پرش به محتوا

افشاگری خداوند از توطئه منافقین در روز غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:


====== موردِ سومِ نزولِ آيه: در پى سخن ناروا بعد از بيعت ======
====== موردِ سومِ نزولِ آيه: در پى سخن ناروا بعد از بيعت ======
همه مردم براى بيعت غدير وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏شدند و پس از بيعت با آن حضرت به خيمه على‏عليه السلام مى‏رفتند و در حالى كه »السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ« مى‏گفتند با آن حضرت دست مى‏دادند و بيعت مى‏كردند.
همه مردم براى بيعت غدير وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏ شدند و پس از بيعت با آن حضرت به خيمه على ‏عليه السلام مى‏ رفتند و در حالى كه السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ مى‏ گفتند با آن حضرت دست مى دادند و بيعت مى‏ كردند.


ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابیطالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد.


ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى »بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى‏طالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ« گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد.
قسمت حساس اين ماجرا چنين است: ابوبكر و عمر از خيمه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام خارج شدند در حالى كه دست در دست هم داشتند و در آن حال مى‏ گفتند:وَاللَّه لا يُسَلَّمُ لَهُ شَيْئاً مِمّا قالَ ابَداً:«به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش با سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد»!


قسمت حساس اين ماجرا چنين است: ابوبكر و عمر از خيمه اميرالمؤمنين‏عليه السلام خارج شدند در حالى كه دست در دست هم داشتند و در آن حال مى‏گفتند: »وَاللَّه لا يُسَلَّمُ لَهُ شَيْئاً مِمّا قالَ ابَداً« : »به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش با سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد« !
اين سخنِ آنان را نوجوانى از انصار شنيد و به آنان گفت: مگر پيامبر چه فرموده كه شما گفتيد: به سلامتى انجام نمى ‏شود؟! ابوبكر و عمر به او گفتند: تو را چه به اين سخنان؟! سراغ كارت برو!


بريده گفت: به خدا قسم براى خدا و رسولش دلسوزانه رفتار نكرده ‏ام اگر از كنار اين مطلب بگذرم! گفتند: به خدا قسم، در اين صورت براى پيامبر قسم ياد خواهيم كرد و او ما را تصديق مى‏ كند و تو را تكذيب مى‏ نمايد._با توجه به اينكه اين گفتگوها بيرون خيمه بيعت انجام مى‏ شد_ بريده گفت: به خدا قسم من از كنار خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله حركت نخواهم كرد تا آنكه يا آن حضرت بيرون آيد و يا به من اجازه ورود داده شود.


اين سخنِ آنان را نوجوانى از انصار شنيد و به آنان گفت: مگر پيامبر چه فرموده كه شما گفتيد: به سلامتى انجام نمى‏شود؟! ابوبكر و عمر به او گفتند: تو را چه به اين سخنان؟! سراغ كارت برو!
سپس به خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و اجازه گرفت و داخل شد و گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر از نزد شما خارج شدند در حالى كه مى ‏گفتند: به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش به سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: تو را به خداى كعبه اين را گفتند؟! خداوند آنچه آنان گفتند، و سزاوارشان بود كه بگويند، به من خبر داده بود. آنان را نزد من آوريد.
 
 
بريده گفت: به خدا قسم براى خدا و رسولش دلسوزانه رفتار نكرده‏ام اگر از كنار اين مطلب بگذرم! گفتند: به خدا قسم، در اين صورت براى پيامبر قسم ياد خواهيم كرد و او ما را تصديق مى‏كند و تو را تكذيب مى‏نمايد. )با توجه به اينكه اين گفتگوها بيرون خيمه بيعت انجام مى‏شد( بريده گفت: به خدا قسم من از كنار خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله حركت نخواهم كرد تا آنكه يا آن حضرت بيرون آيد و يا به من اجازه ورود داده شود.
 
 
سپس به خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و اجازه گرفت و داخل شد و گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر از نزد شما خارج شدند در حالى كه مى‏گفتند: به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش به سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: تو را به خداى كعبه اين را گفتند؟! خداوند آنچه آنان گفتند، و سزاوارشان بود كه بگويند، به من خبر داده بود. آنان را نزد من آوريد.
 


آنان را آوردند و حضرت پرسيد: لحظاتى پيش چه گفتيد؟ گفتند: قسم به خدايى كه جز او خدايى نيست، ما چيزى نگفتيم!
آنان را آوردند و حضرت پرسيد: لحظاتى پيش چه گفتيد؟ گفتند: قسم به خدايى كه جز او خدايى نيست، ما چيزى نگفتيم!


پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: به خدا قسم اين جوان از شما راستگوتر است، و خدا هم گفته شما را به من خبر داده است، و درباره اين انكار شما آيه ‏اى از قرآن بر من نازل كرده است:يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ....<ref>التحصين ابن طاووس؛ص ۵۳۷.</ref>


پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: به خدا قسم اين جوان از شما راستگوتر است، و خدا هم گفته شما را به من خبر داده است، و درباره اين انكار شما آيه‏اى از قرآن بر من نازل كرده است: »يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ...« .××× 1 التحصين )ابن طاووس( : ص 537 . ×××
نكته جالبى است كه خداوند همه اقدامات منافقين را به پيامبرش خبر داده بود، و حضرت از كوچك‏ترين حركات آنان آگاه بود. از آن جالب‏ تر اينكه حضرت به خود آنان اين مطلب را فرمود، و آنان به قدرى جَرىّ بودند كه با علم به خبر داشتن پيامبرصلى الله عليه وآله باز هم دست از اقدامات خود بر نمى‏ داشتند، حتى در پشت خيمه ‏اى كه حضرت در آن است و مراسم بيعت در آن انجام مى‏ شود!
 
نكته جالبى است كه خداوند همه اقدامات منافقين را به پيامبرش خبر داده بود، و حضرت از كوچك‏ترين حركات آنان آگاه بود. از آن جالب‏تر اينكه حضرت به خود آنان اين مطلب را فرمود، و آنان به قدرى جَرىّ بودند كه با علم به خبر داشتن پيامبرصلى الله عليه وآله باز هم دست از اقدامات خود بر نمى‏داشتند، حتى در پشت خيمه‏اى كه حضرت در آن است و مراسم بيعت در آن انجام مى‏شود!
 
 
موردِ چهارمِ نزولِ آيه: به دنبال ماجراى سوسمار


====== موردِ چهارمِ نزولِ آيه: به دنبال ماجراى سوسمار ======
منافقين در خلوت خود اقرار به شكست خود و عظمت ماجراى غدير مى‏نمودند.
منافقين در خلوت خود اقرار به شكست خود و عظمت ماجراى غدير مى‏نمودند.


۷۶۴

ویرایش