پرش به محتوا

امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۱
خط ۴۲۹: خط ۴۲۹:
**<big>از مورخان: بلاذرى (م ۲۷۹ ق) در «انساب الاشراف»، ابن ‏قتيبه (م ۲۷۶ ق) در «المعارف» و «الامامة و السياسة»، طبرى (م ۳۱۰ق) در كتابى مستقل در مورد حديث غدير، خطيب بغدادى (م ق) در تاريخ خود.</big>
**<big>از مورخان: بلاذرى (م ۲۷۹ ق) در «انساب الاشراف»، ابن ‏قتيبه (م ۲۷۶ ق) در «المعارف» و «الامامة و السياسة»، طبرى (م ۳۱۰ق) در كتابى مستقل در مورد حديث غدير، خطيب بغدادى (م ق) در تاريخ خود.</big>
* <big>از محدثان: [[محمد بن ادريس شافعى]] (م ۲۰۴ ق) به نقل «النهايه» ابن ‏اثير، [[احمد بن حنبل]] (م ۲۴۱ ق) در مسند و مناقب، ابن ‏ماجه (م ۲۷۳ق) در سنن، ترمذى (م ۲۷۶ ق) در صحيح.</big>
* <big>از محدثان: [[محمد بن ادريس شافعى]] (م ۲۰۴ ق) به نقل «النهايه» ابن ‏اثير، [[احمد بن حنبل]] (م ۲۴۱ ق) در مسند و مناقب، ابن ‏ماجه (م ۲۷۳ق) در سنن، ترمذى (م ۲۷۶ ق) در صحيح.</big>
* <big>از مفسران: طبرى (م ۳۱۰ ق) در تفسير خود، ثعلبى (م ۴۲۷ يا ۴۳۷ ق) در تفسير خود، واحدى (م ۴۶۸ ق) در «اسباب النزول»، فخر رازى (م 606 ق) در تفسير خود.</big>
* <big>از مفسران: طبرى (م ۳۱۰ ق) در تفسير خود، ثعلبى (م ۴۲۷ يا ۴۳۷ ق) در تفسير خود، واحدى (م ۴۶۸ ق) در «اسباب النزول»، فخر رازى (م ۶۰۶ ق) در تفسير خود.</big>
* <big>از متكلمان: قاضى ابوبكر باقلانى بصرى (م 403 ق) در «التمهيد»، قاضى عبدالرحمن ايجى شافعى (م 756 ق) در «المواقف»، شريف جرجانى (م 816 ق) در «شرح المواقف»، قوشجى (م 879 ق) در «شرح تجريد».</big>
* <big>از متكلمان: قاضى ابوبكر باقلانى بصرى (م ۴۰۳ ق) در «التمهيد»، قاضى عبدالرحمن ايجى شافعى (م ۷۵۶ ق) در «المواقف»، شريف جرجانى (م ۸۱۶ ق) در «شرح المواقف»، قوشجى (م ۸۷۹ ق) در «شرح تجريد».</big>
* <big>از لغت‏ شناسان و صاحبان معاجم در ذيل كلمات «مولى» و «خم» و «غدير» و «ولى» و...: ابن ‏دريد (م 321 ق) در «جمهره»<ref>جمهره: ج 1 ص 71. </ref>، ابن‏ اثير در «النهايه».<ref>الغدير: ج 1 ص6-8.</ref></big>
* <big>از لغت‏ شناسان و صاحبان معاجم در ذيل كلمات «مولى» و «خم» و «غدير» و «ولى» و...: ابن ‏دريد (م ۳۲۱ ق) در «جمهره»<ref>جمهره: ج ۱ ص ۷۱. </ref>، ابن‏ اثير در «النهايه».<ref>الغدير: ج ۱ ص۶-۸.</ref></big>


<big>اين نوع نقل‏ ها نشان دهنده اين است كه مسئله امامت و غدير در نظر آنان صرفاً مسئله ‏اى تاريخى نيست.</big>
<big>اين نوع نقل‏ ها نشان دهنده اين است كه مسئله امامت و غدير در نظر آنان صرفاً مسئله ‏اى تاريخى نيست.</big>
خط ۴۵۱: خط ۴۵۱:


==== <big>پاسخ</big> ====
==== <big>پاسخ</big> ====
<big>آنچه اهل ‏تسنن در كتب خود به تواتر آورده‏ اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى ‏ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج 1 ص10، 11.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى اهل ‏سنت مى ‏بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>
<big>آنچه اهل ‏تسنن در كتب خود به تواتر آورده‏ اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى ‏ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۰، ۱۱.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى اهل ‏سنت مى ‏بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>


# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج 42 ص 217 ح 8707 . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص 632 . تاريخ دمشق: ج 2 ص 41 ح 541.</ref></big>
# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج ۴۲ ص ۲۱۷ ح ۸۷۰۷ . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص ۶۳۲ . تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۴۱ ح ۵۴۱.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج 1 ص 188 ح 958. البداية و النهاية: ج 7 ص 362، حوادث سال 40.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج ۱ ص ۱۸۸ ح ۹۵۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۶۲، حوادث سال ۴۰.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج 5 ص 192 ح 5059 ، به نقل از: نور الامير: ص16، 17.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج 5 ص 192 ح 5059 ، به نقل از: نور الامير: ص16، 17.</ref></big>


خط ۴۷۵: خط ۴۷۵:


==== <big>پاسخ</big> ====
==== <big>پاسخ</big> ====
<big>آنچه اهل‏ تسنن در كتب خود به تواتر آورده ‏اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى‏ ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج 1 ص10، 11.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى [[اهل‏ سنت]] مى‏ بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>
<big>آنچه اهل‏ تسنن در كتب خود به تواتر آورده ‏اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى‏ ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۰، ۱۱.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى [[اهل‏ سنت]] مى‏ بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>


# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج 42 ص 217 ح 8707 . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص 632 . تاريخ دمشق: ج 2 ص 41 ح 541.</ref></big>
# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج ۴۲ ص ۲۱۷ ح ۸۷۰۷ . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص ۶۳۲ . تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۴۱ ح ۵۴۱.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج 1 ص 188 ح 958. البداية و النهاية: ج 7 ص 362، حوادث سال 40.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج ۱ ص ۱۸۸ ح ۹۵۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۶۲، حوادث سال ۴۰.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى‏ مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج 5 ص 192 ح5059. به نقل از: نور الامير: ص16، 17.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى‏ مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج ۵ ص ۱۹۲ ح۵۰۵۹. به نقل از: نور الامير: ص۱۶، ۱۷.</ref></big>


<big>مى ‏بينيم در اين سه نقل و صدها نقل ديگر، جمله «خطب رسول‏ الله‏ صلى الله عليه وآله» و «خطبنا رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله» و امثال آن را آورده ‏اند، كه به معناى نوعى سخنرانى است؛ سخنرانى كه در ابتدا با حمد و ثناى الهى آغاز مى ‏شود و جنبه تفصيلى دارد، و با حديث كوتاه، آن هم در آن شرايط و با آن مقدمات ويژه و استثنايى سازگارى ندارد.</big>
<big>مى ‏بينيم در اين سه نقل و صدها نقل ديگر، جمله «خطب رسول‏ الله‏ صلى الله عليه وآله» و «خطبنا رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله» و امثال آن را آورده ‏اند، كه به معناى نوعى سخنرانى است؛ سخنرانى كه در ابتدا با حمد و ثناى الهى آغاز مى ‏شود و جنبه تفصيلى دارد، و با حديث كوتاه، آن هم در آن شرايط و با آن مقدمات ويژه و استثنايى سازگارى ندارد.</big>
خط ۴۸۹: خط ۴۸۹:
<big>رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية: هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خودش را نشناخته باشد، مرگ او مرگ دوران جاهليت است؛ يعنى مانند مردمان دوران جاهليت از دنيا رفته و از اسلام بهره‏ اى نبرده است. آن دينى كه توحيد و نبوت و معاد هم در آن باشد، اما ولايت در آن نباشد دين نبوده و گمراهى و ضلالت است. مؤيد اين مطلب جمله اى است كه در ابتداى دعا در زمان غيبت امام ‏عصرعليه السلام آمده است: اللهم عرّفنى حجتك فانك ان لم تعرّفنى حجتك ضللت عن دينى.</big>
<big>رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية: هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خودش را نشناخته باشد، مرگ او مرگ دوران جاهليت است؛ يعنى مانند مردمان دوران جاهليت از دنيا رفته و از اسلام بهره‏ اى نبرده است. آن دينى كه توحيد و نبوت و معاد هم در آن باشد، اما ولايت در آن نباشد دين نبوده و گمراهى و ضلالت است. مؤيد اين مطلب جمله اى است كه در ابتداى دعا در زمان غيبت امام ‏عصرعليه السلام آمده است: اللهم عرّفنى حجتك فانك ان لم تعرّفنى حجتك ضللت عن دينى.</big>


<big>شناخت امام به اندازه‏ اى مهم و داراى اهميت است كه مى ‏توان گفت: بدون معرفت امام شناخت كامل خداوند ممكن نيست.<ref>امام صادق ‏عليه السلام فرموده‏ اند: ...بنا عُبِد الله و لولانا ما عرف الله... . بحار الانوار: ج 26 ص 246 ح 14. </ref>در حقيقت امام‏ شناسى پايه و اساس خداشناسى است.</big>
<big>شناخت امام به اندازه‏ اى مهم و داراى اهميت است كه مى ‏توان گفت: بدون معرفت امام شناخت كامل خداوند ممكن نيست.<ref>امام صادق ‏عليه السلام فرموده‏ اند: ...بنا عُبِد الله و لولانا ما عرف الله... . بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۴۶ ح ۱۴. </ref>در حقيقت امام‏ شناسى پايه و اساس خداشناسى است.</big>