امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۱
خط ۴۹۳: خط ۴۹۳:




<big>امام حسين ‏عليه السلام نيز به اين مطلب تصريح دارند، هنگامى كه از آن حضرت پرسيدند: يابن رسول‏ الله، ما معرفة الله؟ اى فرزند رسول‏ خدا، معرفت و شناخت خدا چيست و چگونه است؟ فرمود: معرفة اهل كل زمان امامهم، الذى يجب عليهم طاعته: معرفت خدا اين است كه مردم هر عصر و زمانى امام و پيشواى خود را بشناسند. آن امامى كه خداوند اطاعت او را بر همگان واجب كرده است<ref>بحار الانوار: ج 23 ص 93. </ref></big>
<big>امام حسين ‏عليه السلام نيز به اين مطلب تصريح دارند، هنگامى كه از آن حضرت پرسيدند: يابن رسول‏ الله، ما معرفة الله؟ اى فرزند رسول‏ خدا، معرفت و شناخت خدا چيست و چگونه است؟ فرمود: معرفة اهل كل زمان امامهم، الذى يجب عليهم طاعته: معرفت خدا اين است كه مردم هر عصر و زمانى امام و پيشواى خود را بشناسند. آن امامى كه خداوند اطاعت او را بر همگان واجب كرده است<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۳. </ref></big>


<big>همچنين رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در ضمن حديثى فرمودند: من عرفنا فقد عرف الله: هر كس ما را شناخت خدا شناخته است.<ref>بحار الانوار: ج 26 ص 342 ح 132. </ref></big>
<big>همچنين رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در ضمن حديثى فرمودند: من عرفنا فقد عرف الله: هر كس ما را شناخت خدا شناخته است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۲ ح ۱۳۲. </ref></big>


<big>از اينجا به ضرورت شناخت امام و لزوم وجود امام در جامعه پى مى ‏بريم. اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود: اللهم بلى. لا تخلوا الارض من قائم الله بحجة، اما ظاهراً مشهوراً و اما خائفاً مغموراً، لئلاً تبطل حجج الله و بيناته<ref>نهج البلاغه (فيض‏ الاسلام): حكمت 139. </ref>: زمين هيچ گاه از كسى كه با حجت و دليل دين خدا را بپا دارد خالى نمى‏ ماند. آن كس يا آشكار و مشهود و يا پوشيده و پنهان است، تا حجت‏ ها و دليل‏ هاى روشن خداوند از ميان نرود.</big>
<big>از اينجا به ضرورت شناخت امام و لزوم وجود امام در جامعه پى مى ‏بريم. اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود: اللهم بلى. لا تخلوا الارض من قائم الله بحجة، اما ظاهراً مشهوراً و اما خائفاً مغموراً، لئلاً تبطل حجج الله و بيناته<ref>نهج البلاغه (فيض‏ الاسلام): حكمت ۱۳۹. </ref>: زمين هيچ گاه از كسى كه با حجت و دليل دين خدا را بپا دارد خالى نمى‏ ماند. آن كس يا آشكار و مشهود و يا پوشيده و پنهان است، تا حجت‏ ها و دليل‏ هاى روشن خداوند از ميان نرود.</big>


<big>و لذا امام صادق ‏عليه السلام فرموده است: الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق<ref>بحار الانوار: ج 23 ص 38 ح 66.</ref>: حجت، پيش از هر مخلوقى و با هر مخلوقى و بعد از هر مخلوقى وجود دارد.</big>
<big>و لذا امام صادق ‏عليه السلام فرموده است: الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۸ ح ۶۶.</ref>: حجت، پيش از هر مخلوقى و با هر مخلوقى و بعد از هر مخلوقى وجود دارد.</big>


<big>و فرموده است: لو لم يبق فى الارض الا رجلان، لكان احدهما الحجة<ref>بحار الانوار: ج 23 ص 22 ح 24. </ref>: اگر از اهل دنيا جز دو نفر باقى نماند، يكى از آن دو حتماً حجت خواهد بود.</big>
<big>و فرموده است: لو لم يبق فى الارض الا رجلان، لكان احدهما الحجة<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۲ ح ۲۴. </ref>: اگر از اهل دنيا جز دو نفر باقى نماند، يكى از آن دو حتماً حجت خواهد بود.</big>


<big>در حديث ديگر فرموده است: ان آخر من يموت الامام، لئلا يحتجّ احدهم على الله عزوجل تركه بغير حجة<ref><big>ب</big>حار الانوار: ج 23 ص 21 ح 21.</ref>: آخرين كسى كه مى‏ ميرد و از دنيا مى‏رود امام است، تا براى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است.</big>
<big>در حديث ديگر فرموده است: ان آخر من يموت الامام، لئلا يحتجّ احدهم على الله عزوجل تركه بغير حجة<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۱ ح ۲۱.</ref>: آخرين كسى كه مى‏ ميرد و از دنيا مى‏رود امام است، تا براى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است.</big>


<big>و در حديث ديگر فرموده است: ان الله عزوجل لم يدع الارض الا و فيها عالم يعلم الزيادة و النقصان فى الارض. و اذا زاد المؤمنون شيئاً ردّهم، و اذا نقصوا اكمله لهم<ref>بحار الانوار: ج 23 ص 24 ح 31.</ref>: خداوند عزوجل زمين را رها نكرده مگر اينكه در آن عالمى قرار داده كه زيادى و نقصان را مى‏ داند. هر گاه مؤمنان چيزى در دين بيفزايند آن را ردّ كند، و هر گاه چيزى از آن بكاهند آن را براى ايشان كامل گرداند. اگر اين چنين نبود، امور بر مسلمان‏ ها مشتبه مى ‏گرديد و ميان حق و باطل نمى‏ توانستند فرق بگذارند.</big>
<big>و در حديث ديگر فرموده است: ان الله عزوجل لم يدع الارض الا و فيها عالم يعلم الزيادة و النقصان فى الارض. و اذا زاد المؤمنون شيئاً ردّهم، و اذا نقصوا اكمله لهم<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۴ ح ۳۱.</ref>: خداوند عزوجل زمين را رها نكرده مگر اينكه در آن عالمى قرار داده كه زيادى و نقصان را مى‏ داند. هر گاه مؤمنان چيزى در دين بيفزايند آن را ردّ كند، و هر گاه چيزى از آن بكاهند آن را براى ايشان كامل گرداند. اگر اين چنين نبود، امور بر مسلمان‏ ها مشتبه مى ‏گرديد و ميان حق و باطل نمى‏ توانستند فرق بگذارند.</big>


==== <big>بُعد تكوينى</big> ====
==== <big>بُعد تكوينى</big> ====
<big>اينكه نظام عالم بستگى كامل به وجود امام‏ عليه السلام دارد. محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: تكون الارض و لا امام فيها؟ قال: اذاً لساخت باهلها!<ref>بحار الانوار: ج 23 ص 28 ح 39. </ref>آيا مى‏ شود زمين بدون امام برقرار باشد؟ فرمود: در آن صورت اهلش را در خود فرو مى ‏برد.</big>
<big>اينكه نظام عالم بستگى كامل به وجود امام‏ عليه السلام دارد. محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: تكون الارض و لا امام فيها؟ قال: اذاً لساخت باهلها!<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۸ ح ۳۹. </ref>آيا مى‏ شود زمين بدون امام برقرار باشد؟ فرمود: در آن صورت اهلش را در خود فرو مى ‏برد.</big>


<big>تمام آرامش زمين و سكون آن بگونه ‏اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم به خاطر وجود امام‏ عليه السلام است‏و در زيارت حضرات هم آمده است: بكم يمسك السماء ان تقع على الارض الا بإذنه.</big>
<big>تمام آرامش زمين و سكون آن بگونه ‏اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم به خاطر وجود امام‏ عليه السلام است‏و در زيارت حضرات هم آمده است: بكم يمسك السماء ان تقع على الارض الا بإذنه.</big>
خط ۵۳۰: خط ۵۳۰:
<big>هيهات، ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و حسرت العيون و تصاغرت الحلماء و حصرت الخطباء جهلت الالباء و كلّت الشعراء و عجزت الادباء و عييت البلغاء عن وصف شأن من شأنه او فضيلة من فضائله.</big>
<big>هيهات، ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و حسرت العيون و تصاغرت الحلماء و حصرت الخطباء جهلت الالباء و كلّت الشعراء و عجزت الادباء و عييت البلغاء عن وصف شأن من شأنه او فضيلة من فضائله.</big>


<big>امام چون حجت خدا و هادى امت است، لازمه‏ اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. امام صادق‏ عليه السلام فرموده است: ان الله اعظم من ان يحتجّ بعبد من عباده، ثم يخفى عنه شيئاً من اخبار السماء و الارض<ref>بحار الانوار: ج 26 ص 110 ح 4. </ref>: شأن خداوند اجلّ و برتر از اين است كه بنده ‏اى از بندگانش را حجت خويش قرار دهد، سپس اخبار آسمان و زمين را از او پنهان بدارد.</big>
<big>امام چون حجت خدا و هادى امت است، لازمه‏ اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. امام صادق‏ عليه السلام فرموده است: ان الله اعظم من ان يحتجّ بعبد من عباده، ثم يخفى عنه شيئاً من اخبار السماء و الارض<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۱۱۰ ح ۴. </ref>: شأن خداوند اجلّ و برتر از اين است كه بنده ‏اى از بندگانش را حجت خويش قرار دهد، سپس اخبار آسمان و زمين را از او پنهان بدارد.</big>


=== <big>نكته نهم</big> ===
=== <big>نكته نهم</big> ===
<big>از ديگر نكات مهم در پيش درآمد امامت و غدير مسئله عصمت امام است. چون امام مطاع مطلق است و اطاعت او بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى‏باشد. او «اولى الامر» است، و لازمه آيه شريفه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» اين است كه اولى الامر يا همان امام معصوم باشد، تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله باشد! بهترين و واضح‏ ترين دليل عصمت، آيه شريفه تطهير است، كه گواه صادقى بر طهارت امامان‏ عليهم السلام است.</big>
<big>از ديگر نكات مهم در پيش درآمد امامت و غدير مسئله عصمت امام است. چون امام مطاع مطلق است و اطاعت او بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى‏باشد. او «اولى الامر» است، و لازمه آيه شريفه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» اين است كه اولى الامر يا همان امام معصوم باشد، تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله باشد! بهترين و واضح‏ ترين دليل عصمت، آيه شريفه تطهير است، كه گواه صادقى بر طهارت امامان‏ عليهم السلام است.</big>


<big>لذا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در وصف ائمه ‏عليهم السلام فرموده است: هم المعصومون من كل ذنب و خطيئة<ref>بحار الانوار: ج 25 ص 193 ح 2.</ref>:</big>
<big>لذا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در وصف ائمه ‏عليهم السلام فرموده است: هم المعصومون من كل ذنب و خطيئة<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۳ ح ۲.</ref>:</big>


<big>آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند. امام صادق ‏عليه السلام نيز فرموده است: الانبياء و الاوصياء عليهم السلام لا ذنوب لهم، لانهم معصومون مطهرون<ref>بحار الانوار: ج 25 ص 199. </ref>: پيامبران و اوصياء آنان‏ عليهم السلام گناهى مرتكب نمى‏ شوند، زيرا آنان معصومين و پاكان هستند؛ يعنى از نيروى عصمت برخوردارند و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى‏ كند و مصون مى‏ دارد.</big>
<big>آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند. امام صادق ‏عليه السلام نيز فرموده است: الانبياء و الاوصياء عليهم السلام لا ذنوب لهم، لانهم معصومون مطهرون<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۹. </ref>: پيامبران و اوصياء آنان‏ عليهم السلام گناهى مرتكب نمى‏ شوند، زيرا آنان معصومين و پاكان هستند؛ يعنى از نيروى عصمت برخوردارند و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى‏ كند و مصون مى‏ دارد.</big>


<big>[[سليم بن قيس گويد]]: از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام شنيدم كه فرمود: انما الطاعة لله عزوجل و لرسوله‏ صلى الله عليه وآله و لولاة الامر، و انما امر بطاعة اولى الامر لانهم معصومون مطهرون، لا يأمرون بمعصيته<ref>بحار الانوار: ج 25 ص 200. </ref>:</big>
<big>[[سليم بن قيس گويد]]: از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام شنيدم كه فرمود: انما الطاعة لله عزوجل و لرسوله‏ صلى الله عليه وآله و لولاة الامر، و انما امر بطاعة اولى الامر لانهم معصومون مطهرون، لا يأمرون بمعصيته<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰. </ref>:</big>


<big>اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول ‏صلى الله عليه وآله او و سرپرستان امور (يعنى ائمه طاهرين ‏عليهم السلام) است، و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم و پاک هستند، و هيچ گاه به گناه فرمان نمى ‏دهند. پس صد البته گرد هيچ گناهى هم نمى‏گردند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى مبرّاست.</big>
<big>اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول ‏صلى الله عليه وآله او و سرپرستان امور (يعنى ائمه طاهرين ‏عليهم السلام) است، و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم و پاک هستند، و هيچ گاه به گناه فرمان نمى ‏دهند. پس صد البته گرد هيچ گناهى هم نمى‏گردند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى مبرّاست.</big>


<big>از طرفى اين قطعى است كه عصمت چيزى نيست كه از ظاهر خلقت اشخاص فهميده شود، و مانند سياهى و سفيدى نيست كه ظاهر باشد و هر كس بتواند تشخيص دهد. پس لازمه ‏اش اين است كه امام منصوص باشد و از طرف خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله معرفى شود. امام سجاد عليه السلام فرموده است: الامام منّا لا يكون الا معصوماً، و ليست العصمة فى ظاهر الخلقة فيعرف بها. فذلك لا يكون الا منصوصاً.<ref>بحار الانوار: ج 25 ص 194 ح 5.</ref></big>
<big>از طرفى اين قطعى است كه عصمت چيزى نيست كه از ظاهر خلقت اشخاص فهميده شود، و مانند سياهى و سفيدى نيست كه ظاهر باشد و هر كس بتواند تشخيص دهد. پس لازمه ‏اش اين است كه امام منصوص باشد و از طرف خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله معرفى شود. امام سجاد عليه السلام فرموده است: الامام منّا لا يكون الا معصوماً، و ليست العصمة فى ظاهر الخلقة فيعرف بها. فذلك لا يكون الا منصوصاً.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴ ح ۵.</ref></big>


<big>و لذا غدير بزرگ‏ ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى‏ درخشد، روشن‏ ترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام و خلافت بلافصل او است، همچنين بزرگ‏ ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.</big>
<big>و لذا غدير بزرگ‏ ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى‏ درخشد، روشن‏ ترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام و خلافت بلافصل او است، همچنين بزرگ‏ ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.</big>


== <big>تبليغ غدير با امامت</big><ref>غدير در آئينه كتاب: ص 30. </ref> ==
== <big>تبليغ غدير با امامت</big><ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۰. </ref> ==
<big>يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد مسئله امامت است.</big>
<big>يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد مسئله امامت است.</big>


<big>از آنجا كه غدير مظهر خلافت و امامت است، اين دو موضوع در كتاب‏ هاى غدير بسيار به چشم مى ‏خورند؛ حتى امامت دوازده امام ‏عليهم السلام و به خصوص امام‏زمان عجل الله فرجه كه در خطبه غدير بارها اشاره به آن حضرت شده است.</big>
<big>از آنجا كه غدير مظهر خلافت و امامت است، اين دو موضوع در كتاب‏ هاى غدير بسيار به چشم مى ‏خورند؛ حتى امامت دوازده امام ‏عليهم السلام و به خصوص امام‏زمان عجل الله فرجه كه در خطبه غدير بارها اشاره به آن حضرت شده است.</big>


== <big>تولد رسمى امامت و ولايت در غدير</big><ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص287-297.</ref> ==
== <big>تولد رسمى امامت و ولايت در غدير</big><ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص۲۸۷-۲۹۷.</ref> ==
<big>با مراجعه به تاريخ در مى‏ يابيم تنها روزى كه در آن ايام حائز چنين رخداد عظيمى بوده روز غدير خم است، كه در آن روز امامت و ولايت تولدى رسمى پيدا كرد. رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از تمامى مؤمنين در همه اعصار و امصار نسبت به آن ميثاق گرفت و ارزشمند ترين رسالت الهى خويش را ابلاغ فرمود.</big>
<big>با مراجعه به تاريخ در مى‏ يابيم تنها روزى كه در آن ايام حائز چنين رخداد عظيمى بوده روز غدير خم است، كه در آن روز امامت و ولايت تولدى رسمى پيدا كرد. رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از تمامى مؤمنين در همه اعصار و امصار نسبت به آن ميثاق گرفت و ارزشمند ترين رسالت الهى خويش را ابلاغ فرمود.</big>


خط ۵۵۹: خط ۵۵۹:
<big>اگر اين گونه نمى‏ شد، اسلام بدون سرپرست الهى بعد از رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله -  همچون ديگر اديان ابراهيمى كه دست خوش تحريف گرديدند -  اثرى از اسلام نبوى باقى نمى ‏ماند، و راه براى رهجويان حقيقى هميشه بسته مى ‏ماند.</big>
<big>اگر اين گونه نمى‏ شد، اسلام بدون سرپرست الهى بعد از رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله -  همچون ديگر اديان ابراهيمى كه دست خوش تحريف گرديدند -  اثرى از اسلام نبوى باقى نمى ‏ماند، و راه براى رهجويان حقيقى هميشه بسته مى ‏ماند.</big>


== <big>حديث امامت از امام رضا عليه السلام</big><ref>غدير در قرآن: ج 3 ص336-338.</ref> ==
== <big>حديث امامت از امام رضا عليه السلام</big><ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص۳۳۶-۳۳۸.</ref> ==
<big>در كنار آيات غدير، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى [[اتمام حجت]] غديرى -  قرآنى به حساب آورد.</big>
<big>در كنار آيات غدير، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى [[اتمام حجت]] غديرى -  قرآنى به حساب آورد.</big>


<big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم‏ صلى الله عليه وآله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده 50 مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏گر مى‏ سازد.</big>
<big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم‏ صلى الله عليه وآله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏گر مى‏ سازد.</big>


<big>با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و [[ائمه اثنی عشر|ائمه‏ عليهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آن ها اتمام حجت قرآنىِ امام رضا عليه السلام است:</big>
<big>با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و [[ائمه اثنی عشر|ائمه‏ عليهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آن ها اتمام حجت قرآنىِ امام رضا عليه السلام است:</big>
خط ۵۷۷: خط ۵۷۷:
<big>حضرت تبسمى كرد و فرمود: اين مردم نمى‏ دانند و در آرائى كه مى‏ گويند مورد مكر و حيله قرار گرفته ‏اند. خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود.</big>
<big>حضرت تبسمى كرد و فرمود: اين مردم نمى‏ دانند و در آرائى كه مى‏ گويند مورد مكر و حيله قرار گرفته ‏اند. خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود.</big>


<big>از يک سو قرآن را بر او نازل كرد...، و از سوى ديگر در [[حجة الوداع]] كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده/3.</ref></big>
<big>از يک سو قرآن را بر او نازل كرد...، و از سوى ديگر در [[حجة الوداع]] كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده/۳.</ref></big>


<big>مسئله امامت كمال دين است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين جهان نرفت مگر آنكه براى امتش معارف دينشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و على‏ عليه السلام را عَلَم و امام براى آنان منصوب كرد، و هر چه امت بدان نياز دارند بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد نموده و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است... .</big>
<big>مسئله امامت كمال دين است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين جهان نرفت مگر آنكه براى امتش معارف دينشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و على‏ عليه السلام را عَلَم و امام براى آنان منصوب كرد، و هر چه امت بدان نياز دارند بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد نموده و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است... .</big>
خط ۵۸۵: خط ۵۸۵:
<big>انتخاب خدا و پيامبر و اهل‏ بيتش را كنار گذارده و به انتخاب خود روى آورده ‏اند، در حالى كه قرآن ندا داده است: «وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ، ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ»:</big>
<big>انتخاب خدا و پيامبر و اهل‏ بيتش را كنار گذارده و به انتخاب خود روى آورده ‏اند، در حالى كه قرآن ندا داده است: «وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ، ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ»:</big>


<big>«پروردگارت آنچه بخداهد خلق مى‏ كند و انتخاب مى ‏نمايد، براى مردم حق انتخاب و اختيارى نيست»، و همچنين فرموده: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»<ref>احزاب/63.</ref></big>:
<big>«پروردگارت آنچه بخداهد خلق مى‏ كند و انتخاب مى ‏نمايد، براى مردم حق انتخاب و اختيارى نيست»، و همچنين فرموده: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»<ref>احزاب/۶۳.</ref></big>:


<big>«وقتى خدا و رسولش در مسئله ‏اى حكم كنند براى هيچ زن و مرد مؤمنى حق اختيار نمى‏ ماند...».<ref>بحار الانوار: ج 25 ص 120. </ref></big>
<big>«وقتى خدا و رسولش در مسئله ‏اى حكم كنند براى هيچ زن و مرد مؤمنى حق اختيار نمى‏ ماند...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۲۰. </ref></big>


== <big>حكمت امامت</big><ref>برترين نعمت، چهل نكته درباره غدير (واعظ حسينى): ص45-50، 115، 116.</ref> ==
== <big>حكمت امامت</big><ref>برترين نعمت، چهل نكته درباره غدير (واعظ حسينى): ص۴۵-۵۰، ۱۱۵، ۱۱۶.</ref> ==
<big>سواى اينكه اصل اعتقاد شيعه در مسئله امامت و غدير «نصبٌ من الله» است و عقول بشر در اين مسئله هيچ راهى ندارد، ولى از باب حجت بر خصم و استدلال بر مخالفين، پرسش اساسى اين است كه چرا حضرت على ‏عليه السلام از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله معرفى شد و اساساً حكمت و فلسفه تحقق غدير چيست؟</big>
<big>سواى اينكه اصل اعتقاد شيعه در مسئله امامت و غدير «نصبٌ من الله» است و عقول بشر در اين مسئله هيچ راهى ندارد، ولى از باب حجت بر خصم و استدلال بر مخالفين، پرسش اساسى اين است كه چرا حضرت على ‏عليه السلام از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله معرفى شد و اساساً حكمت و فلسفه تحقق غدير چيست؟</big>