اشكال فخر رازی در سند حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵: خط ۷۵:
از قواعد مسلّم نزد همه اهل علم به ويژه دانشمندان علم اصول، قاعده ‏اى است كه به قاعده؛«تقدّم مُثبِت بر نافى »شناخته شده است. بر اساس اين قاعده، اگر شخصى با وجود كسى كه خبرى را اثبات مى ‏كند به صراحت آن خبر را نفى كند به سخنش اعتنا نمى‏ شود.
از قواعد مسلّم نزد همه اهل علم به ويژه دانشمندان علم اصول، قاعده ‏اى است كه به قاعده؛«تقدّم مُثبِت بر نافى »شناخته شده است. بر اساس اين قاعده، اگر شخصى با وجود كسى كه خبرى را اثبات مى ‏كند به صراحت آن خبر را نفى كند به سخنش اعتنا نمى‏ شود.


در اين صورت، چگونه سكوت محض و عدم سخن گفتن از نفى و اثبات درباره حديثى، خدشه ‏اى بدان وارد خواهد كرد؟ دانشمندان بزرگ، فراوان به اين قاعده و به اين اصل مسلّم استناد كرده، و در گفتگوهاى گوناگون خود به آن استدلال كرده ‏اند. از جمله اين دانشمندان است:
در اين صورت، چگونه سكوت محض و عدم سخن گفتن از نفى و اثبات درباره حديثى، خدشه ‏اى بدان وارد خواهد كرد؟ دانشمندان بزرگ، فراوان به اين قاعده و به اين اصل مسلّم استناد كرده، و در گفتگوهاى گوناگون خود به آن استدلال كرده ‏اند.
 
از جمله اين دانشمندان است:


* ۱. حلبى: در ماجراى ورود پيامبرصلى الله عليه وآله به كعبه پس از فتح مكه و نماز گذاردن در كعبه، روايتى كه مى‏ گويد حضرت نمازگزارد را بر روايتى كه نافى نماز گذاردن حضرت در كعبه است مقدم گردانيده است.<ref>اِنسان العيون فى سيرة الامين و المأمون: ج ۳ ص ۳۱.</ref>
* ۱. حلبى: در ماجراى ورود پيامبرصلى الله عليه وآله به كعبه پس از فتح مكه و نماز گذاردن در كعبه، روايتى كه مى‏ گويد حضرت نمازگزارد را بر روايتى كه نافى نماز گذاردن حضرت در كعبه است مقدم گردانيده است.<ref>اِنسان العيون فى سيرة الامين و المأمون: ج ۳ ص ۳۱.</ref>
خط ۱۱۰: خط ۱۱۲:


==== تكميل بحث ====
==== تكميل بحث ====
حال كه معلوم شد عدم نقل بخارى و مسلم در صحت حديث ذره ‏اى تأثير ندارد و معلوم شد كه اين دو همه روايات صحيح را در صحيحين نياورده ‏اند، نام چند تن را مى ‏آوريم كه احاديث صحيح و مسلّم را كه در كتب ديگر حديث فراوان آمده زير سؤال برده اند! صرفاً به اين بهانه كه بخارى و مسلم در كتابشان نياورده ‏اند:
حال كه معلوم شد عدم نقل بخارى و مسلم در صحت حديث ذره ‏اى تأثير ندارد و معلوم شد كه اين دو همه روايات صحيح را در صحيحين نياورده ‏اند، نام چند تن را مى ‏آوريم كه احاديث صحيح و مسلّم را كه در كتب ديگر حديث فراوان آمده زير سؤال برده اند!  
 
صرفاً به اين بهانه كه بخارى و مسلم در كتابشان نياورده ‏اند:


* ابن‏ تيميه حَرّانى:
* ابن‏ تيميه حَرّانى:
خط ۱۴۴: خط ۱۴۸:
بنابراين، نقل نكردن حديثى از احاديث توسط مسلم و بخارى به هيچ وجه بى ‏اعتبار بودن آن حديث را ثابت نمى‏ كند. در كنار اين مطلب، بزرگان اهل‏ سنت تصريح دارند كه تمام روايات بخارى واجب العمل نيست، كه به خصوص در مذهب حنفى اين مسئله بسيار به چشم مى‏ خورد. همچنين از كتاب‏هاى دانشمندان ثقه روشن مى‏ شود كه عالمان شافعى خود گاهى در برخى موارد روايات ديگران را بر روايات بخارى ترجيح داده‏ اند.
بنابراين، نقل نكردن حديثى از احاديث توسط مسلم و بخارى به هيچ وجه بى ‏اعتبار بودن آن حديث را ثابت نمى‏ كند. در كنار اين مطلب، بزرگان اهل‏ سنت تصريح دارند كه تمام روايات بخارى واجب العمل نيست، كه به خصوص در مذهب حنفى اين مسئله بسيار به چشم مى‏ خورد. همچنين از كتاب‏هاى دانشمندان ثقه روشن مى‏ شود كه عالمان شافعى خود گاهى در برخى موارد روايات ديگران را بر روايات بخارى ترجيح داده‏ اند.


در اين باره مولوى فيض‏ آبادى نام بزرگان اهل ‏سنت همانند ابوزكريا نَوَوى<ref>التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير. </ref> و كمال ‏الدين ابن‏ همام را مى‏ برد. همچنين از قول على گيلانى شيعى<ref>فتح السبل.</ref> آورده كه فخر رازى در رساله‏ اى كه در برترى مذهب شافعى نوشته، به شمارى از احاديث بخارى خرده گرفته است. همچنين گفته كه برترى صحيحين بر ديگر كتب تنها از سرِ تقليد از مجتهدان پيشين است، و در اين باره از امامان چهارگانه سخنى نقل نشده است.<ref>منتهى الكلام: ص ۲۷.</ref>
در اين باره مولوى فيض‏ آبادى نام بزرگان اهل ‏سنت همانند ابوزكريا نَوَوى<ref>التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير. </ref> و كمال ‏الدين ابن‏ همام را مى‏ برد. همچنين از قول على گيلانى شيعى<ref>فتح السبل.</ref> آورده كه فخر رازى در رساله‏ اى كه در برترى مذهب شافعى نوشته، به شمارى از احاديث بخارى خرده گرفته است.
 
همچنين گفته كه برترى صحيحين بر ديگر كتب تنها از سرِ تقليد از مجتهدان پيشين است، و در اين باره از امامان چهارگانه سخنى نقل نشده است.<ref>منتهى الكلام: ص ۲۷.</ref>


پس معلوم شد كه عالمان اهل ‏سنت در هنگامِ ناچارى در برابر شيعيان و براى مغلوب كردن ايشان به احاديث صحيحين خرده گرفته ‏اند! در ادامه اسامى چند نمونه از پيشوايان و حافظان بزرگ اهل ‏سنت را مى‏ آوريم كه بر احاديثى كه در صحيح بخارى و مسلم آمده خُرده گرفته ‏اند:
پس معلوم شد كه عالمان اهل ‏سنت در هنگامِ ناچارى در برابر شيعيان و براى مغلوب كردن ايشان به احاديث صحيحين خرده گرفته ‏اند! در ادامه اسامى چند نمونه از پيشوايان و حافظان بزرگ اهل ‏سنت را مى‏ آوريم كه بر احاديثى كه در صحيح بخارى و مسلم آمده خُرده گرفته ‏اند:
خط ۱۵۲: خط ۱۵۸:
عبدالقادر قرشى -  كه حافظ سيوطى و محمود بن سليمان كفوى او را بسيار ستوده ‏اند<ref>حسن المحاضرة فى محاسن مصر و القاهرة: ج ۱ ص ۴۷۱. كتائب اعلام الاخيار من فقهاء مذهب النعمان المختار (كفوى) . همچنين ر.ك: الدرر الكامنة: ج ۲ ص ۳۹۲. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۲۳۸. تاج التراجم: ص ۲۸.</ref> -  حديث ابوحميد ساعدى در وصف نشستن رسول‏ خداصلى الله عليه وآله (تَوَرُّك) در نماز -  كه در صحيح مسلم و ديگر كتاب‏ها آمده -  را بى‏ اعتبار مى ‏داند.
عبدالقادر قرشى -  كه حافظ سيوطى و محمود بن سليمان كفوى او را بسيار ستوده ‏اند<ref>حسن المحاضرة فى محاسن مصر و القاهرة: ج ۱ ص ۴۷۱. كتائب اعلام الاخيار من فقهاء مذهب النعمان المختار (كفوى) . همچنين ر.ك: الدرر الكامنة: ج ۲ ص ۳۹۲. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۲۳۸. تاج التراجم: ص ۲۸.</ref> -  حديث ابوحميد ساعدى در وصف نشستن رسول‏ خداصلى الله عليه وآله (تَوَرُّك) در نماز -  كه در صحيح مسلم و ديگر كتاب‏ها آمده -  را بى‏ اعتبار مى ‏داند.


همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح مسلم اشاره دارد. حتى گفته كه حافظ رشيد عطّار كتابى نوشته و احاديث مقطوعِ<ref>مقطوع روايتى است كه از تابعان يا طبقات پايين‏تر از آنان، از قول و فعل نقل شده باشد و به طبقات بالاتر نرسد. خبر مقطوع حجّت نيست. قواعد التحديث:(ص ۱۳۰ )مترجم.</ref> منقول در صحيح مسلم را در آن گرد آورده و نامش را «غرر الفوائد المجموعة فى بيان ما وقع فى مسلم من الأحاديث المقطوعة»نهاده است. همچنين نام چند راوى ضعيف و نيز مواردى كه باعث ضعف در حديث مى شود را از صحيح مسلم بيان كرده است.<ref>الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج ۲ ص ۴۳۰  - ۴۲۸.</ref>
همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح مسلم اشاره دارد. حتى گفته كه حافظ رشيد عطّار كتابى نوشته و احاديث مقطوعِ<ref>مقطوع روايتى است كه از تابعان يا طبقات پايين‏تر از آنان، از قول و فعل نقل شده باشد و به طبقات بالاتر نرسد. خبر مقطوع حجّت نيست. قواعد التحديث:(ص ۱۳۰ )مترجم.</ref> منقول در صحيح مسلم را در آن گرد آورده و نامش را «غرر الفوائد المجموعة فى بيان ما وقع فى مسلم من الأحاديث المقطوعة»نهاده است.
 
همچنين نام چند راوى ضعيف و نيز مواردى كه باعث ضعف در حديث مى شود را از صحيح مسلم بيان كرده است.<ref>الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج ۲ ص ۴۳۰  - ۴۲۸.</ref>


* ۲.على بن سلطان قارى، ملا على قارى
* ۲.على بن سلطان قارى، ملا على قارى
خط ۲۲۶: خط ۲۳۴:
* حديث سوم
* حديث سوم


حديث سوم حديثى است كه بخارى در مورد خواستگارى عايشه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از ابوبكر آورده است.<ref>صحيح بخارى:ج ۷ ص ۶ .</ref> ابن‏ حجر كلام حافظ علاءالدين مُغَلْطاى بن قَليج بن عبداللَّه حنفى (ت ۶۹۸ -  م ۷۶۲ ق)در مورد عدم صحت اين حديث را نقل كرده است.××× 5 فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج 11 ص 26. ××× حافظ مُغلطاى كسى است كه صاحب تأليفات بوده بزرگان اهل‏سنت وى را ستوده‏اند. از جمله: سيوطى، زُرقانى مالكى، ابن‏قُطْلوبُغا.××× 6 طبقات الحفّاظ: ص 534 . حسن المحاضرة: ج 1 ص 359. الاعلام: ج 6 ص 184. شرح المواهب اللَدنيّة: ج 1 ص 127. طبقات الحنفية -  تاج التراجم: ص 77. ×××
حديث سوم حديثى است كه بخارى در مورد خواستگارى عايشه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از ابوبكر آورده است.<ref>صحيح بخارى:ج ۷ ص ۶ .</ref>  
 
ابن‏ حجر كلام حافظ علاءالدين مُغَلْطاى بن قَليج بن عبداللَّه حنفى (ت ۶۹۸ -  م ۷۶۲ ق)در مورد عدم صحت اين حديث را نقل كرده است.<ref>فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج ۱۱ ص ۲۶. </ref>
 
حافظ مُغلطاى كسى است كه صاحب تأليفات بوده بزرگان اهل ‏سنت وى را ستوده‏ اند.
 
از جمله: سيوطى، زُرقانى مالكى، ابن‏ قُطْلوبُغا.<ref>طبقات الحفّاظ: ص ۵۳۴ . حسن المحاضرة: ج ۱ ص ۳۵۹. الاعلام: ج ۶ ص ۱۸۴. شرح المواهب اللَدنيّة: ج ۱ ص ۱۲۷. طبقات الحنفية -  تاج التراجم: ص ۷۷.</ref>


حديث چهارم
حديث چهارم


حديثى كه بخارى در كتاب التفسير، پيرامون شفاعت حضرت ابراهيم‏عليه السلام در حق پدرش نقل كرده است. به نقل ابن‏حجر، ابوبكر احمد بن ابراهيم بن اسماعيل جرجانى معروف به حافظ اسماعيلى )م 371 ق( اين حديث را رد كرده است.××× 1 فتح البارى: ج 8 ص 406. ××× عده‏اى از بزرگان حافظ اسماعيلى را ستوده‏اند. از جمله: سمعانى، يافعى، حافظ ذهبى.××× 2 الانساب: »الإسماعيلى« . مرآة الجنان: حوادث سال 371. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال 371. ×××
حديثى كه بخارى در كتاب التفسير، پيرامون شفاعت حضرت ابراهيم ‏عليه السلام در حق پدرش نقل كرده است. به نقل ابن‏ حجر، ابوبكر احمد بن ابراهيم بن اسماعيل جرجانى معروف به حافظ اسماعيلى (م 371 ق) اين حديث را رد كرده است.<ref>فتح البارى: ج ۸ ص ۴۰۶.</ref>


عده ‏اى از بزرگان حافظ اسماعيلى را ستوده‏ اند. از جمله: سمعانى، يافعى، حافظ ذهبى.<ref>الانساب: «الإسماعيلى». مرآة الجنان: حوادث سال ۳۷۱. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۳۷۱.</ref>


حديث پنجم
حديث پنجم


حديثى كه بخارى در كتاب الصلح، در مورد رفتن پيامبرصلى الله عليه وآله نزد عبداللَّه بن اُبَىّ و نزول آيه »وَ إن طائِفَتانِ مِنَ المُؤمِنينَ اقتَتَلُوا...«××× 3 حجرات /  9. ××× آورده است.××× 4 صحيح بخارى: ج 3 ص 239. ××× بدرالدين زَركَشى )ت 745 -  م 794 ق( -  كه ابن‏حجر و دهلوى او را ستوده‏اند××× 5 انباء الغمر: ج 3 ص 138. بستان المحدثين: ص 99. ××× -  كلام امام ابن‏بطّال را نقل كرده كه اين حديث را معارض با حديث ديگرى از صحيح بخارى در »كتاب الاستيذان«××× 6 صحيح بخارى: ج 7 ص 133  - 132. ××× مى‏داند و آن را باطل مى‏داند.××× 7 التنقيح لالفاظ الجامع الصحيح: ص 133. ×××
حديثى كه بخارى در كتاب الصلح، در مورد رفتن پيامبرصلى الله عليه وآله نزد عبداللَّه بن اُبَىّ و نزول آيه «وَ إن طائِفَتانِ مِنَ المُؤمِنينَ اقتَتَلُوا...»<ref>حجرات /  ۹. </ref>آورده است.<ref>صحيح بخارى: ج ۳ ص ۲۳۹. </ref>
 
بدرالدين زَركَشى ( ت 745 -  م 794 ق)-  كه ابن‏ حجر و دهلوى او را ستوده ‏اند<ref>انباء الغمر: ج ۳ ص ۱۳۸. بستان المحدثين: ص ۹۹. </ref>


كلام امام ابن ‏بطّال را نقل كرده كه اين حديث را معارض با حديث ديگرى از صحيح بخارى در كتاب «الاستيذان»<ref>صحيح بخارى: ج ۷ ص ۱۳۳  - ۱۳۲.</ref>مى‏ داند و آن را باطل مى‏ داند.<ref>التنقيح لالفاظ الجامع الصحيح: ص ۱۳۳. </ref>


حديث ششم
حديث ششم