پرش به محتوا

طبری و طرق حدیث غدیر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<ref>۲۳. الفهرست، ص ۲۸۸. (تصحیح تجدد).</ref>آنهایی که با نام محمد بن جریر طبری آشنا هستند، تاریخ طبری وی را نیز در یاد دارند، اثری که از جمله منابع معتبر در سیره نویسی و تاریخ‌نگاری اسلام به‌شمار می‌آید. همچنین تفسیر طبری بر قرآن کریم نیز از جمله آثار ماندگار و مورد استفاده ای است که از این مورخ و مفسر نامدار به یادگار مانده است.
<ref>1. الفهرست، ص ۲۸۸. (تصحیح تجدد).</ref>آنهایی که با نام محمد بن جریر طبری آشنا هستند، تاریخ طبری وی را نیز در یاد دارند، اثری که از جمله منابع معتبر در سیره نویسی و تاریخ‌نگاری اسلام به‌شمار می‌آید. همچنین تفسیر طبری بر قرآن کریم نیز از جمله آثار ماندگار و مورد استفاده ای است که از این مورخ و مفسر نامدار به یادگار مانده است.


به تازگی و به کوشش رسول جعفریان مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام، متن عربی کتاب «فضایل علی ابن ابی طالب علیه السلام و کتاب الولایة» طبری تصحیح و از سوی «انتشارات دلیل» روانه بازار نشر شده است. این کتاب کم حجم، بخش‌های به جای مانده از کتاب اصلی است که تا کنون به دست آمده است.
به تازگی و به کوشش رسول جعفریان مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام، متن عربی کتاب «فضایل علی ابن ابی طالب علیه السلام و کتاب الولایة» طبری تصحیح و از سوی «انتشارات دلیل» روانه بازار نشر شده است. این کتاب کم حجم، بخش‌های به جای مانده از کتاب اصلی است که تا کنون به دست آمده است.
خط ۲۷: خط ۲۷:
عنوان '''کتاب الولایة'''افزون بر آن که مکرر توسط استفاده‌کنندگان از این اثر بکار رفته توسط ابن شهر آشوب در اثری کتابشناسانه عنوان شده است. <ref>معالم العلماء، ص ۱۰۶، ش ۷۱۵ و بنگرید: عمدة عیون صحاح الاخبار، ص ۱۵۷.</ref>
عنوان '''کتاب الولایة'''افزون بر آن که مکرر توسط استفاده‌کنندگان از این اثر بکار رفته توسط ابن شهر آشوب در اثری کتابشناسانه عنوان شده است. <ref>معالم العلماء، ص ۱۰۶، ش ۷۱۵ و بنگرید: عمدة عیون صحاح الاخبار، ص ۱۵۷.</ref>


عنوان دیگر '''الرد علی الحرقوصیه''' در رجال النجاشی آمده و تصریح شده است که کتابی است از طبری مورخ عامی مذهب درباره حدیث غدیر: «له کتاب الرد علی الحرقوصیة، ذکر طرق خبر یوم الغدیر». <ref>رجال النجاشی، ص ۳۲۲، ش ۸۷۹.</ref> ابن طاوس نیز تصریح کرده است که طبری نام کتابش را الرد علی الحرقوصیه گذاشته است. <ref>۱۰.  اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۳۰. </ref>  
عنوان دیگر '''الرد علی الحرقوصیه''' در رجال النجاشی آمده و تصریح شده است که کتابی است از طبری مورخ عامی مذهب درباره حدیث غدیر: «له کتاب الرد علی الحرقوصیة، ذکر طرق خبر یوم الغدیر». <ref>رجال النجاشی، ص ۳۲۲، ش ۸۷۹.</ref> ابن طاوس نیز تصریح کرده است که طبری نام کتابش را الرد علی الحرقوصیه گذاشته است. <ref>11.  اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۳۰. </ref>  


عقیده ابن طاوس بر آن است که انتخاب این نام به این سبب بوده است که احمد بن حنبل از نسل حرقوص بن زهیر، رهبر خوارج بوده و به همین دلیل از سوی طبری این نام انتخاب شده است.<ref>۱۱ الطرائف، ص .۱۴۲</ref>  
عقیده ابن طاوس بر آن است که انتخاب این نام به این سبب بوده است که احمد بن حنبل از نسل حرقوص بن زهیر، رهبر خوارج بوده و به همین دلیل از سوی طبری این نام انتخاب شده است.<ref>12.  الطرائف، ص .۱۴۲</ref>  


روزنتال این احتمال را مطرح کرده است که حرقوص در لغت به معنای مگس یا پشه باشد و به احتمال، طبری این تعبیر را برای ابوبکر بن ابی داود سجستانی، که کتاب الولایة را در رد بر او نوشته است، به قصدتحقیر او، استفاده کرده است.<ref>۱۲. کتابخانه ابن طاوس، ص ۲۸۸.</ref>
روزنتال این احتمال را مطرح کرده است که حرقوص در لغت به معنای مگس یا پشه باشد و به احتمال، طبری این تعبیر را برای ابوبکر بن ابی داود سجستانی، که کتاب الولایة را در رد بر او نوشته است، به قصدتحقیر او، استفاده کرده است.<ref>13. کتابخانه ابن طاوس، ص ۲۸۸.</ref>


شاید بتوان این احتمال را نیز افزود که این نام، اشاره به فلسفه نگارش این اثر دارد که طبری آن را در رد بر فردی ناصبی نگاشته است. از آنجا که خوارج دشمن امام علی علیه السلام بوده‌اند و حرقوص بن زهیر رهبر آنان بوده، طبری چنین نامی را برای کتاب خود انتخاب کرده تا حنابله افراطی را خارجی و ناصبی مسلک نشان دهد. نه آن که بحث از نسب احمد در میان بوده باشد.
شاید بتوان این احتمال را نیز افزود که این نام، اشاره به فلسفه نگارش این اثر دارد که طبری آن را در رد بر فردی ناصبی نگاشته است. از آنجا که خوارج دشمن امام علی علیه السلام بوده‌اند و حرقوص بن زهیر رهبر آنان بوده، طبری چنین نامی را برای کتاب خود انتخاب کرده تا حنابله افراطی را خارجی و ناصبی مسلک نشان دهد. نه آن که بحث از نسب احمد در میان بوده باشد.


عنوان رسالة فی طرق حدیث غدیر نیز، عنوانی است که با مضمون کتاب به راحتی سازگار است. <ref>۱۳ درباره اطلاعات بیشتر در این زمینه، بنگرید: کتابخانه ابن طاوس، ص .۲۸۶</ref> در این میان، کالبرگ عنوان کتاب الولایة و کتاب المناقب را در دو جا آورده است، در حالی که خود وی به این نکته اشاره دارد که ممکن است کتاب الولایه بخشی از کتاب فضائل یا کتاب مناقب بوده باشد. <ref>۱۴.  کتابخانه ابن طاوس، ص ۲۸۶، ش ۱۷۱، ص ۳۹۸ ش ۳۵۶.</ref>
عنوان رسالة فی طرق حدیث غدیر نیز، عنوانی است که با مضمون کتاب به راحتی سازگار است. <ref>14. درباره اطلاعات بیشتر در این زمینه، بنگرید: کتابخانه ابن طاوس، ص .۲۸۶</ref> در این میان، کالبرگ عنوان کتاب الولایة و کتاب المناقب را در دو جا آورده است، در حالی که خود وی به این نکته اشاره دارد که ممکن است کتاب الولایه بخشی از کتاب فضائل یا کتاب مناقب بوده باشد. <ref>15.  کتابخانه ابن طاوس، ص ۲۸۶، ش ۱۷۱، ص ۳۹۸ ش ۳۵۶.</ref>


آنچه در عمل رخ داده، این است که استفاده‌کنندگان از این کتاب، گاه نام کتاب فضائل علی علیه السلام یا مناقب را آورده، اما حدیث غدیر را نقل کرده‌اند، درست همان‌طور که کسانی چون ابن شهر آشوب در مناقب، نام کتاب الولایة را آورده و فضائل را از آن نقل کرده‌اند. پیداست که دقتی در این کار صورت نگرفته است.
آنچه در عمل رخ داده، این است که استفاده‌کنندگان از این کتاب، گاه نام کتاب فضائل علی علیه السلام یا مناقب را آورده، اما حدیث غدیر را نقل کرده‌اند، درست همان‌طور که کسانی چون ابن شهر آشوب در مناقب، نام کتاب الولایة را آورده و فضائل را از آن نقل کرده‌اند. پیداست که دقتی در این کار صورت نگرفته است.
خط ۴۲: خط ۴۲:


== کتاب غدیر و مناقب طبری در اختیار چه کسانی بوده است؟ ==
== کتاب غدیر و مناقب طبری در اختیار چه کسانی بوده است؟ ==
تا آنجا که آگاهیم، این کتاب، در اختیار چندین نفر از مؤلفان، مورخان و محدثان بزرگ اسلامی تا قرن نهم بوده است. <ref>۱۵. شگفت آن که فؤاد سزگین (تاریخ التراث العربی، مجلد الاول، ج ۱، التدوین التاریخی، ص ۱۶۸) به هیچ روی متوجه منقولات این کتاب طبری نشده و از آن در فهرست کتابهای طبری یاد نکرده است. وی تنها در پاورقی همان صفحه، به نقل از بروکلمان و با اشاره به سخن نجاشی، از رساله الرد علی الحرقوصیه یاد نموده، بدون آن که به باقی مانده‌های این اثر مهم در کتابهای بعدی اشاره کند.</ref>
تا آنجا که آگاهیم، این کتاب، در اختیار چندین نفر از مؤلفان، مورخان و محدثان بزرگ اسلامی تا قرن نهم بوده است. <ref>16. شگفت آن که فؤاد سزگین (تاریخ التراث العربی، مجلد الاول، ج ۱، التدوین التاریخی، ص ۱۶۸) به هیچ روی متوجه منقولات این کتاب طبری نشده و از آن در فهرست کتابهای طبری یاد نکرده است. وی تنها در پاورقی همان صفحه، به نقل از بروکلمان و با اشاره به سخن نجاشی، از رساله الرد علی الحرقوصیه یاد نموده، بدون آن که به باقی مانده‌های این اثر مهم در کتابهای بعدی اشاره کند.</ref>


فهرست اجمالی نام این افراد عبارت است از: قاضی نعمان اسماعیلی (م ۳۶۳) که بیشترین نقل را از این کتاب دارد. نجاشی (۳۷۲۴۵۰) که نام را یاد کرده و طریق خود را به آن یادآور شده است. شیخ طوسی (م ۴۶۰) همین‌طور. حموی (م ۶۲۶)که گزارشی از چگونگی تألیف این اثر به دست داده است. ابن بطریق (م ۶۰۰) که به تعداد طرق نقل حدیث غدیر در این کتاب تصریح کرده است. ابن شهر آشوب (م ۵۸۸) که او نیز نام این کتاب را در شرح حال او آورده و در جای دیگر خبر شمار طرق نقل شده برای حدیث غدیر در این کتاب را ارائه کرده و در المناقب، در چندین مورد از آن نقل کرده است. ابن طاووس (م ۶۶۴) نیز که هم از آن یاد و هم نقل کرده است. شمس الدین ذهبی (۷۴۸) که آن را دیده و چندین حدیث از آن نقل کرده است. ابن کثیر (م ۷۷۴) که کتاب را دیده و چندین روایت نقل کرده است وابن حجر (م ۸۵۲) که او نیز کتاب را دیده است.
فهرست اجمالی نام این افراد عبارت است از: قاضی نعمان اسماعیلی (م ۳۶۳) که بیشترین نقل را از این کتاب دارد. نجاشی (۳۷۲۴۵۰) که نام را یاد کرده و طریق خود را به آن یادآور شده است. شیخ طوسی (م ۴۶۰) همین‌طور. حموی (م ۶۲۶)که گزارشی از چگونگی تألیف این اثر به دست داده است. ابن بطریق (م ۶۰۰) که به تعداد طرق نقل حدیث غدیر در این کتاب تصریح کرده است. ابن شهر آشوب (م ۵۸۸) که او نیز نام این کتاب را در شرح حال او آورده و در جای دیگر خبر شمار طرق نقل شده برای حدیث غدیر در این کتاب را ارائه کرده و در المناقب، در چندین مورد از آن نقل کرده است. ابن طاووس (م ۶۶۴) نیز که هم از آن یاد و هم نقل کرده است. شمس الدین ذهبی (۷۴۸) که آن را دیده و چندین حدیث از آن نقل کرده است. ابن کثیر (م ۷۷۴) که کتاب را دیده و چندین روایت نقل کرده است وابن حجر (م ۸۵۲) که او نیز کتاب را دیده است.


در واقع این مطالب به قدری واضح و روشن است که نیازی به اثبات آن نیست. گفتنی است که در سالهای اخیر هیچ‌کس به اندازه استاد علامه مرحوم سید عبد العزیز طباطبایی که عمرش را وقف تحقیق درباره امیر المؤمنین و اهل بیت علیه السلام کرده، به معرفی این اثر نپرداخت. <ref>۱۶. الغدیر فی التراث الاسلامی، صص ۳۵۳۷، اهل البیت فی المکتبة العربیة، صص ۶۶۱ .۶۶۴</ref>
در واقع این مطالب به قدری واضح و روشن است که نیازی به اثبات آن نیست. گفتنی است که در سالهای اخیر هیچ‌کس به اندازه استاد علامه مرحوم سید عبد العزیز طباطبایی که عمرش را وقف تحقیق درباره امیر المؤمنین و اهل بیت علیه السلام کرده، به معرفی این اثر نپرداخت. <ref>17. الغدیر فی التراث الاسلامی، صص ۳۵۳۷، اهل البیت فی المکتبة العربیة، صص ۶۶۱ .۶۶۴</ref>


== انگیزه طبری در تألیف کتاب الولایة ==
== انگیزه طبری در تألیف کتاب الولایة ==
درباره علت تألیف کتاب الولایه از سوی طبری، در چندین منبع، به آن اشاره شده است. خلاصه ما جرا آن است که عالمی سجستانی نام فرزند سجستانی صاحب سنن مطلبی در انکار حدیث غدیر گفت که سبب تألیف این اثر از سوی طبری شد. در متون کلامی شیعه نیز در وقت بحث از غدیر به اشکال ابوبکر عبدالله ابن ابی داود سلیمان سجستانی اشاره شده و به برخورد طبری نیز با او اشارت رفته است. از جمله سید مرتضی در الذخیرة سخن سجستانی را باطل دانسته و به برخورد طبری با او اشاره می‌کند.<ref>۱۷. الذخیرة، ص ۴۴۲ (تصحیح سید احمد حسینی اشکوری) به رغم آن که در هر دو نسخه کتاب، این قید شده که مقصود ابو بکر فرزند ابن ابی داود سجستانی صاحب سنن است، مصحح تصور کرده که آن خطاست و نام خود سجستانی را در متن آورده است!</ref>  
درباره علت تألیف کتاب الولایه از سوی طبری، در چندین منبع، به آن اشاره شده است. خلاصه ما جرا آن است که عالمی سجستانی نام فرزند سجستانی صاحب سنن مطلبی در انکار حدیث غدیر گفت که سبب تألیف این اثر از سوی طبری شد. در متون کلامی شیعه نیز در وقت بحث از غدیر به اشکال ابوبکر عبدالله ابن ابی داود سلیمان سجستانی اشاره شده و به برخورد طبری نیز با او اشارت رفته است. از جمله سید مرتضی در الذخیرة سخن سجستانی را باطل دانسته و به برخورد طبری با او اشاره می‌کند.<ref>18.   الذخیرة، ص ۴۴۲ (تصحیح سید احمد حسینی اشکوری) به رغم آن که در هر دو نسخه کتاب، این قید شده که مقصود ابو بکر فرزند ابن ابی داود سجستانی صاحب سنن است، مصحح تصور کرده که آن خطاست و نام خود سجستانی را در متن آورده است!</ref>  


همو در الشافی با اشاره به این که خبر غدیر را تمامی راویان شیعه و سنی روایت کرده‌اند، به عنوان اشکال، از انکار سجستانی یاد کرده است. شریف مرتضی در پاسخ، جدای از آن که اظهار کرده است که نظر سجستانی، نظر شاذ و نادری است، از تبری بعدی او در مواجه با طبری، از این نظرش هم یاد کرده است. <ref>۱۷. الذخیرة، ص ۴۴۲ به رغم آن که در هر دو نسخه کتاب، این قید شده که مقصود ابو بکر فرزند ابن ابی داود سجستانی صاحب سنن است، مصحح تصور کرده که آن خطاست و نام خود سجستانی را در متن آورده است!</ref>
همو در الشافی با اشاره به این که خبر غدیر را تمامی راویان شیعه و سنی روایت کرده‌اند، به عنوان اشکال، از انکار سجستانی یاد کرده است. شریف مرتضی در پاسخ، جدای از آن که اظهار کرده است که نظر سجستانی، نظر شاذ و نادری است، از تبری بعدی او در مواجه با طبری، از این نظرش هم یاد کرده است. <ref>19. الذخیرة، ص ۴۴۲به رغم آن که در هر دو نسخه کتاب، این قید شده که مقصود ابو بکر فرزند ابن ابی داود سجستانی صاحب سنن است، مصحح تصور کرده که آن خطاست و نام خود سجستانی را در متن آورده است!</ref>


در همین منابع، آمده است که سجستانی این نسبت را تکذیب کرده و گفته است که وی نه اصل حدیث، بلکه منکر این شده است که مسجد غدیرخم آن روزگار هم وجود داشته است.
در همین منابع، آمده است که سجستانی این نسبت را تکذیب کرده و گفته است که وی نه اصل حدیث، بلکه منکر این شده است که مسجد غدیرخم آن روزگار هم وجود داشته است.


== تألیف کتاب الولایة و اتهام به تشیع ==
== تألیف کتاب الولایة و اتهام به تشیع ==
همان گونه که ذهبی اشاره کرده است، طبری به دلیل تألیف این اثر، متهم به تشیع گردید.<ref>۱۹. طرق حدیث من کنت... ص ۶۲: و اظنه بمثل جمع هذا الکتاب نسب الی التشیع.</ref> زیرا اهل حدیث، حدیث غدیر را نمی‌پذیرفتند و اگر هم می‌پذیرفتند، اجازه تألیف کتابی در طرق آن را که می‌توانست دستاویز شیعیان شود، به کسی چون طبری که امامی شناخته شده بود، نمی‌دادند. از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در دوایر اهل حدیث را ارائه می‌کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن همه طریق خودداری ورزیده است.
همان گونه که ذهبی اشاره کرده است، طبری به دلیل تألیف این اثر، متهم به تشیع گردید.<ref>20. طرق حدیث من کنت... ص ۶۲: و اظنه بمثل جمع هذا الکتاب نسب الی التشیع.</ref> زیرا اهل حدیث، حدیث غدیر را نمی‌پذیرفتند و اگر هم می‌پذیرفتند، اجازه تألیف کتابی در طرق آن را که می‌توانست دستاویز شیعیان شود، به کسی چون طبری که امامی شناخته شده بود، نمی‌دادند. از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در دوایر اهل حدیث را ارائه می‌کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن همه طریق خودداری ورزیده است.


اگر نگارش کتابی دیگر از سوی طبری را درباره حدیث الطیر که صحت آن بی تردید افضل بودن امام علی علیه السلام را بر همه صحابه ثابت می‌کند، موردتوجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن‌تر می‌شود. ابن کثیر درباره این کتاب نوشته است: '(و رأیت فیه مجلدا فی جمع طرقه و الفاظه لابی جعفر محمد بن جریر الطبری المفسر صاحب التاریخ) در ادامه اشاره می‌کند که ابوبکر باقلانی کتابی در تضعیف طرق و دلالت این روایت در رد بر کتاب طبری نوشته است.<ref>۲۰. البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۹۰.</ref>
اگر نگارش کتابی دیگر از سوی طبری را درباره حدیث الطیر که صحت آن بی تردید افضل بودن امام علی علیه السلام را بر همه صحابه ثابت می‌کند، موردتوجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن‌تر می‌شود. ابن کثیر درباره این کتاب نوشته است: '(و رأیت فیه مجلدا فی جمع طرقه و الفاظه لابی جعفر محمد بن جریر الطبری المفسر صاحب التاریخ) در ادامه اشاره می‌کند که ابوبکر باقلانی کتابی در تضعیف طرق و دلالت این روایت در رد بر کتاب طبری نوشته است.<ref>21. البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۹۰.</ref>


به هر روی روشن است که طبری در شرایطی مانند شرایط بغداد، با تسلطی که حنابله داشتند، با داشتن تألیفی در حدیث غدیر و جامع تر از آن، تألیف اثری در فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام می‌بایست به تشیع متهم می‌گردید.
به هر روی روشن است که طبری در شرایطی مانند شرایط بغداد، با تسلطی که حنابله داشتند، با داشتن تألیفی در حدیث غدیر و جامع تر از آن، تألیف اثری در فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام می‌بایست به تشیع متهم می‌گردید.


کسی که طبری را متهم به تشیع می‌کرد، سجستانی فرزند سجستانی صاحب سنن بود که خود متهم به ناصبی گری بود. به همین دلیل، زمانی که به طبری خبر دادند سجستانی فضائل علی علیه السلام را روایت می‌کند، گفت: تکبیرة من حارس. <ref>۲۱. تاریخ الاسلام ذهبی ۳۱۰۳۲۰، ص .۵۱۶</ref>
کسی که طبری را متهم به تشیع می‌کرد، سجستانی فرزند سجستانی صاحب سنن بود که خود متهم به ناصبی گری بود. به همین دلیل، زمانی که به طبری خبر دادند سجستانی فضائل علی علیه السلام را روایت می‌کند، گفت: تکبیرة من حارس. <ref>22. تاریخ الاسلام ذهبی ۳۱۰۳۲۰، ص .۵۱۶</ref>


ذهبی پس از نقل این مطلب، از دشمنی موجود میان آنان سخن گفته است. همو نقل‌هایی درباره ناصبی گری او دارد که البته آن را انکار می‌کند.<ref>۲۲ همان، ص۵۱۷.</ref>  ابن ندیم، در شرح حال سجستانی یاد شده اشاره می‌کند که کتاب تفسیری نوشت، و این بعد از آن بود که طبری کتاب تفسیرش را نوشت.  این هم نشانی از رقابت آنهاست ناصبی گری سجستانی سبب شد تا ابن فرات وزیر او را از بغداد به واسط تبعید کند و تنها وقتی که قدری از فضایل امام علی را روایت کرد علی ابن عیسی او را به بغداد بازگرداند. پس از آن شیخ حنابله شد!
ذهبی پس از نقل این مطلب، از دشمنی موجود میان آنان سخن گفته است. همو نقل‌هایی درباره ناصبی گری او دارد که البته آن را انکار می‌کند.<ref>23.  همان، ص۵۱۷.</ref>  ابن ندیم، در شرح حال سجستانی یاد شده اشاره می‌کند که کتاب تفسیری نوشت، و این بعد از آن بود که طبری کتاب تفسیرش را نوشت.  این هم نشانی از رقابت آنهاست ناصبی گری سجستانی سبب شد تا ابن فرات وزیر او را از بغداد به واسط تبعید کند و تنها وقتی که قدری از فضایل امام علی را روایت کرد علی ابن عیسی او را به بغداد بازگرداند. پس از آن شیخ حنابله شد!


== تشیع طبری! <ref>۲۴ بارها نوشته‌ایم که اتهام به تشیع با اتهام به رفض متفاوت است. در این باره به بحثهای مقدمات کتاب تاریخ تشیع در ایران جلد نخست، مراجعه فرمایید.</ref> ==
== تشیع طبری! <ref>۲۴. بارها نوشته‌ایم که اتهام به تشیع با اتهام به رفض متفاوت است. در این باره به بحثهای مقدمات کتاب تاریخ تشیع در ایران جلد نخست، مراجعه فرمایید.</ref> ==
در اینجا پیش از وارد شدن در بحث از روایت غدیر در کتاب طبری، این پرسش مطرح است که آیا تنها همین نکته سبب اتهام تشیع به طبری شده است یا نکته و مطلب دیگری هم مطرح بوده و اصولاً این که چرا طبری، به رغم آن که در تاریخ و تفسیر خود به نقل حدیث غدیر نپرداخته، یکباره در سالهای پایانی عمر، به تألیف کتابی درباره طرق حدیث غدیر و حدیث طیر که می‌توانسته عواقب خطرناکی برای او داشته باشد، دست می‌زند؟ آیا ممکن است به جز ردیه نویسی، تغییری در بینش مذهبی طبری رخ داده باشد؟ چنین احتمالی با توجه به شخصیتی که از طبری و آثار او می‌شناسیم، بعید می‌نماید، جز آن که این مسئله زاویه بلکه زوایای دیگری نیز دارد که بر ابهام آن می‌افزاید.
در اینجا پیش از وارد شدن در بحث از روایت غدیر در کتاب طبری، این پرسش مطرح است که آیا تنها همین نکته سبب اتهام تشیع به طبری شده است یا نکته و مطلب دیگری هم مطرح بوده و اصولاً این که چرا طبری، به رغم آن که در تاریخ و تفسیر خود به نقل حدیث غدیر نپرداخته، یکباره در سالهای پایانی عمر، به تألیف کتابی درباره طرق حدیث غدیر و حدیث طیر که می‌توانسته عواقب خطرناکی برای او داشته باشد، دست می‌زند؟ آیا ممکن است به جز ردیه نویسی، تغییری در بینش مذهبی طبری رخ داده باشد؟ چنین احتمالی با توجه به شخصیتی که از طبری و آثار او می‌شناسیم، بعید می‌نماید، جز آن که این مسئله زاویه بلکه زوایای دیگری نیز دارد که بر ابهام آن می‌افزاید.


خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:


=== علی بن یونس عاملی ===
=== علی بن یونس عاملی ===
زین الدین علی بن یونس عاملی در مقدمه کتاب الصراط المستقیم خود فهرستی از منابعش را به دست داده و از جمله نام کتاب الولایة طبری را آورده است.<ref>۳۷ همان‌، ج ۱، ص۱۵۳.</ref>   
زین الدین علی بن یونس عاملی در مقدمه کتاب الصراط المستقیم خود فهرستی از منابعش را به دست داده و از جمله نام کتاب الولایة طبری را آورده است.<ref>۳۷. همان‌، ج ۱، ص۱۵۳.</ref>   


در جای دیگری نیز، ضمن بر شرمدن آثار سنیان درباره اهل بیت علیه السلام از کتاب طبری آغاز کرده می‌نویسد: «فصنف ابن جریر کتاب الغدیر و ابن شاهین کتاب المناقب…»<ref>۳۸ الغدیر، ج ۱، ص ۲۱۴، بنگرید: الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref>  بر همین قیاس نقلهایی از این کتاب را در کتابش آورده که به ظن قوی، آنها را از ابن شهر آشوب، ابن طاوس یا منابع دیگر گرفته است.  
در جای دیگری نیز، ضمن بر شرمدن آثار سنیان درباره اهل بیت علیه السلام از کتاب طبری آغاز کرده می‌نویسد: «فصنف ابن جریر کتاب الغدیر و ابن شاهین کتاب المناقب…»<ref>۳۸. الغدیر، ج ۱، ص ۲۱۴، بنگرید: الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref>  بر همین قیاس نقلهایی از این کتاب را در کتابش آورده که به ظن قوی، آنها را از ابن شهر آشوب، ابن طاوس یا منابع دیگر گرفته است.  


از میان این نقل‌ها، یک نقل مفصل از زید بن ارقم به نقل از کتاب الولایة طبری دارد که علامه امینی نیز ظاهراً آن را از بیاضی نقل کرد،<ref>۳۹. الصراط، ج ۳، ص ۷۹، ۸۱ ،۱۶۲.</ref>  و البته این عبارت، در جای دیگر دیده نشد.
از میان این نقل‌ها، یک نقل مفصل از زید بن ارقم به نقل از کتاب الولایة طبری دارد که علامه امینی نیز ظاهراً آن را از بیاضی نقل کرد،<ref>۳۹. الصراط، ج ۳، ص ۷۹، ۸۱ ،۱۶۲.</ref>  و البته این عبارت، در جای دیگر دیده نشد.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:


=== سید عبد العزیز طباطبائی ===
=== سید عبد العزیز طباطبائی ===
استاد مرحوم سید عبد العزیز طباطبائی (م ۱۴۱۶ق) نیز کتاب الولایه را در میان آثاری که اهل سنت درباره اهل بیت علیه السلام نگاشته‌اند، آورده‌اند. <ref>اهل البیت فی المکتبة العربیة، ص ۶۶۱، ش ۸۵۲.</ref>
استاد مرحوم سید عبد العزیز طباطبائی (م ۱۴۱۶ق) نیز کتاب الولایه را در میان آثاری که اهل سنت درباره اهل بیت علیه السلام نگاشته‌اند، آورده‌اند. <ref>45. اهل البیت فی المکتبة العربیة، ص ۶۶۱، ش ۸۵۲.</ref>
 
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
 
۱۱ الطرائف، ص .۱۴۲
 
۱۲ کتابخانه ابن طاوس، ص .۲۸۸
 
۱۳ درباره اطلاعات بیشتر در این زمینه، بنگرید: کتابخانه ابن طاوس، ص .۲۸۶
 
۱۴ کتابخانه ابن طاوس، ص ۲۸۶، ش ۱۷۱، ص ۳۹۸ ش .۳۵۶
 
۱۵ شگفت آن که فؤاد سزگین (تاریخ التراث العربی، مجلد الاول، ج ۱، التدوین التاریخی، ص ۱۶۸) به هیچ روی متوجه منقولات این کتاب طبری نشده و از آن در فهرست کتابهای طبری یاد نکرده است. وی تنها در پاورقی همان صفحه، به نقل از بروکلمان و با اشاره به سخن نجاشی، از رساله الرد علی الحرقوصیه یاد نموده، بدون آن که به باقی مانده‌های این اثر مهم در کتابهای بعدی اشاره کند.
 
۱۶ الغدیر فی التراث الاسلامی، صص ۳۵۳۷، اهل البیت فی المکتبة العربیة، صص ۶۶۱ .۶۶۴
 
۱۷ الذخیرة، ص ۴۴۲ (تصحیح سید احمد حسینی اشکوری) به رغم آن که در هر دو نسخه کتاب، این قید شده که مقصود ابو بکر فرزند ابن ابی داود سجستانی صاحب سنن است، مصحح تصور کرده که آن خطاست و نام خود سجستانی را در متن آورده است!
 
۱۸ الشافی فی الامامة، ج ۲، ص ۲۶۴ (تصحیح سید عبد الزهراء الخطیب، تهران، مؤسسة الصادق(ع).
 
۱۹ طرق حدیث من کنت... ص ۶۲: و اظنه بمثل جمع هذا الکتاب نسب الی التشیع.
 
۲۰ البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۹۰ (دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۳).
 
۲۱ تاریخ الاسلام ذهبی ۳۱۰۳۲۰، ص .۵۱۶
 
۲۲ همان، ص .۵۱۷
 
۲۳ الفهرست، ص ۲۸۸(تصحیح تجدد).
 
۲۴ بارها نوشته‌ایم که اتهام به تشیع با اتهام به رفض متفاوت است. در این باره به بحثهای مقدمات کتاب تاریخ تشیع در ایران جلد نخست، مراجعه فرمایید.
 
۲۵ درباره سال تولد وی بنگرید به مقدمه دیوان ابی بکر الخوارزمی، دکتر حامد صدقی، ص .۱۰۷
 
۲۶ بنگرید به نامه او به شعیان نیشابور در رسائل الخوارزمی، چاپ بیروت، ص .۱۶ استاد صدقی تمامی عباراتی که در نوشته‌های او بوی تشیع می‌دهد، در مقدمه دیوان ابی بکر الخوارزمی (تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۶) صص ۱۱۵۱۱۷ آورده است.
 
۲۷ المناقب، ج ۳، ص .۴۸
 
۲۸ همان‌جا، ج ۳، ص .۶۷
 
۲۹ المناقب، ج ۳، ص ۷۰، ج ۴ ص .۷۳
 
۳۰ همان‌جا، ج ۳، ص .۱۲۹
 
۳۱ همان‌جا، ج ۲، ص .۲۸۲
 
۳۲ متشابه القرآن، ج ۲، ص۴۱.
 
۳۳ در جای دیگری هم (الیقین باختصاص مولانا علی بامیر المؤمنین، تصحیح الانصاری، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳، ص ۴۸۷) نقلهای دیگری در ستایش طبری از سوی علمای اهل سنت آورده است.
 
۳۴ البدایة و النهایة، ج ۵، صص ۲۲۷۲۳۳(بیروت دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲).
 
۳۵ همان، ج ۷، صص ۳۸۳ .۳۸۷
 
۳۶ الصراط المستقیم، ج ۱، ص .۹
 
۳۷ همان‌جا، ج ۱، ص .۱۵۳
 
۳۸ الغدیر، ج ۱، ص ۲۱۴، بنگرید: الصراط المستقیم، ج ۱، ص .۳۰۱
 
۳۹ الصراط، ج ۳، ص ۷۹، ۸۱،۱۶۲
 
۴۰ همان‌جا، ج ۱، ص ۴، ج ۳، ص .۲۵۵
 
۴۱ همان‌جا، ج ۱، ص ۲۴۶، در ج ۱، ص ۲۶۱ نام وی را در ردیف نویسندگان شیعه مانند ابن بطریق و ابن بابویه آورده که احتمال آن که مقصودش طبری شیعه باشد را تقویت می‌کند.
 
۴۲ الصراط، ج ۱، ص ۲۳۳، و اسند ابن جریر الطبری فی کتاب المناقب الی النبی…
 
۴۳ بیروت، مؤسسة الرسالة،۱۴۰۹
 
۴۴ درباره کتاب الولایة بنگرید: الغدیر، ج ۱، ص ۱۵۲.
 
۴۵
 
== منبع ==
== منبع ==
مجله گلستان قرآن، آذر ۱۳۷۹، شماره ۴۳.
مجله گلستان قرآن، آذر ۱۳۷۹، شماره ۴۳.