پرش به محتوا

اقرار: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳۵: خط ۲۳۵:
<big>در غدير همه اين مراحل طى شد در حدى كه هر كس اين فراز تاريخ را مطالعه كنند قضاوت خواهد كرد كه هر چيزى در تاريخ فراموش شود غدير فراموش نخواهد شد، نه از ذهن شنوندگان منبر غدير و نه از حافظه تاريخ و نسل‏ هاى بعد.</big>
<big>در غدير همه اين مراحل طى شد در حدى كه هر كس اين فراز تاريخ را مطالعه كنند قضاوت خواهد كرد كه هر چيزى در تاريخ فراموش شود غدير فراموش نخواهد شد، نه از ذهن شنوندگان منبر غدير و نه از حافظه تاريخ و نسل‏ هاى بعد.</big>


<big>اما در روز سقيفه نه اينكه فراموش كردند بلكه خود را به فراموشى زدند، و نه اينكه يک نفر بلكه جز عده انگشت شمارى هيچكس به ياد نياورد، و نه به فاصله زيادى كه در كمتر از 80 روز فراموشى به آنان دست داده بود.</big>
<big>اما در روز سقيفه نه اينكه فراموش كردند بلكه خود را به فراموشى زدند، و نه اينكه يک نفر بلكه جز عده انگشت شمارى هيچكس به ياد نياورد، و نه به فاصله زيادى كه در كمتر از ۸۰ روز فراموشى به آنان دست داده بود.</big>




خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
<big>سپس همگى برخاستيد و به پيامبرصلى الله عليه وآله و به من به خاطر اين كرامت خداوند تبريك گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت:</big>
<big>سپس همگى برخاستيد و به پيامبرصلى الله عليه وآله و به من به خاطر اين كرامت خداوند تبريك گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت:</big>


<big>خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!<ref>ارشاد القلوب: ج 2 ص 57 . بحار الانوار: ج 29 ص35-37.</ref></big>
<big>خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۵۷ . بحار الانوار: ج ۲۹ ص۳۵-۳۷.</ref></big>


== <big>حارث فهرى و اقرار به حديث غدير</big><ref>چهارده قرن با غدير: ص 25. </ref> ==
== <big>حارث فهرى و اقرار به حديث غدير</big><ref>چهارده قرن با غدير: ص ۲۵. </ref> ==
<big>از جمله معجزات غدير ماجراى حارث فهرى و عذاب الهى بر او با انكار غدير است. در آخرين ساعات روز سوم، به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و او از طرف بقيه گفت:</big>
<big>از جمله معجزات غدير ماجراى حارث فهرى و عذاب الهى بر او با انكار غدير است. در آخرين ساعات روز سوم، به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و او از طرف بقيه گفت:</big>


خط ۲۶۳: خط ۲۶۳:
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آرى.</big>
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آرى.</big>


<big>با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و يک فرمان الهى است.<ref>بحار الانوار: ج 37 ص136، 162، 167. عوالم العلوم: 3/15 ص56، 57، 129، 144. الغدیر: ج1 ص193.</ref></big>
<big>با اين معجزه، بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و يک فرمان الهى است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۳۶، ۱۶۲، ۱۶۷. عوالم العلوم: ۳/۱۵ ص۵۶، ۵۷، ۱۲۹، ۱۴۴. الغدیر: ج۱ ص۱۹۳.</ref></big>


== <big>حاضرين در غدير و اقرار به ولايت</big><ref>اسرار غدير: ص 50 . سخنرانى استثنائى غدير: ص233-242.</ref> ==
== <big>حاضرين در غدير و اقرار به ولايت</big><ref>اسرار غدير: ص ۵۰ . سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۳۳-۲۴۲.</ref> ==
<big>سخنرانى تاريخى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.</big>
<big>سخنرانى تاريخى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.</big>


خط ۲۸۲: خط ۲۸۲:
<big>اين برخورد را پيامبرصلى الله عليه وآله با يك سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟...»:</big>
<big>اين برخورد را پيامبرصلى الله عليه وآله با يك سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟...»:</big>


<big>«اى مردم چه مى ‏گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى‏ هاى هر نفسى اطلاع دارد». آنگاه با لسان نصيحت گونه ‏اى آيه 15 سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها»:</big>
<big>«اى مردم چه مى ‏گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى‏ هاى هر نفسى اطلاع دارد». آنگاه با لسان نصيحت گونه ‏اى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها»:</big>


<big>«هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است»:</big>
<big>«هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است»:</big>
خط ۳۱۲: خط ۳۱۲:
<big>اى مردم، چه مى ‏گوييد؟ خداوند هر صدايى را و پنهانى‏ هاى هر كسى را مى‏ داند. پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت مى‏ كند. دست خداوند بر روى دست بيعت كنندگان است.</big>
<big>اى مردم، چه مى ‏گوييد؟ خداوند هر صدايى را و پنهانى‏ هاى هر كسى را مى‏ داند. پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت مى‏ كند. دست خداوند بر روى دست بيعت كنندگان است.</big>


== <big>حسن بصرى و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 302. چهارده قرن با غدير: ص 116. </ref> ==
== <big>حسن بصرى و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۳۰۲. چهارده قرن با غدير: ص ۱۱۶. </ref> ==
<big>حسن بصرى حديث غدير را اين گونه نقل كرده است: پيامبرصلى الله عليه وآله على را در روز غدير خم براى مردم منصوب كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ».<ref>اثبات الهداة: ج 2 ص 185 ح 900. </ref></big>
<big>حسن بصرى حديث غدير را اين گونه نقل كرده است: پيامبرصلى الله عليه وآله على را در روز غدير خم براى مردم منصوب كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ».<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸۵ ح ۹۰۰. </ref></big>


== <big>سند مكتوب غدير و اقرار به ولايت</big><ref>غدير در قرآن: ج 1 ص 202. </ref> ==
== <big>سند مكتوب غدير و اقرار به ولايت</big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۰۲. </ref> ==
<big>پس از سخنرانى غدير و در فرصتى مناسب، پيامبرصلى الله عليه وآله مهاجرين و انصار را جمع كرده و سند مكتوبى براى غدير آماده كردند و در آن براى توحيد ونبوت از همگان اقرار گرفته و [[حديث غدير]] را بيان كردند.</big>
<big>پس از سخنرانى غدير و در فرصتى مناسب، پيامبرصلى الله عليه وآله مهاجرين و انصار را جمع كرده و سند مكتوبى براى غدير آماده كردند و در آن براى توحيد ونبوت از همگان اقرار گرفته و [[حديث غدير]] را بيان كردند.</big>


خط ۳۲۵: خط ۳۲۵:
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[سند مكتوب غدير]].</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[سند مكتوب غدير]].</big>


== <big>دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام و اقرار به ولايت در جهنم</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص201-212.</ref> ==
== <big>دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام و اقرار به ولايت در جهنم</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۰۱-۲۱۲.</ref> ==
<big>پيامبر در فرازى از بخش هفتم خطبه غدير با اشاره به آيه 8 تا 11 سوره ملک: «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ ...»، فرمود كه منظور از اين آيات دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام هستند كه در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى‏كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست.</big>
<big>پيامبر در فرازى از بخش هفتم خطبه غدير با اشاره به آيه ۸ تا ۱۱ سوره ملک: «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ ...»، فرمود كه منظور از اين آيات دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام هستند كه در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى‏كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست.</big>


<big>اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ، قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ، اِنْ اَنْتُمْ اِلاّ فى ضَلالٍ كَبيرٍ، وَ قالوُا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فى اَصْحابِ السَّعيرِ، فَاعْتَرَفوُا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لاَصْحابِ السَّعيرِ»:</big>
<big>اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ، قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ، اِنْ اَنْتُمْ اِلاّ فى ضَلالٍ كَبيرٍ، وَ قالوُا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فى اَصْحابِ السَّعيرِ، فَاعْتَرَفوُا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لاَصْحابِ السَّعيرِ»:</big>
خط ۳۳۴: خط ۳۳۴:
<big>«هر گاه گروهى را در جهنم مى ‏اندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مى پرسند: آيا ترساننده ‏اى براى شما نيامد؟ مى‏ گويند: بلى، براى ما نذير و ترساننده آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستيد. و مى‏ گويند: اگر مى‏ شنيديم يا فكر مى‏ كرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند اصحاب آتش».</big>
<big>«هر گاه گروهى را در جهنم مى ‏اندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مى پرسند: آيا ترساننده ‏اى براى شما نيامد؟ مى‏ گويند: بلى، براى ما نذير و ترساننده آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستيد. و مى‏ گويند: اگر مى‏ شنيديم يا فكر مى‏ كرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند اصحاب آتش».</big>


== <big>سعد بن ابى ‏وقاص و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 301. چهارده قرن با غدير: ص114، 115.</ref> ==
== <big>سعد بن ابى ‏وقاص و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۳۰۱. چهارده قرن با غدير: ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref> ==
<big>سعد بن ابى ‏وقاص كه در همه وقايع پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله مشاركت جدى داشت و به عنوان يكى از سرلشكران سقيفه شناخته مى‏ شد و خدمات وافرى براى آنان انجام داده است. او پس از عثمان از بيعت با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سرباز زد و عزلت اختيار كرد. وقتى از او پرسيدند: چرا كناره ‏گيرى مى‏ كند پس از عذرهاى بيهوده ‏اى كه آورد، رسماً به فضيلت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اعتراف كرد و همانند ساير منافقين به فضايل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اقرار كرد:</big>
<big>سعد بن ابى ‏وقاص كه در همه وقايع پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله مشاركت جدى داشت و به عنوان يكى از سرلشكران سقيفه شناخته مى‏ شد و خدمات وافرى براى آنان انجام داده است. او پس از عثمان از بيعت با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سرباز زد و عزلت اختيار كرد. وقتى از او پرسيدند: چرا كناره ‏گيرى مى‏ كند پس از عذرهاى بيهوده ‏اى كه آورد، رسماً به فضيلت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اعتراف كرد و همانند ساير منافقين به فضايل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اقرار كرد:</big>


* <big>سعد مى‏ گويد: بالاتر از همه فضايل على غدير خم است. پيامبر دست او را گرفت و دو بازوى او را بالا برد در حالى كه من به او نگاه مى ‏كردم و فرمود: آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...».<ref>كتاب سليم: حديث 55 . اثبات الهداة: ج 2 ص 196.</ref></big>
* <big>سعد مى‏ گويد: بالاتر از همه فضايل على غدير خم است. پيامبر دست او را گرفت و دو بازوى او را بالا برد در حالى كه من به او نگاه مى ‏كردم و فرمود: آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...».<ref>كتاب سليم: حديث ۵۵ . اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۹۶.</ref></big>


* <big>سعد - كه پس از قتل عثمان با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيعت نكرد - در راه سفر مكه با دو نفر عراقى برخورد كرد. او پرسيد: على بن ابى‏ طالب درباره من چه مى ‏گويد؟ سپس چهار فضيلت بزرگ از فضايل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را بر شمرد و گفت: اگر بخواهيد پنجمى را هم بگويم. دو نفر عراقى گفتند: مى‏ خواهيم بگوئى. سعد گفت: با پيامبرصلى الله عليه وآله در [[حجةالوداع]] بوديم. در بازگشت در غدير خم پياده شد و دستور داد تا مناديش بين مردم ندا كند: «من كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».<ref>بحار الانوار: ج 40 ص 41. </ref></big>
* <big>سعد - كه پس از قتل عثمان با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيعت نكرد - در راه سفر مكه با دو نفر عراقى برخورد كرد. او پرسيد: على بن ابى‏ طالب درباره من چه مى ‏گويد؟ سپس چهار فضيلت بزرگ از فضايل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را بر شمرد و گفت: اگر بخواهيد پنجمى را هم بگويم. دو نفر عراقى گفتند: مى‏ خواهيم بگوئى. سعد گفت: با پيامبرصلى الله عليه وآله در [[حجةالوداع]] بوديم. در بازگشت در غدير خم پياده شد و دستور داد تا مناديش بين مردم ندا كند: «من كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۴۱. </ref></big>


* <big>معاويه به سفر حج آمده بود، و در آن سفر سعد به ديدن او آمد. در آنجا درباره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سخن به ميان آمد، و از جمله سعد به معاويه گفت: من از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‏ گفت:«من كنت مولاه فعلى مولاه».<ref>احقاق الحق: ج 3 ص 324. </ref></big>
* <big>معاويه به سفر حج آمده بود، و در آن سفر سعد به ديدن او آمد. در آنجا درباره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سخن به ميان آمد، و از جمله سعد به معاويه گفت: من از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‏ گفت:«من كنت مولاه فعلى مولاه».<ref>احقاق الحق: ج ۳ ص ۳۲۴. </ref></big>


== <big>سؤال اقرارگونه در مورد غدير</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص 63 . </ref> ==
== <big>سؤال اقرارگونه در مورد غدير</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۳ . </ref> ==
<big>آخرين اقدام استثنائى و غير عادى از فراز منبر غدير آن بود كه پس از تكرار بيعت لسانى توسط مردم و بازگشت سكوت مطلق بر جمعيت نشسته در برابر منبر غدير، خطيب معظم مردم را مورد سؤال قرار داد و فرمود:</big>
<big>آخرين اقدام استثنائى و غير عادى از فراز منبر غدير آن بود كه پس از تكرار بيعت لسانى توسط مردم و بازگشت سكوت مطلق بر جمعيت نشسته در برابر منبر غدير، خطيب معظم مردم را مورد سؤال قرار داد و فرمود:</big>


خط ۳۵۴: خط ۳۵۴:
<big>معناى اين اقدام -  چنانكه خود پيامبرصلى الله عليه وآله تصريح فرمود -  آن بود كه شما در ظاهر اقرار و بيعت نموديد، اما بدانيد كه خدا از باطن دل‏ها و اسرار قلب‏ ها آگاه است. من حجت را آن چنان بر شما تمام كردم كه هيچ كجاى دنيا نمونه ‏اش را پيدا نكرده و نخواهيد كرد. اكنون اين شما هستيد كه در برابر امتحانى عظيم در وفادارى به اين ابلاغ قرار داريد.</big>
<big>معناى اين اقدام -  چنانكه خود پيامبرصلى الله عليه وآله تصريح فرمود -  آن بود كه شما در ظاهر اقرار و بيعت نموديد، اما بدانيد كه خدا از باطن دل‏ها و اسرار قلب‏ ها آگاه است. من حجت را آن چنان بر شما تمام كردم كه هيچ كجاى دنيا نمونه ‏اش را پيدا نكرده و نخواهيد كرد. اكنون اين شما هستيد كه در برابر امتحانى عظيم در وفادارى به اين ابلاغ قرار داريد.</big>


== <big>صاحب اختيارى پيامبرصلى الله عليه وآله و اقرار همگان</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص 53 .</ref> ==
== <big>صاحب اختيارى پيامبرصلى الله عليه وآله و اقرار همگان</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۳ .</ref> ==
<big>در خطبه غدير، پيش از لحظات حساس خطابه هنوز يک مرحله در پيش بود.</big>
<big>در خطبه غدير، پيش از لحظات حساس خطابه هنوز يک مرحله در پيش بود.</big>


خط ۳۶۷: خط ۳۶۷:
<big>نتيجه فوق ‏العاده اين سؤال، پاسخ يک پارچه مردم بود كه صدا زدند: «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ». با اين پاسخ در واقع به ولايت خدا و رسول نسبت به خود اقرار نمودند، و جوابِ بلافاصله مخاطبين حكايت از مسلَّم بودن مسئله داشت، و اين گونه يک امر استثنائى ديگر در اثناى خطابه غدير انجام پذيرفت.</big>
<big>نتيجه فوق ‏العاده اين سؤال، پاسخ يک پارچه مردم بود كه صدا زدند: «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ». با اين پاسخ در واقع به ولايت خدا و رسول نسبت به خود اقرار نمودند، و جوابِ بلافاصله مخاطبين حكايت از مسلَّم بودن مسئله داشت، و اين گونه يک امر استثنائى ديگر در اثناى خطابه غدير انجام پذيرفت.</big>


== <big>طبرى و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 303. </ref> ==
== <big>طبرى و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۳۰۳. </ref> ==
<big>در زمان طبرى مورخ معروف عامه، ابوبكر بن ابى ‏داود درباره [[حديث غديرخم]] مطالب نادرستى گفته بود و اين خبر به طبرى رسيد. او در پاسخ به ابن ابى‏ داود كتاب مستقلى درباره غدير نوشت و در آن صحت اسناد آن را ثابت كرد و مدارک لازم را ارائه داد.<ref>تاريخ الاسلام (ذهبى): ج 23 ص 283. </ref></big>
<big>در زمان طبرى مورخ معروف عامه، ابوبكر بن ابى ‏داود درباره [[حديث غديرخم]] مطالب نادرستى گفته بود و اين خبر به طبرى رسيد. او در پاسخ به ابن ابى‏ داود كتاب مستقلى درباره غدير نوشت و در آن صحت اسناد آن را ثابت كرد و مدارک لازم را ارائه داد.<ref>تاريخ الاسلام (ذهبى): ج ۲۳ ص ۲۸۳. </ref></big>


== <big>عمر بن خطاب و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 300. چهارده قرن با غدير: ص 113. </ref> ==
== <big>عمر بن خطاب و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۳۰۰. چهارده قرن با غدير: ص ۱۱۳. </ref> ==
<big>[[عمر بن خطاب]] حديث غدير را به اين صورت نقل كرده است: پيامبر على را به عنوان امام منصوب كرد و گفت: «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله، خدايا تو بر اينان شاهد هستى»!</big>
<big>[[عمر بن خطاب]] حديث غدير را به اين صورت نقل كرده است: پيامبر على را به عنوان امام منصوب كرد و گفت: «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله، خدايا تو بر اينان شاهد هستى»!</big>


<big>عمر مى‏ گويد جوان خوش سيمايى را ديدم كه گفت: اى عمر، چه مى‏ بينى؟ بخدا قسم پيامبرصلى الله عليه وآله پيمانى بر شما بست كه جز منافق آن را بر هم نمى‏ زند، و عهدى گرفت كه با آن مخالفت نمى كند مگر كسى كه از دينش مرتد شده باشد. اى عمر، تو بپرهيز از اينكه آن را بر هم زنى  يا با آن مخالفت كنى!!<ref>اثبات الهداة: ج 2 ص 20 ح 1015.</ref></big>
<big>عمر مى‏ گويد جوان خوش سيمايى را ديدم كه گفت: اى عمر، چه مى‏ بينى؟ بخدا قسم پيامبرصلى الله عليه وآله پيمانى بر شما بست كه جز منافق آن را بر هم نمى‏ زند، و عهدى گرفت كه با آن مخالفت نمى كند مگر كسى كه از دينش مرتد شده باشد. اى عمر، تو بپرهيز از اينكه آن را بر هم زنى  يا با آن مخالفت كنى!!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۰ ح ۱۰۱۵.</ref></big>


== <big>عمر بن عبدالعزيز و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 302. چهارده قرن با غدير: ص 116. </ref> ==
== <big>عمر بن عبدالعزيز و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۳۰۲. چهارده قرن با غدير: ص ۱۱۶. </ref> ==
<big>مردى نقل مى‏ كند: در شام نزد عمر بن عبدالعزيز آمدم در حالى كه به مردم عطايايى مى ‏داد و من نيز پيش رفتم. به من گفت: از كدام طايفه‏ اى؟ گفتم: از قريش. گفت: از كدام طايفه قريش؟ گفتم: از بنى ‏هاشم.</big>
<big>مردى نقل مى‏ كند: در شام نزد عمر بن عبدالعزيز آمدم در حالى كه به مردم عطايايى مى ‏داد و من نيز پيش رفتم. به من گفت: از كدام طايفه‏ اى؟ گفتم: از قريش. گفت: از كدام طايفه قريش؟ گفتم: از بنى ‏هاشم.</big>