۲۵٬۹۰۴
ویرایش
(←حقیقت و واقعیت: ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==حضور نداشتن علی علیهالسلام در غدیر خم!== | ==حضور نداشتن علی علیهالسلام در غدیر خم!== | ||
شاید تنها کسی که نبود آن حضرت در غدیر را مطرح کرده، قاضی عبدالرحمان بن احمد ایجی (م ۷۵۶ ق) است. او که شافعی یا حنبلی مذهب بوده میگوید: علی علیه السلام در روز غدیر با پیامبر صلی الله علیه و آله نبود زیرا ایشان در آن زمان در یمن به سر میبرد. | شاید تنها کسی که نبود آن حضرت در غدیر را مطرح کرده، قاضی عبدالرحمان بن احمد ایجی (م ۷۵۶ ق) است. او که شافعی یا حنبلی مذهب بوده میگوید: علی علیه السلام در روز غدیر با پیامبر صلی الله علیه و آله نبود زیرا ایشان در آن زمان در یمن به سر میبرد.<ref>المواقف فی علم الکلام، ص ۴۰۵.</ref> | ||
===حقیقت و واقعیت=== | ===حقیقت و واقعیت=== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
====دلیل اول==== | ====دلیل اول==== | ||
ابن سعد (م ۲۳۱ ق) پس از بیان اجمالی رفتن آن حضرت به یمن و مبارزه آن حضرت در آن منطقه مینویسد: علی علیه السلام پس از أخذ غنائم به سمت مکه رهسپار گردید و برای شرکت در مراسم حج سال دهم وارد مکه شد. | ابن سعد (م ۲۳۱ ق) پس از بیان اجمالی رفتن آن حضرت به یمن و مبارزه آن حضرت در آن منطقه مینویسد: علی علیه السلام پس از أخذ غنائم به سمت مکه رهسپار گردید و برای شرکت در مراسم حج سال دهم وارد مکه شد. <ref>الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۶۹.</ref>همین مطلب را واقدی (م ۲۷۰ ق) نیز نقل کرده است.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۱۰۸۱.</ref> | ||
====دلیل دوم==== | ====دلیل دوم==== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
گفتند: چرا ای رسول خدا. | گفتند: چرا ای رسول خدا. | ||
حضرت فرمود: این (علی) مولای کسی است که من مولای او هستم خدایا دوست بدار هرکه او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن بدارد پس عمر به علی علیه السلام برخورد و گفت: ای فرزند ابوطالب مبارک باد که مولای هر مرد و زن مؤمن گردیدی. | حضرت فرمود: این (علی) مولای کسی است که من مولای او هستم خدایا دوست بدار هرکه او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن بدارد پس عمر به علی علیه السلام برخورد و گفت: ای فرزند ابوطالب مبارک باد که مولای هر مرد و زن مؤمن گردیدی.<ref>فضائل الصحابة، ص ۲۳۳، حدیث ۱۰۴۴.</ref> | ||
همچنین ابن عساکر دمشقی شافعی (م ۵۷۱ ق) با سندی از جریر بن عبدالله بجلی نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله با دست خود به بازوی علی زد و او را به پا داشت به طوری که بازویش کشیده شد و سپس دستانش را گرفت. | همچنین ابن عساکر دمشقی شافعی (م ۵۷۱ ق) با سندی از جریر بن عبدالله بجلی نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله با دست خود به بازوی علی زد و او را به پا داشت به طوری که بازویش کشیده شد و سپس دستانش را گرفت.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۵، ص ۱۷۹؛ ر.ک. انساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص ۳۵۶.</ref> | ||
====دلیل سوم==== | ====دلیل سوم==== | ||
طبرانی (م ۳۶۰ ق) با سندی از انس بن مالک، نقل کرده که وقتی علی علیه السلام از یمن آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: با چه قربانی کردی؟ گفت: با قربانی شما یا رسولالله. حضرت فرمود اگر قربانی به همراه نداشتم، مُحلّ میشدم. | طبرانی (م ۳۶۰ ق) با سندی از انس بن مالک، نقل کرده که وقتی علی علیه السلام از یمن آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: با چه قربانی کردی؟ | ||
گفت: با قربانی شما یا رسولالله. | |||
حضرت فرمود اگر قربانی به همراه نداشتم، مُحلّ میشدم.<ref>المعجم الأوسط، ج ۴، ص ۳۳۲.</ref> | |||
بی تردید، سه دلیل فوق برای اینکه عموم مسلمانان همچنان به حضور علی علیه السلام در غدیر معتقد باشند کافی است. | بی تردید، سه دلیل فوق برای اینکه عموم مسلمانان همچنان به حضور علی علیه السلام در غدیر معتقد باشند کافی است. | ||
علاوه بر اسناد فوق، ابن حجر مکی شافعی مذهب متوفای قرن دهم میگوید: اسناد غدیر بسیار است و جماعتی از جمله ترمذی، نسائی و احمد حدیث غدیر را ذکر کردهاند به طوری که شانزده صحابی آن را بیان کردهاند … به ایراد کسانی که در صحت حدیث غدیر تردید کردهاند اعتنایی نمیشود؛ همچنین به مدعای کسانی که علی علیه السلام را در روز غدیر در یمن حاضر دانستهاند توجهی نمیشود؛ زیرا ثابت است که علی علیه السلام از آن دیار برگشته و حج را همراه پیامبر صلی الله علیه و آله به جا آورده است. | علاوه بر اسناد فوق، ابن حجر مکی شافعی مذهب متوفای قرن دهم میگوید: اسناد غدیر بسیار است و جماعتی از جمله ترمذی، نسائی و احمد حدیث غدیر را ذکر کردهاند به طوری که شانزده صحابی آن را بیان کردهاند … به ایراد کسانی که در صحت حدیث غدیر تردید کردهاند اعتنایی نمیشود؛ همچنین به مدعای کسانی که علی علیه السلام را در روز غدیر در یمن حاضر دانستهاند توجهی نمیشود؛ زیرا ثابت است که علی علیه السلام از آن دیار برگشته و حج را همراه پیامبر صلی الله علیه و آله به جا آورده است.<ref>الصواعق المحرقة، ص ۶۶؛ مرقاة المفاتیح، ج ۱، ص ۴۷۶.</ref> | ||
==معتبرنبودن حدیث غدیر به خاطر نقل نشدن در صحیح بخاری!== | ==معتبرنبودن حدیث غدیر به خاطر نقل نشدن در صحیح بخاری!== | ||
خط ۴۹: | خط ۵۳: | ||
====دلیل سوم==== | ====دلیل سوم==== | ||
بخاری تعهدی به نقل همه احادیث صحیح نداشته و با توجیه پرهیز از طولانی شدن کتابش، از ذکر بسیاری از احادیث صحیح خودداری کرده است. ابن حجر که از شارحین صحیح بخاری است در مقدمه کتابش مینویسد: «بخاری به نقل همه احادیث صحیح ملتزم نبوده است و گفته که احادیث صحیح را نقل کردم اما احادیث صحیحی که نقل نکردم بیشتر هستند و نسفی (شاگرد بخاری) گفته است که از بخاری شنیدم که گفت: فقط احادیث صحیح را در کتابم ذکر کردم و احادیث صحیح دیگری هم موجودند که برای طولانی نشدن کتاب از نقل آنها خودداری کردم». | بخاری تعهدی به نقل همه احادیث صحیح نداشته و با توجیه پرهیز از طولانی شدن کتابش، از ذکر بسیاری از احادیث صحیح خودداری کرده است. ابن حجر که از شارحین صحیح بخاری است در مقدمه کتابش مینویسد: | ||
«بخاری به نقل همه احادیث صحیح ملتزم نبوده است و گفته که احادیث صحیح را نقل کردم اما احادیث صحیحی که نقل نکردم بیشتر هستند و نسفی (شاگرد بخاری) گفته است که از بخاری شنیدم که گفت: فقط احادیث صحیح را در کتابم ذکر کردم و احادیث صحیح دیگری هم موجودند که برای طولانی نشدن کتاب از نقل آنها خودداری کردم».<ref>فتح الباری، ج ۱، ص ۵.</ref> | |||
==صحیحنبودن سند حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»!== | ==صحیحنبودن سند حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»!== | ||
این شبهه را ابن حزم ظاهری قرطبی یزیدی (م ۴۵۶ ق) در کتاب «الفصل و الأهواء و النحل» به این صورت بیان کرده: «و أما من کنت مولاه فعلیّ مولاه فلا یصحّ من طریق الثقات أصلاً» | این شبهه را ابن حزم ظاهری قرطبی یزیدی (م ۴۵۶ ق) در کتاب «الفصل و الأهواء و النحل» به این صورت بیان کرده: «و أما من کنت مولاه فعلیّ مولاه فلا یصحّ من طریق الثقات أصلاً»<ref>الفصل و الأهواء و النحل، ج ۳، ص ۶.</ref> و همین مطلب را در کتاب «المفاضلة» نیز تکرار کرده است.<ref>المفاضلة، ص ۲۶۴.</ref> | ||
===حقیقت و واقعیت=== | ===حقیقت و واقعیت=== | ||
====جواب اول==== | ====جواب اول==== | ||
در جواب به این شبهه همین بس که حافظ ذهبی (م ۷۴۸ ق) بالاترین اعتبار را برای این حدیث قائل شده و نوشته است: «إنّه حدیثٌ حسنٌ عالٍ جدّاً و متنُه فمتواتر». | در جواب به این شبهه همین بس که حافظ ذهبی (م ۷۴۸ ق) بالاترین اعتبار را برای این حدیث قائل شده و نوشته است: «إنّه حدیثٌ حسنٌ عالٍ جدّاً و متنُه فمتواتر».<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۵، ص ۴۱۵.</ref> | ||
همچنین ذهبی در جای دیگر میگوید: «الحدیث ثابت بلا تردید»<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۸، ص ۳۳۵.</ref> | |||
ذهبی علاوه بر دو عبارت فوق، یقین قلبی خود را نیز اظهار کرده و میگوید: «من یقین دارم که رسول خدا صلی الله علیه و آله این حدیث را بیان نموده است». <ref>«اتیقن أن رسولالله قاله.» سیر أعلام النبلاء، ج ۵، ص ۴۱۵ و ج ۸، ص ۳۳۵.</ref> | |||
==== جواب دوم==== | ==== جواب دوم==== | ||
ترمذی (م ۲۷۹ ق) نیز در زمره حدیث شناسانی است که این حدیث را صحیح شمرده، میگوید: «حدیث الغدیر حسن صحیح» | ترمذی (م ۲۷۹ ق) نیز در زمره حدیث شناسانی است که این حدیث را صحیح شمرده، میگوید: «حدیث الغدیر حسن صحیح»<ref>صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۳۳.</ref> | ||
==== جواب سوم ==== | |||
غزالی (م ۵۰۵) متن این حدیث را مورد اجماع و اتّفاق تمام مسلمانان شمرده و مینویسد: «أجمع الجماهیر علی متن الحدیث فی خطبته یوم غدیر بإتفاق الجمیع و هو یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه»<ref>سرّالعالمین، ص ۴۵۳.</ref> | |||
با وجود تصریحات متخصصین در فن حدیث که به برخی از آنها اشاره شد، تردیدی در بیارزش بودن ادعای ابن حزم باقی نمیماند. در عین حال مناسب است که تصریح ابوهریره به صحت حدیث غدیر و عمل نکردن او به مضمون آن بیان شود. | با وجود تصریحات متخصصین در فن حدیث که به برخی از آنها اشاره شد، تردیدی در بیارزش بودن ادعای ابن حزم باقی نمیماند. در عین حال مناسب است که تصریح ابوهریره به صحت حدیث غدیر و عمل نکردن او به مضمون آن بیان شود. | ||
خط ۶۷: | خط ۸۰: | ||
در این هنگام جوانی به او گفت: تو را به خدا سوگند میدهم که آیا شنیدهای پیامبر فرموده باشد: «هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست؛ خدایا دوست بدار هر شخصی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر شخصی را که علی را دشمن بدارد»؟ | در این هنگام جوانی به او گفت: تو را به خدا سوگند میدهم که آیا شنیدهای پیامبر فرموده باشد: «هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست؛ خدایا دوست بدار هر شخصی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر شخصی را که علی را دشمن بدارد»؟ | ||
ابوهریره پاسخ داد: بله شنیدهام. آن جوان به ابوهریره گفت: پس من از تو بیزارم و شهادت میدهم که تو با دوستان علی دشمنی کردی و با دشمنان علی دوستی کردی. در این هنگام مردم او را سنگباران کردند. | ابوهریره پاسخ داد: بله شنیدهام. آن جوان به ابوهریره گفت: پس من از تو بیزارم و شهادت میدهم که تو با دوستان علی دشمنی کردی و با دشمنان علی دوستی کردی. در این هنگام مردم او را سنگباران کردند.<ref>المصنف، ج ۷، ص ۴۹۹، حدیث ۲۲۰۹۲.</ref> | ||
==استدلالنکردن علی علیهالسلام به حدیث غدیر! == | ==استدلالنکردن علی علیهالسلام به حدیث غدیر! == | ||
خط ۸۰: | خط ۹۳: | ||
==نبودن جمله «اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه» در خطبه غدیر!== | ==نبودن جمله «اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه» در خطبه غدیر!== | ||
ابن عدی (م ۳۶۲ ق) در کتاب الکامل فی الضعفاء (ج ۳، ص ۸۰) این شبهه را مطرح کرده و جمله «اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه» را به برخی دروغگویان نسبت داده که آنها آن را از شریک نقل کردهاند. | ابن عدی (م ۳۶۲ ق) در کتاب الکامل فی الضعفاء (ج ۳، ص ۸۰) این شبهه را مطرح کرده و جمله «اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه» را به برخی دروغگویان نسبت داده که آنها آن را از شریک نقل کردهاند.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۵، ص ۱۷۶.</ref> | ||
===حقیقت و واقعیت=== | ===حقیقت و واقعیت=== | ||
خط ۸۷: | خط ۱۰۰: | ||
ثانیاً ابن عساکر دمشقی شافعی از محمد بن خالد بن عبدالله واسطی از شریک نقل کرده است و این شخص بدون تردید کذاب است. اما این عبارت تنها از او ثبت و نقل نشده است. از بین صحابه رسول خدا افرادی چون حُبَیش بن جناده، جابر بن عبدالله انصاری، سمرة بن جندب، ابوهریره، عبدالله بن عمر و جریر بن عبدالله بجلی و دیگران این جمله را به عنوان بخشی از حدیث غدیر بیان کردهاند. | ثانیاً ابن عساکر دمشقی شافعی از محمد بن خالد بن عبدالله واسطی از شریک نقل کرده است و این شخص بدون تردید کذاب است. اما این عبارت تنها از او ثبت و نقل نشده است. از بین صحابه رسول خدا افرادی چون حُبَیش بن جناده، جابر بن عبدالله انصاری، سمرة بن جندب، ابوهریره، عبدالله بن عمر و جریر بن عبدالله بجلی و دیگران این جمله را به عنوان بخشی از حدیث غدیر بیان کردهاند. | ||
نکته قابل توجه اینکه ابوبکر بن ابی شیبه (م ۲۳۵ ق) این جمله را از شریک نقل کرده است. با وجود این، آیا میتوان ابن ابی شیبه را در زمره دروغگویان دانست؟ در حالی که او صاحب کتاب «المصنف» است و حافظ ذهبی از او به عنوان «سیّد الحفّاظ و رواة الحدیث» یاد کرده است | نکته قابل توجه اینکه ابوبکر بن ابی شیبه (م ۲۳۵ ق) این جمله را از شریک نقل کرده است. با وجود این، آیا میتوان ابن ابی شیبه را در زمره دروغگویان دانست؟ در حالی که او صاحب کتاب «المصنف» است و حافظ ذهبی از او به عنوان «سیّد الحفّاظ و رواة الحدیث» یاد کرده است<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref> همچنین مسلم و بخاری از ابن ابی شیبه نقل حدیث کردهاند. | ||
==قابل جمعنبودن اطاعت از علی علیه السلام و اطاعت از رسولالله!== | ==قابل جمعنبودن اطاعت از علی علیه السلام و اطاعت از رسولالله!== | ||
قاضی عبدالجبار معتزلی (م ۴۱۵ ق) گفته است که جمله «ألست أولی بکم» از پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر لزوم اطاعت از آن حضرت را ثابت میکند. حال اگر جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» نیز بر اطاعت از علی علیه السلام دلالت کند، مستلزم آن است که اطاعت از علی علیه السلام در ردیف اطاعت از رسول خدا باشد و این با اعتقادات شیعه سازگاری ندارد؛ زیرا شیعیان معتقدند که امامت دو امام در آن واحد صحیح نیست؛ بنابراین امامت علی علیه السلام در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به طریق أولی صحیح نخواهد بود. | قاضی عبدالجبار معتزلی (م ۴۱۵ ق) گفته است که جمله «ألست أولی بکم» از پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر لزوم اطاعت از آن حضرت را ثابت میکند. حال اگر جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» نیز بر اطاعت از علی علیه السلام دلالت کند، مستلزم آن است که اطاعت از علی علیه السلام در ردیف اطاعت از رسول خدا باشد و این با اعتقادات شیعه سازگاری ندارد؛ زیرا شیعیان معتقدند که امامت دو امام در آن واحد صحیح نیست؛ بنابراین امامت علی علیه السلام در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به طریق أولی صحیح نخواهد بود.<ref>المغنی، ص ۱۵۴.</ref> | ||
===حقیقت و واقعیت=== | ===حقیقت و واقعیت=== | ||
خط ۹۷: | خط ۱۱۰: | ||
====جواب دوم ==== | ====جواب دوم ==== | ||
اطاعت از علی علیه السلام همان اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و آله است زیرا حاکم نیشابوری حدیثی را نقل کرده که در آن از قول رسولالله آمده است: «من أطاعنی فقد أطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من أطاع علیاً فقد أطاعنی و من عصی علیاً فقد عصانی». | اطاعت از علی علیه السلام همان اطاعت از رسولالله صلی الله علیه و آله است زیرا حاکم نیشابوری حدیثی را نقل کرده که در آن از قول رسولالله آمده است: «من أطاعنی فقد أطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من أطاع علیاً فقد أطاعنی و من عصی علیاً فقد عصانی».<ref>المستدرک، ج ۳، ص۳ ۹.</ref> | ||
علاوه بر حاکم نیشابوری، ذهبی نیز این حدیث را صحیح دانسته است. روشن است که وقتی اطاعت از امیر مؤمنان پس از رحلت رسولالله مطرح باشد، هیچ جایی برای شبهه قاضی عبدالجبار معتزلی باقی نمیماند. | علاوه بر حاکم نیشابوری، ذهبی نیز این حدیث را صحیح دانسته است. روشن است که وقتی اطاعت از امیر مؤمنان پس از رحلت رسولالله مطرح باشد، هیچ جایی برای شبهه قاضی عبدالجبار معتزلی باقی نمیماند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۱۹: | ||
===حقیقت و واقعیت=== | ===حقیقت و واقعیت=== | ||
====جواب اول==== | ====جواب اول==== | ||
منابع معتبر اهل سنت روز غدیر را به عنوان عید مطرح کردهاند. مرحوم علامه امینی از بیرونی (متوفای قرن پنجم) در کتاب «الآثار الباقیة عن القرون الخالیة» نقل کرده که مسلمانان روز غدیر را به عنوان عید میشناسند. | منابع معتبر اهل سنت روز غدیر را به عنوان عید مطرح کردهاند. مرحوم علامه امینی از بیرونی (متوفای قرن پنجم) در کتاب «الآثار الباقیة عن القرون الخالیة» نقل کرده که مسلمانان روز غدیر را به عنوان عید میشناسند.<ref>الغدیر، ج ۱، ص ۵۰۴؛ به نقل از: الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص ۳۳۴.</ref> | ||
ثانیاً ابن طلحه شافعی (م ۶۵۲ ق) میگوید: «و صار ذلک الیوم عیداً … فلهذا صار ذلک الیوم یوم عید و موسم سرور لأولیائه» | ثانیاً ابن طلحه شافعی (م ۶۵۲ ق) میگوید: «و صار ذلک الیوم عیداً … فلهذا صار ذلک الیوم یوم عید و موسم سرور لأولیائه»<ref>مطالب السؤول، ص۱۶.</ref> او دلیل عید بودن را این دانسته که در چنین روزی علی علیه السلام به منزلتی والا و شرافتی عالی و درجهای بالا و جایگاهی رفیع دست یافته است. | ||
ثالثاً ابن خلّکان (م ۶۸۱ ق) در الوفیات (ج ۱، ص ۱۸۰، و ج ۵، ص ۲۳۰) با تعبیر (التسالم علی تسمیة هذا الیوم عیداً) تصریح کرده که مسلمین بر عید بودن چنین روزی اتفاق نظر دارند. | ثالثاً ابن خلّکان (م ۶۸۱ ق) در الوفیات (ج ۱، ص ۱۸۰، و ج ۵، ص ۲۳۰) با تعبیر (التسالم علی تسمیة هذا الیوم عیداً) تصریح کرده که مسلمین بر عید بودن چنین روزی اتفاق نظر دارند.<ref>الغدیر، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref> | ||
رابعاً مقریزی (م ۸۴۵ ق) مستقیماً از کتاب سیرة المعزّ نقل کرده که مردم در روز غدیر برای دعا تجمع میکنند زیرا آن روز، روز عید است و در چنین روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عهد بست و او را جانشین خویش ساخت. | رابعاً مقریزی (م ۸۴۵ ق) مستقیماً از کتاب سیرة المعزّ نقل کرده که مردم در روز غدیر برای دعا تجمع میکنند زیرا آن روز، روز عید است و در چنین روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عهد بست و او را جانشین خویش ساخت.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج ۲، ص ۳۰۰.</ref> | ||
== | == خطبه غدیر دلجویی از علی علیه السلام است نه اثبات جانشینی آن حضرت! == | ||
ابن اسحاق تاریخ نویس در سیره خود مطلبی را نوشته و جزری شافعی (م ۸۸۳ ق) در کتاب «اسنی المطالب» آن را نقل کرده است. خلاصه داستان این است که رسول خدا | ابن اسحاق تاریخ نویس در سیره خود مطلبی را نوشته و جزری شافعی (م ۸۸۳ ق) در کتاب «اسنی المطالب» آن را نقل کرده است. خلاصه داستان این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام و خالد بن ولید را به عنوان امیر به یمن فرستاد و علی علیه السلام بازگشت و در مکه هنگام حج با رسول خدا صلی الله علیه و آله دیدار نمود. | ||
برخی از همراهان امام علی | برخی از همراهان امام علی علیه السلام درباره عملکرد ایشان نسبت به غنائم، مناقشه و قیل و قال به راه انداختند و بر ضد ایشان سخن گفتند؛ لذا وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از حج فارغ شد و به محل غدیر خم رسید، آن خطبه را خواند تا ارزش علی علیه السلام را به آگاهی مردم برساند و گفته دیگران درباره او را رد نماید. پس خطبه غدیر ارتباطی با خلافت علی علیه السلام نداشته و برای دلجویی از او بیان شده است.<ref>اسنی المطالب، ص ۵۱.</ref> | ||
====حقیقت و واقعیت==== | ====حقیقت و واقعیت==== | ||
اولاً ابن اسحاق که مبدأ پیدایش چنین شبهه ای است، از نظر اهل سنت شخصیتی کاملاً بیاعتبار است؛ زیرا تعابیری از قبیل کذّاب، لیس بحجّة، ضعیف، دجّال، مدلّس و مبتدع درباره او نقل شده است. روشن است که تعبیر کذّاب به تنهایی برای بیاعتباری او کافی است. متأسفانه ابن اسحاق به خطبه رسول خدا | اولاً ابن اسحاق که مبدأ پیدایش چنین شبهه ای است، از نظر اهل سنت شخصیتی کاملاً بیاعتبار است؛ زیرا تعابیری از قبیل کذّاب، لیس بحجّة، ضعیف، دجّال، مدلّس و مبتدع درباره او نقل شده است. روشن است که تعبیر کذّاب به تنهایی برای بیاعتباری او کافی است. متأسفانه ابن اسحاق به خطبه رسول خدا صلی الله علیه و آله اشاره نکرده است که حضرت دست علی علیه السلام را بلند نمود و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. | ||
ثانیاً مطلب ابن اسحاق فاقد هرگونه سند معتبری است خصوصاً که این مطلب را به شکل مسند نقل نکرده است. | ثانیاً مطلب ابن اسحاق فاقد هرگونه سند معتبری است خصوصاً که این مطلب را به شکل مسند نقل نکرده است. | ||
ثالثاً مطلبی که ابن اسحاق ادعا کرده مورد پذیرش هیچ عقل سلیمی نیست. آیا کسی میپذیرد که رسول خدا | ثالثاً مطلبی که ابن اسحاق ادعا کرده مورد پذیرش هیچ عقل سلیمی نیست. آیا کسی میپذیرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله یکصد و بیست هزار نفر را در آن هوای گرم و صحرای بی آب و علف برای گفتن آن مطالب معطل نماید؟! به راستی اگر همه مطالب ابن اسحاق در سیره اش به این منوال نوشته شده باشد، باید گفت: و علی الاسلام السلام. | ||
در پایان از خداوند منّان خواستارم که همه ما را در مسیر شناخت صحیح شخصیت والا و عظیمالشان امیرالمؤمنین علی علیه السلام موفق بدارد؛ و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین. | در پایان از خداوند منّان خواستارم که همه ما را در مسیر شناخت صحیح شخصیت والا و عظیمالشان امیرالمؤمنین علی علیه السلام موفق بدارد؛ و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین. | ||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
== فهرست منابع == | == فهرست منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
خط ۲۳۴: | خط ۱۹۷: | ||
المواقف فی علم الکلام؛ عبدالرحمن بن احمد ایجی، م۷۵۶ق، بیروت: عالم الکتب، اول، بیتا. | المواقف فی علم الکلام؛ عبدالرحمن بن احمد ایجی، م۷۵۶ق، بیروت: عالم الکتب، اول، بیتا. | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||