۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
<big>يك آيه عيناً آورده شده كه همان آيه تبليغ است. آيه ديگر «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ» است كه در قالب كلام پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به مردم ذكر شده و كلمه اول آن از لسان حضرت به صورت «الَسْتُ اوْلى ...» آمده است. آيه سوم «فَما آمَنَ معه الا قليل» است كه به صورت تفسير شده مورد ايمان مطرح شده، و آخرين آيه از سوره هود است كه قسمت آخر آن از جمله «فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ» به صورت »وَ لا زادَ اكْثَرُهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ» ذكر شده است.</big> | <big>يك آيه عيناً آورده شده كه همان آيه تبليغ است. آيه ديگر «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ» است كه در قالب كلام پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به مردم ذكر شده و كلمه اول آن از لسان حضرت به صورت «الَسْتُ اوْلى ...» آمده است. آيه سوم «فَما آمَنَ معه الا قليل» است كه به صورت تفسير شده مورد ايمان مطرح شده، و آخرين آيه از سوره هود است كه قسمت آخر آن از جمله «فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ» به صورت »وَ لا زادَ اكْثَرُهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ» ذكر شده است.</big> | ||
<big>اين فراز از [[ | <big>اين فراز از [[زیارت غدیریه]] هشت جهت بسيار مهم از واقعه غدير را موشكافى كرده است كه در منابع ديگر به چشم نمى خورد:</big> | ||
<big>'''الف) غدير استجابت دعاى رسول صلى الله عليه و آله'''</big> | <big>'''الف) غدير استجابت دعاى رسول صلى الله عليه و آله'''</big> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
<big>يكى حج و ديگرى ولايت؛ نزول آيه تبليغ در نزديكى غدير به ما مى فهماند كه مسئله خاصى پيش آمده كه لازمه اش نزول اين آيه بوده است.</big> | <big>يكى حج و ديگرى ولايت؛ نزول آيه تبليغ در نزديكى غدير به ما مى فهماند كه مسئله خاصى پيش آمده كه لازمه اش نزول اين آيه بوده است.</big> | ||
<big>در اين فرازِ زيارت علت نزول آيه را دو جهت بيان كرده است: يكى ترس از فتنه | <big>در اين فرازِ زيارت علت نزول آيه را دو جهت بيان كرده است: يكى ترس از [[فتنه]] فاسقین كه بخواهند چنان مراسم عظيمى را بر هم زنند و نتيجه آن شود كه اگر آن مجلس برگزار نمى شد بهتر بود.</big> | ||
<big>ديگرى ترس جانى از شر منافقين كه بخواهند قبل از مراسم يا همزمان با آن و يا بعد از آن به مقام نبوت آسيبى برسانند كه باعث آشفتگى در جامعه مسلمين شود.</big> | <big>ديگرى ترس جانى از شر منافقين كه بخواهند قبل از مراسم يا همزمان با آن و يا بعد از آن به مقام نبوت آسيبى برسانند كه باعث آشفتگى در جامعه مسلمين شود.</big> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
<big>اينجا بود كه خداوند با آيه تبليغ انجام منظم چنان مراسمى و نيز حفظ جان پيامبر صلى الله عليه و آله را ضمانت نمود، و اكنون با فكرى آسوده مى توانست برنامهاى سه روزه تدارك شود و برنامه هاى مختلف آن طراحى گردد.</big> | <big>اينجا بود كه خداوند با آيه تبليغ انجام منظم چنان مراسمى و نيز حفظ جان پيامبر صلى الله عليه و آله را ضمانت نمود، و اكنون با فكرى آسوده مى توانست برنامهاى سه روزه تدارك شود و برنامه هاى مختلف آن طراحى گردد.</big> | ||
<big>با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، | <big>با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، مى توان به علت نزول اين آيه پى برد. به عبارت ديگر بايد از انجام منظم چنان مراسم مفصلى كه صد و بيست هزار نفر در جاى جاى آن مشاركت داشتند تعجب كرد، كه پاسخ اين تعجب همان ضمانت الهى در «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» است.</big> | ||
<big>'''د) حرارت غدير'''</big> | <big>'''د) حرارت غدير'''</big> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
<big>'''ح) چرا مؤمنين كم اند؟'''</big> | <big>'''ح) چرا مؤمنين كم اند؟'''</big> | ||
<big>با آن | <big>با آن [[ابلاغ غدیر|تبلیغ]] عظيم در غدير، آيا احتمال مىرفت حتى يک نفر مؤمن نباشد؟ پس چرا چنين شد كه فقط عده كمى ايمان آوردند؟ اين تعجبى ندارد كه زحمات همه انبياء عليهم السلام با چنين برخوردى رو به رو مى شد و اين مردم بودند كه در پى هواهاى خود حق را عمداً كنار مى گذاشتند و با باطل همراه مى شدند! با اشار به دو آيه قرآن اين گذشته مكرر امت ها درباره مسلمانان نيز بيان شده است.</big> | ||
<big>در يک آيه سخن از قِلّت مؤمنان و در آيه ديگر زيانكارى اكثريت به ميان آمده است:</big> | <big>در يک آيه سخن از قِلّت مؤمنان و در آيه ديگر زيانكارى اكثريت به ميان آمده است:</big> | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اَكْثَرُ الاَوَّلينَ، وَ اللَّهُ لَقَدْ اَهْلَكَ الاَوَّلينَ، وَ هُوَ مُهْلِكُ الْآخِرينَ. قالَ اللَّهُ تَعالى : «اَلَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ»:</big> | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اَكْثَرُ الاَوَّلينَ، وَ اللَّهُ لَقَدْ اَهْلَكَ الاَوَّلينَ، وَ هُوَ مُهْلِكُ الْآخِرينَ. قالَ اللَّهُ تَعالى : «اَلَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ»:</big> | ||
<big>اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان هلاک شدند، و خداوند آنها را | <big>اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان هلاک شدند، و خداوند آنها را هلاک نمود و اوست كه آيندگان را هلاک خواهد كرد. خداى تعالى مى فرمايد: «اَلَمْنُهْلِكِ الاَوَّلينَ ...»:</big> | ||
<big>«آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پى آنان ديگران را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين مى كنيم. واى بر مكذبين در آن روز».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ . </ref></big> | <big>«آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پى آنان ديگران را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين مى كنيم. واى بر مكذبين در آن روز».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ . </ref></big> | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
<big>براى بيان كامل آيه كوتاهى كه در خطابه بسيار بلند غدير، دنيايى از اعتقاد براى ما به ارمغان آورده (آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ») لازم است در سه جهت توضيح بيشترى داده شود:</big> | <big>براى بيان كامل آيه كوتاهى كه در خطابه بسيار بلند غدير، دنيايى از اعتقاد براى ما به ارمغان آورده (آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ») لازم است در سه جهت توضيح بيشترى داده شود:</big> | ||
<big>ريشه قرآنى مسئله | <big>ريشه قرآنى مسئله اقلیت و اكثريت.</big> | ||
<big>تجربه عملى اكثريت در امت هاى گذشته تا امروز.</big> | <big>تجربه عملى اكثريت در امت هاى گذشته تا امروز.</big> | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
<big>'''ب) نفى اكثريت در ايمان'''</big> | <big>'''ب) نفى اكثريت در ايمان'''</big> | ||
<big>هدف از ارسال [[ | <big>هدف از ارسال [[انبیاء علیهم السلام]] ايمان و اعتقاد واقعى مردم است، و بدون شک اين حجج الهى با رقم ۱۲۴۰۰۰ پيامبر صلى الله عليه وآله و [[ائمه اثنی عشر|دوازده امام معصوم عليهم السلام]] و در سايه سار ايشان علما و مؤمنين هر قومى، نهايت تلاش خود را در گستره زمين براى هدايت مردم به ايمان به حق تعالى و پيامدهاى اين اعتقاد به كار گرفته اند.</big> | ||
<big>با اين برنامه گسترده الهى، قرآن را كه ورق بزنيم ۱۴ آيه به صراحت اكثريت را «غير مؤمن» مى خواند و در ۸ آيه عنوان «كفر» را به جاى ايمان به اكثريت نسبت مى دهد.</big> | <big>با اين برنامه گسترده الهى، قرآن را كه ورق بزنيم ۱۴ آيه به صراحت اكثريت را «غير مؤمن» مى خواند و در ۸ آيه عنوان «كفر» را به جاى ايمان به اكثريت نسبت مى دهد.</big> | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
<big>آياتى از قرآن اكثريت را در معرض كفر قرار مى دهد و مى فرمايد: «أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ»<ref>نحل / ۸۳ . </ref>«اكثر آنان كافر هستند»؛ و گاهى اين كفر را جهت مى دهد: «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ»<ref>روم/۸. غافر/۵۹.</ref></big>: | <big>آياتى از قرآن اكثريت را در معرض كفر قرار مى دهد و مى فرمايد: «أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ»<ref>نحل / ۸۳ . </ref>«اكثر آنان كافر هستند»؛ و گاهى اين كفر را جهت مى دهد: «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ»<ref>روم/۸. غافر/۵۹.</ref></big>: | ||
<big>«بسيارى از مردم به ملاقات پروردگار (قيامت) كافرند».</big> | <big>«بسيارى از مردم به ملاقات پروردگار ([[قيامت]]) كافرند».</big> | ||
<big>و گاهى تمايل به كفر را درباره اكثريت مطرح مى كند و مى فرمايد: «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا»<ref>مائده/۸۰.</ref>: «مى بينى بسيارى از آنان را كه كافران را دوست مى دارند».</big> | <big>و گاهى تمايل به كفر را درباره اكثريت مطرح مى كند و مى فرمايد: «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا»<ref>مائده/۸۰.</ref>: «مى بينى بسيارى از آنان را كه كافران را دوست مى دارند».</big> | ||
خط ۴۳۰: | خط ۴۳۰: | ||
<big>آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بتهايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى ورزيد».</big> | <big>آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بتهايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى ورزيد».</big> | ||
<big>مسئله عجل و سامرى مرحله عجيب ترى بود كه نشان داد مردم با | <big>مسئله عجل و سامرى مرحله عجيب ترى بود كه نشان داد مردم با [[غیبت]] پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مى دهند و اين اكثريتِ به ظاهر تسليمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى گردند.</big> | ||
<big>«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ»<ref>اعراف / ۱۴۸.</ref></big>: | <big>«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ»<ref>اعراف / ۱۴۸.</ref></big>: | ||
خط ۴۷۲: | خط ۴۷۲: | ||
<big>«وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ»<ref>هود/۵۹.</ref>: «و قوم عاد آيات پروردگارشان را انكار كردند و از رسولانش سرپيچى نمودند و از دستور هر جبار عنيدى پيروى نمودند».</big> | <big>«وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ»<ref>هود/۵۹.</ref>: «و قوم عاد آيات پروردگارشان را انكار كردند و از رسولانش سرپيچى نمودند و از دستور هر جبار عنيدى پيروى نمودند».</big> | ||
<big>در موردى ديگر برخورد جاهلانه آنان با پيامبران و سپس نزول عذاب الهى را چنين ترسيم مى نمايد: «وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ ... قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا ... فَأَصْبَحُوا لا يُرى إِلاّ مَساكِنُهُمْ كَذلِكَ نَجْزِى الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ»<ref>احقاف/۲۱-۲۵.</ref>: «به يادآور برادر قوم عاد (يعنى | <big>در موردى ديگر برخورد جاهلانه آنان با پيامبران و سپس نزول عذاب الهى را چنين ترسيم مى نمايد: «وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ ... قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا ... فَأَصْبَحُوا لا يُرى إِلاّ مَساكِنُهُمْ كَذلِكَ نَجْزِى الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ»<ref>احقاف/۲۱-۲۵.</ref>: «به يادآور برادر قوم عاد (يعنى [[هود علیه السلام|حضرت هود علیه السلام]]) را كه قوم خود را ترسانيد ... گفتند: آيا آمده اى ما را از اعتقاد به خدايانمان برگردانى؟ ... عذاب الهى چنان بود كه صبح كردند در حالى كه فقط خانه هاى بى صاحبشان ديده مىشد، و ما اين گونه قوم مجرم را جزا مى دهيم».</big> | ||
<big>'''اكثريت اصحاب رسّ'''</big> | <big>'''اكثريت اصحاب رسّ'''</big> | ||
خط ۴۸۸: | خط ۴۸۸: | ||
<big>در آيه اى «قوم تُبَّع» را كنار «اصحاب الايْكة» با كلمه «كلّ» مى آورد و همه آنان را مستحق عذاب مى شمارد: «وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ، كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ»<ref>ق / ۱۴. </ref></big>: | <big>در آيه اى «قوم تُبَّع» را كنار «اصحاب الايْكة» با كلمه «كلّ» مى آورد و همه آنان را مستحق عذاب مى شمارد: «وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ، كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ»<ref>ق / ۱۴. </ref></big>: | ||
<big>«اصحاب ايْكَه و قوم تُبَّع، هر | <big>«اصحاب ايْكَه و قوم تُبَّع، هر يک پيامبران را تكذيب كردند؛ و وعده عذاب را سزاوار شدند».</big> | ||
<big>'''اكثريت اصحاب حِجر'''</big> | <big>'''اكثريت اصحاب حِجر'''</big> | ||
خط ۵۰۰: | خط ۵۰۰: | ||
<big>تا اينجا با مرورى بر تاريخ انبياء و امت هايشان معلوم شد كه هميشه اكثريت قريب به اتفاق و در مواردى همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمايندگان خداوند برخاستهاند و اين گونه سقوط ارزش چنين مردمى تا آنجا پيش رفته كه نه تنها خداوند نظر رحمت خويش را از آنان برداشته؛ بلكه بر آنان غضب كرده، و در اين غضب بر تنبيه آنان اكتفا نفرموده و عنوان «[[انتقام]]» را مطرح كرده، و در يک زمان كوتاه همه آنان را نابود كرده و زمين را از لوث وجودشان پاک نموده است.</big> | <big>تا اينجا با مرورى بر تاريخ انبياء و امت هايشان معلوم شد كه هميشه اكثريت قريب به اتفاق و در مواردى همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمايندگان خداوند برخاستهاند و اين گونه سقوط ارزش چنين مردمى تا آنجا پيش رفته كه نه تنها خداوند نظر رحمت خويش را از آنان برداشته؛ بلكه بر آنان غضب كرده، و در اين غضب بر تنبيه آنان اكتفا نفرموده و عنوان «[[انتقام]]» را مطرح كرده، و در يک زمان كوتاه همه آنان را نابود كرده و زمين را از لوث وجودشان پاک نموده است.</big> | ||
<big>حتى قوم [[یونس علیه السلام|حضرت یونس علیه السلام]] با آن حضرت به مخالفت پرداختند و اين ضديت چنان فراگير شد كه از سوى خداوند تهديد به عذاب شدند، و باز در برابر حق مقاومت كردند تا آثار عذاب ظاهر شد.</big> | <big>حتى قوم [[یونس علیه السلام|حضرت یونس علیه السلام]] با آن حضرت به مخالفت پرداختند و اين ضديت چنان فراگير شد كه از سوى خداوند تهديد به عذاب شدند، و باز در برابر حق [[مقاومت]] كردند تا آثار عذاب ظاهر شد.</big> | ||
<big>آنان همه مراحل امت هاى گذشته را پيمودند، و فقط اين سعادت را داشتند كه با ديدن آثار عذاب دست از كفر خود برداشتند و ايمان آوردند و خداوند هم عذاب را باز پس فرستاد: «... إِلاّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ»<ref>يونس / ۶۸ . </ref>: «... مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند عذاب خوار كننده را از آنان بر طرف كرديم».</big> | <big>آنان همه مراحل امت هاى گذشته را پيمودند، و فقط اين سعادت را داشتند كه با ديدن آثار عذاب دست از كفر خود برداشتند و ايمان آوردند و خداوند هم عذاب را باز پس فرستاد: «... إِلاّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ»<ref>يونس / ۶۸ . </ref>: «... مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند عذاب خوار كننده را از آنان بر طرف كرديم».</big> | ||
خط ۵۲۶: | خط ۵۲۶: | ||
<big>جنگ هاى بدر و احد و خندق و حنين لشكركشى بت پرستان بود، و در خيبر جنگ يهوديان نيز بدان افزوده شدند. گروهى ديگر نصاراى نجران بودند كه با آن جمعيت عظيم جزيه را پذيرفتند ولى سخن حق را نپذيرفتند با آنكه مسئله مباهله نيز مطرح شد. از آخرين جنگ هاى حضرت جنگ موته با روميان بود كه اكثريت مسيحى بودند.</big> | <big>جنگ هاى بدر و احد و خندق و حنين لشكركشى بت پرستان بود، و در خيبر جنگ يهوديان نيز بدان افزوده شدند. گروهى ديگر نصاراى نجران بودند كه با آن جمعيت عظيم جزيه را پذيرفتند ولى سخن حق را نپذيرفتند با آنكه مسئله مباهله نيز مطرح شد. از آخرين جنگ هاى حضرت جنگ موته با روميان بود كه اكثريت مسيحى بودند.</big> | ||
<big>روزگار ده ساله بعد از هجرت دائماً درگير ودار اين جنگ ها و چندين جنگ كوچک تر سپرى شد و دورانى بود كه حضرت با اقليت خويش به جنگ اكثريت | <big>روزگار ده ساله بعد از هجرت دائماً درگير ودار اين جنگ ها و چندين جنگ كوچک تر سپرى شد و دورانى بود كه حضرت با اقليت خويش به جنگ اكثريت مى رفت، و در واقع اين اكثريت بودند كه براى نماينده خداوند روز آرامى باقى نگذاشتند.</big> | ||
<big>اگر در كنار اين اكثريتِ به جنگ برخاسته با پيامبرصلى الله عليه وآله اكثريت انسان هاى روى زمين در آن زمان را يعنى رومِ مسيحى و ايرانِ زرتشتى و هند و چينِ بت پرست را اضافه كنيم معلوم مى شود مسلمانان هنوز در اقليتى كوچک در برابر اكثريتى عظيم بودند، و اين مرحله نيز بيدارباشى براى درک بى ارزشى اكثريت است.</big> | <big>اگر در كنار اين اكثريتِ به جنگ برخاسته با پيامبرصلى الله عليه وآله اكثريت انسان هاى روى زمين در آن زمان را يعنى رومِ مسيحى و ايرانِ زرتشتى و هند و چينِ بت پرست را اضافه كنيم معلوم مى شود مسلمانان هنوز در اقليتى كوچک در برابر اكثريتى عظيم بودند، و اين مرحله نيز بيدارباشى براى درک بى ارزشى اكثريت است.</big> | ||
<big>دشمنان داخلى | <big>دشمنان داخلى پيامبر صلى الله عليه و آله: بُعد ديگر مسئله، تقسيم داخلى مسلمانان از نظر اقليت و اكثريت بود. هر چه تعداد مسلمانان رو به كثرت مىنهاد مؤمنين واقعى در اقليت قرار مى گرفتند و منافقين و سست اعتقادان اكثريت را تشكيل مى دادند، و روز به روز انسجام بيشترى بر ضد خدا و رسولش مى يافتند، به گونه اى كه در سالهاى آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله مسئله نفاق بسيارى از آيات قرآن و حتى یک سوره كاملِ آن را به خود اختصاص داد.</big> | ||
<big>حدود ۵۰ آيه قرآن در ۱۲ سوره - كه همه در سال هاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه نازل شده اند - درباره منافقين و برنامه ها و رفتار و كردارشان است و در ۱۵ آيه عنوان «نفاق» و «منافق»، رسماً مطرح شده<ref>آيات مربوط به منافقين عبارتند از: آل عمران/۱۵۲، ۱۶۷. نساء/۶۰، ۶۱، ۸۱، ۸۸، ۸۹، ۱۳۸، ۱۳۹. مائده/۴۱، ۵۲، ۶۰. انفال/۴۹. توبه/۶۴، ۶۶، ۶۷، ۶۸، ۷۳، ۷۴، ۷۹، ۸۱، ۸۳، ۱۰۱، ۱۲۴، ۱۲۷. احزاب/۱۲، ۱۳، ۵۷، ۶۰، ۶۱، ۷۳. محمد/۹، ۱۶، ۲۰، ۲۳. فتح/۶، ۱۱. مجادله/۸، ۱۴، ۲۰. حدید/۱۳، ۱۴. حشر/۱۱، ۱۲. منافقون/ همه آیات.</ref>و يک سوره كامل نيز به نام «منافقين» نام گذارى شده است.</big> | <big>حدود ۵۰ آيه قرآن در ۱۲ سوره - كه همه در سال هاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه نازل شده اند - درباره منافقين و برنامه ها و رفتار و كردارشان است و در ۱۵ آيه عنوان «نفاق» و «منافق»، رسماً مطرح شده<ref>آيات مربوط به منافقين عبارتند از: آل عمران/۱۵۲، ۱۶۷. نساء/۶۰، ۶۱، ۸۱، ۸۸، ۸۹، ۱۳۸، ۱۳۹. مائده/۴۱، ۵۲، ۶۰. انفال/۴۹. توبه/۶۴، ۶۶، ۶۷، ۶۸، ۷۳، ۷۴، ۷۹، ۸۱، ۸۳، ۱۰۱، ۱۲۴، ۱۲۷. احزاب/۱۲، ۱۳، ۵۷، ۶۰، ۶۱، ۷۳. محمد/۹، ۱۶، ۲۰، ۲۳. فتح/۶، ۱۱. مجادله/۸، ۱۴، ۲۰. حدید/۱۳، ۱۴. حشر/۱۱، ۱۲. منافقون/ همه آیات.</ref>و يک سوره كامل نيز به نام «منافقين» نام گذارى شده است.</big> | ||
خط ۵۳۶: | خط ۵۳۶: | ||
<big>در اين آيات به باطن كثيف آنان كه كفر محض و ضديت با خدا و رسول و دين الهى است تصريح گرديده و دو رو بودن آنان در گفتار با جمله «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ»<ref>فتح / ۱۱.</ref>برايشان نشانى هميشگى اعلام شده است.</big> | <big>در اين آيات به باطن كثيف آنان كه كفر محض و ضديت با خدا و رسول و دين الهى است تصريح گرديده و دو رو بودن آنان در گفتار با جمله «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ»<ref>فتح / ۱۱.</ref>برايشان نشانى هميشگى اعلام شده است.</big> | ||
<big>از جلسات محرمانه آنان با عنوان «نجوى» سخن به ميان آمده، و دوستى با دشمنان خدا و ارتباط با كفار و سرعت آنان به سخنان كفر آميز و سوء ظنشان نسبت به خداوند تعالى به عنوان مشخصه هاى آنان مطرح شده است. از رفتار آنان تمسخر نسبت به آيات الهى و قرآن، و جسارت و اعتراض و اذيت نسبت به ساحت قدس | <big>از جلسات محرمانه آنان با عنوان «نجوى» سخن به ميان آمده، و دوستى با دشمنان خدا و ارتباط با كفار و سرعت آنان به سخنان كفر آميز و سوء ظنشان نسبت به خداوند تعالى به عنوان مشخصه هاى آنان مطرح شده است. از رفتار آنان تمسخر نسبت به آيات الهى و قرآن، و جسارت و اعتراض و اذيت نسبت به ساحت قدس پيامبر صلى الله عليه و آله بوده، و امر به منكر نهى از معروف، صفات و كردار بارز آنان است كه قرآن به ميان آورده است.</big> | ||
<big>آنگاه دستور برخورد با منافقين و تندى در رفتار با آنان مطرح شده و عنوان «طَبَعَ اللَّه عَلى قُلُوبِهِمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله / ۱۶. </ref>با لعنت و كوردلى در آيه «لَعَنَهُمُ اللَّه فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله / ۲۳. </ref>بر پيشانى آنان نقش بسته است.</big> | <big>آنگاه دستور برخورد با منافقين و تندى در رفتار با آنان مطرح شده و عنوان «طَبَعَ اللَّه عَلى قُلُوبِهِمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله / ۱۶. </ref>با لعنت و كوردلى در آيه «لَعَنَهُمُ اللَّه فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله / ۲۳. </ref>بر پيشانى آنان نقش بسته است.</big> | ||
خط ۵۴۲: | خط ۵۴۲: | ||
<big>آنگاه اين لعنت با شدت بيشترى مطرح شده كه «مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا، أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً».<ref>احزاب / ۶۱ . </ref>و آن قدر مورد نفرت خداوند واقع شده اند كه فرموده: «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ»<ref>توبه / ۸۳ . </ref>«بر كسى از آنان كه مى ميرد نماز مگذار و بر قبر او توقف مكن»، و پايان خط نفاق با «لِيُعَذِّبَ اللَّه الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ...»<ref>احزاب / ۷۳. </ref>نشان داده شده است.</big> | <big>آنگاه اين لعنت با شدت بيشترى مطرح شده كه «مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا، أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً».<ref>احزاب / ۶۱ . </ref>و آن قدر مورد نفرت خداوند واقع شده اند كه فرموده: «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ»<ref>توبه / ۸۳ . </ref>«بر كسى از آنان كه مى ميرد نماز مگذار و بر قبر او توقف مكن»، و پايان خط نفاق با «لِيُعَذِّبَ اللَّه الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ...»<ref>احزاب / ۷۳. </ref>نشان داده شده است.</big> | ||
<big>همه اين فرازها، گوياى حضور طيف وسيعى به نام منافقين در جامعه مسلمانان است كه هر چه شهادت | <big>همه اين فرازها، گوياى حضور طيف وسيعى به نام منافقين در جامعه مسلمانان است كه هر چه شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله نزديک تر مى شد اقدامات خود را علنى كرده وسعت مى دادند و عده بيشترى را با خود همدست مى نمودند، به طورى كه در آستانه رحلت حضرت اكثريتى عظيم يا رسماً منافق بودند و يا از هواداران و طرفداران ثابت قدم و فداكار و قابل اعتماد آنان به شمار مى آمدند، و از اين حقيقت بزرگ پس از رحلت حضرتش آنگاه پرده برداشته شد كه به نصرت طلبى بزرگ نماينده خداوند يعنى على و زهرا عليهما السلام پاسخ منفى دادند و آنان را تنها گذاشتند.</big> | ||
'''<big>اكثريت منافق هنگام رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله</big>''' | '''<big>اكثريت منافق هنگام رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله</big>''' | ||
<big>اين مشكل در حيات | <big>اين مشكل در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله تا آنجا پيش رفته بود كه حضرت براى اعلام ولايت و خلافت بعد از خود در غدير احساس خطر جدى مى كرد و اين خطر را صراحتاً مربوط به حضور منافقين مى دانست، چنانكه در آغاز خطبه غدير با تصريح به اين اقليت و اكثريت فرمود:</big> | ||
<big>وَ سَأَلْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ، لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ...<ref>اسرار غدير: ص۱۳۹-۱۴۰ بخش۲.</ref></big>: | <big>وَ سَأَلْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ، لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ...<ref>اسرار غدير: ص۱۳۹-۱۴۰ بخش۲.</ref></big>: |