۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
<big>«النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»<ref>احزاب/۶.</ref></big>: | <big>«النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»<ref>احزاب/۶.</ref></big>: | ||
<big> | <big>«پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به مردم از خودشان صاحب اختيارتر است».</big> | ||
<big>«فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ»<ref>هود / ۶۳ . </ref></big>: | <big>«فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ»<ref>هود / ۶۳ . </ref></big>: | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
<big>يك آيه عيناً آورده شده كه همان آيه تبليغ است. آيه ديگر «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ» است كه در قالب كلام پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به مردم ذكر شده و كلمه اول آن از لسان حضرت به صورت «الَسْتُ اوْلى ...» آمده است. آيه سوم «فَما آمَنَ معه الا قليل» است كه به صورت تفسير شده مورد ايمان مطرح شده، و آخرين آيه از سوره هود است كه قسمت آخر آن از جمله «فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ» به صورت »وَ لا زادَ اكْثَرُهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ» ذكر شده است.</big> | <big>يك آيه عيناً آورده شده كه همان آيه تبليغ است. آيه ديگر «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ» است كه در قالب كلام پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به مردم ذكر شده و كلمه اول آن از لسان حضرت به صورت «الَسْتُ اوْلى ...» آمده است. آيه سوم «فَما آمَنَ معه الا قليل» است كه به صورت تفسير شده مورد ايمان مطرح شده، و آخرين آيه از سوره هود است كه قسمت آخر آن از جمله «فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ» به صورت »وَ لا زادَ اكْثَرُهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ» ذكر شده است.</big> | ||
<big>اين فراز از زيارت غديريه هشت جهت بسيار مهم از واقعه غدير را موشكافى كرده است كه در منابع ديگر به چشم نمى خورد:</big> | <big>اين فراز از [[زيارت]] غديريه هشت جهت بسيار مهم از واقعه غدير را موشكافى كرده است كه در منابع ديگر به چشم نمى خورد:</big> | ||
<big>'''الف) غدير استجابت دعاى رسول صلى الله عليه | <big>'''الف) غدير استجابت دعاى رسول صلى الله عليه و آله'''</big> | ||
<big>يكى از نكاتى كه در هيچ منبع ديگرى به چشم نمى خورد و به بركت كلام امام هادى عليه السلام در زيارت غدير از آن اطلاع يافته ايم اين است كه مراسم غدير تكليفى سخت از جانب خداوند بر پيامبرصلى الله عليه و آله نبوده، بلكه اين دعاى پيامبرصلى الله عليه و آله و درخواست آن حضرت از درگاه الهى بوده كه چنين برنامه اى انجام شود؛ و در واقع خداوند دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله را اجابت فرمود.</big> | <big>يكى از نكاتى كه در هيچ منبع ديگرى به چشم نمى خورد و به بركت كلام امام هادى عليه السلام در زيارت غدير از آن اطلاع يافته ايم اين است كه مراسم غدير تكليفى سخت از جانب خداوند بر پيامبرصلى الله عليه و آله نبوده، بلكه اين دعاى پيامبرصلى الله عليه و آله و درخواست آن حضرت از درگاه الهى بوده كه چنين برنامه اى انجام شود؛ و در واقع خداوند دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله را اجابت فرمود.</big> | ||
<big>در فراز اولِ آنچه نقل شد اين عبارت صريح را در اين باره مى بينيم: خداوند دعاى | <big>در فراز اولِ آنچه نقل شد اين عبارت صريح را در اين باره مى بينيم: خداوند دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله را درباره تو اجابت كرد و در نتيجه به او امر كرد كه مقام تو را براى امتش اظهار كند.</big> | ||
<big>'''ب) هدف از غدير'''</big> | <big>'''ب) هدف از غدير'''</big> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
<big>ديگرى ترس جانى از شر منافقين كه بخواهند قبل از مراسم يا همزمان با آن و يا بعد از آن به مقام نبوت آسيبى برسانند كه باعث آشفتگى در جامعه مسلمين شود.</big> | <big>ديگرى ترس جانى از شر منافقين كه بخواهند قبل از مراسم يا همزمان با آن و يا بعد از آن به مقام نبوت آسيبى برسانند كه باعث آشفتگى در جامعه مسلمين شود.</big> | ||
<big>اينجا بود كه خداوند با آيه تبليغ انجام منظم چنان مراسمى و نيز حفظ جان | <big>اينجا بود كه خداوند با آيه تبليغ انجام منظم چنان مراسمى و نيز حفظ جان پيامبر صلى الله عليه و آله را ضمانت نمود، و اكنون با فكرى آسوده مى توانست برنامهاى سه روزه تدارك شود و برنامه هاى مختلف آن طراحى گردد.</big> | ||
<big>با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، مىتوان به علت نزول اين آيه پى برد. به عبارت ديگر بايد از انجام منظم چنان مراسم مفصلى كه صد و بيست هزار نفر در جاى جاى آن مشاركت داشتند تعجب كرد، كه پاسخ اين تعجب همان ضمانت الهى در «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» است.</big> | <big>با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، مىتوان به علت نزول اين آيه پى برد. به عبارت ديگر بايد از انجام منظم چنان مراسم مفصلى كه صد و بيست هزار نفر در جاى جاى آن مشاركت داشتند تعجب كرد، كه پاسخ اين تعجب همان ضمانت الهى در «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» است.</big> | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
== <big>آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»</big><ref>صافّات/۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۸۷-۳۳۸. سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۷۹-۱۸۶.</ref> == | == <big>آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»</big><ref>صافّات/۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۸۷-۳۳۸. سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۷۹-۱۸۶.</ref> == | ||
<big>بزرگ ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه اى راه گريز نماند.</big> | <big>بزرگ ترين [[امتحان الهی|امتحان]] بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه اى راه گريز نماند.</big> | ||
<big>در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد.</big> | <big>در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد.</big> | ||
<big> | <big>پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:</big> | ||
<big>«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»:</big> | <big>«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»:</big> | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
<big>تفسيرى كه بر اين آيه از خطبه غدير مى توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى گردد كه شامل همه امت هاى قبل از اسلام مى شود.</big> | <big>تفسيرى كه بر اين آيه از خطبه غدير مى توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى گردد كه شامل همه امت هاى قبل از اسلام مى شود.</big> | ||
<big>مى توان گفت: از شديدترين آياتى كه عبارتى همه جانبه درباره به حساب نياوردن اكثريت مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همين آيه سوره صافات است، زيرا در اين آيه عنوان | <big>مى توان گفت: از شديدترين آياتى كه عبارتى همه جانبه درباره به حساب نياوردن اكثريت مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همين آيه سوره صافات است، زيرا در اين آيه عنوان «[[ضلالت]]» را درباره آنان تثبيت مى نمايد و به بى ايمان بودن اكتفا نمى كند، و از سوى ديگر اكثريت اولين را مورد توجه قرار مى دهد كه اين عنوان شامل همه زمان هاى قبل از خطاب مى شود.</big> | ||
<big>بنابراين معناى آيه باز مى گردد به اينكه از اول خلقت [[آدم علیه السلام|حضرت آدم علیه السلام]] تا روز غدير اكثريت انسان ها نه تنها مؤمن نبوده اند كه گمراه هم بوده اند.</big> | <big>بنابراين معناى آيه باز مى گردد به اينكه از اول خلقت [[آدم علیه السلام|حضرت آدم علیه السلام]] تا روز غدير اكثريت انسان ها نه تنها مؤمن نبوده اند كه گمراه هم بوده اند.</big> | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
<big>در آياتى «اقليت» را موضوع قرار مى دهد و مى فرمايد: «فقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ»<ref>بقره / ۸۸ . </ref>و يا «قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ»<ref>حاقه / ۴۱.</ref>و يا با ظرافت بيشترى مى فرمايد: «ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاًّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»<ref>بقره / ۸۳ . </ref>: «سپس به حق پشت كرديد مگر عده كمى از شما در حالى كه اعراض كننده بوديد».</big> | <big>در آياتى «اقليت» را موضوع قرار مى دهد و مى فرمايد: «فقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ»<ref>بقره / ۸۸ . </ref>و يا «قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ»<ref>حاقه / ۴۱.</ref>و يا با ظرافت بيشترى مى فرمايد: «ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاًّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»<ref>بقره / ۸۳ . </ref>: «سپس به حق پشت كرديد مگر عده كمى از شما در حالى كه اعراض كننده بوديد».</big> | ||
<big>در مواردى اظهار ايمان اكثريت را پوچ مى شمارد و مى فرمايد: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّه إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»<ref>يوسف / ۱۰۶. </ref>«اكثر آنان به خدا ايمان نياورده اند مگر آنكه مشرک هستند».</big> | <big>در مواردى اظهار ايمان اكثريت را پوچ مى شمارد و مى فرمايد: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّه إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»<ref>يوسف / ۱۰۶. </ref>«اكثر آنان به خدا ايمان نياورده اند مگر آنكه مشرک هستند».</big> | ||
<big>و در مواردى ديگر صراحتاً به اكثريت نسبت شرک مى دهد: «كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ».<ref>روم / ۴۲.</ref></big> | <big>و در مواردى ديگر صراحتاً به اكثريت نسبت شرک مى دهد: «كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ».<ref>روم / ۴۲.</ref></big> | ||
<big>آياتى از قرآن اكثريت را در معرض كفر قرار مى دهد و مى فرمايد: «أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ»<ref>نحل / ۸۳ . </ref>«اكثر آنان كافر هستند»؛ و گاهى اين كفر را جهت مى دهد: «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ»<ref>روم/۸. غافر/۵۹.</ref></big>: | <big>آياتى از قرآن اكثريت را در معرض كفر قرار مى دهد و مى فرمايد: «أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ»<ref>نحل / ۸۳ . </ref>«اكثر آنان كافر هستند»؛ و گاهى اين كفر را جهت مى دهد: «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ»<ref>روم/۸. غافر/۵۹.</ref></big>: | ||
خط ۳۹۲: | خط ۳۸۸: | ||
'''<big>اكثريت قوم ابراهيم عليه السلام</big>''' | '''<big>اكثريت قوم ابراهيم عليه السلام</big>''' | ||
<big>حضرت | <big>[[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم علیه السلام]] در مقابل قومى قرار مى گيرد كه بت پرستند و يک تنه در برابر آن اكثريت متفق مى ايستد و سخن حق خود را مى گويد و از اقليت بودن خود نمى هراسد:</big> | ||
<big>«إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِى بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ»<ref>زخرف / ۲۶.</ref>: «آنگاه كه ابراهيم به پدر و قومش گفت: من از آنچه شما مى پرستيد بيزارم».</big> | <big>«إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِى بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ»<ref>زخرف / ۲۶.</ref>: «آنگاه كه ابراهيم به پدر و قومش گفت: من از آنچه شما مى پرستيد بيزارم».</big> | ||
خط ۴۵۰: | خط ۴۴۶: | ||
<big>از اين عجيب تر پاسخ هارون است كه اكثريت او را تنها گذاشتند و تصميم به قتل او گرفتند، و اين نشانه كمال بى اعتمادى به اكثريت است.</big> | <big>از اين عجيب تر پاسخ هارون است كه اكثريت او را تنها گذاشتند و تصميم به قتل او گرفتند، و اين نشانه كمال بى اعتمادى به اكثريت است.</big> | ||
<big>يعنى حضرت | <big>يعنى [[موسی علیه السلام|حضرت موسی علیه السلام]] با توجه به اينكه اكثريت ايمان دارند و اگر هم مشكلى پيش آيد همان اكثريت لااقل به فاصله چهل روز مى توانند هارون را كمک كنند تا او باز گردد با مردم خداحافظى كرد و به كوه طور رفت. آيا احتمال مى داد همه او را تنها بگذارند؟ آيا احتمال مى داد حتى تصميم به قتل او بگيرند؟</big> | ||
<big>قرآن اين صحنه را از قول هارون چنين نقل مى كند: «قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِى، فَلا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»<ref>اعراف / ۱۵۰. </ref></big>: | <big>قرآن اين صحنه را از قول هارون چنين نقل مى كند: «قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِى، فَلا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»<ref>اعراف / ۱۵۰. </ref></big>: |