بر حضور آنان تأكيد كرد.</big> | ||
<big>همزمان با | <big>همزمان با آماده سازى مراسم بيعت، پيامبرصلى الله عليه وآله اطلاع يافتند كه چند نفر از بزرگان منافقين براى فرار از بيعت از غدير خارج شده به سمت جُحفه حركت كرده اند. حضرت فوراً افرادى را سراغ آنان فرستاد و آنان را بازگرداند و با شدت و خشم آنان را مورد مؤاخذه قرار داد.<ref><big>مجموع مراسم بيعت از آدرس هاى زير استخراج شده است: بحار الانوار: ج 6 ص 53 و ج 21 ص 388،387 و ج 28 ص 98،95،90 و ج 29 ص 35 - 37 و ج 30 ص 315 و ج 33 ص 163 و ج 36 ص 248،169،126 و ج 37 ص 311،194،166،161،127،120. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 42، 60، 65، 97، 134، 136، 154، 165، 194، 195، 203، 205، 277، 309 . اليقين: ص 285. التحصين: ص 537 . كتاب سليم: ح 14. تفسير القمى: ص 364. الغدير: ج 1 ص 274،271،58.</big> </ref></big> | ||
<big> | <big>همچنين مراجعه شود به عنوان: بيعت / آيه «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه . يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...» - بيعت در خطبه غدير.</big> | ||
<big> | == <big>بيعت غدير در قرآن<ref><big>واقعه قرآنى غدير: ص 104.</big></ref></big> == | ||
<big>از آنجا كه خطابه غدير متفاوت از هر سخنرانى ديگرى بود، در بخش نهم آن مردم با مسئله جديدى رو به رو شدند، و آن مطرح شدن بيعت و پيش بينى آن براى بعد از خطابه بود.</big> | |||
<big> | <big>در اين فراز پيامبرصلى الله عليه وآله در كوتاه ترين جملات عمق بيعت غدير را با استناد به قرآن معنى كرد.</big> | ||
<big> | <big>ابتدا نوع بيعت را تعيين كردند كه اول با من به عنوان بيعت با على عليه السلام و اقرار به مقامش دست خواهيد داد و سپس با خود او بيعت خواهيد كرد.</big> | ||
<big> | <big>سپس نقطه تمايز اين بيعت غدير را خاطر نشان كرد و فرمود: «من با خدا بيعت كرده ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خدا براى او از شما بيعت مى گيرم» .</big> | ||
<big> | <big>آنگاه حضرت به آيه ۱۰ سوره فتح استناد كرده آن را قرائت كرد: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ ، يَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَيْديهِمْ...» .</big> | ||
<big> | == <big>بيعت غدير مقابل بيعت سقيفه = بيعت / نتيجه بيعت غدير</big> == | ||
<big> | == <big>بيعت قرينه براى معناى مولى = بيعت / مفهوم مولى در بيعت</big> == | ||
<big> | == <big>بيعت قلبى = بيعت / بيعت در خطبه غدير</big> == | ||
<big> | == <big>بيعت لسانى در غدير = بيعت / آيه «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه . يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...» - بيعت در خطبه غدير</big> == | ||
<big> | == <big>پيام بيعت با خدا در غدير = بيعت / آيه «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه . يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...»</big> == | ||
<big> | == <big>تجديد بيعت با غدير = دعا - زيارت</big> == | ||
<big> | == <big>تحليل بيعت در غدير<ref><big>ژرفاى غدير: ص 74-77 ، 110-112 . اسرار غدير: ص 226. سخنرانى استثنائى غدير: ص 77.</big></ref></big> == | ||
<big> بيعت همگانى با پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير در دو مرحله لسانى و عملى با كليه بيعت هايى كه حضرت از مردم گرفته بود فرق داشت.</big> | |||
<big> | <big>ابتدا در خطبه از مردم اقرار گرفتند و در اين اقرار به كلمه «آرى» و «بلى» اكتفا نكردند، بلكه اقرارنامه اى را قرائت كردند و از مردم خواستند آن را تكرار كنند و در آن اقرارنامه ظريف ترين زواياى غدير را در كوتاه ترين عبارات گنجانيدند.</big> | ||
<big>پيداست كه شكل عمومىِ بيعت همان دست دادن است، ولى اين دست دادن در واقع حاكى از عهد بستن وتصميم به وفادارىِ قلبى و نيز پيمان لسانى است.<ref><big>بحار الانوار : ج 37 ص 219،215.</big></ref></big> | |||
<big>پيداست كه شكل عمومىِ بيعت همان دست دادن است، ولى اين دست دادن در واقع حاكى از عهد بستن وتصميم به وفادارىِ قلبى و نيز پيمان لسانى است. | |||
<big>به همين منظور پيامبرصلى الله عليه وآله در اثناء خطبه متذكر شدند كه پس از خطبه شما را به دست دادن به عنوان بيعت دعوت خواهم كرد.</big> | <big>به همين منظور پيامبرصلى الله عليه وآله در اثناء خطبه متذكر شدند كه پس از خطبه شما را به دست دادن به عنوان بيعت دعوت خواهم كرد.</big> | ||
<big>لذا پس از خطبه دستور دادند تا مردم ابتدا با خود او | <big>لذا پس از خطبه دستور دادند تا مردم ابتدا با خود او (پيامبرصلى الله عليه وآله) به عنوان اقرار به سخنانش در حق امامان عليهم السلام بيعت كنند، و سپس با شخص على بن ابى طالب عليه السلام بيعت نمايند. اين بيعت با دست را حاكى از بيعت با قلب و جان دانستند.</big> | ||
=== <big>الف. هدف از بيعت لسانى</big> === | |||
<big>در غدير چند جهت وجود داشت كه به خاطر آن قبل از بيعت با دست، بيعت لسانى كه به شكل اقرار زبانى و به صورت گفتن بود انجام گرفت، و حضرت متن گفتار را هم تعيين كردند:</big> | <big>در غدير چند جهت وجود داشت كه به خاطر آن قبل از بيعت با دست، بيعت لسانى كه به شكل اقرار زبانى و به صورت گفتن بود انجام گرفت، و حضرت متن گفتار را هم تعيين كردند:</big> | ||
<big>جهت اول تفسير بيعت با دست بود. بيعت با دست احتياج به تفسير دارد، و بايد قبلاً معلوم شود بر سر چه بيعت | <big>جهت اول تفسير بيعت با دست بود. بيعت با دست احتياج به تفسير دارد، و بايد قبلاً معلوم شود بر سر چه بيعت مى كنند. اين اقرار لسانى در واقع مفسّر بيعت با دست بود كه بعد از خطبه انجام شد.</big> | ||
<big>جهت | <big>جهت دوم جايگزين بيعت با دست است. ممكن بود عده اى پس از خطبه براى بيعت با دست حاضر نشوند و خود را از صحنه كنار بكشند و بعد بگويند: «ما بيعت نكرديم» . لذا حضرت ابتدا به صورت لسانى بيعت گرفت و فرمود: «هركس توانست با دست بيعت مى كند و هر كس نتوانست با زبان اقرار كرده است» .</big> | ||
<big>جهت | <big>جهت سوم اتحاد موضوع بيعت است. اگر متن و عبارات براى بيعت لسانى تعيين نمى شد ممكن بود هر يک از مردم طبق ذوق و سليقه خود عباراتى را به كار بَرَد كه از نظر اعتبار رسمى و قانونى جاى سؤال و اشتباه باشد، و گذشته از هرج و مرج در واقع هر كس به مطلبى كه مغايرت ها و زياده و نقيصه هايى با ديگران داشت اقرار كرده بود.</big> | ||
<big> | <big>جهت چهارم جلوگيرى از عبارات شبهه ناک بود. اگر متن تعيين نمى شد ممكن بود عده اى فتنه گر، عبارات خاصِ شبهه ناكى را آماده كنند و بدين گونه زمينه سقوط ارزش اين بيعت را آماده سازند.</big> | ||
<big> | <big>جهت پنجم اين بود كه با كثرت جمعيت و كمى وقت و مساعد نبودن شرايط توقف مردم، اين احتمال قوى بود كه عده اى واقعاً فرصت بيعت با دست را پيدا نكنند، و لذا مى بايست اين بيعت لسانى انجام مى شد.</big> | ||
<big> | === <big>ب. كيفيت بيعت عملى و لسانى</big> === | ||
<big>پس از روشن شدن هدف از بيعت، مى پردازيم به اين نكته كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت با دست و بيعت لسانى را به چه صورت انجام دادند:</big> | |||
<big> | <big>اول كيفيت بيعت لسانى است. در اواخر خطبه با درخواست هاى مكرر از مردم تكرار سخن خود را طلب كردند كه عبارات آن چنين است: همگى اين جملات را بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت مى كنيم و راضى هستيم و سر تسليم فرود مى آوريم درباره امر امامتِ اماممان على اميرالمؤمنين و امامانى كه از صلب او به دنيا مى آيند. بر اين مطلب با قلب هايمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بيعت مى كنيم...» ، كه همان متن مفصل را حضرت برايشان تعيين فرمودند:</big> | ||
<big>اى مردم، چه | <big>اى مردم، آنچه به شما گفتم تكرار كنيد.</big> <big>اى مردم، چه مى گوييد؟ خداوند اَصوات را مى شنود و از پنهان هاى قلب ها خبر دارد» . كنايه از اينكه اگر چه اصوات به هم مخلوط است و از باطن ها هم كسى خبر ندارد، ولى خداوند ناظر و شاهد است.</big> | ||
<big>بگوييد سخنى را كه خداوند به خاطر آن از شما راضى شود.</big> | <big>بگوييد سخنى را كه خداوند به خاطر آن از شما راضى شود.</big> | ||
<big>بگوييد: حمد و سپاس خداى را كه ما را به اين مطلب هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نكرده بود هدايت | <big>بگوييد: حمد و سپاس خداى را كه ما را به اين مطلب هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نكرده بود هدايت نمى يافتيم.</big> | ||
<big>بيعت | <big>دوم كيفيت بيعت با دست است. در اثناء خطبه متذكر شدند كه پس از خطبه شما را به دست دادن به عنوان بيعت دعوت خواهم كرد. دستور دادند تا مردم ابتدا با خود او (پيامبرصلى الله عليه وآله) به عنوان اقرار به سخنانش در حق امامان عليهم السلام بيعت كنند، و سپس با شخص على بن ابى طالب عليه السلام بيعت نمايند، و اين بيعت با دست را حاكى از بيعت با قلب و جان دانستند.</big> | ||
<big> | <big> «بيعت» يعنى دست دادن به عنوان اقرار و پذيرفتن مقام كسى، و در پى آن وعده وفادارى به موجبات و لوازم آن. لذا در بيعت بايد موضوع اصلى آن و وعده هايى كه به عنوان وفادارى داده مى شود مشخص شود. همچنين ارزش و پشتوانه بيعت و ضامن و شاهد آن و كيفيت و شكل آن بايد تعيين گردد.</big> | ||
<big> | <big>بيعت غدير در متن خطبه غدير مطرح شده و در واقع التزام به محتواى آن است. پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير، همه اين جوانب را دقيقاً تعيين فرمودند كه ذيلاً به شرح آن مى پردازيم:</big> | ||
<big> | ==== <big>موضوع اصلى بيعت غدير</big> ==== | ||
<big>عنوان اصلىِ بيعت در غدير عبارت بود از اقرار و قبولِ امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و امامان از فرزندان او تا آخرينِ آنها كه حضرت مهدى عليه السلام بوده و امامتشان تا روز قيامت است، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متنِ خطبه ذكر شده است.</big> | |||
<big> | <big>پس موضوع اصلىِ بيعت غدير فقط امامت و خلافتِ على بن ابى طالب عليه السلام نيست، بلكه امامت همه ائمه عليهم السلام است كه امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد. امامانى كه قبل و بعد از ايشان امامى نيست و كسى جز آنها حق چنين ادعايى را ندارد. مردم كه با على عليه السلام بيعت كردند، در واقع مستقيماً با همه امامان بيعت نمودند.</big> | ||
==== <big>محتواى بيعت غدير</big> ==== | |||
<big>پيمانهايى كه مردم در غدير پيرامون موضوع ولايت بر سر آنها بيعت كردند از اين قرار است:</big> | <big>پيمانهايى كه مردم در غدير پيرامون موضوع ولايت بر سر آنها بيعت كردند از اين قرار است:</big> | ||
<big>الف. شنيديم، پس كسى نخواهد گفت: | <big>الف. شنيديم، پس كسى نخواهد گفت: «من نشنيدم و متوجه نشدم» .</big> | ||
<big>ب. در مقام عمل اطاعت | <big>ب. در مقام عمل اطاعت مى كنيم و سر تسليم فرود مى آوريم.</big> | ||
<big>ج. در قلب و ضميرمان به اين مطلب راضى هستيم.</big> | <big>ج. در قلب و ضميرمان به اين مطلب راضى هستيم.</big> | ||
خط ۸۰۱: | خط ۷۷۷: | ||
<big>د. زندگى و مرگ و حشر و بعث ما بر اين عقيده خواهد بود.</big> | <big>د. زندگى و مرگ و حشر و بعث ما بر اين عقيده خواهد بود.</big> | ||
<big>ه . در اين مطالب تغيير و تبديل | <big>ه . در اين مطالب تغيير و تبديل نمى دهيم.</big> | ||
<big> | <big>و. در اين مطالب شک به دل راه نمى دهيم.</big> | ||
<big> | <big>ز. اين مطالب را در آينده انكار نمى كنيم و از قول خود برنمى گرديم، و پيمان و عهد خود را نمى شكنيم و به وعده خود وفا مى كنيم.</big> | ||
<big> | <big>ح. از قول تو، به نزديكان و دوردستان از فرزندان و فاميل خود مى رسانيم.</big> | ||
<big>همانطور كه تمام احكام و مسايلى كه مربوط به دين است آنگاه ارزش پيدا | ==== <big>ارزش و پشتوانه بيعت غدير</big> ==== | ||
<big>همانطور كه تمام احكام و مسايلى كه مربوط به دين است آنگاه ارزش پيدا مى كند كه اتصال به خداوند داشته باشد و فرمانش از جانب الهى صادر شده باشد، بيعت غدير هم كه در واقع التزام به همه فرامين الهى است احتياج به پشتوانه الهى دارد.</big> | |||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در اين مورد تأكيد خاصى داشتند كه اين بيعت نه تنها از جانب خداوند دستور داده شده، بلكه در حكمِ بيعت با خود خداوند است. در اين باره جملات زير را فرمودند:</big> | <big>پيامبرصلى الله عليه وآله در اين مورد تأكيد خاصى داشتند كه اين بيعت نه تنها از جانب خداوند دستور داده شده، بلكه در حكمِ بيعت با خود خداوند است. در اين باره جملات زير را فرمودند:</big> | ||
خط ۸۱۷: | خط ۷۹۲: | ||
<big>الف. اين بيعت از جانب خداوند و به امر او است.</big> | <big>الف. اين بيعت از جانب خداوند و به امر او است.</big> | ||
<big>ب. آنان كه اين بيعت را انجام | <big>ب. آنان كه اين بيعت را انجام مى دهند در واقع با خدا بيعت مى كنند.</big> | ||
<big>ج. من با خدا بيعت | <big>ج. من با خدا بيعت كرده ام و على هم با من بيعت كرده است.</big> | ||
<big>د. با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان بيعت كنيد.</big> | <big>د. با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان بيعت كنيد.</big> | ||
<big>ه . آنان كه در بيعت نمودن با او از يكديگر سبقت بگيرند رستگارانند و در | <big>ه . آنان كه در بيعت نمودن با او از يكديگر سبقت بگيرند رستگارانند و در باغ هاى نعمت خواهند بود.</big> | ||
<big>و. هركس اين بيعت را بشكند بر ضرر خود كار كرده، و هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند خداوند به او اجر عظيم عنايت | <big>و. هركس اين بيعت را بشكند بر ضرر خود كار كرده، و هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند خداوند به او اجر عظيم عنايت مى فرمايد.</big> | ||
<big> | ==== <big>ضامن و شاهد بيعت غدير</big> ==== | ||
<big>هر عهد و پيمانى احتياج به شاهد و ضامنى دارد، تا در صورت انكار به او مراجعه شود. پيامبرصلى الله عليه وآله شاهد و گواهِ اين بيعت را خداوند و خودش و ملائكه و بندگان صالح خدا تعيين كردند و فرمودند: بگوييد: خدا را بر اين مطلب شاهد مى گيريم، و تو نيز بر ما شاهد هستى و هركس كه خدا را اطاعت مى كند بر ما شاهد است، و ملائكه خداوند و لشكر او و بندگانش را شاهد مى گيريم، و خداوند از هر شاهدى بالاتر است.</big> | |||
<big> | ==== <big>نتيجه بيعت غدير</big> ==== | ||
<big>اگر چه با وجود نص، نيازى به بيعت غدير نبود و مردم مثل ساير موارد منصوص اسلام بايد خلافت را هم مى پذيرفتند، ولى اين بيعت عمومى به عنوان يک حق قانونى و اجتماعى نيز مطرح بود كه در مقابل كار عُمّال سقيفه قرار مى گرفت. يعنى وقتى مى گفتند: «در سقيفه ما با بيعت مردم خلافت ابوبكر را درست كرديم» ، در مقابلشان گفته مى شد: «بيعت غدير قبل از آن و با حضور جمعيتى بيشتر و با حضور شخص پيامبرصلى الله عليه وآله و به ضميمه نص الهى بوده است» .</big> | |||
<big>اضافه بر اينكه اهل سقيفه در مراحل مختلف كارشان متوسل به انواع مختلف بيعت شدند. بيعت ابوبكر كه فلته و غافلگيرانه بود و با عده قليلى و بدون مشورت انجام شد، و هيچ افضليتى هم مطرح نبود. بيعت عمر با سفارش ابوبكر و تعيين او بود. بيعت عثمان هم با تعيين شوراى فرمايشى عمر بود. ولى بيعت اميرالمؤمنين عليه السلام انتخاب افضل بود، كه اين افضليت به تصريح پيامبرصلى الله عليه وآله اعلام شد.</big> | |||
<big>اضافه بر اينكه اهل سقيفه در مراحل مختلف كارشان متوسل به انواع مختلف بيعت شدند. بيعت ابوبكر كه فلته و غافلگيرانه بود و با عده قليلى و بدون مشورت انجام شد، و هيچ افضليتى هم مطرح نبود. بيعت عمر با سفارش ابوبكر و تعيين او بود. بيعت عثمان هم با تعيين شوراى فرمايشى عمر بود. ولى بيعت | |||
<big>گذشته از اينكه منصوب كردن آن حضرت نيز بود و اين بيعت به عنوان اقرار گرفتن و انتصاب حضرت بود. نتيجه اين است كه اگر كسى بيعت سقيفه را پذيرفت حجت بر او تمام شده باشد كه قبلاً بر بيعت غدير گردن نهاده است.</big> | <big>گذشته از اينكه منصوب كردن آن حضرت نيز بود و اين بيعت به عنوان اقرار گرفتن و انتصاب حضرت بود. نتيجه اين است كه اگر كسى بيعت سقيفه را پذيرفت حجت بر او تمام شده باشد كه قبلاً بر بيعت غدير گردن نهاده است.</big> | ||
<big> | <big>پس از اتمام خطبه غدير، بى سابقه ترين برنامه غدير - كه عظمت آن با اصل سخنرانى غدير برابرى مى كرد - مراسم بيعت بود. اگر چه در سال هاى گذشته اسلام مسئله بيعت چندين بار انجام شده بود، اما اين بيعت از دو جهت با همه بيعت هاى پيشين فرق داشت:</big> | ||
<big>الف. كثرت جمعيت كه قابل مقايسه با بيعتهاى قبلى نبود، و كسى باور | <big>الف. كثرت جمعيت كه قابل مقايسه با بيعتهاى قبلى نبود، و كسى باور نمى كرد پيامبرصلى الله عليه وآله بخواهد واقعاً با فرد فرد صد و بيست هزار نفر دست بيعت دهد؛ و اصلاً امكان انجام چنين كارى ممكن به نظر نمى آمد.</big> | ||
<big>ب. كيفيت بيعت بود كه بايد دو بار انجام | <big>ب. كيفيت بيعت بود كه بايد دو بار انجام مى شد و دو بيعت جداگانه با پيامبر و على عليهما السلام صورت مى گرفت. در واقع دويست و چهل هزار بيعت انجام شد.</big> | ||
<big>در عين ناباورى مردم، تصميم قاطع پيامبرصلى الله عليه وآله نشان داد كه برنامه بيعت انجام شدنى است، و التزام مردم به آنچه در | <big>در عين ناباورى مردم، تصميم قاطع پيامبرصلى الله عليه وآله نشان داد كه برنامه بيعت انجام شدنى است، و التزام مردم به آنچه در عظيم ترين سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان ولايت و امامت دوازده امام عليهم السلام مطرح شده الزامى است، اگر چه لازمه اش آن باشد كه آن جمعيت انبوه با آن امكانات كم سه روز در غدير بمانند.</big> | ||
<big>از آنجا كه همه پيش | <big>از آنجا كه همه پيش بينى ها قبلاً در نظر گرفته شده بود، به دستور پيامبرصلى الله عليه وآله فوراً در زير درختان و در كنار بركه دو خيمه برپا شد. برنامه اين بود كه در يكى از خيمه ها پيامبرصلى الله عليه وآله و در ديگرى على عليه السلام جلوس فرمايند. آنگاه مردم يكى يكى ابتدا وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله شوند و با آن حضرت دست بيعت دهند، و سپس از آنجا برخاسته وارد خيمه على عليه السلام شوند.</big> | ||
<big>با توجه به اينكه بيعت در واقع با مقام امامت بود، پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد اصلى را بر همان قرار دادند و مردم را موظف كردند كه با ورود به خيمه | <big>با توجه به اينكه بيعت در واقع با مقام امامت بود، پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد اصلى را بر همان قرار دادند و مردم را موظف كردند كه با ورود به خيمه على عليه السلام سه كار انجام دهند: يكى اينكه دست بيعت دهند، و دوم اينكه «السلام عليک يا اميرالمؤمنين» بگويند تا در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله به اين عنوان به حضرتش سلام كرده باشند، و سوم اينكه اين مقام عظمى را به آن حضرت تبريک بگويند.</big> | ||
<big>فرصت مناسبى را هم براى بانوان در نظر گرفتند تا آنان نيز در | <big>فرصت مناسبى را هم براى بانوان در نظر گرفتند تا آنان نيز در خيمه هاى بيعت حضور يابند. براى اين منظور دستور دادند تشت بزرگى پر از آب آماده كنند و از وسط آن پرده اى بزنند كه دو سوى آن از طرفين ديده نشود. آنگاه پيامبر و اميرالمؤمنين عليه السلام در يک سوى پرده مى نشستند و دستان مبارک را داخل آب مى گذاشتند. زنان نيز در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در آب بيعت مى كردند و همزمان «السلام عليک يا اميرالمؤمنين» مى گفتند و به حضرتش تبريک و تهنيت مى گفتند.</big> | ||
<big>با آنكه نشستن آن دو بزرگوار در كنار يكديگر در | <big>با آنكه نشستن آن دو بزرگوار در كنار يكديگر در يک خيمه نيز ممكن بود و بيعت سريع تر انجام مى گرفت، دو خيمه جداگانه تفهيم دو هدف متفاوت از اين بيعت بود: يكى پيمان بستن با پيامبرصلى الله عليه وآله كه به آنچه در خطبه غدير مطرح شد ملتزم باشند؛ و ديگرى ميثاق با على عليه السلام به عنوان مقام امامت تا در روزهايى كه امامت به حضور و كمک مردم نياز دارد آماده باشند.</big> | ||
<big>با آماده شدن دو خيمه بيعت، از طرف پيامبرصلى الله عليه وآله دو اقدام عمومى و خصوصى انجام گرفت:</big> | <big>با آماده شدن دو خيمه بيعت، از طرف پيامبرصلى الله عليه وآله دو اقدام عمومى و خصوصى انجام گرفت:</big> | ||
<big>از | <big>از يک سو منادى حضرت نداى عمومى براى بيعت داد و اعلام كرد كه همه بايد براى بيعت حاضر شوند و حتى يک نفر حق تخلف از آن را ندارد.</big> | ||
<big>از سوى ديگر سه گروه را به طور خاص براى بيعت نام برد و مورد تأكيد قرار داد. يكى بزرگان مؤمنين از اصحابش مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حذيفه، و ديگرى سردمداران نفاق را كه در زمره اصحاب بودند، و سوم همسران خود را كه نسبت به عايشه و حفصه تأكيد خاص داشت.</big> | <big>از سوى ديگر سه گروه را به طور خاص براى بيعت نام برد و مورد تأكيد قرار داد. يكى بزرگان مؤمنين از اصحابش مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حذيفه، و ديگرى سردمداران نفاق را كه در زمره اصحاب بودند، و سوم همسران خود را كه نسبت به عايشه و حفصه تأكيد خاص داشت.</big> | ||
خط ۸۶۳: | خط ۸۳۶: | ||
<big>ابوبكر و عمر و عثمان و معاويه و زبير و مغيره از اولين كسانى بودند كه به امر حضرت در بيعت غدير شركت كردند. جالب بود كه از بين جمعيت صد و بيست هزار نفرى فقط آنان سؤال كردند: آيا اين بيعت از طرف خداست؟</big> | <big>ابوبكر و عمر و عثمان و معاويه و زبير و مغيره از اولين كسانى بودند كه به امر حضرت در بيعت غدير شركت كردند. جالب بود كه از بين جمعيت صد و بيست هزار نفرى فقط آنان سؤال كردند: آيا اين بيعت از طرف خداست؟</big> | ||
<big>حضرت با تعجب فرمود: | <big>حضرت با تعجب فرمود: «آيا چنين امرى از طرف غير خدا امكان دارد» ؟ در مورد اين چند نفر جالب بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از بيعت بار ديگر از آنان اقرار گرفت و فرمود: «خدا و رسولش بر شما شاهد باشند» ؟ آنان گفتند: آرى ، شاهد باشند!</big> | ||
<big>اگر بيعت غدير را همسنگ خطابه آن بدانيم گزاف نگفته ايم، چرا كه مردم پس از ورود به غدير در نزديكى ظهر روز هيجدهم ذى الحجة پس از دو ساعت خطابه غدير را شنيدند و ساعتى از ظهر گذشته خطابه پايان يافته بود؛ و سه روز توقف در غدير فقط به خاطر بيعت بود كه صد وبيست هزار نفر، يكى يكى براى بيعت مى آمدند و ابتدا با پيامبرصلى الله عليه وآله و سپس با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت مى كردند. اين يک اعلان جهانى بود كه تا ابد بدانند همه آن جمعيت عظيم بيعت كردند؛ و ببينند كه چگونه به بيعت خود وفا نمودند!<ref><big>بحار الانوار: ج 6 ص 53 و ج 21 ص 388،387 و ج 28 ص 90، 95، 98 و ج 29، ص 37 - 35 و ج 30 ص 315 و ج 33 ص 163 و ج 36 ص 248،169،126 و ج 37 ص 311،192،166،161،127،120. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 42، 60، 65، 97، 134، 136، 154، 165، 194، 195، 203، 205، 277، 309. اليقين: ص 285. التحصين: ص 537 . كتاب سليم: ج 14. تفسير القمى: ص 364.</big> </ref></big> | |||
== <big>تقيه راويان در نقل بيعت غدير××× 2 اسرار غدير: ص 124. ×××</big> == | |||
<big> در خطبه غدير، دو يا سه مورد كه به مسئله تولى و تبرى مربوط مىشود، جمله مزبور در بعضى نسخهها از هر سه روايت به صورت كنايه آمده و يا حذف شده است، و اين حاكى از شرائط خاص تقيه در راويان خطبه است. نمونه آن مسئله »اصحاب صحيفه« و نام اولين بيعتكنندگان است كه در بعضى نُسخ صراحتاً نيامده است.</big> | <big> در خطبه غدير، دو يا سه مورد كه به مسئله تولى و تبرى مربوط مىشود، جمله مزبور در بعضى نسخهها از هر سه روايت به صورت كنايه آمده و يا حذف شده است، و اين حاكى از شرائط خاص تقيه در راويان خطبه است. نمونه آن مسئله »اصحاب صحيفه« و نام اولين بيعتكنندگان است كه در بعضى نُسخ صراحتاً نيامده است.</big> | ||