۵۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
==== '''ب) مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ''' ==== | ==== '''ب) مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ''' ==== | ||
مطرح كردن «تُراب اقدام» بالاترين گونه احترام عرفى است كه وقتى مردم به قداست كسى معتقد شوند حاضرند پست ترين چيز منسوب به او را به عنوان با | مطرح كردن «تُراب اقدام» بالاترين گونه احترام عرفى است كه وقتى مردم به قداست كسى معتقد شوند حاضرند پست ترين چيز منسوب به او را به عنوان با ارزشترين چيز بردارند و حفظ كنند و بدان تبرک جويند. لذا خاک پاى او كه در واقع زير پاى او قرار گرفته مورد احترام قرار مى گيرد. در اين حديث هم مى بينيم پيامبر صلى الله عليه وآله با تأكيد بر جمله «زير پاى تو» بر اين عظمت تأكيد مى فرمايد. | ||
الله عليه وآله با تأكيد بر جمله «زير پاى تو» بر اين عظمت تأكيد مى فرمايد. | |||
==== '''ج) يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ''' ==== | ==== '''ج) يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ''' ==== | ||
مطرح شدن «بركت» بدان معناست كه مردم با شنيدن آن فضيلت، خاک پاى على عليه السلام را به عنوان تبرک بر مى داشتند و آن را مايه بركت زندگى خويش مى | مطرح شدن «بركت» بدان معناست كه مردم با شنيدن آن فضيلت، خاک پاى على عليه السلام را به عنوان تبرک بر مى داشتند و آن را مايه بركت زندگى خويش مى دانستند. در بعضى احاديث حتى كلمه {{متن عربی|يُقَبِّلُونَهُ}} آمده است<ref>كتاب سليم: ص ۹۱۰ ح ۶۲ .</ref>، يعنى «خاک پاى تو را مى بوسيدند».در احاديث ديگرى {{متن عربی|يَسْتَشْفُونَ بِهِ}} ذكر شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۳۸.</ref> كه به معناى «شفا گرفتن از خاک پاى على عليه السلام» است. حتى در بعضى احاديث با آب مخلوط كردن خاک پاىعلى عليه السلام براى خوردن آن مطرح شده كه مى فرمايد:{{متن عربی|لَوْ حَدَّثْتُ بِما انْزِلَ فى عَلِىٍّ ما وَطَئَ عَلى مَوْضِعٍ فِى الارْضِ الاّ اخِذَ تُرابُهُ الَى الْماءِ}}:اگر نقل كنم آنچه درباره على نازل شده، قدم بر جايى از زمين نمى گذارد مگر آنكه خاكش را به سوى آب مى برند<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۴۸ ح ۸۵ .</ref>!! (كنايه از اينكه با آب مخلوط مى كنند و مى خورند).جالب تر از همه احاديثى است كه برداشتن خاک پاى على عليه السلام را به عنوان تبرکِ نسل هاى بعدى مطرح كرده است. در حديثى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | ||
دانستند. در بعضى احاديث حتى كلمه {{متن عربی|يُقَبِّلُونَهُ}} آمده است<ref>كتاب سليم: ص ۹۱۰ ح ۶۲ .</ref>، يعنى «خاک پاى تو را مى بوسيدند». | |||
در احاديث ديگرى {{متن عربی|يَسْتَشْفُونَ بِهِ}} ذكر شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۳۸.</ref> كه به معناى «شفا گرفتن از خاک پاى على عليه السلام» است. حتى در بعضى احاديث با آب مخلوط كردن خاک | |||
اگر نقل كنم آنچه درباره على نازل شده، قدم بر جايى از زمين نمى گذارد مگر آنكه خاكش را به سوى آب مى برند<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۴۸ ح ۸۵ .</ref>!! (كنايه از اينكه با آب مخلوط مى كنند و مى | |||
خورند). | |||
جالب تر از همه احاديثى است كه برداشتن خاک پاى على عليه السلام را به عنوان تبرکِ نسل هاى بعدى مطرح كرده است. در حديثى پيامبر صلى الله عليه و آله | |||
فرمود: | |||
{{متن عربی|لَوْ لا انْ لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً يَطْلُبُ بِهَا الْبَرَكَةَ لِعَقِبِهِ مِنْ بَعْدِهِ لَقُلْتُ فيكَ قَوْلاً لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً}}: | {{متن عربی|لَوْ لا انْ لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً يَطْلُبُ بِهَا الْبَرَكَةَ لِعَقِبِهِ مِنْ بَعْدِهِ لَقُلْتُ فيكَ قَوْلاً لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً}}: | ||
اگر نبود كه مى ترسيدم احدى باقى نماند مگر آنكه از خاک پاى تو مُشتى بردارد تا براى نسل بعد از خود بركت قرار دهد، درباره تو سخنى مى گفتم كه هيچ كس نماند | اگر نبود كه مى ترسيدم احدى باقى نماند مگر آنكه از خاک پاى تو مُشتى بردارد تا براى نسل بعد از خود بركت قرار دهد، درباره تو سخنى مى گفتم كه هيچ كس نماند مگر آنكه از جاى پاى تو مشتى از خاک بردارد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۱۹.</ref> | ||
مگر آنكه از جاى پاى تو مشتى از خاک بردارد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۱۹.</ref> | |||
==== '''د) از خاک پا تا خاک قبرش''' ==== | ==== '''د) از خاک پا تا خاک قبرش''' ==== | ||
جا دارد اشاره كنيم كه مردم آن زمان - با آن همه فضايل كه درباره على عليه السلام شنيده بودند - ولى گويا هنوز معرفتى به مقام آن حضرت نداشتند؛ و گذشته از | جا دارد اشاره كنيم كه مردم آن زمان - با آن همه فضايل كه درباره على عليه السلام شنيده بودند - ولى گويا هنوز معرفتى به مقام آن حضرت نداشتند؛ و گذشته از كينه توزان، بسيارى از دوستان هم آن گونه كه بايد به عظمت علوى نمى نگريستند.خدا را شكر كه ما در عصرى زندگى مى كنيم كه در سايه احاديث ائمه عليهم السلام و رشدى كه فكرها و قلب ها به بركت آن ها پيدا كرده اند، شيعيان چنان عظمتى به مقام عصمت كبرى قائل اند كه اگر امروز على بن ابى طالب عليه السلام يا يكى از ائمه تا امام زمان عليهم السلام در ميان مردم حضور مى يافت همه خاک پايش را براى تبرک بر مى داشتند، بدون آنكه آن مطلبى را كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود شنيده باشند. بلكه اگر امروز قنبر يا فضه زنده مى شدند مردم خاک پاى آنان را به عنوان غلام و كنيز اميرالمؤمنين عليه السلام سرمه چشمان خود مى نمودند.نمونه بارز آن تبرک به غبار حرم هاى شريفه است، بلكه در زيارات به صراحت مى گوييم: {{متن عربی|وَ اجْعَلْ ارْواحَنا تَحِنُّ الى مَوْطِئِ اقْدامِهِمْ}}: «خدايا ارواح ما را چنان قرار ده كه متمايل به جاى پاى آنان باشد». از همه بالاتر تربت حسينى است كه در طول قرنها خاكى را كه نه جاى پاى حسين عليه السلام است بلكه همين كه در جوار حرم اوست و عطر عاشورايى دارد شيعيان آن را تا اقصى نقاط جهان براى تبرک مى برند. | ||
كينه توزان، بسيارى از دوستان هم آن گونه كه بايد به عظمت علوى نمى نگريستند. | |||
خدا را شكر كه ما در عصرى زندگى مى كنيم كه در سايه احاديث ائمه عليهم السلام و رشدى كه فكرها و قلب ها به بركت آن ها پيدا كرده اند، شيعيان چنان عظمتى به | |||
مقام عصمت كبرى قائل اند كه اگر امروز على بن ابى طالب عليه السلام يا يكى از ائمه تا امام زمان عليهم السلام در ميان مردم حضور مى يافت همه خاک پايش را | |||
براى تبرک بر مى داشتند، بدون آنكه آن مطلبى را كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود شنيده باشند. بلكه اگر امروز قنبر يا فضه زنده مى شدند مردم خاک پاى آنان را به عنوان غلام و كنيز اميرالمؤمنين عليه السلام سرمه چشمان خود مى نمودند. | |||
نمونه بارز آن تبرک به غبار حرم هاى شريفه است، بلكه در زيارات به صراحت مى گوييم: {{متن عربی|وَ اجْعَلْ ارْواحَنا تَحِنُّ الى مَوْطِئِ اقْدامِهِمْ}}: «خدايا ارواح ما را چنان قرار ده | |||
كه متمايل به جاى پاى آنان باشد». از همه بالاتر تربت حسينى است كه در طول قرنها خاكى را كه نه جاى پاى حسين عليه السلام است بلكه همين كه در جوار حرم | |||
اوست و عطر عاشورايى دارد شيعيان آن را تا اقصى نقاط جهان براى تبرک مى برند. | |||
==== '''۵. پاسخ به دو اشكال تراشى''' ==== | ==== '''۵. پاسخ به دو اشكال تراشى''' ==== | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۰۴: | ||
===== '''ب) پاسخ به منكران''' ===== | ===== '''ب) پاسخ به منكران''' ===== | ||
در همين ماجرا وقتى عده اى از منافقين گفتند: «درباره على زياده روى كرد»، خداوند مستقيماً پاسخ آنان را داد كه در ذكر اصل ماجرا گذشت. خلاصه آن پاسخ اين است كه فرمود: | در همين ماجرا وقتى عده اى از منافقين گفتند: «درباره على زياده روى كرد»، خداوند مستقيماً پاسخ آنان را داد كه در ذكر اصل ماجرا گذشت. خلاصه آن پاسخ اين است كه فرمود:كجاى اين فضايل جاى انكار دارد؟ اينان بندگان امتحان شده اى هستند كه لياقت خود را در مقام انقياد نشان دادهاند و خدا هم آنان را به كراماتى اختصاص داده و امور بندگانش را به آنان سپرده است؛ مانند همه پادشاهان دنيا كه وقتى خدمتگزارىِ يكى از كارگزاران خود را بپسندند و اطاعت او را در حد كمال ببينند، امور مهم لشكر و كشور خود را به او مى سپارند چرا كه به آنها اعتماد مى كنند. براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حارث بن نعمان فهری]]. | ||
كجاى اين فضايل جاى انكار دارد؟ اينان بندگان امتحان شده اى هستند كه لياقت خود را در مقام انقياد نشان دادهاند و خدا هم آنان را به كراماتى اختصاص داده و امور بندگانش را به آنان سپرده است؛ مانند همه پادشاهان دنيا كه وقتى خدمتگزارىِ يكى از كارگزاران خود را بپسندند و اطاعت او را در حد كمال ببينند، امور مهم لشكر و كشور خود را به او مى سپارند چرا كه به آنها اعتماد مى كنند. | |||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حارث بن نعمان فهری]]. | |||
== روز غدير همانند روز عيسى عليه السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱۵، ۴۱۸ - ۴۲۰.</ref> == | == روز غدير همانند روز عيسى عليه السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱۵، ۴۱۸ - ۴۲۰.</ref> == | ||
از جمله اتفاقات غدير حضور [[شیطان|ابلیس]] و ديگر شياطين در غدير و گفتگوى آنان و تشبيه ابليس روز غدير را به «روز آدم عليه السلام» و «روز عيسى عليه السلام» است. توضيح اين مطلب چنين است: | از جمله اتفاقات غدير حضور [[شیطان|ابلیس]] و ديگر شياطين در غدير و گفتگوى آنان و تشبيه ابليس روز غدير را به «روز آدم عليه السلام» و «روز عيسى عليه السلام» است. توضيح اين مطلب چنين است: | ||
از جمله گفتگوهاى شياطين با بزرگ خود ابليس اين است كه شياطين گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يک امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد. | از جمله گفتگوهاى شياطين با بزرگ خود ابليس اين است كه شياطين گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يک امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد. ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد! | ||
ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد! | |||
آنچه در اينجا لازم به ذكر است اينكه: | آنچه در اينجا لازم به ذكر است اينكه: | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۲۱: | ||
و نيز گفت: {{متن عربی|وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى،وَاللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ}}: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد. | و نيز گفت: {{متن عربی|وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى،وَاللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ}}: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد. | ||
در روز سقيفه - كه شيطان به عنوان [[بیعت]] با ابوبكر دست داد - نيز گفت:{{متن عربی| يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ}}: روزى است مانند روز آدم! همان روز شياطين به او گفتند: {{متن عربی|انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ}}: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى! آن روز كه توانست حضرت آدم عليه السلام را از [[بهشت]] بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله هاى خود در دنيا نمود. | '''۱.در روز سقيفه''' - كه شيطان به عنوان [[بیعت]] با ابوبكر دست داد - نيز گفت:{{متن عربی| يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ}}: روزى است مانند روز آدم! همان روز شياطين به او گفتند: {{متن عربی|انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ}}: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى! آن روز كه توانست حضرت آدم عليه السلام را از [[بهشت]] بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله هاى خود در دنيا نمود. | ||
روزى كه ولادت حضرت عيسى عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسلهايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرک نمود و راهى جهنم كرد. | '''۲.روزى كه ولادت حضرت عيسى عليه السلام''' بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسلهايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرک نمود و راهى جهنم كرد. | ||
در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسان ها را با انكار ولايت على عليه السلام راهى جهنم كرد. | '''۳.در روز غدير''' هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسان ها را با انكار ولايت على عليه السلام راهى جهنم كرد. | ||
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يک شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى كنند. به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يک برنامه بنيادين و ريشه اى به انجام رسيد، و با «اسَّسَ اساسَ ذلِكَ» مرحله {{متن عربی|بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ}} به آسانى پيش رفت، و در طول [[تاریخ]] بدون زحمتِ شيطان {{متن عربی|جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ}} اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه [[ضلالت]] را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد. | در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يک شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى كنند. به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يک برنامه بنيادين و ريشه اى به انجام رسيد، و با «اسَّسَ اساسَ ذلِكَ» مرحله {{متن عربی|بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ}} به آسانى پيش رفت، و در طول [[تاریخ]] بدون زحمتِ شيطان {{متن عربی|جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ}} اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه [[ضلالت]] را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد. |
ویرایش