۲۱٬۹۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
=== تبليغ غدير با تدوين ديوان بزرگ غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۷،۱۰۷.</ref> === | === تبليغ غدير با تدوين ديوان بزرگ غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۷،۱۰۷.</ref> === | ||
عظمت غدير اقتضا مى كند به بلنداى آن برنامه ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه هاى كم ابهت [[تبلیغ]] مى توان جلوه گر ساخت. | |||
احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى دهد كه آن را در جذابترين و ارزشمندترين گونه هاى رسانه اى جلوه گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى | احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى دهد كه آن را در جذابترين و ارزشمندترين گونه هاى رسانه اى جلوه گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]] به انجام رسانيم. | ||
يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير، تدوين ديوان بزرگ غدير است: | يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير، تدوين ديوان بزرگ غدير است: | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۸: | ||
اكنون آنچه بر دوش ما سنگينى مى كند و هنوز جاى آن خالى است، سرودن شعرهايى با مضامين بلند و كنايات و استعارات سنگين ادبى است، كه در شعر غدير هنوز راهى طولانى در پيش دارد. | اكنون آنچه بر دوش ما سنگينى مى كند و هنوز جاى آن خالى است، سرودن شعرهايى با مضامين بلند و كنايات و استعارات سنگين ادبى است، كه در شعر غدير هنوز راهى طولانى در پيش دارد. | ||
=== تبليغ غدير با شعر<ref>غدير در آئينه كتاب: ص | === تبليغ غدير با شعر<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۵،۳۱،۳۰،۱۳،۱۲.</ref> === | ||
مسير فرهنگى و تبليغى غدير در طول چهارده قرن چند مرحله را طى كرده كه اولين مرحله روايت سينه به سينه آن است. | مسير فرهنگى و تبليغى غدير در طول چهارده قرن چند مرحله را طى كرده كه اولين مرحله روايت سينه به سينه آن است. | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۲۵: | ||
از جمله شعر شاعران نقش مهمى در حفظ غدير در طول [[تاریخ]] ظلمانى داشته است، چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. | از جمله شعر شاعران نقش مهمى در حفظ غدير در طول [[تاریخ]] ظلمانى داشته است، چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. | ||
از ساعتى كه خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله پايان يافت حسان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود، و دليل روشنى شد تا شاعران و اديبان در طول چهارده قرن در قالب شعر - كه در هر جامعه اى تبليغ نافذى است - غدير را حفظ كنند و پيام آن را به راحتى به نسل هاى بعد برسانند. | از ساعتى كه خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله پايان يافت [[حسان بن ثابت]] اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود، و دليل روشنى شد تا شاعران و اديبان در طول چهارده قرن در قالب شعر - كه در هر جامعه اى تبليغ نافذى است - غدير را حفظ كنند و پيام آن را به راحتى به نسل هاى بعد برسانند. | ||
اين شكل فرهنگى غدير را در قرن اول حفظ كرد، و البته اين طرق در قرن هاى بعد نيز ادامه يافت. | اين شكل فرهنگى غدير را در قرن اول حفظ كرد، و البته اين طرق در قرن هاى بعد نيز ادامه يافت. | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۳: | ||
در مورد غدير شعرهاى بسيارى توسط شاعران [[عرب]] و فارس يا اردو زبان از شيعه و يا مذاهب ديگر سروده شده است. | در مورد غدير شعرهاى بسيارى توسط شاعران [[عرب]] و فارس يا اردو زبان از شيعه و يا مذاهب ديگر سروده شده است. | ||
اين اشعار - كه در اصطلاح «غديريه» ناميده مى شوند - بسيار مورد توجه بوده و كتاب هاى مستقلى براى جمع آورى اين اشعار در هر زبانى | اين اشعار - كه در اصطلاح «غديريه» ناميده مى شوند - بسيار مورد توجه بوده و كتاب هاى مستقلى براى جمع آورى اين اشعار در هر زبانى [[تألیف]] شده است. | ||
به بيان ديگر: يكى از گرايش هاى تحقيقى در مورد غدير و از انواع راهكارها و تحقيقاتى كه محققان از طريق آنها در آستان غدير خدمت نموده اند و يا جا دارد كه خدمت نمايند [[ادبیات]] است. | به بيان ديگر: يكى از گرايش هاى تحقيقى در مورد غدير و از انواع راهكارها و تحقيقاتى كه محققان از طريق آنها در آستان غدير خدمت نموده اند و يا جا دارد كه خدمت نمايند [[ادبیات]] است. | ||
خط ۳۰۷: | خط ۳۰۷: | ||
مراسم حيرت انگيز غدير اين شاعر ماهر را به وجد آورده بود تا آنجا كه شعرى زيبا در ده بيت سرود كه ترسيم كننده واقعه غدير بود. | مراسم حيرت انگيز غدير اين شاعر ماهر را به وجد آورده بود تا آنجا كه شعرى زيبا در ده بيت سرود كه ترسيم كننده واقعه غدير بود. | ||
حسان پس از سرودن اين شعر خدمت | حسان پس از سرودن اين شعر خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد تا براى خواندن آن اجازه بگيرد. | ||
لذا عرض كرد: يا رسول الله، اجازه مى فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابى طالب به مناسبت اين واقعه عظيم سروده ام، بخوانم. حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او. | لذا عرض كرد: يا رسول الله، اجازه مى فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابى طالب به مناسبت اين واقعه عظيم سروده ام، بخوانم. حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او. | ||
اكنون كه اجازه از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد بايد مردم باخبر مى شدند | اكنون كه اجازه از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد بايد مردم باخبر مى شدند. | ||
حسان براى رسيدن صدايش بر مكان بلندى قرار گرفت و اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله را به همه اعلام كرد و گفت: «سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد» . | با كوچک ترين اطلاعى مردم از هر سو جمع شدند، به طورى كه براى شنيدن اشعارش ازدحام كردند و گردن مى كشيدند. | ||
حسان براى رسيدن صدايش بر مكان بلندى قرار گرفت و اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله را به همه اعلام كرد و گفت: «سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد». | |||
مردم از هر سو جمع شدند و ازدحام كردند و گردن كشيدند. حسان نيز بر جاى بلندى قرار گرفت تا همه صدايش را بشنوند. مردم كه سراپا گوش بودند شعرى را كه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله تأييد شده باشد در دل تحسين كردند. | مردم از هر سو جمع شدند و ازدحام كردند و گردن كشيدند. حسان نيز بر جاى بلندى قرار گرفت تا همه صدايش را بشنوند. مردم كه سراپا گوش بودند شعرى را كه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله تأييد شده باشد در دل تحسين كردند. | ||
خط ۴۸۴: | خط ۴۸۶: | ||
عرى عقد حيدر لم تحلل | عرى عقد حيدر لم تحلل | ||
== شاعران و روايت غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص | == شاعران و روايت غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۴۰- ۱۴۳.</ref> == | ||
در اولين مراحل از مسير فرهنگى غدير در طول چهارده قرن و پس از زمان ننگين منع از نقل و تدوين حديث، شعر شاعران نيز نقش مهمى در حفظ غدير در طول زمان هاى ظلمانى داشته چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. از ساعتى كه خطبه | در اولين مراحل از مسير فرهنگى غدير در طول چهارده قرن و پس از زمان ننگين منع از نقل و تدوين حديث، شعر شاعران نيز نقش مهمى در حفظ غدير در طول زمان هاى ظلمانى داشته چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. | ||
از ساعتى كه خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله پايان يافت حسّان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود و دليل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن با هنر خود غدير را حفظ كنند و به راحتى به نسل هاى بعد برسانند. | |||
از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير [[تألیف]] كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجه گيرى نموده اند. | |||
در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت. | |||
ارتباط غدير با قرآن، بحثهاى مفصل در اسناد غدير، بررسى هاى عميق در متن حديث غدير، جمع آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتاب هايى تدوين گرديد. | ارتباط غدير با قرآن، بحثهاى مفصل در اسناد غدير، بررسى هاى عميق در متن حديث غدير، جمع آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتاب هايى تدوين گرديد. | ||
== شاعران و معناى مولى<ref>اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص | == شاعران و معناى مولى<ref>اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۷،۱۲۱.</ref> == | ||
بحث درباره معناى كلمه مولى از آنجا شروع شده كه اكثر راويانِ مخالفِ شيعه، فقط همين يک فقره از حديث را نقل كرده اند، و متكلمين آنها براى دفاع از خود همه قرائن و مطالب | بحث درباره معناى كلمه مولى از آنجا شروع شده كه اكثر راويانِ مخالفِ شيعه، فقط همين يک فقره از حديث را نقل كرده اند، و متكلمين آنها براى دفاع از خود همه قرائن و مطالب [[تاریخ]] را رها كرده اند و از همه خطبه كلمه «مولى» را انتخاب كرده اند و به بحث درباره معناى لغوى و عرفى آن پرداخته اند! | ||
در مقابل آنان، در كتاب «عوالم العلوم» مرحوم بحرانى فهرستى از راويان حديث و شعرا و اهل لغت و ادبيات كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته اند آورده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۹ .</ref> | در مقابل آنان، در كتاب «عوالم العلوم» مرحوم بحرانى فهرستى از راويان حديث و شعرا و اهل لغت و ادبيات كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته اند آورده است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۹ .</ref> | ||
== شعراى غدير<ref>فرهنگ غدير (محدّثى) : ص | == شعراى غدير<ref>فرهنگ غدير (محدّثى) : ص ۳۳۶ - ۳۴۱.</ref> == | ||
شعر شيعى از شعر غدير جدا نيست. از آنجا كه غدير خم و ولايت علوى سرچشمه جوشش غديريه هاى شيعى است، و از آنجا كه امامت اميرمؤمنان عليه السلام نشان كمال دين و ارائه الگوى شايسته براى هدايت جامعه است، شاعران شيعه نيز همين جوهره ناب را در سروده هاى آئينى خود بر محور ولايت مطرح كرده و فرهنگ غنى «شعر شيعى» را بنياد نهاده اند. | شعر شيعى از شعر غدير جدا نيست. از آنجا كه غدير خم و ولايت علوى سرچشمه جوشش غديريه هاى شيعى است، و از آنجا كه امامت اميرمؤمنان عليه السلام نشان كمال دين و ارائه الگوى شايسته براى هدايت جامعه است، شاعران شيعه نيز همين جوهره ناب را در سروده هاى آئينى خود بر محور ولايت مطرح كرده و فرهنگ غنى «شعر شيعى» را بنياد نهاده اند. | ||
شعر شيعى نشأت گرفته از باورهاى ناب معتقدان به ولايت على بن ابى طالب عليه السلام است و آبشخور آن يعنى «غدير» است؛ با پيشينه اى درخشان و پيش كسوتانى نامور و محتوايى غنى و متأثر از آيات قرآن و معارف | شعر شيعى نشأت گرفته از باورهاى ناب معتقدان به ولايت على بن ابى طالب عليه السلام است و آبشخور آن يعنى «غدير» است؛ با پيشينه اى درخشان و پيش كسوتانى نامور و محتوايى غنى و متأثر از آيات قرآن و معارف [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] و سرشار از اشارات قرآنى و حديثى به مناقب صاحب ولايت. | ||
شعر شيعى هم بُعد مديحه دارد هم مرثيه و هم حماسه. بارزترين شاخصه شعر شيعى، پرداختن به مسئله امامت | شعر شيعى هم بُعد مديحه دارد هم مرثيه و هم حماسه. بارزترين شاخصه شعر شيعى، پرداختن به مسئله امامت اهل بيت عليهم السلام و هدايتگرى خاندان عصمت و احياى ياد مظلوميت هاى خاندان رسالت و افشاى جنايات ظالمان نسبت به دودمان [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|حضرت رسول صلی الله علیه و آله]] است. | ||
از اين رو در آئينه شعر شيعى، تصويرى از فضيلت ها، پاكى ها، مبارزات حق طلبانه، مظلوميت عترت و حماسه عاشورا و غدير ديده مى شود. | از اين رو در آئينه شعر شيعى، تصويرى از فضيلت ها، پاكى ها، مبارزات حق طلبانه، مظلوميت عترت و حماسه عاشورا و غدير ديده مى شود. | ||
از آنجا كه حقيقت و ذات تشيع ريشه دار و ماندگار است، شعر شيعى نيز جاويدان و فروغ بخش و حركت ساز است، و گنجينه اى از علوم و معارف | از آنجا كه حقيقت و ذات تشيع ريشه دار و ماندگار است، شعر شيعى نيز جاويدان و فروغ بخش و حركت ساز است، و گنجينه اى از علوم و معارف اهل بيتى و قرآنى است. | ||
و اما شعر غدير، سروده هايى است كه شاعران شيعه در آن به يادكرد حادثه غدير خم و امامت حضرت على عليه السلام و ذكر مناقب و فضائل آن حضرت و آيات و رواياتى كه در شأن او است پرداخته اند، و از اين رهگذر انبوهى از غديريه ها پديد آمده است. | |||
به اين گونه شعرها «شعر ولايى» نيز گفته مى شود. شاعران غدير، ادبيات و شعر را در مسير هدف متعالى تبيين آرمان هاى شيعى و اثبات حقانيت على عليه السلام و ولايت او و گسترش شور على دوستى و على جويى به كار گرفتند، و اين گونه حادثه غدير را زنده نگه داشتند. | |||
يكى از نويسندگان مى نويسد: | يكى از نويسندگان مى نويسد: | ||
شعر غدير با نام على عليه السلام جان مى گيرد، با نام على عليه السلام اوج مى پذيرد و با نام على عليه السلام مكانت و منزلت مى يابد. تصوير غدير بدون توصيف على عليه السلام ناممكن است. هر كجا سخن از عظمت اين روز به ميان مى آيد، ناگزير سخن از عظمت على عليه السلام به ميان مى آيد. | شعر غدير با نام على عليه السلام جان مى گيرد، با نام على عليه السلام اوج مى پذيرد و با نام على عليه السلام مكانت و منزلت مى يابد. | ||
تصوير غدير بدون توصيف على عليه السلام ناممكن است. هر كجا سخن از عظمت اين روز به ميان مى آيد، ناگزير سخن از عظمت على عليه السلام به ميان مى آيد. | |||
هر گاه شاعر مى خواهد از جوشش خمّ غدير بسرايد، پيش از آن بايد گويشى از كوثر ولايت علوى بنماياند. | هر گاه شاعر مى خواهد از جوشش خمّ غدير بسرايد، پيش از آن بايد گويشى از كوثر ولايت علوى بنماياند. | ||
خط ۵۱۹: | خط ۵۲۹: | ||
شعر غدير به تبيين يک حقيقت مى پردازد؛ حقيقتى كه سرحلقه هر معرفت ديگرى است. | شعر غدير به تبيين يک حقيقت مى پردازد؛ حقيقتى كه سرحلقه هر معرفت ديگرى است. | ||
شعر غدير تنها پرداختن به يک رويداد نيست، كه نمود يک نماد بينش است؛ آن هم يك بينش ارزشى؛ ارزشى كه ريشه در ملكوت دارد. يعنى كسى كه از غدير مى گويد، نه تنها از | شعر غدير تنها پرداختن به يک رويداد نيست، كه نمود يک نماد بينش است؛ آن هم يك بينش ارزشى؛ ارزشى كه ريشه در ملكوت دارد. يعنى كسى كه از غدير مى گويد، نه تنها از محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام مى گويد، كه از خدا مى گويد. يعنى شعر او زبان گوياى حقيقت مى شود در مجراى زمان. | ||
شعر غدير اگر طراوتى دراد، از آن جهت است كه در سبزه زار معرفت روييده است. شعر غدير اگر تازگى دارد، از آن جهت است كه صاحب غدير كهنگى ندارد و چونان آفتاب | شعر غدير اگر طراوتى دراد، از آن جهت است كه در سبزه زار معرفت روييده است. شعر غدير اگر تازگى دارد، از آن جهت است كه صاحب غدير كهنگى ندارد و چونان آفتاب عالم تابى است كه جهانيان از او هستى مى گيرند. | ||
شعر غدير اگر جوششى دارد، از آن جهت است كه غدير چشمه جوشانى است كه هرگز نمى خشكد، و شعر غدير اگر جاويدان است از آن جهت است كه بيان كننده يک بنياد عظيم فكرى است كه اراده الهى بر فراز آن متجلّى است. | شعر غدير اگر جوششى دارد، از آن جهت است كه غدير چشمه جوشانى است كه هرگز نمى خشكد، و شعر غدير اگر جاويدان است از آن جهت است كه بيان كننده يک بنياد عظيم فكرى است كه اراده الهى بر فراز آن متجلّى است. | ||
بنابراين، شاعر غدير هم مروّج آن تفكر شيعى است، كه با جد و جهدش مى كاود تا بذر اين تفكر را در دل هر انديشه ورى بكارد و جوانه هاى انديشه را از آبشخور اين جويبار هميشه جارى سيراب سازد. پس شعر غدير ترسيم و تجلى يک فرهنگ و آئين است؛ فرهنگى پويا و آئينى نوين؛ فرهنگ دين الهى و آئين راستى محمدى.<ref>كيهان فرهنگى: ش ۱۷۰ (ويژه امام على عليه السلام)ص ۱۰۹.</ref> | بنابراين، شاعر غدير هم مروّج آن تفكر شيعى است، كه با جد و جهدش مى كاود تا بذر اين تفكر را در دل هر انديشه ورى بكارد و جوانه هاى انديشه را از آبشخور اين جويبار هميشه جارى سيراب سازد. پس شعر غدير ترسيم و تجلى يک فرهنگ و آئين است؛ فرهنگى پويا و آئينى نوين؛ فرهنگ دين الهى و آئين راستى محمدى.<ref>كيهان فرهنگى: ش ۱۷۰ (ويژه امام على عليه السلام) ص ۱۰۹.</ref> | ||
در كنار اين عظمت، شاعران غدير نيز آنان اند كه با زبان شعر به واقعه مهم غدير خم پرداخته و اشعارى درباره [[امامت]] و وصايت على بن ابى طالب عليه السلام و حديث غدير و فضائل مولا سروده اند. | |||
اين گونه شعرها را «غديريه» مى نامند. معمولاً در غديريه ها نام غدير، يا غدير خم و اشاره به حديث پيامبر صلى الله عليه و آله در آن روز و احاديث فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام ديده مى شود. | |||
== شعر و غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۵.</ref> == | == شعر و غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۵.</ref> == | ||
در ميان وقايع اسلام، تنها واقعه غدير است كه از همان لحظات وقوع قطعه شعرى به عنوان سند دائمى ضميمه آن است. شعر با وزن و قافيه اى كه دارد مدرک ماندگارى در پرونده غدير است كه سينه به سينه حفظ شده و با توجه به اهميت ادبى آن در كتابها ثبت گرديده است. نسل هاى بعدى كه در اثر تبليغات سوء سقيفه از معارف خود فاصله گرفته اند از طريق شعر حسّان و امثال او درباره غدير آن را باز يافته اند. | در ميان وقايع اسلام، تنها واقعه غدير است كه از همان لحظات وقوع قطعه شعرى به عنوان سند دائمى ضميمه آن است. شعر با وزن و قافيه اى كه دارد مدرک ماندگارى در پرونده غدير است كه سينه به سينه حفظ شده و با توجه به اهميت ادبى آن در كتابها ثبت گرديده است. | ||
نسل هاى بعدى كه در اثر تبليغات سوء سقيفه از معارف خود فاصله گرفته اند از طريق شعر حسّان و امثال او درباره غدير آن را باز يافته اند. | |||
در طول تاريخ نيز، در كنار اسناد و مدارک حديثى و تاريخى، شعر غدير كه توسط شعراى قرن هاى مختلف سروده شده در حفظ اين ماجرا اثر بسزايى داشته است. | در طول تاريخ نيز، در كنار اسناد و مدارک حديثى و تاريخى، شعر غدير كه توسط شعراى قرن هاى مختلف سروده شده در حفظ اين ماجرا اثر بسزايى داشته است. | ||
نكته ديگرى كه در شعر وجود دارد اين است كه توانسته غدير را در كتابها و محافلى حاضر كند كه با روش هاى ديگر ممكن نيست و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مخالف ولايت اهل بيت عليهم السلام | نكته ديگرى كه در شعر وجود دارد اين است كه توانسته غدير را در كتابها و محافلى حاضر كند كه با روش هاى ديگر ممكن نيست و يا لااقل آسان نيست. | ||
بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مخالف ولايت اهل بيت عليهم السلام بوده اند، به عنوان يک قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده اند. | |||
همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در يک قطعه شعر معارف غدير را در مى يابند. | |||
== غدير در شعر عربى، فارسى، اردو، تركى<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۷ ۱۶۶.</ref> == | == غدير در شعر عربى، فارسى، اردو، تركى<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۷ ۱۶۶.</ref> == | ||
خط ۵۵۱: | خط ۵۶۹: | ||
گروهى نيز با قالب ريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده اند و تا آنجا كه توانسته اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يک شيعه جلوه گر ساخته اند تا با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در سراسر وجود انسان نمودار شود. | گروهى نيز با قالب ريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده اند و تا آنجا كه توانسته اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يک شيعه جلوه گر ساخته اند تا با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در سراسر وجود انسان نمودار شود. | ||
== غدير و نوروز در شعر فارسى<ref>قنوت خورشيد: ص | == غدير و نوروز در شعر فارسى<ref>قنوت خورشيد: ص ۴۹ - ۵۳.</ref> == | ||
پيامبر اسلام صلى الله عليه | پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بعد از سپرى شدن ۳۵۲۴ روز از مبدأ هجرت،در عيد قربان سال دهم برابر با ۱۹ / ۱۲ / ۱۰ شمسى مشغول مناسک حج بود. ايشان به هنگام بازگشت از [[حجةالوداع]] در روز ۱۸ ذى حجه، در حالى كه ۳۵۳۲ روز از مبدأ هجرت گذشته بود، برابر با ۲۷ / ۱۲ / ۱۰ شمسى و مطابق با ۱۸ مارس ۶۳۲ ميلادى، وقتى به نزديك محل جحفه - كه غدير خم در آن قرار دارد - رسيد، فرشته وحى از جانب پروردگار آيه ابلاغ را نازل فرمود. | ||
علامه شعرانى در اين رابطه مى نويسد: من از زيج هندى استخراج كردم كه تحول آفتاب به برج حمل در سال دهم هجرى، چهارشنبه ۲۱ ذى حجه، سه روز پس از غدير خم بود، و جشن گرفتن پس از سه روز هم مناسب است. بنابراين، عيد سعيد غدير با ايام نوروز كاملاً انطباق دارد. به ويژه كه با حركت تقديمى نقطه اعتدال بهارى به پيشواز از اين عيد سعيد، وارد برج حوت شده است.<ref>دمع السجوم (ترجمه مرحوم شعرانى از كتاب نفس الهموم): ص ۲۰۲.</ref> | علامه شعرانى در اين رابطه مى نويسد: من از زيج هندى استخراج كردم كه تحول آفتاب به برج حمل در سال دهم هجرى، چهارشنبه ۲۱ ذى حجه، سه روز پس از غدير خم بود، و جشن گرفتن پس از سه روز هم مناسب است. بنابراين، عيد سعيد غدير با ايام نوروز كاملاً انطباق دارد. به ويژه كه با حركت تقديمى نقطه اعتدال بهارى به پيشواز از اين عيد سعيد، وارد برج حوت شده است.<ref>دمع السجوم (ترجمه مرحوم شعرانى از كتاب نفس الهموم): ص ۲۰۲.</ref> | ||
خط ۵۵۸: | خط ۵۷۶: | ||
بحت در اين باره مفصلاً در محل خود آمده است. در اينجا اشاره اى داريم به تقارن غدير و نوروز در شعر فارسى: | بحت در اين باره مفصلاً در محل خود آمده است. در اينجا اشاره اى داريم به تقارن غدير و نوروز در شعر فارسى: | ||
=== الف) هاتف اصفهانى مى گويد === | |||
همايون روز نوروز است امروز به فيروزى | همايون روز نوروز است امروز به فيروزى | ||
بر او رنگ خلافت كرده شاه لافتى مأوا | بر او رنگ خلافت كرده شاه لافتى مأوا | ||
=== ب) ميرزا حبيب قاآنى شيرازى مى گويد === | |||
رسد به گوش دل اين مژده ز هاتف غيبى | رسد به گوش دل اين مژده ز هاتف غيبى | ||
خط ۵۷۴: | خط ۵۹۰: | ||
گرفت خواجه كروبيان قرار امروز | گرفت خواجه كروبيان قرار امروز | ||
=== ج) صغير اصفهانى چه زيبا سروده است === | |||
دانى ز چه عيد باستان مى خندد؟ | دانى ز چه عيد باستان مى خندد؟ | ||
خط ۵۸۴: | خط ۵۹۹: | ||
زين مژده زمين و آسمان مى خندد | زين مژده زمين و آسمان مى خندد | ||
=== د) و يا === | |||
نوروز از آن شد پر شعف | نوروز از آن شد پر شعف | ||
خط ۶۳۵: | خط ۶۴۹: | ||
اديبان و شعراى برجسته پارسى زبان، واقعه با شكوه غدير و پيام هاى آن را به نظم كشيده اند<ref>دائرة المعارف تشيع: ج ۱۲ ص ۵۲ - ۴۸ ، ماده غديريه. در خصوص غدير، سروده هاى فراوانى از شاعران معروف در اين كتاب ذكر شده، كه آنچه در اينجا آمده بخش بسيار اندكى است.</ref>، كه در اين مجال به آثار برخى از مشاهير اشاره مى شود: | اديبان و شعراى برجسته پارسى زبان، واقعه با شكوه غدير و پيام هاى آن را به نظم كشيده اند<ref>دائرة المعارف تشيع: ج ۱۲ ص ۵۲ - ۴۸ ، ماده غديريه. در خصوص غدير، سروده هاى فراوانى از شاعران معروف در اين كتاب ذكر شده، كه آنچه در اينجا آمده بخش بسيار اندكى است.</ref>، كه در اين مجال به آثار برخى از مشاهير اشاره مى شود: | ||
=== ابوالقاسم فردوسى (م ۴۱۱ ق) === | |||
منم بنده اهلبيت نبى عليهم السلام | منم بنده اهلبيت نبى عليهم السلام | ||
خط ۶۵۳: | خط ۶۶۶: | ||
چنان دان كه خاک پى حيدرم | چنان دان كه خاک پى حيدرم | ||
=== خواجه عبدالله انصارى (م ۴۸۱ ق) === | |||
اى خوانده تو را خدا ولى ادركنى | اى خوانده تو را خدا ولى ادركنى | ||
خط ۶۶۳: | خط ۶۷۵: | ||
يا حضرت مرتضى على ادركنى | يا حضرت مرتضى على ادركنى | ||
=== ناصر خسرو قباديانى (م ۴۸۱ ق) === | |||
شرف مرد به هنگام پديد آيد از او | شرف مرد به هنگام پديد آيد از او | ||
خط ۶۷۳: | خط ۶۸۴: | ||
كه برادر بُد و بن عَم و داماد و وزير | كه برادر بُد و بن عَم و داماد و وزير | ||
=== سنايى غزنوى(م ۵۹۰ ق)<ref>حديقة الحقيقة.</ref> === | |||
نائب مصطفى به روز غدير | نائب مصطفى به روز غدير | ||
كرده بر شرع خود مر او را مير | كرده بر شرع خود مر او را مير | ||
=== ابراهيم بن على خاقانى شروانى(م ۵۸۲ ق) === | |||
به جانِ پادشه سوگند خوردم | به جانِ پادشه سوگند خوردم | ||
خط ۶۸۷: | خط ۶۹۶: | ||
اشاره مى كند به ايستادن على عليه السلام در كنار پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم. | اشاره مى كند به ايستادن على عليه السلام در كنار پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم. | ||
=== فريدالدين عطار نيشابورى (م ۵۸۶ ق) === | |||
گفت پيغمبر به يارن اين سخن | گفت پيغمبر به يارن اين سخن | ||
خط ۷۲۱: | خط ۷۲۹: | ||
شد ولى بر مؤمنين و مؤمنات | شد ولى بر مؤمنين و مؤمنات | ||
=== مصلح الدين سعدى شيرازى (ق ۶۹۰ ق) === | |||
منم كز جان شدم مولاى حيدرعليه السلام | منم كز جان شدم مولاى حيدرعليه السلام | ||
خط ۷۳۹: | خط ۷۴۶: | ||
نَبُد فاضل تر و بهتر ز حيدرعليه السلام | نَبُد فاضل تر و بهتر ز حيدرعليه السلام | ||
=== سيد محمدحسين شهريار (م ۱۳۶۷ ش) === | |||
يا على نام تو بردم نه غمى ماند و نه همّى / بابى انت و امّى | يا على نام تو بردم نه غمى ماند و نه همّى / بابى انت و امّى | ||
خط ۷۴۹: | خط ۷۵۵: | ||
بى ولاى على و آل چه فقهى و چه شَمّى؟ / بابى انت و امّى | بى ولاى على و آل چه فقهى و چه شَمّى؟ / بابى انت و امّى | ||
== فرهنگ سازى با شعر غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۹۷ | == فرهنگ سازى با شعر غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۲۹ - ۱۳۱، ۱۹۷.</ref> == | ||
شعر گذشته از زيبايى، با تراز موزونى كه در قرائت دارد در همه ملت ها براى بقاء و حفظ فرهنگ آنان مورد استفاده قرار مى گيرد. در راه فرهنگ سازى غدير نيز شعر از مؤثرترين ابزارهاى به كار گرفته شده در طول تاريخ و به شكل هاى مختلف به حساب مى آيد. | شعر گذشته از زيبايى، با تراز موزونى كه در قرائت دارد در همه ملت ها براى بقاء و حفظ فرهنگ آنان مورد استفاده قرار مى گيرد. | ||
در راه فرهنگ سازى غدير نيز شعر از مؤثرترين ابزارهاى به كار گرفته شده در طول تاريخ و به شكل هاى مختلف به حساب مى آيد. | |||
اين روند از غدير خم و با حضور | اين روند از غدير خم و با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و با اجازه آن حضرت بلكه به امر ايشان آغاز شده، و به دست يكى از زبردست ترين شعراى زمان در هنگام وقوع ماجرا بالبداهه درباره غدير شعر سروده شده است. | ||
جلوه پر رنگتر آن در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام است كه خود حضرت براى غدير شعر سروده است. | جلوه پر رنگتر آن در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام است كه خود حضرت براى غدير شعر سروده است. | ||
ادامه اين مسير در زمان ائمه عليهم السلام است كه با تأييد ايشان و در محضرشان توسط شعراى چيره دست، شعرهاى نابى درباره غدير به دنياى فرهنگ اسلام عرضه شده است. | |||
اين روند در طول تاريخ ادامه يافته و در پانزده قرن غدير شعرهاى زيبا به زبان هاى مختلف درباره غدير سروده شده و در مجموعه هاى نفيس گردآورى شده است.<ref>به عنوان نمونه به اين كتابها مراجعه شود: الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، شعراء الغدير، غدير در شعر فارسى، غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى.</ref> در اين باره دو ماجراى ادبى غدير را مى آوريم: | |||
=== فرهنگ سازى با شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۹۵،۱۶۶،۱۱۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۰۱،۱۴۴،۹۸،۴۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸ .</ref> === | |||
با در نظر گرفتن بازارِ شعر در حجاز و احتراز خاص پيامبر صلى الله عليه و آله از آن، براى مردم عجيب بود كه در حضور آن حضرت شعرى خوانده شود؛ چه رسد به اينكه سروده شود، و چه رسد به اينكه آن شعر درباره دين باشد، و چه رسد به اينكه مورد تأييد حضرت قرار گيرد و روح القدس مؤيد آن باشد!! | |||
براى شاعر نيز يک اقدام عادى به حساب نمى آمد كه ذوق شكفته اش را درباره چنين موضوعى به كار گيرد و بتواند آن را در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بخواند. | |||
به همين دليل بدون اجازه هرگز چنين جرأتى به خود نداد و از اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار تعجب كرد؛ و ذوق زده بر فراز بلندى قرار گرفت و شعرش را خواند تا رسميت و مجاز بودن اين گام ادبىِ غدير را به همه نشان دهد. | |||
همه اينها پايه گذارى فرهنگى براى شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه با مراحل حساب شده پيش مى رفت. | |||
با پايان خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير، حَسّان بن ثابت با در نظر گرفتن قسمت هاى اصلى خطبه و مقدماتى كه براى اجراى آن فراهم شد، داستان غدير را به صورت قطعه شعرى تنظيم كرد. | |||
چه كسى باور مى كند كه صاحب غدير شخصاً درباره غدير شعر گفته باشد! و چه كسى احتمال مى دهد كه اين شعر در برابر دشمن غدير سروده شده باشد! و چه كسى مى تواند | آنگاه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه، اجازه مى فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابى طالب - به مناسبت اين واقعه عظيم سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او. | ||
حسّان بر جاى بلندى قرار گرفت و مردم براى شنيدن كلامش ازدحام كردند، در حالى كه براى بهتر شنيدن شعرش گردن مى كشيدند. | |||
در اين حال قبل از قرائت شعرش پاسخ اعتراض احتمالى را آماده كرد و گفت: اى بزرگان قريش، سخن مرا به گواهى و امضاىِ پيامبر گوش كنيد. | |||
سپس اشعارى را كه همانجا سروده بود خواند، كه به عنوان يک سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. | |||
پس از اشعار حسان، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى حسان، تا مادامى كه با زبانت از ما دفاع مى كنى، از سوى روح القدس مؤيد خواهى بود. | |||
=== فرهنگ سازى با شعر غدير توسط اميرالمؤمنين عليه السلام<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref> === | |||
چه كسى باور مى كند كه صاحب غدير شخصاً درباره غدير شعر گفته باشد! و چه كسى احتمال مى دهد كه اين شعر در برابر دشمن غدير سروده شده باشد! | |||
و چه كسى مى تواند [[صفین]] را بنگرد كه اين شعر غديرى توسط نامه براى نماينده سقيفه فرستاده مى شود؟ | |||
اگر صاحب غدير درباره بزرگترين فضيلت خود شعر گفته همه شاعران غديرى به او اقتدا كرده زيباترين ها را تقديم او خواهند كرد و گوش اجتماع را از نواى غدير پر خواهند ساخت. | |||
اگر معاويه كه نَه نسبى و نَه سابقه اى و نَه آبرويى دارد، به خود جرئت دهد كه بر درياى فضائل يعنى على بن ابى طالب عليه السلام فخرفروشى كند، بايد اذعان كرد كه شرايط حساسى در تاريخ اسلام پيش آمده كه بايد با آن مقابله كرد. | اگر معاويه كه نَه نسبى و نَه سابقه اى و نَه آبرويى دارد، به خود جرئت دهد كه بر درياى فضائل يعنى على بن ابى طالب عليه السلام فخرفروشى كند، بايد اذعان كرد كه شرايط حساسى در تاريخ اسلام پيش آمده كه بايد با آن مقابله كرد. | ||
خط ۷۷۶: | خط ۸۰۰: | ||
با در نظر گرفتن اين حساسيت، اميرالمؤمنين عليه السلام هم كارى كه تا آن روز براى غدير نكرده بود انجام داد؛ شعرى سرود و براى معاويه فرستاد كه يک بيت آن درباره غدير بود. | با در نظر گرفتن اين حساسيت، اميرالمؤمنين عليه السلام هم كارى كه تا آن روز براى غدير نكرده بود انجام داد؛ شعرى سرود و براى معاويه فرستاد كه يک بيت آن درباره غدير بود. | ||
ماجرا هنگامى اتفاق افتاد كه معاويه نامه اى به عنوان تفاخر به اميرالمؤمنين عليه السلام نوشت: اى اباالحسن، من فضايل بسيارى دارم: پدرم در | ماجرا هنگامى اتفاق افتاد كه معاويه نامه اى به عنوان تفاخر به اميرالمؤمنين عليه السلام نوشت: اى اباالحسن، من فضايل بسيارى دارم: پدرم در [[جاهلیت]] آقا بود! و من در [[اسلام]] پادشاه شده ام! و من دايى مؤمنين هستم! | ||
وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام نامه | وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام نامه [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار با فضايل بر من فخر مى فروشد؟! اى غلام، آنچه مى گويم برايش بنويس. و حضرت اشعارى سرود كه يک بيت آن درباره غدير خم بود: | ||
وَ اَوجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيكُم | وَ اَوجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيكُم | ||
خط ۸۰۸: | خط ۸۳۲: | ||
در اين مورد با جمع آورى آثار شركت كنندگان در مسابقه و انتخاب بهترين ها و اهداى جوايز به مؤلفين و محققين و شاعران و هنرمندان برتر مى توان گنجينه اى درباره غدير جمع آورى نمود، و در همين راستا افكار عمومى را از هر قشر و طبقه اى به سوى غدير رهنمون ساخت. | در اين مورد با جمع آورى آثار شركت كنندگان در مسابقه و انتخاب بهترين ها و اهداى جوايز به مؤلفين و محققين و شاعران و هنرمندان برتر مى توان گنجينه اى درباره غدير جمع آورى نمود، و در همين راستا افكار عمومى را از هر قشر و طبقه اى به سوى غدير رهنمون ساخت. | ||
== مهدى عليه السلام در غديريه ها<ref>پرتوى از غدير در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام: ص | == مهدى عليه السلام در غديريه ها<ref>پرتوى از غدير در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۳۶،۳۵.</ref> == | ||
از جمله نكاتى كه در غديريه ها به چشم مى خورد، توجه و عنايت خاص به حضرت مهدى عليه السلام و ظهور حضرت در اشعار مربوط به غدير و غديريه هاست، كه نشان دهنده اين ارتباط عميق است. | |||
به عنوان نمونه، ابن علوان در غديريه خود - كه يكصد و هفتاد است - از بيت ۱۴۷ راجع به حضرت مهدى عليه السلام گفته است: | به عنوان نمونه، ابن علوان در غديريه خود - كه يكصد و هفتاد است - از بيت ۱۴۷ راجع به حضرت مهدى عليه السلام گفته است: | ||
خط ۸۲۵: | خط ۸۴۹: | ||
بالجور عدلاً شريف شيمته | بالجور عدلاً شريف شيمته | ||
پدران هدايت و انسان هاى پاكيزه و مطهر از هر پليدى و ستارگان هدايت و رهبران آن هستند. از آنها قائم و امامى است كه حضرت | پدران هدايت و انسان هاى پاكيزه و مطهر از هر پليدى و ستارگان هدايت و رهبران آن هستند. از آنها قائم و امامى است كه [[عیسی علیه السلام|حضرت عیسی علیه السلام]] براى يارى او در جنگ ها نازل مى شود. | ||
پس زمين را از عدالت پر مى كند، بعد از آنكه از ستم پر شده باشد، به خاطر اخلاق شريف خود. | |||
در اين باره به دو نكته اشار مى شود: | در اين باره به دو نكته اشار مى شود: | ||
الف. توجه و عنايت شعرا در غديريه ها به ائمه و امام | الف. توجه و عنايت شعرا در غديريه ها به ائمه و امام عصر عليهم السلام و تذكر نام آنها و شرايط ظهور و قيام امام مهدى عليه السلام، نشانه ارتباط عميق غدير با زندگى، غيبت، قيام و حكومت حضرت مهدى عليه السلام است. | ||
ب. يادآورى نكات مهم درباره حضرت مهدى عليه السلام در اين اشعار. از جمله: ظهور، شرايط ظهور، نصرت و يارى فرشتگان، ظهور حضرت مسيح، نابودى ظلم و ستم، پر شدن زمين از عدل و داد، آروزى ديدار حضرت و... ، همه اينها نشانگر اعتقاد استوار حماسه سرايان علوى به ولايت مهدوى است. | ب. يادآورى نكات مهم درباره حضرت مهدى عليه السلام در اين اشعار. از جمله: ظهور، شرايط ظهور، نصرت و يارى فرشتگان، ظهور حضرت مسيح، نابودى ظلم و ستم، پر شدن زمين از عدل و داد، آروزى ديدار حضرت و... ، همه اينها نشانگر اعتقاد استوار حماسه سرايان علوى به ولايت مهدوى است. | ||
== هناد بن سرى و شعر غدير<ref>اسرار غدير ص ۳۲۰. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹.</ref> == | == هناد بن سرى و شعر غدير<ref>اسرار غدير ص ۳۲۰. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹.</ref> == | ||
هناد بن سرى مى گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام را در خواب ديدم. حضرت فرمود: شعر كميت را براى من بخوان كه مى گويد: «ويوم الدوح دوح غدير خم...». | |||
من آن اشعار را براى حضرت خواندم. فرمود: اى هناد، شعر مرا هم به آن اضافه كن<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۸۳ و ج ۲۶ ص ۲۳۰.</ref>: | من آن اشعار را براى حضرت خواندم. فرمود: اى هناد، شعر مرا هم به آن اضافه كن<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۸۳ و ج ۲۶ ص ۲۳۰.</ref>: |