پرش به محتوا

اکثریت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
<big>«النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»<ref>احزاب/۶.</ref></big>:
<big>«النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»<ref>احزاب/۶.</ref></big>:


<big>«پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت به مردم از خودشان صاحب اختيارتر است».</big>
<big>«پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به مردم از خودشان صاحب اختيارتر است».</big>


<big>«فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ»<ref>هود /  ۶۳ . </ref></big>:
<big>«فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ»<ref>هود /  ۶۳ . </ref></big>:
خط ۴۸: خط ۴۸:
<big>يك آيه عيناً آورده شده كه همان آيه تبليغ است. آيه ديگر «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ» است كه در قالب كلام پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به مردم ذكر شده و كلمه اول آن از لسان حضرت به صورت «الَسْتُ اوْلى ...» آمده است. آيه سوم «فَما آمَنَ معه الا قليل» است كه به صورت تفسير شده مورد ايمان مطرح شده، و آخرين آيه از سوره هود است كه قسمت آخر آن از جمله «فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ» به صورت »وَ لا زادَ اكْثَرُهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ» ذكر شده است.</big>
<big>يك آيه عيناً آورده شده كه همان آيه تبليغ است. آيه ديگر «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ» است كه در قالب كلام پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به مردم ذكر شده و كلمه اول آن از لسان حضرت به صورت «الَسْتُ اوْلى ...» آمده است. آيه سوم «فَما آمَنَ معه الا قليل» است كه به صورت تفسير شده مورد ايمان مطرح شده، و آخرين آيه از سوره هود است كه قسمت آخر آن از جمله «فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ» به صورت »وَ لا زادَ اكْثَرُهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ» ذكر شده است.</big>


<big>اين فراز از زيارت غديريه هشت جهت بسيار مهم از واقعه غدير را موشكافى كرده است كه در منابع ديگر به چشم نمى‏ خورد:</big>
<big>اين فراز از [[زيارت]] غديريه هشت جهت بسيار مهم از واقعه غدير را موشكافى كرده است كه در منابع ديگر به چشم نمى‏ خورد:</big>


<big>'''الف) غدير استجابت دعاى رسول‏ صلى الله عليه وآله'''</big>
<big>'''الف) غدير استجابت دعاى رسول‏ صلى الله عليه و آله'''</big>


<big>يكى از نكاتى كه در هيچ منبع ديگرى به چشم نمى‏ خورد و به بركت كلام امام هادى‏ عليه السلام در زيارت غدير از آن اطلاع يافته‏ ايم اين است كه مراسم غدير تكليفى سخت از جانب خداوند بر پيامبرصلى الله عليه و آله نبوده، بلكه اين دعاى پيامبرصلى الله عليه و آله و درخواست آن حضرت از درگاه الهى بوده كه چنين برنامه ‏اى انجام شود؛ و در واقع خداوند دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله را اجابت فرمود.</big>
<big>يكى از نكاتى كه در هيچ منبع ديگرى به چشم نمى‏ خورد و به بركت كلام امام هادى‏ عليه السلام در زيارت غدير از آن اطلاع يافته‏ ايم اين است كه مراسم غدير تكليفى سخت از جانب خداوند بر پيامبرصلى الله عليه و آله نبوده، بلكه اين دعاى پيامبرصلى الله عليه و آله و درخواست آن حضرت از درگاه الهى بوده كه چنين برنامه ‏اى انجام شود؛ و در واقع خداوند دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله را اجابت فرمود.</big>


<big>در فراز اولِ آنچه نقل شد اين عبارت صريح را در اين باره مى‏ بينيم: خداوند دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله را درباره تو اجابت كرد و در نتيجه به او امر كرد كه مقام تو را براى امتش اظهار كند.</big>
<big>در فراز اولِ آنچه نقل شد اين عبارت صريح را در اين باره مى‏ بينيم: خداوند دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله را درباره تو اجابت كرد و در نتيجه به او امر كرد كه مقام تو را براى امتش اظهار كند.</big>


<big>'''ب) هدف از غدير'''</big>
<big>'''ب) هدف از غدير'''</big>
خط ۹۰: خط ۹۰:
<big>ديگرى ترس جانى از شر منافقين كه بخواهند قبل از مراسم يا همزمان با آن و يا بعد از آن به مقام نبوت آسيبى برسانند كه باعث آشفتگى در جامعه مسلمين شود.</big>
<big>ديگرى ترس جانى از شر منافقين كه بخواهند قبل از مراسم يا همزمان با آن و يا بعد از آن به مقام نبوت آسيبى برسانند كه باعث آشفتگى در جامعه مسلمين شود.</big>


<big>اينجا بود كه خداوند با آيه تبليغ انجام منظم چنان مراسمى و نيز حفظ جان پيامبرصلى الله عليه و آله را ضمانت نمود، و اكنون با فكرى آسوده مى‏ توانست برنامه‏اى سه روزه تدارك شود و برنامه‏ هاى مختلف آن طراحى گردد.</big>
<big>اينجا بود كه خداوند با آيه تبليغ انجام منظم چنان مراسمى و نيز حفظ جان پيامبر صلى الله عليه و آله را ضمانت نمود، و اكنون با فكرى آسوده مى‏ توانست برنامه‏اى سه روزه تدارك شود و برنامه‏ هاى مختلف آن طراحى گردد.</big>


<big>با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، مى‏توان به علت نزول اين آيه پى برد. به عبارت ديگر بايد از انجام منظم چنان مراسم مفصلى كه صد و بيست هزار نفر در جاى جاى آن مشاركت داشتند تعجب كرد، كه پاسخ اين تعجب همان ضمانت الهى در «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» است.</big>
<big>با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، مى‏توان به علت نزول اين آيه پى برد. به عبارت ديگر بايد از انجام منظم چنان مراسم مفصلى كه صد و بيست هزار نفر در جاى جاى آن مشاركت داشتند تعجب كرد، كه پاسخ اين تعجب همان ضمانت الهى در «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» است.</big>
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:


== <big>آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»</big><ref>صافّات/۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۸۷-۳۳۸. سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۷۹-۱۸۶.</ref> ==
== <big>آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»</big><ref>صافّات/۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۸۷-۳۳۸. سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۷۹-۱۸۶.</ref> ==
<big>بزرگ‏ ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند.</big>
<big>بزرگ‏ ترين [[امتحان الهی|امتحان]] بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند.</big>


<big>در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏ توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى‏ توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ هاى مختلف به ميان آمد.</big>
<big>در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏ توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى‏ توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ هاى مختلف به ميان آمد.</big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:</big>


<big>«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»:</big>
<big>«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»:</big>
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
<big>تفسيرى كه بر اين آيه از خطبه غدير مى ‏توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى ‏گردد كه شامل همه امت ‏هاى قبل از اسلام مى ‏شود.</big>
<big>تفسيرى كه بر اين آيه از خطبه غدير مى ‏توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى ‏گردد كه شامل همه امت ‏هاى قبل از اسلام مى ‏شود.</big>


<big>مى ‏توان گفت: از شديدترين آياتى كه عبارتى همه جانبه درباره به حساب نياوردن اكثريت مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همين آيه سوره صافات است، زيرا در اين آيه عنوان «ضلالت» را درباره آنان تثبيت مى ‏نمايد و به بى ‏ايمان بودن اكتفا نمى‏ كند، و از سوى ديگر اكثريت اولين را مورد توجه قرار مى‏ دهد كه اين عنوان شامل همه زمان‏ هاى قبل از خطاب مى ‏شود.</big>
<big>مى ‏توان گفت: از شديدترين آياتى كه عبارتى همه جانبه درباره به حساب نياوردن اكثريت مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همين آيه سوره صافات است، زيرا در اين آيه عنوان «[[ضلالت]]» را درباره آنان تثبيت مى ‏نمايد و به بى ‏ايمان بودن اكتفا نمى‏ كند، و از سوى ديگر اكثريت اولين را مورد توجه قرار مى‏ دهد كه اين عنوان شامل همه زمان‏ هاى قبل از خطاب مى ‏شود.</big>


<big>بنابراين معناى آيه باز مى‏ گردد به اينكه از اول خلقت [[آدم علیه السلام|حضرت آدم ‏علیه السلام]] تا روز غدير اكثريت انسان‏ ها نه تنها مؤمن نبوده ‏اند كه گمراه هم بوده ‏اند.</big>
<big>بنابراين معناى آيه باز مى‏ گردد به اينكه از اول خلقت [[آدم علیه السلام|حضرت آدم ‏علیه السلام]] تا روز غدير اكثريت انسان‏ ها نه تنها مؤمن نبوده ‏اند كه گمراه هم بوده ‏اند.</big>
خط ۲۶۱: خط ۲۶۱:


<big>در آياتى «اقليت» را موضوع قرار مى ‏دهد و مى ‏فرمايد: «فقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ»<ref>بقره /  ۸۸ . </ref>و يا «قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ»<ref>حاقه /  ۴۱.</ref>و يا با ظرافت بيشترى مى ‏فرمايد: «ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاًّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»<ref>بقره /  ۸۳ . </ref>: «سپس به حق پشت كرديد مگر عده كمى از شما در حالى كه اعراض كننده بوديد».</big>
<big>در آياتى «اقليت» را موضوع قرار مى ‏دهد و مى ‏فرمايد: «فقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ»<ref>بقره /  ۸۸ . </ref>و يا «قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ»<ref>حاقه /  ۴۱.</ref>و يا با ظرافت بيشترى مى ‏فرمايد: «ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاًّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»<ref>بقره /  ۸۳ . </ref>: «سپس به حق پشت كرديد مگر عده كمى از شما در حالى كه اعراض كننده بوديد».</big>


<big>در مواردى اظهار ايمان اكثريت را پوچ مى‏ شمارد و مى ‏فرمايد: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّه إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»<ref>يوسف /  ۱۰۶. </ref>«اكثر آنان به خدا ايمان نياورده ‏اند مگر آنكه مشرک هستند».</big>
<big>در مواردى اظهار ايمان اكثريت را پوچ مى‏ شمارد و مى ‏فرمايد: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّه إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»<ref>يوسف /  ۱۰۶. </ref>«اكثر آنان به خدا ايمان نياورده ‏اند مگر آنكه مشرک هستند».</big>


<big>و در مواردى ديگر صراحتاً به اكثريت نسبت شرک مى ‏دهد: «كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ».<ref>روم /  ۴۲.</ref></big>
<big>و در مواردى ديگر صراحتاً به اكثريت نسبت شرک مى ‏دهد: «كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ».<ref>روم /  ۴۲.</ref></big>


<big>آياتى از قرآن اكثريت را در معرض كفر قرار مى‏ دهد و مى ‏فرمايد: «أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ»<ref>نحل /  ۸۳ . </ref>«اكثر آنان كافر هستند»؛ و گاهى اين كفر را جهت مى‏ دهد: «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ»<ref>روم/۸. غافر/۵۹.</ref></big>:
<big>آياتى از قرآن اكثريت را در معرض كفر قرار مى‏ دهد و مى ‏فرمايد: «أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ»<ref>نحل /  ۸۳ . </ref>«اكثر آنان كافر هستند»؛ و گاهى اين كفر را جهت مى‏ دهد: «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ»<ref>روم/۸. غافر/۵۹.</ref></big>:
خط ۳۹۲: خط ۳۸۸:
'''<big>اكثريت قوم ابراهيم ‏عليه السلام</big>'''
'''<big>اكثريت قوم ابراهيم ‏عليه السلام</big>'''


<big>حضرت ابراهيم‏ عليه السلام در مقابل قومى قرار مى ‏گيرد كه بت پرستند و يک تنه در برابر آن اكثريت متفق مى ‏ايستد و سخن حق خود را مى‏ گويد و از اقليت بودن خود نمى‏ هراسد:</big>
<big>[[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم‏ علیه السلام]] در مقابل قومى قرار مى ‏گيرد كه بت پرستند و يک تنه در برابر آن اكثريت متفق مى ‏ايستد و سخن حق خود را مى‏ گويد و از اقليت بودن خود نمى‏ هراسد:</big>


<big>«إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِى بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ»<ref>زخرف /  ۲۶.</ref>: «آنگاه كه ابراهيم به پدر و قومش گفت: من از آنچه شما مى‏ پرستيد بيزارم».</big>
<big>«إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِى بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ»<ref>زخرف /  ۲۶.</ref>: «آنگاه كه ابراهيم به پدر و قومش گفت: من از آنچه شما مى‏ پرستيد بيزارم».</big>
خط ۴۵۰: خط ۴۴۶:
<big>از اين عجيب‏ تر پاسخ هارون است كه اكثريت او را تنها گذاشتند و تصميم به قتل او گرفتند، و اين نشانه كمال بى‏ اعتمادى به اكثريت است.</big>
<big>از اين عجيب‏ تر پاسخ هارون است كه اكثريت او را تنها گذاشتند و تصميم به قتل او گرفتند، و اين نشانه كمال بى‏ اعتمادى به اكثريت است.</big>


<big>يعنى حضرت موسى‏ عليه السلام با توجه به اينكه اكثريت ايمان دارند و اگر هم مشكلى پيش آيد همان اكثريت لااقل به فاصله چهل روز مى‏ توانند هارون را كمک كنند تا او باز گردد با مردم خداحافظى كرد و به كوه طور رفت. آيا احتمال مى‏ داد همه او را تنها بگذارند؟ آيا احتمال مى‏ داد حتى تصميم به قتل او بگيرند؟</big>
<big>يعنى [[موسی علیه السلام|حضرت موسی‏ علیه السلام]] با توجه به اينكه اكثريت ايمان دارند و اگر هم مشكلى پيش آيد همان اكثريت لااقل به فاصله چهل روز مى‏ توانند هارون را كمک كنند تا او باز گردد با مردم خداحافظى كرد و به كوه طور رفت. آيا احتمال مى‏ داد همه او را تنها بگذارند؟ آيا احتمال مى‏ داد حتى تصميم به قتل او بگيرند؟</big>


<big>قرآن اين صحنه را از قول هارون چنين نقل مى‏ كند: «قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِى، فَلا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»<ref>اعراف /  ۱۵۰. </ref></big>:
<big>قرآن اين صحنه را از قول هارون چنين نقل مى‏ كند: «قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِى، فَلا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»<ref>اعراف /  ۱۵۰. </ref></big>: