۲۲٬۹۷۹
ویرایش
خط ۵۱۶: | خط ۵۱۶: | ||
<big>دشمنان داخلى پيامبرصلى الله عليه وآله: بُعد ديگر مسئله، تقسيم داخلى مسلمانان از نظر اقليت و اكثريت بود. هر چه تعداد مسلمانان رو به كثرت مىنهاد مؤمنين واقعى در اقليت قرار مى گرفتند و منافقين و سست اعتقادان اكثريت را تشكيل مى دادند، و روز به روز انسجام بيشترى بر ضد خدا و رسولش مى يافتند، به گونه اى كه در سالهاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله نفاق بسيارى از آيات قرآن و حتى يك سوره كاملِ آن را به خود اختصاص داد.</big> | <big>دشمنان داخلى پيامبرصلى الله عليه وآله: بُعد ديگر مسئله، تقسيم داخلى مسلمانان از نظر اقليت و اكثريت بود. هر چه تعداد مسلمانان رو به كثرت مىنهاد مؤمنين واقعى در اقليت قرار مى گرفتند و منافقين و سست اعتقادان اكثريت را تشكيل مى دادند، و روز به روز انسجام بيشترى بر ضد خدا و رسولش مى يافتند، به گونه اى كه در سالهاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله نفاق بسيارى از آيات قرآن و حتى يك سوره كاملِ آن را به خود اختصاص داد.</big> | ||
<big>حدود | <big>حدود ۵۰ آيه قرآن در ۱۲ سوره - كه همه در سال هاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه نازل شده اند - درباره منافقين و برنامه ها و رفتار و كردارشان است و در ۱۵ آيه عنوان «نفاق» و «منافق»، رسماً مطرح شده<ref>آيات مربوط به منافقين عبارتند از: آل عمران/۱۵۲، ۱۶۷. نساء/۶۰، ۶۱، ۸۱، ۸۸، ۸۹، ۱۳۸، ۱۳۹. مائده/۴۱، ۵۲، ۶۰. انفال/۴۹. توبه/۶۴، ۶۶، ۶۷، ۶۸، ۷۳، ۷۴، ۷۹، ۸۱، ۸۳، ۱۰۱، ۱۲۴، ۱۲۷. احزاب/۱۲، ۱۳، ۵۷، ۶۰، ۶۱، ۷۳. محمد/۹، ۱۶، ۲۰، ۲۳. فتح/۶، ۱۱. مجادله/۸، ۱۴، ۲۰. حدید/۱۳، ۱۴. حشر/۱۱، ۱۲. منافقون/ همه آیات.</ref>و يک سوره كامل نيز به نام «منافقين» نام گذارى شده است.</big> | ||
<big>در اين آيات به باطن كثيف آنان كه كفر محض و ضديت با خدا و رسول و دين الهى است تصريح گرديده و دو رو بودن آنان در گفتار با جمله «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ»<ref>فتح / | <big>در اين آيات به باطن كثيف آنان كه كفر محض و ضديت با خدا و رسول و دين الهى است تصريح گرديده و دو رو بودن آنان در گفتار با جمله «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ»<ref>فتح / ۱۱.</ref>برايشان نشانى هميشگى اعلام شده است.</big> | ||
<big>از جلسات محرمانه آنان با عنوان «نجوى» سخن به ميان آمده، و دوستى با دشمنان خدا و ارتباط با كفار و سرعت آنان به سخنان كفر آميز و سوء ظنشان نسبت به خداوند تعالى به عنوان مشخصه هاى آنان مطرح شده است. از رفتار آنان تمسخر نسبت به آيات الهى و قرآن، و جسارت و اعتراض و اذيت نسبت به ساحت قدس پيامبرصلى الله عليه وآله بوده، و امر به منكر نهى از معروف، صفات و كردار بارز آنان است كه قرآن به ميان آورده است.</big> | <big>از جلسات محرمانه آنان با عنوان «نجوى» سخن به ميان آمده، و دوستى با دشمنان خدا و ارتباط با كفار و سرعت آنان به سخنان كفر آميز و سوء ظنشان نسبت به خداوند تعالى به عنوان مشخصه هاى آنان مطرح شده است. از رفتار آنان تمسخر نسبت به آيات الهى و قرآن، و جسارت و اعتراض و اذيت نسبت به ساحت قدس پيامبرصلى الله عليه وآله بوده، و امر به منكر نهى از معروف، صفات و كردار بارز آنان است كه قرآن به ميان آورده است.</big> | ||
خط ۵۲۴: | خط ۵۲۴: | ||
<big>آنگاه دستور برخورد با منافقين و تندى در رفتار با آنان مطرح شده و عنوان «طَبَعَ اللَّه عَلى قُلُوبِهِمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله / | <big>آنگاه دستور برخورد با منافقين و تندى در رفتار با آنان مطرح شده و عنوان «طَبَعَ اللَّه عَلى قُلُوبِهِمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله / ۱۶. </ref>با لعنت و كوردلى در آيه «لَعَنَهُمُ اللَّه فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله / ۲۳. </ref>بر پيشانى آنان نقش بسته است.</big> | ||
<big>آنگاه اين لعنت با شدت بيشترى مطرح شده كه «مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا، أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً».<ref>احزاب / | <big>آنگاه اين لعنت با شدت بيشترى مطرح شده كه «مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا، أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً».<ref>احزاب / ۶۱ . </ref>و آن قدر مورد نفرت خداوند واقع شده اند كه فرموده: «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ»<ref>توبه / ۸۳ . </ref>«بر كسى از آنان كه مى ميرد نماز مگذار و بر قبر او توقف مكن»، و پايان خط نفاق با «لِيُعَذِّبَ اللَّه الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ...»<ref>احزاب / ۷۳. </ref>نشان داده شده است.</big> | ||
<big>همه اين فرازها، گوياى حضور طيف وسيعى به نام منافقين در جامعه مسلمانان است كه هر چه شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله نزديک تر مى شد اقدامات خود را علنى كرده وسعت مى دادند و عده بيشترى را با خود همدست مى نمودند، به طورى كه در آستانه رحلت حضرت اكثريتى عظيم يا رسماً منافق بودند و يا از هواداران و طرفداران ثابت قدم و فداكار و قابل اعتماد آنان به شمار مى آمدند، و از اين حقيقت بزرگ پس از رحلت حضرتش آنگاه پرده برداشته شد كه به نصرت طلبى بزرگ نماينده خداوند يعنى على و زهراعليهما السلام پاسخ منفى دادند و آنان را تنها گذاشتند.</big> | <big>همه اين فرازها، گوياى حضور طيف وسيعى به نام منافقين در جامعه مسلمانان است كه هر چه شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله نزديک تر مى شد اقدامات خود را علنى كرده وسعت مى دادند و عده بيشترى را با خود همدست مى نمودند، به طورى كه در آستانه رحلت حضرت اكثريتى عظيم يا رسماً منافق بودند و يا از هواداران و طرفداران ثابت قدم و فداكار و قابل اعتماد آنان به شمار مى آمدند، و از اين حقيقت بزرگ پس از رحلت حضرتش آنگاه پرده برداشته شد كه به نصرت طلبى بزرگ نماينده خداوند يعنى على و زهراعليهما السلام پاسخ منفى دادند و آنان را تنها گذاشتند.</big> | ||
خط ۵۳۳: | خط ۵۳۳: | ||
<big>اين مشكل در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله تا آنجا پيش رفته بود كه حضرت براى اعلام ولايت و خلافت بعد از خود در غدير احساس خطر جدى مى كرد و اين خطر را صراحتاً مربوط به حضور منافقين مى دانست، چنانكه در آغاز خطبه غدير با تصريح به اين اقليت و اكثريت فرمود:</big> | <big>اين مشكل در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله تا آنجا پيش رفته بود كه حضرت براى اعلام ولايت و خلافت بعد از خود در غدير احساس خطر جدى مى كرد و اين خطر را صراحتاً مربوط به حضور منافقين مى دانست، چنانكه در آغاز خطبه غدير با تصريح به اين اقليت و اكثريت فرمود:</big> | ||
<big>وَ سَأَلْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ، لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ...<ref>اسرار غدير: | <big>وَ سَأَلْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ، لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ...<ref>اسرار غدير: ص۱۳۹-۱۴۰ بخش۲.</ref></big>: | ||
<big>اى مردم، من از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و كثرت منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را توصيف كرده كه با زبانشان مى گويند آنچه در قلبهايشان نيست و اين كار را سهل مى شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است؛ و همچنين به خاطر اينكه منافقين بارها مرا اذيت كرده اند تا آنجا كه مرا «اذُن» (گوش كننده بر هر حرفى) ناميدند و گمان كردند كه من چنين هستم ... .</big> | <big>اى مردم، من از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و كثرت منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را توصيف كرده كه با زبانشان مى گويند آنچه در قلبهايشان نيست و اين كار را سهل مى شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است؛ و همچنين به خاطر اينكه منافقين بارها مرا اذيت كرده اند تا آنجا كه مرا «اذُن» (گوش كننده بر هر حرفى) ناميدند و گمان كردند كه من چنين هستم ... .</big> | ||
خط ۵۷۴: | خط ۵۷۴: | ||
<big>بر همه معلوم شد كه اكثريت با خدا كارى ندارد، و كارشان به جايى مى رسد كه اصلاً خدايى را قبول ندارند تا پيامبرى فرستاده باشد و امامى بعد از او تعيين كرده باشد تا مردم با او كار داشته باشند!!</big> | <big>بر همه معلوم شد كه اكثريت با خدا كارى ندارد، و كارشان به جايى مى رسد كه اصلاً خدايى را قبول ندارند تا پيامبرى فرستاده باشد و امامى بعد از او تعيين كرده باشد تا مردم با او كار داشته باشند!!</big> | ||
====== <big>اكثريت در | ====== <big>اكثريت در ۲۴۵ سال امامت</big> ====== | ||
<big>دوران خلافت [[بنى اميه]] و [[بنى عباس]] دنباله اين مسير بود كه نيازى به تلاش بيشتر براى انحراف اكثريت نبود. سيل بنيان كَن ضلالت و گمراهى چنان غالب بود كه هر لحظه انتظار بلاى الهى مى رفت. ولى از آنجا كه خدا اين امت را مرحومه اعلام كرده عذاب دنيوى امت هاى گذشته را نازل نمى كند، ولى پرونده چنين اكثريتى در محكمه عدل الهى مفتوح است.</big> | <big>دوران خلافت [[بنى اميه]] و [[بنى عباس]] دنباله اين مسير بود كه نيازى به تلاش بيشتر براى انحراف اكثريت نبود. سيل بنيان كَن ضلالت و گمراهى چنان غالب بود كه هر لحظه انتظار بلاى الهى مى رفت. ولى از آنجا كه خدا اين امت را مرحومه اعلام كرده عذاب دنيوى امت هاى گذشته را نازل نمى كند، ولى پرونده چنين اكثريتى در محكمه عدل الهى مفتوح است.</big> | ||
خط ۵۸۲: | خط ۵۸۲: | ||
====== <big>اكثريت در دوران غيبت</big> ====== | ====== <big>اكثريت در دوران غيبت</big> ====== | ||
<big>پس از اين دوران، نوبت به عصر غيبت مىرسد كه تا كنون حدود | <big>پس از اين دوران، نوبت به عصر غيبت مىرسد كه تا كنون حدود ۱۱۸۰ سال از آن مى گذرد. در اين دوران اگر چه اقليت و اكثريت در نوسان بوده، ولى اين پايه همچنان محفوظ مانده كه در همه زمان ها اكثريتى عظيم متعلق به مخالفينِ دينِ واقعىِ خداوند بوده و شامل غير شيعيان از مسلمانان و يهود و نصارى و بت پرستان و ملحدان است، و هميشه طرفداران حق در اقليت بوده اند.</big> | ||
<big>مطالعه پرونده اين دوران كه دوازده قرن طول آن و به گستردگى زمين گستره آن است، نشان مى دهد كه چگونه هشدار «قد ضَلَ قبلكم أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» درباره پيشينيان در مورد «آخِرين» يعنى «آنان كه در زمان هاى متأخر آمده اند» هم تحقق يافته و اكثر آخرين نيز گمراه و مخالف دستورات الهى بوده اند.</big> | <big>مطالعه پرونده اين دوران كه دوازده قرن طول آن و به گستردگى زمين گستره آن است، نشان مى دهد كه چگونه هشدار «قد ضَلَ قبلكم أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» درباره پيشينيان در مورد «آخِرين» يعنى «آنان كه در زمان هاى متأخر آمده اند» هم تحقق يافته و اكثر آخرين نيز گمراه و مخالف دستورات الهى بوده اند.</big> | ||
خط ۵۹۳: | خط ۵۹۳: | ||
<big>اينجاست كه از خواب غفلت بيدار مى شويم و بار ديگر ارزش هشدارهاى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير براى ما روشن مى شود. آينده اى توسط آن حضرت پيش بينى شد كه در آن نه تنها اكثريت مانند امت هاى گذشته گمراهند، كه اين مسئله به عنوان يک مبناى ضد خدا در موارد بسيارى از دين بر عليه فرامين الهى مورد استفاده قرار خواهد گرفت و كم كم صورت تدوين يافته اى به خود مىگيرد و دستورالعمل نسل هاى بعدى مى شود.</big> | <big>اينجاست كه از خواب غفلت بيدار مى شويم و بار ديگر ارزش هشدارهاى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير براى ما روشن مى شود. آينده اى توسط آن حضرت پيش بينى شد كه در آن نه تنها اكثريت مانند امت هاى گذشته گمراهند، كه اين مسئله به عنوان يک مبناى ضد خدا در موارد بسيارى از دين بر عليه فرامين الهى مورد استفاده قرار خواهد گرفت و كم كم صورت تدوين يافته اى به خود مىگيرد و دستورالعمل نسل هاى بعدى مى شود.</big> | ||
<big>در اين قسمت از بحثِ تفسيرى آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» كه در خطبه اقتباس شده، به تجزيه و تحليل علمى مسئله «اكثريت» در | <big>در اين قسمت از بحثِ تفسيرى آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» كه در خطبه اقتباس شده، به تجزيه و تحليل علمى مسئله «اكثريت» در ۵ بخش مى پردازيم، تا اين پايه اعتقادى را با الهام از غدير بر صفحه دل خود بنگاريم، و با قلبى مطمئن از اقليت بودن خود و اكثريت مخالفينِ امامت [[ائمه اثنی عشر|ائمه عليهم السلام]] نهراسيم.</big> | ||
===== <big>اول: علل گرايش به اكثريت</big> ===== | ===== <big>اول: علل گرايش به اكثريت</big> ===== | ||
خط ۶۰۵: | خط ۶۰۵: | ||
====== <big>ج. همرنگى با جماعت</big> ====== | ====== <big>ج. همرنگى با جماعت</big> ====== | ||
<big>درباره بسيارى از مردم نيز اين مطلب صادق است كه فرصتى براى فكر كردن و تشخيص دادن و تصميم گرفتن ندارند، و همرنگ جماعت شدن را به عنوان آسان ترين راه انتخاب كرده اند، بدون آنكه دغدغه اى از عاقبت آن داشته باشند، چنانكه قرآن در مواردى به پيروى اين گونه گروهى از پدرانشان اشاره مى كند: «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»<ref>زخرف / | <big>درباره بسيارى از مردم نيز اين مطلب صادق است كه فرصتى براى فكر كردن و تشخيص دادن و تصميم گرفتن ندارند، و همرنگ جماعت شدن را به عنوان آسان ترين راه انتخاب كرده اند، بدون آنكه دغدغه اى از عاقبت آن داشته باشند، چنانكه قرآن در مواردى به پيروى اين گونه گروهى از پدرانشان اشاره مى كند: «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»<ref>زخرف / ۲۳. </ref>: «ما پدران خود را بر دينى يافتيم و به آثار آنان اقتدا مى كنيم».</big> | ||
====== <big>د. حفظ منافع</big> ====== | ====== <big>د. حفظ منافع</big> ====== | ||
خط ۶۱۳: | خط ۶۱۳: | ||
<big>بايد در نظر داشت كه جوامع مختلف در شرايط متفاوت، مسايل خاصى مانند تعصبات قومى دارند كه در اثر آن ها نيز گرايش به اكثريت در جامعه ايجاد مى شود.</big> | <big>بايد در نظر داشت كه جوامع مختلف در شرايط متفاوت، مسايل خاصى مانند تعصبات قومى دارند كه در اثر آن ها نيز گرايش به اكثريت در جامعه ايجاد مى شود.</big> | ||
<big>مهم اين است كه جذب اكثريت شدن دلايل بسيارى مى تواند داشته باشد كه اكثر اين علل ارزش علمى و عقلايى ندارند، و از همين ديدگاه نظريات چنين اكثريتى نيز بى ارزش خواهد بود. از همين جنبه است كه در چند آيه مسئله نادانى و ناآگاهى و تعقل نكردن درباره اكثريت مطرح شده و فرموده: «اكثر هم لا يَعْلَمُونَ»<ref>اعراف/ | <big>مهم اين است كه جذب اكثريت شدن دلايل بسيارى مى تواند داشته باشد كه اكثر اين علل ارزش علمى و عقلايى ندارند، و از همين ديدگاه نظريات چنين اكثريتى نيز بى ارزش خواهد بود. از همين جنبه است كه در چند آيه مسئله نادانى و ناآگاهى و تعقل نكردن درباره اكثريت مطرح شده و فرموده: «اكثر هم لا يَعْلَمُونَ»<ref>اعراف/۱۸۷. نحل/۳۸. روم/۶، ۳۰. غافر/۵۷. جاثیه/۲۶. یوسف/۲۱، ۴۰، ۶۸.</ref>و «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ».<ref>مائده/۱۰۳. عنكبوت/۶۳. حجرات/۴. </ref></big> | ||
===== <big>دوم: سبب گمراهى اكثريت</big> ===== | ===== <big>دوم: سبب گمراهى اكثريت</big> ===== | ||
خط ۶۲۱: | خط ۶۲۱: | ||
<big>قرآن كريم درباره علل گمراهى اكثريت به نقطه اى اشاره مى كند كه جامع همه علت هاست.</big> | <big>قرآن كريم درباره علل گمراهى اكثريت به نقطه اى اشاره مى كند كه جامع همه علت هاست.</big> | ||
<big>در سوره بقره پس از ذكر برخى امت ها كه اكثريتشان گمراه بوده و به عذاب گرفتار شدند مى فرمايد: «أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»<ref>بقره / | <big>در سوره بقره پس از ذكر برخى امت ها كه اكثريتشان گمراه بوده و به عذاب گرفتار شدند مى فرمايد: «أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»<ref>بقره / ۸۷ . </ref></big>: | ||
<big>«آيا هر بار كه پيامبرى نزد شما آمد و آنچه نفس هاى شما آن را نمى پسنديد برايتان آورد سركشى كرديد و عده اى او را تكذيب كرده و عده اى ديگر او را مى كُشيد»؟</big> | <big>«آيا هر بار كه پيامبرى نزد شما آمد و آنچه نفس هاى شما آن را نمى پسنديد برايتان آورد سركشى كرديد و عده اى او را تكذيب كرده و عده اى ديگر او را مى كُشيد»؟</big> | ||
خط ۶۴۶: | خط ۶۴۶: | ||
<big>نقطه ارزشى بحث اكثريت در سايه خطابه غدير، جهت گيرى دشمنان امامت و غاصبين خلافت در جهت عكس آيات قرآنى و محتواى غدير درباره اكثريت است، و اين همان چيزى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله هشدارش را مى داد.</big> | <big>نقطه ارزشى بحث اكثريت در سايه خطابه غدير، جهت گيرى دشمنان امامت و غاصبين خلافت در جهت عكس آيات قرآنى و محتواى غدير درباره اكثريت است، و اين همان چيزى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله هشدارش را مى داد.</big> | ||
<big>اگر در روايات اهل سنت مرورى داشته باشيم رواياتى در ارزش دادن به اكثريت با عبارت هاى مختلف كه گاهى تا حد افراط است به چشم مى خورد. جا دارد قبل از ريشه يابى، نمونه هايى از آنها را ذكر كنيم<ref>اين روايات در اين منابع قابل مراجعه است: صحيح مسلم: | <big>اگر در روايات اهل سنت مرورى داشته باشيم رواياتى در ارزش دادن به اكثريت با عبارت هاى مختلف كه گاهى تا حد افراط است به چشم مى خورد. جا دارد قبل از ريشه يابى، نمونه هايى از آنها را ذكر كنيم<ref>اين روايات در اين منابع قابل مراجعه است: صحيح مسلم: ح۱۸۴۳، ۱۸۴۵، ۱۸۴۶، ۱۸۴۹، ۱۸۵۵. کنزل العمال: ج۱ ص۱۰۴ و ج۴ ص۳۷۳ و ج۵ ص۷۵۱ و ج۱۱ ص۲۱۰. همچنین کنز العمال: احادیث ۹۰۹، ۱۰۲۵، ۱۰۲۸، ۱۰۲۹، ۱۰۳۰، ۱۰۳۱، ۱۰۳۲، ۱۰۳۵، ۱۰۳۶، ۱۰۳۹، ۱۰۴۹، ۱۶۴۴، ۲۰۲۴۱، ۲۰۲۴۲، ۳۴۴۵۹، ۳۴۴۶۱. سنن ابی داود: ج۱ ص۲۰۶، ۲۰۷ و ج۳ ص۱۸. الجامع الصغیر: ج۲ ص۴۸. فیض القدیر: ج۶ ص۵۹۵. کشف الخفاء: ج۱ ص۳۳۳-۳۵۰.</ref></big>: | ||
# <big>يَدُ اللَّه مَعَ الْجَماعَةِ: دست خدا با جماعت و اكثريت است.</big> | # <big>يَدُ اللَّه مَعَ الْجَماعَةِ: دست خدا با جماعت و اكثريت است.</big> | ||
خط ۶۶۸: | خط ۶۶۸: | ||
<big>هذا مَا اتَّفَقَ عَلَيْهِ الْمَلَأُ مِنْ اصْحابِ مُحَمَّدٍّ رَسُولِ اللَّه مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الانْصارِ ... . اتَّفَقُوا جَميعاً بَعْدَ انْ اجْهَدُوا رَأْيَهُمْ وَ تَشاوَرُوا فى امْرِهِمْ، وَ كَتَبُوا هذِهِ الصَّحيفَةَ نَظَراً مِنْهُمْ الَى الاسْلامِ وَ اهْلِهِ عَلى غابِرِ الايّامِ ... .</big> | <big>هذا مَا اتَّفَقَ عَلَيْهِ الْمَلَأُ مِنْ اصْحابِ مُحَمَّدٍّ رَسُولِ اللَّه مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الانْصارِ ... . اتَّفَقُوا جَميعاً بَعْدَ انْ اجْهَدُوا رَأْيَهُمْ وَ تَشاوَرُوا فى امْرِهِمْ، وَ كَتَبُوا هذِهِ الصَّحيفَةَ نَظَراً مِنْهُمْ الَى الاسْلامِ وَ اهْلِهِ عَلى غابِرِ الايّامِ ... .</big> | ||
<big>... وَ مَنْ فارَقَ جَماعَةَ الْمُسْلِمينَ فَاقْتُلُوهُ، فَانَّ فى قَتْلِهِ صَلاحاً لِلامَّةِ؛ وَ قَدْ قالَ رَسُولُ اللَّه: »مَنْ جاءَ الى امَّتى وَ هُمْ جَميعٌ فَفَرَّقَهُمْ فَاقْتُلُوهُ، وَ اقْتُلُوا الْفَرْدَ كائِناً مَنْ كانَ مِنَ النّاسِ، فَانَّ الاجْتِماعَ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذابٌ، وَ لا تَجْتَمِعُ امَّتى عَلَى الضَّلالِ ابَداً، وَ انَّ الْمُسْلِمينَ يَدٌ واحِدَةٌ عَلى مَنْ سِواهُمْ، وَ انَّهُ لا يَخْرُجُ مِنْ جَماعَةِ الْمُسْلِمينَ الاّ مُفارِقٌ وَ مُعانِدٌ لَهُمْ وَ مُظاهِرٌ عَلَيْهِمْ اعْدائَهُمْ، فَقَدْ اباحَ اللَّه وَ رَسُولُهُ دَمَهُ وَ احَلَّ قَتْلَهُ ... .<ref>بحار الانوار: ج | <big>... وَ مَنْ فارَقَ جَماعَةَ الْمُسْلِمينَ فَاقْتُلُوهُ، فَانَّ فى قَتْلِهِ صَلاحاً لِلامَّةِ؛ وَ قَدْ قالَ رَسُولُ اللَّه: »مَنْ جاءَ الى امَّتى وَ هُمْ جَميعٌ فَفَرَّقَهُمْ فَاقْتُلُوهُ، وَ اقْتُلُوا الْفَرْدَ كائِناً مَنْ كانَ مِنَ النّاسِ، فَانَّ الاجْتِماعَ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذابٌ، وَ لا تَجْتَمِعُ امَّتى عَلَى الضَّلالِ ابَداً، وَ انَّ الْمُسْلِمينَ يَدٌ واحِدَةٌ عَلى مَنْ سِواهُمْ، وَ انَّهُ لا يَخْرُجُ مِنْ جَماعَةِ الْمُسْلِمينَ الاّ مُفارِقٌ وَ مُعانِدٌ لَهُمْ وَ مُظاهِرٌ عَلَيْهِمْ اعْدائَهُمْ، فَقَدْ اباحَ اللَّه وَ رَسُولُهُ دَمَهُ وَ احَلَّ قَتْلَهُ ... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص۱۰۳-۱۰۵. براى متن كامل صحيفه ملعونه دوم مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: در ج ۲ ص۱۲۶-۱۲۹.</ref></big> | ||
خط ۷۳۸: | خط ۷۳۸: | ||
<big>آيا دورانديشى پيامبر معظم صلى الله عليه وآله در آن حد نبود كه جامعه مسلمانان تا روز قيامت متحد و يكدست و بدون اختلاف بماند، و آيا اين مهم را با تعيين دوازده امام عليهم السلام تا آخرين روز دنيا تأمين نكرد؟ آيا با نصب امامانى معصوم، صيانت جامعه مسلمانان را از هر گونه ندانم كارى كه باعث اختلاف مى شود، ضمانت نفرمود؟</big> | <big>آيا دورانديشى پيامبر معظم صلى الله عليه وآله در آن حد نبود كه جامعه مسلمانان تا روز قيامت متحد و يكدست و بدون اختلاف بماند، و آيا اين مهم را با تعيين دوازده امام عليهم السلام تا آخرين روز دنيا تأمين نكرد؟ آيا با نصب امامانى معصوم، صيانت جامعه مسلمانان را از هر گونه ندانم كارى كه باعث اختلاف مى شود، ضمانت نفرمود؟</big> | ||
<big>اگر تفرقه براى امت عذاب است، همان پيامبر در خطابه غدير فرمود: «لا تَضِلُّوا عَنْهُ وَ لا تَنْفِرُوا مِنْهُ (وَ لا تَفَرَّقُوا عَنْهُ)»<ref>اسرار غدير: ص | <big>اگر تفرقه براى امت عذاب است، همان پيامبر در خطابه غدير فرمود: «لا تَضِلُّوا عَنْهُ وَ لا تَنْفِرُوا مِنْهُ (وَ لا تَفَرَّقُوا عَنْهُ)»<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۲ بخش ۳. </ref>، و در فراز ديگر خطبه فرمود: «لا تَتَفَرَّقْ بِكُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبيلِهِ».</big> | ||
<big>اين هشدارى بود كه «راه درست كه امت بر آن مجتمع هستند و بايد باشند راه على عليه السلام است، و مبادا راه سقيفه و امثال آن مردم را از خط اصلى گمراه كنند».</big> | <big>اين هشدارى بود كه «راه درست كه امت بر آن مجتمع هستند و بايد باشند راه على عليه السلام است، و مبادا راه سقيفه و امثال آن مردم را از خط اصلى گمراه كنند».</big> | ||
خط ۷۶۳: | خط ۷۶۳: | ||
<big>اگر حديث مى گويد: «هر كس راه خاصى براى خود پيش گيرد و تكروى كند به سوى آتش مى رود»، اين شما بوديد كه از مسير خلافت الهى تكروى كرديد و هر روز راهى را پيش پاى مردم گذاشتيد: يک روز بيعت «فَلْتة» (ناگهانى!) كه با زور شمشير گرفته شد و به عنوان شورى مطرح گرديد؛ روز ديگر خليفه اى خليفه ديگرى را تعيين كرد، و روزى ديگر خليفه اى شش نفر را مسئول تعيين خليفه كرد، و روز ديگر معاويه اى اعلان سلطنت نمود!!</big> | <big>اگر حديث مى گويد: «هر كس راه خاصى براى خود پيش گيرد و تكروى كند به سوى آتش مى رود»، اين شما بوديد كه از مسير خلافت الهى تكروى كرديد و هر روز راهى را پيش پاى مردم گذاشتيد: يک روز بيعت «فَلْتة» (ناگهانى!) كه با زور شمشير گرفته شد و به عنوان شورى مطرح گرديد؛ روز ديگر خليفه اى خليفه ديگرى را تعيين كرد، و روزى ديگر خليفه اى شش نفر را مسئول تعيين خليفه كرد، و روز ديگر معاويه اى اعلان سلطنت نمود!!</big> | ||
<big>اگر شيطان با جدا شوندگان از اجتماع مسلمين مى دَوَد، بايد بدانيد همين شيطان بود كه در روز سقيفه برايتان جشن گرفت و بر فراز منبر با اولى بيعت كرد!<ref>كتاب سليم: ص | <big>اگر شيطان با جدا شوندگان از اجتماع مسلمين مى دَوَد، بايد بدانيد همين شيطان بود كه در روز سقيفه برايتان جشن گرفت و بر فراز منبر با اولى بيعت كرد!<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۵.</ref></big> | ||
<big>اگر مخالفت با اجتماع مسلمانان به اندازه يك وجب باعث خارج شدن از اسلام است، كار شما از وجب و ذراع گذشته و به خرق و ضديت رسيده؛ و لايق شأن شما كلام امام باقرعليه السلام است كه فرمود:</big> | <big>اگر مخالفت با اجتماع مسلمانان به اندازه يك وجب باعث خارج شدن از اسلام است، كار شما از وجب و ذراع گذشته و به خرق و ضديت رسيده؛ و لايق شأن شما كلام امام باقرعليه السلام است كه فرمود:</big> | ||
<big>... وَ بَثَقا عَلَيْنا بَثْقاً فِى الاسْلامِ لا يَسْكُرُ ابَداً حَتّى يَقُومَ قائِمنا...<ref>بحار الانوار: ج | <big>... وَ بَثَقا عَلَيْنا بَثْقاً فِى الاسْلامِ لا يَسْكُرُ ابَداً حَتّى يَقُومَ قائِمنا...<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۳۶۹. </ref>: آن دو نفر شكستى در اسلام بر ما وارد كردند كه هرگز ترميم نمى شود تا قائم آل محمد قيام كند.</big> | ||
<big>كار شما از بيرون آوردن قلاده اسلام از گردنتان گذشته و به انداختن قلاده كفر - آن هم كفر جاهلى - رسيده است!</big> | <big>كار شما از بيرون آوردن قلاده اسلام از گردنتان گذشته و به انداختن قلاده كفر - آن هم كفر جاهلى - رسيده است!</big> | ||
خط ۷۷۷: | خط ۷۷۷: | ||
<big>اگر در صحيفه خود قتل مُفارق از جماعت مسلمين را صلاح امت محمد صلى الله عليه وآله دانسته ايد، اى كاش در همان روزهاى اول به دست شير مردان ولايت علوى كشته مى شديد تا شر فتنه شما در نطفه خاموش مى شد، و كار به آنجا نمى رسيد كه بانوى بانوانِ جماعت مسلمين را به شهادت برسانيد و بعد از او در صدد قتل امام مسلمين على بن ابى طالب عليه السلام برآييد!</big> | <big>اگر در صحيفه خود قتل مُفارق از جماعت مسلمين را صلاح امت محمد صلى الله عليه وآله دانسته ايد، اى كاش در همان روزهاى اول به دست شير مردان ولايت علوى كشته مى شديد تا شر فتنه شما در نطفه خاموش مى شد، و كار به آنجا نمى رسيد كه بانوى بانوانِ جماعت مسلمين را به شهادت برسانيد و بعد از او در صدد قتل امام مسلمين على بن ابى طالب عليه السلام برآييد!</big> | ||
<big>افسوس كه مقدر خدا چنين بود تا امتحانى بزرگ از مردم بگيرد و تا روز آخر دنيا برگه اى اين امتحان به دست نسل هاى مسلمين داده شود تا باطن خود را نشان دهند، وگرنه اين على بن ابى طالب عليه السلام بود كه دومى را در خانه آتش گرفته بر زمين زد و بر سينه او نشست و تصميم بر قتل او گرفت تا در همان آغاز زمين را از لوث سقيفه پاک كند، ولى اراده خداوند را به ياد آورد و فرمود: قسم به خدايى كه محمد را كرامت بخشيده، اى پسر صهاک، اگر نبود آنچه خدا نوشته و مقرر فرموده و پيمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله با من نموده، مى دانستى كه تو نمى توانى وارد خانه من شوى!<ref>كتاب سليم: | <big>افسوس كه مقدر خدا چنين بود تا امتحانى بزرگ از مردم بگيرد و تا روز آخر دنيا برگه اى اين امتحان به دست نسل هاى مسلمين داده شود تا باطن خود را نشان دهند، وگرنه اين على بن ابى طالب عليه السلام بود كه دومى را در خانه آتش گرفته بر زمين زد و بر سينه او نشست و تصميم بر قتل او گرفت تا در همان آغاز زمين را از لوث سقيفه پاک كند، ولى اراده خداوند را به ياد آورد و فرمود: قسم به خدايى كه محمد را كرامت بخشيده، اى پسر صهاک، اگر نبود آنچه خدا نوشته و مقرر فرموده و پيمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله با من نموده، مى دانستى كه تو نمى توانى وارد خانه من شوى!<ref>كتاب سليم: ص۱۵۰، ۳۸۷.</ref></big> | ||
===== <big>نكته پنجم: سوء استفاده از مفاهيم كلى اكثريت</big> ===== | ===== <big>نكته پنجم: سوء استفاده از مفاهيم كلى اكثريت</big> ===== | ||
خط ۸۱۴: | خط ۸۱۴: | ||
===== <big>نكته هفتم: تضادِّ روايات اكثريت با روايات ديگر</big> ===== | ===== <big>نكته هفتم: تضادِّ روايات اكثريت با روايات ديگر</big> ===== | ||
<big>در منابع راويان همين روايات اكثريت، احاديث ديگرى ديده مى شود كه كاملاً با آن ها متضاد است. نمونه معروف آن روايت «اخْتِلافُ امَّتى رَحْمَةٌ»<ref>كنز العمال: ج | <big>در منابع راويان همين روايات اكثريت، احاديث ديگرى ديده مى شود كه كاملاً با آن ها متضاد است. نمونه معروف آن روايت «اخْتِلافُ امَّتى رَحْمَةٌ»<ref>كنز العمال: ج ۱ ص ۱۳۶. الجامع الصغير: ج ۱ ص ۱۳. </ref>است كه با اسناد متعدد در كتب اهل سنت نقل شده است.</big> | ||
<big>شكى نيست كه نقطه مقابل اين روايت «اجْتِماعُ امَّتى عَذابٌ» مى شود و اين دقيقاً ضدّ روايتى است كه قبلاً نقل شد: «الْجَماعَةُ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذابٌ».</big> | <big>شكى نيست كه نقطه مقابل اين روايت «اجْتِماعُ امَّتى عَذابٌ» مى شود و اين دقيقاً ضدّ روايتى است كه قبلاً نقل شد: «الْجَماعَةُ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذابٌ».</big> | ||
خط ۸۲۶: | خط ۸۲۶: | ||
در اين باره اُبىّ بن كعب در روزهاى غصب خلافت خطاب به مردم چنين گفت: | در اين باره اُبىّ بن كعب در روزهاى غصب خلافت خطاب به مردم چنين گفت: | ||
<big>زَعَمْتُمْ انَّ الاخْتِلافَ رَحْمَةٌ! هَيْهاتَ! ابى كِتابَ اللَّه ذلِكَ عَلَيْكُمْ، يَقُولُ اللَّه تَبارَكَ وَ تَعالى «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ»؛ وَ اخْبَرَنا بِاخْتِلافِهِمْ فَقالَ: «لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» اىْ لِلرَّحْمَةِ، وَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ وَ شيعَتُهُمْ<ref>بحار الانوار: ج | <big>زَعَمْتُمْ انَّ الاخْتِلافَ رَحْمَةٌ! هَيْهاتَ! ابى كِتابَ اللَّه ذلِكَ عَلَيْكُمْ، يَقُولُ اللَّه تَبارَكَ وَ تَعالى «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ»؛ وَ اخْبَرَنا بِاخْتِلافِهِمْ فَقالَ: «لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» اىْ لِلرَّحْمَةِ، وَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ وَ شيعَتُهُمْ<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۲۳. </ref></big>: | ||
<big>شما گمان كرده ايد كه اختلاف رحمت است! هرگز! كتاب خدا اين مطلب شما را رد مى كند، آنجا كه خداى تبارک و تعالى مى فرمايد:</big> | <big>شما گمان كرده ايد كه اختلاف رحمت است! هرگز! كتاب خدا اين مطلب شما را رد مى كند، آنجا كه خداى تبارک و تعالى مى فرمايد:</big> | ||
خط ۸۴۳: | خط ۸۴۳: | ||
<big>بسيار جالب خواهد بود كه بدانيم همين نكته از پيامبرصلى الله عليه وآله سؤال شد و آن حضرت با صراحت و قاطعيت تمام اين ابهام را برطرف فرمود.</big> | <big>بسيار جالب خواهد بود كه بدانيم همين نكته از پيامبرصلى الله عليه وآله سؤال شد و آن حضرت با صراحت و قاطعيت تمام اين ابهام را برطرف فرمود.</big> | ||
<big>قالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله: مَنْ فارَقَ جَماعَةَ الْمُسْلِمينَ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الاسْلامِ مِنْ عُنُقِهِ. قيلَ: يا رَسُولَ الله، وَ ما جَماعَةُ الْمُسْلِمينَ؟ قالَ: جَماعَةُ اهْلِ الْحَقِّ وَ انْ قَلُّوا<ref>بحار الانوار: ج | <big>قالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله: مَنْ فارَقَ جَماعَةَ الْمُسْلِمينَ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الاسْلامِ مِنْ عُنُقِهِ. قيلَ: يا رَسُولَ الله، وَ ما جَماعَةُ الْمُسْلِمينَ؟ قالَ: جَماعَةُ اهْلِ الْحَقِّ وَ انْ قَلُّوا<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۶۷ ح ۱. </ref></big>: | ||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: هر كس از جماعت مسلمانان جدا شود قلاده اسلام را از گردن خويش بيرون آورده است. پرسيدند: يا رسول الله، جماعت مسلمانان كدام است؟ فرمود: جماعت اهل حق، اگر چه كم باشند!</big> | <big>پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: هر كس از جماعت مسلمانان جدا شود قلاده اسلام را از گردن خويش بيرون آورده است. پرسيدند: يا رسول الله، جماعت مسلمانان كدام است؟ فرمود: جماعت اهل حق، اگر چه كم باشند!</big> | ||
<big>در روايتى ديگر حضرت در پاسخ همين سؤال فرمود: مَنْ كانَ عَلَى الْحَقِّ وَ انْ كانُوا عَشَرَةً<ref>معانى الاخبار: ص | <big>در روايتى ديگر حضرت در پاسخ همين سؤال فرمود: مَنْ كانَ عَلَى الْحَقِّ وَ انْ كانُوا عَشَرَةً<ref>معانى الاخبار: ص ۱۵۴ ح ۲. </ref>: كسانى كه در راه حق باشند اگرچه ده نفر باشند.</big> | ||
<big>و در حديثى ديگر فرمود: انَّ الْقَليلَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ كَثيرٌ<ref>بحار الانوار: ج | <big>و در حديثى ديگر فرمود: انَّ الْقَليلَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ كَثيرٌ<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۶۶ ح ۲۶. </ref>تعداد كم از مؤمنين بسيار است، و به عبارت ديگر: اقليت مؤمنين اكثريتند.</big> | ||
<big>همين سؤال از اميرالمؤمنين عليه السلام نيز پرسيده شد و آن حضرت در پاسخ رسماً مسئله اقليت و اكثريت را مطرح كرد و فرمود: الْجَماعَةُ وَ اللَّه مُجامَعَةُ اهْلِ الْحَقِّ وَ انْ قَلُّوا، وَ الْفُرْقَةُ مُجامَعَةُ اهْلِ الْباطِلِ وَ انْ كَثُرُوا<ref>كتاب سليم: ص 484.</ref></big>: | <big>همين سؤال از اميرالمؤمنين عليه السلام نيز پرسيده شد و آن حضرت در پاسخ رسماً مسئله اقليت و اكثريت را مطرح كرد و فرمود: الْجَماعَةُ وَ اللَّه مُجامَعَةُ اهْلِ الْحَقِّ وَ انْ قَلُّوا، وَ الْفُرْقَةُ مُجامَعَةُ اهْلِ الْباطِلِ وَ انْ كَثُرُوا<ref>كتاب سليم: ص 484.</ref></big>: |