پرش به محتوا

اسناد خطبه کوتاه پیامبر در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱: خط ۱:
== اسناد خطبه کوتاه پیامبر در غدیر<ref>ناگفته‏ هايى از اسناد خطبه غدير (موّحدى): ص۴۳ - ۸۲.</ref> ==
== خطبه كوتاه غدير در منابع اماميه ==
 
===    گفتار اول: خطبه كوتاه غدير در منابع اماميه ===
در بعضى موارد خطبه غدير به شكل كوتاه نقل شده، كه منافاتى با خطبه طولانى و مشهور غدير ندارد، بلكه بخش‏ هايى از آن خطبه است. بررسى اسناد خطبه كوتاه  
در بعضى موارد خطبه غدير به شكل كوتاه نقل شده، كه منافاتى با خطبه طولانى و مشهور غدير ندارد، بلكه بخش‏ هايى از آن خطبه است. بررسى اسناد خطبه كوتاه  


غدير به شرح زير مى ‏باشد:
غدير به شرح زير مى ‏باشد:


رئيس المحدثين محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه معروف به شيخ صدوق قدس اللَّه نفسه الزكيه (م ۳۸۱ ق) در اثرى ارزشمند به نام «الخصال» -  كه آن  
رئيس المحدثين محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه معروف به شيخ صدوق قدس اللَّه نفسه الزكيه (م ۳۸۱ ق) در اثرى ارزشمند به نام «الخصال» -  كه آن را با هدفى متفاوت و در قالبى جديد به رشته تحرير در آورد -  خطبه ‏اى از پيامبر گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله در روز غدير خم ارائه نموده، كه به سبب كمى حجم آن را خطبه كوتاهِ غدير مى ‏ناميم.مرحوم صدوق در اين كتاب، آن گونه كه خود گفته است با محوريت اعداد و تمركز بر خصال پسنديده و ناپسند ابواب اين كتاب را طبقه‏ بندى نموده است. <ref>«اما بعد، فانى وجدت مشايخى و اسلافى رحمة اللَّه عليهم قد صنّفوا فى فنون العلم كتباً و اغفلوا عن تصنيف كتاب يشتمل على الاعداد و الخصال المحمودة و المذمومة، و وجدت فى تصنيفه نفعاً كثيراً لطالب العلم و الراغب فى الخير. فتقرّبت الى اللَّه جلّ اسمه بتصنيف هذا الكتاب، طالباً لثوابه، و راغباً فى الفوز برحمته، و ارجو ان لا يخيبنى فيما املته و رجوته منه، بتطوّله و منّه، انه على كل شى‏ء قدير» .الخصال: ج ۱ ص ۱.ترجمه: با تحقيق در تأليفات مشايخ و علماى بزرگ گذشته دريافتيم كه آنان در بخش‏هاى مختلف علوم كتاب‏ هايى نگاشته‏ اند: اما درباره رابطه ميان اعداد و صفات پسنديده و ناپسند چيزى نگاشته نشده است. با توجه به فايده فراوان اين موضوع براى جوينده علم، بر آن شدم تا براى تقرب به درگاه الهى دست به نگارش چنين كتابى بزنم، تا به پاداش الهى و خوشبختى و رحمت خداوند متعال نايل گردم. از درگاه ايزد منان خواهانم تا اميدم را نااميد نگرداند، چرا كه او بر هر كارى تواناست.</ref>


را با هدفى متفاوت و در قالبى جديد به رشته تحرير در آورد -  خطبه ‏اى از پيامبر گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله در روز غدير خم ارائه نموده، كه به سبب كمى حجم
وى در «باب الاثنين» (باب عدد دو)به مواردى مرتبط با اين عدد پرداخته است. در يكى از اين احاديث، تحت عنوان «السؤال عن الثقلين يوم القيامة» به وجود دو ثقل ارزشمند و به يادگار مانده از پيامبر صلى الله عليه و آله و سؤالى كه در خصوص اين دو ثقل در روز قيامت صورت خواهد گرفت، اشاره مى‏ كند.


آن را خطبه كوتاهِ غدير مى ‏ناميم.مرحوم صدوق در اين كتاب، آن گونه كه خود گفته است با محوريت اعداد و تمركز بر خصال پسنديده و ناپسند ابواب اين كتاب را طبقه‏
مرحوم صدوق از ميان احاديث متعددى كه در اين خصوص وجود داشته، خطبه نبى مكرم اسلام ‏صلى الله عليه و آله در روز غدير خم را متذكر مى ‏شود. لذا سخنرانى پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله در روز غدير با طُرق و اسنادى متعدد و صحيح در آثار متقدمان منعكس گرديد و براى هميشه بر جاى ماند.


بندى نموده است. <ref>«اما بعد، فانى وجدت مشايخى و اسلافى رحمة اللَّه عليهم قد صنّفوا فى فنون العلم كتباً و اغفلوا عن تصنيف كتاب يشتمل على الاعداد و الخصال المحمودة و المذمومة، و وجدت فى تصنيفه نفعاً كثيراً لطالب العلم و الراغب فى الخير. فتقرّبت الى اللَّه جلّ اسمه بتصنيف هذا الكتاب، طالباً لثوابه، و راغباً فى الفوز برحمته، و ارجو ان لا يخيبنى فيما املته و رجوته منه، بتطوّله و منّه، انه على كل شى‏ء قدير» .الخصال: ج ۱ ص ۱.ترجمه: با تحقيق در تأليفات مشايخ و علماى بزرگ گذشته دريافتيم كه آنان در بخش‏هاى مختلف علوم كتاب‏ هايى نگاشته‏ اند: اما درباره رابطه ميان اعداد و صفات پسنديده و ناپسند چيزى نگاشته نشده است. با توجه به فايده فراوان اين موضوع براى جوينده علم، بر آن شدم تا براى تقرب به درگاه الهى دست به نگارش چنين كتابى بزنم، تا به پاداش الهى و خوشبختى و رحمت خداوند متعال نايل گردم. از درگاه ايزد منان خواهانم تا اميدم را نااميد نگرداند، چرا كه او بر هر كارى تواناست.</ref>
البته مرحوم صدوق پس از نقل اين خطبه و ارائه اسناد و طرق آن، متذكر مى ‏شود كه احاديث هم معنى در اين خصوص بسيار است، و تصريح مى‏ كند كه همه آن احاديث را در كتاب «المعرفة فى الفضائل» جمع كرده است. اما متأسفانه اين كتاب هم اينک موجود نيست.  
 
وى در «باب الاثنين» (باب عدد دو)به مواردى مرتبط با اين عدد پرداخته است. در يكى از اين احاديث، تحت عنوان «السؤال عن الثقلين يوم القيامة» به وجود دو ثقل
 
ارزشمند و به يادگار مانده از پيامبر صلى الله عليه و آله و سؤالى كه در خصوص اين دو ثقل در روز قيامت صورت خواهد گرفت، اشاره مى‏ كند.
 
مرحوم صدوق از ميان احاديث متعددى كه در اين خصوص وجود داشته، خطبه نبى مكرم اسلام ‏صلى الله عليه و آله در روز غدير خم را متذكر مى ‏شود. لذا سخنرانى
 
پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله در روز غدير با طُرق و اسنادى متعدد و صحيح در آثار متقدمان منعكس گرديد و براى هميشه بر جاى ماند.
 
البته مرحوم صدوق پس از نقل اين خطبه و ارائه اسناد و طرق آن، متذكر مى ‏شود كه احاديث هم معنى در اين خصوص بسيار است، و تصريح مى‏ كند كه همه آن  
 
احاديث را در كتاب «المعرفة فى الفضائل» جمع كرده است. اما متأسفانه اين كتاب هم اينک موجود نيست.


هم چنين در انتهاى اين روايت از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود: وجدنا فى كتاب على عليه السلام و عرفناه. اين امر نشان مى ‏دهد كه اين خطبه نخستين بار در كتاب «جامعه» -  كه از مواريث امامت است -  درج شده است.
هم چنين در انتهاى اين روايت از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود: وجدنا فى كتاب على عليه السلام و عرفناه. اين امر نشان مى ‏دهد كه اين خطبه نخستين بار در كتاب «جامعه» -  كه از مواريث امامت است -  درج شده است.
خط ۳۰: خط ۱۶:
كتاب جامعه يا همان كتاب على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام از اسرار و مواريث امامت بوده، و گاهى برخى دوستان يا مخالفان موفق شده‏ اند بخشى از آن را ببينند.
كتاب جامعه يا همان كتاب على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام از اسرار و مواريث امامت بوده، و گاهى برخى دوستان يا مخالفان موفق شده‏ اند بخشى از آن را ببينند.


پيش از مرحوم صدوق، مرحوم طبرى آملى كبير، طبرى دوم و انديشمند مشهور شيعى، متنى مشابه با اين خطبه را -  البته با حجمى كمتر <ref>حدود ۲۰۰ واژه.</ref>در قالب دو حديث پى در پى و با سندى متفاوت نسبت به اسناد «الخصال» در كتاب «المسترشد» ارائه كرده است. او اين روايت را نيز مانند اكثر روايات كتاب خود از رجال اهل تسنن نقل مى‏ كند.
پيش از مرحوم صدوق، مرحوم طبرى آملى كبير، طبرى دوم و انديشمند شيعى، متنى مشابه با اين خطبه را _البته با حجمى كمتر <ref>حدود ۲۰۰ واژه.</ref>_ در قالب دو حديث پى در پى و با سندى متفاوت نسبت به اسناد «الخصال» در كتاب «المسترشد» ارائه كرده، او اين روايت را نيز مانند اكثر روايات كتاب خود از رجال اهل تسنن نقل مى‏ كند.


در اين جا ابتدا سند و متن «المسترشد» ، و سپس اسناد و متن «الخصال» را به همراه ترجمه آن در پاورقى متذكر مى‏ شويم. سپس اسنادى را كه مرحوم صدوق ارائه كرده است، تفصيلاً مورد بحث قرار مى ‏دهيم:
در اين جا ابتدا سند و متن «المسترشد» ، و سپس اسناد و متن «الخصال» را به همراه ترجمه آن در پاورقى متذكر مى‏ شويم. سپس اسنادى را كه مرحوم صدوق ارائه كرده است، تفصيلاً مورد بحث قرار مى ‏دهيم:


==== الف. سند و متن خطبه كوتاه غدير در«المسترشد» ====
=== الف. سند و متن خطبه كوتاه غدير در«المسترشد» ===
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَهْدِيٍّ، قَالَ: حَدَّثَنَا شِهَابُ بْنُ عَبَّادٍ الْبَصْرِيُ‏ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بَكْرٍ النَّخَعِيُّ، عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ<ref>حكيم بن جبير اسدى كوفى. تهذيب الكمال: ج ۷ ص ۱۶۵ ش ۱۴۵۲. از راويان سنن اربعه؛ ابن‏ ماجه، ابو داود، ترمذى و نسائى است. وى در صف ياران و اصحاب امام سجاد عليه السلام بر شمرده شده است، و شايد از همين رو است كه رجاليون اهل‏ تسنن على الاتفاق او را تضعيف كرده ‏اند.</ref>، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ: عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ (‏صلى الله عليه و آله) بِشَجَرٍ يُدْعَى الدَّوْحَ فَقُمَ‏ مَا تَحْتَهُنَّ، ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَمْ أَجِدْ لِنَبِيٍّ إِلَّا نِصْفَ عُمُرِ النَّبِيِّ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ وَ إِنِّي أَوْشَكَ أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟ فَقَالَ: كُلُّ رَجُلٍ مِنَّا كَمَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَقُولَ: نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ‏ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ( ‏صلى الله عليه و آله ):
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَهْدِيٍّ، قَالَ: حَدَّثَنَا شِهَابُ بْنُ عَبَّادٍ الْبَصْرِيُ‏ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بَكْرٍ النَّخَعِيُّ، عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ<ref>حكيم بن جبير اسدى كوفى. تهذيب الكمال: ج ۷ ص ۱۶۵ ش ۱۴۵۲. از راويان سنن اربعه؛ ابن‏ ماجه، ابو داود، ترمذى و نسائى است. وى در صف ياران و اصحاب امام سجاد عليه السلام بر شمرده شده است، و شايد از همين رو است كه رجاليون اهل‏ تسنن على الاتفاق او را تضعيف كرده ‏اند.</ref>، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ: عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ (‏صلى الله عليه و آله) بِشَجَرٍ يُدْعَى الدَّوْحَ فَقُمَ‏ مَا تَحْتَهُنَّ، ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَمْ أَجِدْ لِنَبِيٍّ إِلَّا نِصْفَ عُمُرِ النَّبِيِّ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ وَ إِنِّي أَوْشَكَ أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟ فَقَالَ: كُلُّ رَجُلٍ مِنَّا كَمَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَقُولَ: نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ‏ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله):


أَ لَيْسَ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ؟ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ، وَ أَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ؟ قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ بَلَى،فَأَوْمَأَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى صَدْرِهِ، وَ قَالَ: وَ أَنَا مَعَكُمْ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: أَنَا لَكُمْ فَرَطٌ، وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ، وَ سَعَتُهُ مَا بَيْنَ صَنْعَاءَ إِلَى بُصْرَى، فِيه‏ عَدَدَ الْكَوَاكِبِ قِدْحَانٌ مَاؤُهُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْفِضَّةِ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِي الثَّقَلَيْنِ؟
أَ لَيْسَ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ؟ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ، وَ أَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ؟ قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ بَلَى،فَأَوْمَأَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى صَدْرِهِ، وَ قَالَ: وَ أَنَا مَعَكُمْ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: أَنَا لَكُمْ فَرَطٌ، وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ، وَ سَعَتُهُ مَا بَيْنَ صَنْعَاءَ إِلَى بُصْرَى، فِيه‏ عَدَدَ الْكَوَاكِبِ قِدْحَانٌ مَاؤُهُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْفِضَّةِ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِي الثَّقَلَيْنِ؟
خط ۴۳: خط ۲۹:
همان طور كه ملاحظه مى ‏شود اين خطبه با يك واسطه از يكى از مشهورترين مشايخ بخارى و مسلم به نام شهاب بن عبّاد بصرى <ref>شهاب بن عبّاد عبدى عصرى بصرى، ابوعمرو كوفى. تهذيب الكمال: ج ۱۲ ص ۵۷۵ ش ۲۷۷۸. متوفاى ۲۲۴ هجرى قمرى، و از مشايخ بخارى و مسلم، و از روات صحيح بخارى، صحيح مسلم، سنن ابن‏ ماجه و سنن ترمذى است. وى نزد انديشمندان رجالى اهل ‏تسنن به اكمل وجه توفيق شده است و هيچ جرح و ضعفى متوجه او نيست.</ref> نقل شده است.
همان طور كه ملاحظه مى ‏شود اين خطبه با يك واسطه از يكى از مشهورترين مشايخ بخارى و مسلم به نام شهاب بن عبّاد بصرى <ref>شهاب بن عبّاد عبدى عصرى بصرى، ابوعمرو كوفى. تهذيب الكمال: ج ۱۲ ص ۵۷۵ ش ۲۷۷۸. متوفاى ۲۲۴ هجرى قمرى، و از مشايخ بخارى و مسلم، و از روات صحيح بخارى، صحيح مسلم، سنن ابن‏ ماجه و سنن ترمذى است. وى نزد انديشمندان رجالى اهل ‏تسنن به اكمل وجه توفيق شده است و هيچ جرح و ضعفى متوجه او نيست.</ref> نقل شده است.


==== ب. اسناد و متن خطبه كوتاه غدير در «الخصال» ====
=== ب. اسناد و متن خطبه كوتاه غدير در «الخصال» ===
مرحوم صدوق در كتاب «الخصال»خطبه كوتاه را اين گونه ضبط كرده است:
مرحوم صدوق در كتاب «الخصال»خطبه كوتاه را اين گونه ضبط كرده است:


حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أُسَيْدٍ الْغِفَارِيِّ قَالَ:  
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أُسَيْدٍ الْغِفَارِيِّ قَالَ:  


«لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ  ‏صلى الله عليه و آله  مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ نَحْنُ مَعَهُ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى‏ الْجُحْفَةِ فَأَمَرَ أَصْحَابَهُ بِالنُّزُولِ فَنَزَلَ الْقَوْمُ مَنَازِلَهُمْ ثُمَ‏نُودِيَ بِالصَّلَاةِ فَصَلَّى بِأَصْحَابِهِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِي اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنِّي مَيِّتٌ وَ أَنَّكُمْ مَيِّتُونَ وَ كَأَنِّي قَدْ دُعِيتُ فَأَجَبْتُ وَ أَنِّي مَسْئُولٌ عَمَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ عَمَّا خَلَّفْتُ فِيكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ وَ أَنَّكُمْ مَسْئُولُونَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ لِرَبِّكُمْ قَالُوا نَقُولُ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنَّا أَفْضَلَ الْجَزَاءِ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ أَ لَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ فَقَالُوا نَشْهَدُ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى مَا يَقُولُونَ أَلَا وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ أَنَا أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ‏ فَهَلْ تُقِرُّونَ لِي بِذَلِكَ وَ تَشْهَدُونَ لِي بِهِ فَقَالُوا نَعَمْ نَشْهَدُ لَكَ بِذَلِكَ فَقَالَ أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ عَلِيّاً مَوْلَاه‏ <ref>فى بعض النسخ: فعلى‏ عليه السلام مولاه.</ref>، وَ هُوَ هَذَا ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ ع فَرَفَعَهَا مَعَ يَدِهِ حَتَّى بَدَتْ آبَاطُهُمَا ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَلَا وَ إِنِّي فَرَطُكُمْ‏ وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ حَوْضِي غَداً وَ هُوَ حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَيْنَ بُصْرَى وَ صَنْعَاءَ  فِيهِ أَقْدَاحٌ مِنْ فِضَّةٍ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ أَلَا وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ غَداً مَا ذَا صَنَعْتُمْ فِيمَا أَشْهَدْتُ اللَّهَ بِهِ عَلَيْكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هَذَا إِذَا وَرَدْتُمْ عَلَيَّ حَوْضِي وَ مَا ذَا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ‏ <ref>به نظر مى‏رسد ضبط « الثِقلَين»ارجح است. در خصوص ضبط اين واژه در جزوه آموزشى «حديث ثقلين ۱» نكاتى را مطرح شده است.</ref> مِنْ بَعْدِي فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ خَلَفْتُمُونِي فِيهِمَا حِينَ تَلْقَوْنِي قَالُوا وَ مَا هَذَانِ الثَّقَلَانِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَمَّا الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي فِي أَيْدِيكُمْ طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّهِ وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِأَيْدِيكُمْ فِيهِ عِلْمُ مَا مَضَى وَ مَا بَقِيَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَ أَمَّا الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ فَهُوَ حَلِيفُ الْقُرْآنِ‏ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ و عِتْرَتُهُ علیه السلام وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ».
«لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ  ‏صلى الله عليه و آله  مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ نَحْنُ مَعَهُ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى‏ الْجُحْفَةِ فَأَمَرَ أَصْحَابَهُ بِالنُّزُولِ فَنَزَلَ الْقَوْمُ مَنَازِلَهُمْ ثُمَ‏نُودِيَ بِالصَّلَاةِ فَصَلَّى بِأَصْحَابِهِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِي اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنِّي مَيِّتٌ وَ أَنَّكُمْ مَيِّتُونَ وَ كَأَنِّي قَدْ دُعِيتُ فَأَجَبْتُ وَ أَنِّي مَسْئُولٌ عَمَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ عَمَّا خَلَّفْتُ فِيكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ وَ أَنَّكُمْ مَسْئُولُونَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ لِرَبِّكُمْ قَالُوا نَقُولُ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنَّا أَفْضَلَ الْجَزَاءِ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ أَ لَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ فَقَالُوا نَشْهَدُ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى مَا يَقُولُونَ أَلَا وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ أَنَا أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ‏ فَهَلْ تُقِرُّونَ لِي بِذَلِكَ وَ تَشْهَدُونَ لِي بِهِ فَقَالُوا نَعَمْ نَشْهَدُ لَكَ بِذَلِكَ فَقَالَ أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ عَلِيّاً مَوْلَاه‏ <ref>فى بعض النسخ: فعلى‏ عليه السلام مولاه.</ref>، وَ هُوَ هَذَا ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ ع فَرَفَعَهَا مَعَ يَدِهِ حَتَّى بَدَتْ آبَاطُهُمَا ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَلَا وَ إِنِّي فَرَطُكُمْ‏ وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ حَوْضِي غَداً وَ هُوَ حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَيْنَ بُصْرَى وَ صَنْعَاءَ  فِيهِ أَقْدَاحٌ مِنْ فِضَّةٍ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ أَلَا وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ غَداً مَا ذَا صَنَعْتُمْ فِيمَا أَشْهَدْتُ اللَّهَ بِهِ عَلَيْكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هَذَا إِذَا وَرَدْتُمْ عَلَيَّ حَوْضِي وَ مَا ذَا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ‏ <ref>به نظر مى‏رسد ضبط « الثِقلَين»ارجح است. در خصوص ضبط اين واژه در جزوه آموزشى «حديث ثقلين ۱» نكاتى را مطرح شده است.</ref> مِنْ بَعْدِي فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ خَلَفْتُمُونِي فِيهِمَا حِينَ تَلْقَوْنِي قَالُوا وَ مَا هَذَانِ الثَّقَلَانِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَمَّا الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي فِي أَيْدِيكُمْ طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّهِ وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِأَيْدِيكُمْ فِيهِ عِلْمُ مَا مَضَى وَ مَا بَقِيَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَ أَمَّا الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ فَهُوَ حَلِيفُ الْقُرْآنِ‏ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ و عِتْرَتُهُ علیه السلام وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ».


قَالَ مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ فَعَرَضْتُ هَذَا الْكَلَامَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ صَدَقَ أَبُو الطُّفَيْلِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا الْكَلَامُ وَجَدْنَاهُ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ علیه السلام وَ عَرَفْنَاهُ- وَ حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدٍ الْغِفَارِيِّ بِمِثْلِ هَذَا الْحَدِيثِ سَوَاء.<ref>الخصال: ج ۱ ص ۶۵ ح ۹۸.</ref>
قَالَ مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ فَعَرَضْتُ هَذَا الْكَلَامَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ صَدَقَ أَبُو الطُّفَيْلِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا الْكَلَامُ وَجَدْنَاهُ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ علیه السلام وَ عَرَفْنَاهُ- وَ حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدٍ الْغِفَارِيِّ بِمِثْلِ هَذَا الْحَدِيثِ سَوَاء.<ref>الخصال: ج ۱ ص ۶۵ ح ۹۸.</ref>
خط ۷۲: خط ۵۸:
يا رسول ‏اللَّه، اين دو چيز گران بها چيست؟ فرمود: چيز گران بهاى بزرگ ‏تر كتاب خداوند است، كه واسطه ‏اى است كشيده شده از خدا و من در دستان شما؛ كه يک طرف آن در دست خدا و طرف ديگرش در دست شماست. دانش گذشته و آينده تا روز قيامت در آن است.
يا رسول ‏اللَّه، اين دو چيز گران بها چيست؟ فرمود: چيز گران بهاى بزرگ ‏تر كتاب خداوند است، كه واسطه ‏اى است كشيده شده از خدا و من در دستان شما؛ كه يک طرف آن در دست خدا و طرف ديگرش در دست شماست. دانش گذشته و آينده تا روز قيامت در آن است.


و اما چيز گران بهاى كوچک كه ملازم قرآن است، آن على بن ابى طالب‏ عليه السلام و عترت او هستند. اين دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتى كه بر حوض (كوثر) بر من وارد شوند.»معروف بن خرّبوذ مى‏ گويد: اين سخن را بر امام باقرعليه السلام عرضه كردم، فرمود: ابوالطفيل راست گفته، خدا رحمتش كند، و ما آن را در كتاب على ‏عليه السلام چنين يافتيم و شناختيم.بر گرفته از ترجمه جعفری.
و اما چيز گران بهاى كوچک كه ملازم قرآن است، آن على بن ابى طالب‏ عليه السلام و عترت او هستند. اين دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتى كه بر حوض (كوثر) بر من وارد شوند.»معروف بن خرّبوذ مى‏ گويد: اين سخن را بر امام باقرعليه السلام عرضه كردم، فرمود: ابوالطفيل راست گفته، خدا رحمتش كند، و ما آن را در كتاب على ‏عليه السلام چنين يافتيم و شناختيم.
==== ج. تحقيقى در اسناد خطبه كوتاه غدير در «الخصال»شيخ صدوق ====
 
=== ج. تحقيقى در اسناد خطبه كوتاه غدير در «الخصال»شيخ صدوق ===
مرحوم صدوق در ابتداى اين خطبه، سلسله روات را تا معروف بن خربوذ، عن ابى الطفيل، عن حذيفة بن اسيد الغفارى بر می ‏شمرد. سپس در انتهاى روايت متذكر مى‏ شود كه معروف مى‏ گويد: اين حديث را براى امام باقر عليه السلام از قول ابى‏ الطفيل خواندم، امام فرمود: صدق ابو الطفيل رحمه اللَّه. در نتيجه در انتهاى اين روايت تقرير امام باقر عليه السلام نيز وجود دارد.
مرحوم صدوق در ابتداى اين خطبه، سلسله روات را تا معروف بن خربوذ، عن ابى الطفيل، عن حذيفة بن اسيد الغفارى بر می ‏شمرد. سپس در انتهاى روايت متذكر مى‏ شود كه معروف مى‏ گويد: اين حديث را براى امام باقر عليه السلام از قول ابى‏ الطفيل خواندم، امام فرمود: صدق ابو الطفيل رحمه اللَّه. در نتيجه در انتهاى اين روايت تقرير امام باقر عليه السلام نيز وجود دارد.


خط ۸۲: خط ۶۹:
اسناد اين خطبه همگى به راوى عظيم المنزله و جليل ‏القدر شيعه جناب محمد بن زياد ابى ‏عمير ازدى منتهى، و از اين دانشمند بزرگ به امام باقر عليه السلام و رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه وآله ختم مى‏ گردد.  
اسناد اين خطبه همگى به راوى عظيم المنزله و جليل ‏القدر شيعه جناب محمد بن زياد ابى ‏عمير ازدى منتهى، و از اين دانشمند بزرگ به امام باقر عليه السلام و رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه وآله ختم مى‏ گردد.  


==== د. شرح متنى اسناد خطبه كوتاه غدير ====
=== د. شرح متنى اسناد خطبه كوتاه غدير ===


===== سند اول: =====
==== سند اول: ====
حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن الحسين بن ابى الخطاب و يعقوب بن يزيد، جميعاً عن محمد بن ابى‏ عمير، عن عبداللَّه بن سنان، عن معروف بن خربوذ، عن ابى ‏الطفيل عامر بن وائلة، عن حذيفة بن اسيد الغفارى، قال: لما رجع رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله... .
حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن الحسين بن ابى الخطاب و يعقوب بن يزيد، جميعاً عن محمد بن ابى‏ عمير، عن عبداللَّه بن سنان، عن معروف بن خربوذ، عن ابى ‏الطفيل عامر بن وائلة، عن حذيفة بن اسيد الغفارى، قال: لما رجع رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله... .


===== سند دوم: =====
==== سند دوم: ====
]حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن الحسين بن ابى ‏الخطاب و يعقوب بن يزيد، جميعاً، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن عبداللَّه بن سنان[، قال معروف بن خربوذ: فعرضت هذا الكلام<ref>منظور از «هذا الكلام»دقيقاً خود خطبه است، و شيخ صدوق اين مطلب را فوراً در ادامه خطبه آورده است. قضيه از اين قرار است كه معروف بن خربوذ -  كه از برجسته ‏ترين شاگردان حضرت امام باقر عليه السلام است -  اين خطبه را به نقل از ابوالطفيل براى حضرت قرائت مى ‏نمايد، و حضرت آن را تصديق نموده و براى ابو الطفيل دعا مى ‏كنند. از اين جهت، اين سند در واقع «تقرير»معصوم به شمار آيد. از آن جايى كه قول و فعل و تقرير معصوم در حجيت تفاوتى با يك ديگر ندارند، در نتيجه اين سند نيز بايد در شمار اسناد اين روايت قرار گيرد. </ref> على ابى ‏جعفر صلى الله عليه و آله، فقال: صدق ابو الطفيل رحمه اللَّه هذا الكلام. وجدناه فى كتاب على ‏عليه السلام و عرفناه.
[حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن الحسين بن ابى ‏الخطاب و يعقوب بن يزيد، جميعاً، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن عبداللَّه بن سنان]، قال معروف بن خربوذ: فعرضت هذا الكلام<ref>منظور از «هذا الكلام»دقيقاً خود خطبه است، و شيخ صدوق اين مطلب را فوراً در ادامه خطبه آورده است. قضيه از اين قرار است كه معروف بن خربوذ -  كه از برجسته ‏ترين شاگردان حضرت امام باقر عليه السلام است -  اين خطبه را به نقل از ابوالطفيل براى حضرت قرائت مى ‏نمايد، و حضرت آن را تصديق نموده و براى ابو الطفيل دعا مى ‏كنند. از اين جهت، اين سند در واقع «تقرير»معصوم به شمار آيد. از آن جايى كه قول و فعل و تقرير معصوم در حجيت تفاوتى با يك ديگر ندارند، در نتيجه اين سند نيز بايد در شمار اسناد اين روايت قرار گيرد. </ref> على ابى ‏جعفر صلى الله عليه و آله، فقال: صدق ابو الطفيل رحمه اللَّه هذا الكلام. وجدناه فى كتاب على ‏عليه السلام و عرفناه.


===== سند سوم: =====
==== سند سوم: ====
حدثنا ابى رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا على بن ابراهيم، عن ابيه، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن ... (مانند سند اول) .
حدثنا ابى رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا على بن ابراهيم، عن ابيه، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن ... (مانند سند اول) .


===== سند چهارم: =====
==== سند چهارم: ====
حدثنا جعفر بن محمد بن مسرور رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا الحسين بن محمد بن عامر، عن عمه عبداللَّه بن عامر، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن ... (مانند سند اول)  
حدثنا جعفر بن محمد بن مسرور رضى اللَّه عنه، قال: حدثنا الحسين بن محمد بن عامر، عن عمه عبداللَّه بن عامر، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن ... (مانند سند اول)  


===== سند پنجم: =====
==== سند پنجم: ====
حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رضى اللَّه عنه<ref>محمد بن موسى بن المتوكل. الخلاصة (حلى) : ص ۱۴۹: ثقة، و ان السيد بن طاووس فى «فلاح السائل»الفصل التاسع ‏عشر، ص ۱۵۸، ادعى الاتفاق على وثاقته، حيث قال عند ذكره رواية فى سندها محمد بن موسى بن المتوكل: و رواة الحديث ثقات بالاتفاق. اقول: هو من مشايخ الاربعة الذين نقل عنهم الصدوق كثيراً فى آثاره. هم: ابيه على بن الحسين، و ابن الوليد، و محمد بن موسى بن المتوكل و محمد بن على الماجيلويه، فلا شك فى وثاقتهم عندنا.  </ref>، قال: حدثنا على بن الحسين السعدآبادى<ref>اين راوى تنها راوى مذكور در اسناد اين خطبه است كه وثاقت آن ثابت نيست. وى از روات كامل الزيارات است. </ref>، عن احمد بن ابى‏ عبداللَّه البرقى<ref>   احمد بن ابى‏عبداللَّه البرقى. الفهرست (نجاشى): ص ۷۷ : و كان ثقة فى نفسه، يروى عن الضعفاء و اعتمد المراسيل. الفهرست (طوسى): ص ۵۳ : كان ثقة فى نفسه، غير انه اكثر الرواية عن الضعفاء و اعتمد المراسيل. ابن ‏الغضائرى: ج ۱ ص ۳۹: طعن القميون عليه. و ليس الطعن فيه، انما الطعن فى من يروى عنه؛ فانه كان لا يبالى عمن يأخذ على طريقة اهل الاخبار. و كان احمد بن محمد بن عيسى ابعده عن قم، ثم اعاده اليها و اعتذر اليه. الرجال (ابن‏ داوود) : ص ۴۰: و يقوى عندى ثقته. الخلاصة (حلى) : ص ۱۵: ثقة، غير انه اكثر الرواية عن الضعفاء و اعتمد المراسيل... . عندى ان روايته مقبولة. </ref>، عن ابيه<ref>    ابيه: محمد بن خالد البرقى: رجال الطوسى: ص ۳۶۳: ثقة. الخلاصة (حلى) : ص ۱۳۹: ثقة، و... . قال النجاشى: انه ضعيف الحديث و الاعتماد عندى، على قول الشيخ ابى‏ جعفر الطوسى من تعديله.  </ref>، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن ... (مانند سند اول ).
حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رضى اللَّه عنه<ref>محمد بن موسى بن المتوكل. الخلاصة (حلى) : ص ۱۴۹: ثقة، و ان السيد بن طاووس فى «فلاح السائل»الفصل التاسع ‏عشر، ص ۱۵۸، ادعى الاتفاق على وثاقته، حيث قال عند ذكره رواية فى سندها محمد بن موسى بن المتوكل: و رواة الحديث ثقات بالاتفاق. اقول: هو من مشايخ الاربعة الذين نقل عنهم الصدوق كثيراً فى آثاره. هم: ابيه على بن الحسين، و ابن الوليد، و محمد بن موسى بن المتوكل و محمد بن على الماجيلويه، فلا شك فى وثاقتهم عندنا.  </ref>، قال: حدثنا على بن الحسين السعدآبادى<ref>اين راوى تنها راوى مذكور در اسناد اين خطبه است كه وثاقت آن ثابت نيست. وى از روات كامل الزيارات است. </ref>، عن احمد بن ابى‏ عبداللَّه البرقى<ref>   احمد بن ابى‏عبداللَّه البرقى. الفهرست (نجاشى): ص ۷۷ : و كان ثقة فى نفسه، يروى عن الضعفاء و اعتمد المراسيل. الفهرست (طوسى): ص ۵۳ : كان ثقة فى نفسه، غير انه اكثر الرواية عن الضعفاء و اعتمد المراسيل. ابن ‏الغضائرى: ج ۱ ص ۳۹: طعن القميون عليه. و ليس الطعن فيه، انما الطعن فى من يروى عنه؛ فانه كان لا يبالى عمن يأخذ على طريقة اهل الاخبار. و كان احمد بن محمد بن عيسى ابعده عن قم، ثم اعاده اليها و اعتذر اليه. الرجال (ابن‏ داوود) : ص ۴۰: و يقوى عندى ثقته. الخلاصة (حلى) : ص ۱۵: ثقة، غير انه اكثر الرواية عن الضعفاء و اعتمد المراسيل... . عندى ان روايته مقبولة. </ref>، عن ابيه<ref>    ابيه: محمد بن خالد البرقى: رجال الطوسى: ص ۳۶۳: ثقة. الخلاصة (حلى) : ص ۱۳۹: ثقة، و... . قال النجاشى: انه ضعيف الحديث و الاعتماد عندى، على قول الشيخ ابى‏ جعفر الطوسى من تعديله.  </ref>، عن محمد بن ابى‏ عمير، عن ... (مانند سند اول ).


==== '''ه  .'''بررسى اسناد خطبه كوتاه غدير ====
=== '''هـ.'''بررسى اسناد خطبه كوتاه غدير ===
اينک يک به يك اسناد اين خطبه را مورد بررسى رجالى قرار مى‏دهيم:
اينک يک به يك اسناد اين خطبه را مورد بررسى رجالى قرار مى‏دهيم:


===== بررسى سند اول: =====
==== بررسى سند اول: ====
يكايک روات اين سند را مورد بررسى رجالى قرار مى ‏دهيم:
يكايک روات اين سند را مورد بررسى رجالى قرار مى ‏دهيم:


خط ۱۷۱: خط ۱۵۸:
در نتيجه اين سند صحيح است.
در نتيجه اين سند صحيح است.


===== بررسى سند دوم: =====
==== بررسى سند دوم: ====
سند دوم نيز -  كه تقرير امام باقر عليه السلام است -  صحيح مى ‏باشد. رجال اين سند تا معروف بن خربوذ همان رجال سند اول است كه بررسى شد. معروف بن خربوذ عبارات اين خطبه را به تأييد امام باقر عليه السلام رسانده است.
سند دوم نيز -  كه تقرير امام باقر عليه السلام است -  صحيح مى ‏باشد. رجال اين سند تا معروف بن خربوذ همان رجال سند اول است كه بررسى شد. معروف بن خربوذ عبارات اين خطبه را به تأييد امام باقر عليه السلام رسانده است.


===== بررسى سند سوم: =====
==== بررسى سند سوم: ====
ابى: على بن الحسين بن موسى بن بابويه:
ابى: على بن الحسين بن موسى بن بابويه:


خط ۱۹۹: خط ۱۸۶:
ما بقى رجال اين سند نيز همانند سند اول است. در نتيجه اين روايت نيز صحيح است.
ما بقى رجال اين سند نيز همانند سند اول است. در نتيجه اين روايت نيز صحيح است.


===== بررسى سند چهارم: =====
==== بررسى سند چهارم: ====
جعفر بن محمد بن مسرور:
جعفر بن محمد بن مسرور:


خط ۲۲۲: خط ۲۰۹:
پس از مرحوم صدوق، حيى بن الحسن بن الحسين معروف به ابن بِطريق<ref>يحيى بن الحسن بن الحسين بن على بن محمد بن البطريق، ابو الحسين الاسدى الحلى: باحث، من فقهاء الامامية، من اهل الحلة(فى العراق ) . سكن بغداد مدة، و نزل بواسط. و كان فى حلب سنة ۵۹۶ ق. له كتب، منها«العمدة فى عيون صحاح الاخبار فى مناقب الامام على بن ابى‏ طالب» و«اتفاق صحاح الاثر فى امامة الائمة الاثنى‏ عشر» و «الردّ على اهل النظر فى تصفح ادلة القضاء و القدر» . الاعلام (زركلى) : ج ۸ ص ۱۴۱. </ref>(ت ۵۵۳ - م ۶۰۰ ق) از فقهاى عالى رتبه اماميه در كتاب «عمدة عيون صحاح الاخبار فى مناقب امام الابرار» گونه ديگرى از ضبط خطبه كوتاه را به نقل از «المناقب»ابن‏ مغازلى شافعى نقل كرده است.
پس از مرحوم صدوق، حيى بن الحسن بن الحسين معروف به ابن بِطريق<ref>يحيى بن الحسن بن الحسين بن على بن محمد بن البطريق، ابو الحسين الاسدى الحلى: باحث، من فقهاء الامامية، من اهل الحلة(فى العراق ) . سكن بغداد مدة، و نزل بواسط. و كان فى حلب سنة ۵۹۶ ق. له كتب، منها«العمدة فى عيون صحاح الاخبار فى مناقب الامام على بن ابى‏ طالب» و«اتفاق صحاح الاثر فى امامة الائمة الاثنى‏ عشر» و «الردّ على اهل النظر فى تصفح ادلة القضاء و القدر» . الاعلام (زركلى) : ج ۸ ص ۱۴۱. </ref>(ت ۵۵۳ - م ۶۰۰ ق) از فقهاى عالى رتبه اماميه در كتاب «عمدة عيون صحاح الاخبار فى مناقب امام الابرار» گونه ديگرى از ضبط خطبه كوتاه را به نقل از «المناقب»ابن‏ مغازلى شافعى نقل كرده است.


==   ۲ - گفتار دوم: خطبه كوتاه غدير در منابع زيديه ==
==  خطبه كوتاه غدير در منابع زيديه ==
در منابع زيديه نيز جريان غدير از دير باز با بسامد چشم گيرى ضبط، تبيين و تشريح شده است. بنا بر مدارك موجود، در مصادر زيدى خطبه پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله در روز غدير را نخستين بار القاسم الرسّى فرزند طباطبا از نوادگان امام مجتبى ‏عليه السلام در كتابى به نام «الكامل المنير» -  كه آن را در اثبات ولايت و وصايت حضرت امير عليه السلام و ردّ بر خوارج نگاشته -  ذكر كرده است. نسخه ‏اى از اين كتاب كه در سال ۱۰۸۵ و در قالب ۲۲ صفحه رحلى نگاشته شده، و در موزه واتيكان رم نگهدارى مى‏ شود.<ref>مراجعه شود به اين لينك: <nowiki>http://WWW.Imamalislib.Org/m/?page=book&id=51722</nowiki></ref>     
در منابع زيديه نيز جريان غدير از دير باز با بسامد چشم گيرى ضبط، تبيين و تشريح شده است. بنا بر مدارك موجود، در مصادر زيدى خطبه پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله در روز غدير را نخستين بار القاسم الرسّى فرزند طباطبا از نوادگان امام مجتبى ‏عليه السلام در كتابى به نام «الكامل المنير» -  كه آن را در اثبات ولايت و وصايت حضرت امير عليه السلام و ردّ بر خوارج نگاشته -  ذكر كرده است. نسخه ‏اى از اين كتاب كه در سال ۱۰۸۵ و در قالب ۲۲ صفحه رحلى نگاشته شده، و در موزه واتيكان رم نگهدارى مى‏ شود.<ref>مراجعه شود به اين لينك: <nowiki>http://WWW.Imamalislib.Org/m/?page=book&id=51722</nowiki></ref>     


خط ۲۳۳: خط ۲۲۰:
در اين روايت، سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در قالب بيش از ۵۰۰ واژه منعكس شده است، و از اين حيث طولانى‏ ترين متن موجود از سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در پنج قرن نخست اسلام تا پيش از تأليف «روضة الواعظين» است.
در اين روايت، سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در قالب بيش از ۵۰۰ واژه منعكس شده است، و از اين حيث طولانى‏ ترين متن موجود از سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در پنج قرن نخست اسلام تا پيش از تأليف «روضة الواعظين» است.


=== ب. متن خطبه غدير در«الكامل المنير» ===
=== متن خطبه غدير در«الكامل المنير» ===
همان طور كه بيان شد، قاسم رسّى در دليل بيست و يكم در كتاب «الكامل المنير» -  كه به وى نسبت داده شده -  خطبه غدير را از طريق مخالفان نقل مى‏ كند.
همان طور كه بيان شد، قاسم رسّى در دليل بيست و يكم در كتاب «الكامل المنير» -  كه به وى نسبت داده شده -  خطبه غدير را از طريق مخالفان نقل مى‏ كند.


خط ۳۳۷: خط ۳۲۴:
اما متأسفانه تلاش ما براى در دسترس قرار دادن اين دو اثر سودى نبخشيد. از اين رو اين مطلب را به نقل از «الغدير» يادآور شديم. متن اين خطبه مشابهت فراوانى با متن ارائه شده توسط ابن‏ مغازلى شافعى دارد. لذا از ذكر آن خوددارى مى‏ نماييم.
اما متأسفانه تلاش ما براى در دسترس قرار دادن اين دو اثر سودى نبخشيد. از اين رو اين مطلب را به نقل از «الغدير» يادآور شديم. متن اين خطبه مشابهت فراوانى با متن ارائه شده توسط ابن‏ مغازلى شافعى دارد. لذا از ذكر آن خوددارى مى‏ نماييم.


== ۳ - گفتار سوم: خطبه كوتاه غدير در منابع مخالفان ==
== خطبه كوتاه غدير در منابع مخالفان ==
همان طور كه گفته شد، خطبه كوتاه غدير در منابع مخالفان نخستين بار توسط ابوالقاسم طبرانى (م ۳۶۰ ق)در «المعجم الكبير» و در قالب چهار حديث متوالى ثبت و ضبط شده است. سند و متن اين خطبه كه مشابهت مطلوبى با روايت «الخصال»صدوق دارد ارائه مى‏ شود:
همان طور كه گفته شد، خطبه كوتاه غدير در منابع مخالفان نخستين بار توسط ابوالقاسم طبرانى (م ۳۶۰ ق)در «المعجم الكبير» و در قالب چهار حديث متوالى ثبت و ضبط شده است. سند و متن اين خطبه كه مشابهت مطلوبى با روايت «الخصال»صدوق دارد ارائه مى‏ شود:


خط ۳۷۷: خط ۳۶۴:


قُندوزى حنفى نيز در«ينابيع المودة » -  كه به نقل از مناقب ابن ‏مغازلى تنها بخشى از اين خطبه را انعكاس داده -  سند آن را از«زيد بن ارقم » نقل كرده است.<ref>ابن ‏المغازلى الشافعى بسنده عن ابن ‏امرأة زيد بن ارقم، عن زيد بن ارقم، قال: ... . </ref> بعيد نيست او در تغيير دادن طريق اين حديث، نگاهى به«التاريخ الكبير» تأليف بخارى داشته است. لذا به نظر مى‏ رسد اين خطبه از طريق «ابن زيد بن ارقم» نقل شده باشد.
قُندوزى حنفى نيز در«ينابيع المودة » -  كه به نقل از مناقب ابن ‏مغازلى تنها بخشى از اين خطبه را انعكاس داده -  سند آن را از«زيد بن ارقم » نقل كرده است.<ref>ابن ‏المغازلى الشافعى بسنده عن ابن ‏امرأة زيد بن ارقم، عن زيد بن ارقم، قال: ... . </ref> بعيد نيست او در تغيير دادن طريق اين حديث، نگاهى به«التاريخ الكبير» تأليف بخارى داشته است. لذا به نظر مى‏ رسد اين خطبه از طريق «ابن زيد بن ارقم» نقل شده باشد.
== منبع ==
ناگفته‏ هايى از اسناد خطبه غدير، تالیف: موحدی، ص۴۳ - ۸۲.


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />
[[رده:خطابه غدیر]]
[[رده:خطابه غدیر]]