۲۵۴
ویرایش
(←منبع) |
(←منبع) |
||
خط ۳۸۷: | خط ۳۸۷: | ||
بيعت عمومى گرفته شد. | بيعت عمومى گرفته شد. | ||
بعد از بيعت لسانى، در طول سه روز طى مراسمى مفصل مردم با پيامبر و اميرالمؤمنين عليهماالسلام به طور جداگانه بيعت كردند كه اين نيز از ابتكارات غدير بود. | بعد از بيعت لسانى، در طول سه روز طى مراسمى مفصل مردم با پيامبر و اميرالمؤمنين عليهماالسلام به طور جداگانه بيعت كردند كه اين نيز از ابتكارات غدير بود. | ||
== غدير مصافحه اى با رمز صبر على عليه السلام<ref>على جعفرى</ref> == | |||
از روز آغاز غدير پرونده اى بزرگ به روى بشريت باز شده كه در ابعاد مختلف مردم را مورد سؤال قرار خواهد داد. | |||
آب گوارايى كه در آن دشت سوزان براى روح هاى عطشناک در خم ريخته شد همه را در برابر آن مسئول نموده و اين آخرين صحنه ابتلاى الهى انسان را فراهم آورده است. | |||
آنان كه خبر از غدير دارند در برابر آزمايش سنگين الهى بايد يكى از دو راه را انتخاب كنند: «اللهم وال من والاه ... و انصر من نصره» يا «اللهم عاد من عاداه ... و اخذل من خذله». | |||
بنابراين بيعت با «على» مصافحه با همه رنج هايى بود كه براى ايستادن پشت سر اين واژه سه حرفى بايد كشيد. | |||
قافله اى كه از زيارت برمى گشت و راهش حق بود و بارش ايمان و مقصدش اللّه، وقتى به غدير خم رسيد چشم به افقى دوخت كه در آن پيام هدايت و دوستى را ديد و خورشيدى را كه فرا دست برد و به همگان نشان داد. | |||
خطبه رسول صلى الله عليه و آله در آن دشت سوزان، آب گوارايى براى روح هاى عطشناک بود، كه | |||
مى رفت تا هميشه تاريخ را سيراب سازد. و اينک از آن پيام نامى بلند مى درخشيد كه با تمامى جان بر دوش پيروانش حمل مى شود. | |||
غدير روز يأس كافران و نااميدى منافقان از نابودى جوهره و حقيقت اسلام است. | |||
غدير آخرين و آشكارترين صحنه ابتلاى الهى انسان در عصر خاتم رسولان و در برابر قدسيان و فرشتگان است. غدير عرصه اظهار ولايت عظماى الهى، و اتمام | |||
حجت نهايى نبوى بر ولايت علوى است. | |||
قرن ها از ساعتى مى گذرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله با صداى ملكوتيش خبر خوش غدير را براى | |||
مردم آورد. هر روز دفتر غدير ورق مى خورد و خاطره اى از ولايت علوى را در خود ثبت مى كند. | |||
پرونده غدير هرگز بسته نخواهد شد، تا روز قيامت كه در پيشگاه محمد و على عليهماالسلام | |||
باز شود، و همه درباره آن مورد سؤال قرار گيرند. | |||
پرونده هزار و چهارصد ساله غدير با كلمه «من كنت مولاه فهذا على مولاه» گشوده شد، و دو جلوه از خود نشان داد: | |||
«اللهم وال من والاه ... و انصر من نصره»؛ | |||
«اللهم عاد من عاداه ... و اخذل من خذله». | |||
غدير فقط همان نبود كه ميان بيابان بايستد، و رفتگان را بخواند كه برگردند و ماندگان را بايستد كه برسند. فقط همين نبود كه منبرى از جهاز شتران بسازد و بالا رود، و صدايش كند و دستش را بالا بگيرد. فقط گفتن جمله كوتاه «على مولاست»نبود. | |||
معرفى مرتضى عليه السلام اينچنين ساده نبود. فصل اتمام نعمت، فصل بلوغ رسالت، فصل | |||
سختى بود. بيعت با «على عليه السلام» مصافحه اى ساده نبود. مصافحه با همه رنج هايى بود كه | |||
براى ايستادن پشت سر اين واژه سه حرفى بايد كشيد، پشت سر واژهاى كه در حق سخت گير بود. | |||
على عليه السلام اگر يک رهبر است، يک امام است و يك نجات بخش است؛ و مكتب او اگر روح يک جامعه است؛ اگر راه يک جامعه است، و اگر نشان دهنده مقصد حيات و كمال انسان است؛ محبت او در آشنايى با مكتب او و آشنايى با شخصيت اوست. نه نسبت به كسى كه نمى شناسيم، زيرا اگر بدون آشنايى ثمرى مى داشت بايد به نتايج بزرگ مى رسيديم. امكان ندارد جامعه اى و ملتى على عليه السلام را بشناسد و آنچه در اوست بشناسد و آنچه در اوست بفهمد و از شكنجه آميز ترين و سخت ترين محروميت هايى كه جامعه هاى عقب مانده دارند رنج ببرد. | |||
آن بزرگ مظلوم تاريخ مى دانست كه نهال نوپاى دين را تاب عمل تندبادهاى اختلاف و تفرقه نيست. در آشفته بازار نفاق و هواپرستى كالاى حقيقت خريدارى ندارد و هر بى بصيرتى را توان ديدن خورشيد تابناک و آيت علوى نيست. | |||
پس رمز صبر على عليه السلام در خداجويى و حق مداوم و تسليم بودن او در برابر فرمان الهى نهفته است، و راز بردبارى او را بايد در حكومت خدا و عقل بر كشور وجودش، و در دين داشتن وى و ذوب شدنش در آيين حق جستجو كرد. | |||
== منبع == | == منبع == |
ویرایش